ایران یا آمریکا
نکات  مثبت و منفی
گارگین  فتائی
 
در یکی از پستهای خودم مطلبی داشتم تحت عنوان «  ایران یا اروپا » که به تعدادی از نکات منفی و مثبت هر دو منطقه  و مقایسه اونها با هم پرداختم.
در اینجا سعی بر اینه که به مقابسه ایران و آمریکا و بیان نکات مثبت و منفی هر دو نقطه پرداخته بشه
هر کسی که مطالب منو دنبال می کنه می دونه که من تا چه حدی عاشق ایران هستم و برام هر ذره از خاکش و هر سنگش قابل مقایسه با تمام دنیا نیست .
من ارمنی هستم اما در درجه اول ایرانیم و البته این دوقوم همیشه با هم در ارتباط و مراوده بوده اند.
شما در بین ارامنه کسی رو پیدا نمی کنید که لااقل یک دوست فارسی زبان نداشته باشه و حتی زمانی که از ایران دست به مهاجرت به اروپا یا امریکا رو می زنه همیشه یاد ایران توی ذهنش هست که از طریق نگاه کردن به کانالهای داخل ایران و فارسی زبان و رادیوهای فارسی زبان و رفتن به محافل ایرانیها تا حدی می خواد این حس دوری رو در خودش از بین ببره.
ایرانیها در کل دنیا چیزی دارن به اسم معرفت که فکر نمی کنم در فرهنگ لغات سایر ممالک بتوان معادل دقیقی برای اون پیدا کرد علاوه بر این وقتی ایرانیها با هم دوست میشند مرام و صمیمیت هم پیدا می کنند که اونها هم در بین خیلی از اقوام بویژه ممالکی که اسیر دنیای صنعتی و ماشینیزم شدند پیدا نمیشند
رسم دیگه پسندیده ایرانیها مهمان نوازی و کمک به همدیگه موقع نیازه حتی وقتی همدیگر رو نمیشناسند که این رفتار رو هم در بین خیلی از اقوام که رفتارشون در دید ما سرد و بی حسه نمی بینید.
اما در کنار این خصائص خوب ایرانیها ، مردم سایر ممالک اخلاق های پسندیده ای نیز دارند که متاسفانه ایرانیها از آن یا بی بهره و یا کم بهره اند .
هیچ کس منکر این نیست که ایران دارای فرهنگی غنی بوده و اینکه ایران باستان یکی از دو امپراطوری بزرگ جهان باستان در کنار روم بوده و یا ایرانیها در دوران اسلامی هم در علم و فلسفه سرآمد سایر ممالک اسلامی بوده و دانشمندان طراز اولی رو به دنیا عرضه کرده اند.
برای همین من در این مورد نمیگم تفاوت فرهنگی داریم بلکه میگم باید در این زمینه ها فرهنگ سازی کنیم
من قبلا در پستی به نام « ایران یا اروپا » تفاوتهای این دو منطقه رو از لحاظ مثبت و منفی بیان کردم در اینجا منظور من تفاوتهای بین ایران و آمریکاست که به چند نمونه از اون اشاره می کنم
البته ممکنه این موارد در جایی از آمریکا باشه و در جای دیگه نباشه چون آمریکا کشور خیلی بزرگیه و البته کشورضد و نقیضهاست.
این موارد همگی مربوط میشه به شهر لوس آنجلس در ایالت کالیفرنیا که فکر می کنم در جاهای دیگه آمریکا هم کمابیش یه همین شکله.
 
الف: نکات مثبت
 
1: برخورد خوب و محترمانه در ادارات
متاسفانه در ایران ما شاهد این هستیم که برخورد کارمندان و مسئولین ادارات با مردم روز به روز داره بدتر میشه و البته این برخورد بد از طرف مردم نسبت به کارمندان هم دیده میشه که ناشی از بی حوصلگی و فشارهای روانی و عصبی هست.
این برخورد بد در اداراتی که حساسیت و فشار در اونها بیشتره نظیر دادگشتری و ادارات اون و یا زمانی که صف های طوالانی در اونها وجود داره نظیر ادارات بیمه بیشتر دیده میشه.
خیلی از این رفتارها بدون جواب می مونه و وقتی به مقامات مسئول گزارش هم میدی اونها میگند با کمبود پرسنل مواجهیم و نظایر اینها و یا متاسفانه موقعیت اون شخص رو به رخ آدم می کشند مثلا جانبازه و یا رزمنده است یا فرزند شهیده که البته این چیزی جز تبعیض نمی تونه باشه.
در آمریکا کارمندان و مسئولین ادارات همگی با روی باز از آدم استقبال می کنند هیچ وقت با صدای بلند با آدم حرف نمی زنند همیشه خوش رو و خوش برخورد هستند در اونجا افراد مختلفی از نژادها و اقوام مختلف هستند که بدون قائل شدن به تبعیض یا تفاوت  نام آونها رو خونده و به دقت به مسائل اونها رسیدگی می کنند و هر چقدر ارباب رجوع کار داشته باشند هیچ وقت نمیگند من وقت ندارم بیشتر از این نمی تونم جواب بدم و یا حوصلمو سر بردی یا اعصابم رو خورد کردی.
 
2:رفتار نکردن بر اساس پیش داوریها و قضاوت های شخصی
در ایران متاسفانه در خیلی از محله ها که مردم همدیگر رو میشناسند بر اساس زندگی خصوصی فرد نسبت به اونها قضاوت می کنند
مثلا اگه بدونند پسری بیکاره باهاش حرف نمی زنند و یا اینکه بدونند فلان مرد با زنش رفتار خوبی نداره با دید برابر بهش نگاه نمی کنند این طرز فکر گاهی به افراط کشیده میشه و برخی اوقات مردم تنها با دیدن ظاهر امر وبدون عمیق شدن در زندگی یک فرد در باره وی قضاوت کرده و با طرز برخوردشون زندگی اون فرد رو به سیاهی می کشونند.
حالب اینجاست که در آمریکا هیچ گاه بر اساس زندگی خصوصی یک فرد درباره او قضاوت نمی کنند اساساً یک فرد حق چنین کاری رو نداره و باید نسبت به همه برابر رفتار کنه در غیر این صورت متهم به برخورد تبعیض آمیز میشه مثلا حق نداره وقتی شخصی اومد به مغازش و معروفه که اون شخص از دید جامعه شخص علافیه تنها به همین عنوان  بهش کالا نده.
 
 
 
3: رعایت صف
در آمریکا در همه جا از فروشگاهها که بسیار بزرگ تر از ایران هستند گرفته تا ادارات یا سایر اماکن و حتی اماکن عروسی و عزا موقع کشیدن غذا و مواردی نظیر اون در رعایت صف بسیار منظم هستند یعنی اگه سرشون بره وقتی بدونند هنوز نوبتشون نشده جلو نمیان و در این مورد هیچ کس ناظر بر اونها نیست یعنی در این گونه موارد پلیس یا ماموری وجود نداره و اونها با میل خود صف رو رعایت می کنند.
در ایران همه ما مزه بی انضباطی شدید در رعایت صف رو چشیدیم و دیدیم که فردی که نوبتش نیست چطوری با دوز و کلک خودش رو جلو انداخته و یا عین انسانهای اولیه به زور خودشو چپونده توی صف.
حالا این خوبه وقتی قسم دروغ می خوره که به فلان کس قسم می خورم  من دوساعته اینجام اون وقت دیگه آدم واقعاً حرصش در میاد.
 
