جشن تبرک انگور Խաղող     օրհնեք 

جشن تبرک انگور Խաղող օրհնեք

.

بیست و دوم مرداد امسال 2023 برابر با برابر با سیزدهم آگوست در گاهشماری ارمنی روز تبرک انگور نامید شده است .این جشن موسوم به خاقوق اُرهنِک به ارمنی Խաղող օրհնեք و به انگلیسی khaghogh orhnek می باشد khaghogh به ارمنی به معنای انگور و orhnek به معنای تبرک است و روی هم رفته به معنی جشن تبرک انگور می باشد . این جشن در روز عید حضرت مریم برگزار شده و در این روزدر کلیساهای ارمنی ضمن خواندن ادعیه و سرودهای مذهبی ، انگور از سوی کلیسا تبرک شده و به حاضرین داده می شود .

جشن تبرک انگور جشنی است که در کلیسای ارمنی و آشوری مشترک است و در این روز که مصادف است با روز عروج حضرت مریم به آسمان ، انگور از سوی کلیسا طی مراسمی متبرک شده و به حاضرین داده می شود

انگور مقدس ترین میوه در مسیحیت است و مسیح نیز خود را تاک حقیقی خوانده است

گفته می شود که این جشن هم ریشه در آئین های قبل از مسیحیت در ارمنستان دارد و در ایام آمانور یا سال نو قبل از مسیحیت در ارمنستان در عید آناهیت ( بزرگ ترین الههء مورد پرستش ارمنیان ) مردم ، انواع میوه ها و گیاهان را به معبد آناهید اهدا می کردند و این مراسم پس از مسیحیت ابه صورت تبرک انگور درآمده و از سوی کلیسای ارمنی پذیرفته شد .

جشنی به نام «عید عروج حضرت مریم» در میان ارمنیان و آشوریان ایران و انجام مراسمی به نام «تبرک انگور» یا «خاقوق اورهنک».

انگور برای آشوریان، مانند گندم ارزش غذایی بسیاری دارد؛ زیرا از روزگاران قدیم پرورش تاک و گندم، حرفه و شغل اصلی آنان بوده است. به همین دلیل، برای انگور مراسم خاصی به جای می آورند و تا نخستین محصول خود را تبرک نکنند، از آن نمی خورند.

آشوری ها، جشن تبرک انگور را در روز «شارادمارتی ماریام»؛ یعنی همان روز درگذشت حضرت مریم، انجام می دهند.

آشوری ها در این روز به کلیسا می روند و مراسم مخصوص هر یکشنبه را انجام می دهند و به همراه آن، دعاهای ویژه ی تبرک انگور را می خوانند.

پس از ایراد خطبه و آوازها و سرودهای مذهبی که همه به زبان آشوری است، کشیش سه بار بر ظرف محتوی انگور، صلیب رسم می کند و با این کار، انگور متبرک می شود. در پایان مراسم، نان مقدس و نیز مقداری انگور میان شرکت کنندگان در کلیسا تقسیم می شود.

ارمنیان نیز این مراسم را که به آن «خاقوق اورهنگ» می گویند، در روز عید حضرت مریم انجام می دهند. در این روز، در کلیسا، ابتدا شاراگان خاصی به نام « پارک سورب خاچی» اجرا می شود و سپس بندهایی از انجیل خوانده می شود.

شاراگان را کشیش یا بالاترین فرد روحانی و مذهبی، با هم آوازی گروه کر می خواند و احیانا برخی از مردم حاضر در کلیسا نیز، شاراگان را همراه آن ها زمزمه می کنند. در پایان، از درگاه الهی درخواست می شود که روح و جسم آدمیان را از گناهان پاک سازد و برای شرکت در مراسم تبرک انگور آماده کند. سپس طی تشریفاتی، سه بار انگور متبرک می شود و در میان حاضران تقسیم می گردد.

درباره ی چرایی تبرک انگور، می گویند که طبق روایات، حضرت مسیح خود را به انگور تشبیه می کرد و می فرمود :

«همان گونه که انگور ذره ای فساد را تحمل نمی کند، من هم نمی کنم.»

و این گفته، علت احترام انگور از جانب کلیسا عنوان شده است.

روز تبرک انگور قرن ها پیش از مسیحیت وجود داشته است. در فصل میوه چینی، میوه باغ ها را تبرک می کردند، به همین آیین بعد از مسیحیت رنگ مذهبی داده شد. با عروج حضرت مریم در فرهنگ ارامنه، انگور، انار و زردآلو سمبل تسلسل نسل ها و پایداری و نشاط شده است

در این جشن ، انگور از سوی عالی ترین مقام روحانی کلیسا طی مراسمی تبرک شده و در بسته بندیهای مخصوص به مردمن حاضر در کلیسا داده می شود

انگور نماد دگرگونی و تغییر در زندگی انسان است

در این روز که مصادف است با روز عروج حضرت مریم به آسمان ، انگور از سوی کلیسا طی مراسمی متبرک شده و به حاضرین داده می شود

انگور مقدس ترین میوه در مسیحیت است و مسیح نیز خود را تاک حقیقی خوانده است

.

جشن تبرک انگور

و

عروج حضرت مریم به آسمان

را به مسیحیان

و بویژه به ارامنه و آشوریان تبریک می گویم

Շնորհաւորում եմ խաղող օրհնեք

սուրբ Աստւածածինի վերափոխման տօնը ամբողջ հայության և Քրիստոնէական աշխարհին

انواع عشق

انواع عشق

۱- Eros

عشق زمینی

عشقی از غرایز شهوانی انسانی) از رایج ترین انواع عشق در روانشناسی است

اروس در حقیقت جنبه جنسی و از انواع عشق آتشین مزاج و شهوانی انسان است و بیشتر مانند عشق مدرن امروزه می باشد.

این عشق در همه ما ایجاد می شود.

در دنیای مدرن اروس با فشار های زندگی در آمیخته شده است.

دقیقا همان چیزی که شوپنهاور پیش بینی می کند. اروس یک فرایند تلاش برای بقا و تولید است.

۲- Philia

عشق افلاطونی

دوستی یکی دیگر از انواع عشق در روانشناسی

مشخصه فیلیا، دوستی یا حسن نیت است.

ارسطو معتقد است که یک فرد می تواند به ۳ دلیل حسن نیت داشته باشد:

به دلیل این که او فردی پر منفعت است

به این دلیل که او فردی خوش مشرب است.

واقعا انسان خوبی است و یا به این دلیل که او فردی عاقل و پرهیزکار است

دوستی بر پایه خوبی بنا می شود که نه تنها باید دارای منافع دو طرفه باشد، بلکه باید دارای جنبه های همدلی، اطمینان و صداقت نیز باشد.

حتما بخوانید

برای افلاطون بهترین دوستی، دوستی است که دوستدارانش با یکدیگر در تعامل باشند.

در حقیقت دوستی می تواند اروس را از شکل یک میل و شهوت، به یک تحرک فلسفی تبدیل کند.

دوستان واقعی برای داشتن یک زندگی حقیقی با هم تلاش می کنند

۳- عشق به فرزند (Storge) از عمیق ترین انواع عشق در روانشناسی است

Storge یا (store – gae) دقیقا از انواع عشق ها به فرزند است که عشقی ریشه دار است. اگر می پرسید چند نوع عشق داریم این یکی از زیباترین آنهاست.

این نوع عشق نوعی از فیلیا می باشد که به رابطه بین پدر و مادر با فرزندان شان اطلاق می شود.

تفاوتی که این عشق با فیلیا (یا دوستی) دارد در گرایش های آن ها می باشد – بخصوص در فرزندان جوان تر که می تواند این ارتباط یک طرفه و یا غیر متقاون باشد.

در حقیقت Storge همان انس و وابستگی است که پدر و مادر از بدو تولد فرزندان شان نسبت به آن ها دارند که از جهت شخصی بودن و کیفیت آن با اروس و فیلیا متفاوت است

افراد معمولا در مراحل اولیه رابطه احساسی شان، توقع یک علاقه ی بی قید و شرط مانند Storge را دارند.

۴- Agape (عشق الهی) کامل ترین انواع عشق در روانشناسی ست

که خود شامل موارد زیر می‌شود

عشق به دیگران. همنوع

عشق عرفانی

عشق به طبیعت و حیوانات

Agape از انواع عشق عمومی – مانند عشق به یک بیگانه، عشق به طبیعت عشق به خداوند است.

Agape بر خلاف عشق به فرزند، اصلا هیچ ارتباطی با وابستگی یا باروری ندارد.

متفکرین مسیحی انواع عشق الهی را نیکوکاری نیز می نامند و از نظر تصور مدرن می تواند نوع دوستی نیز تلقی شود – که به معنی فکر نکردن به خود و تلاش برای رفاه حال دیگران است.

