سالمرگmمنوچهر آتشی

سالمرگ

منوچهر آتشی (۲ مهر ۱۳۱۰، دهرود شهرستان دشتستان استان بوشهر - ۲۹ آبان ۱۳۸۴، تهران) شاعر، روزنامه‌نگار و مترجم معاصر ایرانی بود.

منوچهر آتشی در ۲ مهر ۱۳۱۰ در دهرود در شهرستان دشتستان در استان بوشهر به دنیا آمد. خانوادۀ وی از عشایر زنگنه کرمانشاه بودند که در حدود ۴ نسل پیش به جنوب ایران مهاجرت کرده‌ بودند. نام جد وی «آتش‏‌خان زنگنه» بود و به همین دلیل نام خانوادگی وی «آتشی» انتخاب شد. پدر منوچهر آتشی فرد باسوادی بود و به دلیل علاقه‌‏ای که سرگرد اسفندیاری که در جنوب به رضاخان کوچک مشهور بود به وی داشت، او را به بوشهر انتقال داد و کارمند اداره ثبت و احوال بوشهر شد.

منوچهر آتشی در اواخر دههٔ ۳۰ با آهنگ دیگر در شعر معاصر به تجربه‌ای تازه دست می‌زند. او با کشف و شهود در طبیعت جنوبی و وحشی به نوعی خشونت غریزی در شعر دست می‌یابد. اما آنچه خشونت شعری آتشی را از عنصر خشونت آشفته و غیر منسجم برخی از شاعران قبل و بعد از خودش (مثلاً از نصرت رحمانی یا کیومرث منشی‌زاده) متمایز می‌کند به‌جز حضور «جنوب»، لحن حماسی آن است.

شعرهای آتشی در دهه‌های ۳۰ و ۴۰ و ۵۰ شعر کویر است و عناصر طبیعی این کویر حماسه و خشونت را با هم می‌آمیزد. گذشته از آن، عشق و امید و آرزو نیز خود را به این طبیعت جنوبی غرق می‌کند و احساس تنها در مثلث خشونت-حماسه-جنوب چهره نشان می‌دهد

آتشی بر شاعران بسیاری در ایران تأثیر گذاشته‌است و نیز شاعران بسیاری را تربیت کرده‌است. در همین زمینه محمدعلی بهمنی در غزلی تأکید می‌کند:

تو آتشی و تمام من از تو شعله‌ور است/ نه من، که روشنی نسلم از شماست هنوز

منوچهر آتشی ۲۹ آبان ۱۳۸۴ بر اثر ایست قلبی در سن ۷۴ سالگی در بیمارستان سینا تهران درگذشت و در بندر بوشهر به خاک سپرده شد. وی چند روز قبل از مرگش در مراسم چهره‌های ماندگار به عنوان چهره ماندگار ادبیات معرفی شده بود.

 

آثار​

مجموعه‌های شعری زیر از آثار اوست:

آهنگ دیگر ۱۳۳۸

آواز خاک ۱۳۴۶

دیدار در فلق ۱۳۴۸

بر انتهای آغاز ۱۳۵۰

گزینه اشعار ۱۳۶۵

وصف گل سوری ۱۳۷۰

گندم و گیلاس ۱۳۷۱

زیباتر از شکل قدیم جهان ۱۳۷۶

چه تلخ است این سیب ۱۳۷۸

خلیج و خزر ۱۳۸۰

باران برگ زوق: دفتر غزل‌ها ۱۳۸۰

اتفاق آخر ۱۳۸۰

حادثه در بامداد ۱۳۸۰

ریشه‌های شب ۱۳۸۴

غزل غزل‌های سورنا ۱۳۸۴

 

فیلمشناسی​

آرامش در حضور دیگران  ۱۳۵۱  آتشی  ناصر تقوایی

سرد سبز  ۱۳۸۰  خودش  ناصر صفاریان 

جام جان  ۱۳۸۰  خودش  ناصر صفاریان

 

 

 

 

 

سالمرگ فرانتس پیتر شوبرت

سالمرگ

فرانتس پیتر شوبرت (به آلمانی: Franz Peter Schubert) (زادهٔ ۳۱ ژانویهٔ ۱۷۹۷ – درگذشتهٔ ۱۹ نوامبر ۱۸۲۸) (آلمانی: [ˈfʁant͡s ˈpe:tɐ ˈʃu:bɐt])، آخرین آهنگ‌ساز اتریشیِ برجستهٔ مکتب موسیقی کلاسیک/ رمانتیک بود. او در عمر بسیار کوتاه خود ۹ سمفونی، ۱۴ کوارتت زهی، ۲ تریوی پیانو، و بسیاری آثار زیبای دیگر پدید آورد، اما بدون شک آنچه نام و جایگاه او را بی‌همتا نگاه می‌دارد، لیدها (ترانه‌ها) ی اوست؛ ۶۰۳ لید یا ترانه در ۳۱ سال زندگی‌اش نشانگر آن است که او هیچ‌وقت از آواز جدا نبوده‌است. هنگامی که به آثار مجلسی او نگاه می‌کنیم، تریوهای پیانوی او را بسیار موفق می‌یابیم؛ چرا که بیش از هر فُرم دیگری به خط آواز نزدیک است. در اغلب آثارش، ویولن و ویولنسل خط آواز را دنبال می‌کنند و پیانو در حقیقت همراهی‌کننده است. در میان تمام آهنگ‌سازان، شوبرت بهترین الگو است برای قسمت‌هایی که قبلاً هرگز کشف نشده بود. همچنین، نُت‌های سازهای بادی او بر طبق نظر اغلب متخصصان موسیقی در واقع منحصربه‌فردند.

شوبرت علاقهٔ فراوانی به آواز داشت و بسیاری از کارهای زیبایِ آوازی (لیدِ) خود را در نوجوانی تصنیف کرد. در ۱۸ سالگی حدود ۱۵۰ کار آوازی ساخت و در ۱۹ سالگی، که تجارب بسیاری در ساخت موسیقی آوازی به دست آورده بود، ۱۸۰ اثر شامل کارهای آوازی، اپرا، سمفونی و مس خلق کرد

 

سمفونی شماره یک​

اولین سمفونی شوبرت در پاییز سال ۱۸۱۳ تنظیم شد و به وسیلهٔ ارکستر کونویک وین اجرا گردید. محلی که شوبرت حدود ۵ سال در آنجا مطالعه داشت و این البته اولین کار ارکستر بزرگ او بود، وی این اثر را برای سازهای زهی نرمال (متوسط) تنظیم کرده و سازهای بادی متشکل از یک فلوت، دو ابوا، یک کلارینت، یک فاگوت، دو ترومپت، دو هورن و یک تیمپانی می‌باشد، شروع و حرکت اول سمفونی در فُرم آداجیو می‌باشد، تغییر سازهای بادی در بخش‌های متنوع این اثر ذوقی جادویی به همراه دارد

 

سمفونی شماره دو​

دومین سمفونی وی دقیقاً یک سال بعد از سمفونی شماره یک تنظیم شد و اختلاف بین این دو سمفونی را می‌توان تأکید زیاد روی یک بخش جدید مانند ترکیب تکنیکی که در آن زمان درخور و مناسب شوبرت بود شمرد، ارکستراسیون مشابه همان ارکستراسیون سمفونی شماره یک است، در اجرا شاهد یک مقدمه آرام که خیلی آهسته و نرم در حرکت است می‌باشیم و در نهایت هم‌زمان با ورود فلوت دوم، سازهای زهی و بادی به تکرار صداهایی موزون و هماهنگ می‌پردازند

 

سمفونی شماره پنج​

 

سمفونی شماره ۵ جمع‌وجورترین سمفونی آهنگساز است و شوبرت آن را برای کوچکترین ارکستر (در قیاس با ارکسترهای سمفونی‌های دیگرش) نوشته شده‌است، سازبندی این ارکستر مشتمل است بر فلوت، دو ابوا، دو فاگوت، دو هورن، و سازهای زهی، و در واقع ارکستری است هایدنی بدون ترومپت‌ها و طبل‌ها، نیز بدون کلارینت‌ها که در تمام سمفونی‌های دیگرِ شوبرت حضور دارند، این بازگشت به امکاناتِ اندکِ قرن هجدهم ظاهراً مقارن است با تصمیم‌گیری آگاهانهٔ شوبرت در مورد دست شستن از تقلید بتهوون در زمینهٔ تصنیف سمفونی و برگشتن به سرچشمهٔ کلاسیک هایدن و موتسارت.

 

سمفونی شماره هشت یا ناتمام (Unfinished)​[

 

هرچند شوبرت را به خاطر کارهای آوازی اش در اصل به عنوان یک چکامه سرا می‌شناسند اما نمی‌توان از کنار سمفونی‌های او بخصوص سمفونی شماره ۸ یا ناتمام (Unfinished) در سی مینور و همچنین سمفونی شماره ۹ او معروف به بزرگ (The Great) در دو ماژور به سادگی گذشت، شوبرت این سمفونی را سه سال قبل از مرگش نوشت، سمفونی شماره ۸ یا ناتمام او برای ارکستری به بزرگی ارکستر سمفونی بزرگ در دو ماژور نوشته شده‌است که مناسب سالن‌های کنسرت عمومی است سازهای بادی چوبی دوبل، جفت‌های هورن و ترومپت، ۳ ترومبون، تیمپانی، به همراه سازهای زهی، مشکل اصلی احتمالاً آنجا بود که شوبرت فکر می‌کرد اثری می‌سازد که تقریباً شنونده‌ای نخواهد داشت و به همین دلیل در پاییز ۱۸۲۲ از تکمیل اثر منصرف شد و پس از آن همدیگر سعی نکرد کاملش کند یا به اجرایش درآورد، هنگامی که اثر را نیمه کاره رها کرد دو موومان اول را پاکنویس کرده بود اما فقط طرح مقدماتی یک اسکرتسو را ریخته بود، از طرح‌های مقدماتی اش برای فینال اثری به جا نمانده. شوبرت شش سمفونی نخستش را نه به قصد اجرای عمومی بلکه برای گِردهمایی‌های موسیقی خصوصی خانواده و دوستان خانوادگی پدیدآورد، با وجود این، زبان موسیقایی شوبرت در آستانهْ بیست سالگی تقریباً شکل گرفته بود و نواخت‌های عدیده ملودی و هارمونی و بخصوص تغیرات جادویی تونالیته، همه ثابت می‌کنند که سراسر آثارش صدای موسیقی او را می‌دهد. دستنوشته دو موومان کامل سمفونی شماره ۸ سال‌ها در اختیار دو برادر به نام‌های یوزف و آنزلم هوتنبرنر از اهالی گراتس قرار داشت یکی از نشانه‌های غیرعادی بودن سمفونی «ناتمام» این است که تِم‌های اصلی آن، چه در اکسپوزیسیون‌ها و چه در برگشت‌ها، نشانه پیانیسیمو (خیلی ضعیف) دارند، نکته جالب توجه دیگر این سمفونی شروع هشت میزانی آغازین توسط ویولنسل‌ها و کنترباسها است که در آن زمان برای شروعِ یک آلگروی سمفونیک بی‌سابقه بود

 

سمفونی شماره نهم (The Great)​[

 

بر دستنوشته سمفونی بزرگ در دو ماژور شوبرت، که در بایگانی انجمن فیلارمونیک وین نگهداری می‌شود، تاریخ مارس ۱۸۲۸ به چشم می‌خورد. سال‌های سال از روی ظواهر امر نظر می‌دادند که این اثر یکی از آثار عدیده‌ای است که در آخرین سال زندگی شوبرت ساخته شده‌است، لیکن دیگر معلوم شده که بخش اعظم این سمفونی تقریباً سه سال پیش تر از این تاریخ، یعنی در تابستان ۱۸۲۵ تصنیف شده‌است و شاید مارس ۱۸۲۸ صرفاً تاریخ بازبینی جامع و نهایی سمفونی باشد، به بیان دیگر، این سمفونی همان سمفونی موسوم به «گموندن - گاستاین» است که شوبرت در جریان تعطیلاتی در ناحیه کوهستانی گاستاین در تابستان ۱۸۲۵ روی آن کار می‌کرد و بسیاری از شوبرت شناسان از سِر جورج گروو به بعد آن را گمشده می‌دانستند شواهد این تاریخ‌گذاری مجدد را نخستین بار جان رید، شوبرت‌شناس بریتانیایی در کتابی به نام «شوبرت؛ سال‌های واپسین» که در سال ۱۹۷۹ منتشر شد عرضه کرد. او آثار کاملاً قابل استنادی را تا سال ۱۸۲۸ بررسی می‌کند و به روشنی نشان می‌دهد که نیمرخ آفریده‌های شوبرت در این دورهُ واپسین در صورت حذف این سمفونی به مراتب واضحتر می‌نماید. سمفونی با یک مقدمه آرامِ وسیع و قدرتمندانه آغاز می‌شود، تِم آغازین که نخست با دو هورن بدون همراهی نواخته می‌شود، معنا و اهمیتی دارد که تا ورای مقدمه ادامه پیدا کرده و بسط داده می‌شود

 

دوازدهمین فرزند درمیان ۱۴ فرزند خانوادهٔ شوبرت، فرانتس نخستین درس‌های پیانوی خود را از پدرش گرفت، درحالی‌که از برادر بزرگ‌ترش نواختن ساز آلتو را می‌آموخت. از ۱۸۰۸ تا ۱۸۱۳ او خوانندهٔ گروه کر سلطنتی وین است و هم‌زمان در همان‌جا از آنتونیو سالیری درس موسیقی می‌گیرد. در همین دوره و باوجود مخالفت‌های پدرش، که حتی وی را از ورود به خانه و دیدار مادرِ رو به مرگش بازمی‌دارد، شوبرت شروع به آهنگ‌سازی می‌کند.

در آغاز، نوشتن برای پیانو را می‌آزماید، ولی خیلی زود به نوشتن برای سایر سازها و فرم‌ها نیز مبادرت می‌ورزد؛ ازجمله ۸ چهارنوازی (کوارتت) برای سازهای زهی و به‌ویژه ترانه‌های آلمانی (لید: Lieder). در ۱۸۱۳ (۱۶سالگی) و درحالی‌که بسیار زیر تأثیر آهنگ‌سازان بزرگی چون هایدن، موتسارت و بتهوون است، نخستین سمفونی خود را می‌نویسد، و اندکی بعد، در ۱۷سالگی، نخستین اپرا، نخستین مس، و به‌ویژه نخستین شاهکارِ لیدِ خود، یعنی Gretchen am Spinnrade را می‌آفریند. در سال ۱۸۱۸ شوبرت به‌عنوان معلم سرخانهٔ فرزندان کُنت استرهازی در مجارستان مشغول کار می‌شود. او بجز این دوره، بیشترِ زندگی خود را در وین سپری کرد و به‌دلیل بی‌کاری و بی‌پولی، بیشتر روزهای عمرش را در منزل دوستانش گذراند و زندگی خود را وقف آهنگ‌سازی کرد. در ۱۸۲۳، شوبرت به بیماری سیفلیس دچار شد و این بر روی آثار او تأثیر گذاشت و وی هرچه بیشتر به آثار هرچه ژرف‌تر روی آورد. او در ۳۱ سالگی بر اثر بیماری تب تیفوئید در شب ۱۹ نوامبر ۱۸۲۸ درگذشت و او را همان‌طور که وصیت کرده بود در جوار آرامگاه بتهوون به خاک سپردند.

 

برخی از آثار​

ازجملهٔ این آثار می‌توان به اینها اشاره کرد:

۷ مس

۱۰ سمفونی

۲۲ سونات پیانو

۱۵ چهارنوازی (کوارتت) برای سازهای زهی

حدود ۶۰۰ ترانه (لید)، ازجمله:

آواز قوسفر زمستانیدختر زیبای آسیابان

ماهی قزل‌آلا (پنج‌نوازی (کوینتت) برای پیانو و سازهای زهی)

۱۱ اپرا ازجمله نامدارترین آن‌ها رزاموند

 

 

 

سالمرگ حسن پیرنیا،

سالمرگ

حسن پیرنیا، ملقب به مشیرالملک و بعد مشیرالدوله (زاده ۱۲۵۱ در نایین – درگذشته ۲۹ آبان ۱۳۱۴ خورشیدی در تهران) سیاستمدار، حقوقدان و تاریخ‌نگار ایرانی، و نخست‌وزیر ایران در اواخر عهد قاجار بود. او از پایه گذاران آیین دادرسی کیفری و مدنی ایران است.

دوره ابتدایی را به همراه برادر در نزد مکتب میرزا محمد باقر بواناتی گذراند و از او زبان های عربی و انگلیسی آموخت و تاثیر شگرفی از روحیه آزادی خواهی بواناتی کسب کرد. پس از پایان دروس مقدماتی، به همراه دو برادرش، حسین و علی، برای تحصیل عازم فرنگ شد. حسن پیرنیا به مسکو رفت و پس از اتمام مدرسهٔ نظام، در دانشکدهٔ حقوق مسکو تحصیل کرد و در پایان این دوره به عنوان وابستهٔ سفارت ایران در سن پترزبورگ مشغول به کار شد.

پس از مرگ محسن خان مشیرالدوله در ۱۲۷۸ خورشیدی، میرزا نصرالله خان نایینی به وزارت امور خارجه منصوب و لقب مشیرالدوله به وی اعطا شدچ

چندی بعد منشیگری مخصوص صدراعظم امین السلطان نیز به آن افزوده شد.

با قرار گرفتن در مقام ریاست کابینه وزارت خارجه و همچنین منشی مخصوص صدراعظم توانست لقب پرتکرار مشیر الدوله را از آن خود کند.

نخستین کار پیرنیا پس از ورود به وزارت خارجه، نوشتن نظامنامهٔ حق ویزا و سایر تصدیقات اتباع ایرانی خارج از کشور بود. سپس برای تربیت کادر سیاسی و کارکنان وزارت امورخارجه، با کمک پدرش و امین‌السلطان و با جلب حمایت مظفرالدین شاه، «مدرسهٔ وزارتخانه» یا مدرسهٔ سیاسی را تأسیس کرد و خود معلم حقوق بین‌الملل در این مدرسه شد.

پیرنیا در سفرهای مظفرالدین شاه به فرنگ به عنوان منشی مخصوص صدراعظم و سپس به عنوان مترجم حضور داشت. وی در بازگشت موقتش به ایران شاهد ماجرای عزل اتابک بود.

 

پس از صدور فرمان مشروطیت در سال ۱۲۸۵ خورشیدی (۱۳۲۴ قمری) که متن آن را پیرنیا برای مردم خواند، برای تهیهٔ نظامنامهٔ انتخابات و قانون اساسی هیئتی تشکیل شد که پیرنیا در آن مسئولیت ترجمهٔ قوانین ملل دیگر را بر عهده داشت.

به توصیهٔ امین‌السلطان، دربارهٔ قرارداد ۱۹۰۷ روس و انگلیس با مقامات این کشورها گفتگو کرد و در این دیدارها از امپراتور روسیه، پادشاه انگلیس و رئیس‌جمهور فرانسه نشان دریافت کرد

. پس از این مأموریت فوق‌العاده، پیرنیا در کابینهٔ مشیرالسلطنه به وزارت عدلیه رسید و در کابینهٔ بعدی که ناصرالملک رئیس‌الوزراء شد (۱۹ رمضان ۱۳۲۵) مشیرالدوله وزرات خارجه را برعهده گرفت.

