تقویمهای ارامنه ایران: یک پدیده فرهنگی منحصربهفرد
تقویمهای ارامنه ایران: یک پدیده فرهنگی منحصربهفرد
منبع : سایت انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/8467
به نقل از دوهفته نامه هویس هویس دوهفته نامه "هویس" شماره 89
1 دی 1389
سالنامههای دیواری ارامنه ایران پدیده منحصر به فردی هستند. قدیمیترین این تقویمها، رافی، امسال هفتادمین سال انتشار خود را جشن میگیرد. قدمت دو سالنامه دیگر، گانتق و نائیری نیز به بیش از پنجاه سال میرسد. این سالنامهها به دیوار بسیاری از خانههای ارمنی آویختهاند و کاربردهای جدّی دارند. اینها
تنها تقویمهایی هستند که در آنها مناسبتها و روزهای تعطیلی و عید و سوگواری اسلامی و مسیحی هر دو یکجا وجود دارد. با توجه به اینکه مناسبتهای اسلامی بر اساس سال قمری تعیین میشوند و برخی از مناسبتهای مسیحی نیز بر اساس ترکیبی از سال شمسی و قمری، یکجا فراهم آوردن اینها کار سادهای نیست. و این اطلاعات گاهی بسیار به درد میخورد. مثلاً اگر میخواهید بدانید اعیاد سال نو مسیحی با روزهای سوگواری محرم مصادف شدهاند یا خیر (امری که یکی دو سال گذشته شاهدش بودیم) به راحتی از روی این سالنامهها میتوانید بفهمید. نه دیگر سالنامههای ایرانی چنین امکانی را به شما میدهند، نه در ارمنستان چنین سالنامهای منتشر میشود و نه جای دیگر دنیا.
دیگر کاربرد این تقویمها مشخص کردن روزهای "عید نام" است. در میان ارامنه رسمی وجود دارد که در روزهای خاص صاحبان نامهای بخصوصی که مرتبط به آن مناسبت است، جشن میگیرند. مثلاً روز واردانانک (سالگرد یکی از رویدادهای تاریخی مهم ارمنستان) عید همه وارتانها و مامیکونها و ... است. یا روز وارداوار (جشن آبپاشی) عید واردوهی و تعدادی دیگر از نامهای مرتبط دیگر هم هست. شما این اطلاعات را تنها در همین سالنامههای ارمنی میتوانید پیدا کنید.
علاوه بر این پشت صفحات اصلی تقویم، مهمترین رویدادهای سال گذشته ثبت میشود، منتها با دیدی رسمی و بسیار محافظهکارانه. همه بازدیدهای مقامات ارمنستان از ایران، دیدارهای خلیفه ارامنه ایران با مقامات دولتی، برنامههایی که به مناسبتهای مختلف در انجمنها و مدارس ارمنی برگزار میشود، نامهای درگذشتگان و ... حتماً در این وقایعنگاری جای میگیرند. امّا درباره مسائل حادّ جامعه مانند مهاجرت پردامنه سالهای اخیر، مسائلی که در مجمع نمایندگان ارمنی تهران (پادگاماوُراگان) بررسی میشود، و دیگر مسائل اجتماعی دامنگیر جامعه ارامنه و بازتابهای آنها در زندگی روزمره مردم چیزی در این تقویمها پیدا نمیکنید. به هر رو اگر در پایان سال اینها را دور نیاندازید و نگاهشان دارید، به تدریج آرشیوی دست کم از رویدادهای یادشده خواهید داشت.
و سرانجام باید از ضمیمه تعبیر خواب سالنامههای ارمنی ایران یاد کرد: پیوستهایی چندصفحهای با حروف بسیار ریز که در آنها اشیاء و کارها و موقعیتها بر اساس حروف الفبا مرتب شدهاند و شما با مراجعه به آنها به راحتی میتوانید بفهمید که اگر خواب نمکدان دیدهاید معنیاش چیست و اگر خواب دیدهاید به سفر میروید انتظار چه واقعهای را باید بکشید. بسیاری از ارامنه، بخصوص زنان خانهدار ارمنی، به این تعبیرها اعتقاد دارند و حقیقتاً به آنها رجوع میکنند.
سالنامههای ایرانیان ارمنی بازتاب شیوه زیست ارامنه ایراناند و کاربردهای جدّی دارند. راز تداوم انتشار آنها هم همین است. ارامنه ایران حتی وقتی این کشور را برای همیشه ترک میکنند علاقهمندند مناسبات خود را با جامعه ارامنه ایران حفظ کنند و از مشتریان این تقویمها هستند. امروز شاید تعداد مشتریان مقیم خارج این سالنامهها بیشتر از تعداد مشتریان داخلی باشد. به این ترتیب یک کارکرد دیگر نیز به کارکردهای اینها اضافه میشود: حفظ رابطه مهاجران ایرانی-ارمنی با ایران و جامعه ارامنه ایران.
