مریم

گارگین فتائی

.

دلم در پیچ و تاب روی مریم

نوازش می کتم  من  موی مریم

همیشه فکر و ذهنم ذکر او گشت

ببینم  خود همیشه سوی مریم

دقیقه ها فزون گرداند این عشق

طلسمم کرده  این جادوی مریم

تن و جانم فدای چشم هایش

دو چشم و  چون کمان   و  ابروی  مریم

کسی پیدا نکردم بهتر از او

به زیبایی چو خلق و خوی مربم

دلم صد پاره گردد گر نبینم

رخ همچون مه و نیکوی مریم