بررسی های اخیر نشان می دهند که نوع دوستی فواید بسیار زیادی دارد.

اما می توانند بسیار طولانی مدت ادامه داشته باشند.

عشق عرفانی که به معنی وصال هست نیز از زمره عشق های الهی است

https://www.wikiravan.com/blog/%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B9-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%AF/

نقد بیطرفانه ، متاعی کمیاب  در نقد های فیلم  ایرانی

نقد بیطرفانه ، متاعی کمیاب در نقد های فیلم ایرانی

گارگبن فتائی

اگر میخواهید از دیدن یک فیلم ایرانی خوب تاکید می‌کنم « خوب » لذت ببرید بهتر است نقد آن فیلم را نخوانید زیرا اکثریت قریب به اتفاق نقدهای ایرانی مخربند و شما را از دیدن یا ادامه دیدن فیلم دلسرد می کنند. نقد اصول خاص خودش را دارد نقد های فارسی نقد نیستند و اصل را بر این میگذارند که هیچ فیلم ایرانی حتی آنهایی که برنده چندین جشنواره بین المللی هم شدند به هیچ عنوان نمیتوانند یک فیلم خوب باشند

سه نوع طرز فکر باعث چنین برداشتی شده است

١: نقد تلویزیونی : در این نوع نقد که از سوی کانال های صدا و سیما پخش می‌شود انگار از همان ابتدا معلوم است که منتقدین از قبل دست چین شده و بیل و کلنگ برداشته و آماده داغون کردن ساختار آن فیلم از طریق بی انگیزه و دلسرد کردن مخاطب هسنتد.

مهمترین استدلال اینها هم دو چیز است یکی اینکه این فیلم میخواهد سیاه نمایی کند و خوراک تبلیغاتی دست غرب و مخالفین نظام بدهد تا از طریق اعطای جوایز گوناگون به آن فیلم وجهه حکومت را خدشه دار کند دوم اینکه موضوع این فیلم ها فرسنگ ها از واقعیت های جامعه به دور است.

در مورد ایراد اول باید گفت که در سینمای ایران انواع گوناگون فیلم چه از طریق تلویزیون و چه سینمای خانگی و دست اندرکاران هنر سینما ساخته می‌شوند که جنبه های گوناگونی از زندگی را نشان می‌دهند. آنچه که محکوم به سیاه نمایی شده در اصل آن فیلم هایی است که واقعیت‌های تلخ جامعه را نشان می‌دهد منتها در ایران همواره عادت بر این است که واقعیت ها و عیب ها را نبینند. همه عادت دارند از سعدي خوب شنوند ، از وحشی بافقی خوب بشنوند. آنها دوست ندارند بشنوند عرفا و ادبای آنها اشعاری داشته اند که سراسر حاوی الفاظ رکیک است نظیر خبیثات سعدی و هزل های وحشی بافقی و یا صوفیانی که در اصطلاح شاهد باز بوده و درگیر رابطه بین دو مرد بوده اند چنانکه در داستان محمود و ایاز شاهدیم .از سوی دیگر چنین برداشتی باعث سیاسی کردن فیلم و اتهام زنی های بی اساس به کارگردان می شود به گونه ای که خود این استدلال خوراک دست یک عده میدهد که اگر آن فیلم منظور خاصی هم نداشته باشد یک عده از صحنه های گوناگون آن فیلم نمادها و تمثیل هایی درست کرده و هر کدام را نشانه ای از نارضایتی و مخالفت با حکومت نشان دهند و در حالی که خود در یک مکان امن غیر قابل دسترس و پاسخگو به نهادهای داخلی هستند اینگونه برای عوامل فیلم دردسر درست کنند .

در مورد ایراد دوم هم باید گفت اتفاقاً این سینما نیست که موضوعات آن از واقعیت ها به دور است زیرا سینما برای جذب مخاطب ناگزیر لست واقعیت ها را بهتر بیان کند تا مخاطب بتواند با موضوع داستان ارتباط بگیرد و با آن همذات پنداری کند. این سریال ها و فیلم های صدا و سیما هسنتد که چنان از واقعیت ها به دور هستند که وقتی آنها را نگاه می کنید احساس می کنید چنین داستانی در ایران اتفاق نیوفتاده است

الیته متاسفانه هم تلویزیون و هم سینما در برخی از موارد بیش از حد دچار افراط شده و یکی بیش از حد سیاه نمایی و دیگری بیش ازحد سفید نمایی می‌کند .

2: نقد مقایسه های : دیدگاه دوم در مورد منتقدینی است که مدام فیلم های ایرانی را میخواهند با سینمای جهان بویژه سینمای غرب مقایسه کنند و جون آن را برابر با سینمای غرب نمی یابند با اکراه در صدد کوبیدن همه جانبه آن فیلم بر می آیند.استدلال دیگر آنها نیز این است که این فیلم ها پایان معینی ندارند و فیلمساز به بهانه پایان باز زحمت تکمیل فیلم را به خودش نداده و آن را به عهده مخاطب گذاشته است .

در مورد استدلال اول باید گفت که قرار نیست سینمای هیچ کشور دنباله روی سینمای کشور دیگری باشد. استدلال خیلی ها در قبل انقلاب در مورد فیلم فارسی و هندی این بود که از آنجایی که این فیلم ها تقلید از فیلم های روز جهان هستند و خودشان چیزی برای ارائه ندارند لذا فاقد ارزش هستند . علت برنده شدن فیلم های خوب ایرانی در سطح بین المللی هم این بوده که این فیلم ها تقلیدی از جایی نبوده اند و تنها در صدد بیان مسائل و مشکلات جامعه ایران بوده اند .

در مورد استدلال دوم باید گفت که اگر واقعاً هدف و قصد کارگردان پایان باز بوده باشد این ایراد به وی وارد است اما کیست که نداند در هنر و صنعت سینمای ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب به ندرت یک فیلم خوب میتوانید پیدا کنید که از تیغ ممیزی و سانسور نگذشته باشد به گونه ای که حتی کارگردان خود اذعان می‌کند یه خاطر همین ممیزی ها و توصیه ها یا ناگزیر شده بالکل پایان فیلم را عوض کند که این خود ضربه مهلکی به اصل فیلم زده و یا فیلم با یک پایان مبهم و ناقص تمام می‌شود .

3: نقد روشنفکر ماآبانه : عده ای آدم روشن فکر نما هستند که گمان می کنند اگر کل یک فیلم را بکوبند ژست روشن فکری به خود گرفته و تبدیل به یک منتقد روشنفکر طراز اول می‌شوند. تبعاً ابن افراد با این ژست های پوچ و توخالی بسیاری از اوقات سخنان بی سر و تهی نیز به زبان می رانند به عنوان مثال پرداختن به یک موضوع غیر تکراری که کارگردان توانسته باشد آن را به خوبی پردازش کند یک امتیاز ویژه و خوب برای یک فیلم به حساب می‌آید اما چنین منتقدی موضوع غیر تکراری را نشانه ضعف سناریوی فیلم در پیش برد داستان می داند .به همین اندازه غیر منطقی!

وقتی ما از نقد فیلم سخن می گوییم یعنی فیلم توسط کارشناسی نقد و بررسی شده و نکات مثبت و منفی فیلم به دقت و بدون جهت گیری خاص جناحی و سیاسی یا عقیدتی بیان شود در غیر این صورت اسم این نقد را نمی‌توان گذاشت نقد مستقل .

اینکه یک فیلمی یک تنه با تحقیر و تمسخر کوبیده شود ابن نقد نیست. شما به چه حقی به خودتان اجازه می‌دهید تحت عنوان نقد فیلم کارگردان و بازیگران و سایر دست اندرکاران آن فیلم را تحقیر و تمسخر کنید؟

تا زمانی که جان دارم qani vur janim  از آهنگ های مشهور سایات نُوا

تا زمانی که جان دارم qani vur janim از آهنگ های مشهور سایات نُوا

توضیحات و آوانویسی به انگلیسی و ترجمه به فارسی از گارگین فتائی

هاروتیون سایاتیان (به ارمنی: Հարություն Սայադյան) با نام ادبی سایات نُوا یا سایات‌نووا (تلفظ ارمنی نام شکل اصلی لقب او یعنی صیاد نوا به ارمنی: Սայաթ-Նովա) زاده ۱۴ ژوئن ۱۷۱۲ یا ۱۷۲۲ میلادی در تفلیس - درگذشته ۱۷۹۵ میلادی هاقپات)، یا «شاه نغمه‌ها» لقب هاروتیون سایاتیان، بزرگ‌ترین موسیقیدان ارمنی‌تبار سده هجدهم میلادی است. فیلمی از وی به نام "رنگ انار" نیز ساخته شده

اشعاری که وی ساخته حالت گوسان ها و عاشق های قفقاز را دارد و بسیار آهنگین و با نظم و قافیه است .