کردها
کل جمعیت
28 تا30میلیون نفر
نواحی با بیشترین جمعیت
آسیا
ترکیه:۱۴ تا ۱۹ میلیون [۱][۲]
Asia
[۳][۴][۵][۶][۷]
ایران:۶٬۵ تا ۷ میلیون[۸][۷]
عراق: ۶ تا ۶٬۵ میلیون[۹][۷]
سوریه: ۲ میلیون[۱۰]
آذربایجان:۱۵۰٬۰۰۰[۱۱]
اسرائیل:۱۰۰٬۰۰۰[۱۲]
ارمنستان:۴۵٬۰۰۰[۱۱]
اروپا
آلمان:۵۰۰٬۰۰۰ تا ۸۰۰٬۰۰۰ [۱۱][۱۳]
روسیه:۱۰۰٬۰۰۰[۱۴]
سوئد:۸۰٬۰۰۰ تا ۱۰۰٬۰۰۰[۱۱][۱۴]
فرانسه:۱۵۰٬۰۰۰٬[۱۵]
انگلستان:۱۰۰٬۰۰۰[۱۶] ||align="right"| ||style="padding-left:1em;"|
زبانهای رایج
کردی
ادیان و مذاهب
سنی، شیعه، یزیدی، اهل حق، یهودی و مسیحی
مردم کُرد، اقوام آریایی تباری هستند که در بخشهایی از خاورمیانه و آسیای مرکزی و در ایران به ویژه در شمالشرق و غرب ایران زندگی میکنند.[۱۷]
کردها در سراسر ایران[۱۸] در استانهای ایلام، آذربایجان غربی، بلوچستان، کردستان، کرمانشاه، همدان ، خراسان شمالی، خراسان رضوی، گیلان، مازندران و استانهای قم، قزوین، کرمان، و استان فارس زندگی میکنند.[نیازمند منبع] بخش کردنشین جداشده از ایران (در جنگ چالدران)، کردستان ترکیه، کردستان عراق و کردستان سوریه هم اکنون جزئی از خاک سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه میباشند، این سه کشور پس از جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی با توافق انگلستان، درسال ۱۹۲۳ تاسیس شدند. در جمهوری آذربایجان، جمهوری ارمنستان، جمهوری ازبکستان و جمهوری تاجیکستان، نیز کردها زندگی میکنند.[۱۹][۲۰] [۲۱]
جمعیت کردها در سال ۲۰۰۹، ۲۸٬۵[۲۲] تا ۲۹٬۸۶۳٬۰۰۰ میلیون [۲۳] تن برآورد شده است که ۶٫۵ تا ۷ میلیون تن از آنها در ایران زندگی میکنند.[۲۴][۲۵]
زبان کردی اخص بسیار متنوع(بادینی . کرمانجی . سورانی . زازا...) بوده و لهجه های[نیازمند منبع] متعدد دارد مانند: حرکی، مکری، سلیمانیهای، اردلانی، کرمانشاهی، بایزیدی، عبدویی، زندی.[۲۶][۲۷] زبان کردی با دسته شمالی لهجههای ایرانی غربی بعض مشابهات دارد، و از زبانهای مهم دسته غربی بشمار میرود وصاحب اشعار و تصانیف، قصص و سنن ادبی است.[۲۸][۲۹]
اقوام ساکن ایرانبیشتر کردها مسلمان هستند و سایر آنان نیز یزیدی، یارسان (اهل حق)، مسیحی و یهودی هستند. کردها اعیاد نوروز، قربان، فطر و جشنهای مولودی را گرامی میدارند. نامدارترین فرد کرد، صلاح الدین ایوبی فاتح جنگهای صلیبی و فرمانروای مصر است. از شاعران نامدار کرد مستوره اردلان و مولوی کرد را میتوان نام برد. امیرنظام گروسی دانشمند و سیاستمدار دوره ناصرالدین شاه قاجار نیز کرد بودهاست.وهمچنین سردار عزیزخان مکری وزیر جنگ ناصرالدین شاه قاجار بوده است. درودگری، قالی و جاجیم و گلیم بافی (به ویژه قالی بیجار) از صنایع دستی عمده کردها است.
پیشینهٔ واژه کرد واژه کرد به صورت (کورت) در متون پارسی میانه دیده میشود و از پارسی میانه به زبان عربی به صورت "کرد" انتقال یافته است. [۳۰]. از لحاظ کاربرد، واژهٔ کرد در دوران تاریخی پس از حمله اعراب به ایران به معنای رمه گردانان و کوچنشینان ایرانیتبار غرب فلات ایران به کار رفتهاست.[۳۱] [۳۲] [۳۳][۳۴] [۳۵][۳۶][۳۷][۳۸].
پس از حمله اعراب به ایران، ایرانیان دست به شورشهای متعدد و مقاومت زدند. مثلا محمد بن جریر طبری مینویسد:
…در همین روز خبر رسید که «موصل» بشوریده و کردان در آنجا پراکندهاند. مُسَیببن زُهیر، حاکم کوفه، که دوست یحییبن خالد برمکی بود، به منصور خلیفه عباسی پیشنهاد کرد که کار خواباندن شورش کردان را به خالد برمکی واگذارد که «او برای خواباندن آن شورش تواناست». منصور این پیشنهاد را پذیرفت و خالد را به حکومت موصل برگماشت… [۳۹]. [۴۰] غالب مورخان و جغرافیانویسان قدیم مانند اصطخری و ابن بلخی و مسعودی مورخ نامدار پس از اسلام، واژهٔ کرد را در دوران تاریخی پس از حمله اعراب به ایران به معنای کوچنشینان ایرانیتبار به کار برده اند.[۴۱] [۴۲]
شرفالدین بدلیسی حدود کردستان را در روزگار صفوی و در کتاب شرف نامه خود ذکر میکند و در شرفنامه سرزمین کردستان و حكام كرد را برمیشمارد. [۴۳]
احمد کسروی، در شیخ صفی و تبارش، تاریخ تبار و زبان مردم آذربایجان مینویسد: پیش از صفوی هیچ شاعر ترک گویی در آذربایجان پیدا نشد و همگی مردم هر که ماد و آریایی تبار بودند به زبان پهلوی آذری گفتگو میکردند که همانند فارسی و لری و کردی بود.[۴۴][۴۵] [۴۶]
در دوران اسلامی واژه کرد به معنای رمه گردانان و کوچنشینان ایرانیتبار بکار رفته است و طوايف ديگر ایرانی را نیز "کرد" نامیده اند.[۴۷] از دوران سلجوقیان، مناطق وسیع کوهستانی غرب فلات ایران کردستان نام میگیرد. اما معنای اجتماعی واژه کرد هنوز ادامه دارد و شرف خان بدلیسی کردها را بر اساس شیوه زندگی و اجتماعی نزدیک، به چهار نوع بر اساس زبان تعریف میکند: کلهر، گوران و کرمانج.[۴۸] اما او مردمان رعیت که چنین شیوه زندگی را نداشتند یا جزو قبیله ای نبودند را کرد حساب نمیکند. [۴۹]. مینورسکی نیز در رابطه با این عبارت شرفخان بدلیسی بر این نظر است که تنها کرمانجی و شاید کلهری را امروز بتوان جزو زبانهای کردی دانست، اما لری و گورانی از زبان کردی جدا هستند[۵۰]. آنچه که روشن است، تحول واژه کرد از یک معنی اجتماعی و شیوه زندگی گروه های مختلف ایرانی تبار به معنی قومی امروز آن بسیار طول کشید[۵۱].
