بالاخره باید برای نهاد رو به نابودی وکالت در ایران فکری اساسی کرد .
بالاخره باید برای نهاد رو به نابودی وکالت در ایران فکری اساسی کرد .
گارگین فتائی
نهاد وکالت در ایران هم اکنون با چالش های متعدد و خطرناکی رو به رو شده است که نیاز به حمایت های اساسی از سوی نهادهای مربوطه دارد .
مهمترین مشکلات و چالش ها به قرار زیر هستند
1: اصل استقلال نهاد وکالت
بارها از سوی حقوقدانان و همکاران تاکید شده که نهاد وکالت باید یک نهاد مستقل باشد و اساساً ذات آن استقلال است تا بتواند مستقل از وابستگی به هر نهاد دولتی و حکومتی و غیر دولتی از حق موکل دفاع کند اما بارها این اصل در ایران زیر پا گذاشته شد . از تصویب ماده 187 برنامه چهارم و کانون مشاوران حقوقی قوه قضایه که کاملاً وابسته به دادگستری است تا تلاش برای یکی کردن کانون وکلا و کانون مشاوران حقوقی و تصویب قانون واحد به جای قانون فعلی کیفیت اخذ پروانه وکالت دادگستری و دخالت های مکرر در انتخابات و نحوه اخذ پروانه در کانون وکلای داذگستری فعلی .
البته نمیتوان گفت که خود کانون وکلا هم بی تقصیر و معصوم است و شکایات زیادی از سوی خود وکلا و مردم به آن صورت گرفته اما این امر منافی اصل مطلب یعنی لزوم استقلال نهاد وکالت نیست و کانون وکلا خود نماد استقلال نهاد وکالت در ایران است .
در خیلی از موارد بویژه در پرونده های کیفری و در مرحله دادسرا اساساً وکیل هیچ حق قابل توجهی ندارد و اختیارات وی بسیار محدود شده است برای همین این ذهنیت در مردم نقش بسته که وکیل به چه دردی میخورد وقتی که در خیلی از موارد هیچ حقی ندارد و حتی خودش هم مانند موکلش به انواع اتهامات گرفتار شده و پروانه وی توقیف و باطل و خودش هم بازداشت میشود !؟
2: اصل اجباری بودن نهاد وکالت
اختیاری بودن وکالت باعث شده که هر کسی بتواند وارد این نهاد شده و در آن دخالت کند از افراد عادی که کوره سواد حقوقی دارند و ادعای سالها کار در دادگستری می کنند تا کارچاق کن ها و کارمندان دادگستری که هر کدام میخواهند با جذب موکل و گرفتن پول از وی کار وی را راه بیاندازند و ضربه اساسی و مهلک بر پیکره بی جان وکالت وارد کنند . علاوه بر این اجباری نبودن وکالت باعث میشود هر کسی خود بتواند بدون نیاز به وکیل به دادگاه برود و این نیز نمیتواند جواب گوی خیل عظیم فارغ التحصیلان حقوق و وکلای بیکاری باشد که روز به روز بر تعدادشان به خاطر وجود نهادهای موازی نظیر کانون مشاورین حقوقی قوه قضایئه افزوده میشود .
3تضمین های لازم در بیمه وکالتی
متسفانه کار به جایی رسیده که حتی من میترسم از وکالت مطلبی بنویسم و یا در هفتم اسفند که جشن استقلال کانون وکلا هست تبریک بگویم چون مورد هجوم شدید آن هم بیشتر از سوی مردم قرار می گیرم که میگویند وکیل آنها برایشان کاری نکرده و یا چند برابر پول را گرفته باز دادگاه به نفع ما رای نداده و چهره ای قالتاق و کلاه بردار و چاچوله باز از وکلا در ذهنشان نقش بسته است .
نمیتوانم بگویم که همکاران همگی معصوم هستند و هیچ کدام از آنها هیچ تخلفی مرتکب نشده اند زیرا خودم بارها شاهد چنین مواردی در دادسرای وکلا بوده ام اما خیلی از این موارد در اصل تقصیر وکلا نیست بلکه تقصیر نظام ناقص بیمه وکالتی در ایران است .