در آن زمان قفقاز همچنان در قلمرو ایران بود و شهر تفلیس در در گرجستان مرکز اصلی فرهنگی و ادبی قفقاز محسوب میشد که محل تلاقی چندین زبان و فرهنگ گرجی و ارمنی و آذری و فارسی بود .

سایات نوا از این موقعیت برای خلق زیباترین اشعار ارمنی بهره جست به این ترتیب که در مواقع ضروری و هر وقت که طنین یا مضمون مصرعی زیابیی خاصی را طلب می کرد از واژه های زبان های رایج در تفلیس هم در اشعار خود استفاده می کرد . وی علاوه بر ارمنی اشعاری به زبان ترکی و گرجی هم دارد . بر اساس همین شرایط است که وی را تنها نمیتوان متعلق به ارامنه دانست بلکه وی متغلق به کل منطقه قفقاز جنوبی با ویژگی های خاص منحصر به فرد خود است

در این قطعه نیز سایات نوا از چندین واژه فارسی و ترکی و گرجی استفاده کرده که به ترتیب اینها هستند

البته برخی از این واژه ها در خود زبان ارمنی بوده و در اصل از واژه های مشترکی است که خود ریشه در یک گروه بزرگ زبانی نظیر هند و اروپایی دارند .

Ջան

Jan

جان

Եար

Yar

یار

Ղուրբան

Ghurban

قربان

منظور قرزبانت گردم یا فدات شوم هست

Ղադէդ

Ghaded

قد تو

قد و بالای تو را بنازم

Ջէյրան

Jeyran

جیران

սէ՛յր

seyr

سیر و سیاحت

Բաղչէն

Baghchen

باغچه

Նազով

Nazov

با ناز

Սազով

Sazov

با ساز

Իլթիմազով

Iltimazov

با التماس

Դաստա

Dasta

دسته

Փըստա

Psta

پسته

Հէյրանի

Hayrani

حیرانی و سرگردانی

Գօլըն

Goln

گل

Բըլբուլըն

Blbuln

بلبل

Սէյրանի

Seyrani

سیر و سیاحت

Նամով

Namov

با نام

Լալէքըն

Lalekn

لاله ها

Ռանգով

Rangov

با رنگ

رنگارنگ

Սուսան-սընբուլով

Susan-smbolov

سوسن و سنبل

ղարիբ բըլբուլով

gharib blbulov

بلبلان غریب

բաղըն

baghn

باغ

Լէյլու դիդարին

Lylu didarin

دیدار لیلی

چهره لیلی

Ուշքըս

Ushks

هوش

Մուհաջարին

Muhajarin

مهاجار

همان نرده و حصار

Սաջարին

Sajarin

بستر

Ատլաս

Atlas

اطلس

پارچه اطلس

զար

zar

زر و زیور

խաս

khas

خاص و ویژه

Թաս

Tas

تاس

منظور تاس و استکان شراب است

Թաք

Tak

تک و تنها

نکته عجیب در مورد بازخوانی آهنگ های وی این است که به ندرت خواننده ای پیدا میشود که تمام ابیات یک آهنگ وی را بازخوانی کند و معمو.لاً بازخوانی انتخابی از اشعار یک آهنگ صورت می گیرد

متن اصلی به زبان ارمنی

Քանի վուր ջան իմ, եա~ր, քի ղուրբան իմ. աբա ի՞նչ անիմ.

Արտասունք անիմ, շատ հոգուց հանիմ, եա~ր, ղադէդ տանիմ:

Ասիր` ջէյրան իմ. թուղ քի սէ՛յր անիմ, եա~ր, մըտիկ անիմ:

Մո՛ւտ բաղչէն նազով, քիզ գովիմ սազով, եա~ր, իլթիմազով:

Մազիրըդ` դաստա, պըռօշըդ` փըստա. հէյրանի վախտ է.

Ե՛կ նընգնինք չօլըն, վուր հասնինք գօլըն. ջէյրանի վախտ է:

Բըլբուլըն` վարդին, վարդըն` բաղաթին. սէյրանի վախտ է:

Մո՛ւտ բաղչէն նազով, քիզ գովիմ սազով, եա~ր, իլթիմազով:

Շուռ գանք համդամով, յիրգնային նամով թուփըն թացվիլ է.

Խաղ կանչինք հանգով, լալէքըն` ռանգով, վարդըն բացվիլ է:

Սուսան-սընբուլով, ղարիբ բըլբուլով բաղըն լըցվիլ է:

Մո՛ւտ բաղչէն նազով, քիզ գովիմ սազով, եա~ր, իլթիմազով:

Պատուական շինած, նըման նըմանած Լէյլու դիդարին.

Եա~ր, ուշքըս գընաց, մազիրըդ մընաց վրայ մուհաջարին:

Բաղըն` զարդարած, բըլբուլըն` քընած վարդի սաջարին:

Մո՛ւտ բաղչէն նազով, քիզ գովիմ սազով, եա~ր, իլթիմազով:

Հագիլ իս ատլաս, թուրլու զար ու խաս. սալբու դալ րօվուն.

Ձեռիդ ունիս թաս, լըցնիս ու ինձ տաս. ղուրբան իմ քօվուն:

Թաք դու բաղչէն գաս անիս մասնէմաս քու Սայաթ-Նովուն:

Մո՛ւտ բաղչէն նազով, քիզ գովիմ սազով, եա~ր, իլթիմազով:

آوا نویسی آهنگ به انگلیسی

Qani vur janim , yar ki ghurbanim, apa inch anim

Artasunk anim , shat hokuts habim, yar ghaded tanim

Asir jeyran im , tugh ki Seyran im , yar mdik anim

Mut bahgchen nazov kiz govim sazov yar iltimazov

Mazird dasta,prosht psta, heyrani vakht e

Yek enknink chole vor hasnink gole , jeyrani vakht e

Blbukn vartin , varte baghatin, seyrani vakht e

Mut bahgchen nazov kiz govim sazov yar iltimazov

Shut gank hangamov , hirknayin namov , tupen tatsvil e

Khagh ganchink hangiv, laleke rangov,varte batsvil e

Susan sombolov, gharib blbulov baghn ltsvil e

Mut bahgchen nazov kiz govim sazov yar iltimazov

Padvakan shinats , nman nmanats, leylu didarin

Yar ushks gnats,mazerd mnats,vra muhajarin

Baghn zartarvats , blbuln knats, varti sajarin

Mut bahgchen nazov kiz govim sazov yar iltimazov

Hakil is atlas, turl u zar u khas,salbu dal rovut

Dzerid unis tas,lstnis u indz das,ghurban im kovun

Tak du baghchen gas anis masnemas , ku sayat novun

Mut bahgchen nazov ,kiz govim sazov , yar iltimazov

ترجمه به فارسی

تا زمانی که جان دارم ، ای یار قربانت میگردم ، غیر از این چه کنم

در چشمانم اشک جاریست ، داغ بر دلم گذاشتم، ای یار قد و بالای تو رو بنازم

ای جیران من بگذار تو را سیر و سیاحت کنم و نزدیکت بیایم

با ناز به باغ بیا تا تو را با التماس ستایش کنم

موهایت دسته ، لب هایت پسته ، زمان حیرانیست

بیا در چاله ها بیوفتیم تا به گل ها و مراتع برسیم ، وقت شکار جیران است

بلبل روی شکوفه ، شکوفه در باغ ، الان وقت گشت و گذار است

با ناز به باغ بیا تا تو را با التماس ستایش کنم

بیا با هم حرف بزینم ، بوته با باران بهشتی سیراب شده است.

