شعر شیرین

سید جلال الدین افتخار زاده ( میر آقایی)

 

نه هر موزون سخن را شعر شیرین می توان گفتن

نه هر آهو وشی را آهوی چین می توان گفتن

نه هر نیکو رخی را دلربایش می توان خواندن

نه هر زیبا نگاری را نگارین می توان گفتن

مرا شد دیده روشن ز اختران اشک در شبها

که دامن جلوه گاه عقد پروین می توان گفتن

سخن کز سوز دل خیزد به عالم ، آتش انگیزد

در آن دم ، شعر را از بهر تسکین می توان گفتن

نه هر کس لاف جمشیدی زند جم می توان خواندش

نه هر جام سفالین را جهان بین می توان گفتن

نه هر کس طاهر حق گو بُوَد منصور می گردد

نه هر منصور نامی را خدابین می توان گفتن

نه هر یاری تواند بزم دل را روشنی بخشد

نه هر حاتم نما را یار مسکین می تاون گفتن

مگو راز درون را افتخارا جز به اهل دل

کجا با سفله از غمهای دیرین می توان گفتن