یادگیری انگبیسی

یادگیری انگبیسی

نوشته مانیلین بونچیِن Manylen bunchean

ترجمه گارگین فتائی

.

یادگیری ، یادگیری انگلیسی هرروز

یاد میگیرم و بعد فراموش می کنم

فراموش می کنم باز به خاطر می آورم

آه مغزم

چه وقت یاد خواهم گرفت

که چگونه حرف بزنم؟

چگونه بنویسم؟

چگونه انگلیسی را روان بخوانم؟

یاد گرفتن انگلیسی مثل شمردن دانه های برنج است

نمی دانم چه وقت تمام خواهم کرد

انگلیسی مثل فهمیدن زبان یک حیوان است

مثل نوشتن حروف بدون دست

مثل قدم زدن با چشمان کور

مثل این است که یاد بگیری  در خیزش آب چگونه شنا کنی

و اسکی کنی برای اولین بار 

 

 

 

 

 

 

Concern / concerned / concerning

Concern / concerned / concerning

اگر شما می گوئید که کسی  " concerned " است یعنی او نگران است

 

من درباره پسرم نگرانم – او در مدرسه نمرات خوبی نمی گیرد

I’m concerned about my son – he’s not getting good grades in school.

 

من در یک شهر بزرگ زندگی می کنم و مادرم در مورد امنیتم نگران است

I live in a big city, and my mother is concerned for my safety.

 

ما از این نگرانیم که قادر به اتمام  پروژه سر موقع  نباشیم

We’re concerned that we won’t be able to finish the project in time.

 

شما می توانید برای صحبت کردن در مورد چسزی که شما را نگران می سازد  بگوئید “it concerns me”

 

من در سه روز گذشته درد معده داشته ام این مرا دارد نگران  میکند

I’ve had a stomachache for the past three days. It’s starting to concern me.

 

این که معلم ها به نظر میرسد علاقه مند به کمک به بچه ها نیستند  مرا نگران میکند

It concerns me that the teachers don’t seem interested in helping the students.

 

کلمه  " concern " اسم است و به معنی نگرانی است

 

شیلا با یک  محکوم سابق ازدواج می کند . پدرش در باره این ارتباط نگرانی های عمیقی دارد

Sheila is going to marry an ex-convict. Her father has deep concerns about the relationship.

 

 

 در باره اینکه اقتصاد مملکت ممکن است وارد یک عقب گرد شود نگرانی فزاینده ای وجود دارد

There is growing concern that the country’s economy may enter into a recession.

 

من درباره این قرارداد نگرانی هایی دارم . به نظر میرسد که معامله خوبی  نیست

I have a few concerns about this contract – it doesn’t seem like a good deal.

 

کلمه  " concerning " معنی کاملاً متفاوتی دارد و به معنی " در ارتباط با " یا دربارهء  " است

 

لطفاً بانک محلی خود را برای اطلاعات بیشتر در مورد حسابتان ملاقات کنید

Please visit your local bank for more information concerning your account.

 

کلمه “Concerning” کمی رسمی است . به جای آن  ما در انگلیسی روزمره از “about”  استفاده می کنیم

 

رسمی

تعدادی سوال مربوط به برنامه وجود دارد

 

There were a number of questions concerning the new program.

 

غیر رسمی

Informal: There were a number of questions about the new program.

 

وقتی کلمه " concerned " به عنوان یک اسم مفعول ( بعدد از فاعل ) بیاید به معنی درگیر یا  معیوب  است

 

در بار دعوای بزرگی صورت رخ داد . پلیس با هر شخص درگیر صحبت کرد

 

There was a big fight at the bar. The police talked with everyone concerned.

یعنی هر کسی که درگیر در این حادثه بود

 

 

بعد از اینکه در روند تولید کالا عیبی کشف شد  محصولات  معیوب فراخوانده شدند

After a defect was discovered in the manufacturing process, the products concerned were recalled.

 

 

 

 

 

 

ایام سوگواری

ایام سوگواری

گارگین فتائی

.

 

این روزها ایام عزاداری و سوگواری به مناسبت فرا رسیدن  ایام محرم و تاسوعا و عاشورای حسینی است.

امام حسین امام سوم شیعیان است که از او با عنوان سالار شهیدان نیز یاد می شود.

در ایام محرم و بخصوص در این دو روز ، مرامسم ویژه به همراه تعزیه خوانی و نوحه خوانی در تکایا و ادای  قربانیها و نذرها صورت می گیرد و البته  اشعار و ترانه های خاص این ایام هم ساخته می شوند.

به همین دلیل حال و هوای این روزهای ایران حال و هوای عمدتاً سوگواری است و البته شیعیان در سایر نقاط دنیا هم چنین ایامی را برگزار می کنند از جمله برگزاری مراسم این ایام در مسجد کبود ایروان.

در ادیان و مذاهب مختلف  ممکن است آداب و اصولی وجود داشته باشند که در سایر مذاهب و ادیان سابقه نداشته و یا حتی اعتقادی به آنها نداشته باشند اما این عدم وجود سایقه یا نبود اعتقاد ، منافاتی با ادای احترام نسبت به این مراسم ندارد بویژه انکه ما در دنیای تکثر فرهنگها و عقائد زندگی می کنیم و در چنین شرائطی که سازمانهای گسترده ای همچون سازمان ملل متحد  و همچنین مراکز بزرگ تقریب ادیان  و مذاهب در جهت نزدیکی فرهنگها و برقراری ثبات و ارامش می کوشند درست نیست که طبل انحصار طلبی و برتری طلبی بزنیم.

ما هم در جهت احترام به این ایام فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی و شهادت امام سوم شعیان را به شیعیان ایران و جهان  را تسلیت می گوئیم و خود را در غم آنها شریک می دانیم

 

ومیان 15:12

خوشی‌ کنید با خوشحالان‌ و ماتم‌ نمایید با ماتمیان‌

 

 

 

 

 

Compliment / complement

Compliment / complement

دو کلمه " Compliment " و  " complement "  تلفظشان یکی است اما در معنی کاملاً با هم متفاوت  بوده و دارای معانی متفاوتی  هستند  .

کلمه " Compliment " می تواند هم اسم و هم فعل باشد. یک  " Compliment " یک عقیده مثبت در باره کسی یا چیزی است  برای مثال

تو چشمان زیبایی داری

"You have beautiful eyes!"

 

و فعل آن به معنی ارائه یک نظر مثبت  نسبت به کسی یا چیزی است

 

او از من به خاطر مهارت های طراحی  من در  وب تمجید و تعریف کرد

He complimented me on my web design skills.

 

 

He paid me a compliment on my web design skills.

 

صفت این کلمه یعنی  " complimentary  " به معنی مجانی   است

 

در این هتل صبحانه مجانی است

At this hotel, breakfast is complimentary.

 

وقتی تو در آن کافه قهوه سفارش می دهی  یک شیرینی مجانی هم به دست می آوری

You get a complimentary cookie when you order coffee at that café.

 

کلمه " Complement " نیز می تواند  هم اسم و هم فعل باشد . اگر دو چیز همدیگر را " تکمیل  complement  " کنند این به این معنی است که آنها با همدیگر بهتر عمل می کنند

 

 

این گردنبند مکمل ایده آل برای لباس شماست.

That necklace is the perfect complement to your outfit.

 

شریک کاری من و من واقعاً همدیگر را کامل می کنیم . ما یک تیم خوب هستیم

My business partner and I really complement each other. We make a good team.

 

صفت این کلمه یعنی " complementary "  به معنی دو چیزی که متفاوت اما با هم دیگر بهتر عمل می کنند است  . شما می توانستید  بگوئید

 

شریک  کاری من و من دارای مهارت های مکمل  هستیم

 “My business partner and I have complementary skills.”

 

 

 

 

نقد فیلم لاتاری

 نقد فیلم لاتاری

گردآوری از گارگین فتائی

.

کارگردان

محمدحسین مهدویان

تهیه‌کننده

سید محمود رضوی

نویسنده

ابراهیم امینی

محمدحسین مهدویان

بازیگران

ساعد سهیلی

جواد عزتی

حمید فرخ‌نژاد

هادی حجازی‌فر

نادر سلیمانی

مهدی زمین‌پرداز

علیرضا استادی

مهسا باقری

زیبا کرمعلی

موسیقی

حبیب خزایی‌فر

روزبه بمانی

فیلم‌برداری

هادی بهروز

 

تدوین

حسین جمشیدی گوهری

سجاد پهلوان‌زاده

توزیع‌کننده

سیمای مهر

تاربخ انتشار

بهمن ۱۳۹۶ در جشنواره فیلم فجر

۲۳اسفند ۱۳۹۶ اکران عمومی

مدت زمان

 ۱۱۴دقیقه

کشور

ایران

 

زبان

فارسی

فروش گیشه

 ۱۵٬۰۰۰٬۰۰۰٬۰۰۰تومان

 

 [لاتاری] فیلمی با کارگردانی محمدحسین مهدویان، نویسندگی ابراهیم امینی و محمدحسین مهدویان و به تهیه‌کنندگی سید محمود رضوی محصول سال ۱۳۹۶ است.

این فیلم در تاریخ ۲۳ اسفند ۱۳۹۶ در سینماهای ایران اکران شده‌است؛ و پرمخاطب‌ترین فیلم سی و ششمین جشنواره فجر است. لاتاری اکنون دومین فیلم پرفروش غیر کمدی سینمای ایران و پر مخاطب‌ترین فیلم اکران نوروزی ۱۳۹۷ می‌باشد. این فیلم به دلیل موضوع خاصی که دارد ماه ها در انتظار گرفتن پروانه ساخت بوده است.

 

خلاصه فیلم

امیر علی (ساعد سهیلی) و نوشین (زیبا کرمعلی) عاشق یکدیگر هستند و در کنار رویای برنده شدن لاتاری و گرفتن گرین کارت آمریکا، برخلاف رضایت خانواده هایشان می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند. پدر دختر ورشکست شده و برادر بزرگترش، نیما (جواد عزتی) به دلیل بدهی ۳۰۰ میلیونی در زندان به سر می برد. در چنین وضعیتی، نوشین با پیشنهاد شخصی به نام سامی و اصرار کم و بیش پدرش با فرستادن ویدیویی برای امیرعلی از او خداحافظی کرده و برای کار در شرکتی با درآمد بالا، عازم دبی می شود. امیر علی که به شخص سامی و شغل او بسیار مشکوک است، به تعقیب وی می پردازد و به سبب قرار ها و دیدارهای سامی با دخترهای متفاوت، نسبت به ماجرا بدگمان تر می شود. در این بین ناگهان خبر خودکشی نوشین (که تنها چند روز است به دبی سفر کرده است)، همگان را دچار بهت می کند. امیر علی دیوانه وار به دنبال کشف علت خودکشی نوشین برمی خیزد و پس از آنکه متوجه می شود سامی پا به فرار گذاشته و نیز به سبب قولی که به نیما داده که نگذارد خون خواهرش پایمال شود، درمانده و عاجز به حاج موسی (هادی حجازی فر) پناه می آورد. حاج موسی، رزمنده سال های دور و مربی امروز فوتبال، به او در یافتن حقیقت ماجرا کمک می کند. ایشان در ابتدا به سراغ حاج مرتضی (حمید فرخ نژاد) که از نیروهای امنیتی و هم رزم سال های جنگِ موسی است می روند و جز تاکید مرتضی بر وجود مسئله قاچاق دختران ایرانی به دبی و سوء استفاده از آنان، کمک دیگری از وی نصیبشان نمی شود. سرانجام امیرعلی به پیشنهاد (و بیشتر تحریک) حاج موسی، تصمیم می گیرد برای پیدا کردن سامی، شخصا به دبی برود و موسی نیز خواستار همراهی او در این سفر می شود. در دبی به کمک رفیق و هم رزم دیگر حاج موسی (نادر سلیمانی) که در آنجا اقامت دارد، سامی را پیدا کرده و متوجه می شوند در قضیه نوشین پای یکی از خلیفه زادگان دبی وسط است که نوشین را در یک مراسم مدلینگ دیده و تقاضای هم خوابگی با او را کرده است. امیرعلی و موسی به قصد انتقام به محل اقامت سامی می روند اما به دلیل دخالت حاج مرتضی نا کام می مانند. در پایان فیلم اما بار دیگر امیرعلی که به سراغ سامی رفته، به شدت با او درگیر و با دخالت حاج مرتضی سامی کشته می شود و حاج موسی نیز در حرکتی شگفتی آور هلال، آقا زاده عرب را در کافه ای در ملاعام با ضربات چاقو به قتل می رساند.

 

 

.

نقد فیلم        

 

 

لاتاری سومین فیلم داستانی محمدحسین مهدویان در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر در بخش مسابقه حضور دارد. به بهانه این فیلم نگاهی به کارنامه این کارگردان و واقع‌گرایی فیلم‌هایش خواهیم انداخت.

  این مطلب نقد فیلم لاتاری نیست که یکی از فیلم‌های بخش سودای سیمرغ سی و ششمین جشنواره فیلم فجر است. شکوه و شکایت هم نیست. تأسف و حسرت برای فیلم‌سازی که فیلم قبلی‌اش را دوست داشتم و میزانسن‌ها و شکل تدوین و روند فیلم‌نامه‌اش را تحسین می‌کردم، هم نیست. حتی حاصل خشونتی که از دل فیلم به نوشته‌ام راه پیدا کرده هم نیست. ربطی هم به سخن‌های جنجالی فیلم‌ساز در صدا و سیما و برنامه هفت ندارد که خودش، فیلمش را شعاری و شعارزده خوانده و به آن افتخار کرده است. واقعیتش به هزینه‌های آن‌چنانی فیلم‌هایی که از ارگان‌های به خصوص حمایت می‌شوند هم ارتباطی ندارد؛ بلاخره دستشان می‌رسد و درخواست ما جز این نیست که ای که دستت می‌رسد کاری نکن که پشیمانی به بار آید.

این مطلب حاصل نگرانی برای فیلم‌نامه غلط انداز لاتاری هم نیست. فیلم‌نامه‌ای که بیش از هر چیز شبیه یک فیلم جنجالی دیگر است که کاملاً اتفاقی اسمی شبیه به همین فیلم دارد:‌ لانتوری ساخته رضا درمیشیان. وجه تشابه این دو فیلم ایرانی نگاه غیر انسانی فیلم‌ساز به مسائل جامعه‌اش است. در هر دو فیلم مخاطب، المان‌هایی از جامعه را جلوی چشمش روی پرده می‌بیند که دغدغه‌اش هستند. از اختلاف طبقاتی و فقر و مشکل اقتصادی شخصیت‌ها گرفته تا عشق‌های ناکام جوان‌ها، خودفروشی، فحشا و همه مباحث پرالتهاب جامعه که خون مخاطبان را به جوش آورده است. به این مسائل خون به جوش آمدن‌های تاریخی مردم ایران را هم اضافه کنید، نفرت از عرب‌ها و آقازاده‌ها و قصه تمام می‌شود. فیلمساز در تمام مدت فیلم به مسائلی اشاره می‌کند که سال‌هاست کفر مردم را درآورده، تا امتیاز مورد نظر خود را به دست بیاورد.

فیلم لاتاری با تصاویری مستند‌گونه و فرم تدوینی مشابه ماجرای نیمروز آغاز می‌شود

مهدویان از سینمای مستند می‌آید. حتی ارتباطش با سینمای مستند را کماکان حفظ کرده و در جشنواره سینما حقیقت امسال فیلم ترور سرچشمه را روی پرده داشته که به حوادث تروری می‌پرداخت که در آن آیت‌الله بهشتی شهید شد. مسئله اصلی آن فیلم یافتن حقیقت ماجرایی بود که سال‌ها پیش رخ داده و پرونده‌اش نیمه‌تمام مانده است. در دو تجربه اول سینمايی‌اش تلاش کرد فیلمی با حال و هوای مستند-داستانی بسازد. حال و هوایی که باعث می‌شود که تصور رئالیستی بودن از فیلم داشته باشیم و به همین دلیل راحت‌تر واقعی بودن فیلم و حرف فیلم‌ساز را بپذیریم. اما، یک اثر هنری را نمی‌توان به صرف آنکه به امور ملموس زندگی روزمره یا شخصیت‌های معمولی یا حتی غیر مرفه جامعه می‌پردازد، اثری رئالیستی تلقی کرد.

فیلم لاتاری با تصاویری مستند‌گونه و فرم تدوینی مشابه ماجرای نیمروز آغاز می‌شود. بالطبع از آنجایی که زمان فیلم در حال حاضر است جذابیت‌های مربوط به فضاسازی را هم ندارد. از آن گذشته در ماجرای نیمروز روایت دوربین هم‌راستا می‌شود با روایت جوان اصلی فیلم که به عکاسی از شرایط ملتهب آن روزها مشغول شده اما راوی در لاتاری نامشخص است. فیلم‌ساز از همان لحظه آغازین خودش را نشان‌مان می‌دهد و نگاه از بالا به پایین فیلم و به زعم خود فیلم‌ساز شعاری (خشت اول کج فیلم) درست از همین نقطه شروع می‌شود. آشکارترین نشانه‌ای که نشان‌دهنده ساختار فیلم به انگیزه رئالیستی باشد، از طریق میزانسن فیلم، آن هم با استفاده از بازیگران غیرحرفه‌ای و فیلمبرداری در مکان‌های واقعی و محیط‌های آزاد نمود پیدا کند. استفاده از مکان‌های شهری و واقعی و القای فرم مستندگونه یک پاسخ مشخص برای بیننده دارد:‌ با یک فیلم اجتماعی سر و کار داریم که سعی دارد واقع‌گرا هم باشد. اما سوال اینجا است که این فرم مستند گونه و فیلمی که شبیه به فضای کلی اجتماع ساخته شده است آیا انگیزه رئالیستی و واقع‌گرایانه دارد یا فقط ظاهری از واقعیت را برای رسیدن به اهداف دیگر به ما نشان می‌دهد. اتفاقاً تصور من این است که نگاه فیلم‌ساز شباهت زیادی به شخصیت سامی در فیلم دارد. سامی با وعده مدلینگ، دختران ایرانی را فریب می‌دهد و به دبی می‌برد تا از آن‌ها سواستفاده‌ کند. درست شبیه بلایی که فیلمساز بر سر مخاطب می‌آورد. یک فضای عشقی، با طعم دغدغه‌های اجتماعی روزِ جامعه به مخاطب نشان می‌دهد و از فضای رئالیستی فیلمش برای نزدیک‌ شدن به مستند و واقع‌گرایی هم بهره می‌برد و ما را به دبی می‌برد تا از ما سواستفاده‌های ایدئولوژیک کند. از این نظر ابراهیم حاتمی‌کیا فیلم‌ساز شریف‌تر و به وقت شام فیلم شریف‌تری به حساب می‌آید چرا که اگر نقطه نظر ایديولوژیکی دارد، دستش را از رو نمی‌بندد و با فریب موضع خود را به مخاطب نمی‌خوراند.

برای درک بهتر سینمای واقع‌گرا اشاره کوچکی به تحلیل فیلم دزدان دوچرخه (Bicycle Thieves) ساخته ویتوریو دسیکا نوشته آندره بازن در کتاب سینما چیست؟ خواهیم کرد (ممکن است داستان کلی دزدان دوچرخه لو برود).

«کارگری یک روز تمام خیابان‌های رم را بیهوده زیر پا می‌گذارد و به دنبال دوچرخه ربوده شده‌اش می‌گردد. این دوچرخه، وسیله کارش بوده است و اگر پیدایش نکند باز بیکار خواهد ماند. در پایان روز، پس از ساعت‌ها جستجوی بی‌حاصل او نیز سعی می‌کند دوچرخه‌ای بدزدد. دستگیر می‌شود ولی آزادش می‌کنند. اکنون باز بیچاره است، ولی احساس شرم می­‌کند چون خودش را در حد یک دزد پایین آورده است.

