عشق و مراحل آن

گارگین فتائی

.

 عشق یکی از پیچیده ترین فرایندهای بشری است که حتی بزرگ ترین اندیشمندان و فلاسفه هم نتوانسته اند برای آن تعریف جامع و متفق القولی به دست دهند

آنچه که واضح است این است که حس عاشق شدن وجود دارد ولی قابل تعریف نیست و البته برای آن در آئین های گوناگون مراحلی قائل شده اند

.

مراحل عشق در آئین مهر

بر طبق تحقیقات مورخین و باستان شناسان ، بسیاری از نمودها و سمبول های ادیان کنونی ریشه در آئین مهر داشته که ادیان بعد از این آئین آنها را به صورت متکامل تر بیان نموده اند

ورود به آیین مهر مستلزم انجام تمرینات بدنی و روانی و ریاضت های مختلف بود. این امر در ایجاد فرقه های صوفی گری مؤثر بوده،

.

 مراحل هفت گانهٔ آیین مهر:

1. کلاغ،2. همسر،3. سرباز،4. شیر،5. پارسی،6. پیک خورشید،7. پیر.

 

 1- کلاغ: پیام پروردگار را به میترا می رساند. دراین مرحله دهان مهرپرست را می بستند و مهر خاموشی که نشانهٔ رازداری است بر لب او می نهادند.

نماد آن هواست. مشرف برای انجام دادن مراسم آن باید نقاب کلاغ بر چهره زند. پس از انجام مراسم آن ملقب به کلاغ مقدس می شود. معادل لاتین آن کرونیا است.

 

2- همسر: نماد آن آب و معادل لاتین آن نمفوس است. مشرف در این مرحله با همیاری پیر به عقد میترا درمی آید ولی این مرحله مانع زناشویی زمینی نیست.

 

3- سرباز: نماد آن خاک است. از آنجا که میترا ایزد شکست ناپذیر است لذا مشرف راهرو باید برای پیروی از آن در جرگهٔ رزمندگان درآید. با ورود به این مرحله و برگزاری مراسم سوگند به عضویت مشرف رسمیت می دهند. در این مرحله بر پیشانی او مهر می زنند و تاج افتخار بر سرش می نهند که نشان دهندهٔ این است که میترا تاج سر اوست.

 

4- شیر: نماد آن آتش است. شیر، سگ و مار همراهان میترا در شکارند. در این مرحله رهرو نقاب شیر بر چهره می زند و زبان و دست های او را با عسل می شویند. زیرا، تصور می کردند که عسل چون از شیرهٔ گل است و گل در برابر آفتاب می روید لذا عسل پرتو مجسم شدهٔ خورشید است. شیر اولین مرتبهٔ معنوی است و آتش اشاره به روز واپسین دارد که جهان آتش می گیرد و نادرستان از میان می روند. شیرها باید از هر گونه پلیدی به دور باشند.

 

5- پارسی: نماد آن ماه است. در اینجا هم دستان مشرف را با عسل می شویند. پارسی معادل ایرانی است زیرا در باور ایرانیان کهن عسل از ماه می آید برای آنکه تخمه گاو مقدس یا گاو نخستین را در خود بگیرد و پاک کند تا میوه ها و گیاهان نو پدید آیند.

 

6- پیک خورشید (مهر پویا): نمایندهٔ خورشید و معادل لاتین آن هلیوس ست. تشرف یافته به این مقام خود را به جا یا ملتی وابسته نمی بیند. بر تاریکی ها پیروز شده و روشنایی ابدی در دلش ایجاد می شود.

 

7- پیر: نمایندهٔ میترا بر روی زمین و معادل پاتر لاتین است. در این مرحله مریدان همدیگر را برادر صدا می زنند و پیر آموزگار مقدس است. این مرتبه عالی ترین مرحله است.

 

 .

مراحل عشق در عرفان و تصوف

 

تقدس عدد هفت در تصوف در مراحل هفت گانهٔ آن مؤثرواقع شده است به گونه ای که می توان هر کدام از مراحل هفت گانهٔ تصوف را با نمونهٔ آن در آیین مهر مقایسه کرد.

 

در آئین تصوف نیز عشق دارای هفت مرحله است

مراحل هفت گانهٔ تصوف:

1.طلب،2. عشق،3. معرفت،4. استغنا،5. توحید،6. حیرت،7. فنا.