تاریخ
چند مرد کرد در سال ۱۲۵۲ هجری خورشیدی
سواران کرد در کوههای قفقاز؛ نیویورک تایمز، ۳ بهمن ۱۲۹۳ ه.خ.نوشتار اصلی: تاریخ کردها
به طور کلی از بدو تاریخ کوههای بالای میانرودان مسکن و جایگاه مردمی بودهاست که با امپراتوریهای جلگهها یعنی امپراتوریهای بابل و آشور در جنگ بودهاند و گاه آنها را شکست میدادهاند. مادها پس از ورود به زاگرس اقوام بومی آنجا یعنی کاسیها و لولوبیان و گوتیان و دیگر اقوام آسیانی را در خود حل کردند و زبان خود را در منطقه رواج کامل دادند. زبانهای کردی(سورانی/کرمانجی) با سایر زبانهای ایرانی مانند فارسی و بختیاری و تالشی و گیلکی و بلوچی از یک ریشه واحد هستند[۵۲].
[۵۳].
گرنوت وینفوهر بیشتر کردی را نزدیک به زبان پهلوی اشکانی میداند[۵۴].
از دیدگاه زبانشناسی، امروز زبانهای کردی ادامه زبان مادی حساب نمیشوند[۵۵] [۵۶] [۵۷] و چنین دیدگاهی امروز میان زبانشناسان رایج نیست[۵۸].ولادمیر مینورسکی، که نخست پشتیبان چنین فرضیه-ای بود، در دانشنامه اسلام(چاپ لیدن) میگوید: هیچ سند قاطعی وجود ندارد که ریشه زبان کردی مادی باشد[۵۹].
در دورههای تاریخ، منطقه کردستان بخشی از امپراتوریهای ماد، هخامنشی، سلوکی، اشکانی و ساسانی گشت. در زمان ساسانیان منطقه امروزی عراق را ناحیه آسورستان یا دل ایرانشهر مینامیدند. بیشتر بخش شرقی منطقه امروزی کردستان عراق در زمان ساسانیان در استان شادپیروز قرار داشت. پروفسور ان لمبتون در تاریخ ایلات ایران از قول ابن بلخی مینویسد: کردان زبدگان لشکر ساسانی بودند.
تمام سرزمین کردستان یکی از ایالات ایران بودهاست. در جنگ چالدران (۱۵۱۴ میلادی) بر اثر شکست ایران در برابر امپراتوری عثمانی بخش بزرگی از کردستان از ایران جدا شد و نصیب امپراتوری عثمانی گردید. امپراتوری عثمانی سالها بر بخش جداشده سرزمین کردستان از ایران، فرمانراندند تا اینکه با پایان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: سرزمین کردستان، سرزمینهای عربی، آسیای کوچک و بالکان تدریجاً تقسیم و یا مستقل گردیدند. بخش جدا شده سرزمین کردستان از ایران، در نقشهٔ جغرافیای امروزی در سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه قرار میگیرد.
استفاده از نامهای مادی که مستقیما به پادشاهان و سرداران ماد یا اعلام فرهنگی آنها مرتبط است در نامهای کردی به وفور کاربرد دارد. از نامهای کردی مورد استفاده در بین مردم که با تاریخ ماد مرتبط است میتوان به: آباکو آترین آتوی آرباکو آرتیکا و... همه این نامهای از مدخل ۱ تا ۴۰ یکی از کتب مربوط به نامهای کردی و بخش حرف آ برداشت شده که خود ناشی از وسعت این نامها است.
جمعیت و سرزمین کردستان
به علت اینکه آمارگیری دقیقی از جمعیت کردها انجام نگرفته تمام آمارهای ارائه شده تخمینی هستند. بنا بر برآوردهای غیررسمی جمعیت و مساحت این منطقه به طور تقریبی در سال ۲۰۰۹، ۲۸٬۵ [۵] تا ۳۰ میلیون [۶۰] تن در منطقهای به وسعت ۱۹۰۰۰۰ کیلو متر مربع است. ناحیه زیست کردزبانها عمدتاً کوهستانی است که از شرق به دامنههای شرقی کوههای زاگرس منتهی میشود. از این قسمت به طرف جنوب و حد فاصل همدان و سنندج امتداد مییابد. در طرف جنوب هم کرمانشاه، و بخشهایی از ایلام و از طرف دیگر به کرکوک و موصل ختم میشود. از شمال به طرف ماردین، ویرانشهر و اورفه امتداد یافته، آن گاه از شمال به طرف ملاطیه و حوزه رود فرات میرود تا به کمالیه میرسد. در قسمتهای شمالی کردستان محدود به کوهستانهای مرگانداغ و هارالداغ است که به طرف ارزنجان و ارزروم امتداد مییابد. البته در تمام مناطق ذکر شده بسیاری اقوام غیر کردزبان نیز زندگی میکنند.
کوههای این منطقه در زمستانها پوشیده از برف است و در تابستانها با آب شدن برفها به مانند فرشی سبز رنگ از زیباترین مناطق دیدنی جهان میشود. چراگاههای آن که در دورانهای دور پرورش دهنده اسبهای مادی بودهاند امروزه نیز برای چرای رمهها و دامهای ایلهای کرد ایران از اهمیت به سزایی برخوردارند. مناطق کردستان اگر چه کوهستانی است اما همین مناطق کوهستانی دارای درههای وسیع و حاصلخیزی نیز است.