اندیشه کلی فیلم چنان ساده است که شگفتی و خشم انسان را برمی‌انگیزد؛ در دنیایی که این کارگر زندگی می‌کرد فقرا باید از یکدیگر بدزدند تا زنده بمانند. ولی این اندیشه هیچگاه با این صراحت بیان نمی‌شود، بلکه رویدادها چنان با هم اتصال یافته‌اند که ظاهر یک حقیقت صوری را به خود می‌گیرند، ولی در عین حال ویژگی‌های داستانی را حفظ می‌کنند

نگاه دسیکا به ایتالیای پس از جنگ یک لذت غریب برای من دارد. در وضعیت بد اقتصادی، شرایط جنگ و تجاوز اندیشه‌های فاشیستی در جهان درست در موقعیتی که جنگ (یک اتفاق کاملاً بیرونی) عامل همه مشکلات است، نگاه دسیکا به درون جامعه‌اش معطوف می‌شود. کارگری از کارگر دیگری می‌دزدد و این بیچارگی عمومی خودش را نشان می‌دهد اما راهکار دسیکا از دل روابط بین مردم و نوع نگاه ‌آن‌ها به یکدیگر بیرون می‌آید. فیلم‌های رئالیستیِ دسیکا به قهرمانی از جنس قهرمان‌های هالیوودی احتیاجی ندارد چرا که اگر قواعد، هم‌الگو با فیلم‌های آمریکایی شوند ماهیت وجودی فیلم دسیکا و انگیزه‌های رئالیستی‌اش زیر سوال می‌رود.

 

فیلم لاتاری

روایت قصه در قدم اول مشکلی اساسی پیدا می‌کند و فیلمساز با فاصله زیادی از مخاطب عقب می‌ماند

لاتاری مسیری کاملاً معکوس طی می‌کند. کافی است به همین قصه کوتاه نگاه کنیم: پدری دختر خود (نوشین) را با رضایت خودِ دختر به دبی می‌فرستد (و حتی لحظه‌ای تردید نمی‌کند که چه هدف یا خطری ممکن است برای دختر در کشور غریب به وجود بیاید.) دلیل این تصمیم پدر و دختر، مشکلات معیشتی و اقتصادی است. دختر در دبی خودکشی می‌کند و جنازه‌اش به تهران برمی‌گردد. ساعد سهیلی که عاشق سینه‌چاک نوشین بوده (راستی این شکل نگاه به عشق ما را به یاد فیلم‌فارسی‌های پیش از انقلاب نمی‌اندازد؟) به دنبال یافتن حقیقت می‌گردد و موسی با بازی هادی حجازی فر هم بنا به انگیزه‌ها و دغدغه‌های اجتماعی سیاسی فرهنگی‌اش به او کمک می‌کند. حال روایت قصه در قدم اول مشکلی اساسی پیدا می‌کند. فیلمساز با فاصله زیادی از مخاطب عقب می‌ماند. مسئله اصلی فیلم مشخص نیست و بین آن است که حقیقت چیست و چه بلایی سر نوشین آمده است؟ که چندان هم برای مخاطب غیرقابل حدس نیست و اینکه حال چه باید کرد و انتقام به چه شکلی گرفته خواهد شد سرگردان است.

 

در فیلم ایستاده در غبار (فیلم اول مهدویان) یک مشکل اساسی سایه‌اش در تمام مدت فیلم روی روایت افتاده است. فایل صوتی از اطرافیان شهید متوسلیان باند صوتی فیلم است و مخاطب از هر ماجرایی که برای متوسلیان اتفاق افتاده است یک روایت صوتی و یک روایت تصویری به چشمش می‌خورد. نکته آنجاست که هنگام تماشای روایت دوم (تصاویر) مخاطب از پیش همه اطلاعات را دریافت کرده و تعلیق کاملاً در فیلم از بین می‌رود. این مشکل به طور عمده و گسترده درباره ساختار کلی لاتاری وجود دارد. مخاطب کاملاً نسبت به مسئله آگاه است و از لحظه‌ای که نوشین می‌گوید که قرار است برای کاری به دبی برود چیدمان فیلم‌ساز کاملاً لو می‌رود. نمود این عقب‌ماندگی شخصیت از مخاطب آن‌جایی است که ساعد سهیلی در دبی متوجه می‌شود که دلیل مرگ نوشین چیز دیگری بوده است و تصمیم به انتقام می‌گیرد. راستی مگر تصوری جز این داشته است؟ اگر به این مسئله شک داشته رفتنش به دبی احمقانه نبوده است؟ در این عقب‌ماندگی فیلم‌ساز چاره‌ای ندارد که با الگو گرفتن از فیلم به رنگ ارغوان شوک‌هایی نامنتاسب با ساختار فیلمش به مخاطب بدهد و یک فیلم رئالیستی را با حضور حمید فرخ نژاد تبدیل به جیمز‌باند کند و همراه با تشویق‌های تماشاگران بر سر جنازه واقع‌گرایی‌ که از دست رفته زاری کند.

نکته مهم‌تر در این قصه‌ای که تعریف شد این است که تکلیف سامی و شیخ عربی که مشخص است اما عامل اصلی این رخداد پدر نوشین است. چرا حمله تروریستی به سامی و شیخ عربی روی پدر نوشین صورت نپذیرفته است؟ اصلاً اگر قرار است هر کسی خودش برای پیاده کردن عدالت چنین عملیات بزرگی در سطح جهان انجام دهد و خودش قضاوت کند، خودش مقصر را شناسایی کند و خودش عدالت را پیاده کند (آن هم عدالتی که خود می‌شناسد و همه فاکتور‌های جانبی که در این ماجرا نقش دارند مثل پدر بی غیرت یا دختر سر به هوا یا وضعیت بد اقتصادی جامعه را نادیده بگیرد) که سنگ روی سنگ بند نمی‌شود و حاصلش فقط نمایش خشونت طلبی و زدن انگ تروریست به ایرانی‌ها خواهد بود. از این بگذریم که اگر قصه از دبی شروع می‌شد ضربه چندانی برای فیلم وارد نمی‌شد و تمام ۶۰ – ۷۰ دقیقه ابتدایی فیلم می‌توانست در عرض ۲۰ دقیقه روایت شود.

این مطلب نقد فیلم لاتاری نیست. شکوه و شکایت هم نیست. در حد و اندازه آنکه فیلم‌سازی را بازجویی کند هم نیست اما می‌خواهد جسارت به خرج دهد و به مستند ترور سرچشمه بازگردد. فیلمساز در مصاحبه‌هایش دوربینش را دقیقاً روبروی یک میز و صندلی در یک اتاق بسته و خفه گذاشته و مثل بازجو‌ها از همه شخصیت‌های فیلمش بازجویی می‌کند تا به حقیقتی درباره شهید شدن بهشتی برسد. بعد از ساخت سه فیلم داستانی درباره فیلم‌سازی که انقدر به یافتن حقیقت در فیلم‌هایش علاقه‌مند است فرصت آن رسیده تا مهدویان را روی صندلی مستند خودش بنشانیم و راجع به حقیقتی که با قطعیتی مثال زدنی بیان‌اش می‌کند از او پرس و جو کنیم تا به پاسخ این سوال برسیم: اگر شما به دنبال یافتن حقیقت هستید پس چرا از آن همه اتفاقات مهم در درون جامعه ایران سخن نمی‌گویید؟ آیا نسبت دادن معضلات اجتماعی به اتفاقات فرامرزی دردی از این مردم دوا می‌کند جز آنکه دوباره خونشان را به جوش بیاورد؟ فک می‌کنم بهتر است در پایان به گوشه‌ای از ترانه‌ای از روزبه بمانی در آلبوم علیرضا عصار اشاره کنم: «تا زخم را گردن نمی‌گیریم، این حرف‌های کهنه پابرجاست، ما بیشتر دنبال توجیه‌ایم، این فرق ما با مردم دنیاست».

 

 

میثم کریمی                           

محمدحسین مهدویان : مستند ساز جوان ایرانی که در سال 1391 با ساخت فیلمی نیمه مستند به نام « آخرین روزهای زمستان » درباره زندگی شهید باقری توانست توجهات زیادی را به خود جلب نماید و سپس در سال 1394 با بکارگیری همان فرمول فیلمسازی، « ایستاده در غبار » را روانه سینماها کرد که موفق به دریافت جایزه بهترین فیلم از جشنواره فیلم فجر شد. و پس از آن « ماجرای نیمروز » را درباره گروهک منافقین روانه سینما کرد. « لاتاری » اولین ساخته اجتماعی مهدویان محسوب می شود.

محمد حسین مهدویان فیلمسازی است که مسیر حرفه ای خود را با انتخاب و ساخت آثاری پشت سر گذاشته که همواره حساسیت برانگیز بوده اند. پرداختن به زندگی احمد متوسلیان در « ایستاده در غبار » و ماجرای گروهک منافقین در « ماجرای نیمروز » از جمله مسائلی بوده که محمد حسین مهدویان طی سالهای اخیر به سراغ آنها رفته و با توجه به تسلطش بر فرم روایت مستند وار که باعث نزدیکی مخاطب با داستان می شود، توانسته نظر مساعد مخاطبین سینما را در حوزه جنگ و شخصیت های سیاسی دوران جنگ جلب نماید. اما حکایت « لاتاری » که اینبار با جنگ و آدمهای آن کاری ندارد، با دیگر ساخته های این کارگردان تا حد زیادی جداست.

مهدویان اینبار نیز برای روایت داستان خود به سمت و سوی فرم مستند رفته و تمام ویژگی های تصویربرداری که همواره در آثارش مورد استفاده قرار می گیرد را بار دیگر در « لاتاری » به کار گرفته. دوربینی که معمولاً دور از سوژه قرار دارد و داستان را از زاویه سوم شخص روایت می کند، گویی که فردی هموار در کنار شخصیت های داستان نشسته و نظاره گر فعالیت ها و گفتگوی آنان می باشد. شاید استفاده از این تکنیک در « ایستاده در غبار » بهترین تصمیم ممکن بود و می توانست به شدت بر وجه رئالیستی اثر بیفزاید، اما به کارگیری آن در « لاتاری » نمی تواند باعث شود تا مخاطب به قصه و آدمها نزدیک شود و با آنان همذات پنداری کند چراکه اینبار فیلمنامه از پای بست ویران است.

« لاتاری » که نخستین اثر اجتماعی این کارگردان محسوب می شود و نویسندگی آن نیز برعهده خودش بوده، تمام ویژگی های یک اثر بد را به همراه دارد. نخستین ایراد فیلم در طرح قصه و شخصیت پردازی می باشد. امیرعلی و نوشین دختر و پسر جوانی هستند که فارغ از مشکلات شخصی شان، رابطه ای عاشقانه را تجربه می نمایند اما این رابطه هرگز به عمق نمی رسد و فیلمساز با شتابزدگی در چند سکانس و طرح شوخی های دم دستی میان این دو، قصد دارد مخاطب را به عمق رابطه این دو ببرد که ابداً در این راه موفق نبوده. در واقع عدم موفقیت مهدویان در رقم زدن عاشقانه میان امیر علی و نوشین زمانی اهمیت می یابد که مخاطب در نیمه داستان به یکباره با پسری جوان مواجه می شود که قصد دارد زندگی خود را فدای دختر مورد علاقه اش نماید، دختری که عاشقانه اش با امیر علی در یک سوم آغازین فیلم به ثمر نمی نشیند و ابتر باقی می ماند.

« لاتاری » در میانه داستان حتی منطق نصفه و نیمه خود را هم از دست می دهد و هنگام مقدمه چینی برای بیان سخن اصلی خود، به بدترین وضعیت ممکن گرفتار می شود. از راه رسیدن یک غریبه نا آشنا با ماشین مدل بالا و فرستادن دختر به دبی آن هم در کمترین زمان ممکن، از جمله مشکلاتی است که فیلمنامه با آن مواجه است. به همین دلیل است که زمانیکه نوشین به یکباره به دبی می رود و پس از مدتی خبر درگذشتش به ایران و امیر علی می رسد، مخاطب چندان غافلگیر نمی شود چراکه فیلم در پرداخت شخصیت دختر و امیر علی دچار ضعف فراوان است. اما این موارد تنها مقدمه ابتدایی مشکلات « لاتاری » است که جنبه های سینمایی دارد و قابلیت بررسی دارد؛ مهمترین شاخصه جدیدترین اثر محمد حسین مهدویان یک سوم پایانی داستان است که در نوع خود یکی از عجیب ترین در سالهای اخیر سینمای ایران بوده است.

به نظرم ی رسد که مهدویان با مقدمه چینی پر ایراد خود در نیمه ابتدایی فیلم که در آن نه شخصیت ساخته می شود و نه منطقی در رفتارشان به چشم می خورد، می خواسته به حرف نهایی خود که تنفر از اعراب حاشیه خلیج فارس است برسد. تنفری که نتیجه آن رقم خوردن یک سوم پایانی « لاتاری » است که سراسر لحظات تعجب برانگیز با دیالوگ هایی که به واقع در حال نفرت پراکنی هستند می باشند. لحظاتی که امیر علی و مربی فوتبالش موسی ( هادی حجازی فر ) به یکباره تصمیم می گیرند به دبی سفر کنند تا گناهکار را با الهام پذیری نصفه و نیمه از منطق « قیصری » مجازات نمایند و در این میان کسانی را هم مواخذه نمایند که دست روی دست گذاشته و با چاقو به هر نقطه دنیا نمی روند تا کار افراد را یکسره نمایند!

فارغ از نگاه خام و خشونت آمیز فیلمساز به سوژه اثرش، سوال اصلی که هرگز در « لاتاری » مطرح نمی شود و ظاهراً فیلمساز هم علاقه ای به پرداختن به آن ندارد این است که چرا و به چه دلیل افراد به این سادگی پا به کشورهایی می گذارند تا چنین سرنوشت شوم و پلیدی نصیب شان گردد؟ مهدویان آشکارا از بررسی ریشه مشکلات اجتماعی که منجر به مهاجرت افراد می گردد پرهیز کرده و تنها نوک پیکان خشم و خشونت خود را به سوی کشورهای حاشیه خلیج فارس نشانه رفته که قاچاق دختران به کشورشان انجام می شود. همین مسئله باعث شده تا « لاتاری » یک اثر کم مایه و به شدت سطحی و البته ترسو باشد که به دلایل مختلف، از پرداختن به دلایل مهاجرت شهروندان ایرانی به دبی و کشورهای حاشیه خلیج فارس پرهیز کرده و در مقابل، با کینه و خشونتی عجیب به دبی تاخته است.

خشم و خشونتی که می توان آن را در آغاز لحظه ورود شخصیت های داستان به دبی در دیالوگ ها شاهد بود. در زمان ورود امیرعلی و موسی به دبی، تقریباً لحظه ای نیست که صحبتی از دبی به میان نیاید و افراد با کنایه و یا حتی توهین مستقیم، به این شهر و کشور و تمام مواردی که به امارات مرتبط می شود، سخنی به میان نیاورند. خشونت کلامی که شبیه به فیلمنامه سینمایی نیست و بیشتر مشابه به یک عقده گشایی درونی از کشورهای حاشیه خلیج فارس بوده.

« لاتاری » در انتها نیز با رقم زدن یک پایان عجیب و همسو با رویکرد کلی فیلمنامه، به هر شکل ممکن سعی می کند از احساسات ملی گرایانه مخاطبان ایرانی سوء استفاده نماید و توجیه مناسبی برای خشونت خود مهیا نماید. فیلمساز در دقایق پایانی به هر نوع عامل و بهانه ای که بتواند خشم تماشاگر را برانگیخته نماید چنگ می اندازد که از جمله آن بازی با کلمه " خلیج " و البته اقدام نهایی موسی است که بیشتر شبیه به یک بیانیه سیاسی ساده لوحانه است که برخلاف اعتقاد فیلمساز، اینجا جنبه شخصی نمی یابد و از زبان یک ملت بیان می گردد. منطقی که البته خیلی با تصویری که از ایران در جهان ارائه شده متفاوت نیست و بطور کل می تواند بیانگر همان توصیفی باشد که در تبلیغات علیه این سرزمین از آن استفاده می گردد!

« لاتاری » در مجموع اثری عقب مانده است که بیشتر برای مصرف داخلی ساخته شده و به شدت نیز تاکید دارد تا مخاطبش را احساساتی کرده و او را به سمت تفکر خشونت آمیزی که در اثر مطرح می شود سوق دهد و چنانچه مخاطب راه دیگری را برای پایان بحران قاچاق در نظر داشته باشد، او را بی غیرت خطاب می کند. تفکری که در جدیدترین اثر محمد حسین مهدویان مطرح می گردد به واقع خطرناک است و می تواند به مثابه تایید قتل و کشتار باشد که براساس آن قرار است احساسات ملی مخاطب تحریک شده و برای چنین اقداماتی سوت و کف به همراه بیاورد. « لاتاری » از منظر سینمایی اثری ضعیف و سطحی است اما تفکر اصلی که در آن جریان دارد نه ضعیف بلکه خطرناک است!

 

وقایع نگاری یک انتقام

ساناز رمضانی

محمدحسین مهدویان، در طی سه سال تبدیل به یکی از مهم‌ترین و پیش‌بینی‌ناپذیرترین فیلم‌سازان سینمای ایران تبدیل شد. او با ساخت «ایستاده در غبار» خود را به سینما دوستان معرفی کرد و خیلی زود توانست رضایت منتقدان و مخاطبان را جلب کند. دومین اثر مهدویان، «ماجرای نیمروز» فیلمی پرالتهاب و با حساسیت‌های زیادی بود که خیلی‌ها منتظر بودند تا توانایی قصه‌گویی مهدویان را با آن بسنجند. «ماجرای نیمروز» هم خیلی زود به مسیر «ایستاده در غبار» پیوست و نه‌تنها با استقبال اکثر منتقدان روبرو شد که توانست بهترین فیلم آرای مردمی در جشنواره سی‌وپنج باشد و نشان دهد که فیلم‌سازی مهدویان مخاطب خاص و عام را به یک اندازه تحت تأثیر قرار می‌دهد. مهدویان برای سومین فیلمش به سراغ یک موضوع حساس و مناقشه برانگیز دیگر رفت و این بار توانایی‌هایش را در به تصویر کشیدن یک درام شهری مدرن به محک گذاشت. موضوع فیلم مهدویان که پیرامون شبکه‌های قاچاق دختران ایرانی به کشورهای حاشیه خلیج‌فارس می‌گذرد، فرصتی بود تا مهدویان ثابت کند که توانایی‌اش فراتر از تریلرهای سیاسی و پر تعلیق است؛ اما آیا مهدویان در این زمینه موفق بوده است؟در پاسخ باید گفت، خیر. «لاتاری» فیلمی کاملاً دونیمه و دوپاره است. نیمه اول فیلم، همان درام شهری است که خیلی‌ها منتظر بودند ببینند مهدویان چگونه از عهده آن بر خواهد آمد و پاسخ این است که نه به‌اندازه‌ای که از او انتظار می‌رفت. «لاتاری» با یک ملودرام عاشقانه شروع می‌شود و رابطه نوشین (زیبا کرمعلی) و امیرعلی (ساعد سهیلی) را به تصویر می‌کشد. رابطه‌ای که خیلی عاشقانه است اما پرداخت عاشقانه‌ای در مورد آن صورت نگرفته است و صرف سکانس‌های معدود دونفره این دو در ابتدای فیلم، هیچ ما به ازای خارجی ندارد و چندان قابل‌باور از آب درنیامده است. مسیر این عشق نافرجام که به یک فاجعه ختم می‌شود، فاقد فضاسازی مناسب است و درنتیجه فاجعه‌ای که جلوتر رخ می‌دهد، تأثیرگذاری‌اش را از دست می‌دهد و بیننده را با یک داستان عشقی غیرقابل‌باور اما سوزناک که سرشار از احساسات گرایی اغراق‌شده و باورنکردنی است تنها می‌گذارد. از سوی دیگر، کارگردانی مهدویان در نیمه اول فیلم، همان رویکردی است که از وی در «ماجرای نیمروز» مشاهده کردیم. حال‌آنکه این رویکرد تریلر و سیاسی و انعکاس التهاب شرایط و موقعیت بغرنج کاراکترها در متن این داستان عاشقانه نمی‌نشیند و بیننده را پس میزند.با ورود به نیمه دوم فیلم، داستان اوج می‌گیرد و موفق می‌شود که بیننده را همراه کند و روایتی جذاب و پرکشش ارائه دهد. نیمه دوم فیلم، جایی است که امیرعلی به همراه مربی فوتبالش، موسی (هادی حجازی فر) ابتدا به دنبال جاری ساختن عدالت هستند و زمانی که از ورود قانون به این موضوع ناامید می‌شوند به فکر انتقام می‌افتند. در این نیمه با تعقیب و گریز، مخفی شدن و کسب اطلاعات و نقشه‌ریزی مواجه هستیم که انگار محل تبلور استعداد مهدویان و نقطه امن اوست. سبک کارگردانی مهدویان در دونیمه هیچ فرقی نمی‌کند و در هر دونیمه شاهد نماهایی از دوربین روی دست، قاب‌بندی‌هایی در جهت ایجاد تعلیق و پرورش کنجکاوی بیننده هستیم. حال‌آنکه این سبک روی نیمه اول نمی‌نشیند و فیلم را از ریتم می‌اندازد و مخاطب را پس میزند، با نیمه دوم فیلم به‌خوبی همراه می‌شود و به طبع آن بیننده را نیز همراه خود می‌کند. به زبان ساده‌تر، «لاتاری» زمانی به اوج می‌رسد که فیلم‌نامه وارد فضای آشنا و محبوب مهدویان می‌شود. کاراکترهای مختلف با ویژگی‌های شخصیتی منحصربه‌فرد وارد ماجرا می‌شوند و مهدویان فرصت پیدا می‌کند تا درامش را با تکیه‌بر این گروه عجیب و دوست‌داشتنی که گرد هم آورده است پیش ببرد. هادی حجازی فر در نقش رزمنده بازنشسته‌ای که به‌شدت تندرو است و معتقد است باید وارد عمل شد و به‌جای “چرتکه انداختن ” انتقام گرفت، آن‌هم از نوع سخت و خونینش؛ کاراکتری شبیه نقشی که در «ماجرای نیمروز» داشت. در مقابل موسی، مرتضی (حمید فرخ نژاد) قرار دارد که باسیاست کارش را جلو می‌برد و به‌جای اعمال افراطی معتقد به خیر بزرگ‌تر است، همان بحث و تناقضی که در میان کاراکترهای «ماجرای نیمروز» هم وجود داشت و آن تیمی که ازنظر تفکر باهم متفاوت بودند را عملیاتی می‌کرد. اشتباه نکنید، نمی‌خواهم بگویم «لاتاری» شبیه «ماجرای نیمروز» است. محتوا و فضای داستانی این دو فیلم زمین تا آسمان باهم فرق دارد، می‌خواهم ادعا کنم که پرداخت و رویکرد مهدویان در دو فیلم یکسان است و چیزی که «لاتاری» را به یک فیلم پرکشش تبدیل می‌کند همین رویکرد است.

