قانون جذب یک شبه علم است

گارگین فتائی

در علم روانشناسی نمونه های زیادی از شبه علم pseudo-science را می توان یافت که به طور خاص به آنها شبه روانشناسی pseudo-psychology می گویند. بیشترین نمودها و موارد شبه علم در روانشناسی عامه است که بارزترین آنها قانون جذب، روانشناسی انگیزشیئ و مثبت اندیشی positivism است که جمعاً به آنها روان شناسی زرد popular psychology می گوئند.

قانون جذب The law of attraction یکی از رایج ترین شبه علوم در روانشناسی است که متأسفانه در بین مردم بسیار رواج پیدا کرده است، از این رو برخی افراد با توسل به مفاهیم قانون جذب کلاس های حضوری و آنلاین برگزار می کنند. و برای خود کسب و کاری راه اندازی کرده اند. قانون جذب می گوید اگر افکار منفی داشته باشید، اتفاقات منفی را به ذهن خود جذب می کنید و اتفاقات بدی برای شما رخ می دهد، زیرا مدام در مورد آن اتفاقات فکر و صحبت کرده اید. برعکس، اگر افکار شما کاملاً مثبت باشد، چیزهای مثبت را به ذهن خود جذب خواهید کرد و از آنجایی که مثبت فکر و صحبت کرده اید، اتفاقات مثبت و خوبی برای شما رخ می دهد (کارمایکل و رادفورد، 2007).

در واقع قانون جدب ، تاثیر گذاری ذهن بر حوادث بیرون و جذب آنها توسط دهن است .

قانون جذب می خواهد ما را به این نتیجه برساند که برای موفقیت در زندگی باید کاملا مثبت اندیش باشیم. این نتیجه گیری مبتنی بر شواهد و داده های علمی نیست. صحت آن بر اساس آزمایشات علمی تایید نشده است. اساساً بر اساس یک سری کلمات انگیزشی است که در سال های اخیر به ویژه از طریق اینترنت، شبکه های مجازی و رسانه ها رشد فزاینده ای داشته است. این احتمال که افکار می توانند بر چیزی خارج از ذهن تأثیر بگذارند بحث برانگیز و مشکوک است و تحقیقات علمی آن را ثابت نکرده است (Whittaker, 2007).

از آنجایی که این قانون جذب ، عامه پسند و قابل فهم برای عموم است، امید و انگیزه را در افراد تقویت می کند و از این رو مورد استقبال جامعه قرار می گیرد. اما مشکل اینجاست که این قانون اساساً یک نظریه شبه علم است که می‌خواهد با ایجاد انگیزه کاذب و دادن انرژی کاذب مردم را به سمت افراط در تفکر مثبت سوق دهد (Ehrenreich, 2009).

این با حقایق اجتماعی و علمی سازگار نیست و بیشتر حکایتی anecdotal است. قانون جذب جنبه هایی از تجربیات فردی (سوگیری شناختی cognitive bias)، تعمیم یک مورد درمانی خاص به موارد دیگر (سوگیری انگیزشی) motivational bias ، ماهیت خود انتخابی (سوگیری انتخاب selection bias) و ماهیت ذهنی (سوگیری تاییدی confirmation bias) دارد (Kaptchuk & Eisenberg, 1998).

از آنجا که زندگی متشکل از رویدادهای مثبت و منفی است، خوش بینی و بدبینی باید معقول و متعادل باشد. در زندگی و به ویژه در علم، وجود بدبینی به اندازه خوش بینی ضروری و مؤثر است و باعث رشد شخصیت و رشد علم شده است. مثلاً اگر شخصی با نگاه کردن به پرندگان و بر اساس قوانین پرواز آنها هواپیما را اختراع می کرد که خوش بینانه بود، از طرف دیگر فرد دیگر به این فکر می کرد که ممکن است این هواپیما نتواند به پرواز خود ادامه دهد و سقوط کند. بنابراین به فکر راه حلی برای آن برآمد . خوش بینی صرف باعث می شود با دادن انگیزه و انرژی کاذب به خودمان به صورت سطحی با مشکلات مواجه شویم و در نتیجه راه حل های اساسی و صحیح را برای آنها انتخاب نکنیم.

به طور کلی ، هیچ مدرک علمی و تجربی از قانون جذب حمایت نمی کند. روانشناسان، محققان و دانشمندان به طور گسترده آن را شبه علم می دانند زیرا هیچ مبنای علمی اثبات شده ای ندارد (رادفورد، 2009).

منابع

Barbara Ehrenreich, .(2009). How the Relentless Promotion of Positive Thinking Has Undermined America. Metropolitan Books.

Kaptchuk, T.; Eisenberg, D. (1998.) "The Persuasive Appeal of Alternative Medicine". Annals of Internal Medicine. ACP journals.careers.asponline.org. https://www.acpjournals.org/doi/abs/10.7326/0003-4819-129-12-199812150-00011

Mary Carmichael & Ben Radford.( 2007). Secrets and lies. Skeptical Inquirer. https://skepticalinquirer.org/exclusive/secrets-and-lies/

Radford, Benjamin (2009). "The Pseudoscience of 'The Secret'". Live Science.. https://www.livescience.com/5303-pseudoscience-secret.html

Whittaker, S.(2007. Secret Attraction. The Montreal Gazette. https://web.archive.org/web/20160304090328/http://www.canada.com/montrealgazette/story.html?id=78fc94dd-c0b2-4ade-891d-98770bfae388&k=70777