رنج و عشق در شعر کلاسیک ایران
در شعر کلاسیک ایران مدام معشوق در حال رنج دادن به عاشق لست و چنین تعبیر میشود که معشوق از این رنجی که به عاشق می دهد لذت میبرد.
عاشق نیز با اینکه رنج و تحقیر می بیند باز سراغ معشوق میرود تا بیشتر رنج ببیند و از بیان این رنج خودش لذت میبرد .
کلا معشوق از رنج دادن عاشق و عاشق از رنج خوردن از معشوق لذت میبرد .
در آن زمان هنوز علم روان شناسی نبوده اما با معیارهای روان شناسی کنونی میشود گفت در ادبیات کلاسیک ایران معشوق دچار سادیسم و عاشق دجار مازوخیسم هستند اما هر دو از نوع هنری آن .
برای همین ما از خواندن این اشعار لذت می بریم چون ارزش هنری دارند و در اوج و قلع رفیع ادبیات قرار گرفته اند .
از سوی دیگر اگر عاشق بدون هیچ رنجی و به اسانی به معشوق می رسید دیگر این همه اشعار با ارزش و لذت بخش در ادبیات خلق نمی شدند .
پس نرسیدن عاشق به معشوق خود باعث رشد و بالندگی عاشق شده است.
من گارگین فتائی از ارامنهء ایران هستم .