هادی حجازی فر که با نقش‌آفرینی در «ایستاده در غبار» شناخته شد، این روزها حسابی مشغول و پرکار است، اما انگار همکاری‌های وی با مهدویان همیشه بهتر به بار می‌نشیند. کاراکتر موسی، جذاب‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین کاراکتر «لاتاری» است که به لطف بازی زیبای حجازی فر جان گرفته است و جدا از مشخصه یک تیپ شخصیتی، زنده و پررنگ است. موسی از کاغذهای تبلیغاتی که به درودیوار خانه‌ها می‌چسبانند متنفر است، سعی می‌کند ادب را رعایت کند و در مقابل توهین و بی‌ادبی دیگران فقط از واژه نفهم استفاده می‌کند و در عین اینکه سال‌ها در جبهه به کشورش خدمت کرده است و بعد از جنگ هم در یک پست اداری همه سعی‌اش را کرده تا قدم اشتباه برندارد، حالا احساس پشیمانی می‌کند. شاید یکی از تأثیرگذارترین دیالوگ‌های «لاتاری» آنجایی است که موسی به‌عنوان نماینده نسل خودش به امیرعلی که همه‌چیزش را باخته است با بغض می‌گوید ” قرار نبود این‌جور بشه.” همین احساس عذاب وجدان و نیاز به اصلاح آنچه موسی معتقد است خودش از بانیان آن است او را همراه امیرعلی روانه این سفر پرخطر می‌کند. کاراکتر موسی بی‌شباهت به حاج کاظم «آژانس شیشه‌ای» نیست و مسلماً مهدویان در پرداخت این شخصیت از قهرمانان محبوب حاتمی کیا الهام گرفته است. تفکر رادیکال موسی و عطشش برای انتقام از همان انگیزه‌هایی می‌آید که حاج کاظم را وادار به گروگان‌گیری در یک آژانس مسافرتی کرد.

 درنهایت، «لاتاری» با سکانسی از خشونت عریان و وحشت‌آور تمام می‌شود. سکانسی که مهدویان ادعا می‌کند که از این هم خشن‌تر بوده و برای اکران عمومی اصلاح‌شده است، اما خودش آن را ترجیح می‌داده است. سکانسی که تماشاگران را وادار به دست و سوت زدن می‌کند و آن‌ها را از جایشان بلند می‌کند تا باافتخار برای پیروزی قهرمانشان در یک سرزمین غریبه جیغ بکشند. همین یک سکانس کافی است تا همه مسیر «لاتاری» را عوض کند و بیننده را متقاعد سازد که یکی از بهتری

 

ن فیلم‌های چند سال اخیر را دیده است. حال‌آنکه این سکانس، یکسره سوار بر حس ناسیونالیستی ایرانیان و کدورت و کینه قدیمی‌شان نسبت به شیخ‌نشینان حاشیه خلیج‌فارس است و مهدویان هم سعی در پنهان کردن این انگیزه ندارد، مخصوصاً وقتی‌که مرتضی می‌گوید:” خلیج نه، خلیج‌فارس ” و مخاطبان در سالن سینما سرشار از احساس غرور می‌شوند، مهدویان رک‌وپوست‌کنده سوار بر این موج غرور آن را چون اعلامیه فیلمش معرفی می‌کند.خشونتی که در پایان «لاتاری» می‌بینیم، همان‌طور که گفتم از دنیای حاتمی کیا و به‌ویژه «آژانس شیشه‌ای» می‌آید و گرچه در دهه هفتاد که نیروهای خودسر در خیابان جولان می‌داند قهرمانانه بود در دنیای امروز که به گواه خود فیلم، دوربین تمام رسانه‌ها، به‌ویژه همین کشورهای حوزه خلیج‌فارس که امپراتوری‌شان را روی شن‌ها بنانهاده‌اند روی ایران تمرکز کرده است، جز ایران هراسی نتیجه دیگری ندارد. انگیزه انتقام موسی و امیرعلی و نیت پاکشان پشت دست‌های خونین و فریادهای موسی جلوی دوربین هزاران خبرگزاری گم می‌شود و بار دیگر جای ظالم و مظلوم عوض می‌شود.

 

حسین خامی

لاتاری نه تنها فیلم بدی ست بلکه یک افتضاح شعارزده ست با یک پایان بندی بشدت سطحی و بچه گانه که برخلاف روند فیلم، اتفاقا چهره ای ضد ملی را به تصویر می کشد. نمونه های خیلی بهتر از لاتاری و این دست فیلمها را پرویز شهبازی در فیلمهایش مثل مالاریا و دربند ساخته و تمام کرده. باید افسوس خورد که فیلمساز بعد از فیلم خوب ماجرای نیمروز، باید به یک فیلم سردرگم، شانتاژگر و ابتر برسد که نه دیدگاه ضد امپریالیستی اش درآمده نه حس میهن پرستی اش حتی ادای شومن...

فیلم تا نیمه ها و لحظه ای که میفهمیم نوشین فوت کرده سرحال و سرپا ست و به کاراکترها نزدیکیم ولی از آن به بعد لحظه به لحظه افت می کند تا در نهایت به یک پایان بندی مضحک می رسد.

درست لحظه ای که با مرگ مشکوک دختر مواجه می شویم این ذهنیت ایجاد می شود که با یک گره ی پیچیده ای طرف خواهیم بود و حالا از اینجا به بعد قرار است نفس در سینه هایمان حبس شود تا به گره گشایی برسیم.

اما قصه جانش گرفته می شود، سکته مغزی می کند و از نیمه فیلم به بعد سررشته داستان از دست خارج شده و از جدیت فیلم کاسته می شود گویی داستان همان میانه فیلم تمام شده است و بعد از آن قرار نیست قصه سر و سامان بگیرد . مثلا فوتبالیست بودن شخصیت اصلی و مربی اش هیچ کمکی به خلق شخصیت و روند داستان نمی کند یا شوخی های بی موردی که با محوریت شخصیت مربی رخ می دهد که بعضا نمونه اش را در ماجرای نیمروز هم دیده بودیم عملا فیلم را رو به تباهی برده است فیلمی که با شروع جاندارش می توانست به سمت ایده های ناب تر و جدیت بیشتری برود. یا صرفا این نگاه شخصیت مربی که می گوید بخاطر وطن و حق الناس و اینها میخواهم کمک کنم تا انتقام دختر را بگیریم اصلا باورپذیر نیست چون ما چندان روی این شخصیت تا نیمه های فیلم کار نکردیم از قبل از نیمه ما این شخصیت را حذف کرده بودیم و از نیمه به بعد شخصیت های دیگری مثل پدر دختر را یا برادر دختر را.

لاتاری تکلیفش با خودش معلوم نیست اگر قرار است از مهاجرت حرف بزنیم که عملا مهاجرتی رخ نمی دهد اگر می خواهیم بگوییم مهاجرت امری کثیف است و با گارد کاملا بسته با آن برخورد کنیم و بگوییم همه اش حربه ی نگاه امپریالیستی است، پس نیازی نباید باشد که یک مشت حرف ضد حاکمیت بزنیم بالاخره یا اینور یا آنور! مسلما صرفا با چند دیالوگ نخ نما که ارتباطی هم با اصل داستان ندارد، فیلم نمی تواند حرف سیاسی بزند و در برخورد با این قضیه هم شدیدا دچار لکنت است

برای مثال شخصیت فرخ نژاد دقیقا کجای فیلم ایستاده است؟

اگر بعنوان فردی معرفی می شود که قرار است بیشتر منافع ملی را در نظر بگیرد تا منافع عاطفی یک شخص، پس چطور در آخر بعنوان یک سوپرمن ظاهر می شود و آن شلیک را می کند کسی که روز قبلش اجازه حمله با چاقو را به آن دو نداده بود. اصلا چرا باید شخصی که به ظاهر پست مهمی در نظام دارد کار و زندگی اش را بیخیال شود و یکباره به طرز طنز آمیزی بخاطر انتقام گیری شخصی دو نفر دیگر سر از دبی درآورد؟

نه اگر قرار است این شخص بیشتر سمت (بقول خود فیلم) ناموس کشور را بگیرد تا منافع دیگر، پس بگومگو ها و درگیری های لفظی اش با شخصیت حجازی فر چه معنی دارد جز قایم شدن فیلم و فیلمساز پشت یکسری حرفهایی که امروز خیلی ها می زنند و لازم هم نیست در سینما بعنوان تریبون شعاری از آن استفاده کرد و فیلم را تبدیل به یک شعارزدگی خام و نارس کند.

به شخصه نظرم این هست شخصیت فرخ نژاد نه تنها هیچ گره ای در داستان باز نمی کند بلکه کاملا اضافی و بی مورد است ما بارها و بارها در سالهای اخیر با فیلمهای مختلف شاهد تقابل و نزاع بین شخصیت های جنگ در دوران امروز مقابل هم در موقعیت های مختلف بوده ایم دیگر گمان نمی کنم نیازی به باز شدن این کنش و واکنش ها باشد

  برای عقده گشایی از دعوای ایران و عربها هم بهتر است رینگ بوکس و تشک کشتی را انتخاب کنیم سینما جای شعارهای سفارشی نیست

بازی سهیلی تا حدودی قابل دفاع است اگرچه مورد کاملا مشابهی را قبل تر در فیلم مالاریا شهبازی دیده بودیم اما عشق او به دختر قابل باور می باشد اما باز هم در پرداخت کسی که بیش از 90 درصد فیلم با او همراه هستیم پای فیلم میلنگد یا شاید قصه توان حرکت ندارد و بعد از مرگ دختر دیگر نمی تواند پیش برود و ایده پردازی کند.

سهیلی را می بینیم که تنها زندگی می کند و بعنوان بچه جنوب شهری که جای خسته ای می ماند و در چند نما هم پدرش را میبینیم که رابطه ش با پسر به دور از کدورت و حتی صمیمی شکل گرفته ست پس ما کدام را باید باور کنیم؟ پسری خسته از زندگی با پدر و دنیای اطرافش که حتی فکر مهاجرت در سر دارد یا پسری پر تلاش و باپشتکار و بامعرفت و محترم برای پدر؟

متاسفانه لاتاری از نیمه به بعد کاملا سکته می کند حتی در مواجهه با شخصیت اصلی (سهیلی) منفعل و تکراری برخورد می کند این فیلم نه در مورد مهاجرت است نه در مورد انتقام. فیلم دچار یک شعارزدگی سیاسی اجتماعی می شود که از سینما خارج می زند و حتی در برداشت سیاسی به نفع ایران و ایرانی هم ناموفق عمل می کند.  اگر قرار است دل چرکین بودن خودمان نسبت به عرب ها را اعلام کنیم بهتر است از قاب سینما فاصله بگیریم و روی رینگ بوکس یا تشک کشتی وارد شویم. بله اوج بد سلیقگی لاتاری لحظات پایانی فیلم است جایی که شخصیت موسی (حجازی فر) با یک کتانی و لباس ژولیده و کهنه، فرد عرب که از نفوذگران سیاسی امارات و لاابالی و عیاش هم معرفی می شود را به طرز مضحک و احمقانه ای به کافه ای می کشاند و می کشد و بلند به حضار فریاد می زند این جواب هر کسیه که به ناموس مملکت ما تعارض کنه توی خونه خودش خفه ش می کنیم!

به به چقدر وطن پرستی و ملی گرایی! خب که چه؟ این صحنه اتفاقا یک افتضاح ملی ست یک تصویر تروریست گون از یک ایرانی ست که اتفاقا از شبکه خبر امارات هم در حال پخش است. تصویر پر زرق و برق و امپریالیسم گونه از امارات و تصویری درب و داغون از یک ایرانی! خب فیلم می خواهد چه چیزی را بازگو کند؟ کدام سمت ایستاده است؟ به این بی آبرویی باید خندید یا گریست؟

در نهایت لاتاری نه دیدگاه ضد امپریالیستی اش درآمده نه حس میهن پرستی اش حتی ادای شومن بودنش هم بیهوده ست

این انتقامی را که میبینیم نه تارانتینویی ست نه از نوع سینمای شرقی و کره ای مثل پیر پسر است این انتقام به دم دست ترین شکل ممکن رخ می دهد مثل حرف های شعارزده ای که داستان پشت آن سنگر گرفته بی روح، نخ نما، مضحک که مجبوریم بجای قهرمان ملی یک احمق ملی را ببینیم.

 

 

هومن نشتائی

یکی از مهم ترین المان‌های فیلم‌های محمد حسین مهدویان، فیلمبرداری خاص فیلم است. دوربین روی دستی که بی تاب از پشت اشیاء و آدم‌ها بدنبال ضبط وقایع است. با زوم کردن هایی که الان دیگر مرسوم نیست و غیر حرفه‌ای محسوب می‌شود (البته در فیلم های محمد حسن مهدویان اینطور نیست). دوربین در فیلم های محمد حسین مهدویان، دارای شخصیت می باشد. خود انگار شخصی دیگر است که تمام اتفاقات را می‌بیند. و همین باعث می‌شود تا فیلمبرداری فیلم‌های محمد حسین مهدویان، همیشه جذاب باشد.

محمد حسین مهدویان ریسک زیادی برای ساخت"لاتاری" به خرج داد. اما می‌توان گفت که ریسک‌ش بی نتیجه نماند. لاتاری یک فیلم اصولی، و قابل قبول و مورد تایید است. یک فیلم جذاب که با حرف هایی که در فیلم زد، جای زیادی در دل مخاطبین باز کرد. و از نظر خیلی از مخاطبان و حتی خود کارگردان، تبدیل به بهترین اثرش شد. اما به نظر من هر دو فیلم قبلی کارگردان، از "لاتاری" بهتر بود.

"لاتاری" دچار یک شتابزدگی‌ای شده، که به بعضی از موضوع ها بیشتر پرداخته و برای موضوع های دیگر وقت کمتری صرف شده. و این باعث شده است تا ریتم کار، کمی هموار نباشد. فیلم به خوبی روند عشق در یک رابطه، حل یک معما و تنفر چند نفر نسبت به یک نفر را به تصویر کشیده است. و به دلیل کامل بودن این روند، فیلم باور پذیر است. و در کنار این تاثیر گذار هم هست. با دکوپاژ های جذاب و هوشمندانه و بازی جذاب تمام بازیگران از ساعد سهیلی تا مهدی زمین پرداز که همه درخشیدند. در کنار طنز‌های بجا و مناسب با موقعیت (که البته قسمت‌هایی از کنترل خارج شد). همه و همه باعث جذاب شدن این اثر سینمایی شده است. و باعث شده تا مخاطبان برای فیلم دقایقی ایستاده دست بزنند.

اما چرا این اثر از دو اثر قبلی کارگردان ضعیف تر است؟ "لاتاری" تا حدی دچار شعار زدگی شده است. و می‌توان گفت کمی با اغراق جلو آمده. و شاید همین شعارها توانست دل بسیاری را بدست آورد. برای مثال در انتهای فیلم، وقتی صحبت از خلیج فارس شد و همه در سالن دست و سوت زدند. با این که خیلی به من چسبید، اما یاد تریبون های سیاسی افتادم. که کسی شعاری را فریاد می‌زند و همه در ادامه با خوشحالی او را تشویق می‌کنند.

 

"لاتاری" فیلمی بسیار پر محتوا و جذاب است. که حتما توصیه می‌شود. اما محمد حسین مهدویان نتوانست قلب مخاطبان‌ش را بلرزاند به نحوی که در "ماجرای نمیروز" لرزاند.

 

کاش دوباره بالگرد دنبال حاج کاظم می‌آمد

 علی منصوری

کلاه از سر برمی‌دارم به احترام فیلمی‌که سراسر زیبایی و غرور است. فیلمی‌که چه در فرم و چه در مضمون در مرز باریک بین دو اتفاق افراط گونه و تفریط وار حرکت می‌کند و در نهایت لذتی به بیننده می‌دهد که در کمتر فیلم ایرانی ای آن را سراغ داریم.

دیدن لاتاری به مانند دیدن یک بندباز است که یک مسیر طولانی را طی می‌کند. قدم به قدم مارا پیش می‌برد و تا جایی جلو می‌رود که هر لحظه نگران افتادنش می‌شویم اما در نهایت وقتی پایش را روی لبه بام برج بلند مقصد می‌گذارد ما را شعفناک می‌کند.

لاتاری فیلمی‌است که امنیت ملی اش را جوانانی تعیین می‌کنند که قربانی سیاست‌های غلط سردمداران فاسد دولتی و حکومتی و رانت خواران بی شرافتاقتصادی هستند.

لاتاری فیلمی‌است که رزمندگانش در خاک خودشان نمازشان شک دار است. لاتاری فیلمی‌است که حاج کاظمش جسورتر شده است. لاتاری فیلمی‌است که نمی‌گذارد عباس‌هایش قربانی شوند. لاتاری فیلمی‌است که سینمای ما این روزها باید آن را داشته باشد.

داستان فیلم همانند داستان بسیاری از اثرهای موفق جهانی و داخلی از یک فرمول خاص تبعیت می‌کند. بحرانی پر از ابهام اتفاق می‌فتد. قهرمانان داستان برای فهم ابهام سراغ ماجرا می‌روند اما متوجه توطئه ای بسیار وسیع تر می‌شوند و آن را حل می‌کنند. شاید تم اصلی داستان انتقام باشد اما هنر لاتاری در تبدیل انتقام به حالتی از جانفشانی اعتقادی آن را ممتاز می‌کند.

جانفشانی اعتقادی موسی (با بازی‌هادی حجازی فر) نه از جنس خودخواهی انتحاری‌های داعشی و جنس استشهادی ادای تکلیف الهی تشیعی بلکه از جنس غیرت انسانی و حفظ امنیت ملی است. موسی میداند که این روزها جهان، همه چیز را میبیند. موسی می‌داند که تکلیف انسان آگاه چیست. موسی وتران نیست.

موسینماد عینی آینده ایست که باید می‌شد اما نشد. موسی قهرمان است، قهرمانی که همچنان یک ماشین دارد و برای نیل به هدفش حاضر است از همان هم بگذرد و جامعه ی ما امروز نیازمند چنین قهرمانانی است.

ریتم فیلم در قسمت اول کمی‌کند است و اصطلاحاً دیر راه می‌افتد. با اینکه قسمت اول فیلم بیشتر از سهمش در فیلم زمان می‌گیرد اما انگیزه امیرعلی را برای قسمت دوم کاملاً قابل درک می‌کند.

رابطه بین امیرعلی و نوشین رابطه باورپذیر و زیبایی از کار درآمده تا جایی که وقتی نوشین میمیرد، ذهن مخاطب به سراغ مدلی قیصرگونه از داستان می‌رود. اما نکته اینجاست که قیصر فیلم در این روزگار جایش در زندان است.

