سالمرگ تقی اَرانی
سالمرگ
تقی اَرانی (۱۳ شهریور ۱۲۸۱ – ۱۴ بهمن ۱۳۱۸) سیاستمدار مارکسیست، تئوریسین، نویسنده و شیمیدان اهل ایران بود. وی مؤسس فکری/معنوی حزب توده ایران بود.
وی از اعضای برجسته گروه پنجاه و سه نفر بود که از اواخر سال ۱۳۱۵ تا اوایل سال ۱۳۱۶ به تدریج دستگیر و در زندان موقت تهران و قصر زندانی شدند. در این دادگاه، احمد کسروی وکیل مدافع تسخیری ارانی بود.
این گروه که به گروه ۵۳ نفر معروف شدند متهم بودند که از مرام اشتراکی و کمونیستی پیروی میکنند. اعضای گروه ۵۳ نفر تا پیش از دستگیری با هم ارتباطی نداشتند و این نام پس از دستگیری به آنها اطلاق شد. با پروندههایی که برای آنها ساخته شد به زندانهای درازمدت محکوم و راهی زندان قصر شدند و برخی نیز توسط مأموران به قتل رسیدند.
تقی ارانی در ۱۳ شهریور ۱۲۸۱ خورشیدی در تبریز زاده شد و بین روزهای ۱۰ تا ۱۴ بهمن ۱۳۱۸ به علت سَمی که مأموران به او داده بودند کشته شد و حتی مادر ارانی در غسالخانه به دلیل شکنجههای بسیار که بر او تحمیل شده بود چهرهٔ ارانی را نشناخت. همچنین به بیان بزرگ علوی مأموران زندان از معالجه او سر باز میزدند.
در اواسط سالهای جنگ جهانی اول، یک گروه کوچک از روشنفکران ایرانی «مجله کاوه» که علیه دشمنان آلمان و برای استقلال ایران فعالیت میکرد، منتشر کردند.
بعد از شکست آلمان در جنگ اول جهانی (۱۹۱۸-م)، گروه نویسندگان دوره اول مجله «کاوه» شامل: محمد قزوینی، محمدعلی تربیت، ابراهیم پورداود، حسین کاظمزاده ایرانشهر، فضلعلی مجتهد تبریزی، محمدعلی جمالزاده و حسن تقیزاده به جز جمالزاده و تقیزاده، بقیه متفرق شدند. تقی ارانی که از طرف دولت به آلمان اعزام شده بود پس از ورود به برلین به مدت دو سال از فعالین ناسیونالیست افراطی بود و با مجله ایرانشهر و نامه فرنگستان همکاری داشت.
تقی ارانی سه سال بعد از جدایی از جریان ناسیونالیسم افراطی، در کتاب «پسیکولوژی فردی» دربارهٔ تغییر و تحول فکری در انسان چنین مینویسد:
«هیچ قضیه را نمیتوان عاری از شرایط زمان و مکان و شخص متفکر تحقیق نمود. از طرف دیگر حالت شعور، هوشیاری و دانستن از خود دائماً تغییر میکند. خود اجتماعی من در چند سال پیش با اکنون فرق دارد…»
ارانی در مقالهٔ «آذربایجان یا یک مسئلهٔ حیاتی و مماتیِ ایران» در بایستگیِ پاسداشتِ ایران و گسترشِ زبانِ ملیِ ایران پرداختهاست و در جایگاهِ یک ایرانیِ آذربایجانی پاسخی کوبنده به ترک گرایان دادهاست. او در این مقاله نویسد: «آذربایجان چنانکه از اسمش پیدا و آشکار است مظهرِ آتشِ مقدسی است که روشنایی فکر و حرارتِ روحِ ایرانی را در ادوارِ مختلفه به عالمیان نشان داده … این ناحیه که از ازمنهٔ قدیمه مسکنِ اقوامِ آریاننژاد و یکی از مهمترین مهدهای تمدنِ ایرانی بوده آثاری به ظهور رسانده که الحق باید تمامِ آریانهای دنیا بدان افتخار کنند … بدبختانه پس از حملهٔ وحشیانِ مشرق و تسلطِ قومِ خونخوارِ مغول، که شنایعِ اعمالِ آنها از صفحهٔ تاریخ محونشدنی است، در قسمتِ عمدهٔ آذربایجان اهالی زبانِ خود را فراموش نموده به زبانِ ترکی متکلم شدهاند. ترکیزبان بودنِ بعضی از قسمتهای ایران باعثِ اشتباهِ برخی مردمانِ بیاطلاع (پانترکها) شده بدون اینکه این قبیل اشخاص قدری صفحاتِ تاریخ را ورق زده از حقیقت مطلع شوند فوراً ادعا میکنند که این قوم ترک و همنژاد ما هستند! … اگر چه امروز از آتشکدههای قدیمِ ایران در آذربایجان و قفقاز جز آثاری بیش باقی نمانده، ولی هنوز قلب هر آذربایجانی در محبتِ ایران آتشکدهٔ مشتعل و سوزانی است. گویا نمیدانند که یک نفر آذربایجانی ترکشدن را برای خود ننگ میداند. … گویا نمیدانند کلمهٔ «آذری» که به آذربایجانیها خطاب میکنند به معنیِ آتشی است که نیاکانشان در روحِ آنها به ودیعه گذاشته و آن را برای سوزاندن خرمنِ هوا و هوسِ دشمن ذخیره کردهاند. ما در اینجا توجهِ تمامِ ایرانیان را به این نکتهٔ مهم جلب مینماییم که مسئلهٔ آذربایجان یکی از مهمترین قضایای حیاتی و مماتیِ ایران است و بر هر ایرانی واضح است که این ایالت برای ایران حکمِ سر را دارد.»
مدتها حزب توده ایران، تقی ارانی را بنیانگذار حزب خود اعلام کرده و او را به عنوان «شهید حزب» معرفی میکرد. اما این اندیشه مخالفانی نیز دارد که اخیراً توسط «حمید احمدی» نگاشته شده این ادعا مورد تردید قرار گرفت و روشن شد که به علت بیماری تیفوس درگذشته است. (؟) در عین حالی که بزرگ علوی در کتاب ۵۳ نفر از دوست دیرین ارانی که در فرنگ درسخوانده و با ارانی از کودکی دوستی داشته نقل میکند که در بدن ارانی پس مرگ سم یافت شده و با سم به قتل رسیده

من گارگین فتائی از ارامنهء ایران هستم .