4:  نبود معضلی به نام ظاهربینی
در ایران خیلی وقتها این ظاهربینی امان رو از آدم می  بره و بعضی وقتها به حدی زیاده که آدم رو کلافه می کنه.
این ظاهر بینی می تونه از زوم شدن روی قیافه یک شخص تا طرز لباس پوشیدنش رو در بربگیره
در محله خود ما خیلی به ظاهر و طرز لباس پوشیدن یک فرد اهمیت میدن و در بیرون از محله ما در خیلی از محله ها این طوریه.
کافیه شما لباست کمی قدیمی باشه تا در برخی از محله ها مورد تمسخر قرار بگیری و یا برعکس محله هایی هم  هستند که لباس های نو باعث تمسخر میشه کلا ظاهر یک فرد و لباس وی برای خیلی از ایرانیها در طول روز میشه سوژه صحبت و خنده.
در آمریکا از بس که اقوام و نژادهای مختلف با رنگها و لباس های گوناگون وجود داره ظاهر یک فرد هیچ وقت مثل ایران جلب توجه نمی کنه و هر فرد هر جور لباسی خواست می پوشه اعم از اینکه نو باشه یا کهنه و اصلا لباس یک فرد برای مردم مهم نیست تا سوژه صحبت براشون باشه.
 
5:  نبود رفتارهای تحقیرآمیز
در ابران ما همگی طعم تحقیر و فحش رو هنگام رانندگی و یا زمانی که عابر پیاده بودیم چشیدیم .
این طرز برخورد ناشایست رو ما وقتی عده ای از کنارمون رد میشند و اصطلاحا تیکه پرونی می کنند هم دیدیم نظیر عبور موتورسواران و دادن فحش های ناجور و گاز دادن و در رفتنشون .
متاسفانه مردم هم نسبت به هم روز به روز رفتارهای تحقیر آمیز پیدا می کنند از مغازه دارها گرفته تا رانندگان تاکسی و شخصی و یا همکاران و شرکا با هم و غیره.
و البته مردم خیلی وقتها اخمو هستند و چهره ای عبوث دارند بدون لبخند و وقتی از کنار کسی رد میشند حتی زیرزبونشون به اون شخص فحش هم میدن.
در آمریکا وقتی شما از خط عابر پیاده عبور می کنید ماشینها می ایستند تا شما رد بشید حتی اگه چراغ قرمز نباشه .
وقتی دو ماشین در دو خیابون متقاطع با هم برخورد  می کنند دوستانه به هم تعارف می کنند که شما بفرمائید اما در ایران هیچ وقت این برخورد دوستانه نبوده بلکه هر کسی راه رو حق خودش دونسته و با همین کل کل کردنها باعث ایجاد ترافیک و فحش و بوق های راننده های دیگه شده.
در آمریکا شخص تا جایی که بتونه از بوق استفاده نمی کنه  چون می دونه که شخص رو به رویی هم در موقعیتیه که ناگزیه حرکت نکنه.
جالب اینجاست که وقتی کسی از کنار شما رد میشه بدون اینکه شما رو بشناسه با لبخند به شما سلام میده.
در ایران در خیلی از اماکن مثل شرکتها و یا ارگانها و سازمانها وقتی یک نفر به اونجا به عنوان عضو وارد میشه گویا از حضورش زیاد خوش حال نمیشند و اونو رقیب خودشون به حساب میارند.
در آمریکا رقابت شدید بین شرکنتها و نهادها باعث شده که همگی اونها با روی باز پذیرای حضور مردم و مدعووین باشند.
 
 
6: آرامش
در ایران صدای بوق ماشینها و صدای فروشنده های دوره گرد و آژیر ماشینها که مربتاً حساس ترش می کنند واقعاً آلودگی صوتی ناجوری ایجاد می کنه.
در آمریکا غیر از موارد ضروری مثل دستگاه چمن زنی ، شما هیچ صدای ناهنجاری که مربوط به فروشنده های دوره گردیا بوق های الکی و یا صدای آژیر ماشین باشه رو نمی شنوید حتی با وجود اینکه خونه شما نزدیک یک خیابون اصلی باشه.
 
7: توجه به افراد معلول
در ایران نمیشه گفت به معلولین اون طوری که باید توجه میشه تنها مرجع در این مورد بهزیستیه که اون هم در خیلی از موارد هیچ کمکی به معلولین نمی کنه اینو چون من خودم عضو اونجا بودم میگم.
در آمریکا نهادهای مختلفی برای افراد معلول وجود داره و اماکن ویژه ای هم دارند حتی افرادی که مثل ما مبتلا به آلبینیسم هستند برای خودشون سازمان وبژه ای دارند .
اتوبوس ها هم برای افراد فلج امکانات ویژه ای دارن که وقتی اونها با ویلچر می خوان بیان داخل اتوبوس سطح اتوبوس میاد پائین.
در جلوی اتوبوس ها هم برای دوچرخه ها جای مخصوصی وجود داره که یک فرد می تونه دوچرخش رو اونجا بزاره.
حتی سازمانی به نام اکسسaccess وجود داره که طی معاینات و مصاحبه ای که از افرا معلول به عمل میاره اگه معلولیتشون برای اونها محرز شد براشون راننده و ماشین با هزینه حمل و نقل اندک می فرستند تا به هر کجا که خواستند برند آخه آمریکا کشور بزرگیه و خیلی از جاها رو نمیشه پیاده رفت .
 
 
 
8: رعایت امنیت
در ایران ما زیاد شاهد این بودیم که از خونه ای سرقت میشه و یا ماشین کسی رو می دزدند و یا موتوری میاد و کیف یه خانمی رو میزنه .
نمونه های دیگه هم هست مثل درگیریهای خیابونی و چاقوکشی و عربده کشی .
در اینگونه موارد در بسیاری از اوقات حق به حق دار نمی رسه و مال باخته انقدر برای زنده کردن پول و یا پیدا کردن دزد به این اداره و اون اداره میره که آخر سر از پی گیری امر ناامید و منصرف میشه.
در آمریکا کافیه کوچک ترین حادثه ناهنجاری رخ بده و یا شخصی یک تلفن ساده به پلبس که شماره اون به جای 110 در آمریکا 911 هست بکنه که انبوه پلیس حتی ماشین آتش نشانی و هلیکوپتر هم به محل حادثه بیان
 
9: عدم وجود تبعیض
در ایران خیلی شاهد این بودیم که متاسفانه مردم قومیت و موقعیت اجتماعی همدیگر رو تحقیر می کنند مثلا میگند فلان شهرستانی اومده داره بهم امر و نهی می کنه و یا فلان شخص عرب یا لر و بلوچ و افغانی و البته با حالت تحقیر هم این الفاظ رو به کار می برند.
در آمریکا در همه جا شما سیاه پوستان ، زردپوستان ، مکزیکی ها و سرخپوستان و سفید پوستان و افراد شهری و روستائی و فقیر و ثروتمند و آسیایی و اروپایی رو می بینید که در ادارت و سایر اماکن در کنار هم کار کرده و غذا می خورند و حرف می زنند بدون اینکه چنین حسی نسبت به هم داشته باشند و شما خودت رو با همه برابر حس می کنی اعم از اروپایی و آمریکایی و یا آسیایی و آفریقایی
 
10: امکانات ویژه
در آمریکا امکانات و تسهیلات خاصی برای افراد وجود دارد مثلا اگر امکان رفتن به داروخانه به هر دلیلی برای آنها وجود ندارد دم در منزلشون داروها رو بهشون تحویل میدن .
اما در ایران ما دیدیم که هیچ فرقی بین کسی که خیلی ناتوان و بیماره با فرد عادی نیست و هر دوی این افراد هم باید برای گرفتن دارو خودشون یا اقوامشون به داروخونه ها برند.
 