 قیصر لاتاری، برادر نوشین (با بازی جواد عزتی) است که به جای پاشنه بالا زدن ، کت چرمی‌از تن درمی‌آورد اما به لطف برادران نیروی انتظامی‌و شاکی خصوصی پسند، دستگیر می‌شود و به زندان برمی‌گردد.

با در جریان قرار گرفتن موسی و پیگیری‌های مداومش برای استفاده از رابطه‌های پرقدرتش در سیستم اداره کشور ( همانطور که می‌گوید من رفتم کنار چون فک می‌کردم دوستام هستند) و ناامید شدن از آنها (به مانند ناامید شدن حاج حیدر در بادیگارد) و تصمیم او برای واردشدن به ماجرا، مجددا بیننده به سراغ مدل ذهنی فیلم Taken و برایان میلز می‌رود اما فیلمنامه مهدویان با ظرافت‌هایی روبروست که مطابق با واقعیت و ذهن بیننده است و باز هم مسیری متفاوت را طی می‌کند.

پس وقتی مرتضی (با بازی حمید فرخ نژاد) را در دبی و پارکینگ هتل می‌بیند از درگیری ذهنش با تطابق با واقعیت سؤالی مطرح نمی‌کند اما جالب است که همین مرتضی دید وسیع تری برای امیرعلی و موسی ایجاد میکند و چشمشان را بازتر می‌کند. موسی دقیقاً آنجاست که خودش را برای ادای تکلیفش متقاعد می‌کند و می‌پذیرد حالا که امروز آن چیزی که روزی برایش جان دادند، منحرف شده و تمام همرزمانش را در درون خود استحاله کرده است پس او نیز همان کاری را می‌کند که می‌فهمد.

زمانی که موسی به امیرعلی می‌گوید ” فردا کاری می‌کنیم که صداش کل این شهر رو بگیره” بیننده تردیدی ندارد که موسی تصمیم به قتل هلال بن حمد(شاهزاده ای از نوشین و دست نخورده بودنش خوشش آمده) گرفته اما باز هم پایان فیلم برایش پر از شگفتی است.

کار موسی از جنس عملیات تروریستی و انتحاری و استشهادی نیست. او بن حمد را می‌کشد به دوربین نگاه می‌کند و جنازه را تا لابی هتل می‌کشاند تا حرف اصلی اش را بزند و اینجا جایی است که کارگردان هنرش را به رخ می‌کشد و پیام فیلمش را در قالب فرم بیان می‌کند و آن نشان دادن این کار در رسانه است.

برای موسی فرقی ندارد آن آدم هلال به حمد باشد یا هر ناکس دیگری بلکه او میخواهد رسانه حرف او را به همه جا برساند تا همه حرف او را بشنوند که کسی که به ناموس ایرانی چشم طمع داشته باشد در خانه خودش کشته خواهد شد و نشان داد این صحنه در تلوزیون معنی اش اینست که موسی کار خود را انجام داده است.

موسی به خوبی پیامش را رسانده است. پیامی‌که او ،آنرا ضامن امنیت ملی می‌داند. موسی می‌داند که اگر تهدید نکنی هیچ تضمینی برای خود نخریده ای پس او قاضی می‌شود و حکمی‌که سیستم‌های دست و پاگیر حکومتی قادر به اجرای آن نیست اجرا می‌کند.

مهدویان با لاتاری نشان داد که سینمای ایران بعد از مدتها کارگردان صاحب سبک دیگری به خود دیده است. او خوب فیلمنامه می‌نویسد و قصه اش را سرراست تعریف می‌کند. فیلم برداری خاص خودش را دارد. شخصیت پردازی را خوب بلد است و کاراکترهای داستانش را خوب می‌شناساند. او بلد است قهرمان بسازد واین کار را به خوبی انجام می‌دهد.

لاتاری مهدویان روی خط باریکی از سقوط فرم فیلمش به یک تکرار از سویی و غیرقابل باور بودن از سوی دیگر حرکت می‌کند و از  سقوط مضمونی فیلمش به

ورطه سفارشی شدن از یک سو و ناهمگون بودن با یک فکر باثبات همه فهم از سوی دیگر جلوگیری می‌کند و فیلمش را در نقطه ای کاملا به جا و درست به پایان می‌رساند.

در پایان باید گفت لاتاری از آن تک مضراب‌های زیبای سینمای ایران است که یک ایرانی با تمام وجود آن را درک می‌کند. کاراکترهایش را می‌فهمد و با آنها هم ذات پنداری می‌کند. لحظه به لحظه آنها را تحسین می‌کند و حرف‌هایش را هرچند محدود اما از زبان آنها بر روی پرده سینما می‌شنود. بیننده میداند که می‌شود هزاران فیلم از هزاران موسی ساخت که قهرمانی اش را نه در آن سوی مرزها بلکه در خاک همین کشور دید.

صدای اعتراض حاج کاظم‌های آژانس شیشه ای امروز ابعاد وسیع تری پیدا کرده است و حاج حیدرهای بادیگارد و موسی‌های لاتاری آن را با “کشتی آب گرفته” و حسرت “قرار نبود این بشه” افسوس می‌کنند و متأسفانه دیگر خبری از هلی کوپتر آژانس شیشه ای نیست که ای کاش بود

 

قیصر در امارات!

علی قربانی 

محمد حسین مهدویان در سومین تجربه سینمایی خود پس از فیلم های موفق (ایستاده در غبار) و (ماجرای نیمروز)، این بار به سراغ سوژه عالی و بکری رفته است که متاسفانه در ابتدای امر به واسطه سستی در پرداخت رویدادهای موجود در آن و در ادامه پایان بندی شدیدا رادیکال و بی منطقش، با سر به زمین می خورد! فیلم نامه (لاتاری) در نخستین گام خود، یعنی روایت عشق امیرعلی و نوشین، ضعیف عمل می کند و عشقی سطحی و کم مایه را میان آن دو به نمایش می گذارد؛ به طوری که مخاطب در مواجهه با سکانس واکنش امیرعلی به شنیدن خبر خودکشی نوشین (که نقطه اوج یک سوم ابتدایی است)، کاملا عادی برخورد می کند و آن چنان که باید با این حادثه هولناک همراه نمی شود. با این وجود یک سوم ابتدایی، در مقایسه با روندی که فیلم در ادامه طی می کند، نمره بسیار قابل قبول تری می گیرد.

لاتاری در میانه راه که با آغاز وارسی امیرعلی برای کشف چرایی خودکشی نوشین همراه است، تا آنجایی که او و موسی برای پیگیری ماجرا به سراغ حاج مرتضی می روند، کماکان فیلم قابل تحملی است (که سکانسی است کاملا شبیه به آژانس شیشه ای حاتمی کیا). اما مشکل اصلی لاتاری و سیر نزولی آن درست از جایی شروع می شود که موسی به امیرعلی پیشنهاد می دهد به دبی بروند و خودشان مستقیما واقعه را واکاوی کنند. پیشنهادی که حیرت و شگفتی مخاطبان را برمی انگیزد. به هر روی با سفر آنان به دبی و ورود فیلم به یک سوم انتهایی اش، اوج فاجعه در فیلم نامه لاتاری رقم می خورد؛ کینه جویی و کارد آجین کردن شهروند کشوری در موطن خودش در قرن بیست و یکم! راه حلی که به هیچ وجه شباهتی به الگوهای رفتاری جامعه ی مدرن امروزی ندارد و فیلم نامه وقتی باورناپذیرتر می شود که پای مرتضی نیز به نقشه انتقامجویی آنها باز می شود؛ او که عضو بلندپایه از یک ارگان امنیتی است، به صورت خودسرانه با آن دو همراه می شود و به آن شکل خنده دار سامی را به قتل می رساند بی آن که نظارتی بر کارش اعمال شود و کسی او را زیر نظر داشته باشد.

 به نظر نگارنده، مهدویان با سوء استفاده از احساسات نژادپرستانه ایرانیان نسبت به اعراب و نیز نفرت ایشان نسبت به آقا زادگان، خواسته یا ناخواسته تصویری تروریستی و خشونت طلب از ایران و ایرانی ترسیم نموده است؛ تصویری که در لفافه ای از غیرت و ناموس پرستی عرضه می شود. مبحثی که آن را واسطه اصلی حضور این فیلم در بین ۵ فیلم برتر از نگاه تماشاگران در جشنواره فیلم فجر و کف و سوت کشیدن آنها در سالن های سینما برای این فیلم می دانم. اگر قرار است هر کسی خودش برای پیاده کردن عدالت، چنین عملیات بزرگی در سطح جهان انجام دهد و خودش قضاوت کند، خودش مقصر را شناسایی کند و خودش عدالت را پیاده کند (آن هم عدالتی که خودش معیار آن باشد) که دیگر سنگ روی سنگ بند نمی‌شود و حاصلش فقط نمایش خشونت طلبی و زدن انگ تروریست به ایرانی‌ها خواهد بود. انگاره ای که هم اکنون نیز به دلایلی به زعم بنده نادرست و واهی، کمابیش در دنیا نسبت به ما وجود دارد و این فیلم به‌عنوان سندی برای اثبات حرف کشورهای دیگر درباره تروریست بودن ایرانیان است.

یکی دیگر از نکات قابل اشاره فیلم، نحوه فیلمبرداری آن است. استفاده از دوربین روی دست متحرک و پویای ماجرای نیمروز و ایستاده در غبار که اساسا ریشه در سینمای مستند داشتند، قرار نیست در فیلمی همچون لاتاری که کاملا داستانی است نیز جواب بدهد؛ این شیوه فیلمبرداری تنها می توانست در صحنه های تعقیب و گریز و اکشن کار موثر واقع شود. بازی بازیگران به خصوص جواد عزتی و هادی حجازی فر اما به حق از نقاط قوت فیلم لاتاری است.

درنهایت باید گفت محمدحسین مهدویان در تازه ترین اثرش، نتوانست انتظار بالایی را که به سبب دو فیلم موفق قبلی اش در مخاطبان ایجاده کرده بود، برآورده سازد. مهدویان اگر به واقع در این مورد خاص (قاچاق دختران ایرانی به کشورهای حاشیه خلیج فارس)، به دنبال یافتن حقیقت است، به او پیشنهاد می کنم به جای نسبت دادن معضلات اجتماعی به اتفاقات فرامرزی، دوربین خود را به داخل جامعه ایرانی برگردانده و ریشه های این رخداد (مثل وضعیت بد اقتصادی، تبعیض جنسیتی علیه دختران و…) را به تصویر بکشد.

 

 

 

عباس نصراللهی

روزی که محمدحسین مهدویان با «ایستاده در غبار» در جشنواره فجر حاضر شد و جایزه گرفت، همگی امیدوار به این شدند که کارگردان جوان و سینما بلدی پا به عرصه گذاشته و می‌تواند کارهای جدیدی را ارائه دهد، «ایستاده در غبار» با آن دوربین مخفی شده و صدای آرشیوی و فرم مستندگونه‌اش، به عنوان فیلمی جنگی می‌توانست هر بیننده‌ای را راضی کند، و این سر و شکل منحصر به فرد و دوربینی که همیشه مخفی است و از زاویه‌های مخفیانه به سوژه‌هایش نگاه می‌کند در فیلم دوم مهدویان نیز با قوت به کار خود ادامه داد، این شکل از تعریف میزانسن برای دوربین در «ایستاده در غبار» و «ماجرای نیمروز» قابل قبول و حتی جذاب بود، اما در آخرین اثر محمد حسین مهدویان، هرچه که بگردیم نمی‌توانیم منطقی برای این نوع میزانسن برای دوربین فیلمبرداری بیابیم، کارگردانی که به ناگاه دست از وقایع تاریخی کشید و موفقیت‌های دو فیلم قبلیش را کنار گذاشت و سراغ سوژه‌ای اجتماعی و امروزی آمد، طبیعتا باید فکر این را هم می‌کرد که نگاه واقع گرایانه به مسائل راه‌های دیگری هم دارد و دوربینی که از چشم یک ناظر مخفی به همه چیز نگاه می‌کند تنها راه بیان واقیعت و نگاه رئالیستی نیست. «لاتاری» سومین فیلم محمدحسین مهدویان، بیانگر دغدغه‌های ملی گرایانه و ادیئولوژ‌ی‌های شخصی اوست، دغدغه‌هایی که تا جایی قابل قبول و قابل بسط است، اما در بسیاری از جاها رنگ و بویی خیلی شخصی می‌گیرند و با فاصله‌ای زیاد از بیننده به راه خود ادامه می‌دهند، و البته بزرگترین و مهمترین ضعف فیلم «لاتاری» نیز در همین موضوع است، اینکه فیلم فاصله زیادی از بیننده می‌گیرد و اساسا به عنوان اثری واقع گرایانه موفق نمی‌شود تا بیننده را در جای قضاوت بنشاند و او را درگیر مسائلی دیگر می‌کند که از هدف و مضمون اصلی دور شود.

انتخاب اسم «لاتاری» برای فیلم، تنها به همان انتخاب اسم محدود می‌شود و به جرات می‌توان گفت که بین نام فیلم و محتوایش هیچ ارتباطی وجود ندارد، یا اگر داشته، نویسنده و کارگردان به هیچ وجه موفق نشده‌اند تا این ارتباط را به نمایش بگذارند، و این نام تنها نامی دهان پرکن و جذاب است تا بینندگان در انتخاب فیلم در گیشه برای تماشا تردیدی نداشته باشند، مهدویان در طول فیلم هم بارها و بارها بینندگان را گول می‌زند!! مانند انتخاب نام فیلمش. اما به سراغ فیلم برویم، از شخصیت‌ها و ویژگی‌هایشان شروع کنیم، ساعد سهیلی نقش اصلی فیلم را برعهده دارد، حضور ساعد سهیلی در فیلم‌های مختلف در این سال‌ها و به خصوص در یک یا دو سال اخیر، بیش از هرچیزی مرا به یاد قهرمان‌های فیلمفارسی‌ها می‌اندازد، جوانی بی پروا و شر و شور که اگر تمام بلایای زمین و آسمان هم بر سرش هوار شوند، او به راه خود ادامه می‌دهد و گزندی به او وارد نمی‌شود، شخصیت او در فیلم «لاتاری» هم به دور از موارد قبلی نیست، در واقع خود فیلم در همان صحنه ابتدایی دست خودش را رو می‌کند، حضور سهیلی در انتظار دختر مورد علاقه‌اش و صحبت‌های رد و بدل شده بین آن‌ها خبر از این می‌دهد که اتفاقات ناگوار در راه هستند و او باید تمام قد جلوی تمام آن‌ها بایستد و دیری نمی‌گذرد که این دست رو شده رو تر می‌شود و تمام پیش بینی‌ها درست از آب در می‌آیند، پس فیلم تا جایی که روابط و شخصیت‌هایش را معرفی کند حرف خاصی برای گفتن ندارد و پیش بینی همه چیز توسط بینندگان کار سختی نیست، در کنار ساعد سهیلی، هادی حجازی فر دیگر نقش اصلی فیلم را بر عهده دارد، بازیگری که کارش را بلد است، حتی اگر شخصیت پردازی بدی داشته باشد، نمایش خوبی را ارائه می‌دهد، او این بار در نقش یک مربی فوتبال دلسوز نمایان شده که سری پر از سودا و دلی پر از درد دارد، پس همه چیز آماده است تا آتشی به جان این دو شخصیت بیفتد و فیلم برود به آنجایی که کارگردان و نویسنده‌اش دوست دارند، آتش به جان آن‌ها می‌افتد و بازهم پیش بینی اتفاقات بعد از آن چندان سخت نیست.

خلاصه داستان فیلم هیچ کم و کاستی‌ای از یک فیلمفارسی جذاب ندارد، البته باید بگویم که کلیت داستان هم چیزی از این موضوع کم ندارد، اما صحبت‌های ناسیونالیستی، شخصیت‌های شعاری و آرمانگرا و البته رخ دادن اتفاقات فیلم در زمان حال، باعث می‌شود تا شاید کسی به این موضوع فکر نکند، اما واقعیت همین است، «لاتاری» سراپا یک فیلمفارسی قهرمان پرور است که تنها لباس و گفتار شخصیت‌هایش را تغییر داده، اما همان قدر نخ نما و همان قدر عقب افتاده است.

فیلمنامه دچار مشکلاتی است که نمی‌توان از کنار آن‌ها عبور کرد، به طور مثال بزرگترین معمای فیلم که تمام اتفاقات بر سر آن می‌افتد به خوبی شکل نگرفته و تنها حضور دارد تا شخصیت‌ها صحبت‌های آرمانگرایانه خود را به زبان بیاورند و فیلم بتواند مشکلی از اجتماع که در سطحی کلان حضور دارد و ضربه‌اش به قشر آسیب پذیر و معمولی وارد می‌شود را نمایش دهد، اما نه تنها موفق نمی‌شود بلکه از میانه راه از مسیر پرداختن به یک مشکل جدا شده و تبدیل به یک تریلر جنایی می‌شود. گره اصلی فیلم سوالی است که ذهن شخصیت‌ اصلی را درگیر کرده، این که چه بلایی سر دختری که او دوست داشته در دبی آمده، اما اصلا نیازی به این همه ایجاد سوال نیست، کاملا مشخص است که وقتی دختری ایرانی با تعاریفیی که از قبل در فیلم آمده و با آن وضعیت به شهری چون دبی می‌رود چه سرنوشتی در انتظارش است، اما فیلم باید ادامه پیدا کند، پس نویسنده و کارگردان این واقعیت که همه مردم آگاه به این موضوع هستند را کنار گذاشته و به دنبال جواب این سوال می‌روند و فیلم از لحظه‌ای که شخصیت‌ها وارد دبی می‌شوند، آن قدر کم رمق و بی جان است که با گذشت هر دقیقه از آن فاصله بیشتری با بیننده‌اش ایجاد می‌کند. شخصیتی که هادی حجازی فر نقشش را بازی می‌کند، تیپی است که سال‌های سال است که بارها و بارها در سینمای ما تکرار شده و به جرات می‌توان گفت حالا دیگر میزان اثرگذاریش را از دست داده، حاج کاظم آژانس شیشه‌ای همان زمان تاثیرگذار بود و ساختن چنین تیپ شخصیتی‌ای حالا فقط حالتی شعارگونه دارد که تنها می‌توان شعار دهد، اما مهدویان در «لاتاری» او را وارد عمل می‌کند و نتیجه‌اش می‌شود پایان بندی هندی فیلم که آن قدر بچه گانه و به دور از منطق است که مهر نهایی را بر بد بودن فیلم خواهد زد. مهدویان و گروه نویسندگی فیلم از همان آغاز به دنبال راهی هستند تا بتوانند پا به خارج از ایران بگذارند و مقصر اصلی قاچاق دختران را بیایند، گرچه که در یک دیالوگ از زبان حمید فرخ نژاد اشاره می‌شود که «این درخت را کرم زده» و این دیالوگ دقیقا در راستای همان فرار کردنها و گول زدن‌ها از ابتدای فیلم است و راهی است برای مهدویان که یکی به نعل بزند و یکی به میخ، اما در نهایت او می‌خواهد حرف‌های آرمانگرایانه‌اش را بزند و بگوید که دختران ما فروشی نیستند، و حاج کاظمی جدید تولید کند که این بار موفق می‌شود عملیات را به پایان برساند، ولی به هیچ وجه به منطقی بودن رفتارها فکر نمی‌کند، به راستی اگر او دنبال مقصر می‌گردد و با چیزی که خودش از ابتدا نشان داده، باید پدر دختر را مورد بدترین مجازات‌ها قرار بدهد، اما این کار را نمی‌کند، چون آدم‌های بد در آن طرف مرزها نشسته و در حال عیش و نوش هستند و قهرمانی از جنس قهرمان‌های فیلمفارسی باید پا به عرصه بگذارد و ریشه بدی‌ها را بخشکاند.

پلان بعد از جدایی دختر و پسر و موسیقی نشسته روی آن ، بهترین پلان فیلم است به این دلیل که بسیار به موقع و درست است، و دوربین سعی در فرار ندارد و همان چیزی که باید را نمایش می‌دهد. به غیر از این پلان، فیلم آن قدر سردر گم است و پراکنده حرف می‌زند که نمی‌توان مسیر مشخصی را برایش در نظر گرفت و به یک جمع بندی درست برای بیان منظور فیلم دست پیدا کرد.