آواز با وزن و قافیه بخوانیم با لاله های رنگارنگ ، شکوفه ها باز شده اند

باغ با سوسن و سنبل و بلبلان غریب پر شده است

با ناز به باغ بیا تا تو را با التماس ستایش کنم

با سفارش اما درست مثل چهره لیلی ساخته شده

ای یار عقل و هوشم را گرفتی موهایت روی حصار ماند

باغ اراسته شده و بلبل بر بستر گل سرخ خوابیده است

با ناز به باغ بیا تا تو را با التماس ستایش کنم

پیراهن اطلس پوشدیه با زیورآلات خاص و نقشین

در دستت تاس ( لیوان شراب ) داری که آن را پر کنی و به من بدهی من قربانت گردم

وقتی تک و تنها به باغ می آیی قبل مرا هزار تکه می کنی

با ناز به باغ بیا تا تو را با التماس ستایش کنم

لینک یکی از بازخوانی های خوب این آهنگ در یوتیوب

https://youtu.be/6emIqR-y4CM

http://www.sayat-nova.am/h6.html

‎دوازده  مرد خشمگین ،  یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای جهان  

‎دوازده مرد خشمگین ، یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای جهان

‎جمع آوری و الحاقات از گارگبن فتائی

‎یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای جهان فیلمی هست به نام دوازده مرد خشمگین twelve angry men که داستان در مورد یک نوجوان هجده ساله ای است که متهم به قتل شده و دوازده مرد به عنوان هیات منصفه در یک اتاق باید تصمیم بگیرند که این نوجوان گناهکار هست یا بیگناه. این فیلم یکی از شاهکارهای هنر سینما هست و همواره یکی از صد فیلم برتر سینمای جهان بوده. است

‎در 12 مرد خشمگین، همه اعضای هیئت منصفه مرد هستند زیرا فیلمنامه در سال 1954 نوشته شده بود و نیویورک تا سال 1968 به زنان اجازه حضور در هیئت منصفه فدرال را نمی‌داد . دلایل مختلفی وجود دارد که باعث جذابیت این فیلم شده که‌ مهمترین آنها کارگردانی سیدنی لومت و خود داستان و سناریو ه بازیگری درجه یک بازیگران فیلم هست طوری که با وجود اینکه تمام فیلم تنها در یک اتاق می گذرد و همه اعضا هم مرد هسنتد بیننده را تا آخر فیلم می کشاند. در فیلم ابتدا یازده نفر اعضا هیات منصفه معتقد هستند که آن نوجوان مجرم است و از روی قصد پدرش را کشته. تنها یک نفر یعنی عضو شماره هشت با بازی محشر هنری فوندا مخالف بود البته معتقد نبود که آن نوجوان بیگناه است اما مبگغت در اینکه وی گناهکار و مجرم باشد تردید دارد و نباید به همین راحتی در مورد کسی که متهم به اعدام هست حکم داد زیرا تصمیم اعضا ممکن است سر بی‌گناهی را بالای دار ببرد. بخشی از دیالوگ داستان در همین زمینه

‎ سومین عضو هیات منصفه : تو داری در مورد ثانیه حرف می زنی هیچ کس نمی تونه انقدر دقیق باشه

‎ هشتمین عضو هیات منصفه: خوب به نظر من شهادتی که می تونه یک نفر رو به صندلی الکتریکی بسپاره باید به همین اندازه دقیق باشه.

‎در تمام طول فیلم هنری فوندا به تدریج موفق می‌شود نظر بقیه یازده نفر را از گناهکار دانستن نوجوان به بیگناه تغییر دهد و همین تلاش ها و حرف های وی برای متقاعد کردن بقیه بر جذابیت فیلم می افزاید. در همین گفتگوها مسائل گوناگونی از امکان بی دقتی در شهادت و انگیزه کافی نداشتن وکیل تسخیری در دفاع از متهم گرفته تا انگیزه های فردی نظیر اختلاف یکی از اعضا با پسرش که باعث ترک خانوده توسط پسر شد و موقیعت های طبقات اجتماعی و سن و جنسیت افراد مطرح می‌شود.

‎داستان این فیلم نیز که به همین نام و اثر رجینالد رز است خود از دروس مورد مطالعه رشته ای اش ال English as a second langusge(ESL) یعنی رشته انگلیسی به عنوان زبان دوم در آمریکا است . فیلم های ایرانی را به راحتی می‌توان در یوتیوب یا اینترنت دید اما چنین امکانی برای دیدن نسخه کامل دوبله شده فیلم های خارجی چون دارای حقوق قوی کپی رایت هسنتد وجود ندارد معذالک این فیلم هم اکنون در دستگاه هایی مانند جی ال ویز موجود است و چون تمام اعضا مرد هسنتد دلیلی برای سانسور فیلم وجود نداشته بنابراین فیلم نسخه کامل دوبله شده بدون سانسور آن الان در برخی از پلتفرم ها موجود است.

‎۱۲ مرد خشمگین (به انگلیسی: 12 Angry Men) فیلمی درام حقوقی محصول سال ۱۹۵۷ آمریکاست که بر اساس داستانی تلویزیونی به همین نام نوشته رجینالد رز Reginald Rose و به کارگردانی سیدنی لومت Sidney Lumet ساخته شده‌است. داستان دربارهٔ هیئت منصفه دادگاهی متشکل از دوازده نفر است که بایستی دربارهٔ گناهکار بودن یا بی‌گناهی جوانی به اتهام قتل تصمیم‌گیری کنند. فیلم به دلیل اینکه تنها از یک لوکیشن در بیشتر طول فیلم و دوازده بازیگر اصلی استفاده کرده‌است مورد توجه می‌باشد. همچنین شخصیت مثبت این فیلم (تصمیم‌گیرنده شماره ۸) در لیست پنجاه قهرمان برتر تاریخ سینما در بنیاد فیلم آمریکا (AFI)، در رتبه ۲۸ قرار دارد.

‎بازیگران در ۱۲ مرد خشمگین نامی ندارند و از ابتدا تا به انتها آن‌ها را براساس شماره ایی که دارند صدا می‌کنند. در این بین تنها هنری فوندا و جوزف سویینی هستند که در انتهای فیلم تماشاگران را آگاه می‌کنند که نامشان به ترتیب دیویس و مک کاردل است.

‎نوجوانی هجده ساله از اهالی آمریکا لاتین متهم به قتل پدرش گردیده‌است. شواهد نشان می‌دهد او با ضربات متعدد چاقو پدر خود را به قتل رسانده‌است، گرچه نوجوان که به نظر ضعیف و افسرده حال می‌رسد این اتهام را قبول ندارد با این حال وجود چاقویی در محل وقوع حادثه که به ظاهر متعلق به نوجوان مذکور است و او ادعا می‌کند آن را مدتی قبل گم کرده و خبری هم از محل آن نداشته‌است، به عنوان مدرک جرم، دلیلی برای مجرم شناختن او از سوی دادگاه شده‌است.[۱۰] حال دوازده مرد از طبقات مختلف اجتماعی به عنوان اعضای هیئت منصفه دادگاه، مأمور تصمیم‌گیری نهایی دربارهٔ این پرونده شده‌اند.

اگر آن‌ها فرد متهم به قتل را محکوم نمایند، وی باید روی صندلی الکتریکی اعدام شود. در فرایند رأی‌گیری یازده نفر از اعضای هیئت منصفه رأی به محکومیت و در نهایت اعدام نوجوان می‌دهند اما در این بین یک نفر از آنان یعنی تصمیم‌گیرندهٔ شماره ۸ رأِی بر بی گناهی متهم می‌دهد و پیشنهاد صحبت در این باره را می‌دهد. با پیشروی ماجرا در اتاقی که اعضای هیئت منصفه آن در فضای عصبی مشغول بحث و بررسی پرونده هستند قصه فیلم شکوفا می‌شود و به صورت مطالعه‌ای استادانه دربارهٔ شخصیت‌های پیچیده‌ای در می‌آید که به عنوان عضو هیئت منصفه می‌خواهند رأی نهایی را صادر کنند. پس زمینه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هریک از این اعضا، باعث واکنش‌های مختلف آنان در زمان حال می‌شود. در چنین موقعیت و اوضاع و احوالی است که شماره ۸ تلاش می‌کند بقیه همکارانش را متقاعد کند که رأی آن‌ها اهمیتی حیاتی دارد و نباید به راحتی دربارهٔ آینده و زندگی دیگران تصمیم بگیرند و سرانجام پس از یک ساعت و نیم بحث پرونده کاملاً روشن می‌شود.

‎۱۲ مرد خشمگین» در سال ۲۰۰۸ از طرف بنیاد فیلم آمریکا به عنوان دومین فیلم دادگاهی تاریخ سینما برگزیده شد

‎هیچ‌یک از بازیگران عضو هیئت منصفهٔ دادگاه در حال حاضر در قید حیات نیستند.

‎جوایز

‎برنده جایزه بهترین فیلم خارجی از جشنواره بفتا

‎برنده جایزه خرس طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم برلین

‎نامزد جایزه اسکار بهترین کارگردانی برای سیدنی لومت

‎نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم‌نامه اقتباسی برای رجینالد رز

‎نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم

‎نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم درام

‎نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد برای هنری فوندا

‎نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین کارگردانی برای سیدنی لومت

‎نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای لی جی. کاب

‎۱۲ مرد خشمگین، در واقع جدا از یک درام هیجان‌انگیز بودن، نشانگر ۱۲ قشر مختلف جامعه و دید هر یک به یک ماجرای واحد است؛ که می‌توان گفت تا حد زیادی این امر را مدیون سیدنی لومت، کارگردان فیلم است.