11: خوراکی فراوان و قابل دسترس برای همه
آمریکا از لحاظ مواد خوراکی و غذایی بسیار غنی است برای همین هزینه خورد و خوراک و غذا نسبت به خیلی از  نقاط جهان ارزونتره .
از طرف دیگه در آمریکا هیچ کس گرسنه نمی مونه چون از یک سو نقاطی وجود داره که شما می تونی با ارائه کارت افراد بی بضاعت ، روزی یک وعده غذای مجانی بخوری و همچنین دولت همیشه غذای روزانه افراد بی خانمان و هوم لسhomeless  رو تهیه می کنه.
 
12:  بزرگ نبودن مشکل پارکینگ
در آمریکا هر خونه ای دو تا پارکینگ پارک اتومبیل داره یعنی این طوری نیست که بعضی از خونه ها اصلا پارکینگ نداشته باشند برای همین مشکل پارکنیگ در آمریکا به گستردگی ایران نیست .
ما در ایران شاهد این هستیم که ماشینها در خیابونهای باریک ،   پارکینگ دوبله می کنند ویا جلوی در و پارکینگ دیگری ماشینشون رو پارک می کنند و میرند کارشون رو انجام میدند و مدتها ازشون خبری نمیشه.
 
 
 
 
 
18: حراج کالا در مواقع متعدد سال
در آمریکا کالاهای مختلف با کیفیتهای مختلف وجود داره که تبعاً کالای با کیفیت بهتر دارای قیمت بالاتریه .
اما خوبی آمریکا اینه که در مواقع مختلفی از سال و ماه در خیلی از فروشگاهها حراج کالا وجود داره که بهش  سل sale     میگند و همون کالایی که شما مثلا نتونستی به قیمت صد دلار بخری به ناگهان تا سی دلار قیمتش پائین میاد  .
این هر چند به خاطر رقابته اما خوب باعث ایجاد امکان خرید برای اقشار کم درآمد هم مبشه.
 
19: کلیساهای فراوان
در آمریکا سر هر کوچه ای یک کلیسا هست .
البته علتش اینه که تبعدیدیهایی که از انگلیس به امریکا اومدند مثل استرالیا خلاف کاران و مجرمین نبودند بلکه مخالفین مذهبی بودند و کلا احترام زیادی نسبت به مذهب و دین از سوی خیلی از افراد وجود داره و اونها با عزم راسخ فرامین دینی رو اجرا می کنند حتی خودشون اقدام به ساخت کلیسا کرده و یا مواد خوراکی برای پذیرایی از مدعووین به کلبسا میارند.
میگند تو کل دنیا هر چی کلبسا هست به همون اندازه تو آمریکا کلبسا وجود داره.
 
20:  نبودن رشوه
در آمریکا هزینه کارمندان دولتی و پلیس به حدی بالا هست که با دادن یک مبلغ ناچیز به  پلیس وی از گرفتن مجرمین و یا جریمه متخلف خودداری نکنه و یا یک کارمند دولت تحت تاثیر اون مبلغ رشوه قرار نگیره
 
21: تسهیلات پزشکی
یک امر بسیار پسندیده در آمریکا که ای کاش با توجه به مهربانی و حس انسان دوستی ایرانیها در ایران می بود اینه که اگر کسی دچار حادثه ای بشه و سر و کارش به بیمارستان بیوفته اول تمام کارهای لازم رو برای مداوای اون انجام میدن از مداوای سرپایی گرفته تا سخت ترین عمل های جراحی و بعد از اتمام کار هزینه هاش رو با بیمار حساب می کنند چون پزشکها قسم خوردند تحت هر شرائطی به مداوای بیمار بپردازند اعم از اینکه بیمار پولی داشته باشه یا نه .
البته اگه کسی تمام مبلغ رو نداشته باشه  مبلغ رو قسط بندی می کنند و ماهانه چیزی از حقوقش کسر می کنند.
امامتاسفانه همهء ما در ایران شاهد این بودیم که تا هزینه مداوای بیمار پرداخت نشه به مداوای بیمار نمی پردازند حالا هر چقدر که می خواد حال بیمار بد باشه و یا نیاز فوری به عمل جراحی داته باشه.
 
22: وجود چندین راه برای حل مشکل
در آمریکا اگر فردی دچار مشکل بشه مثلا وامی و یا پولی از موسسه ای بخواد و جور نشه عوضش راههای مختلفی وجود داره که اون شخص می تونه به خواستش برسه مثلا به سراغ افراد یا شرکتهای دیگه میره و یا حتی افرادی که با شرائط خیلی بهتری حاضرند بهش پول بدند.
اما در ایران اگه راهی برای کسی بسته شد متاسفانه راه دیگه ای وجود نداره تا اون شخص به اون راه متوسل بشه مثلا اگه موفق به دریافت وام ازدواج نشه دیگه جا یا امکان دیگری نیست که بتونه طور دیگری این وام رو به دست ییاره
 
23: معامله بر حسب میزان درآمد
در آمریکا که معمولا زندگی اکثر مردم به صورت اقساطیه وقتی شما با شرکت یا موسسه ای توافق می کنی که بدهی خودت رو قسطی پرداخت کنی اونها به درآمدت نگاه می کنند و بر حسب و میزان درآمدت مبلغ قسط رو تعیین می کنند.
مثلاً اگر شما بلیط هواپیما به مقصد کشوری دور رو خریدید و نمی تونید یک جا مبلغ رو پرداخت کنید اونها می بینند درآمدتون چقدره بر اساس اون تعیین می کنند که چه درصدی از اون مبلغ رو بپردازید حتی شده برای افراد ماهانه تنها تا بیست و پنج یا پنجاه دلار تعیین می کنند.
اما در ایران شما وقتی از جایی پول می گیری و یا کالای اقساطی می گیری مثلا اتومبیل باید ماهانه مبلغ ثابتی رو بپردازید این مبلغ برای همه یکسانه و فرقی بین دارا و ندار نیست و همه باید به یک میزان پول پرداخت کنند وگرنه جریمه دیرکرد بهشون تعلق می گیره.
 