در نگاهی کلی، «لاتاری» فیلمی است که تمام و کمال ویژگی‌های یکی فیلمفارسی را داراست، فیلمی که می‌خواهد نگاهی واقع گرایانه داشه باشد، اما آن قدر شعار زده می‌شود که وقتی برای نگاه واقعی ندارد، و به مسیری می‌رود تا بیشترین فاصله را با بیننده داشته باشد، دغدغه دارد، اما شعارها و ولع کارگردان برای نمایش ایدئولوژی‌های شخصیش تمام توان او را می‌گیرد تا نه بتواند فیلمنامه خوبی بنویسد و نه بتواند دغدغه‌هایش را بیان کند، بلکه تنها در سطح بماند و از کارهای پیشین خود نیز بسیار عقب بیفتد.

 

 

قاچاق دختران ایرانی

ایمان عبدلی

مضمون: مهدویان و وسوسه حاتمی کیا شدن!

در «لاتاری» با مجموعه ای از کلیشه ها مواجه هستیم؛ حاج موسی با آن محاسن و آن صورت کشیده که روزنامه سیاه و سفید 500 تومانی هم می خواند از سمت دوستش مرتضی این گونه خطاب می شود که در جامعه نیست و از دنیا خبر ندارد. آیا او قرار است نماینده اصولگرایان افراطی باشد؟ آیا آن مونولوگ آخر در دوبی و آن صحنه قتل و رجز خوانی برای شیخ نشین ودفاع از ناموسش ایرانی دارد یک نوع تفکر را در فیلم نمایندگی می کند؟ از آژانس شیشه‌ای به این طرف چند حاج کاظم قرار است ببینیم؟ این شخصیت از فرط تکرار به تیپ نزدیک نشده؟ اصلا وقتی یک حاتمی کیا داریم که حدود بیست سال پیش همین فضا را به اوج رساند و از دوگانه‌ی رزمنده های بیرون گود و در گود گفت، از تقابل منفعت طلبی و مماشات برخی رزمنده‌های دیروز و ایده‌آل گرایی رزمندگان خانه نشین گفت ، قرار است با تکرار و تاکید روی این تقابل به چه چیزی برسیم؟ در سکانس مراجعه موسی به مرتضی چه حرف تازه‌ای هست؟ یکی به آن یکی می‌گوید چرتکه می اندازی و دیگری آن یکی را افراطی خطاب می کند، سکانس همسان در دوبی اتفاق می‌افتد؛ مرتضی به موسی می‌گوید: 90 ساله ات شده از این افراطی‌گری دست بکش، موسی هم مرتضی را اهل معامله می داند! این دوگانه اگر هم جای تکرار داشته باشد در سینمای حاتمی‌کیاست که در «بادیگارد» به شدت تکرارش کرد برای مهدویانی که «ماجرای نیمروز» را می سازد حیف است که وامدار موتیف‌های فیلمساز دیگری باشد. فیلم با این تقابل رنگ کهنگی می گیرد.

وقتی فیلمسازی مثل محمد حسین مهدویان با «ایستاده در غبار» اسم در می کند و بعد با «ماجرای نیمروز» به اوج می رسد توقعات ناخودآگاه از او به عنوان یک فیلمساز که به مستند علاقه دارد بالا می رود یعنی وقتی «لاتاری» مطرح می شود و سوژه فیلم قرار است درباره دختران قاچاق شده ایرانی به دبی باشد توقع این است که با یک اثر افشاگرانه طرف باشیم گرچه که می دانیم قرار نیست این افشاگری ها خیلی دامنه دارد باشد، اما این که سوژه بکر فیلم که قابلیت یک سند تاریخی را دارد پای نگاه سیاست زده فیلسماز تلف شود چیز دیگری است و مشکل «لاتاری» این است که دائما قضاوت می کند و برای مخاطب جایی نمی گذارد.

 

فرم؛ لحن چند پاره و منطق روایی

 

 

فیلم دو نیمه متفاوت دارد؛ نیمه اول پر از صحنه های جدل و جر و بحث است که در فضای یک رئالیسم اجتماعی جای می گیرد، تلخ و گزنده مثل خیلی دیگر از آثار این سال‌های سینمای ایران تاکید روی تبعات اوضاع نابسامان مالی و مسائل فرهنگی که از قِبَل چنین فجایعی پیش می آید و همین فضاهایی که می توانید حدسش بزنید، اما نیمه دوم فیلم بیشتر شبیه یک تریلر مهیج است که دائما دنبال این هستید که بدانید ادامه قصه چه می شود. دو نفر رفته اند آن طرف آب های انتقام یک بی ناموسی را بگیرند، این که دیگر نیاز به این همه شوخی ندارد. صرف قرار گرفتن هادی حجازی‌فر و نادر سلیمانی درآن موقعیت‌ها، به اندازه کافی تنفس ذهنی برای مخاطب ایجاد کرده. تاکید روی بخش کمیک ماجرا کمی فضای تریلر نیمه دوم فیلم را چندپاره و نامنسجمم می کند به عبارتی هر چه نیمه اول منسجم و یکدست است نیمه دوم در قسمت هایی به دلیل بار کمیک اضافه و اغراق در پرداخت شخصیت ها همگن نیست.

مثلا آن سکانس پارکینگ و چاقو گرفتن موسی و امیرعلی اصلا به فضای داستان نمی‌آید. منطق روایی را زیر سوال می برد. انگار کیمیاییِ درون مهدویان در این لحظات نتوانسته خودش را کنترل کند و این گونه بیرون زده، اغراق‌های این مدلی کمی فضا را کارتونی می کند و از رئالیسم گزنده نیمه اول یک فانتزی بیشتر نمی ماند!

 

 ورای متن

 

 

 

شاید قرار نیست فیلمساز و اصولا خالق هر محصول فرهنگی پیرو فرهنگ عامه باشد. شاید ایده‌آل تر آن است که محصولات فرهنگی به مخاطب نخ بدهند و فکر بسازند. این که در «لاتاری» با تهییج و تحریک مخاطب بر اساس پیش زمینه های ذهنی مثل: پیشرفت حبابی دوبی و این که عرب‌ها مفت خور و لاابالی هستند و البته ویراژ روی مسائلی چون خلیج فارس و این مدل دغدغه ها بخواهیم تماشاچی را شور بیاندازیم، شاید هنر نیست. هنر نیست که از قتل و حرکات رادیکال سوت و هورا بگیریم، نه این ها اسمش انقلابی گری است و نه «لاتاری» آن چنان که باید افشاگری و سندیت دارد.  مهدویان یا باید سنبه‌ی لابی‌هایش را پر زورتر کند و بهتر وارد مصادیق شود یا قید سوژه‌های را ملتهب را بزند. همه‌ی این حرف‌ها البته که نقض کننده ریتم جذاب و پرکشش فیلم نیست مهدویان قصه گویی را بلد است، بازی گرفتن را هم بلد است و صد البته که دوربین صاحب سبکی دارد، اما «لاتاری» آن نیست که باید!

 

منابع

https://www.zoomg.ir/2018/2/6/271478/latari-review/

https://moviemag.ir/cinema/movie-reviews/iran/20522-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%84%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C

http://blog.namava.ir/lottery-mohammad-hossein-mahdavian-review-2/

https://www.salamcinama.ir/post/Rz50/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%84%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%81%D8%B6%D8%A7%D8%AD%D8%AA-%D9%85%D9%84%DB%8C

https://www.salamcinama.ir/post/y9G1/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%84%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%A7%D8%B2-%D9%87%D9%85-%D9%85%D9%88%D9%81%D9%82%DB%8C%D8%AA

https://honarland.ir/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%84%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D8%B4-%D8%AF%D9%88%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D8%A8%D8%A7%D9%84%DA%AF%D8%B1%D8%AF-%D8%AF%D9%86%D8%A8%D8%A7

https://cinema.gamefa.com/31908/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%84%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%82%DB%8C%D8%B5%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D8%AA/

http://naghdefarsi.com/lottery/

http://www.bartarinha.ir/fa/news/671613/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%84%D8%A7%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%82%D8%A7%DA%86%D8%A7%D9%82-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C

استقبال از کنسرت ساکت و تاج در ارمنستان

 

استقبال از کنسرت ساکت و تاج در ارمنستان

 .

http://alikonline.ir/fa/news/culture-and-art/item/6885-استقبال-از-کنسرت-ساکت-و-تاج-در-ارمنستان

.

کنسرت مشترک کیوان ساکت آهنگساز و نوازنده تار و سه تار و وحید تاج خواننده موسیقی ایرانی با همراهی ارکستر گروه وزیری شنبه شب در تالار اوپراهال شهر ایروان که مملو از جمعیت مشتاق موسیقی ایرانی بود، روی صحنه رفت.

 

کیوان ساکت روز گذشته در گفت و گو با خبرنگار موسیقی ایرنا اظهار داشت: این کنسرت بسیار مورد استقبال قرار گرفت و سالن 1200 نفری مملو از مردم مشتاق موسیقی ایرانی بود.

وی گفت: طبق برنامه ریزی های انجام شده روز 23 شهریور ماه در تالار اپراهال شهر ایروان کشور ارمنستان کنسرتی با حضور جیوان گاسپاریان نوازنده سرشناس ساز دودوک برگزار شد.

این آهنگساز ادامه داد: این کنسرت دارای سه بخش بود که در بخش اول وحید ایرانشاهی نوازنده گیتار، سیاوش ساکت نوازنده تمبک و بنده به عنوان نوازنده تار یک تریوی بداهه نوازی را برای مخاطبان اجرا کردیم.

ساکت افزود: در بخش دوم، من با نوازندگی تار و سروش عازمی فر با نواختن پیانو برنامه ای را ارایه کردیم.

به گفته وی، بخش سوم نیز ارکستر «وزیری» با خوانندگی وحید تاج قطعاتی از آثار وی را برای مخاطبان اجرا کردند.

کیوان ساکت طی ماه های گذشته علاوه بر رونمایی از کلیپ «یادگار سرو» به خوانندگی وحید تاج به نفع بیماران مبتلا با ام اس کنسرتی را نیز با گروه «وزیری» در بابل برگزار کرد.

بهنام ابوالقاسم (نوازنده پیانو)، سروش عازمی خواه (نوازنده پیانو)، اسحاق چگینی (نی)، محمد دلنوازی (عود)، اشکان مرادی (کمانچه)، کیارش ساکت (تار)، سالار زمانیان (نوازنده تار)، مهدی غلامی (نوزانده دف) و علی اکبر خادم (نوازنده تنبک) گروه وزیری را شامل می‌شوند.

 

.

Collect / gather

Collect / gather

 

کلمه " gather " به سادگی به معنی  « آوردن با همدیگر » یا « آمدن با همدیگر » است

 

من  همه کتاب هایم  را جمع آوری کرده و آنها را داخل کوله پشتی خود گذاشتم

I gathered all my books and put them into my backpack.

 

انبوه حمعیت اطراف   تلویزوین برای تمامشای بازی های  جام جهانی جمع شدند

A crowd gathered around the TV to watch the World Cup game.

 

اگر چیزی دارد تندتر یا قوی تر صورت می گیرد شما می توانید بگوتید که سریع یا قوی انباشته میشود ( توسعه می یابد )  

 

کمپین خیریه به سرعت انباشته شد ( توسعه یافت )  چنان که آن در رسانه های گروهی توسعه یافت

The charity campaign gathered momentum as it spread on social media.

یعنی آن تندتر و تندتر توسعه یافت  

 

کلمه " collect " به معنی این است که شما  چیزهایی را جمع کرده و به عنوان سرگرمی نگه میدارید

 

من سکه ها را از کشورهای مختلف جمع آوری می کنم

I collect coins from different countries.

 

کلمه " collect " در کل   برای به دست آوردن و  جمع آوری چیزها هم به کار می رود

 

دولت دارد داده ها را از  تماس های تلفنی شهروندان جمع آوری می کند

The government is collecting data from its citizens' phone calls.

 

بانک  دارد از یک پرسش نامه  برای گردآوری اطلاعات از مشتریان استفاده می کند

The bank is using a questionnaire to collect information from its customers.

 

ما داریم کمک های اهدایی را برای پناهگاه حیوانات جمع آوری می کنیم

We're collecting donations for the animal shelter.

 

کلمه " gather "  بر  نقطه شروع دور   از چیزی  تاکید می کند . اگر کودک  شما اسباب بازیهای خود را در تمام خانه پخش می کند شما اسباب بازی ها را  از نقاط مختلف  جمع آوری می کنید  gather و آنها را دور از دسترس در کمد میگزارید . شما می تونستید همچنین گلها را از مزرعه جمع آوری کنید gather گلها از همدیگر در مزرعه جدا هستند  .

برعکس،  کلمه  " collect "بر پایان نزدیک چیزها   تاکید دارد یعنی شما دارید آنها را نزدیک همدیگر به منظور استفاده آنها در زمان آینده   نگه میدارید

 

 

 

 

Cloth / clothes / clothing

Cloth / clothes / clothing

 

کلمات " Clothes "  و  " clothing " مربوط به چیزهایی هست که ما می پوشیم – پیراهن – شلوار – زیر پیراهنی ، لیاس ها  و کت و شلوار و غیره

لباسCloth ها متکمل از موادی نظیر پنبه ، نخ ، پشم ، ابریشم و غیره هستند . انواع مختلفثی از لباس وجود دارند

در تلفظ این کلمات هم  تفاوت وجود دارد

در مورد دو کلمه " clothes " و " clothing " حرف " o" مانند صدایش در کلمه “no” است

اما در مورد کلمه " cloth" صدای  " o" مثل صدایش در کلمه “saw” است

دو کلمه   " clothes  "  و " clothing " عمدتاً همان معنی را دارند و  برخی اوقات هم جای هم به کار میروند اما یک تفاوت کوچک وجود دارد .

کلمه " clothing " رسمی تر است ومعمولاً مربوط به طبقه بندی عمومی  نظیر لباس مردان men’s clothing ، لباس زنان women’s clothing ، لباس ورزشی  athletic clothing ، لباس ساخته شده از مواد طبیعی  clothing made from natural materials   وغیره است

کلمه " clothes  "   به اقلام فردی که شما می پوشید مربوط است .شما لباس های  clothes خود را قبل از رفتن به مسافرت در چمدان خود می بندید و شما لباس های clothes خود را قبل از اینکه دوش بگیرید در می آورید .

 

 

 

 

نیویورک تایمز: درگیری ترامپ و متیس بر سر برجام بالا گرفت

نیویورک تایمز: درگیری ترامپ و متیس بر سر برجام بالا گرفت

 .

http://alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/6879-نیویورک-تایمز-درگیری-ترامپ-و-متیس-بر-سر-برجام-بالا-گرفت

.

روزنامه نیویورک تایمز گزارش داد که وزیر دفاع آمریکا با خروج واشنگتن از برجام مخالف بوده و درباره تاثیر این اقدام نیز با رئیس جمهوری این کشور اختلاف دارد.

 

به گزارش ایرنا، نیویورک تایمز در گزارشی به اختلافات میان دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا و جیمز متیس وزیر دفاع این کشور اشاره کرد و نوشت: تنها در 4 ماه گذشته رئیس جمهوری و وزیر دفاع پیرامون ناتو، توقف یا بازگشت رزمایش های مشترک واشنگتن و سئول و همچنین تاثیرگذاری خروج ترامپ از توافق هسته ای با ایران اختلاف نظر داشته اند.

به نوشته نیویورک تایمز، ترامپ 2 ماه پیش دیدار متیس با دیگر مقام های دفاعی کشورهای پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را که ماه ها برای آن برنامه ریزی شده بود به هم زد؛ به طوری که متیس و دیگر مقام ها از نمایندگان دیگر کشورها خواستند که تا پیش از رسیدن ترامپ به بروکسل توافق نهایی را تکمیل کنند.

درباره رزمایش های مشترک آمریکا و کره جنوبی نیز ترامپ برخلاف نظر متیس دستور توقف این تمرین نظامی را برای پیشبرد مذاکرات با کره شمالی داده بود.

ماه گذشته پس از آنکه متیس در یک کنفرانس خبری از احتمال بازگشت رزمایش های بزرگ میان آمریکا و کره جنوبی خبر داد، ترامپ در پیامی توئیتری گفت که در حال حاضر دلیلی برای صرف هزینه های گزاف برای چنین رزمایش هایی نیست.

این اختلاف ها در حالی است که وزیر دفاع آمریکا و رئیس جمهوری متبوعش بر سر توافق هسته ای سال 2015 با ایران نیز اختلاف داشتند و اکنون پس از خروج واشنگتن از این توافق نیز همچنان اختلافاتشان باقی است.

ترامپ در اردیبهشت سال جاری اعلام کرد که واشنگتن از برجام خارج شده و تحریم های رفع شده به مدد این توافق را باز می گرداند.

براساس گزارش نیویورک تایمز، متیس تاثیرگذاری تصمیم ترامپ برای خروج از برجام را که برخلاف توصیه های وی صورت گرفته بود، زیر سوال می برد.

وزیر دفاع آمریکا به همکاران خود گفته است که هیچ تغییری در رفتار ایران پس از خروج ترامپ از برجام مشاهده نکرده است.

متیس که در زمان باراک اوباما رئیس جمهوری پیشین آمریکا ریاست فرماندهی مرکزی ارتش این کشور را برعهده داشت، به دلیل مواضع تندی که علیه ایران می گرفت، از مقام خود برکنار شد.

این در حالی است که وی در دولت ترامپ موضع گیری های کرده است که با نظرات افراد ایران ستیزی همچون جان بولتون مشاور امنیت ملی کاخ سفید در تضاد است.

در حالی که شایعات پیرامون احتمال اخراج متیس از کاخ سفید بالا گرفته، اما چنین اقدامی برای ترامپ در آستانه انتخابات میان دوره کنگره هزینه هایی در پی خواهد داشت.

بر اساس این گزارش، احتمال اخراج متیس به قدری بالا است که وی در هفته های اخیر تلاش کرده به طور مستقیم با نظرات ترامپ مخالفت نکند و خود را وزیری وفادار نشان دهد.

با این حال، به دلیل محبوبیت متیس در ارتش آمریکا و همچنین طرفداری جمهوریخواهان میانه رو از وی، ترامپ در انتخابات پیش روی کنگره و همچنین در انتخابات ریاست جمهوری سال 2020 به حضور وی نیاز دارد.

 

 

 

 

Close / shut

Close / shut

 

شما می توانید هر دو کلمه "Close " و " shut " را همراه کلمات در و پنجره به کار ببرید

 

لطفاً در را ببند

Please close/shut the door.

 

من پنجره را بستم زیرا هوا داشت سرد میشد

I closed/shut the window because it was getting cold.

زمان گذشته کلمه " shut " همان " shut " میشود

 

در مورد چشمها و دهان احتمالاً کلمه "Close " متداول تر از کلمه " shut " است مخصوصاً در مورد دهان

 

او جشمانش را بست و سعی کرد بخوابد

He closed his eyes and tried to sleep.

 

دندان پزشک از من خواست که دهانم را ببندم

The dentist asked me to close my mouth.

 

عبارت دهنتو ببند “Shut your mouth!” یک روش   بسیار بی ادبانه برای گفتن اینکه کسی حرف زدن خود را متوقف کند است  

 

هنگام صحبت کردن در مورد مغازه ها ، بانکها ، ادارات پست و غیره  تنها  از "Close " استفاده کنید

 

بانک ساعت چهار بعد از ظهر می بندد

The bank closes at 4 PM.

 

 اداره پست چه وقت می بندد؟

What time does the post office close?

 

قابل توجه خرید کنندگان : مغازه تا پانزده دقیقه خواهند بست

Attention shoppers: the store will be closing in 15 minutes.

 

 

 

close to / near / next to

close to / near / next to

 

اگر دو چیز " کنار هم  next to each other " هستند به این معنی  است که آنها بلافاصله در کنار هم قرار گرفته اند

 

یک بانک کنار خانه ام وجود دارد

There’s a bank next to my house.

 

با کلمه “next” ما همیشه از حرف “to” استفاده می کنیم

 

بنابراین جمله بالا را چنین نگوئید

 “There’s a bank next my house.”

 

اگر دو چیز "  نزدیک near or close" هم هستند  به این معنی است که آنها در همان منطقه محلی هستند ( اما بلافاصله  کنار هم نیستند)

 

یک بانک نزدیک خانه من وجود دارد

There’s a bank near my house.