محمدعلی شاه مشیرالدوله را مأمور اصلاح عدلیه و تنظیم قانونی امور آن کرد و در «دارالشورای کبرای دولتی» یا «شورای مملکتی» که به دستور شاه برپا شده بود، عضویت داد

در دوران وزارت عدلیه پیشنهاد تدوین قانون مجازات عمومی را مشیرالدوله برای نخستین بار مطرح کرد. او در اول خرداد ۱۲۹۰ به مجلس پیشنهاد داد کمیسیون ویژه ای که شمار اعضایش از شش نفر کمتر نباشد، برای تدوین قانونی برای مجازاتهای عرفی (به معنی مجازات اقداماتی که بر ضد قوانین مملکتی می‌شود) تشکیل شود.

مشیرالدوله همراه با مدرس نخستین قانون آیین دادرسی مدنی ایران را به نام «اصول محاکمات حقوقی» نوشت. تا پیش از آن، روحانیونی که حاکم شرع بودند به دعاوی حقوقی رسیدگی می کردند که به دلیل تفاوت فتواها و آرای فقهی و همچنین نبود نظارت، در موارد زیادی باعث صدور آرای ناحق و ناهمگون می شد. پس از تشکیل عدلیه و روی کارآمدن نظام مشروطه هم قضات به دلیل نبود قوانین مدون، طرفین دعوا را به روحانیون حاکم شرع ارجاع می دادند. سید حسن مدرس و مشیرالدوله در دوره دوم مجلس شورای ملی «اصول محاکمات حقوقی» را تدوین کردند که به این آشفتگی پایان داد و به رسیدگی به دعاوی مدنی سامان بخشید. این قانون در هجدهم آبان ۱۲۹۰ به تصویب مجلس رسید و مبنای کار محاکم حقوقی شد. قانون آیین دادرسی مدنی نیز که در سال ۱۳۲۹ به تصویب رسید، برپایه همین قانون نوشته شد.

 

در ایام فترت بین مجلس دوم و سوم، مشیرالدوله در کابینهٔ علاءالسلطنه مدت کوتاهی وزارت معارف را برعهده گرفت، اما در جمادی‌الآخر ۱۳۳۱ در اعتراض به اعطای امتیاز راه‌آهن خرمشهرـخرم‌آباد به انگلیس از وزارت استعفا کرد. پیرنیا در اتخاذ سیاست بی‌طرفی ایران در جنگ جهانی اول نیز نقش داشت.

پیرنیا در تلاش برای خاتمه دادن مسالمت‌آمیز به قیام جنگل نیز هیئتهایی نزد میرزا کوچک خان فرستاد، و از سوی دیگر هیئتی را با اختیارات تامه روانهٔ مسکو کرد، و تقریباً هم‌زمان با آن نیروهای قزاق و ژاندارم را برای پایان دادنِ قیام به مازندران و گیلان فرستاد. عملیات این نیروها در آغاز موفق بود، اما عقب‌نشینی نیروهای انگلیسی به قزوین و حمایت نیروهای شوروی از جنگلیان موجب شکست نیروهای دولتی و عقب‌نشینی آنان به آق بابا شد. این عقب‌نشینی سرآغازی دوباره بود برای فشارهای دولت انگلیس تا خواهان برکناری استاروسلسکی از فرماندهی لشکر قزاق، و ریاست افسران انگلیسی بر نیروهای قزاق شود که در قرارداد ۱۹۱۹ نیز راه‌های آن را اندیشیده بودند. در پی مخالفت مشیرالدوله با این درخواست‌ها، انگلیس از پرداخت مساعده‌ای که ماهیانه به ایران می‌پرداخت خودداری کرد. مخالفت‌های برخاسته از کشته شدن خیابانی و شیخ حسین خان چاه کوتاهی نیز بر مشکلات دولت افزود و به استعفای مشیرالدوله انجامید. در پی این استعفا که خشم مدرس را برانگیخت، با روی کار آمدن سپهدار (۱۴ صفر ۱۳۳۹) و برکناری استاروسلسکی، زمینه‌های لازم برای کودتای ۱۲۹۹ فراهم آمد. هنگام کودتا نیز اگرچه مشیرالدوله مانند سایرین دستگیر نشد، در مدت حکومت سید ضیاءالدین طباطبایی خانه‌نشین بود. در پی سقوط کابینه سیدضیاء و اخراج او از ایران، قوام روی کار آمد و مجلس بازگشایی شد و مشیرالدوله به مجلس رفت. او در دوران حکومت قوام و قیام کلنل محمدتقی خان پسیان، سعی در حل مسالمت‌آمیز مسئله داشت. کلنل نیز داوری مشیرالدوله را دربارهٔ خود پذیرفته بود. با کنار رفتن قوام و اعلام تمایل مجلس، مشیرالدوله ریاست وزرا را عهده دار شد و در دوم بهمن ۱۳۰۰ کابینه اش را به مجلس معرفی کرد. نخستین بحران کابینهٔ او «کودتا» ی ابوالقاسم لاهوتی در تبریز بود که در اعتراض به ادغام ژاندارمری و نیروی قزاق آغاز شد. لاهوتی و ژاندارم­هاى تحت امرش در شرف­خانه بسوی تبریز حرکت کردند و پس از درگیری مختصرى با نظامیان، شهر را تصرف کردند. مشیرالدوله کوشید موضوع را مسالمت آمیز و با مذاکره حل کند. بنابرین دستور داد مخبرالسلطنه هدایت که بین آذربایجانی‌ها به ویژه بعد از سرکوب جنبش خیابانی مردی بدنام به‌شمار می‌رفت، به تهران مراجعت کند. وی در تلگرام خود نوشت، وجود مخبرالسلطنه در تهران برای مجلس ضروری است،[۸] هم‌زمان به اجلال الملک دستور داد بنا به تقاضای قیام کنندگان نایب الایاله آذربایجان شود و مراقبت کند بین قوه قزاق و نیروی ژاندرمری تصادمی روی ندهد و «اصلاح ذات البین به عمل آید» تا دستورهای بعدی به او ابلاغ شود. [۹] همزمان از لاهوتی خواست از شهر خارج شود. اما پس از اینکه خواسته های لاهوتی را پذیرفتنی ندید و مهلتی که برای او در نظر گرفته بود پایان یافت، به دستور او در نوزدهم بهمن، نظامیان به فرماندهی حبیب‌الله خان شیبانی با نیروهای لاهوتی درگیر شدند و آنها را از تبریز خارج کردند. ژاندارمها تسلیم شدند و لاهوتى به شوروی گریخت.

 

مشیرالدوله برای جلوگیری از خشونتهای حکومت نظامی و تندروی‌های مطبوعات، لایحهٔ اصلاح قانون مطبوعات و تشکیل هیئت منصفه را به مجلس ارائه داد که مدتها پس از پایان نخست وزیری او و پس از گفتگوهای فراوان در ۱۰ آبان ۱۳۰۱ به تصویب رسید. این لایحه واکنش مدیران جراید را دربارهٔ شیوه‌های اجرایی آن برانگیخت و آن را اقدامی برای تحدید آزادی‌ها دانستند.

داوری‌ها دربارهٔ زندگی سیاسی پیرنیا گوناگون است، اما همه خوشنامی وی را در عرصهٔ سیاست ستوده‌اند. در آبان ۱۳۵۱ مجلس بزرگداشتی به مناسبت یکصدمین سال تولد او در دانشگاه تهران برگزار شد و رجال و فرهنگ دوستان کشور یادش را گرامی داشتند.

حسن پیرنیا در ۲۹ آبان ۱۳۱۴ پس از دو سال بیماری درگذشت و در مقبرهٔ خانوادگی در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد. از او هفت فرزند برجای ماند.

حسن پیرنیا در دستگاه دولت، با محافظه کاری خاص خود که گاه انتقاد دیگران را در پی داشت، اندیشه‌هایش را مطرح می‌کرد. او به عنوان حقوقدانی که شاهد تحولات روسیهٔ تزاری و نهضت عدالتخواهی ایران بود، اندیشهٔ اصلاح عدلیه را از زمان سفارتِ فوق‌العاده در سر داشت و در دوران وزارت خود نیز با تقدیم سه طرح قانونی شامل اصول تشکیلات عدلیه در ۳۱۱ ماده، قانون موقتی محاکمات حقوقی در ۸۱۲ ماده و قانون محاکمات جزایی در ۵۰۶ ماده از بنیان‌گذاران نظام قضایی جدید ایران بود. الگوی کار پیرنیا برای تدوین قوانین حقوقی، قوانین روسیه و عثمانی و فرانسه بود.

مسئلهٔ دیگری که از نظر مشیرالدوله اهمیت بسیار داشت، تأمین مالیه بود. در این زمینه نیز قانون اصلاح محاسبات، نقض قانون ۲۳ جوزا و لایحهٔ تشکیلات وزارت مالیه را به مجلس ارائه داد و در مجلس اول با فکر تشکیل بانک ملی همراهی کرد.

 فکر اصلاح قشون نیز ریشه در تحصیلات نظامی پیرنیا داشت و به همین منظور برای تربیت نیروی متخصص آن، مدرسه نظامی احمدی را بنیان نهاد که به مدرسهٔ نظام مشیرالدوله شهرت یافت (۱۲۹۶). در پی کودتای ۱۲۹۹، با ادغام این مدرسه و دو مدرسهٔ دیگر، «مدارس نظام» شکل گرفت.

 

در سیاست داخلی، اجرای اصلاحات در رأس برنامه‌های پیرنیا قرار داشت، و در سیاست خارجی، حفظ بیطرفی و بهره‌برداری از قدرت سوم برای منافع ملی را دنبال می‌کرد. وی بعدها در پاسخ به منتقدانی که او را محافظه‌کار می‌دانستند، نداشتن پشتیبان در مجلس و مخالفت با خواسته‌های شخصی رجال را مانع اساسی پیشرفت امور دانست.

پرداختن به معارف که مشیرالدوله آن را مایهٔ خوشبختی همهٔ «ملل و مقصود حرکت جامعه» می‌دانست، و اهمیت دادن به زبان فارسی وجههٔ دیگری از همت او بود و به همین سبب دو بار به وزارت معارف رسید و در زمان کناره جویی از سیاست نیز عضویت کمیسیون معارف را پذیرفت (۱۳۰۲) که اصلاح تشکیلات معارف و تدوین کتب درسی برعهدهٔ آن بود.

در همین دوران پیرنیا نوشتن کتاب‌های تاریخ ایران باستان و داستان‌های ایران قدیم به شیوهٔ تاریخ‌نگاری جدید را آغاز کرد که به ترتیب در ۱۳۰۶ و ۱۳۰۷ منتشر شدند. از کتاب نخست گزیده‌ای نیز با عنوان ایران قدیم تهیه شد که در مدارس تدریس می‌شد. پس از آن به پیشنهاد کمیسیون معارف برای تدوین تاریخ کامل ایران، نوشتن بخش پیش از اسلام آن را برعهده گرفت و بخش‌هایی از آن را با نام ایران باستان منتشر کرد، اما با مرگ وی این طرح ناتمام ماند.

نوشته‌های تاریخی مشیرالدوله بیش از هرچیز نشان دهندهٔ روحیات و اندیشه‌های مؤلف و زمانهٔ اوست. او با نگاهی جستجوگر، تمدن کهن ایرانی را دستمایهٔ بالندگی و تفاخر ملی قرار داد و همچون میرزا آقاخان کرمانی تاریخ را «قبالهٔ نجابت و سند بزرگواری» هر ملتی می‌دانست. علاقهٔ پیرنیا به جزئیات اوضاع مدنی و اجتناب از تفصیل نام سلسله‌ها و پادشاهان، نشان دهندهٔ تأثیر روش میرزا آقاخان کرمانی بر شیوهٔ تاریخ‌نگاری اوست. اهمیت آثار پیرنیا، گذشته از دقت نظر وی، در بهره‌گیری او از جدیدترین نوشته‌های آن زمان است که عده‌ای از فرهنگ دوستان مانند سعید نفیسی، عباس اقبال آشتیانی، سیدحسن تقی‌زاده وی را در این راه یاری رساندند.

حسن پیرنیا در ده سال آخر عمر اغلب به کارهای فرهنگی و علمی اشتغال داشت و آثار باارزشی همچون مجموعه سه جلدی تاریخ ایران باستان و داستان‌های ایران قدیم و حقوق بین‌الملل را نوشت.

 کتاب تاریخ ایران باستان (در سه جلد) نخستین کتابی است که به شیوه علمی و بر اساس مستندات و کشفیات باستان‌شناسی دربارهٔ گذشته تاریخی ایران نگاشته شده و هنوز هم مورد توجه است.محمد‌ابراهیم‌باستانی‌پاریزی‌کتاب‌ایران‌باستان‌را‌باشاهنامه‌فردوسی‌برابر‌میداند

 

سمت‌ها​

وزیر معارف کابینه مشیرالسلطنه (۱۲۸۷–۱۲۸۸)

وزیر عدلیه کابینه ناصرالملک (۱۲۸۸-

وزیر عدلیه کابینه سپهدار اعظم (۱۲۸۹–۱۲۹۰)

وزیر عدلیه کابینه صمصام السلطنه (۱۲۹۰–۱۲۹۱)

وزیر علوم و اوقاف علاءالسلطنه (۱۲۹۱

وزیر جنگ کابینه مشیرالدوله (خودش) (۱۲۹۳-

وزیر جنگ کابینه علاءالسلطنه (۱۲۹۶–۱۲۹۶)

وزیر جنگ کابینه عین الدوله (۱۲۹۶-

وزیر جنگ کابینه حسن مستوفی (۱۲۹۶–۱۲۹۷)

 

خانهٔ پیرنیا​

منزل مسکونی حسن پیرنیا در خیابان منوچهری تهران (بین خیابان لاله‌زار و میدان فردوسی) قرار دارد و امروزه به نام عمارت مشیرالدوله یا عمارت پیرنیا شناخته می‌شود و در سازمان میراث فرهنگی به عنوان اثر ملی ثبت شده‌است.

 

 

 

روز جهانی مرد

 

November 19

International Men’s Day

نوزدهم نوامبر

روز جهانی مرد

روز جهانی مرد (IMD) یک رویداد بین المللی سالانه است که در 19 نوامبر برگزار می شود. اهداف بزرگداشت روز جهانی مرد در "شش ستون روز جهانی مرد" تعیین شده است.

این فرصتی است برای جشن گرفتن دستاوردها و مشارکت های مردان و پسرها ، به ویژه برای کمک های آنها به ملت ، جامعه ، جامعه ، خانواده ، ازدواج و مراقبت از کودکان. هدف گسترده تر و نهایی این رویداد ترویج ارزش های اساسی بشردوستانه است.

اهداف بزرگداشت روز جهانی مرد در "شش ستون روز جهانی مرد" تعیین شده است. این فرصتی است برای جشن گرفتن دستاوردها و مشارکت های مردان و مردان ، به ویژه برای کمک های آنها به ملت ، جامعه ، اجتماع  ، خانواده ، ازدواج و مراقبت از کودکان.

 این  روز در سال  1992 در 7 فوریه توسط توماس اوستر Thomas Oaster افتتاح شد ، پروژه روز جهانی مرد یک سال زودتر در 8 فوریه 1991 شکل گرفت.

 این پروژه در سال 1999 در ترینیداد و توباگو مجدداً تنظیم شد.

 طولانی ترین جشن روز جهانی مرد  متعلق به کشور  مالت است ، جایی که از 7 فوریه 1994 رویدادهایی  در این زمینه رخ داده است.

جروم تیلوكسینگ Jerome Teelucksingh ، كه این رویداد را احیا كرد ، 19 نوامبر را به مناسبت تولد پدرش انتخاب كرد و همچنین جشن گرفت و در آن تاریخ در سال 1989 تیم فوتبال ترینیداد و توباگو با تلاش خود برای صعود به جام جهانی ، كشور را متحد كرد.

تیلوكسینگ روز  جهانی مرد را نه تنها یک روز جنسیتی بلکه روزی که می توان تمام موضوعات مربوط به مردان و پسران را بررسی  کرد ، تبلیغ کرده است. وی درباره IMD و فعالان اصلی آن گفته است: "آنها برای برابری جنسیتی تلاش می کنند و با صبر و حوصله سعی در حذف تصاویر منفی و انگ های مرتبط با مردان در جامعه ما دارند".

 

 

 

روز جهانی دستشویی

November 19

World Toilet Day

نوزدهم نوامبر

روز جهانی دستشویی

روز جهانی توالت (WTD) یک روز بزرگداشت رسمی بین المللی سازمان ملل متحد در 19 نوامبر است تا از اقدامات لازم برای مقابله با بحران بهداشت جهانی استفاده کند.

در سراسر جهان ، 4.2 میلیارد نفر بدون "بهداشت سالم با مدیریت ایمن" زندگی می كنند و حدود 673 میلیون نفر در فضای باز رفع حاجت می کنند  هدف از  توسعه پایدار "اطمینان از دسترسی و مدیریت پایدار آب و بهداشت برای همه" است. به طور خاص ، هدف  "پایان دادن بهذفع جتچت در فضای باز و دسترسی به بهداشت و بهداشت است".

هنگامی که گزارش اهداف توسعه پایدار 2020 منتشر شد ، دبیرکل سازمان ملل متحد آنتونیو گوترش گفت ، "امروز ، هدف توسعه پایدار  که تحقق حقوق بشر و دستاورد صلح و امنیت در سراسر جهان است  به شدت از مسیر خارج شده و مانع پیشرفت در دستور کار 2030  شده است

 

 

 

 

 ناشران کتب اقلیت های دینی مطرح کردند: ضرورت حمایت‌ از ناشران و کتاب های اقلیت های دینی

  ناشران کتب اقلیت های دینی مطرح کردند: ضرورت حمایت‌ از ناشران و کتاب های اقلیت های دینی

 

 

 

ناشران کتاب‌های اقلیت‌های دینی با زبان‌های متفاوت معتقدند، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید برای فراموش نشدن تاریخ، فرهنگ و زبان بیشتر از این آثار حمایت کند.

به گزارش خبرنگار فرهنگی ایرنا، در آیین مجازی «رونمایی از جدیدترین آثار منتشر شده توسط ناشران و نویسندگان اقلیت‌های دینی» با حضور آرتویت زهرابیان، بهنام مبارکه، فرزانه گشتاسب، دیناز دهنادی و آرش آبایی با مشارکت دفتر مجامع و تشکل‌های فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به مناسبت بیست و هشمین هفته کتاب جمهوری اسلامی، نویسندگان و ناشران این حوزه به ضمن معرفی آثار جدیدشان به ارایه پیشنهادهای جدید و همچنین بیان مشکلات پرداختند.

ناشران این حوزه نیز گرانی کاغذ و مشکلات ناشی از افزایش قیمت بخش چاپ را از جمله مشکلاتشان ارزیابی و مطرح کردند توجه به اهمیت کتاب باید در اولویت آموزش و پرورش قرار بگیرد. آنها در این نشست گفتند در حالی که بسیاری کشورها در دوران کرونا به دلیل محدودیت ها کرونایی میزان رغبت مردمشان به مطالعه و کتابخوانی بیشتر شد که در کشور ما کاهش داشت.

نویسندگان و ناشران در این نشست معتقد بودند علاقه به کتاب باید از کودکی از سوی خانواده ها ایجاد شد از سوی آموزش و پرورش کشور تعمیق و توسعه پیدا کند.