24: تسهیلات برای ادامه تحصیل
هزینه تحصبل در آمریکا بالاست اما در مقاطع معینی مثل کالج که در واقع مقطعی میشه شبیه مدرسه و پیش دانشگاهی نه تنها یک محصل پولی پرداخت نمی کنه بلکه بهش ماهانه مبلغ مناسبی هم به عنوان خرجی تعلق می گیره تا بتونه بدون دغدغه و مشکل کار به ادامه تحصیل بپردازه .
حتی اگه بدونند که یک شخص واقعاً عاشق علمه براش تسهیلات مجانی برای ادامه تحصیل در دانشگاه رو فراهم می کنند.
در ایران تنها حرفه که مدارس نباید پول بگیرند اما نه تنها می گیرند بلکه مبالغ زیادی هم می گیرند و تاکید تنها روی اینه که مدارس پول نگیرند اما تاکید روی این نیست که به دانش آموزها پول هم پرداخت بشه.
 
25: سرعت بالای اینترنت
آمریکا کشوریه که اینترنت برای اولین بار از اونجا اومده و تبعاً تجارب بیشتری در این زمینه داره .
از طرف دیگه اینترنت نقش بسیار اساسی در کل نظام تجاری و اقتصادی و اداری آمریکا داره  به همین دلیل اینترنت دارای سرعت باللیی است که در ایران این سرعت اصلاً متصور نیست .
ما در ایران خیلی شاهد این بودیم که به ناگهان اینترنت قطع میشه و یا با رفتن برقها کامپیوترها خراب میشند اما در آمریکا که دارای ابررایانه یا سوپر کامپیوتره قطع اینترنت حتی برای یک ثانیه و یا قطع برق باعث بروز خسارات بسیار هنگفت به کل نظام این کشور میشه.
اصل هم بر عدم فیلترینگ و عدم سانسور وبلاگها و وب سایتهاست و اگه فیلتری هم صورت گرفته انقدر اندکه که به چشم نمیاد.
 
 
 
اینها تنها چند نمونه از نکات مثبت موجود در آمریکا بود و واقعاً جای تاسف و افسوس داره که آمریکایی که عمرش به پونصد سال هم نمی رسه تونسته در بین مردم سیصد میلیونی خودش که متشکل از پیروان ادیان و اقوام و نژادهای گوناگون هستند به این خوبی فرهنگ سازی بکنه اما ایران پنج هزار ساله با اون فرهنگ غنی و دیرینه ای که داره هنوز در فرهنگ سازی بین  مردمش ناتوان هست!
 
 
 
ب: نکات منفی
زمانی که یک فرد ، اقدام به مهاجرت و ترک وطن یا تقاضای پناهندگی از کشور دیگری رو می کنه و تقاضای وی مورد قبول واقع  میشه در واقع از این خوشه که از انبوه مشکلات و دردسرهایی که هر روز کلافش می کردند و راه حلی برای اونها پیدا نمی کرد راحت شده اما غافل از اینه که با از بین رفتن دردسرهای و مشکلات قبلی ، مشکلات و گرفتاریهای جدیدی گریبانگیرش میشند که حتی فکرش رو هم نمی کرد.
 
1: آزادی اسلحه
مهم ترین و دردناک ترین مساله  در آمریکا آزادی حمل و خرید اسلحه است حتی فروشگاههای خرید اسلحه رو می تونید در خیابانهای شهرهای مختلف آمریکا ببینید.
توجیهی که برای این کار آورده میشه یکی آزادی و دموکراسی و دیگری نیاز به حفظ و دفاع از خود هست اما هدف اصلی ، سود سرشار این تجارته که حتی تجارت مواد مخدر و فحشا هم در سطح جهانی به پای اون نمی رسه.
همین مساله و البته تبلیغات هالیوودی و فیلمهای پر از خشونتی که در اونها از انواع اسلحه های آمریکایی استفاده مبشه باعث تشویق در استفاده از اونها از سوی افراد کم سن و سال میشه از سوی دیگه تحریک افراد هم عامل دیگری در به کار گیری این اسلحه هاست .
در آمریکا آزادی حمل اسلحه طرفداران فراوانی داره که علت اون وجود کارخانجات ساخت اسلحه و درآمد زایی و اشتغال افراد زیادی در آن کارخانجات و همچنین تجارت پرسود آن در سطح بین المللی است.
ما هر از چند گاهی می شنویم که شخصی در آمریکا در یک مدرسه تمام همکلاسیهایش رو به گلوله بسته و معلمش را کشته و یا اینکه در داخل سینما رفته و عده ای را با اسلحه از پای در آورده است .
 
2: نبود امنیت در ساعات معینی از روز در اماکن معین
درسته که در آمریکا تدابیر خوب و گسترده ای برای حفظ امنیت مردم وجود داره اما باید اذعان داشت که این امنیت در جاها و ساعت خاصی از شبانه روزه مثلا در منطقه دانتاونdowntown  لوس آنجس که پائین شهر اونجا مبشه و اتفاقا ادارات و شرکتهای عمده هم در اونجا فعالیت می کنند این امنیت  تا چهار بعد از ظهر بیشتر نیست و بعد از این ساعت مغازه ها و ادارات می بندند چون موندن در اونجا صلاح نیست .
بعد از این ساعات انواع مختلف افراد از افراد بی بضاعت و بیخانمان معروف به هوم لس گرفته تا مجرمین و خلافکاران باسابقه در این منطقه جمع میشند و در واقع  موندن در این ساعات در اونجا برابر با از دست دادن پول و یا جون آدمه.
برخی از نقاط آمریکا هم که کمی از محوطه اصلی لوس آنجلس دوره عملاً نمیشه از هفت شب به بعد بیرون اومد.
 
3: ضارب مقصر است
یک قاعده ای که من زیاد باهاش موافق نیستم در آمریکا اینه که یک شخص هر چی دلش خواست می تونه به طرف مقابل بگه ولی اگه طرف روش دست بلند کنه خودش مقصره و همیشه کسی که دست بلند کرده مقصره بدون توجه به اینکه ممکنه تحت تاثیر تحریک از سوی اون فرد قرار گرفته باشه این در حالیه که تحریک فرد در حقوق ایران می تونه از عوامل مخففه و تخفیف دهنده جرم برای ضارب باشه.
 