تمام سرزمین کردستان از زمان امپراتوری ماد تا سال ۱۵۱۴ میلادی یکی از ایالات ایران بود. در جنگ چالدران که بین نیروهای شاه اسماعیل اول صفوی و سلطان سلیم اول عثمانی در سال ۱۵۱۴ میلادی انجام گرفت بر اثر شکست ایران، بخشی از سرزمین کردستان از ایران جدا شد و نصیب عثمانی گردید. امپراتوری عثمانی سالها بر بخش جدا شده سرزمین کردستان از ایران، فرمانراندند تا اینکه با پایان جنگ جهانی اول و نابودی امپراتوری عثمانی متصرفات آن: سرزمین کردستان، سرزمینهای عربی، آسیای کوچک و بالکان تدریجاً تقسیم و یا مستقل گردیدند. بخش جدا شده سرزمین کردستان از ایران، در نقشهٔ جغرافیای امروزی در سه کشور ترکیه، عراق، و سوریه قرار میگیرد.
زبان
محدوده مناطقی که در آنها زبان کردی به عنوان زبان مادری سخن گفته می شود.نوشتار اصلی: کردی
هنگامی که از زبان کردی سخن به میان میآید، مقصود زبانی است که کردها هم اینک با آن سخن میگویند. زبان شناسان و شرق شناسان غربی گفتهاند که: این زبان از زبانهای هندواروپایی و خانوادههای هند و ایرانی و در زمرهٔ زبانهای ایرانی است و با زبان فارسی قرابت نزدیکی دارد.
کردی از ریشه زبانهای ایران قبل از حمله اعراب به ایران است. این گویش از عربی و ترکی تأثیر چندان نپذیرفته و کمابیش اصیل ماندهاست. زبان کردی دارای ادبی بسیار پهناور است. قدیمترین نوشته به زبان پهلوی اشکانی قبالهای است که از اورامان در کردستان به دست آمده.[۶۱]
کردی که اکثر کردها در (ایران، ترکیه، عراق و سوریه) با آن صحبت میکنند زبان ادبی و نیمه رسمی به شمار میرود و در کشور عراق از زمان اشغال قوای انگلیس (۱۹۱۸ م.) تاکنون در مدارس تدریس میشود.
زبان کردی شامل گویشهای متعددی است یکی کورمانجی شرقی یا مکری در بوكان ،سلیمانیه و سنه؛ و یکی کورمانجی غربی در دیار بکر و رضائیه و ایروان و ارزروم و شمال سوریه و شمال خراسان. گروه اصلی دیگر یا گروه کردی جنوبی در منطقه کرمانشاه زندگی می کنند. [۳۲].
کرمانجی گویش کردهای شمال خراسان، ناحیه مرزی ایران و ترکیه، روستاهای تکاب وشاهیندژ، شرق ترکیه و شمال عراق است. سورانی در بخش میانی مناطق کردنشین ایران و همچنین در نیمه جنوبی کردستان عراق صحبت میشود. شهرهای اصلی سورانیزبان عبارتند از: بوكان، مهاباد، سنندج، سلیمانیه، اربیل و کرکوک که بدان تکلم دارند. کردی جنوبی دارای لهجههای کردی کرمانشاهی، کلیایی، سنجابی، کلهری و فیلی است که در استان کرمانشاه و بخش هایی از استان ایلام و مناطق هم مرز با این دو استان در کشور عراق یعنی استان دیاله و بخشهایی از کرکوک و موسل بدان تکلم دارند.
به نظر دانشمندان زبان شناس و شرق شناس قبایل ماد و پارس همزبان بوده و هر دو به یک گویش سخن میگفتهاند. تئودور نولدکه خاورشناس آلمانی، معتقد است که زبان مادی بدون شک خویشاوندی بسیار نزدیکی با زبان پارسی باستان داشته، اکنون با کاوش در مناطق غرب ایران از مادها آثاری در تپه هگمتانه در دست است. پروفسور ن. مکنزی نوشته است[۶] که در نظر اول میتوان انتظار داشت که منظور از زبان مادی زبان کردی است. معتبرترین زبانشناس زبان کُردی ولادیمیر مینورسکی نیز همین نظر [۷] را تایید میکند:
«اگر کردها از نوادگان مادها نباشند، پس برسر ملتی چنین کهن و مقتدر چه آمدهاست و این همه قبیله و تیرهٔ مختلف کرد که به یک زبان ایرانی و جدای از زبان دیگر ایرانیان تکلم میکنند؛ از کجا آمدهاند؟» (مینورسکی ۱۹۷۳)
پیدایش زبان کردی چگونه بوده است؟ آشکار است که زبان هر زاد و بومی زبان ساکنان آن است؛ اگر رویدادهای تاریخی باعث ایجاد تغییرات نژادی نشده باشد آن زبان همان زبان ساکنان دیرین آن سرزمین است. عکس این موضوع نیز صادق است. اینک ببینیم این موضوع در مورد زبان کردی چگونه صدق میکند؟
مادها در سال ۶۱۲ پیش از میلاد مسیح امپراتوری بزرگ ماد را بنیان نهادند و بدین ترتیب زبان مادی به زبان رسمی بدل شد. از آن زمان تا هنگام انتشار اسلام در کردستان، سیزده قرن سپری شدهاست. در این مدت طولانی سرزمین ماد بزرگ و کوچک و سرزمینهای دیگری که به سرزمین ماد ملحق شده اند؛ از حیث نظامی و سیاسی بسیار دست به دست شدهاند. و قدرت سیاسی به دست افراد مختلفی - که زبان آنها با زبان مادها متفاوت بودهاست - افتادهاست. هر حکومتی هم که برسر کار آمده زبان خود را به عنوان زبان رسمی تحمیل کردهاست. در اوضاع واحوال آن روزگاران، که تمامی بنیادهای اجتماعی کم رنگ شده و رو به افول نهاده بودهاست، این جابه جایی درقدرت نمیتواند از تأثیر نهادن بر این بنیادها برکنار بوده باشد. تاریخ، برخی رویدادها را ثبت کردهاست که طی آن، سلطهٔ سیاسی بریک سرزمین، تغییرات نژادی بنیادی و ایستایی زبان را در آن سرزمین باعث شدهاست. امروز ردپای تأثیر جابه جایی در قدرت را در شرق قلمرو امپراتوری ماد به وضوح میتوآن دید. به عکس در بخشی از غرب سرزمین ماد، بنیادها همچنان دست نخورده ماندهاست. بلکه تسلط مادها وضعیت نژادی و زبانی برخی از سرزمینهایی را که بعداً به قلمرو مادها ملحق شد، تغییر داده و به مسیر توسعهٔ مادی کشاندهاست و به موازات بخش غربی قلمرو خود، آنها را توسعه دادهاست.