‎به یک نمونه از اصل داستان که نشان دهنده نگاه نويسنده به تعلق اعضا هیات منصفه به طبقه یا قشر خاصی از اجتماع هست و سیدنی لومت هم آن را به گونه ای در فیلم بیان کرده توجه کنید

‎عضو شماره 10 فردی هست بسیار متعصب که به هیچ کس احترام نمیزاره و به همه از زاویه پایین نگاه می کنه

‎ اون میگه اون پسره ( متهم) یه پسر بی عار و کثیف عامی بیسواده که حتی بلد نیست انگلیسی حرف بزنه

‎اینها معمولا حرف های افراد متعصب و طبقه مرفه جامعه در مورد افراد متوسط و فقیر هست

‎ عضو شماره ده میگه

‎ اون حتی بلد نیست انگلیسی رو درست حرف بزنه در حالی که باید در مورد « او» که سوم شخص مفرد هست کلمه doesn't رو به کار ببره خودش اشتباهاً کلمهء don't رو به کار می بره و میگه

‌‏ He don’t even speak good English

‎ نویسنده در اینجا می خواد بگه این جور آدمها همیشه عیب دیگران رو می بینند اما عیب خودشون رو نمی بینند

‎ عضو شماره 11 که یک مهاجر هست و خارجی میگه

‌‏ He doesn't even speak good English

‎یعنی جمله عضو شماره 10 رو تصحیح می کنه

‎ یک خارجی و مهاجر داره حرف یک آدم متعصب و دماغ بالا رو تصحیح می کنه

‎همچنین، این که هیچ‌کدام از ۱۲ عضو هیئت منصفه (در این مقاله آمده "تصمیم‌گیرنده") در طول داستان نامی ندارند؛ گویی کارگردان خواسته بیننده تصمیم‌گیرنده‌ها را از شخصیت آن‌ها بشناسد نه نام آن‌ها.

مشخصات اعضاء هیات منصفه به قرار زیر هستند

FOREMAN:

رئیس و سخن گوی هیات منصفه

JUROR

عضو هیات منصفه

عضو شماره یک که سخن گو و رییس هیات منصفه هم هست

او یک فرد کوچک کم اهمیت است که تحت فشار مقامی است که دارد و کاملاً خود را رسمی نشان می دهد او زیاد درخشان نیست اما سرسخت است

عضو شماره 2

او شخص آرام و مرددی است که ارایه هر دیدگاهی از سوی خود را مشکل می داند او به راحتی تحت تایر قرار گرفته و معمولاً دیدگاه آخرین شخصی که با او حرف زده است را می پذیرد .

عضو شماره 3

او شخصی بسیار قوی و موثر و بی نهایت متعصب است به نحوی که می تواند در او اثرات دیگر آزاری را مشاهده کرد همچنین او فردی خشک و نابردبار نسبت به عقاید دیگران در مورد خودش است و به تحمیل آرزوها و دیدگاههای خود به دیگران خو گرفته است

عضو شماره 4

به نظر می رسد که او فرد رفاه و موقعیت هست و سخنگوی مجربی که خود را در هر زمانی خوب نشان می دهد به نظر می رسد که نسبت به بقیه اعضاء هیات منصفه کمی احساس کوچکی می کند تنها نگرانی وی اقدامات دراین پرونده است و او تحت تاثیر و هراسان از رفتار دیگران است

عضو شماره 5

او شخص ساده دلی است یک جوان بسیار ترسو که تعهدات خود در این پرونده را بسیار جدی می گیرد اما وقتی بزرگترها اجازه صحبت دارند او در صحبت کردن احساس دشواری می کند

عضو شماره 6

او یک شخص صادق اما کند ذهنی است که تصمیمات خود رابه آهستگی و با دقت می گیرد او شخصی است که ارایه دیدگاه مثبت را مشکل می یابد اما او دیدگاه های ارایه شده بوسبله دیگران که بیشترین اعتراض نسبت به او را ارایه می دهند گوش کرده و هضم و قبول می کند

عضو شماره 7

او یک شخص پر سر وصدا و درخشان و از آن نوع فروشنده های خوشامدگویی است که کارهای مهم تری از نشست بر روی صندلی هیات منصفه دارداو در تعدیل کردن و به همان اندازه در شکل دادن به کارهایی که در برابر آنها چیزی نمی داند سریع است او یک گردن کلفت و البته بزدل است

عضو شماره 8

او آرام ، متفکر ، جنتلمن وکسی که همه جوانب هر مساله را دیده و مداوماً در جستجوی حقیقت است او فردی است که آمیتخته با حس همدردی است با همه اینها او شخصی است که می خواهد عدالت اجرا شود و برای دیدن آن خواهد جنگید

عضو شماره 9

او پیرمرد ملایمی است که مدت طولانی است بر زندگی فایق آمده و حالا صرفاً منتظر مرگ است او برای آنچه که هست خودش تشخیص میدهد و افسوس روزهایی را می خورد که امکان شجاع بودن و پرحرارت بودن بدون مخفی کردن خودش پشت سالهای متمادی را می خورد .

عضو شماره 10

او شخصی تندخو و عصبانی است شخصی که تقریباً در همه دیدگاهها ضدیت می کند او همچنین شخص کوته فکر متعصبی است که هیچ ارزشی برای زندگی هیچ انسانی قایل نیست ابنجا مردی هست که هیچ کجا نبوده و هیچ کجا نخواهد بود و می داند که در درون خو.دش فرو می رود.

عضو شماره 11

او پناهنده ای از اروپاست او با لهجه صحبت کرده و خجالتی ، متواضع و تقریباً به درد بخور برای مردم اطراف خود می باشد او صادقانه در جستجوی عدالت است زیرا او از بی عداتلی به نحو بسیار زیادی رنج می برد .

عضو شماره 12

او شخصی مرتب و جذاب و تاجر است و به موجودات انسانی از جنبه درصد و نمودار نگاه می کند و هیچ درک واقعی از مردم ندارد او یک دماغ بالای سطحی است اما سعی می کند عضو خوبی باشد

طرز پوشش

اعضائ هیات منصفه هر روز لباس های کار مناسب با تابستان را می پوشند عضو شماره 5 کت و شلوار دست دوز گران قیمت می پوشد و لباس های عضو شماره 7 خیره کننده هستند شماره 12 زیرکانه اما با ذاعقه خوب لباس می پوشد

‎راجر ایبرت ۱۲ مرد خشمگین را عضوی از مجموعهٔ «فیلم‌های فوق‌العاده» سایت خود کرد. ای.اچ. ویلر از روزنامهٔ نیویورک تایمز نوشت: «درامی با خط داستانی محکم و جذاب؛ که به نمایی عمیق از پشت درهای بستهٔ اتاق هیئت منصفه دست یافته‌است.» او همچنین در مورد دوازده شخصیت اصلی داستان نوشت: «درام این ۱۲ شخصیت، به اندازهٔ کافی برانگیزنده است که می‌تواند هر تماشاگری را افسون ‎کند.»

.

منابع

دوازده مرد خشمگین – نمایشنامه ای از رجینالد رز- ترجمه داریوش مودبیان – نشر قاب با همکاری اداره کل پژوهش معاونت سینما – 1383

فیلمنامه دوازده مرد خشمگین ترجمه به فارسی - تىیه شده تيسط پسر سمیرمی از نسخه اینترنتی Adamakechobi.ir

‌‏https://m.imdb.com/title/tt0050083/trivia/

‌‏https://www.funtrivia.com/en/Movies/Twelve-Angry-Men-10760.html

https://webcitation.org/6OfM3G4YI?url=http://www.afi.com/100years/handv.aspx

‌‏https://en.m.wikipedia.org/wiki/12_Angry_Men_(1957_film)

‌‏https://archive.org/details/variety213-1958-12?view=theater#page/n263/mode/1up

‌‏https://www.umass.edu/legal/Hilbink/250/12Angry.pdf

سکولاریسم بی خدایی ( آآتئیسم ) نیست

سکولاریسم بی خدایی ( آآتئیسم ) نیست

ژاک برلینربلو Jacques Berlinerblau,

مدیر تمدن یهود، دانشگاه جورج تاون

ترجمه گارگین فتائی

سکولاریسم بدفهم ترین و درهم ریخته ترین ایسم در فرهنگ سیاسی آمریکاست. مفسران راست و چپ به طور معمول آن را با استالینیسم، نازیسم، و سوسیالیسم، در میان دیگر ایسم های مخوف، یکی می دانند.

در ایالات متحده، اخیراً، معادله نادرست دیگری ظاهر شده است. یعنی ارتباط بی اساس سکولاریسم با بی خدایی . مدافعان حقوق مذهبی حداقل از دهه 1970 به این طرف این تصور غلط را به نحو موثری ترویج داده اند .