4: عدم تاثیر خواهش و التماس
در ایران بارها شاهد این بودم که در ادارات و شرکتها و محافل عمومی و یا در بین مردم افرادی بودند که واقعاً گیر مساله ای بودند و واقعا گرفتار بوده اند و در این گونه موارد مسئول مربوطه سعی کرده کار اون شخص رو زودتر راه باندازه .
فرد گرفتار میره پیش مسئول و ازش خواهش می کنه که براش کاری انجام بدن وگر نه واقعاً در موقعیت بدی قرار می گیره .
فرد مسئول هم تنها بر حکم انسانیت و وجدان بهش کمک می کنه.
در آمریکا اگر مسئولی گفت نه این نه تحت هیچ عنوانی تبدیل به بله نمیشه . هر چند این رویه می تونه خوب باشه ولی نه در همه حال زیرا در خیلی از موارد مقررات خشک قانون بر عاطفه و انسانیت حاکم میشه و اون شخص گرفتار حتی اگه در اون روز با مشکلات اساسی هم رو به روبشه باز هر چی پیش مقام مسئول بره و خواهش و تمنا کنه نمی تونه  کاری از پیش ببره
 
5: خانه هایی که با معیارهای ابرانیها سازگار نیست
در یکی از پستهام در مورد خونه های آمریکایی مفصل توضیح دادم
خونه های آمریکایی  به هیچ عنوان قابل مقایسه به خانه های ایرانی نیست و معمولا ایرانیها با دیدن این خانه ها حالشون به هم می خوره.
در ایران خونه ها بویژه آپارتمانها همگی دارای آسانسور و هر خونه ای برای خودش لباس شویی داشت و البته آب لوله کشی و برق و گاز و تلفن و درسته پول پیش و جور کردنش مشکل بود اما اجاره ها نسبتاً پائین یودند .
از طرف دیگه خونه ها همش آجری بود و از آهن ساخته شده بودند و برای همین هر صدایی از خونه بیرون نمی رفت و کلا راحت بودند و در برابر سرما و گرما هم وسائل مرتبی داشتند.
در آمریکا تمامی خونه ها از چوب بوده و همگی به صورت به هم پیوسته در داخل کوچه های باریکی به نام الیalley  قرار دارند اکثراً دو طبقه بوده و لباس شویی به صورت سیستم مرکزی یا لندری است یعنی خانوارها از یک لباس شویی عمومی استفاده می کنند و اکثر خونه ها فاقد لباس شویی هست . آب لوله کشی وجود نداره و هر کس بخواد از آب شیر بخوره باید دستگاه فیلترینگ یا تصفیه نصب کنه وگر نه ناگزیره اب رو بخره تازه گذاشتن لباس شویی و تصفیه و خیالی از کارها باید با اجازه مالک صورت بگیره.
پول پیش زیاد نیست اما میزان اجاره ها چندین برابر ایرانه و همین اجاره ها هستند که در آمریکا کمر خیلی از مردم رو خم کردن چون اگر در موعد خود پرداخت نشه  به حساب بدسابقگی گذاشته میشه که در آمریکا امر بسیار ناجوری است زیرا همیشه بر اساس سابقه خوب یک شخص به وی پول پرداخت میشه ویا کار پیشنهاد میشه و حتی ممکنه باعث بیروان رانده شدن مستاجر از ملک مورد اجاره بشه
 
6: غذاهای هورمونی و اکثر بی مزه و بی رنگ و بو
در آمریکا غذاها و مواد خوراکی و میوه ها عمدتاً هورمونی هستند چون پرورش این غذاها با هورمون باعث بزرگتر شدن اونها میشه و تعداد بیشتری رو  می تونه سیر کنه اما نکته منفی در اینه که غذاهای هورمونی باعث چاقی سریع افراد میشه برای همین چاقی مهم ترین معضل پزشکی آمریکاست .
شما می تونید افراد مختلف رو در آمریکا بینید از بچه گرفته تا جوانان و دختر و پسرهای جوان و افراد میانسال که به حدی چاق هستند که راه رفتن و نشستن براشون واقعاً سخته .
البته غذاهای غیر هورمونی هم هست که بهش میگند ارگانیکorganic  اما خیلی گرونتر از غذاهای هورمونیه و تبعا مشتری چندانی نداره..
از طرف دیگه نحوه زندگی در آمریکا که خیلی وفتها کار مداوم و بدون وقفه رو ایجاب می کنه طوریه که مردم به سمت غذاهای آماده و فست فودfast food  کشیده میشند که این خودش بر چاقی مفرط اونها اضافه می کنه علاوه بر اینکه خودشون هم عاشق غذاهای چرب و گوشتی هستند.
 
7:  نبود زیبایی در بین زنان و دختران
به طور قطع و یقین می تونم بگم که در زمینه زیبایی ایرانیها یکی از اقوام سرآمد دنیا هستند بویژه دختران ایرانی که واقعاً زیبا هستند .
در خارج از ایران من هیچ گاه به زیبایی دختران ایرانی دختری ندیدم البته در اروپا تک و توک پیدا می شدند اما در آمریکا می تونم بگم دخترها واقعاً هیچ بهره ای از زیبایی ندارند  حتی دختران ایرانی هم وقتی به آمریکا میلن شکل و شمایل زیبای قبلی خودشون رو از دست میدن که علتش من فکر می کنم عمدتاً بر می گرده به همین چاقی و بی تحرکی و خوردن غذاهای فست فود و اماده .
 
8: تنبلی در راه رفتن
من و دوستام خیلی شده که مسیرهای نسیتاً طولانی در تهران رو پیاده طی کردیم مخصوصاً در روزهای تعطیل و زمانی که وقت بیشتری داشتیم.
در آمریکا شما با کمال تعجب حتی می بینید که یک فرد تنها برای اینکه از منزل خود یک یا دو کوچه بالاتر بره از ماشین استفاده می کنه و حتی مغازه ها و رستورانهایی هست که ماشینها تنها از درون ماشین و از طریق پنجره شیشه ای اون رستوران بدون اینکه از ماشین بیرون بیان برای خودشون سفارش غذا میدن و همین امر بر کم تحرکی و تبعاً افزایش بیماریهای مربوط به اون اضافه می کنه.
 
9: بالا بودن هزینه های پزشکی
در ایران درسته که هزینه پزشکی بویژه در مورد عمل جراحی بالاست اما درخصوص مواردی مثل دندان پزشکی و پزشک عمومی پائینه .
مثلا تنها با دادن هزار تومان بک آمپول تزریق می کنند و یا هزینه یک پزشک عمومی با داروهاش تنها چندهزار تومان میشه.
در آمریکا اگه شخصی تحت پوشش کمکهایی که به پناهندگان میدن  و بیمه نباشه و یا کلا بخواد به یک دکتر خوب مراجعه کنه هزینه ویزیتش کمتر از صد دلار نیست.
هزینه دندان پزشکی و بویژه عصب کشی و پرکردن دندان بسیار بالاست و خیلی از ایرانیهایی که به آمریکا رفتند برای درست کردن دندونهاشون مدتی به ایران میان.
در آمریکا هم  افراد ناشی وجود دارند  و ممکنه که در کار پزشکی دچار اشتباه یا خطا بشند.
 
10: زندگی یک نواخت
در ایران علیرغم وجود محدودیت های گوناگون و همچنین فشارهای روانی و عصبی ناشی از خیلی چیزها باز زندگی به اندازه آمریکا یک نواخت و راکد نیست و همیشه زندگی جریان داره.
در آمریکا از هشت شب به بعد همه مردم توی خونه هستند و هر روز مثل هم شروع شده و تموم میشه بدون هیچ هیجانی و یا تغییر و تفاوتی تازه ممکنه اعیاد ملی و عمومی باشند اما اونها هم زیاد چنگی به دل نمی زنند.
 