 درصدد برگزاری نشست با مدیران ناشران کتب اقلیت‌های دینی هستیم

علی فریدونی مدیر کل اداره مجامع تشکل‌ها و فعالیت‌های فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی  گفت: سال گذشته در این نشست حدود ۲۰ کتاب معرفی شد که امسال این میزان به ۳۰ کتاب افزایش یافته است که نشان از توجه به موضوع ادیان دینی است.

وی در ادامه از حمایت‌های وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای ناشران و نویسندگان اقلیت‌های دینی خبر داد و گفت: همچون سال‌های گذشته به این حمایت‌ها ادامه خواهیم داد.

فریدونی همچنین به موضوع مطرح در این نشست مبنی بر برگزاری نشست های اختصاصی میان مدیران و ناشران و نویسندگان اقلیت های دینی و مسئولانه وزارت فرهنگ و ارشاد اظهار علاقه کرد و گفت: قطعاً درصدد به برگزاری نشست های خصوصی  با مدیران این انتشارات هستیم.

 

تنوع دینی در ایران موجب شناخت تفاوت‌هاست

روبرت بیگلریان نماینده ارامنه اصفهان و جنوب ایران همچنین در این نشست استمرار و امکان  برگزاری مراسم سیاسی، اقتصادی، فرهنگی جوامع اقلیت های دینی در ایران را نشانه خوب ارزیابی کرد و گفت: با این تنوع انسانی می توانیم تفاوت ها را بشناسیم و به تفاهم یکپارچه ملی برسیم. یکی از ثمرات فهم از این تفاوت ها برگزاری این گونه مراسم ها در کشور ایران است.

همچنین در این مراسم آرش آبایی پژوهشگر و مدرس علوم دینی یهود ضمن معرفی کتاب های منتشر شده در حوزه عرفان و فلسفه یهود گفت: برداشت از آیات رحمانی ادیان مسیحت، یهودیت و اسلام امکان پذیر است و این گونه برداشت از ادیان کاربردی عملی و کاملا امکان پذیر است.

آبایی گفت: دراین  دو کتاب با اشاره دوره های زمانی همزیستی مسالمت آمیز این ادیان در کنار یکدیگر تاکید شده است.

 

 تخصصی بودن کتب دینی اقلیت‌ها و ضرورت حمایت از آنها

فرزانه گشتاسب مدیر مسئول انتشارات فروهر  نیز با اشاره تخصصی و خاص بود کتاب های منتشر شده در انتشارات، ناشران و نویسندگان اقلیت دینی گفت: به عنوان مثال سال گذشته یکی از عنوان های کتاب ۲۵۰ عدد چاپ شد و تنها ۱۰۰ عدد آن فروش رفت.

وی گفت: دلیل آن نیز اختصاصی بودن این رشته است است؛ زیرا تنها زبان شناسان و محققان این رشته به این کتاب ها مراجعه می کند اما نیازمند حمایت موثر از این کتاب ها هستیم زیرا ممکن است با حمایت نشدن آنها بسیاری موضوعات فراموش شوند.

دیناز دهنادی مدیر انتشارات برسم در این وبینار با اشاره به افزایش هزینه‌های چاپ و افزایش زیاد قیمت کاغذ گفت: البته کمک‌های وزارت فرهنگ وجود دارد اما همچنان مشکلات زیادی مواجه هستیم.

وی افزود: مشکلات روزمره مردم سبب کاهش توجه آنها به کتاب و مطالعه شده است. ما تلاش داریم حتی با فروش الکترونیک متن کتاب ها به مردم برای خرید و مطالعه کتاب کمک کنیم اما همچنان سرانه مطالعه در ایران بسیار کم است.

۲۴ آبان از سال ۱۳۷۲ به عنوان روز کتاب و کتاب‌خوانی تعیین شد. در سال‌های گذشته هفته پایانی آبان ماه، هفته کتاب نام‌گذاری شده است. نخستین هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران در روزهای چهارم تا دهم دی سال ۱۳۷۲ با پیام رهبر فرزانه انقلاب اسلامی برگزار شد.

همه ساله در هفته کتاب، در مدارس، مساجد، دانشگاه‌ها، و استان‌های کشور نمایشگاه‌ها و جشن‌های کتاب و سخنرانی در موضوع چاپ و نشرِ کتاب برگزار می‌شد. اما امسال به دلیل شرایط متفاوت پیش آمده ناشی از شیوع کرونا بیشتر این برنامه ها در بزرگداشت هفته کتاب به فضای مجازی کوچ کرده است. بیست و هشتمین دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی ایران با شعار دانایی؛ مانایی ۲۴ آبان تا ۳۰ آبان برگزار می‌شود.

 

http://alikonline.ir/fa/news/culture-and-art/item/14422-ناشران-کتب-اقلیت-های-دینی-مطرح-کردند-ضرورت-حمایت‌-از-ناشران-و-کتاب-های-اقلیت-های-دینی

کرملین علت درخواست مجوز برای اعزام صلح بان به قره باغ را توضیح داد

کرملین علت درخواست مجوز برای اعزام صلح بان به قره باغ را توضیح داد

 

 

دیمیتری پسکوف سخنگوی رئیس جمهوری روسیه علت درخواست مجوز از شورای فدراسیون برای اعزام صلحبانان روس به منطقه مناقشه قره باغ را توضیح داد.

به گزارش ایرنا از خبرگزاری تاس، پسکوف روز چهارشنبه به خبرنگاران گفت: علت درخواست رئیس جمهوری روسیه برای گرفتن مجوز از شورای فدراسیون روسیه (مجلس سنا) برای اعزام صلحبانان به منطقه قره باغ، ادامه جنگ و مناقشه در این منطقه بود.

وی یادآوری کرد که در سال ۲۰۱۵ میلادی شورای فدراسیون مصوبه ای را برای اعزام نیروهای نظامی روسیه به خارج تصویب کرد که ارکان قانونی تصمیم گیری از سوی رئیس جمهوری روسیه در این گونه موارد است.

پسکوف گفت: اما با توجه به اینکه پنج سال ماموریت صلحبانی در قره باغ در پیش است و ممکن است درصورت نیاز تمدید شود و باتوجه به مسئولیت و ابعاد گسترده این ماموریت درخواست مجوز از شورای فدراسیون شد.

وی در واکنش به اینکه آیا پس از موافقت امروز شورای فدراسیون با اعزام نیروی صلحبان به قره باغ، رئیس جمهور دستور دیگری در این مورد صادر خواهد کرد خاطرنشان کرد که این موضوع بستگی به دیدگاه حقوقدانان کرملین دارد اما وضع را تغییر نمی دهد زیرا سند سال ۲۰۱۵ شورای فدراسیون در مورد اعزام نظامیان روس به خارج معتبر است.

 

http://alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/14426-کرملین-علت-درخواست-مجوز-برای-اعزام-صلح-بان-به-قره-باغ-را-توضیح-داد

پلوسی در ریاست مجلس نمایندگان آمریکا باقی ماند

پلوسی در ریاست مجلس نمایندگان آمریکا باقی ماند

 

 

 

 نانسی پلوسی در جلسه رای گیری امروز چهارشنبه مجلس نمایندگان آمریکا بار دیگر برای دو سال به عنوان رئیس این مجلس انتخاب شد.

به گزارش ایرنا و به نقل از روزنامه لوس آنجلس تایمز، دموکرات ها در انتخابات مجلس نمایندگان آمریکا با اکثریت ۲۱۹ کرسی جمهوریخواهان را پشت سر گذاشتند در حالی که نسبت به دور قبلی ۱۳ کرسی خود را از دست داده اند. جمهوریخواهان نیز نسبت به دور قبل از ۱۹۷ کرسی به ۲۰۴ کرسی رسیدند.

هر حزبی برای به دست گرفتن کنترل مجلس نمایندگان آمریکا به اکثریت ۲۱۸ کرسی نیاز دارد و پلوسی بار دیگر به عنوان رهبر حزب اکثریت، ریاست مجلس نمایندگان را بار دیگر بر عهده گرفت.

پلوسی ۸۰ ساله در سال ۲۰۱۸ توافق کرد که پس از سال ۲۰۲۲ دیگر ریاست مجلس نمایندگان را در اختیار نداشته باشد.

وی پیشتر اعلام کرده بود که ما هنوز چکش چوبی را (که رییس جلسه برای جلب توجه یا درخواست سکوت بر میز می کوبد)، در اختیار داریم.

وی به عنوان نماینده سان فرانسیسکو با اشاره به شکست دموکرات ها در برخی مناطق گفت ما بخش هایی از این مبارزه را باخته ایم اما در مجموع در جنگ پیروز شدیم.

دموکرات ها با این پیروزی برای دومین بار از سال ۱۹۹۵، یک دوره چهارساله متوالی کنترل مجلس نمایندگان را در اختیار دارند.

با این وجود هرچند بایدن  در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شده است جمهوریخواهان شانس قوی تری داشته اند که کنترل سنا را حفظ کنند.

این امر دموکرات ها را تحت فشار قرار خواهد داد تا اهداف خود برای طرح های چشمگیر در زمینه مراقبت های بهداشتی، زیرساخت ها و دیگر طرح ها که به مصالحه با جمهوریخواهان نیاز هست، کاهش دهند.

 

برخی بر این باورند که جمهوریخواهانی که از  نتایج مجلس نمایندگان آمریکا آزرده خاطر هستند به دنبال رقابت قوی تری برای کسب اکثریت در انتخابات ۲۰۲۲ خواهند بود.

 

http://alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/14429-پلوسی-در-ریاست-مجلس-نمایندگان-آمریکا-باقی-ماند

پیری پدیده ای ناخاوسته

پیری پدیده ای ناخاوسته

گارگین فتائی

 

تا زمانی که جوان هستی خیلی ها تحویلت میگیرند و هر جایی میری  نمیگن چرا اومدی یا با حالت خاصی بهت نگاه نمی کنند

هر چقدر  سن بالاتر میره مدام حیطه اون جاهایی که می تونی بری و یا فعالیت کنی کمتر و محدود تر میشه مثلاً میگن تو به این سن اومدی اینجا چکار و یا این با این سنش خجالت نمیشکه این کار رو انجام میده و یا این کار برازنده تو با این سنت نیست

 به همین خاطر هر چقدر آدم سنش بالا میره  محدودتر و محدودتر میشه تا جایی   که وقتی پیر میشه برخورد جامعه باهاش طوری میشه که  فقط دو جا رو براش مناسب میدونند یکی موندن در خونه و یکی  بودن با هم سن و سالالن درپارک ها .

البته وقتی عمر زیادی از آدم می گذره همه  صراحتاً  یا به به طور ضمنی بهت میگن تو  پات لب گوره برو خونه منتظر مرگت باش تا بیان  کفنت کنند .

این روند و پروسه شامل همه میشه و هیچ کس نمیتونه ازش شونه خالی کنه و یا بخواد براش استثنا قایل بشند . همون جوانی  که به طرف میگه پیرمرد تو پات لب گوره برو به فکر کفن و دفنت باش خودش هم  چه بخواد چه نخواد پیر خواهد شد و همین حرف رو یکی دیگه بهش میگه

کسانی که در دهه های  اولیه  زندگی خودشون هستند ممکنه زیاد به مساله پیری فکر نکنند اما  وقتی سن به نیمه میرسه اصلی ترین فکر و ذهن شخص همین پیری و ترس از عواقب اون هست  مخصوصاً اینکه با بالا رفتن سن معمولا آدم  از فرم میوفته چه از لحاظ زیبایی ظاهری و چه از لحاظ فعل و انفعالات درونی که همگی آنها دیگه اون کارایی قبل رو ندارند  که البته  پیری روی وضعیت روحی و رفتاری وی هم موثر هست مثل افزایش بی حوصلگی و عصبانیت و یا بی علاقگی نسبت به خیلی چیزها به خاطر همین  مشکلات جسمانی که براش ایجاد میشه .

 ما ممکنه  به افراد مسن احترام بزاریم و روی حرفشون حرفی نیاریم اما همگی ما از ته دل معتقد  هستیم اونها فکرشون قدیمی هست و خیلی وقتها از وجود و حضورشون ناراحت میشیم مخصوصا اگه  دچار بیماری هایی مثل آلزایمر و یا سکته و فلج و عدم  حرکت جسمی شوند .

هیچ کس نمیدونه چرا انسان و کلا موجودات زنده پیر میشن فقط میتونم بگم ای کاش فرایند پیری وجود نداشت و انسان همواره می توسنت جوان وررعنا و زیبا باقی بمونه

 

 

 

زادروز سلطان قابوس

زادروز

قابوس بن سعید بن تیمور البوسعیدی (زادهٔ ۱۸ نوامبر ۱۹۴۰ – درگذشتهٔ ۱۰ ژانویه ۲۰۲۰) سلطان عمان بود.

 وی که در صلاله متولد شده، چهاردهمین فرد در زنجیره مستقیم سلاطین خاندان آل بوسعید بود. لقب رسمی او در عربی جلالة السلطان المعظم قابوس بن سعید آل سعید (به معنی: اعلیحضرت سلطان بزرگ قابوس فرزند سعید از خاندان سعید) بود.

 وی بیشترین طول دوران پادشاهی را در بین دیگر حاکمان کشورهای عربی داشت.

خاندان سلطنتی آل بوسعید در سال ۱۷۴۱ میلادی توسط امام احمد بن سعید بنانهاده‌شد. امام احمد بن سعید در میان عمانی‌ها از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است؛ چرا که وی پس از یک سلسله جنگ‌های طولانی، با غلبه بر شورشیان توانست در کل کشور عمان امنیت و نظم برقرار نماید.

قابوس مسلمان از فرقه اباضی بود، که به‌طور سنتی بر عمان حاکم بوده‌اند. قابوس مراحل اولیه تعلیم و دوران کودکی را در زادگاهش شهر صلاله پشت سرگذاشت و سپس در سن ۱۶ سالگی به دستور پدرش سلطان سعید بن تیمور به انگلستان فرستاده شد. او به مدت دو سال در مدرسه نظامی سلطنتی سندهرست آموزش دید

سپس یکسال را هم با عضویت در نیروی زمینی بریتانیا سپس در تشکیلات ستاد ارتش آلمان غربی مشغول به کار شد و پس از برگشت از آلمان، دوره علوم مدیریت حکومتی را در انگلیس گذراند.

 تحصیلات قابوس مجدداً با گذراندن دوره آموزش خصوصی یکساله تکمیل گردید و وی در اواخر ۱۹۶۴ میلادی به عمان بازگشت

لازم است ذکر شود که سلطان قابوس بن سعید بادخترعمویش ازدواج کرده وبعدازمدتی ازآن جداشده وبعدازآن دیگرازدواج نکردوهیچ فرزندی ندارد. سلطان قابوس بن سعید مشتاق و مروج موسیقی کلاسیک بود. ارکستر ۱۲۰ نفری وی در خاورمیانه از شهرت بالایی برخوردار است.

قابوس بن سعید در سال ۱۳۴۹ (۱۹۷۰ میلادی) پدر خود سلطان سعید بن تیمور آل بوسعید را در کودتایی آرام و بدون خون‌ریزی کنار گذاشت و پس از آنکه او را به تبعید فرستاد؛ به جای پدرش بر مسند حکومت نشست و لقب سلطان قابوس بن سعید؛ سلطان عمان گرفت

وی به محض رسیدن به قدرت از صلاله به مسقط نقل مکان نمود. پدر سلطان قابوس نیز در سال ۱۹۷۲ میلادی درگذشت.

قابوس کشور عمان را که در آغاز زمامداریش سخت عقب‌افتاده و منزوی از دنیا بود، به سوی پیشرفت اقتصادی هدایت کرد.

او با استفاده از منابع ارزی ناشی از درآمدهای نفتی و جهانگردی، زیرساخت‌هایی را ایجاد کرد و مسکن و مدرسه و بندرگاه ساخت. خود نیز با استفاده از این منابع ثروت شخصی عظیمی اندوخت به‌گونه‌ای که بنا بر گزارشهای نشریات غربی، یکی از ده پادشاه ثروتمند جهان به‌شمار می‌رفت.

او در عین حال یکی از محبوب‌ترین آن‌ها در میان مردمشان به حساب می‌آمد. شکاف‌های طبقاتی و اجتماعی در عمان نسبت به بسیاری از کشورهای عربی در سطح محدودتری است و روند مدرن‌سازی با آسیب‌ها و محرومیت‌های اجتماعی شدید توأم نبوده‌است.

مدرن‌سازی نظام آموزشی عمان دستاوردهای قابل اعتنایی داشته و دسترسی به آموزش در این کشور دو میلیون و ۶۰۰ هزار نفر (یک میلیون و ۹۰۰ هزار نفر بومی و ۷۰۰ هزار نفر خارجی) به امری قابل دسترس بدل شده‌است.

دولت سالانه یک چهارم بودجه خود را به امور آموزشی اختصاص می‌دهد. در زمینه برابری قانونی زن و مرد نیز عمان از همه کشورهای عرب منطقه پیشروتر است.

اگرچه عمان عمدتاً مسلمان هستند، اما قابوس آزادی مذهبی را در این کشور اعطا کرد و ساخت چهار کلیسای کاتولیک و پروتستان در این کشور و همچنین چندین معابد هندو را تأمین مالی کرده‌است.

در مجموع، سلطان قابوس در عرصه اجتماعی و سیاسی نوعی ثبات توأم با اصلاحات محافظه‌کارانه را دنبال کرده و به رغم قدرت مطلقه‌اش با خواست‌های محدودی که اینجا و آنجا در جامعه محافظه‌کار عمان شکل گرفته همراهی و همگامی نشان داده‌است تا ثبات کشور و تاج و تخت دستخوش بحران نشود. همین رفتار در جریان بهار عربی که تنش‌های محدودی در درون عمان نیز در پی داشت، سبب شد که این کشور در مجموع با عوارض و پیامدهای محدود، بحران را از سر بگذراند.

عمده وعده‌های سلطان قابوس برای بهبود وضعیت اقتصادی و ایجاد مشاغل دولتی تا حدودی جامه عمل پوشیده‌است، ولی وعده تبدیل پادشاهی مطلقه به یک پادشاهی مشروطه کم و بیش روی کاغذ مانده‌است. در واقع هم تحولات منفی در سایر کشورهای بهار عربی و هم قدرت ناچیز مخالفان در عمان سبب شده که اصلاحات یادشده چندان پیگیری نشوند.

این در حالی است که نارضایتی از فساد اداری و انباشت ثروت کشور در دست نزدیکان پادشاه رو به افزایش بود اما اقدام دولت در تابستان ۲۰۱۴ در حذف یارانه ۷۰ قلم کالا و افزایش قیمت این کالاها نیز تأثیر مثبتی در میان مردم باقی گذاشت.

بر پایه گزارش‌های سازمان ملل متحد، سلطان‌نشین عمان از جمله کشورهایی به‌شمار می‌آید که در چهار دهه گذشته بیشترین میزان پیشرفت را شاهد بوده‌است. سلطان قابوس دستور داد تا خیابان‌ها، مدارس و بیمارستان‌های جدید ساخته شوند و برق و آب لوله‌کشی به دورترین نقاط کشور راه پیدا کند.

دولت عمان به مدت چندین دهه، بسیاری از شهروندان را در وزارتخانه‌ها و ادارات دولتی به کار گرفت و امروز به همین دلیل، بخش خدمات عمومی اشباع شده‌است.