زبان پارتی (پهلوانیک)، که به نظر زبان شناسان همراه با زبان مادی در زمرهٔ زبانهای شمال غربی، خانوادهٔ زبانهای ایرانی جای میگیرند؛ بیش از دیگر زبانها بر زبان کردی تأثیر نهادهاست و امروزه رد پای این تأثیرات در گویش آیینی زبان کردی، دیده میشود.
همزمان با سقوط و فروپاشی امپراتوری ساسانی و حمله اعراب به ایران در ایران، وقفهٔ تازهای برای زبان کردی آغاز شد. زبان مادی در آن زمان به نسبت زبان رایج دوران اقتدار امپراتوری ماد، دستخوش تغییرات ۱۳۰۰ ساله شده بود. به همان نسبت که زبان پارسی باستان پیشرفت کرده و به زبان دری / پارسیک تبدیل شده و آمادگی و ظرفیت آنرا یافتهاست که زبان پارسی کنونی از آن جدا شود؛ زبان مادی هم پیشرفت کرده و دستخوش چنان تحولات و دگرگونیهایی شده؛ که استخراج زبان کردی از آن ممکن شده باشد.
دین و مذهب
کردها در استانهای کرمانشاه و ایلام شیعه و بخشی اهلسنت هستند. در استان کردستان و بخشهایی از استان آذربایجان غربی اهلسنت هستند. در بین کردها نزدیک به ۵۰ هزار خانوار و شاید بیشتر یزیدی هستند. علاوه بر این، جمعیت قابل ملاحظهای از کردها که به یارسان و اهل حق معروفند در میان کردها هستند که مرکز سکونت آنها منطقه دالاهو و کرمانشاه و بصورت پراکنده در کردستان است. سایر کردها نیز مسیحی یا یهودی هستند.
آداب و رسوم
بوکه باران، از آداب و رسوم باران خواهی در کردستان است که در ایام خشکسالی یا سال هایی که میزان بارندگی آن کم است برگزار می شود. بوک به معنی عروسک است. دختران نوجوان روستا با استفاده از دو تکه چوب عروسکی ساخته و لباسی از پارچه های رنگی بر تن آن عروسک می پوشانند و برای آن سربندی درست می کنند. سپس آن عروسک را در دست می گیرند و در حالی که شعر می خوانند در کوچه ها می گردند. هنگام عبور « بوکه باران » از کوچه ها اهالی بر آن عروسک آب می پاشند به نیت این که باران و گندم در آن سال فراوان باشد. اهالی هدایایی مانند تخم مرغ، پول و یا گردو به دختران می دهند. دختران پس از گذراندن بوک ( عروسک ) از همه کوچه ها آن را به قبرستان و یا زیارتگاه موجود در روستا می برند، سپس آن را می سوزانند و یا به آب می اندازند و هدایای جمع آوری شده را بین خود تقسیم می کنند. اهالی روستای هشمیز از دهستان ژاورود شرقی، بخش مرکزی شهر سنندج در منطقه ای سرد و خشک در 36 کیلومتری جنوب غرب سنندج به این عروسک « بووکه چووینه »( bokâ cuwina) گویند و آن عروسک چوبی را در گهواره ای گذاشته و می چرخانند. این دختران هنگام چرخاندن عروسک در کوچه ها اشعاری را آواز وار و آهنگین و به صورت دسته جمعی می خوانند. [۶۲]
[ویرایش] بخشهای کردنشین ایران
نواحی کردنشین ایران شامل استان کردستان، بخشهایی از استان آذربایجان غربی، استان کرمانشاه، بخشهایی از ایلاماست. در قسمتهایی از استان خراسان شمالی و قسمتهایی از خراسان رضوی نیز مناطقی وجود دارند که مردم در آن مناطق به زبان کرمانجی صحبت میکنند که از این میان میتوان به مناطق: اسفراین، بجنورد، شیروان، قوچان، درگز، چناران و باجگیران اشاره نمود. مردم کردتبار این مناطق بنا به روایت تاریخ از ایل افشار هستند که در زمان شاه اسماعیل از منطقه جنوب دریاچه ارومیه به این نواحی برای محافظت از قلمرو شاه اسماعیل کوچ داده شدند و بنا به روایتی دیگر شاه اسماعیل آنان را به خاطر تضعیف سرکشی خانهای کرمانجی و استفاده از آنان در مقابله با حملات بی امان ازبکان به خراسان بزرگ کوچاند.[۶۳]
طبق قانون اساسی ایران تدریس ادبیات زبانهای قومی از جمله زبان کردی در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است (اصول پانزدهم و نوزدهم) ولی در عمل تا امروز انجام نیافتهاست. همچنین در ایران تأسیس و انتشار رسانههای همگانی به زبانها و یا گویشهای منطقهای کاملاً آزاد است. [۸]
پانویس
1.↑ The Kurds: culture and language rights (Kerim Yildiz, Georgina Fryer, Kurdish Human Rights Project; 2004): 23% of Turkey, 23% of Iraq, 10% of Iran, 6%+ of Syria; plus 1–2 million in neighboring countries and the diaspora
2.↑ Sandra Mackey , “The reckoning: Iraq and the legacy of Saddam”, W.W. Norton and Company, 2002. Excerpt from pg 350: “As much as 25% of Turkey is Kurdish.”