 

 

 

هفت شهر عشق را عطار گشت

ما هنوز اندر خم یک کوچه ابم

 

در تصوف نیز همانند آیین مهری سه مرحلهٔ اول به تهذیب روح از طریق تمرینات و ریاضت های بدنی می پردازند و اولین مرتبهٔ معنوی مرتبهٔ چهارم است. مرحلهٔ فنا معادل پیر آیین مهری است که به آن رضا هم گفته می شود که مرحلهٔ تسلیم محض و فنای مطلق در معشوق است.

عطار درمنظومهٔ منطق الطیر خود این سفر عرفانی را با عنوان "هفت شهر عشق در قالب داستان سفر صد مرغ" که در نهایت به سی مرغ می رسند به شکل زیبایی توصیف کرده است.

در این داستان ، صد مرغ به رهبر پیر و مرشد خود در جستجوی سیمرغ می روند ولی بر اثر دشواری راه تعداد زیادی از حرکت باز مانده و منصرف می شوند به گونه ای که تنها سی تا مرغ می مانند آنها به مرید خود می گویند پس این سیمرغ کجاست که ما تاکنون آن را نیافته ایم و مرید می گوید آن سی مرغ شما یعنی سی تا مرغید و آنچه که شما در جستجوی آن بودید در واقع در درون شما بود

.

 مراحل عشق در آئین مسیحیت

شدت محبت و عشق در مسيحيت به حدي است كه ما حتي بايد به كساني كه از ما نفرت دارند نيكي كرده و به آنها محبت نمائيم

 

لوقا27:6-29                                                                  

 27 لیکن ای شنوندگان شما را می گویم دشمنان خود را دوست دارید و با کسانی که از شما نفرت کنند، احسان کنید.

28 و هر که شما را لعن کند، برای او برکت بطلبید و برای هر که با شما کینه دارد، دعای خیر کنید.

29 و هر که بر رخسار تو زند، دیگری را نیز به سوی  او بگردان و کسی که ردای تو را بگیرد، قبا را نیز از او مضایقه مکن.

                                                                                

 

 

 

در واقع مسيحيت از محبت به عنوان سلاحي موثر و كاري استفاده مي كند زيرا خشونت هيچ نتيجهء مثبتي به بار نياورده بلكه باعث تشديد كينه و دشمني مي گردد

                                                                                      اول قرنتیان13:13

 و الحال این سه چیز باقی است: یعنی ایمان و امید و محبت. اما بزرگتر از اینها محبت است.

 

چنانکه مولوی هم می گوید

 از محبت خارها گل می شود

از محبت سرکه ها مل می شود

 

 

امثال 12:10

بغض نزاعها می انگیزاند، اما محبت هر گناه را مستور می سازد.

 

 

 

 در مسيحيت ، عشق دارای سه مرحله است دوست داشتن دیگری به اندازهء خود ، دوست داشتن دیگری ، بیش از خود و دوست داشتن دیگری تا حد یکی شدن با او

عشق و محبت در روشهای و مذاهب دیگر نیز وجود دارد که معروفترین طریقت و مکتبی که نمایانگر عشق است در نزد ایرانیان  ، مکتب تصوف است عرفا و دراویش برای رسیدن به عشق که منظورشان یکی شدن با حق و منشاء هستی است باید هفت مرحله را طی کنند که به آنها مراحل سیر و سلوک گویند و عبارتند از طلب ، عشق ، معرفت ، استغنا ، توحید ، حیرت ، فنا مرحله فنا به معنی فنا شدن وحل شدن در معشوق است فرق عرفان با مسیحیت در رسیدن به معشوق آن است که در عرفان باید هفت مرحلهء عشق را گذرانید تا به معبود و معشوق رسید و قبل از طی این هفت مرحله هیچ کس نمی تواند چهرهء معشوق را ببیند

در نزد عوام هم عشق بر دو گونه است عشق زمینی و عشق افلاطونی  عشق زمینی در واقع همان عشق جنسی دختر و پسر و عشق افلاطونی ،عشقی متعالی و فراتر از عشق جنسی است اما الزاماً به معنای عشق الهی نیست و می تواند عشق عالمانه  هم باشد

 

 

 

الف: دوست داشتن ديگران به اندازهء خود

گفتیم در مسیحیت عشق، دارای مراحل تکامل است یعنی برای رسیدن به عشق کامل باید مراحل آن را طی کرد اولین مرحله و برای شروع باید دیگران را  به اندازه خود دوست بداریم و هر چه را برای خود می خواهیم برای دیگران هم بخواهیم

