نخستین انسان در فرهنگ ایران باستان
نخستین انسان در فرهنگ ایران باستان
جمع آوری از گارگین فتائی
.
در ادیان ابراهیمی نخستین انسان را با نام آدم می شناسند که بعدا نخستین زن به نام حوا هم آفریده شد .
در متون باستانی ایرانی نام نخستین انسان کیومرث است .
.کیومرث یا گیومرث در فارسی، گیومرت یا گیومرد در پهلوی، گَیومَرَتَن است که متشکل از دو واژه است کیو که در اصل صورت دگرگون شده گیو است به معنای زندگی که با لیو انگلیسی به معنای زندگی هم ریشه است و مرث که دگرگون شده مرتن است که امروزه تبدیل به مردن شده و روی هم یعینی کسی که زندگی می کند و می میرد یعنی زندهء میرا
همچنین از جزء دوم این واژه کلمهء مرد به وجود آمد که در گذشته مطلق انسان اعم از مرد و زن بود در زبان ارمنی هم به مطلق انسان می گویند مارت اعم از مرد و زن
در اوستایی نام نخستین نمونه انسان در جهانشناسی اساطیری مَزدَیَسنیان و نخستین شاه در شاهنامه است.
.
کیومرث در اوستا
گویا در یکی از نسکهای مفقود اوستا(ی ساسانی) به نام «چهرداد» سرگذشت کیومرث به تفصیل آمده بود. خوشبختانه خلاصهٔ این نسک در کتاب پهلوی دینکرد آمدهاست. گیومرث در اوستا با صفت «نخستاندیش» آمدهاست زیرا نخستین کس است که پیام اهورامزدا را دریافت کرد.و نخستین کسی بود که در میان موجودات زنده اندیشید .
.
گیومرث در متون پارسی میانه
در متون پهلوی آمدهاست که هرمزد کیومرث را در گاهنبار ششم (ششمین و آخرین دورهٔ آفرینش) آفرید و این آفرینش هفتاد روز به طول انجامید.
در کتاب پیدایش عهد عتیق و تورات نیز انسان در نوبت ششم آفریده شد .
بلندای کیومرث شش نای، و درازا و پهنای او به یک اندازه بود. کیومرث به مدت سههزارسال پس از خلقت بیحرکت بود و وظایف دینی انجام نمیداد ولی به آن میاندیشید. تا اینکه اهریمن به همراهی دیوان بر جهان تاخت از آن پس کیومرث فناپذیر شد و پس از آن تازش به مدت سیسال بزیست و در این مدت در کوهساران به سر برد . چون کیومرث مرد بر سمت چپ افتاد و نطفهٔ او بر زمین ریخت. ایزد نریوسنگ نگهبانی دوسوم آن و سپندارمذ نگهداری یکسوم آن را بر عهده گرفت. از نطفهٔ کیومرث نخستین جفت مردمان به صورت دو شاخه ریواس روییدند. نام این جفت به صورتهای مختلف آمدهاست: «مشی و مشیانه»، «مشیگ و مشیانگ»، «مرد و مردانه» و این اتفاق در مهر روز از مهر ماه یا در جشن مهرگان رخ داد .
تمام مردم از فرزندان مشیگ و مشیانگ هستند.
مهرداد بهار (پژ ص ۴۹) اظهار داشتهاست که اسطورهٔ کیومرث اسطورهای جدیدتر است و به پس از کشف فلزات بازمیگردد و در اسطورهٔ کهنتر (مربوط به اقوام هندوایرانی) جم و خواهرش نخستین زوج مردمان بشمار میآمدند.
هرچند در متون پهلوی تکیه بر نخستینانسانبودن گیومرث است ولی اشاره به پادشاهی او نیز شدهاست. برای نمونه در دینکرد به او لقب «گرشاه»* به معنی شاه کوهستان داده شدهاست.
از آنجا که املای «گر» و «گِل» در رسمالخط پهلوی یکسان است لقب کیومرث به صورت «گِلشاه» نیز آمدهاست. ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه لقب کیومرث را به صورت «ملک الجبل» (=کوهشاه) میآورد اما اشاره میکند که بعضی آن را «ملکالطین» (=گِلشاه) میدانند.(نک به صفا ص ۴۰۷)
.
گیومرث در شاهنامه
گیومرث در شاهنامه نخستین پادشاه دانسته شدهاست که سی سال شهریاری جهان را بر عهده داشت. در شاهنامه نیز مانند متون پهلوی به کوهنشینی کیومرث اشاره شدهاست:
.
که چون نو شد او بر جهان کدخدای
نخستین به کوهاندرون ساخت جای
.
به علاوه او کسیاست که پلنگینه (به معنی کلیتر پوست جانوران) بر تن میکند و کشاورزی هم در زمان شهریاری او آغاز میشود:
.
سر بخت و تختش برآمد به کوه
پلنگینه پوشید خود با گروه
ازو اندر آمد همی پرورش
که پوشیدنی نو بُد و نو خورش
.
از بعد از شاهنامه دیگر چندان نامی از کیومرث در ادبیات فارسی نمیبینیم. کیومرث هرگز به شهرت شهریاران بزرگ بعدی چون جمشید و فریدون نرسید.
در شاهنامه کیومرث فرزندی دارد سیامک نام، که به دست فرزند اهریمن یعنی دیو سیاه (در زمان حیات کیومرث) کشته میشود.
.
منابع
بهار، مهرداد. پژوهشی در اساطیر ایران
دوستخواه، جلیل. اوستا: کهنترین سرودهای ایرانیان (گزارش و پژوهش از جلیل دوستخواه)
صفا، ذبیحالله. حماسهسرایی در ایران
فردوسی. شاهنامه به تصحیح مصطفی جیحونی.
http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%DB%8C%D9%88%D9%85%D8%B1%D8%AB