There’s a bank close to my house

 

کلمه " near " را همراه حرف  “to” به  کار نبردید

 

 

 

 

 

 

'بدون تاریخ، بدون امضاء' نماینده سینمای ایران در اسکار

'بدون تاریخ، بدون امضاء' نماینده سینمای ایران در اسکار

 .

http://alikonline.ir/fa/news/culture-and-art/item/6874-بدون-تاریخ،-بدون-امضاء-نماینده-سینمای-ایران-در-اسکار

 

 .

 فیلم �بدون تاریخ، بدون امضاء� ازسوی هیأت انتخاب فیلم ایرانی به عنوان نماینده سینمای ایران برای رقابت در رشته اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان انتخاب شد.

به گزارش ایرنا از بنیاد سینمایی فارابی، هیأت انتخاب فیلم ایرانی برای رقابت در رشته اسکار بهترین فیلم خارجی زبان طی بیانیه‌ای فیلم �بدون تاریخ، بدون امضاء� به کارگردانی وحید جلیلوند را به نمایندگی از سینمای ایران برای شرکت در نود و یکمین دوره اسکار برگزیدند.

در بیانیه آمده است: هرسال در آستانه انتخاب فیلمِ نماینده ایران و معرفی آن به آکادمی علوم، فنون و هنرهای سینمایی جهت رقابت در رشته اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان، بحثی قدیمی درباره ضرورت یا عدم ضرورت معرفی فیلم برای شرکت در رقابت انتخاب بهترین فیلم خارجی در می‌گیرد. امسال خروج یک جانبه آمریکا از برجام و برقراری تحریم‌های ظالمانه علیه ایران بر جدیت این بحث و طرح پیشنهاد تحریم اسکار افزوده است.

 

بیانیه هیأت انتخاب فیلم نماینده ایران می افزاید: هیات ضمن احترام به نظر گروهی که از سر خیرخواهی و غیرت دینی و ملی، خواهان تحریم اسکار هستند، بر این باور است که آکادمی نهادی غیردولتی و متعلق به آحاد سینماگران آمریکا است.

بیانیه با اشاره به اینکه در این نهاد علاوه بر سینماگران آمریکا، سینماگران اروپایی، لاتین تبارها، آفریقایی‌ها و سینماگران آسیایی از جمله تعداد قابل توجهی از سینماگران پرافتخار ایرانی عضویت دارند، می افزاید: سینمای آمریکا و به ویژه اعضای آکادمی در وجه غالب خود، در کنار اکثر رسانه‌های آمریکایی از جمله کانون‌های مؤثر مخالفت، نقد و افشاگری علیه دولت عوام‌گرای ترامپ و سیاست‌های نژادپرستانه و یک جانبه‌گرایانه او هستند.

بیانیه با تاکید بر اینکه سینمای ایران به عنوان بخشی از دیپلماسی فرهنگی و در چارچوب دیپلماسی عمومی می‌تواند از فرصت شرکت در این مراسم برای تقویت ارتباط بین ملت‌ها، تأثیر بر افکار عمومی و لاجرم افزایش فشار بر دولت آمریکا استفاده کند.

می افزاید: ما اعضای این هیأت نیک می‌دانیم که با توجه به فیلم‌های معرفی شده، نماینده ایران رقابتی بسیار دشوار در پیش دارد، اما یقین داریم در صورت توفیق، این مراسم بستری مناسب در اختیار سینماگران ایران قرار می‌دهد تا صدای ملتی کهن، نجیب و صلح دوست را به گوش جهانیان برساند.

بنا به این بیانیه، اعضاء هیأت در تعامل مثال زدنی سازمان سینمایی، خانه سینما و بنیاد سینمایی فارابی پس از بازخوانی تاریخچه، مقررات، فیلم‌های معرفی شده سایر کشورها، سوابق نامزدهای اسکار بهترین فیلم غیرانگلیسی زبان و عوامل مؤثر در کسب موفقیت در این جشن بزرگ سینمایی، به دقت فهرست صد و ده فیلم اکران شده در مدت مقرر را مورد بررسی قرار دادند و برخی از عناوین را مجدداً مورد بازبینی قرار دادند.

در نهایت، با بررسی فیلم‌هایی که بازتاب دهنده طیف‌های مختلف سینمای ایران بود، با اتکاء به قابلیت‌های انکارناپذیر، سوابق تاثیرگذار در مجامع جهانی، بازخوردهای مثبت بین‌المللی و برخورداری از پخش‌کننده‌ای که در زمان اکران در ایالات متحده، مساعی خود را به خوبی جهت دیده شدن فیلم به انجام رسانده است، فیلم �بدون تاریخ، بدون امضاء� را برای نمایندگی سینمای ایران در نود و یکمین دوره اسکار برگزیدند.

بیانیه در پایان اظهار امیدواری کرده است کلیه دست اندرکاران سینمای ایران، در حد مقدورات و ظرفیت‌هایی که در اختیار دارند، در حمایت از نماینده کشورمان کوشا باشند و از این امکان جهت معرفی چهره ملتی نجیب و اخلاق گرا بهره گیرند.

 

اعضای هیات معرفی فیلم ایرانی محمد آلادپوش، امین تارخ، فرهاد توحیدی، رامین حیدری فاروقی، محمد مهدی عسگرپور، رائد فریدزاده، آتوسا قلمفرسایی و قاسم قلی پور می باشند.

نوید محمدزاده، امیر آقایی، هدیه تهرانی، زکیّه بهبهانی و سعید داخ بازیگران اصلی این اثر سینمایی هستند.

 

 

 

آناهید آباد با همکاری «مارکو پولو» و بازی همایون ارشادی فیلمی متفاوت می‌سازد

آناهید آباد با همکاری «مارکو پولو» و بازی همایون ارشادی فیلمی متفاوت می‌سازد

 .

http://alikonline.ir/fa/news/culture-and-art/item/6869-آناهید-آباد-با-همکاری-«مارکو-پولو»-و-بازی-همایون-ارشادی-فیلمی-متفاوت-می‌سازد

.

آناهید آباد کارگردان سینمای ایران بعد از تجربه موفق ساخت فیلم «یه وا» این بار به سراغ ساخت یک فیلم متفاوت رفته است .

به گزارش خبرنگار اعتمادآنلاین، آباد قرار است که در ارمنستان، ایتالیا و یونان بر اساس اقتباسی از رمان نویسنده شهیر ایتالیایی-ارمنی تبار، آنتونیا ارسلان به نام «مسیر ازمیرنیا» فیلم بسازد. از دیگر کتاب این نویسنده بنام «مزرعه چکاوک‌ها» نیز فیلمی در سال 2012 توسط برادران تاویانی با همین نام ساخته شد.

تهیه ‌کنندگی فیلم جدید آناهید آباد بر عهده دریا گرکانی و اوریتا ترومیساناتو است و با حمایت کمپانی «مارکو پولو» ساخته می‌شود. بازی همایون ارشادی و چند تن از بازیگران ایتالیایی و ارمنی دیگر در این فیلم قطعی شده است. مقدمات پروژه در حال آماده سازی است و فیلم در آغاز سال 2019 وارد مرحله پیش‌تولید و تولید خواهد شد.

مراسم افتتاحیه و معرفی این اثر در جشنواره فیلم ونیز برگزار شد.

 

 

موگرینی: به دفاع از برجام ادامه می دهیم

موگرینی: به دفاع از برجام ادامه می دهیم

 .

http://alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/6854-موگرینی-به-دفاع-از-برجام-ادامه-می-دهیم

.

به گزارش امروز ایرنا به نقل از تارنمای «اقدام خارجی اتحادیه اروپا»، موگرینی در جلسه عمومی پارلمان اروپا درباره روابط این اتحادیه و آمریکا اظهار داشت که دو طرف «اختلافی اصلی درخصوص چندجانبه گرایی دارند».

وی با بیان اینکه اتحادیه اروپا خواستار «حفظ و تقویت چندجانبه گرایی است» افزود: به همین دلیل است که ما به دفاع از توافق هسته ای با ایران، توافق نامه آب و هوایی پاریس، تامین مالی فعالیت های اساسی همه آژانس های سازمان ملل از جمله آنروا (آژانس امداد و اقدام سازمان ملل متحد برای آوارگان فلسطینی) ادامه می دهیم.

موگرینی در بخش دیگری از اظهارات خود تاکید کرد: ما اروپایی ها چندجانبه گرایی را همچنان بهترین راه برای جلوگیری از بروز هرج ومرج، مناقشه و تقابل در جهان چندقطبی می دانیم.

دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا برخلاف خواست و هشدار جامعه جهانی از برجام و توافق نامه آب و هوایی پاریس خارج شده و کمک مالی به آنروا را قطع کرد.

اتحادیه اروپا تلاش کرده است تا در زمینه های اختلافی با آمریکا راه متفاوتی در پیش گرفته و به توافق نامه های بین المللی پایبند بماند.

بروکسل در مساله برجام با تصمیم ترامپ برای خروج از این توافق نامه مخالفت کرده و متعهد شده است در آن بماند. این اتحادیه همچنین با به روز رسانی «قانون انسداد» درصدد برآمده است تا از شرکت های اروپایی که با ایران همکاری می کنند، در مقابل تحریم های آمریکا محافظت کند.

 

 

 

ظریف: جامعه بین المللی به آمریکا بگوید دیگر بس است

ظریف: جامعه بین المللی به آمریکا بگوید دیگر بس است

 .

http://alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/6853-ظریف-جامعه-بین-المللی-به-آمریکا-بگوید-دیگر-بس-است

.

به گزارش دیشب ایرنا از مرکز دیپلماسی رسانه ای وزارت امور خارجه،ظریف از سکوت جامعه بین المللی در قبال سرکشی دولت آمریکا انتقاد کرد و گفت: به نظر می رسد تبختر رژیم سرکش آمریکا هیچ حد و مرزی نمی شناسد. چه زمانی قرار است جامعه بین المللی به آمریکا بگوید که دیگر بس است.

«محمد جواد ظریف » در صفحه توئیتر خود نوشت:' آمریکا تهدید کرده که تحریم هایی را علیه دیوان کیفری بین المللی اعمال خواهد کرد و قضاتش را در دادگاه های آمریکا تحت تعقیب قرار می دهد. چرا صدای کسی در نمی آید؟ به نظر می رسد تبختر رژیم سرکش آمریکا هیچ حد و مرزی نمی شناسد. چه زمانی قرار است جامعه بین المللی به آمریکا بگوید که دیگر بس است و مجبورش کند تا همچون یک دولت عادی عمل کند؟ '

' 17 سال پس از واقعه 11 سپتامبر، ایران به عنوان نخستین کشور مسلمان که این تراژدی را محکوم و برای قربانیان آن سوگواری کرد و اقدامات واقعی علیه القاعده و اذنابش از جمله داعش و جبهه النصره انجام داد، 11 میلیارد دلار جریمه شد و شهروندانش از ورود به آمریکا منع شدند. این همه در حالی است که کاخ سفید سیاست خارجی خود را برای حامیان تروریسم که شهروندان شان فاجعه 11 سپتامبر را خلق کردند، به حراج گذاشته است.'

به گزارش ایرنا ، آمریکا موضع خصمانه‌ای علیه دیوان بین‌المللی کیفری در لاهه اتخاذ و این دیوان را تهدید کرده است که اگر قضات این دیوان پرونده و تحقیقاتی درباره احتمال ارتکاب جرایم جنگی در افغانستان به جریان بیندازند، آن را تحریم خواهد کرد.

 

 

 

خانلری: نمی‌دانم تعطیلات زمستانه چه اثری بر دانش‌آموزان خواهد داشت

خانلری: نمی‌دانم تعطیلات زمستانه چه اثری بر دانش‌آموزان خواهد داشت

 .

http://alikonline.ir/fa/news/social/item/6847-خانلری-نمی‌دانم-تعطیلات-زمستانه-چه-اثری-بر-دانش‌آموزان-خواهد-داشت

.

کارن خانلری، نماینده مسیحیان ارامنه شمال در مجلس شورای اسلامی در گفت‌وگویی با ایرناپلاس درباره تعطیلات زمستانی گفت: در مجلس چنین بحثی مطرح نشده است و در این مورد نظر خاصی ندارم، نه مخالفم و نه موافق. به دلیل این‌که گزارش‌هایی در این رابطه نداشتیم، نمی‌دانم چه اثراتی بر دانش‌آموزان خواهد داشت.

وی افزود: اگر این تعطیلات برقرار شود ممکن است از شیوع برخی بیماری‌ها واگیردار جلوگیری کند و فرصتی برای دانش‌آموزان خواهد بود که مباحث درسی را مرور کنند. موارد منفی نیز خواهد داشت، چون در گذشته چنین تعطیلاتی نداشتیم، اثرات آن را نمی‌دانیم و نمی‌شود اظهار نظر قطعی کرد.

عضو کمیسیون آموزش مجلس در ادامه گفت: با این تعطیلات ممکن است فرصتی برای گردشگری و همچنین کاهش آلودگی کلان‌شهرها بوجود آید ولی باید قبل از اجرا، نکات منفی را هم بررسی کرد تا درست تصمیم‌گیری شود.

 

 

حضور مستند «بَرد» در دو جشنواره روسیه و ارمنستان

حضور مستند «بَرد» در دو جشنواره روسیه و ارمنستان

 .

http://alikonline.ir/fa/news/culture-and-art/item/6855-حضور-مستند-«بَرد»-در-دو-جشنواره-روسیه-و-ارمنستان

.

به گزارش دیشب خبرگزاری مهر، مستند «بَرد» ساخته حمید جعفری در چند هفته پیش رو در ۲ جشنواره جهانی به رقابت می پردازد. این فیلم ابتدا در جشنواره فیلم های مستند مردم شناسی «درخت زردآلو» به نمایش در می آید و سپس در جشنواره فیلم مستند «بایکال» در کشور روسیه روی پرده می رود.

جشنواره فیلم «درخت زردآلو» جشنواره ای است ویژه فیلم های مردم شناسی که چهارمین دوره آن از تاریخ ۱۵ تا ۲۱ سپتامبر در شهرهای ایروان و اوجان کشور ارمنستان برگزار می شود.

جشنواره فیلم مستند «بایکال» نیز امسال هفدهمین دوره آن از تاریخ ۲۱ تا ۲۵ سپتامبر برابر با ۳۰ شهریور تا ۳ مهر ماه در شهر ایرکوتسک روسیه برگزار می شود. ایرکوتسک شهری است در منطقه سیبری و شهرت آن به داشتن رودخانه زیبای بایکال است که نام جشنواره نیز از همین رودخانه گرفته شده است.

فیلم مستند «بَرد» تا به حال نمایش های متعددی در جشنواره های مختلف بین المللی از جمله ویزیون دو ری یل، هاتداکس، ایدفا، کالدونیا، سیلوئت، نیو اورلئان، هات اسپرینگز، ایرواین، سینما و کار داشته است و موفق به دریافت چندین جایزه از جشنواره های ملی و بین المللی شده است.

«بَرد» مستندی کوتاه با زمان ۲۵ دقیقه است و داستان زنی در اطراف رامهرمز را روایت می کند که هر روز با پتک و دیلم به کوه می رود، سنگ می شکند و می فروشد تا زندگی خانواده اش را تامین کند.

برخی از عوامل این فیلم عبارتند از طرح و کارگردانی: حمید جعفری، فیلمبردار: ارسطو مداحی گیوی، تدوین: اسماعیل منصف، صدابردار و صداگذار: علیرضا دریادل، تهیه‌کنندگان: فاطمه فروزان علاء و حمید جعفری.

 

 

 

 

جزئیات طرح های اتحادیه اروپا برای تجارت با ایران اعلام شد

جزئیات طرح های اتحادیه اروپا برای تجارت با ایران اعلام شد

 .

http://alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/6819-جزئیات-طرح-های-اتحادیه-اروپا-برای-تجارت-با-ایران-اعلام-شد

.

شبکه خبری ان‌بی‌سی‌ در گزارشی به بررسی طرح‌های اتحادیه اروپا برای تداوم تجارت با ایران پرداخت که از جمله آن می توان از ایجاد یک نظام نقل و انتقالات بانکی مستقل از آمریکا با همکاری بانک‌های مرکزی اروپایی نام برد.

به گزارش ایرنا به نقل از این رسانه، این نظام الکترونیک قرار است در موازات نظام فعلی نقل و انتقالات بانکی بین‌المللی باشد.

ان‌بی‌سی می‌نویسد که با توجه به تحریم‌های آمریکا، کشورهای اروپایی در حال بررسی امکان بکارگیری بانک‌های مرکزی خود هستند.

گزارش ادامه می‌دهد: اروپا تمرکز خود را روی شرکت‌های کوچک و متوسطی گذاشته‌ است که فعالیتی در آمریکا ندارند و خطر تهدید تحریم در صورت سرمایه گذاری در ایران برای آن ها کمتر است.

بر مبنای طرح یاد شده، بانک‌های مرکزی اروپایی، تراکنش‌های بانکی مربوط به ایران را به صورت چندصدتایی یا هزارتایی جمع آوری و پردازش می کنند.

ان‌بی‌سی می افزاید که اتحادیه اروپا به دنبال جایگزینی برای ساز وکار تسویه وجوه و شبکه سوئیفت است.شبکه‌ای جهانی برای ارسال و دریافت اطلاعات تراکنش‌های مالی در محیطی با ضوابط معین و امنیت بالا که دسترسی بانک های ایرانی به آن پس از برجام میسر شده بود.

به گفته این رسانه، طرح‌های دیگری هم، از جمله پیشنهاد مشارکت بانک سرمایه‌گذاری اروپا مطرح شده، اما تا به امروز به نتیجه‌ای نرسیده است.

گرچه کمیسیون اروپا دستورالعمل‌های بانک سرمایه‌گذاری اروپا را با هدف ترغیب این بانک به همکاری با ایران تغییر داده، اما تصمیم نهایی در این رابطه بر عهده هیات مدیره این بانک گذاشته شده است.

در کنار این اقدامات، اتحادیه اروپا قانون مسدودسازی تحریم‌های آمریکا (Blocking Statute) را هم به جریان انداخته است؛ قانونی که به موجب آن، این اتحادیه احکام جریمه احتمالی برای کسب و کارهای اروپایی که با ایران همکاری می‌کنند را به رسمیت نخواهد شناخت

 

 

 

جزئیات طرح های اتحادیه اروپا برای تجارت با ایران اعلام شد

جزئیات طرح های اتحادیه اروپا برای تجارت با ایران اعلام شد

 .

http://alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/6819-جزئیات-طرح-های-اتحادیه-اروپا-برای-تجارت-با-ایران-اعلام-شد

.

شبکه خبری ان‌بی‌سی‌ در گزارشی به بررسی طرح‌های اتحادیه اروپا برای تداوم تجارت با ایران پرداخت که از جمله آن می توان از ایجاد یک نظام نقل و انتقالات بانکی مستقل از آمریکا با همکاری بانک‌های مرکزی اروپایی نام برد.

به گزارش ایرنا به نقل از این رسانه، این نظام الکترونیک قرار است در موازات نظام فعلی نقل و انتقالات بانکی بین‌المللی باشد.

ان‌بی‌سی می‌نویسد که با توجه به تحریم‌های آمریکا، کشورهای اروپایی در حال بررسی امکان بکارگیری بانک‌های مرکزی خود هستند.

گزارش ادامه می‌دهد: اروپا تمرکز خود را روی شرکت‌های کوچک و متوسطی گذاشته‌ است که فعالیتی در آمریکا ندارند و خطر تهدید تحریم در صورت سرمایه گذاری در ایران برای آن ها کمتر است.

بر مبنای طرح یاد شده، بانک‌های مرکزی اروپایی، تراکنش‌های بانکی مربوط به ایران را به صورت چندصدتایی یا هزارتایی جمع آوری و پردازش می کنند.

ان‌بی‌سی می افزاید که اتحادیه اروپا به دنبال جایگزینی برای ساز وکار تسویه وجوه و شبکه سوئیفت است.شبکه‌ای جهانی برای ارسال و دریافت اطلاعات تراکنش‌های مالی در محیطی با ضوابط معین و امنیت بالا که دسترسی بانک های ایرانی به آن پس از برجام میسر شده بود.

به گفته این رسانه، طرح‌های دیگری هم، از جمله پیشنهاد مشارکت بانک سرمایه‌گذاری اروپا مطرح شده، اما تا به امروز به نتیجه‌ای نرسیده است.

گرچه کمیسیون اروپا دستورالعمل‌های بانک سرمایه‌گذاری اروپا را با هدف ترغیب این بانک به همکاری با ایران تغییر داده، اما تصمیم نهایی در این رابطه بر عهده هیات مدیره این بانک گذاشته شده است.

