Pass the time / spend time

از عبارت " وقت صرف کردن spend time"  برای صحبت در مورد زمانی که فعالیتی  انجام میدهید استفاده کنید  

I spend a lot of time for  reading.

من وقت زیادی برای خواندن صرف می کنم .

 

We spent an hour discussing the best way to finish the project.

ما در مورد بهترین روش تمام کردن پروژه یک ساعت وقت صرف کردیم .

 

عبارت " گذشتن وقت یا زمان pass the time " متفاوت است و به معنی انجام کاری هست که زمان را تندتر از آن  که انتظارش را دارید  می سازد  و یا لا اقل  شما این احساس را دارید .

 

I look at the magazines to pass the time while waiting for my appointment at the dentist’s office.

با نگاه کردن به مجلات  . وقتی  منتظر  رسیدن وقتم در مطب  دندان پزشکی  هستم  زمان ( زود ) می گذرد  .