 بر پایه آخرین آماری که در ۲۰۱۸ میلادی منتشر شد از مجموع ۴ میلیون و ۵۷۳ هزار ۸۹۳ تن جمعیت عمان، ۲ میلیون و ۵۲ هزار و ۶۰۴ تن یا به عبارتی ۴۴٫۸ درصد آن را کارگران خارجی تشکیل می‌دهند.

سلطان قابوس در دوره سلطنت خود ارتباط مستقیمی با مردم داشت و تورهای دیدار با مردم را به راه انداخت. او در سیستم حکمرانی خود دیگران را نیز شرکت می‌داد و از توصیه‌های دیگران بهره می‌برد. به همین دلیل، در میان مردم و صاحب‌منصبان محبوب شد. همچنین سلطان قابوس از طریق کمک مالی به یونسکو در اوایل دهه ۱۹۹۰، جایزه سلطان قابوس برای حفظ محیط زیست را تأمین مالی کرد، تا بتواند کمک برجسته ای در مدیریت و حفظ محیط زیست کند. این جایزه از سال ۱۹۹۱ هر دو سال یک بار اهدا می‌شود.

 عمان در سال ۲۰۱۵ اصلی‌ترین مقصد سرمایه‌گذاری مستقیم خارجی در منطقه خلیج فارس بود، به طوری که سرمایه‌گذاران ۱۹٫۶ میلیارد دلار به عمان سرازیر کردند.

 قابوس از طرفداران فرهنگ و موسیقی است و اولین کسی است که دستور ایجاد خانه اپرا و موسیقی در کشورهای حوزه خلیج فارس را در عمان صادر کرد. وی همچنین برای ترویج صنعت سینما دستور به ساخت سینمای مدرن در عمان را نیز صادر کرد.

ایران دودمان پهلوی (پس از آمریکا و بریتانیا) نخستین کشور منطقه بود که حکومت سلطان قابوس در پی کودتا علیه پدرش را در سال ۱۹۷۰ به رسمیت شناخت.

یک سال بعد، سلطان قابوس بن سعید آل سعید در اولین دیدارش از ایران در ردیف میهمانان ویژه جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی ایران در تخت جمشید حضور یافت.

 نقش اصلی در پشتیبانی از نیروهای نظامی عمان و حتی رویارویی مستقیم با شبه نظامیان چپگرای ظفار در شورش ظفار بر عهده نیروهای نظامی ایران بود که به موجب عملیات نظامی ارتش شاهنشاهی ایران در ظفار، ایران توانست زمام امور را در سال ۱۹۷۵ به سلطان قابوس بازگرداند. از آن هنگام تاکنون به عقیده برخی تحلیلگران عرب، سلطان قابوس حکومتش را مدیون ایرانی‌هایی می‌داند که در روزهای سخت به یاری‌اش شتافتند. پ

در سه دهه اول پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران او هیچ‌گاه به تهران سفر نکرد. اما جهت‌گیری محافظه‌کارانه‌اش در سیاست خارجی سبب شد که دعوت به اولین دیدار از ایران در اوج انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ را لغو نکند و در گرماگرم اعتراض‌ها به نتیجه انتخابات به تهران برود. سومین سفر قابوس به تهران شهریور ۱۳۹۲ و اندکی پس از آغاز دوران ریاست جمهوری حسن روحانی انجام شد

سلطان قابوس در عرصه سیاسی از مؤسسان شورای همکاری خلیج فارس در سال ۱۹۸۱ میلادی بود. اعتبار جهانی او بر مبنای سیاست «دوستی با همه، دشمنی با هیچ‌کس» شکل گرفت؛ سیاستی که عمان را به کشوری محوری در برخی معادلات منطقه‌ای تبدیل کرد. سیاست عدم تعهد سیاسی به ائتلاف‌ها یا کشورهای دیگر از او یک چهره بین‌المللی بی‌طرف ساخته بود.

میانجیگری عمان بین یمن و عربستان، عراق و کویت، اروپا و سوریه و مواردی دیگر که مهمترین آن‌ها منجر به توافق ایران و آمریکا برای انجام گفتگو در چارچوب مذاکرات هسته‌ای ۵+۱ شد، از جمله موارد ثبت‌شده در کارنامه اوست.

 سلطان قابوس در نزاع امارات، عربستان و بحرین با قطر جانب هیچ‌یک از طرف‌ها را نگرفت. در اکتبر سال ۲۰۱۸، سلطان قابوس نخست‌وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو را به حضور پذیرفت تا وی را ملاقات کند. عمان کشوری است که روابط رسمی دیپلماتیک با اسرائیل ندارد.

سلطان قابوس در سال ۲۰۱۴ به سرطان روده بزرگ مبتلا شد و مورد معالجه پزشکی قرار گرفت اما در ۱۴ دسامبر ۲۰۱۹ با بازگشت بیماری او به بلژیک سفر کرد تا دوباره مورد معالجه قرار گیرد اما معالجه خود را نیمه کاره رها کرد و به عمان بازگشت و در نهایت در تاریخ ۱۰ ژانویه ۲۰۲۰ در ۷۹ سالگی درگذشت. روز بعد از مرگ او، دولت سه روز عزای ملی اعلام کرد.

هیثم بن طارق البوسعیدی در تاریخ ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰ در سن ۶۵ سالگی بعنوان جانشین سلطان قابوس بن سعید البوسعیدی انتخاب گردید. هیثم پسرعموی سلطان قابوس و وزیر سابق میراث فرهنگی عمان می‌باشد.

 

 

سالمرگ مظفر بقائی کرمانی

سالمرگ

مظفر بقائی کرمانی (۱ مرداد ۱۲۹۱  کرمان – ۲۷ آبان ۱۳۶۶ تهران) از فعالین سیاسی ایرانی، مؤسس و رهبر حزب زحمتکشان ملت ایران و از بنیان‌گذاران جبهه ملی ایران بود.

پدرش میرزا شهاب‌الدین کرمانی، از بانیان آموزش و پرورش نوین و بانی مدرسه‌های سبک جدید در کرمان بود که در نهضت مشروطه در کرمان نقش مهمی ایفا کرد و در دوره‌های چهارم و پنجم مجلس شورای ملی از کرمان به نمایندگی انتخاب شد. او در دوران رضا شاه از قضات دیوان عالی کشور شد و در سال ۱۳۱۳ درگذشت.

مظفر بقائی در کودکی با پدرش به تهران رفت و در زمان رضا شاه برای تحصیل به فرانسه اعزام شد. در سال ۱۳۱۷ پس از قطع رابطه ایران و فرانسه نتوانست از تز دکترای خود در دانشگاه سوربن دفاع کند و به ایران بازگشت.

به دستور علی‌اصغر حکمت شورای عالی دانشگاه تهران تز بقایی را بررسی کرد و به او مدرک دکترای فلسفه اخلاق داده شد. او سپس به تدریس در دانشگاه تهران پرداخت.

با تأسیس حزب دموکرات ایران در تیر ۱۳۲۵ به رهبری احمد قوام نخست‌وزیر وقت، بقائی به این حزب پیوست و پس از پیروزی در انتخابات به عنوانن نامزد حزب دمکرات از کرمان، در سال ۱۳۲۶ به مجلس پانزدهم راه یافت.

 او در مجلس از نمایندگان جناح اقلیت بود و آنچه نام او را بر سر زبان‌ها انداخت، مخالفت با سپهبد رزم‌آرا رئیس ستاد ارتش، بویژه پس از ترور نافرجام شاه در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ بود.

پس از ترور نافرجام شاه، دولت حکومت نظامی اعلام کرد، حزب توده منحل و اعضا و هواداران آن زندانی شدند، آیت‌الله کاشانی به دستور رزم‌آرا شبانه از خانه‌اش بزور بیرون کشیده و به قلعه فلک‌الافلاک خرم‌آباد برده و از آن‌جا به لبنان تبعید شد. مطبوعات بشدت زیر فشار و سرکوب رفتند. دولت ساعد در چنین فضائی انتخابات مجلس مؤسسان را برای تغییر اصولی از قانون اساسی به منظور افزایش اختیارات شاه برگزار کرد.

بقائی همراه با حسین مکی و ابوالحسن حائری‌زاده دولت ساعد را استیضاح و او را متهم کرد که دستور تشکیل مجلس مؤسسان و تغییر قانون اساسی را از انگلستان گرفته و اینکه دولتش زیر نفوذ سپهبد رزم‌آرا رئیس ستاد ارتش است. این استیضاح طولانی‌ترین استیضاح در تاریخ قانونگذاری ایران تا آن زمان بود. بقائی بتنهایی حدود ده جلسه صحبت کرد اما سرانجام دولت ساعد با رأی موافق نود نماینده از ۹۶ نماینده حاضر در مجلس، رأی اعتماد گرفت.

بقائی سپس حزب زحمتکشان ایران را با کمک خلیل ملکی راه اندازی کرد. او از نیروهای نزدیک به بازار بود که هواداران محافظه‌کاری در بین بازاریان کرمان داشت،

 او یکی از تجمع‌کنندگان ۲۲ مهرماه ۱۳۲۸ بود که به همراه جمعیتی از سیاستمداران، دانشجویان و تجار بازار به رهبری مصدق وارد محوطهٔ کاخ شدند تا به نبود انتخابات آزاد اعتراض کنند.[۵] پس از این تجمع موفقیت‌آمیز حزب زحمتکشان ایران به همراه حزب ایران، حزب ملت ایران، و جامعه مجاهدین اسلام به جبهه ملی پیوستند.

در اسفند ۱۳۲۹ رزم‌آرا به قتل رسید و طرح ملی شدن نفت که بقایی یکی از امضاکنندگان آن بود، تصویب شد. بقایی خود را به عنوان یکی از چهره‌های اصلی نهضت ملی مطرح می‌کرد و به این عنوان نیز شناخته می‌شد.

 در این دوران بقایی با خلیل ملکی همکاری نزدیکی را آغاز کرد. آشنایی و همکاری مظفر بقایی با خلیل ملکی از حدود سال‌های ۱۳۲۸ و ۱۳۲۹ با وساطت جلال آل احمد و در رابطه با انتشار روزنامه شاهد آغاز شده بود

سرانجام او در اواخر اردیبهشت ۱۳۳۰ همراه با خلیل ملکی حزب زحمت‌کشان ملت ایران را تأسیس کرد.

بقائی از بنیان‌گذاران جبهه ملی بود ولی از سال ۱۳۳۱ شروع به مخالفت با دکتر مصدق کرد و حتی پس از سقوط دولت مصدق از سرسخت‌ترین مخالفان او باقی ماند.

اوایل سال ۱۳۳۲ عملیات دو سازمان ام‌آی۶ و سیا علیه نهضت ملی ایران شدت گرفت. در ۱ اردیبهشت ۱۳۳۲ سرتیپ افشارطوس رئیس شهربانی دولت مصدق، به دست عوامل بقایی و فضل‌الله زاهدی ربوده و کشته شد.

پس از قتل افشارطوس، فرمانداری نظامی بقائی و زاهدی را برای بازجویی احضار و حکم جلب آنان را صادر کرد، اما ابوالقاسم کاشانی رئیس مجلس و یکی از چهره‌های مذهبی معروف آن زمان، شخصاً به مجلس آمده و به طرفداری از زاهدی و بقائی پرداخت. متهمین پرونده قتل افشارطوس با حمایت آیت الله کاشانی در مجلس متحصن شده و دستگیری و محاکمه آنان به جرم قتل میسر نگردید.

هم چنین هواداران او در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ سرگرد محمود سخایی رئیس وقت شهربانی کرمان را به طرز فجیعی به قتل رساندند.

 بقایی ۲۰ روز پس از کودتا به کرمان رفت و از عاملین قتل سرگرد سخایی تقدیر کرد.

در روزهای پس از عزل مصدق در ۲۵ مردادماه ۱۳۳۲ نیروهای مظفر بقایی، اعضای حزب زحمتکشان ملت ایران نیز در کنار کاشانی و نیروهایش نقش فعال داشتند  و حتی حمله به منزل شخصی مصدق را ندارک کردند. خط سیاسی آنها همواره از عزل مصدق توسط شاه، به قیام مردم علیه دولت غیرقانونی مصدق تعبیر می‌کردند.

مظفر بقایی در روز رفراندوم قانون اساسی جمهوری اسلامی در یک سخنرانی (در دفتر حزب زحمت‌کشان) که به عنوان وصیت‌نامه سیاسی او معروف است در رابطه با قانون اساسی مطالبی مطرح کرد که با توجه به عضویت حسن آیت در هیئت رئیسه مجلس خبرگان قانون اساسی و ارائه ۴۰ صفحه اصلاحیه برای پیش‌نویس قانون اساسی توسط حزب متبوع او از اهمیتی والا در تاریخ سیاسی ایران برخوردار است. این وصیت‌نامه که در مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی نگهداری می‌شد و تنها با اجازه شخص رئیس مجلس قابل دسترسی است و گفته می‌شود که در سال ۱۳۸۵ به سرقت رفت.

او پس از انقلاب به اتهام توطئه علیه نظام زندانی شد و در سال ۱۳۶۶ بدرود زندگی گفت. علت مرگ او به درستی مشخص نیست. دلیل آن بیماری سفلیس اعلام شد ا

 

 

 

 

سالمرگ کاترین دوم

سالمرگ

کاترین دوم روسیه (به روسی: Екатерина II Великая) ‏(۱۷۲۹2 مه  – 17 نوامبر ۱۷۹۶) که به عنوان کاترین کبیر نیز شناخته می‌شد، امپراتریس و تزاریس مشهور روسیه بود و به مدت ۳۴ سال این مقام را داشت.

 او بیشتر از هر تزار دیگری بر روسیه حکومت کرد و توانست با چندین جنگ بزرگ و موفقیت آمیز و با اصلاحات مدرن به سبک اروپای غربی آن سرزمین را به یک کشور مقتدر و پیشرفته و با ارتشی آموزش دیده و قدرتمند تبدیل نماید. دوران حکومت کاترین کبیر اوج اصلاحات بزرگ و اوج پیشرفت اقتصادی و موفقیت سیاسی و پیروزی های نظامی و اوج عصر طلایی تاریخ روسیه به حساب می آید همچنین دوران حکومت ملکه کاترین جدا از عصر طلایی بلکه یکی از سیاه ترین دورانهای تاریخ این سرزمین بوده است.

 

در زمان کاترین، امپراتوری روسیه بسیار بزرگتر و مقتدرتر از زمان پتر کبیر شده بود و یکی از قدرت های بزرگ و اصلی اروپا بود.

 کاترین کبیر با نام سوفیا اوگوستا آنهالت زِربست (Sophia Augusta Frederica) در پروس متولد شده بود و پس از آنکه به مذهب ارتدکس درآمد، نام کاترین برای او انتخاب شد. با این که نام سوفیا در روسیه زیاد بود چون خواهر ناتنی پتر کبیر سوفیا نام داشت و از او خاطره بدی در اذهان بود، مادرش ملکه الیزابت ترجیح داد نام مادرش یعنی کاترین (زن دوم پتر کبیر) را انتخاب کند.

در دوران زمامداری کاترین کبیر، امپراتوری روسیه ۴۶۸ هزار کیلومتر مربع از لهستان و بخش بزرگی از اوکراین و تمام شبه جزیره کریمه و سرزمین مولداوی و بخش‌های شمالی امپراتوری عثمانی در بالکان و تمام آلاسکا و بخش‌های از نروژ و سوئد و در اواخر عمرش تقریباً تمام قفقاز را به تصرف درآورد. کاترین اصلاحاتی را در نظام ِ اداری، قضایی و آموزشی روسیه به وجود آورد وی سیستم گسترده ای در ارتش به بار آورد و به سواستفاده‌های بسیاری رسیدگی کرد. سیاست داخلی و خارجی کاترین باعث افزایش قدرت و نفوذ اشراف در دول محلی سرزمین ها شد کاترین قدرت خودمختاری اربابان را در ایالات گرفت اما سیاست کاترین باعث شد قوانین فئودال بر مردم سختگیر تر شود،

 کاترین سرزمین روسیه را برای هدایت خوب دولت مرکزی به ۵۱ ایالت تقسیم کرد و همچنین برای روابط خوب با شاهزادگان امتیاز برده داری و مالیاتی را به انان داد و آکادمی دوشیزگان اشرافی را تأسیس کرد تا دختران اربابان به خوبی تحصیل کنند

کاترین دوم که بعدها به کاترین کبیر ملقب شد، شاهزاده خانمی از یکی از دربارهای کوچک کشور پروس بود به عقد ازدواج پتر سوم خواهرزاده ملکه الیزابت، امپراتریس روسیه درآمد. پتر سوم که مردی عقب مانده و سفیه بود پس از آن که به عنوان امپراتور تاج شاهی کشور روسیه را بر سر نهاد، با اعمال و حرکات غیرمنطقی خود طوری عرصه را بر روحانیون، نظامیان و آحاد مردم آن کشور تنگ کرد که همگی بالاتفاق خواهان عزل وی شدند و متعاقب این امر کاترین با همدستی عده‌ای از درباری‌ها و نظامیان با انجام یک کودتا، پتر را عزل و خود به عنوان کاترین دوم ملکه روسیه تاجگذاری کرد. پس از آن سرتاسر زندگی کاترین تا زمان مرگش صرف لهو و لعب و شهوترانی و رتق و فتق گردید و در این راه پوتمکین صدر اعظم مقتدر آن کشور، یار و ندیم او بود.

او فردی بسیار ولخرج و علاقه‌مند به لباس‌های گران‌قیمت و جواهرات بسیار گران و مهمانی‌های باشکوه بود. تا آخر عمر ازدواج نکرد، اما معشوقه‌های مرد بسیار داشت (نزدیک به ۳۳ تا ۴۰ معشوق). وی در امور سلطنت جدی و سخت‌کوش بود.

حس جاه‌طلبی و قدرت اراده او را در راهی انداخت که همتراز با پتر کبیر قرار گرفت. او اغلب روزی پانزده ساعت کار می‌کرد. گزارش‌ها را می‌خواند، به سخنان مشاورانش گوش می‌داد، و فرمان‌ها را آماده می‌ساخت.

او می‌خواست همه چیز را بداند، همه چیز را بررسی کند و در همه چیز اصلاح به عمل می‌آورد. کاترین، همچون پتر، به جنگ‌های تازه‌ای پرداخت تا امپراتوری روسیه را گسترش دهد. او علاقه خاصی به ادبیات و فلسفه اروپای غربی داشت و برای رشد و گسترش فرهنگ جدید به اصلاحات روی آورد و با نویسندگان مشهوری چون ژان ژاک روسو مکاتبه داشت.

در زمان سلطنت کاترین دوم تمام اصول انسانیت و آزادگی به زیر پا گذاشته شد و عصر کاترین یکی از ادوار سیاه تاریخ روسیه به‌شمار می‌رود.

درحالی که کاترین خزانه مملکت را برای خوشامد معشوقه‌های جوانش به باد یغما می‌داد، دهقانان روسیه در فقر و تنگدستی بی‌حد و حصری غوطه می‌خوردند. در آخرین سال‌های عمر کاترین کبیر طبق نص صریح تاریخ، در بعضی ایالات روسیه، یک رعیت را برای همه عمر به پنج روبل می‌فروختند و خریداری برای او یافت نمی‌شد، در صورتی که همان وقت یک گاو نر به نسبت بدی و خوبی از بیست و پنج تا چهل روبل معامله می‌شد و ملت روسیه طوری مفلوک شده بود که هشت برده که باید مادام العمر برای ارباب خود زحمت بکشند به قدر یک گاو نر فربه و قوی قیمت نداشتند.