در کنار این اقدامات، اتحادیه اروپا قانون مسدودسازی تحریم‌های آمریکا (Blocking Statute) را هم به جریان انداخته است؛ قانونی که به موجب آن، این اتحادیه احکام جریمه احتمالی برای کسب و کارهای اروپایی که با ایران همکاری می‌کنند را به رسمیت نخواهد شناخت

 

 

 

Clever / intelligent / smart

Clever / intelligent / smart

 

معنی کلمات " Intelligent " و " smart " یکی است . " smart " غیر رسمی تر است  . در یک گزارش رسمی یا مقااله  علمی  ما احتمالاً از  " Intelligent " استفاده می کنیم  و در محاورات روزمره احتمالاً کلمهء      " smart "  را به کار می بریم .

 

این سخن کلیشه ای که افراد بلوند باهوش تر  هستند بوسیله دلایل علمی حمایت نمیشود

The stereotype that blondes are less intelligent is unsupported by scientific evidence.

 

دخترتون سه سالشه و از قبل می دونه جطوری بخونه؟ اون خیلی باهوشه   !

Your daughter is 3 years old and she already knows how to read? She's so smart!

 

کلمهء " clever"  به چند صورت دلالت ضمنی بر زرنگ بودن دارد . اگر کسی بتواند یک راه حل غیرمعمول و خلاقانه برای حل یک مساله پیدا کند که شخص دیگری تصورش را هم نمی کرد  ما این شخص را به عنوان یک " clever" توصیف می کنیم چنین شخصی می تواند خوب یا بد باشد.

 

شخصی که یک روش جالب جدید  از بازیافت مواد  زباله ادباع می کند یک باهوش ( با ذکاوت )  است

A person who creates an interesting new method of reusing recycled material is clever.

 

دزدی که یک روش خلاقانه برای ورود یه  بانک و سرقت از آن ابداع می کند هم یک باهوش ( آب زیر کاه  )  است

A thief who invents a creative way to break into a bank and rob it is also clever.

 

 

 

مراسم تقدیر از زحمات معلمین مجتمع آموزشی شهید فهمیده ایروان

مراسم تقدیر از زحمات معلمین مجتمع آموزشی شهید فهمیده ایروان

 .

http://alikonline.ir/fa/news/social/item/6805-مراسم-تقدیر-از-زحمات-معلمین-مجتمع-آموزشی-شهید-فهمیده-ایروان

.

مراسم تقدیر از تلاش ها و زحمات معلمین مجتمع آموزشی شهید فهمیده ایروان (مدرسه سفارت) روز گذشته با حضور معلمین، کارکنان و مدیران این مجتمع و سید کاظم سجادی سفیر کشورمان در ارمنستان در سالن امام خمینی (ره) سفارت برگزار گردید.

به گزارش تارنمای سفارت جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان، در ابتدای این مراسم محمودوند مدیر مجتمع مذکور ضمن ارائه گزارشی از عملکرد مدرسه سفارت طی دو سال گذشته از پیگیری ها و تلاش های سفیر کشورمان در برطرف کردن مشکلات معلمین و کارکنان، بوجود آوردن جو صمیمی و دوستانه بین کارکنان مجتمع و دیگر نهادهای ایرانی مقیم ایروان و همچنین ارائه تسهیلات رفاهی و معیشتی برای معلمین تشکر و قدردانی نمودند.

مدیر مجتمع آموزشی شهید فهمیده ایروان در ادامه با اعلام اینکه بدلیل این حمایت ها و تلاش ها طی دو سال گذشته معلمین و کادر آموزشی مجتمع توانستند در محیطی آرام و پرنشاط به اهداف تعیین شده آموزشی دست یابند افزود: در نتیجه این همدلی های ایجاد شده سه نفر از دانش آموزان این مدرسه توانستند در آزمون کشوری تیزهوشان جزء 50 دانش آموز نخبه کشور انتخاب گردند.

در ادامه این مراسم سجادی نیز ضمن تشکر از خدمات و تلاش های معلمین و مدیران این مجتمع طی دوران ماموریت، پشتکار و فعالیت گروهی معلمین را رمز موفقیت مجتمع در رسیدن به اهداف تعیین شده دانستند و افزودند: کارنامه موفق اقدامات صورت گرفته در مدرسه سفارت در ایروان و رضایت مسئولین سرپرستی مدارس خارج از کشور وزارت آموزش و پرورش در نتیجه همراهی و همکاری معلمین و مدیران این مجموعه بوده که توانستند با داشتن ارتباطات مناسب با والدین دانش آموزان، سفارت و همچنین وزارت علوم و آموزش ارمنستان به این افتخارات نائل گردند.

سفیر کشورمان وظیفه و کار معلمین را خطیر و پرچالش عنوان نمودند و افزودند: بقا و دوام یک جامعه و رسیدن فرزندان ایران اسلامی به قله های موفقیت در عرصه های گوناگون علمی و پژوهشی نتیجه خدمت صادقانه آن دسته از معلمینی است که توانسته اند رسالت آموزشی خود را به خوبی بانجام رسانند و انتظار داریم در آینده نیز شاهد موفقیت های چشمگیر دیگر معلمین که در این مدرسه فعالیت خواهند نمود باشیم.

در پایان این دیدار سفیر کشورمان ضمن اعطای لوح تقدیر و اهدای هدایایی از زحمات معلمین و مدیران مجتمع آموزشی شهید فهمیده تشکر نمودند.

 

 

 

کری: برجام قوی‌ترین توافق هسته‌ای موجود است

کری: برجام قوی‌ترین توافق هسته‌ای موجود است

 .

http://alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/6810-کری-برجام-قوی‌ترین-توافق-هسته‌ای-موجود-است

.

جان کری وزیر امور خارجه اسبق آمریکا برجام را «قوی‌ ترین، سختگیرانه‌ ترین و توجیه‌ پذیرترین توافق هسته‌ای موجود» دانست و بار دیگر تصمیم واشنگتن در خروج از این توافق را مورد انتقاد قرار داد.

به گزارش ایرنا، وی که برای شرکت در میزگردی با کارشناسان سیاسی در شبکه تلویزیونی «ای‌بی‌سی» حضور یافته بود، گفت: برجام کارآمد بود. چین، روسیه، آلمان، فرانسه، انگلیس و ایران همه در این توافق مانده‌اند.

کری ادامه داد: ما در حوزه برنامه موشکی، حمایت ایران از حزب‌الله و سیاست‌های این کشور در قبال یمن و اسرائیل (رژیم صهیونیستی) با آن‌ها اختلاف نظر داریم. ولی آنچه باید انجام می‌شد، حذف گزینه سلاح هسته‌ای و استفاده از این خلاء برای به حاشیه راندن سیاست‌های ایران بود.

این ادعاها در شرایطی است که ایران مطابق با فتوای رهبر معظم انقلاب هیچ‌گاه به دنبال تسلیحات هسته‌‌ای نبوده است.

کری در بخش دیگری از صحبت‌های خود گفت: فکر می‌کنم دولت اشتباه بزرگی کرد. آمریکا از توافق خارج شد اما دیگر اعضا در تلاش برای حفظ آن هستند. اگر ترامپ ناچار به جنگ شود، کشورها به شیوه‌ای که باید، از آمریکا حمایت نخواهند کرد.

 

وزیر امور خارجه اسبق آمریکا درخصوص بازگشت بخشی از اموال مسدود شده ایران پس از برجام هم گفت: بسیار حائز اهمیت بود که پول آن‌ها را برمی‌گرداندیم؛ چرا که ما توافقی با دادگاه داشتیم و سود بسیاری در حال انباشت روی این پول بود.

وی ادامه داد: در غیر این صورت، مالیات ‌دهندگان آمریکایی باید با گذشت زمان، میلیاردها دلار به ایران می‌پرداختند.

کری نقشی اساسی در شکل‌گیری برجام داشت و از زمان روی کار آمدن دولت جدید آمریکا هم منتقد سیاست‌های این دولت از جمله در قبال این توافق بوده است.

صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای ایران و پایبندی تهران به تعهداتش در برجام را بارها آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و ناظران بین‌المللی مورد تایید قرار داده اند.

 

 

 

واکنش تند ظریف به سوءاستفاده آمریکا از ریاست دوره‌ای شورای امنیت

واکنش تند ظریف به سوءاستفاده آمریکا از ریاست دوره‌ای شورای امنیت

 ..

http://alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/6807-واکنش-تند-ظریف-به-سوءاستفاده-آمریکا-از-ریاست-دوره‌ای-شورای-امنیت

.

وزیر امور خارجه کشورمان در توئیتر به حضور ترامپ در شورای امنیت و قصد وی برای مطرح‌کردن موضوع ایران در این نهاد سازمان ملل واکنش نشان داد.

به گزارش خبرگزاری تسنیم، محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه در حساب توئیتری خود نوشت: "شورای امنیت تنها یک قطعنامه درباره ایران دارد و ترامپ آن را نقض کرده و با قلدری می‌خواهد دیگران را هم به نقض آن وادار کند. اکنون وی می‌خواهد با سوءاستفاده از ریاست دوره‌ای بر شورای امنیت موضوعی را که برای 70 سال به فلسطین اختصاص داشته منحرف کرده و در آن جلسه ایران را برای اوضاع وحشتناکی که او و مشتریانش در سراسر خاورمیانه ایجاد کرده‌اند متهم کند؛ وقاحت!".

دیپلمات‌ها و سفیر آمریکا نزد سازمان ملل متحد اخیراً گفته بودند دونالد ترامپ قصد دارد اواخر ماه جاری میلادی ریاست نشست شورای امنیت را به‌عهده بگیرد و موضوع ایران را در این شورا مطرح کند.

ایالات متحده که در ماه سپتامبر ریاست دوره‌ای شورای امنیت سازمان ملل را به‌عهده دارد، پیشتر تلاشی ناموفق برای اقدام این شورا علیه ایران داشت.

 

 

 

منطقه آزاد ماکو، پل تجاری میان ایران و ارمنستان

منطقه آزاد ماکو، پل تجاری میان ایران و ارمنستان

 .

http://alikonline.ir/fa/news/political/اقتصادی/item/6801-منطقه-آزاد-ماکو،-پل-تجاری-میان-ایران-و-ارمنستان

.

نشست فرصت‌های سرمایه‌گذاری مشترک بین کشور ارمنستان و منطقه آزاد ماکو در تهران با حضور آرتاشس تومانیان، سفیر ارمنستان و ابراهیم جلیلی، معاون اقتصادی و سرمایه‌گذاری سازمان منطقه آزاد ماکو در جهت کمک به شناخت بیشتر ظرفیت‌های دو کشور برای توسعه روابط تجاری و بازرگانی برگزار گردید.

به گزارش پایگاه خبری منطقه آزاد ماکو، در این نشست معاون اقتصادی و سرمایه‌گذاری سازمان منطقه آزاد ماکو باتوجه به ظرفیت‌های این منطقه به عنوان بزرگترین و جوان‌ترین منطقه آزاد کشور بیان داشت: منطقه آزاد ماکو، سرزمین فرصت‌های طلایی به شمار می‌رود و به عنوان دومین منطقه آزاد جهان از منظر وسعت با ۵۰۰ هزار هکتار وسعت ظرفیت‌های سرمایه‌گذاری بسیار زیادی را در خود جای داده است. ماکو ۱۳۰ کیلومتر با کشور ترکیه و ۱۲۰ کیلومتر با کشور جمهوری آذربایجان مرز مشترک دارد و در فاصله بسیار نزدیکی با کشور ارمنستان واقع شده است. منطقه آزاد ماکو دسترسی بسیار خوبی با کشورهای همسایه ازجمله ترکیه، آذربایجان، ارمنستان، عراق و کشورهای‌CIS  دارد و از موقعیت جغرافیایی و ژئواستراتژیک بالایی برخوردار است.

جلیلی درخصوص ماموریت‌های سازمان منطقه آزاد ماکو اظهار داشت: توسعه و عمران منطقه و ایجاد زمینه رشد و توسعه اقتصادی با محوریت جذب سرمایه‌گذاری در زمینه لجستیک، کشاورزی، گردشگری، صنعتی و معدنی جزء محورها و ماموریت‌های اصلی سازمان منطقه آزاد ماکو است. با توجه به اهداف بلندمدت و پایدار و تعامل با کشورهای همسایه، منطقه آزاد ماکو چشم‌اندازی را برای خود جهت تعاملات و پیوند دوسویه هدفمند با کشورهای همجوار و اقتصاد جهانی، ترانزیت بازرگانی و ترانزیت غیرنفتی در کشور، منطقه و اوراسیا و در نهایت در جهان تعریف کرده است.

وی درباره مزیت‌های منطقه آزاد ماکو افزود: ایجاد شرکت‌های خارجی، حضور افراد خارجی بدون اخذ ویزا، معافیت مالیاتی ۲۰ ساله برای شرکت‌های فعال در منطقه، خرید و اجاره زمین برای طرف‌های خارجی، تضمین سرمایه‌گذاری سرمایه‌گذاران خارجی توسط دولت ایران، ورود تجهیزات و مواد اولیه تولید بدون پرداخت عوارض گمرکی به منطقه آزاد، صادرات کالای تولیدی از منطقه به سرزمین اصلی و کشورهای هدف، جزء مزیت‌های منطقه آزاد ماکو می‌باشد. این منطقه در کنار مزیت‌های قانونی، یکسری مزیت‌های نسبی و منحصربه‌فرد هم دارد، ازجمله می‌توان واقع شدن در کریدور شرق-‌غرب و همچنین کریدور شمال-‌جنوب، نزدیکی به بازار اروپا به عنوان چهارراه اروپایی، وجود فرودگاه بین‌المللی ماکو، پایانه صادراتی ۱۲ هکتاری در منطقه، وجود شهرک‌های صنعتی در منطقه، نزدیکی به شهر تبریز به عنوان قطب اقتصادی و صنعتی شمال غرب کشور، زمین‌های حاصلخیز و منابع انرژی ارزان قیمت در منطقه را نام برد.

جلیلی درخصوص موقعیت استراتژیک منطقه آزاد ماکو برای بخش ترانزیت گفت: ساخت دهکده لجستیک با مساحت ۴۰۰ هکتار در منطقه آزاد ماکو در حال انجام است و ایجاد این دهکده بستر بسیار مهمی را برای توسعه تجارت و ترانزیت در منطقه ایجاد خواهد کرد و با انتقال بخش عمده‌ای از پسکرانه مرز به نقاط مرزی می‌توانیم خدمات‌دهی مسافری و باری را با بهترین و مطلوب‌ترین کیفیت در منطقه به تجار و مسافرین ارائه دهیم.

وی درباره ظرفیت‌های گردشگری و کشاورزی در منطقه آزاد ماکو بیان داشت: باتوجه به ظرفیت‌های طبیعی و بکر فراوان در منطقه آزاد ماکو، این منطقه می‌تواند در حوزه گردشگری طبیعی و تاریخی نقش بسیار پررنگی را ایفا کند و همچنین بهره‌مندی از دشت‌های وسیع و حاصلخیز و وجود رود ارس می‌تواند پتانسیل‌های زیادی در حوزه کشاورزی، ایجاد گلخانه‌ها و مراکز کشت و صنعت را با جذب سرمایه‌گذاران در منطقه فراهم کند. حدود ۱۰۰ هزار هکتار زمین قابل کشت در منطقه آزاد ماکو وجود دارد، در حوزه دامداری و دامپروری با عنایت به وجود علوفه فراوان در منطقه و همچنین وجود زیرساخت‌ها در حوزه فرآوری محصولات دامی با توجه به پتانسیل‌هایی که در این حوزه وجود دارد، می‌تواند ارزش افزوده بسیار بالایی را برای سرمایه‌گذاران در این بخش به همراه داشته باشد.

معاون اقتصادی و سرمایه‌گذاری سازمان منطقه آزاد ماکو درخصوص تکمیل زنجیره صنعت در این منطقه اظهار کرد: یکی از محورهای مهم منطقه آزاد ماکو، حوزه صنعت است که در تلاش هستیم تا زنجیره صنایع را در منطقه با توجه به پتانسیل کشورهای همسایه ایجاد کنیم، ازجمله تکمیل صنایع دامی، پوشاک، صنایع چرم، مبلمان، لوازم آرایشی و بهداشتی و صنایع غذایی و همچنین قطب صنعتی را در منطقه با درنظر گرفتن نیاز کشورهایی مثل ترکیه، گرجستان، ارمنستان، عراق و آذربایجان ایجاد خواهیم کرد.

وی افزود: حوزه معدن جزء ظرفیت‌های بسیار بزرگ در منطقه آزاد ماکو می‌باشد و این منطقه تنها منطقه آزاد در کشور است که دارای ظرفیت معدنی می‌باشد و باتوجه به این ظرفیت و وجود معادن غنی می‌تواند در حوزه سرمایه‌گذاری در بخش معدن کمک زیادی به توسعه اقتصادی کلان کشور داشته باشد.

 

جلیلی درمورد سرمایه‌گذاری‌های انجام گرفته در منطقه آزاد ماکو بیان داشت: سرمایه‌گذاری‌های کلانی در منطقه آزاد ماکو صورت گرفته است؛ ازجمله پتروشیمی با سرمایه‌گذاری یک و نیم میلیارد دلاری با مشارکت ۷۰درصدی خارجی، کارخانه سیمان مهر ماکو که کمتر از سه ماه آینده به بهره‌برداری خواهد رسید، کارخانه محصولات فروآلیاژ که صددرصد سرمایه‌گذاری خارجی است و در حال بهره‌برداری می‌باشد، نیروگاه سیکل ترکیبی که ۷۰ درصد سرمایه‌گذاری خارجی را جذب کرده‌ایم و فاز اول این نیروگاه با ظرفیت ۱۲۰ مگاوات در مدار است، واحد تولید پوشاک برسان که بیش از ۲۰۰ نفر اشتغال‌زایی در منطقه داشته است و جزء برندهای پوشاک در منطقه است که صادرات به کشورهای همسایه دارد، واحد فرآوری کربنات کلسیم که با سرمایه‌گذاری صددرصد خارجی می‌باشد، شرکت سرمایه‌گذاری زمین و بانک زمین در حدود دوهزار هکتار را در حال ایجاد جهت کشت و صنعت است، برند یک‌و‌یک در زمینی به مساحت ۷۰۰ هکتار در حال کشت و صنعت می‌باشد، دو هتل پنج ستاره در منطقه در حال ساخت است، مجتمع چند منظوره آذرمال با حجم سرمایه‌گذاری بیش از هزار میلیارد ریال در حال احداث است.

وی درباره اتصال راه‌آهن ایران به ترکیه توضیح داد: یکی از فرصت‌های بسیار بزرگ ما در حوزه‌های زیربنایی، اتصال راه‌آهن ایران به ترکیه است که مطالعات این طرح انجام شده و یکی از مهم‌ترین فرصت‌های سرمایه گذاری در منطقه محسوب می‌شود که بخش خصوصی می‌تواند به این پروژه‌ و دیگر پروژه‌ها ازجمله احداث آزادراه تبریز، بازرگان و همچنین احداث انتقال برق ۳۰۰ کیلو وات به سرزمین اصلی ورود پیدا کند.

معاون اقتصادی و سرمایه‌گذاری سازمان منطقه آزاد ماکو درمورد دیگر ظرفیت‌های بخش سرمایه‌گذاری در این منطقه گفت: در حوزه لجستیک می‌توانیم احداث انبارهای چندمنظوره، احداث کارگو فرودگاه ماکو، آماده‌سازی دهکده لجستیک و ترانزیت منطقه را به بخش خصوصی واگذار نماییم؛ در بخش صنعت، تولید پوشاک و کشتارگاه صنعتی، تولید مبلمان، بازیافت پسماند از توجیه اقتصادی بسیار بالایی در منطقه برخوردار است؛ توسعه کشت و صنعت و کشت گلخانه‌ای در زمینه کشاورزی در منطقه آزاد ماکو بسیار حائز اهمیت و سودده است؛ در حوزه گردشگری ایجاد شهربازی، ایجاد مجتمع تجاری و تفریحی و هتل‌های ۵ستاره و ۴ستاره و احداث دهکده سلامت با توجه به ظرفیت‌های خوب پزشکی که در کشور وجود دارد می‌توانیم به کشورهای همسایه خدمات سلامت ارائه دهیم؛ همچنین در بخش معدن ظرفیت‌هایی ازجمله استخراج معدن، احداث سنگ‌بری‌های مدرن، شهرک صنایع معدنی، استخراج مس و موضوعاتی از این قبیل در حوزه‌های سرمایه‌گذاری در منطقه آزاد ماکو وجود دارد.