11: افتضاح بودن وضع حمل و نقل عمومی
در ایران کافیه شما پاتو از خونه بزاری بیرون تا انواع تاکسی ها و شخصیها برات بوق بزنند که کجا میری و یا نزدیک خونتون ایستگاه اتوبوس یا مترو هست .
علاوه بر اون اگه شما زیاد عجله داشته باشید آژانس و تاکسی تلفنی هم هست که البته هزینه اونها معمولا از پنج هزار تا بیست هزار یا همین حدوده .
در آمریکا در خیلی از شهرها می تونم بگم سیستم حمل و نقل عمومی در حد افتضاح هست .
نه خبری از مترو هست و نه تراموا و اتوبوس هم هر چهل و پنج دقیقه یک بار میاد .
این درحالیه که مثلا در وین پایتخت اتربش هر چند دقیقه یک بار اتوبوس و تراموا و مترو می اومدن و مردم در رفت و آمدهای عمومی هیچ مشکلی نداشتند.
همین امر باعث شده که مردم به ناچار به خرید خودروهای شخصی رو بیارند.
نرخ کرایه  تاکسی هم بسیار بالاست
 
12: نیاز اساسی به خودروی شخصی
در ایران تغریباً در هر محله ای لوازم و نیازهای لازم برای زندگی وجود داره از مغازه های خوراکی گرفته تا حتی ورزشی و یا کتاب خونه و مغازه های فروش کفش و لباس و سلمانی و غیره.
آمریکا کشور بزرگیه و این مغازه ها و فروشگاهها دور از منزل یک فرد قرار دارند برای همین یک فرد ناگزیره که با خودروی خودش دنبال کارهاش بره مخصوصا رفتن سر کار که خیلیها ناچارند مسافتهای طولانی رو از منزل تا سر کار طی کنند.
نیاز هر کس به خودرو باعث شده که اعضاء خانواده هر کدوم برای خودشون یک خودرو داشته باشند و همین امر موجب میشه که در سر چهارراهها و خطوط عابر پیاده همیشه خودرو در حال حرکت باشه بویژه در شبها موقعی که از سر کار میان .
ترافیک در داخل شهر دیده نمیشه اما در اتوبانها و فری ویها بویژه در ساعات کاری صبح و تعطیلی عصر ترافیک سنگین وجود داره .
 
13: نبود روابط عاطفی
در آمریکا شما هیچ گاه نمی تونی از الفاظی که برای دوست و رفیق خودت در ایران استفاده کنی در اونجا هم به کار ببری مثل مرامتم ، چاکرتم تکی و نظایر اون چون اساساً مفهوم دوستی و عاطفه به عمق و زیبایی ایران نیست .
روابط همسایه ها یک روابط عادی و خشکه و هیچ گاه به صمیمت ایران نیست .
در آمریکا کسی مفهوم مرام و مردانگی و بخصوص معرفت رو نمی دونه و فکر هم نمی کنم توی فرهنگ لغاتشون معادل دقیقی برای واژهء معرفت پیدا بشه.
 
14: فراموشی زبان مادری
یک مساله بسیار دردناک بویژه برای خود من اینه که ایرانیها بخصوص نسلی که قسمت عمده عمرش رو در آمریکا سپری کرده و یا در آمریکا متولد شده یا اصلا زبان مادری خودش رو نمی دونه و یا چند کلمه بیشتر بلد نیست.
والدین این بچه ها و نوجوانان هم ترجیح میدن اونها رو به مدارس انگلیسی زیبان بفرستند چون معتقدند زبان مادری مثل فارسی یا ارمنی و گذاشتن اونها در این مدارس سودی براشون نداره و همین امر زمینه ای میشه برای اضمحلال و نابودی زبانی و فرهنگی و ادغام در سایر اقوام و   فرهنگها .
اونها در جلوی چشم من با وجود اینکه ارمنی یا فارس بودند انگلیسی حرف می زدند یعنی انگار دنیا رو سرم خراب بشه .
من هیچ گاه نتونستم با این مساله کنار بیام آخه خیلیها می گفتند  تو هم بهش عادت می کنی اما اضمحلال زبانی و فرهنگی برای من که یک ایرانی میهن دوست و یک ارمنی عاشق فرهنگ ارمنی هستم به هیچ عنوان قابل اغماض و چشم پوشی نیست.
حتی افرادی هستند که وقتی می خوان جمله ای بگند از هر ده کلمه هفت کلمش رو انگلبسی میگند و کفر آدم رو بالا میارن.
 
15: عدم امکان سر و صدا در خانه
در ایران وقتی ما جشن تولدی داشتیم و یا با دوستان جمع بودیم و مناسبتهای عمومی و ملی و دینی داشتیم در اون روز شادمانی و موسیقی و بزن و بکوب برپا بود و البته همسایه ها هم از وجود جشن و یا شادمانی باخبر بودند و چیزی نمی گفتند.
در آمریکا شما حق نداری طوری در خونه حرف بزنی و یا موسیقی گوش بدی و یا شادمانی کنی که باعث مزاحمت همسایه های دیگه بشه چرا که هستند افرادی که با کوچک ترین صدایی که از حد معممول بالاتر میره فوراً به پلیس زنگ زده و با اومدن پلیس و تذکر ، اضطراب ایجاد میشه و مهمونی و شادمانی اون روز به زهرمار تبدیل میشه.
حتی شده همسایه پائینی از زیاد راه رفتن همسایه بالایی شکایت کرده و علت همه اینها اینه که خونه ها همه چوبی و تیغه و با دیواره های باریک هستند که تبعاً سر و صدا رو خیلی راحت تر از خونه های آجری به بیرون منعکس می کنند.
 
16: سوء استفاده از مهربانی
در ایران خیلی از مشکلات  بین همسایه ها و یا آشناها با یک رابطه توام با مهربانی حل میشد اما در آمریکا حاکیمت شدید قانون و فرصت طلبی یک عده از استفاده از مزایای دولتی و نیز بازار داغ کاسبی برخی ها باعث شده که نشه زیاد تنها به یک رایطه یا  گفتار محبت آمیز یک شخص اعنتماد کرد.
مثلا اگه شخصی ماشین خودش رو در پارکینگ شما پارک می کنه اگه به حساب هم محلی یا همشهری بودن یا همسایگی  چیزی بهش نگی مدام ماشین رو همونجا پارک می کنه و یا نمونه دیگه اینه که مثلا اگه شما تصادف کردین و مقصر اصلی به شما گفت بیا حلش کنیم و شما از شکایت بگذر و شما هم گذشتی خودش میره با ترفندهایی که وکلا و یک سری شاغل در بیمه از قاون بهش یاد داادند خودش شاکی میشه و کل تقصیر رو میندازه گردن اون فرد بیگناه حالا بیا و درستش کن.
 
17: دروغ ماهرانه
در ایران بویژه کاسیها و دلالان و سمسارها موقع کاسبی دروغ می گفتند اما دروغشون ماهرانه نیست و زود برملا میشه اما در آمریکا تبلیغات گسترده و نیز اینکه همیشه عده ای افراد باهوش و زرنگ پشت شرکتها و کارخانجات هستند با استفاده از قانون و کاغذ و سند آدم رو چنان می پیچونند که دیگه جایی برای حرف نداشته باشه و نهایتش این میشه که اگه جنسی که خریدی آشغال باشه  تحت عناوین مختلف و یا تاکید بر یک نکته ریزی که در کاغذ خریدش بوده از پس گرفتن شئی طفره میرند.
 