دهقانان روسیه نه در دوره ایوان مخوف این قدر گرسنه و درمانده بود و نه در دوره پتر کبیر با آن وحشیگری‌های مشهور آن پادشاه. در دوره کاترین کبیر طوری توده مردم تحت فشار قرار گرفتند که زمینه انقلابات آینده روسیه را که از نیمه اول قرن نوزدهم شروع شد و تا سال ۱۹۱۷ میلادی ادامه داشت، فراهم نمود.

فتح سرزمین‌های تازه، ولخرجی‌های او و هزینه سنگین طرح‌های جدید، کاترین را مجبور کرد که مالیات اشراف را افزایش دهد و فشار این مالیات‌های اضافه، بر دوش دهقانان روستایی بود. با این‌که کاترین اولین تزاری بود که مشاورانش را ترغیب می‌کرد راه‌هایی برای بهبود شرایط دهقانان بیایند، اما سیاست‌های او موجب وخامت حال دهقانان شده بود. برای همین در دوران او بارها شورش‌های دهقانی رخ داد که شورش پوگاچف در دهه ۱۷۷۰ مهم‌ترین آن بود که می‌گفت پتر سوم است که زنده مانده و حتی با اعدام رهبر آنان پوگاچف نیز مانع از تداوم شورش نشد و ناچار در میدان اصلی هر روستایی یک سکوی اعدام کار گذاشته شد و اعدام و شلاق و تبعید برای شورشیان وضع گردید.

 کاترین کبیر در ۱۷ نوامبر ۱۷۹۶ در سن شصت و هفت سالگی درگذشت و عصر اصلاحات کبیر با مرگ او رو به افول نهاد. در شصت سال بعدی، تزارهای روسی با رفتاری محافظه‌کارانه به حفظ سنت‌ها پرداختند. کاترین در هنگام مرگ تنها بود و همچون یک غریب که در کشوری بیگانه درگذرد زندگی را بدرود گفت.

 

 

 

 

سالمرگ عبدالعلی همایون،

سالمرگ

عبدالعلی همایون، (زاده ۱۲۹۹ خورشیدی تهران - درگذشت ۲۷ آبان ۱۳۸۵ در تهران) از بازیگران قدیمی سینما و تلویزیون ایران بود.

 مهم‌ترین نقش او نقش «سرکار استوار» در سری فیلم‌ها و سریال‌های «صمد آقا» ساخته پرویز صیاد و نیز مجموعه تلویزیونی «سرکار استوار» بود. وی در ۱۳۱۸ کار خود را با روزنامه‌نگاری آغاز کرد و بعد به تلویزیون راه یافت.

عبدالعلی همایون در دو سال پایانی در تهران به سر می‌برد و در سن ۸۶ سالگی در پی سکته قلبی در تهران درگذشت.

 

 

 

 

سالمرگ سید خلیل عالی‌نژاد

سالمرگ

سید خلیل عالی‌نژاد (۲۱ خرداد ۱۳۳۶، صحنه 27 آبان  - ۱۳۸۰ یوتبری، سوئد) نوازنده، خواننده و آهنگساز و از رهبران مذهبی یارسان بود.

سید خلیل عالی‌نژاد در سال ۱۳۳۶ و در صحنه در استان کرمانشاه متولد شد. پدرش سید شاهمراد عالی‌نژاد، نوازنده تنبور بود.

سید خلیل مشق تنبور را با سید نادر طاهری آغاز کرد و پس از ۲ سال نزد سید امرالّه شاه‌ابراهیمی رفت. همچنین از درویش امیر حیاتی نیز بهره برد و بعدها به محضر استاد عابدین خادمی راه یافت؛ در این دوره و به صورت همزمان سرپرستی گروه تنبورنوازان صحنه را نیز بر عهده گرفت. وی در سال ۱۳۷۵ در رشته موسیقی از دانشگاه هنر فارغ‌التحصیل شد.

او بر ردیف موسیقی دستگاهی ایران تسلطی کافی داشت. سید خلیل آواز را از مکتب میرزا حسین خادمی آموخته بود و از نادر نادری دف آموخت و تار را از کیخسرو پور ناظری، نواختن تارش به شیوه نوازندگی مکتب برومند نزدیک بود و پرده‌گیری‌ها و زخمه‌های شمرده و جمله‌بندی‌هایش در سه تار، شیوهٔ نوازندگی یوسف فروتن را به یاد می‌آورد.

سید خلیل همچنین علاوه بر نوازندگی تنبور به ساخت تنبور و سه‌تار نیز پرداخته‌است و ساخته‌های او با مهر شیدا محصول کارگاه مشترک به همراه عبدالرضا رهنما و بعد از سال ۱۳۷۰ در کارگاه شخصیش با مهر قلندر موجود است.

در اوایل دهه ۶۰ گروه تنبور شمس به سرپرستی کیخسرو پورناظری تشکیل شد و عالی‌نژاد به جمع این گروه پیوست. حاصل همکاری با گروه تنبور شمس، تکنوازی و جواب آواز ماندگار سید خلیل در کاست صدای سخن عشق بود که با صدای شهرام ناظری انتشار یافت.

 

در اواسط دهه ۷۰ سید خلیل خود گروه بابا طاهر را تشکیل داد و اعضای گروه باباطاهر در اجلاس هنرهای دینی (۱۳۷۵ تهران) برنامه‌ای اجرا کردند که ویدئو آن به نام زمزمهٔ قلندری به نفع خیریه کهریزک دراختیار علاقه‌مندان قرار گرفت. در سال ۱۳۷۱ سیدخلیل به وصیت احمد عبادی برای شرکت در مراسم خاکسپاری او به تهران رفت و دیگر هیچ‌گاه به دیار خود بازنگشت.

او علاوه بر خوانندگی و تنبور نوازی سه تار هم می‌نواخت و دستی چیره بر آن داشت.

 سال ۱۳۷۶ که به جشنواره موسیقی حماسی آمد و زیر بغل استاد و پیر مرادش درویش امیر حیاتی را گرفت و او را به صحنه تالار اندیشه آورد تا هنرش را عرضه بدارد. خودش نیز در بخشی از برنامه مقام‌های سوار سوار، سماع رقم چهارم، جلوشاهی و خان امیری را اجرا کرد و زیبایی کارش در آن بود که ماهور ایلامی و عالی مکان را برای اولین بار عرضه نمود که مورد تشویق تماشاگران قرار گرفت.

عالی‌نژاد پس از چندین سال ماندگاری در تهران در سال ۱۳۷۹ برای شش ماه به سوئد رفت و برای یک سال نیز اقامتش را تمدید کرد؛ و عاقبت تنها چند هفته پیش از برگشتن به ایران در ۲۷ آبان ۱۳۸۰ در شهر گوتنبرگ سوئد، به دست افراد ناشناس به قتل رسید و خانه و جسم بی جانش به آتش کشیده شد.

 

کتاب‌ها​

تنبور از دیر باز تاکنون که رساله پایان‌نامه عالی‌نژاد جهت دریافت درجه کارشناسی از دانشکده موسیقی دانشگاه هنر تهران بود۱۳۷۵.

رساله یاری که گزیده‌ای از دفتر احکام سرانجام است. بیست خرداد ۱۳۷۹. چاپ اول ۱۳۸۴.

ترجمه و تفسیر دقیق کلامهایی همچون بخشی از کلام حضرت شیخ امیر و کلام حضرت تیمور بانیاران، مقابله نسخ ترجمه و کتابت کلام حضرت خان الماس.

 

آلبوم‌ها​

از وی مجموعه‌های زیادی همانند گروه نوازی‌های: آئین مستان، ثنای علی، زمزمهٔ قلندری، آیین قلندری و دونوازی شکرانه با همنوازی دف حمیدرضا خجندی و نیز آثار بسیاری از مراسم آیینی و اجراهای خصوصی باقی‌مانده‌است.

 

 

 

سالمرگ جامی

سالمرگ

نورالدّین عبد الرّحمن بن احمد بن محمد (۲۴ آبان ۷۹۳ خرگرد – ۲۷ آبان ۸۷۱ هرات)، معروف به جامی و ملقب به خاتم الشعرا همه‌چیزدان، شاعر، موسیقی‌دان، ادیب و صوفی نام‌دار فارسی‌زبان سده ۹ قمری است.

روزگار کودکی و تحصیلات مقدماتی جامی در خرگرد جام، که در آن زمان یکی از تبعات هرات بود در کنار پدرش سپری شد. در حدود سیزده سالگی همراه پدرش به هرات رفت و در آنجا اقامت گزید؛ در همان‌جا به تعلم و تعلیم پرداخت و قسمت عمده حیاتش نیز در همان‌جا به سر آمد

و از آن زمان به جامی شهرت یافت. وی در شعر ابتدا دشتی تخلص می‌کرد، سپس آن را به جامی تغییر داد که خود علت آن را تولدش در شهر جام و ارادتش به شیخ الاسلام احمد جام ذکر کرده‌است.

 

جامی مقدّمات ادبیات فارسی و عربی را نزد پدرش آموخت و چون خانواده‌اش شهر هرات را برای اقامت خود برگزیدند، او نیز فرصت یافت تا در مدرسه نظامیه هرات که از مراکز علمی معتبر آن زمان بود، مشغول به تحصیل شود و علوم متداول زمان خود را همچون صرف و نحو، منطق، حکمت مشایی، حکمت اشراق، طبیعیات، ریاضیات، فقه، اصول، حدیث، قرائت، و تفسیر به خوبی بیاموزد و از محضر استادانی چون خواجه علی سمرقندی و محمد جاجرمی استفاده کند.

در این دوره بود که جامی با تصوّف آشنا و مجذوب آن شد به‌طوریکه در حلقه مریدان سعدالدین محمد کاشغری نقشبندی درآمد و به تدریج چنان به مقام معنوی خود افزود که بعد از مرگ مرشدش (۸۶۰ ه‍.ق برابر با ۱۴۵۵ م) خلیفه طریقت نقشبندیه گردید. پس از گذشت چند سالی جامی راه سمرقند را در پیش گرفت که در سایه حمایت پادشاه علم دوست تیموری الغ بیگ به کانون تجمّع دانشمندان و دانشجویان تبدیل شده بود. در سمرقند نیز نورالدّین توانست استادانش را شیفته ذکاوت و دانش خود کند. او که سرودن شعر را در جوانی آغاز کرده و در آن شهرتی یافته بود، با تکیه زدن بر مقام ارشاد و به نظم کشیدن تعالیم عرفانی و صوفیانه به محبوبیتی عظیم در میان اهل دانش و معرفت دست یافت.

جامی به افتادگی و گشاده‌رویی معروف بود و با اینکه زندگی‌ای بسیار ساده داشت و هیچ‌گاه مدح زورمندان را نمی‌گفت، شاهان و امیران همواره به او ارادت می‌ورزیدند و خود را مرید او می‌دانستند. جانشینان الغ بیگ خصوصاً سلطان حسین بایقرا و امیر او علیشیر نوایی تا آخر عمر او را محترم می‌داشتند و اوزون حسن آق قویونلو، سلطان محمّد فاتح پادشاه عثمانی و ملک الاشراف پادشاه مصر از ارادتمندان او بودند.

بر اساس نسب و طریقت نقشبندیه و نوشته‌های جامی واضح است که وی حنفی و اهل سنت بوده  اما چون همه اهل سنت در حب اهل بیت محمد سخنانی دارند و جامی نیز در این رابطه اشعاری دارد برخی او را شیعی دانسته‌اند؛ عده‌ای نیز او را متمایل به عقاید اشاعره و فقهای شافعی دانسته‌اند.

جامی در کتاب شواهد النبوة ابتدا احادیثی دربارهٔ پیغمبر اسلام نقل و ترجمه کرده و سپس از خلفای راشدین یاد کرده، سپس به ذکر مناقب دوازده امام پرداخته و از یکایک آنان سخن گفته سپس به شرح احوال اصحاب محمد پرداخته‌است.

 

آثار جامی​

از جامی ده‌ها کتاب و رساله از نظم و نثر به زبان‌های فارسی و عربی به یادگار مانده‌است، مانند:

۱_ آثار منظوم: جامی اشعار خود را در دو مجموعه بزرگ گردآوری کرده‌است:

دیوان‌های سه‌گانه شامل قصاید و غزلیات و مقطعات و رباعیات

 

جامی دیوان خود را در اواخر عمر به تقلید از امیر خسرو دهلوی در سه قسمت زیر مدون نمود:

 

الف) فاتحة الشباب (دوران جوانی)

ب) واسطة العقد (اواسط زندگی)

ج) خاتمة الحیاة (اواخر حیات)

دیوان قصاید و غزلیات این دیوان را جامی در سال ۸۸۴ تدوین و تنظیم کرده‌است. قصاید جامی در توحید و نعت پیامبر اسلام و صحابه و اهل بیت و نیز مطالب عرفانی و اخلاقی‌است. جامی همچنین قصایدی در مدح یا مرثیه سلاطین و حکمای زمانش سروده‌است. غزلیات جامی غالباً از هفت بیت تجاوز نمی‌کند و اکثراً عاشقانه یا عارفانه‌است.

از جامی مقطعات و رباعیاتی نیز باقی‌است که یا محتوی مسائل عرفانی‌است و اشاره به حقایق صوفیانه دارد یا نکته لطیف عاشقانه‌ای در آن نهفته‌است. دیوانی نیز به نام دیوان بی‌نقاط از جامی به‌جای مانده که در تمامی واژه‌های آن هیچ حرف نقطه‌داری استفاده نشده‌است.

هفت اورنگ که خود مشتمل بر هفت کتاب در قالب مثنوی است.

مثنوی اول سلسلة الذهب (زنجیره طلا) به سبک حدیقةالحقیقه سنایی و در سال ۸۸۷ سروده شده‌است، در این مثنوی از شریعت، طریقت، عشق و نبوت از دیدگاه عرفانی سخن رفته‌است. این مثنوی بر وزن فعلاتن مفاعلن فعلن می باشد.

مثنوی دوم سلامان و آبسال که به نام سلطان یعقوب ترکمان آق قویونلو است و در سال ۸۸۵ تألیف شده‌است. حکایت سلامان و آبسال نخستین بار در شرح اشارات خواجه نصیرالدین توسی و اسرار حکمه ابن طفیل آمده بود که جامی آن را به نظم فارسی درآورده و این مثنوی بر وزن‌: (فاعلاتن فاعلاتن فاعلن) می‌باشد.

 

مثنوی سوم تحفة الاحرار (هدیه ی آزادگان) نخستین مثنوی تعلیمی جامی است که به سبک و سیاق مخزن‌الاسرار نظامی سروده شده‌است. در این کتاب اشارت‌هایی به آفرینش، اسلام، نماز، زکات، حج، عزلت، تصوف، عشق و شاعری آمده‌است. در انتهای این مثنوی جامی به فرزند خود ضیاءالدین یوسف پندنامه‌ای نگاشته‌است که در آن از جوانی خود یاد کرده‌است. این کتاب بر وزن‌: (مفتعلن مفتعلن فاعلن) سروده شده است.

مثنوی چهارم سبحةالابرار (نیایش نیکوکاران) و آن نیز مثنوی تعلیمی‌است که در سال ۸۸۷ سروده شده‌است و در آن تعالیم اخلاقی و عرفانی در باب: (توبه، زهد، فقر، صبر، شکر، خوف، رجا، توکل، رضا و حب) آمده‌ است. این کتاب بر وزن‌: (فعلاتن فعلاتن فعلن) نوشته شده و می‌توان گفت نخستین و شاید آخرین اثر‌ی باشد که دارای این وزن است.

 

مثنوی پنجم یوسف و زلیخا مثنوی عشقی به سبک خسرو و شیرین نظامی و ویس و رامین فخر گرگانی است که به نام و یاد پیامبر و بیان معراج و مدح سلطان حسین بایقرا آغاز می‌شود. در این کتاب جامی از سوره یوسف در قرآن و نیز از روایات تورات در سفر پیدایش بهره برده‌ است. تاریخ تألیف این کتاب را سال ۸۸۸ هجری دانسته‌اند‌. جامی این کتاب را بر وزن‌: (مفاعیلن مفاعیلن فعولن) آورده است.

مثنوی ششم لیلی و مجنون مثنوی عشقی‌است که به وزن لیلی و مجنون نظامی و امیرخسرو دهلوی ساخته شده‌است. این کتاب درباره عشق لیلی و مجنون بوده و شباهت بالایی با لیلی و مجنون نظامی دارد. این کتاب بر وزن: (مفعول مفاعلن فعولن) سروده شده است.

مثنوی هفتم خردنامه اسکندری که مثنوی تعلیمی در حکمت و اخلاق است و در آن از حکیمان یونان از سقراط، افلاطون، ارسطو، بقراط، فیثاغورث و اسکندر سخن رفته‌است. این کتاب بر وزن شاهنامه فردوسی بوده و به سبک اسکندرنامه نظامی نگاشته شده است.

 

بهارستان از دیگر آثار جامی است.

شواهد النبوه

نفحات‌الانس

 

 

 

روز جهانی کودکان زودرس

November 17

World Prematurity Day

هفدهم نوامبر

روز جهانی کودکان زودرس

 

روز جهانی نارس برای افزایش آگاهی از تولد زودرس و نگرانی های نوزادان نارس و خانواده های آنها در سراسر جهان در 17 نوامبر برگزار می شود.

تقریباً هر سال 15 میلیون نوزاد نارس به دنیا می آیند که از هر 10 نوزاد متولد شده در سراسر جهان ، یک نفر است. تولد زودرس علت اصلی مرگ در کودکان زیر پنج سال در سراسر جهان است.

با توجه به اینكه اولین برآورد در سطح كشور نشان می دهد كه در سطح جهان 15 میلیون نوزاد خیلی زود متولد می شوند و نرخ آنها در بیشتر كشورها با داده های روند زمانی قابل اطمینان در حال افزایش است ،

برای نوزادان نارس که زنده می مانند ، بار اضافی معلولیت مربوط به نارس ممکن است خانواده ها و سیستم های بهداشتی را تحت تأثیر قرار دهد.

اولین روز بین المللی آگاهی برای تولد زودرس در 17 نوامبر توسط سازمان های مادران اروپایی European parent organizations در سال 2008 ایجاد شد. از سال 2011 به عنوان روز جهانی نارس جشن گرفته می شود.

 از آن زمان به مراسم سالانه  در سراسر جهان تبدیل شده است.

 

گروه های والدین ، ​​خانواده ها ، متخصصان بهداشت ، سیاستمداران ، بیمارستان ها ، سازمان ها و سایر ذینفعان درگیر در زایمان زودرس این روز را با کمپین های رسانه ای ، رویدادهای محلی و سایر فعالیت های انجام شده در سطح محلی ، منطقه ای ، ملی یا بین المللی برای افزایش آگاهی در بین مردم برگزار می کنند. در سال 2013 ، WPD در بیش از 60 کشور جهان جشن گرفته شد.

بنفش رنگ رسمی روز جهانی کودکان زودرس  است. ناظران روز جهانی کودکان نارس  ممکن است از پین روبان بنفش شما یا از لامپ بنفش استفاده کنند.