اخیراً سیاستمدارانی مانند نیوت گینگریچ Newt Gingrich با خوشحالی این سردرگمی را تقویت کرده اند. رئیس پیشین مجلس در طول رقابت‌های پرشور و فراموش‌نشدنی ریاست‌جمهوری خود در سال 2012، نگران بود که نوه‌هایش آماده زندگی در «کشوری بی خدا سکولار، بالقوه تحت سلطه اسلام‌گرایان رادیکال و بدون درک معنای زمانی آمریکایی بودن» باشند . "

این ادعا که سکولاریسم و بی خدایی یکسان هستند، تقابل های فرهنگی را به وجود می آورد. تعداد بی خدایان در این کشور بسیار کم است. متأسفانه بسیاری از آمریکایی ها تعصبات غیرمنطقی نسبت به آنها دارند. با محو کردن عمدی تمایز بین بی خدایی و سکولاریسم، راست گرایان مذهبی موفق می شود هر دو را خفه کند.

اما نه تنها دشمنان بلکه دوستان سکولاریسم نیز گاهی مرتکب این اشتباه می شوند. امروزه اکثر گروه های بی خدای عمده ، خود را «سکولار» توصیف می کنند. خیلی ها سکولاریست های خوبی هستند. اما برخی دیگر، همانطور که خواهیم دید، تابع مفروضاتی هستند که به طرز چشمگیری در تضاد با جهان بینی سکولار است .

بیایید با چند تعریف کوتاه شروع کنیم. آتئیسم، به زبان ساده، اصطلاحی است که طیف گسترده ای از مکاتب فکری را در بر می گیرد که در مورد عدم وجود خدا تأمل می کنند و/یا ادعا می کنند. در میان محققان، بحث جالبی در مورد اینکه دقیقاً چه زمانی خداناباوری بوجود آمد، وجود دارد. یک نظریه قانع‌کننده (به نویسندگانی مانند آلن کورس Alan Kors و مایکل باکلی Michael Buckley مراجعه کنید) این است که بی‌باوری به خدا به‌عنوان یک جهان‌بینی منسجم در درون گمانه‌زنی‌های الهیاتی مسیحی در مدرنیته اولیه ایجاد شد.

از سوی دیگر سکولاریسم ربطی به متافیزیک ندارد. نمی پرسد که آیا قلمرو الهی وجود دارد یا خیر. آن ندانم گراست زیرا اگر بخواهید، در مورد مسئله وجود خدا، از آن سوالی بپرسید این سوال بسیار بالاتر از حد خودش است . .

آنچه سکولاریسم به آن توجه دارد، روابط بین کلیسا و دولت است. این یک دکترین انعطاف پذیر است که می تواند بسیاری از مواضع سیاسی را در بر گیرد. جدایی طلبی شدید یکی از این مواضع است، اما محدود به همین یک مورد نیست . سکولاریسم در ذلت خود عمیقاً به هرگونه درهم تنیدگی بین حکومت و دین مشکوک است.

سکولاریسم به دلایل مختلف باید از بی خدایی جدا شود. اول و مهمتر از همه، این دو ایسم به سادگی مترادف نیستند. یکی در درجه اول به سیاست می پردازد، دیگری به فلسفه (ضد متافیزیک) . آنها دغدغه‌ها، لنگرگاه‌های فکری و تاریخ‌های متفاوتی دارند (البته، جالب است که ممکن است هر دو از تحقیقات الهیات مسیحی نشأت گرفته باشند).

دوم، برای اینکه سکولاریسم دوباره خود را احیاء کند، نیاز به بازپس گیری پایگاه سنتی خود از افراد مذهبی دارد. همانطور که در forthcoming book اشاره کردم، بینش سکولار توسط متفکران دینی، مانند مارتین لوتر، جان لاک، توماس جفرسون و جیمز مدیسون متولد شد .

در طول تاریخ آمریکا، این گروه هایی مانند باپتیست ها، یهودیان، کاتولیک های مترقی و همچنین تعداد بی شماری از اقلیت های مذهبی کوچکتر بوده اند که از ایده های سیاسی سکولار دفاع کرده اند. اما معتقدان مذهبی امروز، حتی معتقدان مذهبی میانه‌رو، اگر فکر کنند که سکولاریسم صرفاً بازوی حمایت از بی‌خدایی است، به سکولاریسم پایبند نخواهند شد.

در نهایت، ما باید سکولاریسم را از بی خدایی جدا کنیم ، زیرا برخی از خداناباوران، اخیراً یک چرخش تاسف بار ضد سکولار را در پیش گرفته اند. درست است، سکولاریسم طرفدار آزادی مذهبی و آزادی از دین است اما این کشور «کلیسا» را جزء مشروع سیاست آمریکا می داند و به نقل از کریستوفر هیچنز Christopher Hitchens دین را به عنوان "سم " یا امید به "پایان ایمان" نمی بیند. همانطور که قبلاً اشاره شد، سکولاریسم در این مبارزه سهمی ندارد.

البته اکثر خداناباوران نسبت به یک عیب مدارا می کنند و میخواهند که مذهبی ها اقدام متقابل بکنند و اکثراً نیز انجام میکنند . با این حال، تا زمانی که برخی از سلبریتی های بی ایمان به حمایت از ضد خداباوری رادیکال تحت عنوان " سکولاریسم" ادامه دهند، آینده سکولاریسم در خطر است.

https://www.huffpost.com/entry/secularism-is-not-atheism_b_1699588

پاسخ به یک توئیت سراسر  توهین آمیز نسبت به ارامنه ایران

پاسخ به یک توئیت سراسر توهین آمیز نسبت به ارامنه ایران

گارگین فتائی

تمامی جملات این توئیت توهین آشکار به ارامنه است و قصد دارد چندین اتهام را به انها بزند که به بررسی تک تک جملات آن می پردازیم .

١: ایران بهشت ارامنه است .

پاسخ : خوب پس یه این سوال پاسخ بده که چرا ارامنه به طور گسترده از ایران مهاجرت کرده اند و همچنان دارند مهاجرت گسترده می کنند؟

٢: ارامنه بی حجاب هستند

پاسخ: ارامنه در اماکن و انجمن ها و باشگاه های مربوط به خودشان که اکثر اعضا آنها هم خودشان هسنتد در رعایت حجاب آزادند. در مکان های عمومی تابع قانون کشوری هستند و نمی‌توانند بی حجاب باشند. در داخل کلیساها پوشش ها نباید زیاد باز باشد و در حیاط کلیسا هم به عنوان محیط عمومی حجاب دارند .

3: ارامنه آزادانه شراب می‌خورند و می سازند

پاسخ: ارامنه به عنوان یک اقلیت دینی مسیحی طبق خود قانون شرع و کشور مجاز به نوشیدن مشروبات هسنتد اما به شرط و شروط.

اول اینکه نباید در ملا عام و مکان های عمومی باشد یعنی در منزل یا مهمانی های خودشون باشد.

دوم اینکه نباید وسیله کسب و کارشان باشد یعنی باید در حد مصرف خودشان باشد و در حدی نباشد که شبهه کسب و کار با مشروب ایجاد کند .

۴: ارامنه به زبان خودشان تحصیل می‌کنند و مدارس خودشان را دارند

پاسخ.

الف: ارامنه مسیحی هسنتد اما وضعیت دینی آنها منحصر به فرد است .آنها مثل مسیحیان دیگر از هر زبانی برای تعالیم دینی استفاده نمی‌کنند و در واقع کلیسای ارمنی یک کلیسای منحصر به فرد ملی و دینی است که در تعالیمش صرفا از زبان ارمنی استفاده می‌کند.

ب: در ایران و بین خود زبان شناسان ایرانی در اینکه تعدادی از زبان ها واقعاً زبان باشند و نه گویش خاصی از یک زبان مثل آذری و لری و کردی و گیلکی و غیره اختلافات اساسی هست علاوه بر اینکه اینها همگی از خط مشترک یعنی عربی فارسی شده استفاده می کنند و در بهترین حالت اگر آنها را زبان حساب کنیم باز از زبان های ایرانی هستند. اما در مورد زبان ارمنی واقعاً یک زبان جداگانه است چون هم خط جداگانه ای دارد و هم بر اساس تحقیقات زیان شناس معروف آلمانی هاینریش هوبشمان یک زبان مستقل هست یعنی با وجود اینکه از فارسی تاثیر زیادی پذیرفته و یک زمانی یکی از زبان‌های مورد تکلم در محدوده جغرافیایی ایران بوده اما در اصل یک شاخه مستقل از زبان های هتد و اروپایی است .

ج: فقط هم ارامنه نیستند که میتوانند مدارس و معلم ها و آموزش زبان خودشان را داشته باشند بلکه سایر اقلیت های دینی یعنی آشوری ها ، یهودی ها و زرتشتی ها ( خط و زبان اوستایی و دین دبیره) هم چنین حقی دارند . حال اگر شما مغرض نیستید چرا فقط تاکیدتان بر روی ارامنه است ؟

د: معلم های زبان ارمنی هم استخدام رسمی آموزش و پرورش نیستند و از آنها حقوق نمی گیرند بلکه خود ارامنه و موسسات آنها هسنتد که حقوق این معلم ها رو می پردازند .