18: حس عدم درک و احساس غربت شدید
آمریکا از ایران خیلی دوره و البته فرهنگ اروپا نزدیکتر به ایرانه تا آمریکا.
از سوی دیگه درسته که اقوام و ملیتهای مختلفی در آمریکا هستند و همین تنوع فرهنگی ایجاد می کنه اما نوعی حس غربت و سردرگمی هم برای یک ایرانی بوجود میاره زیرا وقتی از خونش بیرون میاد می بینه اقوامی در اطرفاش هستند که کوچک ترین سنخیت فرهنگی باهاشون نداره مثل مکزیکیها یا آمریکائیها و یا سیاهان و نظایر اون.
این امر باعث میشه مدام خودش رو تنها حس کنه و بغض و یاد ایران بیشتر در دلش باقی بمونه.
 
19: عدم کمک مردم به همدیگر
درسته که در ادارات مسئولین موظف به راه اندازی کار مردم هستند اما این تنها بر حسب وظیفه است وگر نه وقتی کسی در خیابان و یا اتوبان با مشکل مواجه بشه مثلا به زمین بیوفته و یا ماشینش خراب باشه بر خلاف ایران که مردم بهش کمک می کردند هیچ کس بهش کمک نخواهد کرد و علتش حاکیمت شدید و خشک قانونه چون یک فرد فکر می کنه شاید من با کمک کردن به این فرد بعدا از دست من عارض بشه که موقعی که مثلا زمین خورده بودم این فرد دست منو کشید و دستم اسیب دیده یعنی زمینه های سوئ‌الستفاده های فراوان به خاطر کسب پول و پله باعث افزایش جو بی اعتمادی مردم نسبت به هم شده .
در چنین حالتی اون شخص انقدر باید صبر کنه تا پلیس به کمکش بیاد
البته عده ای هم هستند که کارشون تحریک مردم در شکایت از همدیگه هست تا از این طریق بتونند پولی هم نصیب خودشون بکنند.
 
20: ناراحتی از وجود پناهندگان
دولت امریکا به عناوین مختلف سعی در جذب پناهنده و مهاجر به این کشوررو  داره و البته می خواد بگه که در آمریکا تبعیض و تفاوت وجود نداره و آزادیهای مختلف حکم فرماست .
البته نسیت به برخی از دولتها هم سیاست خاصی اعمال می کنه.
اما حقیقت اینجاست که کمک هایی که دولت به عناوبن مختلف به پناهندگان میده مورد رضایت خیلی از مردم آمریکا نیست اونها معتقدند که این کمکها از پول مالیات اونها به دست اومده و اونها چرا باید شب و روز کار کنند و بدند پناهنده ها بخورند.
البته این رو هم بگم که در ایالت کالیفرنیا که متشکل از ملیتهای مختلفه تبعیض نژادی وقومی نیست اما در سایر ایالات بویژه در نقاطی که سفیدها و ردنکها rednecks و یا گردن قرمزها اکثریت دارند احساسات تند نژادپرستانه و قومیت گرایانه بویژه نسبت به  آفریقایی تبارها و آسیاییها و بخصوص اتباع خاور میانه وجود داره .
 
21: افسردگی
زندگی ماشینی و یک نواخت و کار مداوم و همچنین مشکلات فراوان اقتصادی و لزوم هوشیار بودن و حاکمیت سخت قانون و نظارت پلیس و  مسائل دیگر باعث شده که اکثر آمریکاییها در حالت افسردگی و نوعی سردمزاجی و بی احساسی قرار بگیرند.
 
22: آب و هوای نامناسب
شهر تهران علیرغم الودگی هوا می تونم بگم یکی از بهترین هواهای دنیا رو داره همچنین است خیلی جاهای دیگر ایران .
وقتی از ایران میای بیرون خیلی کم مملکتی مثل ایران می بینی که چهارفصل باشه در اروپا که اکثر نقاطش سرد و بارانی و برفی بود در آمریکا هم ایالتهاش یا زیادی سرد و طوفان زده و سبل زده هستند و یا زیادی گرم هستند مثلا شهر لوس آنجلس از شهرای گرمه که در طول سال باران کمی می باره و هیچ اثری از برف درش نیست .
از طرف دیگه هوا در طول روز متغیره مثلا صبحها و شبها سرد میشه به نحوی که باید پوشش خوبی داشته باشی و ظهر به حدی گرم میشه که همه آستین کوتاه می پوشند.
نکته جالب اینه که توی خونه ها سرده اما بیرون خونه ها گرمتر از درونشونه
 
23: سرزمین کاسبی و بیزینس
در آمریکا می توان گفت میزان تبلیغات تجاری در اینترنت و تلویزیون و ماهواره چندین برابر اروپاست و در کانال های رادویی و تلویزون و ماهواره مرتباً افرادی خدمات و کاسبی خودشون رو تبلیغ می کنند و این امر به حدی زیاده که واقعاً آدم رو کلافه می کنه.
 
24: زندگی سرمایه داری
در آمریکا ممکنه دولت کمک هایی به افرادی خاص بکنه و یا اینکه شخصی بر اثر کار مداوم بتونه برای خودش کار و کاسبی راه باندازه اما نظام سرمایه داری حاکم طوریه که هر چی که بهت دادند به نحوی از جببت در میارن  ، از گرفتن مالیات مستقیم که موقع خرید کالا روی اون حساب می کنند گرفته تا تبلیغات حساب شده و کارشناسی شده برای جذب افراد مختلف بویژه کم طاقت نسبت به خرید نظیر کودکان و زنان به خرید نواع اجناس مختلف
 
25: سرازیر شدن کالاهای چینی
قبل از جنگ عراق در آمریکا قانون این بود که در ساخت هر چیزی باید از مواد و اجناس آمریکایی استفاده بشه اما با جنگ عراق و بالا رفتن تدریجی قیمت اجناس امریکایی کارخانه داران و صاحیان شرکت های بزرگ ناگزیر شدند که از مواد و کارگز ارزان قیمت تری در ساخت کالاهای خود استفاده کنند و مصرف کننده ها هم با پائین اومدن قدرت خریدشون دنبال کالاهبی ارزان قیمت تر می گشتند که این عوامل خود ورود فراوان کارگران چینی و سیل عظیم کالاهای چینی به آمرباک رو فراهم آورد به نحوی که دیگه به ندرت کالای آمریکایی دیده میشه و هر چی هست یا کالای چینیه یا کارگر چینی.
 
26:نقش مهم  گروههای فشار
معمولا در جایی که پلیس قویه تبعاً مجرمین نیرومندی هم داره و در جایی که مجموعه قوانین گسترده ای مثل آمریکا داره که معمولا حاوی سه هزار ماده هستند تبعا راههای فرار قانون هم زیاده .
متاسفنه بدترین گروههای تبه کاری و مافیایی در آمریاک فعالیت می کنند و به همون اندازه درونشون افراد باهوشو  زرنگ هست که در درون پلیس
از سوی دیگر گروههای فشار دیگری هم هستند مثل یهودیهای سرمایه دار که تعدادی  از صنایع بزرگ در دست اونهاست مثل صنعت فیلمسازی و هالیوود که تبعا با حاکمیت اونها رقابت برای کسب جایگاهی در این صنعت بدوننظارت اونها امر خیلی مشکلیه .
 
