Custom/ habit

رسم و عادت

 

کلمه  عادت " habit"   نوعاً برای  اعمال شخصی به کار می رود یعنی کارهایی که شما مرتباً و  مکرراً انجام میدهید بدون حتی فکر کردن در مورد آنها

 

من عادت دارم جلوی  تلویوین به خواب روم

I have the habit of falling asleep in front of the TV.

 

برادر من عادت بد گازگرفتن ناخن هایش دارد

My brother has the bad habit of biting his nails.

 

دیانا دارد تلاش می کند تا عدات های بهداشت خوراکی   خود را توسعه دهد

Diana is trying to develop healthy eating habits.

 

من به او اعتماد ندارم ،  او دروغ گوی عادتی است ( عادت دارد دروغ بگوید)

I don't trust him. He's a habitual liar.

 

" Habitual " شکل صفتی  " habit " است به معنی عادتی یا معتاد به انجام کاری  

 

کلمه  رسم " custom  " بیشتر برای رسوم دینی  یا فرهنگی به کار می رود

 

مردم در این کشور رسم درآوردن کفشاهیشان قبل از ورود به خانه را دارند

People in this country have the custom of removing their shoes before entering the house.

 

برطبق رسم مذهبی ، پوشیدن لباس سفید  نشانهء  پاکی است

According to religious custom, wearing white symbolizes purity.

 

هدیه دادن در روز تولد برای مردم مرسوم است

It's customary to give people gifts on their birthdays.

کلمه "customary"مرسوم  شکل صفتی  " custom " است