Pass the time / spend time
Pass the time / spend time
از عبارت " وقت صرف کردن spend time" برای صحبت در مورد زمانی که فعالیتی انجام میدهید استفاده کنید
I spend a lot of time for reading.
من وقت زیادی برای خواندن صرف می کنم .
We spent an hour discussing the best way to finish the project.
ما در مورد بهترین روش تمام کردن پروژه یک ساعت وقت صرف کردیم .
عبارت " گذشتن وقت یا زمان pass the time " متفاوت است و به معنی انجام کاری هست که زمان را تندتر از آن که انتظارش را دارید می سازد و یا لا اقل شما این احساس را دارید .
I look at the magazines to pass the time while waiting for my appointment at the dentist’s office.
با نگاه کردن به مجلات . وقتی منتظر رسیدن وقتم در مطب دندان پزشکی هستم زمان ( زود ) می گذرد .
+ نوشته شده در جمعه سی و یکم مرداد ۱۳۹۹ ساعت توسط گارگین فتائی
|
من گارگین فتائی از ارامنهء ایران هستم .