 

                                                                                               

                                                                                   لاويان18:19                                                

از ابنای قوم خود انتقام مگیر، و کینه مورز، و همسایه خود را مثل خویشتن محبت نما. من یهوه هستم

 

                                                                                متی:19                                                   

 و پدر و مادر خود را حرمت دار و همسایه خود را مانند نفس خود دوست بدار

 

ب: دوست داشتن ديگران بيش از خود

پس از طی مرحلهء اول باید مرحله دوم عشق را تجربه کنیم یعنی دیگران را نه به اندازه خود بلکه بیشتر از خود دوست بداریم یعنی بیش از آنچه که برای خود   می خواهیم برای دیگران بخواهیم این نوع عشق اصطلاحاً از خود گذشتگی و ایثار هم نام دارد و دست مایهء بسیاری از رشادت ها و جان فشانی ها بویژه در راه میهن و مرامی خاص بوده است

 

 

 يوحنا 34:13

به شما حکمی تازه می دهم که یکدیگر را محبت نمایید، چنانکه من شما را محبت نمودم تا شما نیز یکدیگر را محبت نمایید.

 

 

 

 

این آیه حاوی نکات ظریفی است

اولاً: می گوید به شما حکمی تازه می دهم یعنی در صدد بازگو نمودن حکمی نو است

ثانیاً : می گوید یکدیگر را محبت نمائید چنانکه من شماها را محبت نمودم

محبت کردن به همدیگر حکم تازه ای نیست و در تورات هم بدان تاکید شده

پس منظور مسیح از حکمی تازه چیست ؟

طبیعتاً منظور وی قسمت دوم آیه است

یعنی آنگونه همدیگر را محبت نمائید چنانکه من شماها را محبت نمودم

مسیح چگونه به ما محبت نمود ؟

مسیحیان معتقدند که او جان خود را برای ما فدا ساخت و از جان خود گذشت

در واقع عشقی که توام با از خود گذشتگی نباشد دیگر نمی توان نام آن را عشق نامید  در اینگونه عشق است که علاقه ما نسبت به دیگری به اثبات می رسد زیرا این نوع عشق ، عشقی فراتر از خود می باشد

 

ج: يكي شدن با ديگران

سومین و کامل ترین مرحله عشق ، یکی شدن با معشوق است یعنی معادل همان مرحله هفتم سیر و سلوک عرفانی یا فنا و وصل به حق .  شاید اینگونه به ذهن متبادر گردد که مگر عشقی هم فراتر از دوست داشتن دیگران بیشتر از خود وجود دارد !؟ در پاسخ باید گفت چنین عشقی وجود دارد ولی در جهان مادی متصور نیست و در واقع عالی ترین و متعالی ترین مرحله عشق است

 

 

نظر من در مورد عشق

به نظر من عشق زمینی تنها یک وسیله برای رسیدن به عشق الهی و متعالی است و در بین این دو عشق هم عشق افلاطونی یعنی عشق غیر جنسی قرار می گیرد .

بنابراین برای رسیدن به عشق الهی حتماً باید مزهء عشق زمینی را بچشیم .

در آئین های گوناگون هم طوری عمل شده است که ابتدا از عشق زمینی شروع کنیم و سر آخر به معشوق برسیم در واقع اصل کار و هدف ، یکی تنها راه و وسیله متفاوت است

 

خداوند حس عشق را در درون هر انسانی نهاده است و اینکه کسی بگوید نمی داند عشق چیست یا اینکه عاشق نشده است حرف درستی نزده زیرا این حس را بالقوه در خود دارد فقط باید به صورت بالفعل در بیاید .

ممکن است ادیان گوناگون و یا اقوام و ملتهای گوناگون اصول و قوانینی چه به صورت مدون و یا به صروت عرفی در بین خود داشته باشند که موانعی بر سر ازدواج با سایر اقوام یا ملتها یا پیروان ادیان باشد  که البته هر آئین و دین و قوم و ملتی صلاح خود را می خواهد و به صلاح خود عمل می کند

اما به نظر من عشق پدیده و مقوله ای فرا ملی و فرادینی است

عشق ، دین و قوم و ملت و طبقه اجتماعی و فقر و ثروت و زمان و مکان و کشور و قاره و کهکشان نمی شناسد

عشق تنها خود را می شناسد و بس