افرادی که روز جهانی کودکان زودرس  را در فیس بوک ، توییتر و اینستاگرام برگزار می کنند  از هشتگهایی #PrematurityAwarenessMonth  و  #WorldPrematurityDay استفاده می کنند:

 

 

 

 

روز جهانی دانشجو

November 17

International Students Day,

هفدهم نوامبر

روز جهانی دانشجو

روز جهانی دانشجو یک روز بین المللی جامعه دانشجویی است که هر ساله در 17 نوامبر برگزار می شود. در ابتدا یادبود دانشگاه های چک که توسط نازی ها در سال 1939 مورد هجوم قرار گرفتند و دانشجویانی که متعاقباً کشته و به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شدند ، اکنون توسط تعدادی از دانشگاه ها ، بعضی اوقات در یک روز غیر از 17 نوامبر ، به عنوان یک جشن غیرسیاسی از چند فرهنگی بودن  دانشجویان بین المللی شناخته می شود..

این تاریخ به یاد سالگرد طوفان نازی ها در دانشگاه پراگ در سال 1939 پس از تظاهرات علیه اشغال چکسلواکی توسط آلمان و قتل یان اوپلتال و کارگر واسلاو سدلاژک است. نازی ها دانشجویان را جمع کردند ، 9 رهبر دانشجویی را به قتل رساندند و بیش از 1200 دانشجو را به اردوگاه های کار اجباری ، عمدتا ساکسنهاوزن فرستادند. متعاقباً همه دانشگاه ها و کالج های چک را تعطیل کردند. در این زمان چکسلواکی دیگر وجود نداشت ، زیرا تحت یک دولت دست نشانده فاشیست به محافظت از بوهمیا و موراویا و جمهوری اسلواکی تقسیم شده بود.

در اواخر سال 1939 مقامات نازی در استان حفاظت از بوهمیا و موراویا تظاهراتی را که توسط دانشجویان دانشکده پزشکی دانشگاه چارلز در پراگ برگزار شد سرکوب کردند. این تظاهرات در 28 اکتبر به مناسبت سالگرد استقلال جمهوری چکسلواکی (1918) برگزار شد. در طی این تظاهرات دانشجو جان اوپلتال مورد اصابت گلوله قرار گرفت و بعداً در 11 نوامبر بر اثر شدت جراحات درگذشت.

قرار بود در 15 نوامبر جسد وی از پراگ به خانه اش در موراویا منتقل شود. تشییع جنازه وی متشکل از هزاران دانشجو بود که این رویداد را به تظاهرات ضد نازی تبدیل کردند. با این حال ، مقامات نازی در واکنش به اقدامات شدید ، تعطیلی کلیه م موسسات  آموزش عالی چک ، دستگیری بیش از 1200 دانشجو را که سپس به اردوگاه های کار اجباری فرستاده شدند .

در تاریخ 17 نوامبر 9 دانشجو و استاد را بدون محاکمه اعدام کردند. مورخان حدس می زنند که نازی ها اجازه تشییع جنازه را که قبلاً منتظر نتیجه خشونت آمیز بود ، داده اند تا از آن بهانه ای برای تعطیلی دانشگاه ها و پاکسازی مخالفان ضد فاشیست استفاده کنند.

 

 

 

آمادگی روسیه و فرانسه برای هماهنگی بر سر قره باغ در قالب گروه مینسک

آمادگی روسیه و فرانسه برای هماهنگی بر سر قره باغ در قالب گروه مینسک

 

 

رئیسان جمهوری روسیه و فرانسه امروز، دوشنبه بر آمادگی مسکو و پاریس برای هماهنگی جهت تلاش درباره پرونده قره‌باغ در چارچوب گروه مینسک تاکید کردند.

به گزارش ایسنا و به نقل از سایت شبکه روسیا الیوم، طبق بیانیه کرملین، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهوری روسیه و امانوئل مکرون، رئیس‌جمهوری فرانسه با در نظر گرفتن مشارکت روسیه و فرانسه در ریاست گروه مینسک وابسته به سازمان امنیت و همکاری اروپا به شکل عمیق تحولات قره‌باغ را بررسی کردند.

در این بیانیه آمده است، پوتین همتای فرانسوی را در جریان تلاش‌های میانجی‌گرانه مسکو به منظور توقف درگیری‌ها در قره‌باغ و نیز استقرار نیروهای صلح‌بان روسیه در خط تماس بین دو طرف ارمنستان و جمهوری آذربایجان در قره‌باغ و در طول گذرگاه لاچین، گذرگاه ارتباطی بین ارمنستان و قره‌باغ قرار داد.

طبق این بیانیه، در این تماس به بیانیه سه جانبه روسیه، ارمنستان و جمهوری آذربایجان که نهم نوامبر صادر شد، اشاره و تاکید شد، باید اجرا شود. آنها در عین حال گفتند اوضاع منطقه باید به حالت ثبات بازگردد.

ریاست‌جمهوری روسیه تاکید کرد، دو رهبر آمادگی خود را برای هماهنگی تلاش‌ها در چارچوب ریاست روسیه، فرانسه و آمریکا در گروه مینسک مطرح کرده و بر اهمیت حل مشکلات انسانی فوری از جمله بازگشت آوارگان به محل‌های اقامت دائمی و آماده سازی شرایط زندگی برای ساکنان و نیز احیای زیرساخت‌ها و حفظ کلیساها و دیرهای مسیحیان تمرکز کردند.

در این خصوص پوتین مکرون را در جریان تاسیس مرکز روسی پاسخ‌گویی به مسائل انسانی در قره‌باغ قرار داد.

در این بیانیه آمده است، دو رئیس‌جمهوری همچنین به بررسی مسائل دو جانبه مشترک یعنی مقابله با تهدید تروریستی پرداخته و دو طرف مذاکرات وزیر کشور فرانسه با مقامات امنیتی روسیه در مسکو در ۱۱ و ۱۲ نوامبر را مثبت ارزیابی کردند.

 

https://alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/14400-آمادگی-روسیه-و-فرانسه-برای-هماهنگی-بر-سر-قره-باغ-در-قالب-گروه-مینسک

سالمرگ ابراهیم پورداوود

 

 سالمرگ

ابراهیم پورداوود (زادهٔ ۲۰ بهمن ۱۲۶۴، رشت – مرگ ۲۶ آبان ۱۳۴۷، تهران) ایران‌شناس معاصر، اوستاشناس، نخستین مترجم فارسی اوستا و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی در دانشگاه تهران بود.

نام پدرش داوود بود و در ۲۰ بهمن ۱۲۶۴ خورشیدی (۲۸ جمادی‌الاولی ۱۳۰۳ ق) در رشت، در محلهٔ سبزه‌میدان در خانواده‌ای مَلّاک و بازرگان به دنیا آمد. در پنج یا شش سالگی به مکتب میرزا محمدعلی رفت که محل آن اکنون آرامگاه پدر و برادران و خود اوست. سپس تحصیلات مقدماتی فارسی و عربی را در مدرسه حاجی حسن رشت به مدیریت سید عبدالرحیم خلخالی انجام داد. زمانی که در مدرسهٔ حاجی‌میرزاحسن در سلک طلاب درس می‌آموخت، به مرثیه‌گویی پرداخت و دوستانش به وی تخلص «لسان» دادند. در ۱۲۸۴ ش، در ۲۰ سالگی، به همراه برادر و استادش عبدالرحیم خلخالی به تهران رفت و به آموختن طب قدیم پرداخت و از محضر محمدحسین‌خان سلطان‌الفلاسفه بهره برد.

در سال ۱۲۸۷ از راه قم، سلطان‌آباد (اراک امروزی)، کرمانشاه، بغداد و حلب به لبنان رفت.

 در بیروت در مدرسهٔ لوئیک به فراگرفتن زبان و ادبیات فرانسه پرداخت و در همان‌جا نام پورداوود را بر خود نهاد

پس از دو سال و نیم اقامت در بیروت برای دیدار خانواده به رشت بازگشت و پس از مدتی در شهریور ۱۲۸۹ راهی فرانسه شد. در همان‌جا بود که با سید محمدعلی جمالزاده آشنا شد. سپس به ایران بازگشت و پس از اقامتی کوتاه در رشت، در رمضان ۱۳۲۸، از راه باکو و وین به فرانسه رهسپار شد و نخست در دبیرستان شهر بووه نام‌نویسی و خود را برای ورود به دانشکده حقوق آماده کرد، آنگاه در رشته حقوق دانشگاه پاریس به تحصیل پرداخت و از محضر درس شارل ژید و پلانول استفاده کرد.

در جمادی‌الاولی ۱۳۳۲ با یاری محمد قزوینی نشریه ایرانشهر را منتشر ساخت که در شعبان همان سال، پس از نشر سه شماره آن و آغاز جنگ جهانی اول، تعطیل شد. شش ماه نخست از دوره جنگ را در پاریس به سر برد، ولی بر اثر شور جوانی و میهن‌دوستی و تبلیغات آلمانی، بر آن شد که پاریس را ترک کند. در ۱۳۳۳ به بغداد رفت و در ۲۹ رمضان همان سال تا ۲۹ جمادی‌الاولای سال بعد به یاری محمدعلی جمال‌زاده روزنامه رستخیز را منتشر کرد. با پیشروی انگلیسی‌ها و تسخیر کوت‌العماره، پورداوود راهی کرمانشاه شد و چند ماهی آنجا ماند؛ و چون آن شهر به دست روسها افتاد، شبانه به قصر شیرین رفت و به بغداد بازگشت و در آن هنگام ترکان عثمانی از انتشار رستخیز جلوگیری کردند. ناگزیر وی از آنجا به حلب و سپس به استانبول رفت و چون در آنجا از خروج او ممانعت کردند پس از مدتی به قصد اقامت در سوئیس، از راه بالکان به برلین رفت. آلمانی‌ها نیز از خروج وی از کشورشان ممانعت کردند و او تا پایان جنگ جهانی اول و مدتی پس از آن در آنجا ماند.

در سال ۱۲۹۵ در دانشگاه برلین، و سپس در دانشکدهٔ ارلانگن به ادامهٔ تحصیل در رشتهٔ حقوق پرداخت. در آنجا با سید حسن تقی‌زاده آشنا شد و در نشر مجلهٔ کاوه با او همکاری کرد. همکاری با تقی‌زاده و نیز با محمد قزوینی و آشنایی با خاورشناسان آلمانی از جمله یوزف مارکوارت تأثیری ژرف بر اندیشهٔ او نهاد و او را بیش از پیش به تحصیل و تحقیق دربارهٔ ایران باستان علاقه‌مند ساخت.

در شهریور ۱۲۹۹ با دختر یک دندان‌پزشک آلمانی ازدواج کرد و در تیرماه ۱۳۰۱ یگانه فرزندش پوراندخت به دنیا آمد. پورداوود در ۱۳۰۳ به همراه خانواده به ایران بازگشت.

در مهر ۱۳۰۴ به دنبال دعوت پارسیان هند به هندوستان رفت و دو سال و نیم در آنجا ماند و به انتشار بخشی از ادبیات مزدیسنا و گزارش اوستا پرداخت و چند سخنرانی دربارهٔ تمدن ایران باستان از جمله شرح آتش بهرام، پیشوایان دین مزدیسنا، تقویم و فرق دین مزدیسنا، زبان فارسی، فروردین، دروغ، و ایران قدیم و نو ایراد کرد.

در ۱۳۱۱ به دنبال درخواست رابیندرانات تاگور از سوی دولت ایران برای تدریس فرهنگ ایران باستان به هند رفت و در دانشگاه ویسوبهارتی به تدریس پرداخت.

در ۱۳۱۲ در هفتمین کنگرهٔ شرقی هند در گروه اوستاشناسی عضویت یافت و ریاست شعبهٔ عربی - پارسی را نیز به عهده داشت و خطابه‌ای با عنوان «مراجعاتی چند دربارهٔ بودا در ادبیات و تاریخ ایران» به زبان انگلیسی ایراد کرد.

زرتشتیان هند بسیار به او ارادت داشتند، تا جایی که به هنگام مراسم مذهبی مزدیسنا که به آن یزشن می‌گویند و بجز زرتشتیان فرد دیگری را به آن مراسم راه نمی‌دهند، از پورداوود دعوت کردند و او پس از خاورشناس آمریکایی، جکسن، خاورشناس آلمانی هاوگ، و بانوی خاورشناس فرانسوی منان، چهارمین غیر زرتشتی بود که تا آن روز به چنان مراسمی دعوت می‌شد.

در ۱۳۱۲ از بمبئی به آلمان رفت و به ادامه کار ترجمه و گزارش اوستا پرداخت.

سرانجام در ۱۳۱۶ به ایران بازگشت و در دانشکدهٔ حقوق و دانشکدهٔ ادبیات دانشگاه تهران به تدریس پرداخت.

در ۱۳۱۷ عضو پیوسته فرهنگستان ایران شد.

 به مناسبت شصتمین سال تولد پورداوود، مجلس جشن باشکوهی در تالار اجتماعات دانشسرای عالی تهران با حضور استادان و دانشمندان و دانشجویان و شخصیت‌های کشور برپا گردید و به همین مناسبت در شانزدهم مهر ۱۳۲۵ یادنامه‌ای در دو مجلد تدوین و طبع شد، یکی به فارسی با مقاله‌ای مفصل از محمد معین دربارهٔ پورداوود و دیگری حاوی مقالات خاورشناسان به زبان‌های بیگانه.

 

پورداوود به سبب مقام بلند علمی به عنوان نمایندهٔ دانشگاه تهران به بسیاری از کنگره‌های فرهنگی و ادبی دعوت می‌شد و از اعضای اصلی بسیاری از انجمن‌ها و مؤسسه‌های ادبی و فرهنگی بود و به احترام وی محافل بزرگ داشت بسیاری برگزار می‌شد.

وی مدت ۴ سال ریاست انجمن روابط فرهنگی ایران و آلمان را برعهده داشت و از اعضای شورای فرهنگی سلطنتی ایران و نیز از اعضای هیئت امنای کتابخانهٔ بزرگ پهلوی بود. در ۶ مهر ۱۳۲۴ پورداوود انجمن ایران‌شناسی را دایر کرد که تنها انجمن غیردولتی آن زمان بود.

در ۱۳۳۹ به عنوان رئیس هیئت نمایندگی ایران به همراه استادانی چون سعید نفیسی، محمد معین و مجتبی مینوی در بیست و پنجمین کنگرهٔ خاورشناسان که در مسکو تشکیل شده بود شرکت جُست و از آنجا به فنلاند، سوئد و هلند سفر کرد.

پورداوود در ۱۳۴۲ از دانشگاه تهران بازنشسته شد و در ۱۳۴۶ عنوان استاد ممتاز دانشگاه را به دست آورد. از زمان بازنشستگی به بعد، اوقات خود را به مطالعه و پژوهش گذراند و کمتر در مجامع دیده شد و سرانجام در بامداد ۲۶ آبان ۱۳۴۷ درگذشت و با تشریفات بسیار در رشت، در آرامگاه خانوادگی خود به خاک سپرده شد.

پس از درگذشت وی مجالس بزرگ داشت و یادبود بسیاری در کشورهای آلمان، هند، پاکستان، فرانسه و در شهرهای مختلف ایران از جمله در تهران، رشت، شیراز، اصفهان و کرمان برگزار شد و بزرگان علم و ادب از دانش، بزرگواری، خدمات علمی و تلاش‌های این دانشمند در شناساندن فرهنگ ایران باستان تجلیل کردند.

پورداوود مملو از عشق به ایران و تاریخ کهنش بود و همهٔ زندگی علمی‌اش در همین جهت بود. هنگامی که از او در مورد دین و مذهبش می‌پرسیدند می‌گفت:

 «اگر پرسی ز کیش پورداوود

جوان پارسی ایران پرستد»

با این وجود، او در خانواده‌ای مسلمان به دنیا آمده‌بود، هیچگاه تغییر مذهب نداد، و در آلمان به شیوهٔ اسلامی ازدواج کرد. بعدها پیشنهاد اختصاص زمینی برای آرامگاهش توسط زرتشتیان را رد کرد و سرانجام در رشت به شیوهٔ اسلامی دفن گردید.

پورداوود را بنیادگذار ایران‌شناسی در سرزمین ایران، و زنده‌کنندهٔ فرهنگ و زبان‌های ایران باستان دانسته‌اند. وی از کودکی به دانستن اوضاع ایران قدیم علاقه‌مند بود و چون به سن رشد رسید، مطالعهٔ کتاب‌هایی را که راجع به ایران باستان بود، بر مطالعهٔ کتاب‌های دیگر ترجیح داد و به خصوص کتاب‌های مربوط به دین زردشتی بیش از همه توجه او را به خود جلب کرد و سال‌های دراز در این‌باره به تحقیق پرداخت (پورداود، مقدمه بر یشت‌ها، ۱۱–۱۲) و با آگاهی وسیعی که از زبان‌های فرانسه، آلمانی، انگلیسی، عربی و ترکی و دیگر زبان‌های کهن داشت، تمام کتاب‌های مربوط به ایران قدیم را - که به زبان‌های گوناگون نوشته شده بود - در کتابخانهٔ شخصی گرد آورد و تا آخرین دقایق حیات به مطالعه و بررسی سرگرم بود و در این راه از مباحثه و مکاتبه با دانشمندان بزرگ ایران‌شناسی دنیای غرب از جمله مارکوارت، مان، هارتمان، فرانک، شدر، براون، میتووخ، مینورسکی، ولف و بلوشه دریغ نمی‌کرد.

 بر اثر کوشش‌های پیگیر او ایرانیان می‌توانند اوستا را به زبان فارسی سادهٔ امروزی مطالعه کنند و از اوضاع و رسوم و اخلاق و مواعظ و حِکم، معتقدات دینی، روایت‌های تاریخی و اساطیری نیاکان خود آگاه شوند.

ترجمه و گزارش اوستا برجسته‌ترین اثر پورداوود به‌شمار می‌رود. با در نظر گرفتن سیاق عبارت‌های اوستایی و دور بودن آن‌ها از شیوهٔ زبان فارسی امروز و نیز با توجه به متن مشکل و پر از ابهام اوستای نخستین، اهمیت کار پورداوود روشن می‌شود. او می‌کوشید ترجمه‌ای روان از اوستا به دست دهد و بدون آنکه از حدود قواعد زبان فارسی دور شود، با استفاده از واژه‌های کهن، ترکیباتی رسا و خوش‌آهنگ پدیدآورد.

 امتیاز دیگر کار او مقدمه و توضیحاتی است که برای هر یک از بخش‌های اوستا نگاشته‌است. این مجموعه علاوه بر تفسیر و ترجمه، لغت‌نامهٔ بزرگی در ریشه‌شناسی واژه‌های ایرانی نیز هست و از بهترین مآخذ برای پی بردن به فرهنگ ایران باستان به‌شمار می‌آید.

 

پورداوود در تحقیقات خود روش دانشمندان آلمانی را به کار می‌بست و به خصوص از نظر نشان دادن مراجع متعدد و حواشی بسیار، تحت تأثیر آنان بود و نزد ایران‌شناسان جهان مقامی والا داشت.