3.↑ CIA World Factbook gives about 14 million (۱۸٪ Kurds out of ۷۶٫۸ million total population) (۲۰۰۸ est.)
4.↑ Juvenile Nonfiction, “ The Handbook of Middle East ”, Publisher: ۲۱st Century, 2002. pg ۱۴۴:”About 20 percent of Turkey ’s population is Kurdish.”
5.↑ Kemal Kirisci, Gareth M. Winrow, “The Kurdish Question and Turkey ”, Routledge, 1997. pg ۱۱۹: “According to Turgut Ozal there were 12 million Kurds in Turkey . .. Van Bruinessen has argued that a ‘reasonable and even conservative’ estimate for the size of Kurdish population in 1975 was ۷٫۵ millions, which amounts to 19 percent of the population”
6.↑ Sandra Mackey , “The reckoning: Iraq and the legacy of Saddam”, W.W. Norton and Company, 2002. Excerpt from pg ۳۵۰: “As much as ۲۵٪ of Turkey is Kurdish.”
7.↑ ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ “Beverley Milton-Edwards, “Contemporary politics in the Middle East” Polity, 2006. pg ۲۳۱: “They form a population in all four states, making 23 percent in Turkey, 23 percent in Iraq, 10 percent in Iran and 8 percent in Syria (Mcdowell, 2003, p ۳-۴).”
8.↑ Estimate based on ۷٪ of ۶۸٬۶۸۸٬۴۳۳: World Factbook, s.v. Iran;
9.↑ Estimate based on ۱۵٪ to ۲۰٪ of ۲۶٬۷۸۳٬۳۸۳: World Factbook, s.v. Iraq; Encyclopedia of the Orient, s.v. Iraq: Religions and Peoples.
10.↑ Syria (۰۲/۱۰) The Kurds and Kurdistan: A General Background, in Kurdish Culture and Society: An Annotated Bibliography. Comp. Lokman I. Meho & Kelly Maglaughlin (Westport, CT: Greenwood Press, 2001), p. ۴, [http://books.google.com/books?id=sl4PIeyWriUC&pg=PA3&lpg=PA3&dq=%22The+Kurds+and+Kurdistan:+A+General+Background%22&source=bl&ots=bi-xN5Xwcd&sig=jxTkV_bhnEkpbxL2uRSZEIpp1c0&hl=en&sa=X&oi=book_result&resnum=4&ct=result#PPA4,M1 viewable on Google Books
11.↑ Council of Europe Parliamentary Assembly
12.↑ ۱۴٫۰ ۱۴٫۱ A report by Lord Russell-Johnston. «The cultural situation of the Kurds» (en). Council of Europe. بازبینیشده در فوریه ۲۰۱۰.
13.↑ Kurds in the UK, BBC News 9 December ۲۰۰۸
14.↑ Kurds in the UK, BBC News 9 December ۲۰۰۸
15.↑ کرد و پراکندگی او در گستره ایران زمین - ح. بهتویی - ۱۳۷۷ - تهران.
ایلها و طایفههای عشایری کرد ایران. علی میرنیا. ناشر نسل دانش. ایران. ۱۳۶۸.
آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد و کردهای قم. انتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
کردها نوادگان مادها - و. مینورسکی - ۱۳۸۲ نشر: ژیار
سیسیل جی ادموندز: کردها، ترکها، عربها ص ۱۳، ترجمه یونسی
بنیانهای تاریخی کردان
و. نیکیتین - کرد و کردستان ترجمه محمد قاضی - نشر درایت ۱۳۶۳. ص ۴۲-۵۱،
16.↑
کرد و پراکندگی او در گستره ایران زمین - ح. بهتویی - ۱۳۷۷ - تهران.
ایلها و طایفههای عشایری کرد ایران. علی میرنیا. ناشر نسل دانش. ایران. ۱۳۶۸.
17.↑ ایران، دایره المعارف بزرگ اسلامی، جلد دهم، تهران ۱۳۸۰
18.↑ آیت محمدی. سیری در تاریخ سیاسی کرد و کردهای قم. ا نتشارات پرسمان. ۱۳۸۲
19.↑ و. نیکیتین - کرد و کردستان ترجمه محمد قاضی - نشر درایت ۱۳۶۳. ص ۴۲-۵۱،
20.↑ CIA - The World Factbook
21.↑ Joshua Project - Great Commission Status of the Kurd People Cluster
22.↑ مرکز آمار ایران. دفتر آمارهای جمعیت، نیروی کار و سرشماری.: جمعیت و متوسط رشد سالانه : آبان ۱۳۸۵.
23.↑ مرکز آمار ایران. دفتر آمارهای جمعیت، نیروی کار و سرشماری.: خانوار و جمعیت استانها برحسب ساکن و غیر ساکن: آبان ۱۳۸۵.