توضیح اینکه در ایران هیچ نوع تضمین و بیمه ای در مورد حق الوکاله وجود ندارد یعنی اگر شما با موکلت قرارداد ببندی و به او بگویی که کارت را وقتی انجام دادم پول را بده با مشکلانت عدیده ای رو به رو خواهید شد چرا که اگر آن پرونده به نتیجه نرسد و دادگاه به نفع شما رای ندهد وقتی موکل ببیند که پرونده اش به نتیجه نرسیده هیچ پولی پرداخت نخواد کرد و این در حالی است که تمام هزینه ها ی مالیاتی و بیمه و هزینه های دادگستری صرف نظر از حق الوکاله از جیب خود وکیل پرداخت میشود و دولت هیچ تضمینی نمی کند که اگر پرونده به نتیجه نرسد از طرق فرایندی خاص نظیر بیمه هزینه ها به وکیل پرداخت شود . همچنین است در مورد وکالت معاضدتی که هر سال شما موظف هستید چند مورد وکالت مجانی انجام بدهید اما دولت می گوید اینکه شما وکالت مجانی انجام داده اید من ضامن هزینه های مالیاتی و دادگستری شما نیستم یعنی شما ناگزیر میشوید برحسب میزان خواسته موکل هزینه های سنگین مالیات و دادگستری را بپردازید بدون اینکه هیچ برگشت پولی به شما صورت بگیرد .
طبیعتاً در چنین شرایطی وکلا ناگزیر هستند که قبل از انجام کار برای پرداخت یک سری هزینه ها حق الواکله را از شما بگیرند چون میدانند که اگر پرونده به نتیجه نرسد شما حق الوکاله را بعد از انجام کار پرداخت نخواهید کرد برای همین متوسل به شگردهای مختلف و دادن روحیه کاذب در شما میشوند تا پول را پرداخت کنید . از سوی دیگر در رونده های مهم تر و با مبالغ بالاتر نیز که قول های مساعد به موکل داده اند چاره ای ندارند جز اینکه خودشان متوسل به همان شگردهای کارچاق کن ها پرداخت زیرمیزیها و آشنا بازی ها و پارتی بازی ها شوند .
البته یک اصل معروف در وکالت هست که میگوید « وکالت تعهد به وسیله است نه تعهد به نتیجه » یعنی وکیل متعهد است که وسایل لازم برای اقامه دعوی در دادگستری را فراهم کند و خودش به جای موکل پرونده را پیگیری کند اما متعهد نمیشود که حتماً کار را به نتیجه دلخواه موکل برساند زیرا این وکیل نیست که رای دادگاه را صدار می کند اما این اصل در بین مردم جا نیوفتاده و آنها گمان می کنند که همین که وکیل گرفتند یعنی کار تمام است و دادگاه حتماً باید به نفع آنها رای بدهد و وکیل هم حتماً باید در پرونده برنده شود . از سوی دیگر خود وکلا هم مقصر هستند زیرا برای اینکه بتوانند نظر موکل را برای حق االوکاله جذب کنند خودشان به آنها قول هایی میدهند که خلااف این اصل است نظیر اینکه میگویند « کارت را حتماً راه می اندازم» و نطایر آن
4: ذهنیت بد از وکلا در بین مردم
وقتی وکلا کار را انجام میدهند وپرونده به نتیجه دلخواه نمی رسد مورد بدترین فحش ها و توهین ها از سوی خود مردم قرار می گیرند و این تمام ماجرا نیست . آنها درک درستی از ذات وکالت ندارند یعنی هنوز به این سطح از آگاهی نرسیده اند که وکیل یعنی کسی که از حق دیگری دفاع می کند و هر کسی به وی مراجعه کند و با او قرارداد ببندد طبیعتاً از حق او دفاع خواهد کرد اما بارها مشاهده شده طرف مقابل وکیل را در جایی دیده و شروع به فحاشی به وی کرده و یا به او میگوید« تو حق نداشتی از او دفاع کنی چون حق مال من بوده » خوب بر چه اساسی چنین حقی برای خودت قائل میشوی؟ مگر تو قاضی هستی ؟ اگر تو به جای آن موکل پیش وکیل میرفتی تبعاً قرارداد را با تو می بست آن وقت دوست داشتی همین حرف را به تو میزد و چنین ادعایی میکرد ؟
من گارگین فتائی از ارامنهء ایران هستم .