ه: تعلیم یک دین غیر از اسلام در ایران به زبان فارسی مشکلاتی ایجاد می کند و باعث شبهه تبلیغ یک دین غیر اسلامی به مسلمانان فارسی زبان یا مسملنانی که فارسی زبان نیستند اما به زبان فارسی به عنوان زبان رسمی آشنا هستند میشود زیرا قبلاً کلیساهایی بودند که به زبان فارسی تعلیم میدادند و این باعث حضور غیر مسیحیان و جذب آنها در این کلیساها شده و بالتبع به آنها اتهام تبلیغ مسیحیت به مسلمانان وارد شد .

5: ارامنه رهبر مخصوص به خودشان را دارن.

پاسخ

ارامنه به عنوان اقلیت دینی شناخته شده در قانون اساسی مثل سایر اقلیت های شناخته شده یعنی یهودی ها و زرتشتی ها و آشوری ها در انجام مراسم دینی خودشان و داشتن موسسات و انجمن های مربوط به خودشان آزاد هستند و بر همین اساس هم چون مسلمان نیستند همانند سایر اقلیت های دینی ایران دارای مرجع مخصوص به خودشان هستند اما این مرجعیت و رهبری تنها در محدوده امور دینی ارامنه است و این مراجع هیچ گاه از قوانین ایران تخطی نکرده و تابع کل سیستم قوانین ایران هستند .

۵: در ماه محرم از قاتلان مسلمانان شیعه حمایت می کنند و ناقوس کلیساها را به صدا در می آورند

پاسخ : منظور این پانترک از قاتلان مسلمان شیعه مردم بی دفاع و بیچاره قره باغ هستند که خود وحوش باکو و ترکیه در جنگ دوم فره باغ آنها را مثله کرده و سرهایشان را می بریدند و به ازای هر ارمنی که کشته می شد جشن می گرفتند و علت به صدا در آوردن ناقوس کلیساها این است که همین وحوش پانترک باکویی و ترکیه ای ( که این مظلوم نماها این توییت را در حمایت از آنها نوشته اند ) هفت ماه هست که تنها راه ارتباطی بین ارمنستان و فره باغ را بسته و صد و بیست هزار ارمنی داخل قره باغ را محاصره کرده و آنها را از آب و برق و گاز و سوخت محروم کرده اند .

7: ارامنه از یک کشوز خارجی حمایت می‌کنند

پاسخ. منظورش حمایت ارامنه از قره باغ و ارمنستان هست. ارمنستان از زمانی که مستقل شده هیچ نوع دردسری برای ایران نداشته و آرام ترین و بی حاشیه ترین مرز را با ایران داشته بر خلاف مرز سایر کشورهای مسلمان که علیرغم اینکه همگی مسلمان هستند اما چالش های اساسی با ایران دارند از پاکستان و افغانستان گرفته تا عراق و همین باکو که از زمان استقلال تا الان دارد از تجزیه طلب های پانترک داخلی ایران حمایت های مادی و معنوی میکند .

اگر ارامنه از ارمنستانی که هیچ ادعای ارضی با ایران ندارد حمایت می کنند شما به شدت دارید از دو دشمن خونی ایران یعنی علیوف و اردوغان حمایت میکنید که چشم طمع به نصف ایران را دارند و هر روز دارند به بهانه ظلم به تورک های ایران علیه اقوام داخلی ایران نفرت پراکنی می کنند !

8: بر طبق توضیحاتی که دادم ارامنه مثل سایر اقلیت های دینی دارای آزادی های مشروطی در ایران هستند و باید از ایران از ابن بابت واقعاً بویژه در مساله حفظ آن دسته از اماکن عبادتی ارامنه که به علت مهاجرت و یا بلااستفاده بودن احتمال نابودی یا خرابی آنها میرود از سوی میراث فرهنگی قدردان بود و قدردان بود که ارامنه تا همین حد هم آزادی هایی دازند و دو نماینده ویژه خودشان در مجلس هم دارند اما اینها به راحتی به دست نیامده و حاصل پافشاری ها و تعامل و همزیستی ها ی مسالمت آمیز در سالیان متمادی هسنتد.

شما این آزادی محدود ارامنه را می بینی اما این را نمی بینی که ارامنه هم مثل سایر اقلیت های دینی چون مسلمان و شیعه نیستند بر اساس قاعده نقی سبیل از تصدی بسیاری از مشاغل حکومتی و نظامی و قضایی و دولتی محرومند و در واقع آنها فاقد قدرت هسنتد .

البته با تلاش های نمایندگان و حقوقدانان ارمنی و شوراهای خلیفه گری ارامنه و سایر اقلیت های دینی تا حدی این تبعیض ها در برخی زمینه ها نظیر دیه و ارث حل شده و امید هست در سایر موارد هم این تبعیض ها برداشته شوند .

اما همین پانترک هایی مثل شما تنها به واسطه مسلمان وشیعه بودن توانسته اند تا بالاترین رده های حکومتی و نظامی وسیاسی کشور نفوذ کنند و همین مساله سر آخر بلای جان ایران و منجر به تجزیه آن خواهد شد.

متفاوت که باشی

متفاوت که باشی

گارگبن فتائی

. متفاوت که باشی

سهمت از زندگی کمنر است

متفاوت که باشی

برابر نیستی

و دیگر به حساب نمی‌آیی

متفاوت که باشی

دل داری

هوس داری

خواهش ها داری

اما حقی نداری

دل می بندی

و پاسخی نمیگیری ‌

متفاوت که باشی

لبها بسته

دلی شکسته

گلوی پر از بغض

و چشم هایی پر از اشک داری

متفاوت که باشی.

تا آخر عمرت درد داری

دردی که تا ژرفای روحت پیش می‌رود

متفاوت که باشی

تنهایی می‌شود یار همیشگی

و تو در تنهایی خودت غرق میشوی

متفاوت که باشی

دلسرد از عشقی بی حاصل

در سکوتی مطلق

در کنج اتاقت

با تنهایی، این یار همیشگی همکلام میشوی

تنها کلیسای باقی مانده از ارامنه مشهد

تنها کلیسای باقی مانده از ارامنه مشهد

کلیسای مسروپ مقدس مشهد (ده دی)

کلیسای مسروپ مقدس از جاهای دیدنی مشهد برای ارامنه ساکن این شهر است که در کنار جاذبه های مختلف ‏و زیارتگاه امام رضا (ع) مورد توجه بسیاری از گردشگران داخلی و خارجی است. با اینکه با شنیدن نام مشهد ‏خیلی کم پیش می آید که بناهای تاریخی مثل کلیسا به ذهن ما خطور کنند؛ اما وجود این کلیسا در میدان ده ‏دی باعث شده تا باور کنیم تنوع فرهنگی، دینی و جاذبه های تاریخی در مشهد بسیار بالاتر از حد تصور ماست.

برای بازدید از کلیسای مسروپ مقدس مشهد باید به دروازه ارگ و سپس خیابان جانبازان بروید و وارد فرعی ۳۴ ‏شوید. به محض ورود به خیابان جانبازان می توانید گنبد مخروطی شکل بسیار زیبای آن را مشاهده کنید که از ‏پشت ساختمان های اطراف خودنمایی می کند. با توجه به اینکه این کلیسا در نزدیکی میدان ده دی قرار گرفته ‏به نام کلیسای ده دی هم می شناسند.‏ آدرس کلیسای مسروپ مقدس مشهد: خراسان، مشهد، جانبازان، کلیسای مسروپ مقدس

کلیسای ده دی مشهد یا همان کلیسای مسروپ در سال ۱۹۴۱ میلادی برای ارامنه ساخته شد که مربوط به ‏اواخر دوران سلطنت پهلوی اول است. این کلیسا تا دهه ۵۰ فعالیت بالایی داشت و تمامی مراسمات مسیحیان در ‏آن اجرا می شد. اما پس از آن که ارامنه از مشهد رفتند، فعالیت آن هم بسیار کاهش پیدا کرد. هم اکنون ‏کلیسای مسروپ با مدیریت شورای خلیفه گری تهران – شمال اداره می گردد. این کلیسای تاریخی در سال ‌‏۱۳۸۴ توسط همین شورا به ثبت در آثار ملی رسید.‏