27:وابستگی شدید به اینترنت و موبایل در حد اعتیاد
در آمریکا کاری نیست که با اینترنت انجام نشه و شدت وابستکی به اینترنت به حدیه که گفته میشه اگه می خوای اقتصاد آمریکا رو فلج کنی کافیه سیستم اینترنتش رو برای یک دقیقه از کار باندازی .
نکته دیگه اینه که در آمریکا مردم اهمیت فوق العاده زیادی به موبایل و گوشی میدن یعنی همواره به دنبال بهترین و پیشزقته ترین گوشیها بوده ، با گوشی موبایل خود مرتب به فیس بوک رفته ، هر کجا آدرسی خواستند با گوشی موبالشون پیدا کرده و با موبایل به اینترنت میرن و کلا موبایل شده جزئی از زندگی و دوست صمیمی و حتی همدم  و بچه اونها.
خیلی پیش میاد وقتی کسی رو به خونت دعوت می کنی می بینی بچه اون شخص و یا جوونها بدون اعتنا به سخنان و حرفهای افراد حاضر در مهمانی مرتب با موبایلهای خود ور رفته و یا مشغول بازی یا چت کردن و اس ام اس دادن هستند و یا توی فیس بوک رفتند.
 
28: آتئیسم
درسته که در آمریکا آزدی مذهی وجود داره اما آزادی ضد مذهبی هم وجود داره و همینها یعنی آتئیستها بارها شده که به عناوین  مختلف جلوی فعالیت افراد مذهبی رو گرفتند .
در ایران نسبت به همه ادیان صرف نظر از اختلافات عقیدتی احترام خاصی وجود داشت اما ازادی بیان و عقیده د رآمریکا باعث شده هیچ کس حتی مقدسین مذهبی و خداوند هم احترام لازم رو از سوی ضدمذهبی ها نداشته باشند  و همین امر برای ما شرقیها که حتی معتدلترینمون هم پایبند به اصول دینی هستیم حقارت آمیز و ناراحت کننده است.
 
29: کار مداوم و بدون وقفه
کار کردن در آمریکا به هیچ وجه قابل مقایسه با کار در ایران نیست.
ما در ایران شاهد این هستیم که کسانی که کار می کنند در طی زمان کارشون چای می خورند ، سیگار می کشند و حتی در ظهر برای چندین ساعت چرت می زنند و با موبایلشون هم حرف می زنند.
در آمریکا کسی که کار می کنه در حین کار حق هیچ کدوم از این کارها رو نداره وگرنه از طرف رئیسش مورد بازخواست و توبیخ و حتی اخراج قرار می گیره.
در آمریکا خیلی از کارها مثل کارمندان بانک و یا فروشنده ها و کشرها حق نشستن در هنگام کار رو ندارند حالا شما حساب کنید چه فشاری به این بدبختها میاد از دیسک کمر تا خستگی مفرط.
 
30: حاکمیت کارفرما
در ایران قانون کار طوری نوشته شده که عمده مواد اون به نفع کارگره و حتی اگه کارفرما کارگر رو اخراج کنه اون حق اعتراض در هیات حل اختلا کار و همچنین بیمه و تقاضای پرداخت سنوات رو هم داره.
در آمریکا یک کارفرما هر وقت دلش بخواد می تونه کارگر رو اخراج کنه چون اساساً حاکمیت از آن سرمایه داران و کارفرمایانه نه کارگران و حتی در آمریکا روز کارگر هم ندارن یعنی در اول اکتبر برگزار نمی کنند .
توی ایران وقتی کارگری مدت زیادی پیش کارفرما کار می کنه اونها به صورت رفیق در میان و میگند ما نون و نمک همو خوردیم برای همین اگه شخص دیگری بیاد و بخواد جای کارگر رو بگیره کارفرما به این راحتی از کارگرقبلی و باسابقش دل نمی کنه.
اما در آمریکا اگه کارفرمایی مثلا به کارگری ایرانی که زبان انگلبسی هم زیاد بلد نیست گفته هقته ای پونصد دلار بهت میدم اگه یک چینی بیاد بهش بگه من حاضرم با نصف قیمت کار کنم و خیلی تند و تیزتر هم باشه و انگلبسی هم خوب بلد باشه فوراً  کارفرما کارگر باسابقه قبلی رو اخراج می کنه چون آنچه  که در آمریکا در درجه اول اهمیته پوله نه چیز دیگه ای
 
31: حجب و حیا
در ایران سر به زیر بودن و فروتنی از نشانه های مثبت و خوب در یک شخصه و همیشه از چنین شخصی تجلیل میشه .
در مورد دختران هم حجب و حیا از نکات مثبت بویژه در نزد مردم  موقع قضاوت در مورد وی است  و حتی دختری وقتی پسری رو می بینه که به هر حال قراره باهاش علقه زناشویی ببنده و یا اصلا رابطه ای بینشون نیست سرش رو به زیر میندازه .
در آمریکا نظام آموزشی اونجا افراد رو طوری بار آورده که سر به زیر نباشند و حرفشون رو بزنند و البته تاکید بر آزادی اندیشه و رفتار و بیان هم موجب شده که هر کسی هر رفتاری دلش خواست داشته باشه .
البته سیستم اونجا طوریه که اگه سر به زیر باشی کلات پس معرکه است .
برای همین دخترهای اونجا همگی با زبون و پررو هستند و به هیچ عنوان اون حجب و حیای دخترای ایرانی رو ندارند .
البته این که بتونی حرفت رو بزنی و حقت رو بگیری خوبه اما خوب دختر باید دختری کنه و اساساً  همه یک دختر رو برای فروتنی و حجب و حیاش دوست دارند در حالی که این خصوصیات در میان دخترانی که به امریکا اومدند دیده نمیشه.
 
 
اینها تنها پاره ای از موارد مثبت و منفی در مورد آمریکا و مقایسه اون با ایران بود که البته قضاوت نهایی که کدوم بهتره رو به خود شما وامیگزارم تنها دو مطلب رو میگم
اول اینکه اگه بی طرفانه قضاوت کنیم باید بگم  هر کدوم از این دو منطقه هم دارای نکات مثبتی هستند و هم نکات منفی و اینکه عده ای سعی می کنند که تنها نکات مثبت یکی رو بگند و ازگفتن  نکات منفی اون طفره برند و یا تنها به نکات منفی یکی اشاره کنند و همه نکات مثبت دیگری رو بدون ذکر مسائل منفی اون بگند طبیعیه که برداشت و برخورد مغرضانه کرده اند.
ب: فراموش نکینم که وطن هر کس هر چی باشه به هر حال خونه و سرزمین آبا و اجدادی آدمه  و طبیعیه که هیچ کجا خونه آدم نمیشه
هر کسی باید وطنش رو بیش از هر کشوری دوست داشته باشه چه ایرانی باشه چه امریکایی و یا اینکه یک مهاجر یا پناهنده در سرزمینی دوردست.