24.↑ محمد معین فرهنگ فارسی (متوسط) شش جلدی، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۶۲
25.↑ احسان یارشاطر: زبانها و لهجههای ایرانی: مقدمه لغتنامه دهخدا. تهران ۱۳۳۷
26.↑ محمد معین فرهنگ فارسی (متوسط) شش جلدی، انتشارات امیرکبیر، تهران ۱۳۶۲
27.↑ احسان یارشاطر: زبانها و لهجههای ایرانی: مقدمه لغتنامه دهخدا. تهران ۱۳۳۷
28.↑ G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009. Excerpt 1: ""Generally, the etymons and primary meanings of tribal names or ethnonyms, as well as place names, are often irrecoverable; Kurd is also an obscurity" " Excerpt 2: "It is clear that kurt in all the contexts has a distinct social sense, “nomad, tent-dweller”. It could equally be an attribute for any Iranian ethnic group having similar characteristics. To look for a particular ethnic sense here would be a futile exercise." pg 24: "The Pahlavi materials clearly show that kurd in pre-Islamic Iran was a social label, still a long way off from becoming an ethnonym or a term denoting a distinct group of people." [۱]
29.↑ V. Minorsky, Encyclopedia of Islam: «We thus find that about the period of the Arab conquest a single ethnic term Kurd (plur. Akrād) was beginning to be applied to an amalgamation of Iranian or iranicised tribes.,»Kurds«in Encyclopaedia of Islam». Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill Online. accessed 2007.
30.↑ ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ زبانها و گویشهای ایران. منبع: کتاب تاریخ زبان فارسی نویسنده: دکتر پرویز ناتل خانلری
31.↑ قومیتها در بوستان سعدی، بازدید: ژوئن ۲۰۰۹.
32.↑ عبدالله شهبازی، مقدمهای بر شناخت ایلات و عشایر، تهران: نشر نی، ۱۳۶۹، صص ۸۷- ۱۱۸.
33.↑ Martin van Bruinessen, «The ethnic identity of the Kurds», in: Ethnic groups in the Republic of Turkey, compiled and edited by Peter Alford Andrews with Rüdiger Benninghaus [=Beihefte zum Tübinger Atlas des Vorderen Orients, Reihe B, Nr.۶۰]. Wiesbaden: Dr. Ludwich Reichert, 1989, pp. ۶۱۳-۲۱. excerpt: «The ethnic label»Kurd«is first encountered in Arabic sources from the first centuries of the Islamic era; it seemed to refer to a specific variety of pastoral nomadism, and possibly to a set of political units, rather than to a linguistic group: once or twice,»Arabic Kurds«are mentioned. By the 10th century, the term appears to denote nomadic and/or transhumant groups speaking an Iranian language and mainly inhabiting the mountainous areas to the South of Lake Van and Lake Urmia, with some offshoots in the Caucasus...If there was a Kurdish speaking subjected peasantry at that time, the term was not yet used to include them.»[
34.↑ Wladimir Iwanov:«The term Kurd in the middle ages was applied to all nomads of Iranian origin».(Wladimir Ivanon, «The Gabrdi dialect spoken by the Zoroastrians of Persia», Published by G. Bardim 1940. pg 42)
35.↑ David Mackenzie: «If we take a leap forward to the Arab conquest we find that the name Kurd has taken a new meaning becoming practically synonmous with 'nomad', if nothing more pejorative» D.N. Mackenzie, «The Origin of Kurdish», Transactions of Philological Society, 1961, pp ۶۸-۸۶
36.↑ Richard Frye,«The Golden age of Persia», Phoneix Press, 1975. Second Impression December 2003. pp ۱۱۱: "Tribes always have been a feature of Persian history, but the sources are extremly scant in reference to them since they did not 'make' history. The general designation 'Kurd' is found in many Arabic sources, as well as in Pahlavi book on the deeds of Ardashir the first Sassanian ruler, for all nomads no matter whether they were linguistically connected to the Kurds of today or not. The population of Luristan, for example, was considered to be Kurdish, as were tribes in Kuhistan and Baluchis in Kirman"
37.↑ محمد بن جرير طبرى، ابوالقاسم حالت تاریخ طبری، ابوالقاسم حالت، ج۱۱، ص۴۹۷۷
38.↑ و. نیکیتین - کرد و کردستان ترجمه محمد قاضی - نشر درایت ۱۳۶۳. ص ۴۲-۵۱،
39.↑ ایرانشهر-جلد اول ۱۳۴۲- یونسکو- کمیسیون ملی یونسکو در ا یران ص۹۷
40.↑ سیسیل جی ادموندز: کردها، ترکها، عربها ص ۱۳، ترجمه یونسی
41.↑ ایرانشهر-جلد اول ۱۳۴۲- یونسکو- کمیسیون ملی یونسکو در ا یران ص۹۷
42.↑ سیسیل جی ادموندز: کردها، ترکها، عربها ص ۱۳، ترجمه یونسی
43.↑ و. نیکیتین - کرد و کردستان ترجمه محمد قاضی - نشر درایت ۱۳۶۳. ص ۴۲-۵۱،
44.↑ كتابشناسي كسروي
45.↑ Richard Frye,"The Golden age of Persia", Phoneix Press, 1975. Second Impression December 2003. pp 111: "Tribes always have been a feature of Persian history, but the sources are extremly scant in reference to them since they did not 'make' history. The general designation 'Kurd' is found in many Arabic sources, as well as in Pahlavi book on the deeds of Ardashir the first Sassanian ruler, for all nomads no matter whether they were linguistically connected to the Kurds of today or not. The population of Luristan, for example, was considered to be Kurdish, as were tribes in Kuhistan and Baluchis in Kirman"
46.↑ G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009. It seems, the social aspect of the term Kurd was prevalent even in the times of Sharaf Khan (16th century), who used the yefe-ye akrd (“race of Kurds”) to imply ethnic groups of different kinds but with similar lifestyles and social and economic setups. The Kurds, according to him, “are of four kinds (qism), and their language(s) and habits are different from each other: first, the Kurmn; second, the Lur; third, the Kalhor; [and] fourth, the Grn” (Scheref 1862: 13). One thing, however, is certain: the process of the evolution of this social term into an ethnonym took, no doubt, a long time-span (see Graph 1), going through different peripeteia of semantic crystallisation and choice of the relevant denotatum or referent [۲]
47.↑ Martin van Bruinessen. "The ethnic identity of the Kurds", in: Ethnic groups in the Republic of Turkey, compiled and edited by Peter Alford Andrews with Rüdiger Benninghaus [=Beihefte zum Tübinger Atlas des Vorderen Orients, Reihe B, Nr.60]. Wiesbaden: Dr. Ludwich Reichert, 1989, pp. 613-21. The ruler of the autonomous Kurdish emirate of Bitlis, Sharaf al-Din Khan, composed a history of the Kurds, Sharafnama (1005/1596), in which he compiled detailed information on Kurdish dynasties of the past and all tribes of his day. He included Sunnis and Yezidis as well as Alevi Kurds, and the speakers of Zaza as well as of Kurmanji dialects, and even such groups that would not be considered as Kurds today, such as the Lor and Bahtiyari in Iran. Both authors paid little attention to the lower strata of society; where they spoke of Kurds they seemed to mean the ruling families and their tribal followers only. Not all tribesmen, it should be stressed, were pastoral nomads or transhumants. There were also sedentary tribesmen, who were free cultivators or had become townsmen. [۳]
48.↑ V. Minorsky, "The Guran" , BSOAS, University of London, Vol. 11, No. 1 (1943 pp 75-103 This enumeration gives a clear idea of the main groups of the Iranian mountaineers, but only the Kurmanj, and possibly the Kalhur, come under the heading Kurd, whereas the Lur and the Guran stand apart, both for linguistic and ethnological reasons.