جلیلی در پایان صحبت‌های خود از سفیر و سرمایه‌گذاران کشور ارمنستان جهت بازدید از ظرفیت‌های منطقه آزاد ماکو دعوت به عمل آورد و خواستار ترسیم سرمایه‌گذاری‌های مشترک با کشور ارمنستان با توجه به ایجاد زیرساخت‌های عظیم صورت گرفته در منطقه آزاد ماکو شد.

 

آرتاشس تومانیان، سفیر ارمنستان در ایران: روابط فرهنگی و سیاسی ایران و ارمنستان از دیرباز تاکنون

در ادامه این نشست مشترک، آرتاشس تومانیان، سفیر کشور ارمنستان در ایران با تشکر از مدیرعامل و معاون اقتصادی و سرمایه‌گذاری سازمان منطقه آزاد ماکو به دلیل ترتیب دادن این جلسه، ابزار امیدواری کرد که در آینده شاهد همکاری‌های مشترک بین ارمنستان و منطقه آزاد ماکو باشیم و بیان داشت که برگزاری این دست نشست‌ها بین مسئولین و فعالین اقتصادی می‌تواند باعث ایجاد همکاری‌، مراودات و فعالیت‌های تجاری مشترک بین دو کشور گردد.

سفیر ارمنستان در ایران در ادامه اظهار داشت: دو کشور ایران و ارمنستان جزء کشورهای تاریخی در منطقه هستند و این دو کشور سوابق تاریخی و فرهنگی طولانی دارند. در طول ۲۶ سالی که از استقلال کشور ارمنستان می‌گذرد، روابط بسیار خوبی در حوزه‌های اقتصادی، سیاسی و فرهنگی با ایران داشته است‌.

آرتاشس تومانیان افزود: با توجه به روابط بسیار خوب سیاسی که بین ایران و ارمنستان در طول این سال‌ها وجود داشته، اما نتوانسته‌ایم از ظرفیت‌های اقتصادی دو کشور به خوبی استفاده کرده و روابط اقتصادی را هم به سطح روابط سیاسی برسانیم، چنانکه در این مدت روابط اقتصادی و مالی میان دو کشور بیش از ۳۰۰ میلیون دلار نشده است و قسمت اعظم این چرخه اقتصادی مربوط به تبادل انرژی بین ایران و ارمنستان می‌باشد و عمده تراز تجاری بین دو کشور به نفع ایران بوده است.

سفیر ارمنستان در ایران اظهار داشت: با توجه به مشکلاتی که در سطح بین‌الملل به واسطه اعمال دوباره تحریم‌های امریکا برای ایران ایجاد شده، ارمنستان آمادگی خود را برای همکاری مشترک با فعالین اقتصادی ایرانی اعلام می‌کند و مایل به بالا بردن سطح همکاری فی مابین هستیم، ایران یکی از اهداف سیاست خارجی کشور ارمنستان است و ما با توجه به تغییر سیاست‌های اقتصادی در ارمنستان بسیار مایل به همکاری‌های مشترک با ایران هستیم.

وی با اشاره به وجود دو منطقه آزاد در نزدیکی ایروان و بهره‌مندی از معافیت‌های مشابه منطقه آزاد ماکو در ارمنستان، شرایط همکاری را بسیار مساعدت خواند و افزود: یکی از مناطق آزاد ارمنستان تخصصا طلا و جواهر است و یکی دیگری مختص به فعالیت‌های آی‌تی می‌باشد. کشور ارمنستان در حوزه آی‌تی در دنیا بسیار پیشرفته است و در حدود ۳۰ درصد از تجهیزات پیشرفته مخابراتی روسیه از قبل در ارمنستان تولید می‌شد، کشور ارمنستان در حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ میلیون دلار تولیدات آی‌تی دارد و برنامه افزایش تولیدات آی‌تی را در آینده داریم و بیشتر تکنولوژی آی‌تی ارمنستان به دنیا صادر می‌شود و بسیاری از شرکت‌های مطرح دنیا در زمینه آی‌تی در ارمنستان نمایندگی دارند. بخشی از اینترنت ایران هم از این کشور تامین می‌شود. ازجمله صنایعی که در ارمنستان پیشرو است عبارت است از: آی‌تی و آی‌سی‌تی، صنایع غذایی و کشاورزی، صنایع معدنی و صنایع ماشین‌سازی، همچنین ارمنستان در حوزه واردات دارای سرمایه‌گذاری است و واردات شرایط خاص خود را دارد و برای شرایط سرمایه‌گذاری های خاص مشوق‌های ویژه‌ای دارد. ارمنستان با ۶۰ کشور از جمله ایران ویزا ندارد و در طول سال در حدود ۱۰۰ هزار نفر از ایران به ارمنستان سفر می‌کنند و صنعت توریسم در در این کشور رو به پیشرفت است.

آرتاشس تومانیان تاکید کرد: ما باید همدیگر را بهتر بشناسیم تا بتوانیم از امکانات هر دو کشور به بهترین شکل استفاده کنیم و این وظیفه شما است که ظرفیت‌های خود را در ارمنستان ارائه دهید، بنابراین من از شما دعوت می‌کنم تا به کشور ما سفر کنید و ظرفیت‌های خود را در ارمنستان به تجار و فعالین اقتصادی معرفی نمایید و ما هم از شما حمایت می‌کنیم و از هر همکاری که باعث ایجاد تعاملات بیشتر شود استقبال می‌نماییم.

سفیر ارمنستان در ایران در پایان صحبت‌های خود اظهار کرد: ما جمعیتی ۳ میلیونی در ارمنستان داریم و مسلما از جمعیت ۸۰ میلیونی ایران بسیار کمتر هستیم، ولی ما بین ۸ تا ۱۰ میلیون ارمنی هم خارج از کشور داریم که در کشورهای مهم جهان هستند؛ جامعه خوب و تاثیرگذاری در کشورهای مختلف دنیا داریم و روابط بسیار مثبتی با این تشکلات ارمنی در سطح دنیا داریم و می‌توانیم از این ظرفیت‌ها برای تعاملات اقتصادی در کشورهای مختلف استفاده کنیم. در مجموع بسیار مشتاق به تعریف و ایجاد منافع اقتصادی مشترک بین منطقه آزاد ماکو و کشور ارمنستان هستیم.

Classic / classical

Classic / classical

کلمهء " classical "  می تواند چیزی را توصیف کند که

1: وابسته فرهنگ   رم یا یونان باستان باشد نظیر " اسطوره شناسی  کلاسیک  classical mythology " و یا " معماری کلاسیک  classical architecture "

2: مرتبط به موسیقی سنتی اروپا از قرون  هجدهم تا نوزدهم باشد نظیر " موسیقی  کلاسیک  classical music"

3: مرتبط به پایه های اساسی حیطه ای از هنر یا مطاالعه باشد نظیز " بالهء  کلاسیک  classical ballet " و یا " مکانیک کلاسیک classical mechanics " که جدید یا تجربی نباشد .

 

کلمه " classic عمومی تر است و به چیزی عالی اطلاق می شود که به گونه مثبتی معروف شده و برای سالها در سطح بالایی مورد توجه قرار گرفته است

 

بیتل ها نمونه ای ار موسیقی راک کلاسیک از دهه 1960 هستند

The Beatles are an example of classic rock music from the 1960s.

 

شخصی که عاشق اتومبیل است ممکن است بخواهد یک اتومبیل کلاسیک از دهه 1970 بخرد

Somebody who loves cars might want to buy a classic automobile from the 1970s.

 

یک کتاب درسی کلاسیک در مورد یک موضوع خاص کتابی است بسیار عالی و افراد زیادی از آن برای مدت طولانی استفاده کرده اند .

A classic textbook on a particular subject is one that is very good and many people have used it for a long time.

 

فیلم های کلاسیک فیلم هایی هستند که  برای سالها معروف می مانند زیرا سطح عالی تلقی میشوند

Classic movies are ones that stay famous over many years because they are considered great.

 

 

 

City / downtown / town

City / downtown / town

یک " city " یا شهر   بزرگتر از  یک " town " یا شهرک   است . نیویورگ ، بوستون ، میامی و لوس آنجلس نمونه هایی از یک " city " هستند تمام پایتخت  های ایالت ها یا کشور ها " city " هستند که معمولاً دارای اهمیت فرهنگی و سیاسی و اقتصادی هستند . کلمه " town " یا شهرک  به مراکز جمعیتی کوچک تر اطلاق میشود و کلمه
"
village "  یا روستا   یک مرکز جمعیتی بسیار کوچک است حتی کوچک تر از " town ".

مرکز عمومی شهر  فشرده است   که مخصوصاً محدوده اصلی ویژهء تجاری و اقتصادی  " downtown " یا مرکز شهر  نامیده میشود  . اگر شما  در " downtown " زندگی میکنید  یعنی شما  درست وسط  فعالیت اصلی  " city " هستید  و زندگی کردن در آن بخش گران تر از  زندگی کردن در سایر  بخش های شهر است .

 

 

Chauffeur / driver

Chauffeur / driver

کلمه " driver " عمومی تر است و به معنی هر کسی است که با یک وسیله نقلیه رانندگی می کند .  شما وقتی که با ماشین خود در حال رانندگی هستید یک " راننده  driver " هستید .  برخی ها به عنوان رانندگان تاکسی  taxi drivers یا رانندگان  اتوبوس bus drivers کار می کنند . رانندگان قطارها  معمولاً  "   conductor " نامیده میشوند .

یک " chauffeur"  شخصی است که برای یک فرد خاصی به رانندگی یک ماشین گماشته میشود . افراد ثروتمند و معروف غالباً دارای شوفر هستند طوری که ناگزیر نیستند سوار وسیله نقلیه عمومی شده و یا خود رانندگی کنند .

 همه شوفرها رانده  هستند اما همه راننده ها شوفر نیستند

All chauffeurs are also drivers; not all drivers are chauffeurs.

 

 

 

 تندیس زاون قوکاسیان در میدان جلفای اصفهان رونمایی می شود

  تندیس زاون قوکاسیان در میدان جلفای اصفهان رونمایی می شود

 .

http://alikonline.ir/fa/news/culture-and-art/item/6780-تندیس-زاون-قوکاسیان-در-میدان-جلفای-اصفهان-رونمایی-می-شود

.

 

تندیس زنده یاد زاون قوکاسیان در حاشیه سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان در میدان جلفای شهر اصفهان رونمایی می شود.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از ستاد ارتباطات و اطلاع رسانی سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم های کودکان و نوجوانان، تندیس زنده یاد زاون قوکاسیان امروز دوشنبه ۱۲ شهریور در حاشیه سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم‌های کودکان و نوجوانان از ساعت ۱۷ در میدان جلفای شهر اصفهان رونمایی می شود.

حسن موذنی مدیرعامل سازمان زیباسازی شهرداری اصفهان با اشاره به رونمایی از تندیس زاون قوکاسیان بیان کرد: تندیس زاون قوکاسیان از سینماگران و پژوهشگران فقید این عرصه به دست جعفر نجیبی ساخته شده، این تندیس یک و نیم برابر مقیاس واقعی است و از جنس فایبرگلاس و ژتیمه کریستال ساخته شده است.

وی در پایان گفت: این تندیس در میدان جلفای شهر اصفهان و همزمان با سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم های کودکان و نوجوانان رونمایی می شود.

سی و یکمین جشنواره بین المللی فیلم های کودکان و نوجوانان تا ۱۴ شهریور ماه در اصفهان ادامه دارد.

 

 

 

آغاز اکران اینترنتی مستند "13 اکتبر 1937" / چکناواریان: من هنوز کودک هستم

آغاز اکران اینترنتی مستند "13 اکتبر 1937" / چکناواریان: من هنوز کودک هستم

 .

http://alikonline.ir/fa/news/culture-and-art/item/6779-آغاز-اکران-اینترنتی-مستند-13-اکتبر-1937-چکناواریان-من-هنوز-کودک-هستم

.

رهبر ارکستر و آهنگساز سرشناس ایرانی معتقد است که وقتی فیلمی درباره کسی ساخته می‌شود او را مانند تابلوی نقاشی و عکس در زمانی ثابت می‌کنیم. او هنوز خود را کودک می‌داند و دوست ندارد از این دوران خارج شود.

به گزارش روابط عمومی موزه سینمای ایران، اکران اینترنتی مستند سینمایی «13 اکتبر 1937» شنبه 10 شهریور ماه با اکران خصوصی این فیلم در موزه سینما، به طور رسمی آغاز شد.

در ابتدای این مراسم، فرزاد توحیدی در سخنانی کوتاه ابراز کرد: از اینکه در شبکه هاشور برای دومین بار یک فیلم خوب و فرهنگی را بصورت همزمان، جهانی و از طریق اینترنت اکران می‌کنیم، خوشحالیم.

 

سپس علی مرادخانی مدیرعامل موزه موسیقی ایران درباره روند ساخت مستند درباره لوریس چکناواریان بیان کرد: یکی از فیلم‌هایی که در دنیا ساخته می‌شود، ساخت فیلم از زندگی روزانه و عادی یک هنرمند است اما متاسفانه در ایران کمتر به این امر پرداخته شده است. وی افزود: بعد از تاسیس موزه موسیقی در سال 88 تصمیم گرفتیم ساخت چند فیلم از چهره‌های مختلف هنری را شروع کنیم، زیرا معتقدیم این‌گونه فیلم‌ها می‌ماند و اگر امروز در این زمینه به خوبی کار نکنیم بعدها تاسف خواهیم خورد که چه لحظات خوبی وجود داشته است و ما آنها را ثبت و ماندگار نکردیم.

 

مرادخانی به ساخت‌ فیلم‌های مستند-پرتره درباره هنرمندان اشاره کرد و گفت: فیلم‌هایی درباره لوریس چکناواریان، فرهاد فخرالدینی، خانم ملک‌پور و همایون خرم ساخته شده که آماده نمایش است و امیدوارم با همکاری شبکه هاشور بزودی اکران شوند.

مدیرعامل موزه موسیقی ایران افزود: طرح و پیشنهاد ساخت فیلم «13 اکتبر 1937» سال 90 همراه با سیدعباس سجادی مطرح شد و بکتاش آبتین نیز سال 91 با حداقل بودجه و کمترین امکانات، با عشق و علاقه این فیلم را ساخت.

 

مرادخانی در پایان سخنان خود تاکید کرد که ساخت چنین فیلم‌هایی به ویژه درباره چهره‌های حوزه موسیقی، تئاتر و هنرهای تجسمی باید ادامه پیدا کند.

در ادامه، بکتاش آبتین کارگردان فیلم نیز در سخنانی گفت: در فیلم «13 اکتبر 1937» تلاش کردیم تا چکناواریان را همان‌گونه که هست با همان صفا و صمیمت و کودکی درونش نشان بدهیم.

وی ابراز کرد: من در زمان ساخت این فیلم و معاشرت با چکناواریان، بسیار لذت بردم زیرا او هنرمندی است که با انسان درونش تفاوتی ندارد.

 

سپس لوریس چکناواریان رهبر ارکستر و موزیسین ایرانی درباره ساخت این فیلم مستند گفت: روزی که به من گفتند می‌خواهیم از زندگی تو یک فیلم بسازیم ترسیدم زیرا بسیار سخت است و ما هر روز در حال تغییر هستیم. از این رو وقتی فیلمی درباره کسی ساخته می‌شود او را مانند تابلوی نقاشی و عکس در زمانی فیکس و ثابت می‌کنیم و وقتی افراد در هر زمان این فیلم را تماشا کنند، تصور می‌کنند که فرد در فیلم امروز نیز همان شکلی است که در فیلم است.

این هنرمند ادامه داد: من در این فیلم برای پاسخ به سوالات، هیچ فکری نمی‌کردم و از قبل آمادگی نداشتم و در لحظه جواب می‌دادم. تلاش کردم دیروزم با روزی که از این دنیا قرار است بروم، فرقی نکند.

 

چکناواریان اظهار کرد: من کودک هستم و هیچ زمانی دوست ندارم از این کودکی خارج شوم زیرا دنیایی که خارج از کودکی است، لذتی برای زندگی ندارد برای همین همیشه در قلبم کودک هستم.

چکناواریان بیان کرد: فیلم «13 اکتبر 1937» درباره یک آدم دیوانه است و من همیشه گفته‌ام که دیوانه‌ها دنیا را می‌سازند و عاقلان خراب می‌کنند.

در پایان این مراسم، مستند سینمایی «13 اکتبر 1937» که با کارگردانی بکتاش آبتین و تهیه‌کنندگی موزه موسیقی ایران ساخته شده‌است، برای میهمانان اکران و نمایش اینترنتی آن به طور رسمی آغاز شد.

خسرو سینایی، آناهیتا همتی، مهرداد زاهدیان از جمله حاضران در این اکران خصوصی بودند.

اکران اینترنتی فیلم «13 اکتبر 1937» به صورت همزمان در داخل و خارج از کشور از تاریخ 10 شهریور الی 23 شهریور 97 در شبکه هاشور انجام خواهد شد.

این شبکه پیش از این فیلم مستند «توران خانم» ساخته رخشان بنی اعتماد و مجتبی میرطهماسب را به صورت اینترنتی اکران کرده بود.

 

 

 

کتاب «کتیبه‌های هیروگلیف اورارتویی از ایران» منتشر شد

کتاب «کتیبه‌های هیروگلیف اورارتویی از ایران» منتشر شد

 .

http://alikonline.ir/fa/news/culture-and-art/item/6763-کتاب-«کتیبه‌های-هیروگلیف-اورارتویی-از-ایران»-منتشر-شد

.

کتاب «کتیبه‌های هیروگلیف اورارتویی از ایران» تالیف مریم دارا توسط پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری منتشر شد.

به ‌گزارش گروه فرهنگی ایرنا از پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، در مقدمه کتاب «کتیبه‌های هیروگلیف اورارتویی از ایران» می خوانیم؛ خطوط تصویری بسیاری در جهان پس از مصری ها به نام «هیروگلیف» نزد پژوهشگران معروف هستند. یعنی عنوان «هیروگلیف» امروزه دیگر مختص خط تصویری مصری نیست و خطوط تصویری غیرمصری دیگری مانند خطوط تصویری هیتایی و لوویایی و اورارتویی را نیز به نام هیروگلیف می نامند.

در این کتاب، 72 کتیبه هیروگلیف اورارتویی گردآوری، نسخه برداری، قرائت، مستند سازی، ترجمه، تفسیر و ارائه شده است.

در کتیبه های هیروگلیف، ابتدا جغرافیای سیاسی و تاریخ سیاسی اورارتوها، سپس زبان و خط اورارتویی آورده شده است. بخش های ابتدایی مشابهت بسیاری با کتاب کتیبه های اورارتویی از ایران دارند.

در مقدمه کتاب همچنین هیروگلیف اورارتویی معرفی شده است. سپس تاریخچه پژوهش بر هیروگلیف اورارتویی و منشا هیروگلیف اورارتویی آورده شده است.

در ادامه هیروگلیف (نشانه های) غیروزنی و پس از آن هیروگلیف (نشانه های) وزنی اورارتویی معرفی شده اند. سپس کتیبه های هیروگلیف اورارتویی در ایران آورده شده که شامل 3 فلز نبشته، 62 سفال نبشته وزنی و 1 غیروزنی، 1 گوی نبشته و 5 مهر نبشته می شوند.

چند مورد از نشانه های «هیروگلیف مانند» که گاه به اشتباه هیروگلیف خوانده شده اند نیز در ادامه معرفی شده تا خوانندگان دچار خطاهای معمول و رایج در شناسایی نشانه های هیروگلیف از نمادها نشوند. سپس کتابنامه، تصاویر و جداول نشانه های هیروگلیف که تاکنون شناسایی یا قرائت شده، آورده شده اند.

به گزارش ایرنا، اورارتو (به ارمنیՈւրարտու - Urartu به آسوری māt Urarṭu; بابلی Urashtu) که بر پایه انجیل به آن پادشاهی وان و نیز پادشاهی آرارات نیز گفته می‌شود، نام تمدّنی در عصر آهن است. از نقطه نظر گستره جغرافیایی، این تمدن در اطراف دریاچه ارومیه، دریاچه وان و همچنین بر بلندی‌های ارمنستان قرار داشته‌است. مردم اورارتو از نیاکان گرجی‌ها و ارمنی‌های باستان منطقه بوده‌اند و از حدود 1500 سال پیش از میلاد مسیح، تا 600 سال پیش از میلاد بر این منطقه حکمرانی داشته‌اند.