تاریخچه کلیسای میدان ده دی مشهد به قبل از دوران ساخت آن باز می گردد. در دوران صفویه، بسیاری از ‏ارامنه به دلایل مختلف و از ترس جان خود (ناشی از جنگ بین عثمانی ها و صفویان) توسط شاه عباس اول در ‏اصفهان، منطقه جلفا پناه داده شدند و در آنجا کلیساهای مختلفی ساختند. در زمان نادرشاه، از منطقه جلفا به ‏خراسان آورده شدند تا در مقابل حمله ازبکان مقاومت کنند. با این حال این کار به اجبار صورت گرفت و در زمان ‏پادشاهان بعدی نیز مورد رفتارهای مناسبی قرار نگرفتند.‏

ارامنه ایران در آن دوران فقط در حرفه های محدود (زرگری، جواهرسازی و بازرگانی) می توانستند فعالیت کنند. ‏روابط ارمنیان را هم با مسلمانان بسیار محدود کرده بودند. اما در دوران پهلوی اول روابط به گرمی گرایش پیدا ‏کرد و حتی مجوز ساخت کلیسا در مشهد گرفتند. کلیسای مسروپ مقدس مشهد که در سال ۱۳۲۰ شمسی، ‌‏۱۹۴۱ میلادی ساخته شده همان کلیسای دوران پهلوی اول است. نام مسروپ مقدس از نام مسروپ ماشتوش ‏گرفته اند که حروف زیبای زبان ارمنی را ابداع کرده است. اگر دقت کرده باشید کلیسای مسروپ مقدس در ‏اراک، رشت و اهواز هم وجود دارد.‏

بد نیست بدانید که در سال ۱۳۹۶ طبق گفته روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی خراسان رضوی، با کمک ‏ارامنه مشهد، ۱۲۰ میلیون تومان برای مرمت و بازسازی اختصاص داده اند. قسمت هایی از کلیسا که مورد ‏بازسازی قرار گرفتند شامل بام و محوطه داخلی، نمای مشرف به میدان ده دی، ساخت کف و افزایش استحکام ‏بنای کلیساست.‏

کلیسای مسروپ مقدس در شهر مشهد بر روی زیر بنایی به مساحت ۳۰۰ متر مربع احداث گردیده است. صدور سند شهرداری برای این مکان در سال ۱۳۳۰ بوده است. پلان کلیسا بازیلیکا ستون‌دار به‌شکل مستطیل در جهت شرق به غرب است که محراب آن در قسمت شرقی قرار دارد. بر روی دیوارهای شمالی و جنوبی نورگیرهایی دارد. بنای کلیسا دارای زیرزمینی است با دریچه‌های متعدد به سمت خارج که به منظور جلوگیری از نفوذ رطوبت به داخل ساختمان بنا شده‌است و به همین علت نیز کف کلیسا از سطح محوطه اطراف آن مرتفع تر می‌باشد و جهت ورود به داخل کلیسا پلکان‌هایی در جلوی ورودی غربی تعبیه شده‌است. برج ناقوس‌خانه بالای این پله‌ها قرار دارد. سقف کلیسا به جز در قسمت محراب که بالای آن گنبد با نورگیرهای متعددی تعبیه شده‌است با شیروانی پوشانده شده‌است. در اطراف کلیسا ساختمان‌های اداری و مدرسه ارمنی‌های مشهد قرار دارد.

بعد از اتمام ساخت کلیسا، بخش هایی مثل مدرسه آرین، ساختمان اداری و کتابخانه هم به آن اضافه کردند. معماری و شکل ‏کلی کلیسا شبیه به ذوزنقه است که با دو گنبد مخروطی با صلیب آهنی در رأس آنها خودنمایی می کند.‏ گنبدهای کلیسای مسروپ آجری است و ناقوس زیر گنبد اصلی، در زمان جشن های ۲۵۰۰ ‏شاهنشاهی به آن اضافه گردید. ناقوس را در منطقه جلفای اصفهان ساخته اند. امروزه فقط ‏یک درب ورودی کلیسای مسروپ مقدس مشهد کار می کند.

کتیبه ای که در بالای درب مشاهده می کنید، بیان ‏کننده متولیان ساخت و تاریخ احداث آن است. البته در زمان ساخت ۳ درب ورودی برای آن در نظر گرفته بودند ‏که متأسفانه ۲ درب آن کاملا مسدود گردید.‏

این کلیسا در مشهد کمتر شناخته شده و حتی مردم محلی هم اطلاعات زیادی در مورد آن ندارند. مهمترین ویژگی متمایز کننده این کلیسا، طاق ستون دار مستطیل شکلی است که برای نمای خارجی درب ‏ورودی در نظر گرفته اند. محراب کلیسا را در ضلع شرقی ساخته اند. ‏ روشنایی کلیسا به کمک نورگیرهای ضلع شمالی و جنوبی کلیسا فراهم می گردد. ساختمان اصلی هم بالاتر از ‏سطح زمین قرار گرفته و برای بخش های زیر زمینی چندین پنجره ساخته اند تا رطوبت کلی فضا کاهش پیدا ‏کند. همانطور که گفتیم کلیسای مسروپ مشهد دو گنبد مخروطی شکل دارد. گنبد بزرگتر مربوط به تالار اصلی ‏است ضمن اینکه ویژگی دیگر آن کاشی سفید با نقوش سبز در دورتادورآن است. گنبد کوچکتر هم روی درب ‏ورودی اصلی قرار دارد. البته گنبد سومی هم به شکل شیروانی بزرگ و آهنی وجود دارد که کمتر کسی در مورد ‏آن صحبت می کند.‏

کتابخانه کلیسای مسروپ مقدس مشهد در ضلع جنوبی و مدرسه آرین ارامنه هم در ضلع شمالی قرار دارد. در ‏ابتدا این مدرسه ۸ کلاس و تالار اجتماعات داشت. اما در سالیان بعد مخصوصا از دهه ۵۰ شمسی به بعد، به دلیل ‏اینکه بسیاری از ارامنه از ایران مهاجرت کردند، بی استفاده ماند. حتی اکنون که ۴ خانوار در مشهد زندگی می ‏کنند از آن استفاده ای نمی شود بجز مراسمات بسیار ویژه مذهبی که نیاز به مدرسه ندارند. به همین دلیل ‏شورای خلیفه گری ارامنه آن را فروخته است.‏

پلان کلیسای مسروپ مقدس مشهد دو طبقه است که هر دو معماری مشابه دارند. محراب کلیسا در ضلع شرقی ‏است که برای مناسبات مذهبی مورد استفاده قرار می گیرد و فقط کشیش ها حق ورود دارند. در سالن اصلی، ‏خطابه ای با ارتفاع بلند قرار دارد که برای برخی مناسبت ها از آن استفاده می کنند.‏ به هنگام ورود به ساختمان کلیسای مسروپ مقدس مشهد درب چوبی قهوه ای رنگ بزرگی خواهید دید که روی ‏آن صلیب های سفید رنگ قرار گرفته اند. این همان درب ورودی تالار اصلی است. لوسترهای بزرگ و بسیار زیبا، ‏کاشی های کرم رنگ ستون ها با تابلوهای ارزشمند به همراه فرش قرمز و نیمکت های چوبی از ویژگی های مهم ‏این فضاست.‏

این کلیسا در مشهد مشابه با سایر کلیساهای کشور محل نگهداری اشیای قدیمی و گرانبهای مختلف است. اولین ‏اثر گرانبها در این کلیسا که به موزه تهران منتقل کرده اند، تابلو سوزن دوزی شده از لحظه به ‏آغوش گرفتن حضرت عیسی مسیح توسط حضرت مریم است. ظروف نقره ارزشمند باستانی هم در این مکان ‏نگهداری می کرده اند.‏

صلیب فلزی مخصوص برای مراسم تقدس که طبق رسوم و آیین بر روی میز نان و شراب قرار می دهند، از دیگر ‏اشیای کلیسای مسروپ مقدس است که در شهر کاشان ساخته شده است. نقاشی های اهدایی بسیار ‏نفیس کلیسا هم با قدمت ۳۰ تا ۷۰ سال هستند.‏ کتابخانه کلیسا در مشهد محل نگهداری انجیل به زبان فارسی و ارمنی و ۴۰۰۰ جلد کتاب بوده است. کتاب های ‏کلیسا که به زبان روس و ارمنی هستند را، در سال ۱۳۴۰ شمسی ارامنه سبزوار و قوچان به این کلیسا اهدا کرده اند. از دیگر اشیای ‏گرانبهایی که در این موزه نگهداری می کنند می توان به کتاب سنگی ۱۷۰ ساله اشاره کرد.‏

همانطور که گفتیم از دهه ۵۰ شمسی به بعد کلیسای مسروپ مقدس مشهد تقریبا متروکه است و فعالیت بسیار ‏کمی در آن وجود دارد. به همین دلیل امکان بازدید از این کلیسا در مشهد وجود ندارد اما در صورت امکان، کاملا ‏رایگان است.‏

‏https://www.eghamat24.com/blog/21473/saint-mesrop-church-mashhad