49.↑ G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009. It seems, the social aspect of the term Kurd was prevalent even in the times of Sharaf Khan (16th century), who used the yefe-ye akrd (“race of Kurds”) to imply ethnic groups of different kinds but with similar lifestyles and social and economic setups. The Kurds, according to him, “are of four kinds (qism), and their language(s) and habits are different from each other: first, the Kurmn; second, the Lur; third, the Kalhor; [and] fourth, the Grn” (Scheref 1862: 13). One thing, however, is certain: the process of the evolution of this social term into an ethnonym took, no doubt, a long time-span (see Graph 1), going through different peripeteia of semantic crystallisation and choice of the relevant denotatum or referent [۴]
50.↑ "Ludwig Paul, "Kurdish Language" in Encyclopaedia Iranica" http://www.iranica.com/articles/kurdish-language-i
51.↑ "Ludwig Paul, "Kurdish Language" in Encyclopaedia Iranica" http://www.iranica.com/articles/kurdish-language-i Any attempt to study or describe the history of the Kurdish (Kd.) language(s) faces the problem that, from Old and Middle Iranian times, no predecessors of the Kurdish language are yet known; the extant Kurdish texts may be traced back to no earlier than the 16th century CE
52.↑ Windfuhr, Gernot (1975), “Isoglosses: A Sketch on Persians and Parthians, Kurds and Medes”, Monumentum H.S. Nyberg II (Acta Iranica-5), Leiden: 457-471
53.↑ G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009. (p.21)
54.↑ D.N. Mackenzie, "The Origin of Kurdish", Transactions of Philological Society, 1961, pp 68-86
55.↑ Martin van Bruinessen, Nationalisme kurde et ethnicités intra-kurdes", Peuples Méditerranéens no. 68-69 (1994), 11-37. The great orientalist and expert on the Kurds, Vladimir Minorsky, once claimed that the various Kurdish dialects (from which he excluded Zaza and Gurani) showed underneath their obvious differences a remarkable unity, especially remarkable when compared with the great variety of very dissimilar Iranian languages spoken by the inhabitants of another mountainous area, the Pamirs. He concluded that this basic unity of the Kurdish language derived from a single language spoken by a large and important people, and suggested that these might have been the Medes (whom Kurdish nationalists in fact like to see as their ancestors). This view was criticised by the linguist D.N. MacKenzie, according to whom there are but few linguistic features that all Kurdish dialects have in common and that are not at the same time found in other Iranian languages. Systematic comparison of significant features of Kurdish with other Iranian languages moreover showed, according to MacKenzie, that Kurdish proper differs on a number of important points from what is known about Median. Kurdish has a strong south-western Iranian element, whereas Median presumably was a northwestern Iranian language. Zaza and Gurani, two related Iranian languages spoken in the north-western and south-eastern extremes of Kurdistan, do belong to the north-west Iranian group, and many of the differences between the northern ("Kurmanci") and southern ("Sorani") dialects of Kurdish proper are due to the profound influence of Gurani on the latter.[5] MacKenzie's message, which he appeared to direct at Kurdish nationalist ideologues at least as much as at Minorsky, was that the Kurds have neither common origins nor basic cultural unity
56.↑ G. Asatrian, Prolegomena to the Study of the Kurds, Iran and the Caucasus, Vol.13, pp.1-58, 2009 The Central Iranian dialects, and primarily those of the Kashan area in the first place, as well as the Azari dialects(otherwise called Southern Tati) are probably the only Iranian dialects, which can pretend to be the direct offshoots of Median (on the Medians and their language, see D’yakonov 1956; idem 1993; Mayrhofer 1968; Schmitt 1967; also Asatrian 2009) (pg 22)
57.↑ Bois, Th.; Minorsky, V.; Bois, Th.; Bois, Th.; MacKenzie, D.N.; Bois, Th. "Kurds, Kurdistān." Encyclopaedia of Islam. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2007. Brill Online. 10 November 2007
58.↑ Joshua Project - Great Commission Status of the Kurd People Cluster
59.↑ دا نشنامه کوچک <
60.↑ انسان شناسی و فرهنگ
61.↑ ک.توحدی، حرکت تاریخی کرد به خراسان، انتشارات توس و اسفند, ۱۳۶۶ و ۱۳۷۸.
[ویرایش] منابعصفا، ذبیح اللّه، تاریخ ادبیات در ایران (۸جلد)، انتشارات فردوس.
تاریخ ایران، سرپرسی سایکس، ۱۳۵۵.
کتاب تاریخ ایران دکتر خنجی