 او به سبب احاطه کامل به زبان‌های آلمانی و فرانسوی و دانستن زبان‌های عربی و انگلیسی، و در پیروی از روش تحقیق اروپاییان در میان معاصران خود کم‌نظیر بود. دقت وسواس‌گونه در ذکر منابع، به کار بردن جمله‌های کوتاه و کامل، پرهیز از تصنع، سادگی، گنجاندن معانی بسیار در عبارت‌های مختصر، دوری از تکرار و پرهیز از اطناب از ویژگی‌های مهم وی در کار تألیف و ترجمه به‌شمار می‌آید.

پورداوود از واژه‌سازی‌های نابهنجار و نامربوط پرهیز می‌کرد و اصراری در به کار بردن الفاظ عربی نداشت و آن‌ها را ساخته ایرانیان و جزو گنجینه زبان فارسی می‌دانست.

 پافشاری او در پارسی‌گویی در نظر برخی رنگ‌وبوی تعصب داشت و می‌پنداشتند با زبان عربی دشمنی دارد. پورداوود در طول سال‌ها معلمی خود، شاگردان فراوانی تربیت کرد که هریک خود معلمان و محققان نامدار در عرصهٔ ادب و فرهنگ ایران شمرده می‌شوند و از آن میان محمد معین، محمد مقدم، بهرام فره‌وشی، احسان یارشاطر و جلیل دوستخواه بیش از دیگران شناخته‌شده هستند.

 

آثار​

بخش‌های مختلف مجموعهٔ گزارش اوستا​[ویرایش]

1.گات‌ها (بمبئی، ۱۳۰۵)، نخستین بخش از اوستاست که جزو مجموعهٔ یسنا به‌شمار می‌آید و توسط انجمن زرتشتیان ایرانی بمبئی و ایران لیگ چاپ شده، و به دستیاری دینشاه ایرانی به دو زبان پارسی و انگلیسی فراهم آمده‌است.

2.یشت‌ها (بمبئی، ۱۳۰۷)، بخش نخستین مجموعهٔ یسناست و دیباچهٔ آن به دستیاری دینشاه ایرانی به انگلیسی ترجمه شده‌است.

3.یشت‌ها (بمبئی، ۱۳۱۰)، بخش دوم از مجموعهٔ یشت هاست.

4.خرده‌اوستا (بمبئی، ۱۳۱۰)، گزارش و ترجمهٔ آخرین بخش اوستاست.

5.یسنا (بمبئی، ۱۳۱۲)، بخش نخست.

6.یسنا (تهران، ۱۳۳۷)، بخش دوم مجموعهٔ یسناست و گفتارهایی دربارهٔ موضوعات تاریخی را نیز دربرمی‌گیرد.

7.گات‌ها (بمبئی، ۱۳۲۹)، دومین گزارش بخش نخست است.

8.یادداشت‌های گات‌ها (تهران، ۱۳۳۶)، توضیحاتی دربارهٔ واژه‌های اوستایی این بخش است.

9.ویسپرد (تهران، ۱۳۴۳)، بخش دیگری از کتاب اوستاست که به کوشش بهرام فره‌وشی چاپ شده‌است.

10.وندیداد، که جزو آثار منتشرنشدهٔ اوست.

 

آثار منثور و تحقیقات ادبی​

1.ایرانشاه (بمبئی، ۱۳۰۴)، در شرح مهاجرت زرتشتیان ایران به هند.

2.خرمشاه (بمبئی، ۱۳۰۵)، بخشی از سخنرانی‌های پورداوود دربارهٔ آیین و کارنامهٔ زبان باستان ایرادشده در هند.

3.گفت‌وشنود پارسی (بمبئی، ۱۳۱۲)، کتاب درسی برای آموختن زبان پارسی به هندوها.

4.سوشیانس (بمبئی، ۱۳۰۶)، رسالهٔ کوچکی که در آغاز به شکل سخنرانی ایراد شده بود.

5.فرهنگ ایران باستان (تهران، ۱۳۲۶)، گفتارهایی دربارهٔ فرهنگ ایران باستان و برخی واژه‌های ایرانی.

6.هرمزدنامه (تهران، ۱۳۳۱)، دربارهٔ گیاهان خوراکی و دارویی و نیز واژه‌شناسی.

7.آناهیتا یا پنجاه گفتار (تهران، ۱۳۴۳)، شامل مقاله‌هایی دربارهٔ تاریخ و تمدن و زبان ایرانیان.

8.خوزستان ما (تهران، ۱۳۴۳)، رسالهٔ کوچکی دربارهٔ سرزمین ایلام و اقوام خوز که از اسناد مهم تاریخ خوزستان است.

9.بیژن و منیژه (تهران، ۱۳۴۴)، گزیده‌ای از شاهنامهٔ فردوسی همراه با پیش‌گفتاری دربارهٔ فردوسی، دقیقی و شاهنامه.

10.فریدون (تهران، ۱۳۴۶)، گزیده‌ای از شاهنامهٔ فردوسی با توضیحات و حواشی از پورداوود.

11.زین ابزار (تهران، ۱۳۴۷)، تاریخچه‌ای از سلاح‌های کهن ایرانی.

12.ترجمهٔ کیمیای سعادت امام محمد غزالی.

 

شعرها​

پورداوود از همان آغاز مکتب به سوی شاعری کشش داشت. در هنگام کودکی او نوحه‌سرایی رواج داشت و او هم نخستین شعرهایش را در قالب مرثیه سرود. در رشت در زمان سوگواری دسته‌های سینه‌زنی شعرهایش را می‌خواندند.

1.پوراندخت‌نامه (دیوان اشعار شامل قصاید، غزلیات، مسمط‌ها و ترجیع بندها) (۱۳۰۶، انتشارات انجمن زرتشتیان ایرانی، بمبئی)

2.یزدگرد شهریار (منظومه‌ای به یادبود جشن هزاره فردوسی شامل ۱۹۷ بیت سروده شده در ۱۳۰۷ در بمبئی)

3.یکی از سروده‌های پور داوود، سرود مزدیسنا نام دارد که در مهرماه ۱۳۱۰ سروده شده و اولین بار با صدای جواد بدیع‌زاده خوانده شده‌است و همچنان در آموزشگاه‌های زرتشتیان در هندوستان و ایران همخوانی می‌شود.

بیت‌های آغازین این سرود چنین است:

 

بامداد شد بانگ زد خروس

 از سرای شه برزدند کوس

چرخ شست نک روی آبنوس

 

  موبدا تو هم خیز و روی شو

خوان اشم وهو، گو یتا اهو

 گو یتا اهو، خوان اشم وهو

 

1.چکامه‌ای در گزارش گات‌ها، سروده فروردین ۱۳۱۶ در برلین

2.دو چکامه و دو غزل که ادوارد براون در هنگام نام بردن از پورداوود در کتاب خود تاریخ ادبیات در سال ۱۹۱۳ بازگو می‌کند.

شعرهای پراکنده‌ای از او در کتاب‌های دیگران یاد شده‌است.

 

بازنشر آثار​

آثار ادبی ابراهیم پورداوود توسط برخی از سازمان‌ها و مراکز در ایران بازنشر شده‌است:

بازنشر اثر ابراهیم پورداوود در سایت مؤسسه فرهنگی و اطلاع‌رسانی تبیان

بازنشر اثر ابراهیم پورداوود در سایت مرکز دائرةالمعارف بزرگ اسلامی

 

دیدگاه سیاسی و اندیشه پورداوود​

پورداوود فردی ملی‌گرا و میهن‌پرست بود. وی همچنین دارای گرایش ضد پادشاهی قاجارها بود و چون برخی دیگر از ایرانیان ایشان را بیگانه می‌دانست، چنان‌که در پوراندخت‌نامه در شعر «اندر سپری شدن روزگاری شهریاری آل قاجار» چنین سرود:

 

از پیک نوید آمد هان گوش فرادار

  کاحمد شهِ ایران شد از تخت نگونسار

اورنگ شهی پاک شد از دیو تبهکار

 وز راهزن و ترکمن دودهٔ قاجار

زین مژده به درگاه خداوند سپاس آر

 کز خجلت آن ننگ برستیم دگربار

 

 

 

 

سالمرگ نیکو خردمند

سالمرگ

نیکو خردمند (زاده ۱۹ آبان ۱۳۱۱ تهران – درگذشته ۲۶ آبان ۱۳۸۸ تهران) دوبلر و هنرپیشه سینما و تلویزیون اهل ایران بود.

نیکو خردمند ۱۹ آبان ۱۳۱۱ در تهران و در خانواده‌ای فرهنگی متولد شد. او خواهر بزرگ‌تر آهو خردمند و دخترعموی شهرو خردمند بود. او دارای مدرک تحصیلی دیپلم و فارغ‌التحصیل کارگردانی سینما در رویال تئاتر سلطنتی بود.

فعالیت هنری او از سال ۱۳۳۷ با گویندگی در رادیو شروع شد

وی گویندگی فیلم را از شهریور سال ۱۳۳۹ زیر نظر هوشنگ لطیف‌پور و سعید شرافت آغاز کرد و گوینده نقش‌های اصلی به‌جای کلودیا کاردیناله، آوا گاردنر، الیزابت تیلور، اینگرید برگمن، ایوت میمی‌یوکس، لی رمیک، الکه زومر، فخری خوروش، ایرن، کتایون، آرام، پوری بنایی و… بوده‌است.

 

او همزمان با دوبله، از سال ۱۳۴۲ تا سال ۱۳۴۷ گوینده نمایش‌های رادیویی برنامه دوم رادیو و همچنین مجری برنامه «معرفی تئاتر در تلویزیون» در سال ۱۳۵۱ بود.

او در دوبله فیلم‌های کلاسیک تاریخ سینما که در دهه پنجاه در «تلویزیون ملی ایران» دوبله می‌شدند، حضور داشت و گوینده مجموعه مستند «پنجره‌ها» نیز بود.

فعالیت سینمایی او با بازی در فیلم «پرده آخر» (واروژ کریم‌مسیحی) در سال ۱۳۶۹ شروع شد

در این فیلم خردمند در نقش تاج‌الملوک، بازمانده‌ای از یک خانواده اشرافی رو به زوال، بازی چشمگیری داشت. همچنین بازی او در «خانه خلوت» (مهدی صباغ‌زاده) در کنار عزت‌الله انتظامی، یکی دیگر از اوج‌های حضور او بر پرده سینما محسوب می‌شود و بازی‌اش در مجموعه‌های تلویزیونی «آوای فاخته» و بخصوص «دزدان مادربزرگ» نیز در یادها مانده‌است.

نیکو خردمند حدود ساعت ۴ بامداد ۲۶ آبان ۱۳۸۸، در سن ۷۷ سالگی و در بیمارستان ابن سینای تهران درگذشت

وی در پاییز سال ۱۳۸۷ چندین بار به بیمارستان منتقل شده بود. همچنین بیماری وی در ماه‌های آخر عمرش شدت یافته بود. نیکو خردمند در هفته‌های پیش از مرگش به دلیل بیماری قلبی و عروقی و ضعف جسمانی تحت مراقبت پزشکی قرار گرفت و در بیمارستان بستری بود.

 

 

روز جهانی مدارا و  تحمل

November 16

International Day for Endurance or Tolerance

16 نوامبر

روز جهانی مدارا و  تحمل

روز جهانی تحمل یک روز بزرگداشت سالانه است که توسط یونسکو در سال 1995 برای ایجاد آگاهی عمومی از خطرات عدم تحمل اعلام می شود.  این روز در 16 نوامبر برکزار  می شود.

هر ساله کنفرانس ها و جشنواره های مختلفی به مناسبت روز جهانی تحمل برگزار می شود. در این میان ، "جشنواره کارتون جهانی تحمل  Universal Tolerance Cartoon Festival  " در درامن Drammen ، نروژ  بود که یک جشنواره بین المللی کارتون را در سال 2013 ترتیب  داد .

این روز با سران  صلح Peace Summit  در بنگلادش برگزار می شود. سران  صلح توسط آزمایشگاه Preneur و مرکز EMK برگزار شده است. این کنفرانس بستری برای گفتگو و اشتراک درمورد چالش های کشور ها در موضوعاتی مانند صلح ، مدارا ، اخبار جعلی ، ایمنی آنلاین و نفرت است.

 

 

 

 

 

مرکز کمک های انسانی روسیه در قره باغ آغاز به کار کرد

مرکز کمک های انسانی روسیه در قره باغ آغاز به کار کرد

 

 

مرکز ملی مدیریت دفاعی روسیه اعلام کرد که مرکز کمک های انسانی (کمک های بشردوستانه) روسیه در استپاناکرت مرکز قره باغ آغاز بکار کرد.

به گزارش ایرنا، مرکز مدیریت دفاع وابسته به وزارت دفاع روسیه روز گذشته در بیانیه ای اعلام کرد: وزارت دفاع روسیه در استپاناکرت مرکز کمک های بشردوستانه را تاسیس کرد و از روز ۱۴ نوامبر (روز شنبه) یک گروه اقدام سریع آغاز بکار کرد.

در بیانیه گفته شده است: امروز گروهی از وزارت موقعیت های اضطراری روسیه برای فعالیت در چارچوب مرکز کمک های بشردوستانه روسیه در قره باغ به این مرکز در قره باغ پیوست.

 

در آینده نزدیک این مرکز با استفاده از نیروهای اداره مرزبانی سازمان امنیت فدرال روسیه، فعالیت خود را گسترش خواهد داد.

در بیانیه خاطرنشان شده است: ایجاد مرکز حقوق بشری بین دولتی در استپاناکرت تا ۲۰ نوامبر (روز جمعه) بطور کامل به پایان می رسد.

تامین شرایط بازگشت پناهندگان به خانه های خود از وظایف این مرکز اعلام شده است.

ولادیمیر پوتین رئیس جمهوری روسیه فرمان ایجاد مرکز جوابگویی به مسائل بشردوستانه در قره‌باغ با مشارکت سازمان های روسی را امضا کرد.

پوتین در جلسه حل مسائل بشردوستانه در منطقه قره باغ با حصور مقامات این کشور از ایجاد یک مرکز بین سازمانی برای پاسخگویی بشردوستانه به منظور تسهیل در حل مسائل و مشکلات تاشی از جنگ و احیای زیرساخت های غیرنظامی در قره باغ خبر داد.

وی وظایف این کمیته را کمک به بازگشت شهروندانی که  محل اقامت خود در قره باغ را ترک کرده اند و همچنین کمک به ارگان های دولتی جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان برای احیای زیرساخت های مدنی در قره باغ و ایجاد شرایط برای زندگی عادی مردم اعلام کرد.

اطمینان از هماهنگی فعالیت‌های ارگان‌های دولتی روسیه و سازمان‌های عمومی برای ارائه کمک‌های بشردوستانه به ساکنان مناطق قره باغ که براثر جنگ آسیب دیده اند و کمک به ارگان‌های دولتی جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان در سازماندهی و تعامل با سازمانهای بشردوستانه بین المللی  از دیگر وظایف این مرکز بشردوستانه عنوان شد.

 

https://alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/14386-مرکز-کمک-های-انسانی-روسیه-در-قره-باغ-آغاز-به-کار-کرد

عدد اکسیژن طبیعی بدن چند است / در چه شرایطی فرد بستری می شود

عدد اکسیژن طبیعی بدن چند است / در چه شرایطی فرد بستری می شود

 

 

مدیر بخش اورژانس بیمارستان سینا، در مورد میزان اکسیژن طبیعی بدن در روزهای کرونایی، توضیحاتی ارائه داد.

حسین کرمانپور در گفتگو با خبرنگار مهر، گفت: برای اینکه بدانیم میزان اکسیژن بدن در شرایط طبیعی است، ارزیابی‌هایی وجود دارد که به آنها استناد می‌کنیم.

وی با اعلام اینکه عدد بالای ۹۳ برای اکسیژن طبیعی بدن مد نظر قرار می‌گیرد، افزود: اگر پایین‌تر از این عدد و تا مرز ۸۹ باشد، حالت هشدار است و اگر پایین‌تر از ۸۹ باشد، فرد باید بستری شود.

کرمانپور با عنوان این مطلب که میزان تنفس طبیعی افراد بین ۱۳ تا ۱۶ بار در دقیقه است، گفت: وقتی میزان اکسیژن بدن پایین بیاید، میزان تنفس را تا ۲۸ بار بالا می بریم و در صورتی که اکسیژن بدن در شرایط عادی قرار نگرفت، فرد باید بستری شود.

مدیر بخش اورژانس بیمارستان سینا، در ارتباط با دستگاه‌های سنجش اکسیژن بدن، افزود: برای اندازه گیری اکسیژن بدن با استفاده از دستگاه‌های انگشتی، باید یک دقیقه بالانس شود تا بتوان ضربان و اکسیژن بدن را ارزیابی کرد.

کرمانپور با عنوان این مطلب که میزان ضربان با اکسیژن بدن ارتباطی ندارد، گفت: پایین بودن ضربان ارتباطی با اکسیژن بدن ندارد، به طوری که ضربان ورزشکاران حرفه‌ای همیشه بین ۵۰ تا ۵۴ است، اما اکسیژن بدن آنها طبیعی است.

 

https://alikonline.ir/fa/news/social/item/14377-عدد-اکسیژن-طبیعی-بدن-چند-است-در-چه-شرایطی-فرد-بستری-می-شود

 

زبان فارسی انتخاب ۱۳۰۰ دانش آموز ارمنی / گویش ۳ هزار ساله در ارمنستان

زبان فارسی انتخاب ۱۳۰۰ دانش آموز ارمنی / گویش ۳ هزار ساله در ارمنستان

 

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ پیشینه زبان فارسی در ارمنستان به درازای تاریخی سه هزار ساله است چنانکه تاریخ این کشور با زبان فارسی گره خورده و دست یافتن به تاریخ و فرهنگ آن کشور، از گذر زبان فارسی امکان پذیر است تا آنجا که گزنفون مورخ یونانی می‌گوید،‌ در قرن پنجم میلادی زبان ایرانیان برای ارمنیان قابل فهم بوده است.

حضور ۱۴۰۰ کلمه فارسی در زبان و ادبیات ارمنی گواه ریشه­‌های عمیق روابط تاریخی، فرهنگی و رفتاری در عمق جان دو ملت است. هر دو زبان ایرانی و ارمنی از یک ساختار زبانی هند و اروپایی هستند. اروپاییان تا نزدیک قرن بیستم زبان ارمنی را از خانواده زبان های ایرانی بر می شمردند، اما هاینریش هوبشمان زبان­شناس ارمنی در مقاله ‌ای با عنوان موقعیت زبان ارمنی در میان زبان های هند و اروپایی توانست ثابت کند که زبان ارمنی مانند زبان ایرانی شاخه‌ ای متمایز از یک زبانِ مادر است که امروزه همه دانشمندان زبان شناسی این نظر را پذیرفته‌اند.

در زمینه ایران شناسی مورخان، دانشمندان و پژوهشگرانِ بزرگ و نامیِ ارمنی مطالعات ماندگاری درباره ایران داشته اند که از جمله آنها می ‌توان به گیراگوس گاندزاکتسی، توما متسوپتسی، وارتــان آرِوِلتسی، سیمون آبارانتسی، زاکاریا سارکاواک، آراکل داوریژتسی اشاره کرد یا آثار ماندگاری مانند: تاریخ ایران اثر خاچاطور جوقایتسی، تاریخ جنگ ها اثر آبراهام یروانتسی، جهان‌ نما اثرآنانیا شیراکاتسی نام برد.

یکی از بنیانگذاران ایران‌شناسی در ارمنستان گِوُرگ دِرهوهانسیان (گورگ دبیر پالانتسی، ۱۷۳۷ـ۱۸۱۲) است. از آثار مهم او می‌توان فرهنگ فارسی به ارمنی را نام برد. اهمیت این اثر در آن است که اطلاعات فراوانی دربارۀ اساطیر، روایات و امثال و قهرمانان حماسی ایران به دست می‌دهد؛ به عنوان مثال، اشعاری از شعرای نامی ایران را با حروف ارمنی آورده است.

یکی از اقدامات مهم در سال‌های اخیر در حوزه گسترش زبان فارسی در این کشور که با تلاش رایزنی فرهنگی وهمکاری بنیاد سعدی انجام شده این است که از سال تحصیلی ۱۳۹۵-۱۳۹۶ کتاب های خواندن و نوشتن اول دبستان ایران به عنوان منبع آموزشی برای تمام مدارس ارمنستان تصویب شد.

پس از این اقدامات وضعیت زبان فارسی در ارمنستان پیشرفت‌های بسیاری داشته است، ‌محمد مسعود صادقی سرپرست رایزنی فرهنگی ایران و‌ نماینده بنیاد سعدی در ارمنستان درباره «وضعیت تدریس زبان فارسی در مدارس ارمنستان» به تسنیم می‌گوید:‌ یکی از وظایف ما در بدو ورود به این کشور بازدید از مدارس آموزش زبان فارسی در ارمنستان بود و قبل از مدرسه شماره ۶ گیومری، از مدارس زیادی در ایروان بازدید داشتیم.

وی درباره مدرسه گیومری توضیح داد: مدرسه شماره ۶ گیومری در فاصله ۸۵ کیلومتری ایروان واقع شده و دومین شهر پرجمعیت ارمنستان است. در آنجا مدرسه‌ای داریم که به زبان فارسی اهتمام دارند و مقام دوم المپیاد را در زمینه آموزش زبان فارسی به دست آوردند، اما حدود ۱۸ مدرسه در ارمنستان است که در دو مدرسه آموزش زبان فارسی به صورت اجباری است و در ۱۶ مدرسه دیگر زبان فارسی، زبان انتخابی سوم آنهاست.

صادقی افزود: در مجموع بیش از ۱۳۰۰ نفر از دانش‌آموزان ارمنستان هم اکنون در حال یادگیری زبان فارسی هستند و یکی از اهداف رایزنی فرهنگی، پشتیبانی از آموزگاران زبان فارسی است.

نماینده بنیاد سعدی در ارمنستان درباره علت علاقه مردم ارمنستان به زبان فارسی عنوان کرد:  ایران و ارمنستان ریشه‌های مشترک بسیار قدیمی و زیادی دارند و از حدود ۳ هزار سال پیش گویش زبان فارسی د

 

ر این منطقه وجود داشته است و اجداد خانواده‌های ایرانی و ارمنی که از سده‌های قبل به ارمنستان مهاجرت کردند، به زبان فارسی صحبت می‌کردند و در بسیاری اوقات دلیلی برای علاقه به یادگیری زبان فارسی در خانواده به وجود می‌آمد.

وی ادامه داد: طبق بررسی‌ها و بر اساس تجربه سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و بنیاد سعدی به عنوان متولی آموزش زبان فارسی، مهمترین دلیل علاقه به زبان و ادبیات فارسی در سطح دنیا و در ارمنستان علاقه به شعر حافظ، خیام و مولاناست و در همین مدارس دانش آموزان اشعار شاهنامه و سرودهای ایرانی را می‌خواندند.

سرپرست رایزنی ایران در ارمنستان دومین دلیل علاقه به زبان و ادبیات فارسی در ارمنستان را گسترش گردشگری در این کشور دانست و افزود: در ۱۵ سال اخیر فعالیت در حوزه گردشگری گسترش یافت، چون ارمنستان یکی ازمناطق گردشگری پررونق میان ایرانیان است و زبان فارسی در آ‌ژانس‌های گردشگری ارمنستان رواج دارد.

وی یادآوری کرد: گسترش روابط اقتصادی بین ایران و ارمنستان و تجارت با ایرانیان، یکی دیگر از دلایل علاقه به زبان فارسی است. از طرفی هم به دلیل ویروس کرونا زبان فارسی در خانه‌ها به صورت برخط استفاده می‌شود و مادران هم پرس‌وجو می‌کنند که چطور می‌توانند این زبان را یاد بگیرند.

https://alikonline.ir/fa/news/culture-and-art/item/14391-زبان-فارسی-انتخاب-۱۳۰۰-دانش-آموز-ارمنی-گویش-۳-هزار-ساله-در-ارمنستان

 

رایزنی رئیس جمهوری ارمنستان با ولیعهد ابوظبی درباره قره باغ

رایزنی رئیس جمهوری ارمنستان با ولیعهد ابوظبی درباره قره باغ

 

 

رئیس جمهوری ارمنستان در سفر به امارات با محمد بن زاید ولیعهد ابوظبی دیدار و درباره مسایل گوناگون از جمله اوضاع قره باغ گفت و گو کرد.

به گزارش ایرنا و به نقل از خبرگزاری رسمی امارات (وام)، آرمن سرکیسیان، رئیس جمهوری ارمنستان و محمد بن زاید، معاون فرمانده کل نیروهای مسلح امارات در ابوظبی همکاری های میان دو کشور را بررسی کردند.

در این نشست که طحنون بن زاید آل نهیان مشاور امنیت ملی امارات نیز حضور داشت، دو طرف درباره موضوع های مختلف از جمله روابط و همکاری های دو کشور و راه های گسترش آن و نیز تحولات منطقه و جهان بحث و تبادل نظر کردند.

 

بر اساس این گزارش، بررسی همکاری های اقتصادی و سرمایه ‌گذاری با هدف توسعه و پیشرفت دو کشور از دیگر محورهای مهم گفت و گوی رئیس جمهوری ارمنستان و ولیعهد امارات بود.

سرکیسیان و بن زاید همچنین در این دیدار در مورد موضوع های مورد علاقه مشترک از جمله تلاش دو کشور برای مقابله با چالش جهانی ویروس همه گیر کرونا و افزایش همکاری ها در این زمینه تبادل نظر کردند.

گفت و گو درباره تحولات آسیای میانه و قفقاز از دیگر مباحث مطرح در این دیدار بود و در این راستا ولیعهد ابوظبی از توافق آتش بس جامع میان ارمنستان و آذربایجان ابراز رضایت کرد و آن را گامی به سوی صلح و ثبات در منطقه قفقاز دانست.

سرکیسیان نیز قدردانی خود را از بن زاید برای حمایت های امارات از ارمنستان اعلام کرد.

 

امارات متحده عربی یکی از مخالفان ترکیه در مسایل منطقه ای محسوب می شود. با توجه به حمایت تمام قد ترکیه از جمهوری آذربایجان در جریان مناقشه اخیر قره باغ می توان نزدیک شدن ارمنستان به ابوظبی هم در چارچوب رقابت های منطقه ای میان ابوظبی و آنکارا تعریف شود .

https://alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/14387-رایزنی-رئیس-جمهوری-ارمنستان-با-ولیعهد-ابوظبی-درباره-قره-باغ

چاپ ترجمه زندگینامه فرهنگی هاکوپ کاراپنتس / درد غربت آقای نویسنده

چاپ ترجمه زندگینامه فرهنگی هاکوپ کاراپنتس / درد غربت آقای نویسنده

 

 

رمان «کتاب آدام» نوشته هاکوب کاراپنتس به تازگی با ترجمه آندرانیک خچومیان توسط نشر خزه منتشر و راهی بازار نشر شده است.

به گزارش خبرگزاری مهر، هاکوب کاراپنتس داستان نویس، روزنامه نگار و شاعر ارمنی در «کتاب آدام» مشهورترین رمان خود، داستان روزنامه نگاری ارمنی را بازگو کرده که به آمریکا مهاجرت کرده و در آنجا دچار غم غربت شده است. البته غم غربت، تنها مسأله قهرمان این رمان نیست و او از این رهگذر، به جستجوی هویت و پیشینه قوم خود می پردازد.

شخصیت اصلی «کتاب آدام»، درگیر همان قصه همیشگی انسان ها یعنی عشق است. علاوه بر آن، نویسنده در این رمان، نیم نگاهی هم به منازعات تاریخی ارامنه و ترک ها داشته است.

کاراپنتس سال ۱۹۲۵ در تبریز به دنیا آمد و سال ۱۹۹۴ در آمریکا درگذشت. او که سالیانی از عمر خود را در ایران سپری کرده بود، برای ادامه تحصیلات راهی آمریکا شد و در آنجا روزنامه نگاری خواند و مقیم شد. در واقع، «کتاب آدام» را می توان به نوعی زندگینامه فرهنگی خود او دانست.

این رمان اولین اثر مستقل منتشر شده از این نویسنده در ایران است که به مناسبت نود و پنجمین زادروز او چاپ شده است.

این‌کتاب با ۲۷۲ صفحه و قیمت ۴۳ هزار تومان منتشر شده است.

 

https://alikonline.ir/fa/news/culture-and-art/item/14380-چاپ-ترجمه-زندگینامه-فرهنگی-هاکوپ-کاراپنتس-درد-غربت-آقای-نویسنده

اثر لولیتا Lolita Effect

اثر لولیتا Lolita Effect

ترجمه و الحقاقت از گارگین فتائی   

.

امروز در رسانه های گروهی  شواهدی را مشاهده خواهید کرد که نشان می دهد نقش های سنتی جنسیتی همچنان پابرجا هستند. در این برنامه ها ، زنان برای جلب محبت مردها  ، در چالش های مختلفی با هم رفابت می کنند  . این نمایش ها همچنان کلیشه های   مربوط به زیبایی و رابطه جنسی را تداوم می بخشند ، زیرا   در آنها بر "سکسی بودن "  دختران تاکید میشود .

در کتاب   دکتر م. جیگی دورهام M. Gigi Durham’s   به نام "      اثر لولیتاا: رابطه جنسی رسانه ای دختران جوان و آنچه در این زمینه می توانیم انجام دهیم The Lolita Effect: The Media Sexualization of Young Girls and What We Can Do About It، پنج کلیشه     در مورد جنسیت و رابطه جنسی بررسی می شود. این کلیشه ها    به بسیاری از زنان جوان  این  نگرش تأثیرگذار را میدهد که  "اگر آن ( کلیشه ها  )  را دریافت کردید ، آن را به رخ بکشید".

دورهام این کلیشه ها   را با عنوان "اثر لولیتا Lolita Effect   " نامیده است  که با هدف تضعیف اعتماد به نفس دختران ، پائین آوردن ارزش زن و بالارفتن  ارام جرایم  جنسی. هستند .

این پنج کلیشه  به قرار زیر هستند

1: این دختران نیستند که  پسران را انتخاب نمی کنند.بلکه  پسران  هستند که دختران را انتخاب می کنند ، اما فقط دختران سکسی را انتخاب می کنند.

2: فقط یک نوع زیبایی سکسی وجود دارد دختر  سفید لاغر با بدنی انحنایی

3: دختران باید  آنقدر روی خودشان کار کنند تا  بدنشان تبدیل به یک بدن سکسی  شود 

4: هرچه دختر جوانتر باشد ،سکسی تر است .

5: خشونت جنسی می تواند جذاب باشد.

 

هدف از کتاب دورهام شکستن این کلیشه ها   برای کمک به دختران در شناخت ایده های مربوط به جنسیت پیشرونده سالم و محافظت از خود در برابر تخریب رسانه ها و آسیب پذیری جنسی است.

اگرچه نمایش رسانه ها از جنسیت اغلب یک نگاه انحرافی است ، اما مردم در دنیای واقعی مجبور نیستند این دیدگاه ها را رعایت کنند. با این حال ، رسانه ها نقش زیادی در فرهنگ ما دارند ، بنابراین ما نمی توانیم تحت تأثیر چیزهایی که در تلویزیون و مجلات می بینیم قرار نگیریم .

 

منابع

M. Gigi Durham, The Lolita Effect: The Media Sexualization of Young Girls and What We Can Do About It (Woodstock, NY: The Overlook Press, 2008).

Carl, J. D. (2011). Think sociology. Upper Saddle River, NJ: Prentice Hall.p195

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Raise / rise / arise

Raise / rise / arise

معنای اساسی هر سه کلمه  یکسان است و  برای چیزی به کار می رود  که  سطح بالاتری برسد.

 

تفاوت در این است که " raise "  باید یک مفعول  مستقیم داشته باشد (یک چیز باعث می شود یک چیز دیگر بالا برود Something raises something else) در حالی که " rise "  یک مفعول   مستقیم ندارد (یک چیز به خودی خود در حال افزایش است (one thing is going up by itself).). در اینجا چند نمونه آورده شده است:

 

Raise

The student raised his hand.

دانشجو دستش را بلند کرد.

 

The government will raise taxes.

دولت مالیات را افزایش خواهد داد .

 

The store is raising their prices.

فروشگاه در حال افزایش قیمتهایش است.

 

Rise

In the morning, the sun rises.

 در صبح خورشید طلوع می کند.

 

She rose from her chair. (She stood up)

او از روی صندلی بلند شد. (او ایستاد)

 

Unemployment has risen by 10% in the past year.

در یک سال گذشته 10٪ بیکاری افزایش یافته است.

 

یکی از دلایل سردرگمی این است که به افزایش حقوق در انگلیسی آمریکایی pay raise e  گفته می شود ، اما در انگلیس بریتانیا pay rise  گفته می شود.

 

کلمه " Arise  " مانند "  rise "  است ، اما بیشتر رسمی و انتزاعی است. همچنین می تواند به معنای "ظاهر" استفاده شود:

 

Several important questions arose during the meeting.

در طول جلسه چندین سوال مهم مطرح شد.

 

I’d like to work in Japan, if the opportunity arises.

اگر فرصتی پیش بیاید  ( رخ دهد ) دوست دارم در ژاپن کار کنم.

 

A new spirit of hope has arisen among the country’s people.

روحیه جدیدی از امید در میان مردم کشور بوجود آمده است ( رخ داده است ) .

 

Sorry, I’ll need to cancel our appointment. A few problems have arisen.

با عرض پوزش ، من باید وقت خود را لغو کنم. چند مشکل بوجود آمده است ( رخ داده است ) .

 

 

 

 

 

بوگی ها نمونه ای  خوب از  رعایت حقوق بشردر امر جنسیت

بوگی ها نمونه ای  خوب از  رعایت حقوق بشردر امر جنسیت

ترجمه و الحقاقت از گارگین فتائی

.

برخی از فرهنگ ها هستند که برداشتشان از جنسیت مترقی تار  است و بر خلاف  بسیاری از فرهنگ ها نه تنها افراد با جنسیت های مختلف را می پذیرند بلکه به خصوصات آنها رسمیت می بخشند نمونه بارز رعایت حقوق بشر در  مورد جنسیت  بوگی های اندونزی هستند

بعضی از فرهنگ ها ، مانند مردم بوگیس که در جزیره سولاوسی اندونزی زندگی می کنند ، دیدگاه دیگری نسبت به جنسیت و نقش های جنسیتی دارند. شارین دیویس ، انسان شناس استرالیایی ، مردم بوگیز Bugis را مطالعه کرد و دریافت که ضمایر خاص جنسیتی مانند در زبان آنها وجود ندارد.

طبقه بندی جنسیتی در میان Bugis با پنج طبقه بندی مختلف جنسیتی پیچیده ااست

: oroané مرد مذکر

 makkunrai زن  مونث

 calalai زن مذکر

Calabai مرد مونث

bissu تجسم  هر دو انرژی های زن و مرد که به عنوان یک شمن مورد احترام هستند ) .23 هر جنس رفتارهای خاص ، لباس ، نقش های اجتماعی و مذهبی خاص دارد ، و اعمال جنسی. جنسهای oroané و makkunrai "طبیعی" یا قابل مقایسه با آنچه می دانیم هستند. calalai ، calabai ، و bissu مواردی هستند که ممکن است آنها را "تراجنسیتی " بنامیم.

کالالای از نظر آناتومی و ظاهر زنهایی هستند که ویژگی های مردان را به خود اختصاص می دهند. آنها شغل مردانه دارند و مانند مردان لباس می پوشند ، همجنس بازی می كنند و معمولاً با همسران زن و با  پذیرش  فرزندخوانده ها  زندگی می كنند.

کالابای ، از نظر آناتومی بدنی مردانی هستند  که به برخی از مسئولیت های زنان پایبند هستند. مردان کالابایی همجنسگرا هستند و مانند زنان لباس می پوشند ، اما همه توصیه های فرهنگی را که برای زنان  رایج است  دنبال نمی کنند. با این حال ، آنها مسئولیت های سنتی زن را بر عهده می گیرند ، مانند برنامه ریزی عروسی.

 بیسو ترکیبی کامل از زن و مرد است.  یک بیسو که از لحاظ بیرونی  مرد  باشد ، از الحاظ  درونی  زن محسوب می شود و بالعکس ، بالعکس. مردم Bugis معتقدند که بیسوها  بهترین خصوصیات هر دو جنس را در خود جای داده اند ، بنابراین آنها قادر به برقراری ارتباط با ارواح هستند و بنابراین جایگاه ویژه ای در جامعه دارند.

باگی ها ایده هایی در مورد جنسیت دارند که متفاوت از جنسیت ما است ، اما به نظر می رسد اقسام مختلف مردم را بیشتر قبول دارند. زنان و مردان مجاز به ایفای نقش جنسیتی هستند که متناسب با آنها  آنها در جامعه باشد.

 

منابع

Sharyn Graham Davis, Challenging Gender Norms: Five Genders Among the Bugis in Indonesia (Belmont, CA: Thomson Wadsworth, 2007).

 

 

 

 

روز جهانی نوسیندگان در بند

15 November

Day of the Imprisoned Writers

پانزدهم نوامبر

روز جهانی نوسیندگان در بند

 

 

روز نویسنده زندانی یک روز بین المللی سالانه است که هدف آن شناخت و حمایت از نویسندگانی است که در برابر سرکوب حقوق اساسی انسانی  آزادی بیان مقاومت می کنند و در مقابل حملاتی که علیه حق آنها برای انتقال اطلاعات انجام می شود ، ایستادگی می کنند. این روز هر ساله در 15 نوامبر برگزار  می شود. این روز در سال 1981 توسط نویسندگان PEN International در کمیته زندان آغاز شد

علاوه بر افزایش آگاهی عمومی از نویسندگان تحت آزار و شکنجه به طور کلی ، PEN از روز نویسنده زندانی برای جلب توجه به چندین نویسنده خاص تحت تعقیب یا زندانی و شرایط فردی آنها استفاده می کند. هر یک از نویسندگان منتخب از نواحی مختلفی از جهان هستند و هر مورد نشان دهنده شرایط سرکوبی است که هنگامی رخ می دهد که دولت ها یا سایر نهادهای قدرت از نوشتن نویسندگان احساس خطر کنند. در این روز ، عموم مردم تشویق می شوند تا از طرف نویسندگان برگزیده - به صورت كمكها و نامه های تجدیدنظر - اقدام كنند.

این روز همچنین به یادبود تمام نویسندگان کشته شده از سال گذشته نویسنده زندانی در زندان برگزار می شود. بین 15 نوامبر 2007 و 15 نوامبر 2008 ، حداقل 39 نویسنده از سراسر جهان در شرایطی کشته شدند که به نظر می رسید حرفه آنها مرتبط   باشد