حفره های امنیتی و وضعیت مرزهای شمال غربی ایران -
هرانت ملیک شاه نظریان، مدیر موسسه تحقیقاتی "ووسکاناپات" در سمینار مسائل ژئوپلیتیکی قفقاز مطرح کرد؛ حفره های امنیتی و وضعیت مرزهای شمال غربی ایران - چالش ها و پیامدهای حضور اسرائیل، ترکیه، ناتو وداعش در قفقاز
خیلی ها تغییرات سال های اخیر در قفقاز جنوبی را به جنگ ۴۴ روزه میان آذربایجان و آرتساخ و تحولات ناشی از آن ربط می دهند. هر چند جنگ آذربایجان علیه آرتساخ تاثیرات زیادی بر منطقه ما گذاشت اما در نهایت این جنگ نبود که علت اصلی تغییرات شد. شاید درست تر باشد که بگوییم جنگ ۴۴ روزه، پیامد این تغییرات و نقطه جوش آن بود.
برای درک بهتر اتفاقات قفقاز جنوبی، باید چند سال به عقب برگردیم و ریشههای تحولات ژئوپلتیک امروز را در اوایل سالهای ۲۰۱۰ جست وجو کنیم. در سال ۲۰۱۳ فرصت این را داشتم تا در ویلنیوس در نشست سران برنامه "مشارکت شرقی" اتحادیه اروپا شرکت نمایم. در این نشست گرجستان ومولداوی پیشنویس توافقنامه همکاری با اتحادیه اروپا شامل مفاد مربوط به ایجاد مناطق آزاد تجاری عمیق و همهجانبه، که از مدتها قبل مورد مذاکره بود، با این اتحادیه امضا کردند.
ارمنستان و آذربایجان به دلیل رویکرد خاص و سیاستهایشان،چنین قراردادی را امضا نکردند. اما توجه همگان به سمت اوکراین معطوف شده بود، جایی که احساسات انقلابی در جریان بود. طی آن نشست ویکتور یانکویچ- رئیسجمهور اوکراین- اعلام کرد که موقتا فرایند تدارکات امضای توافقنامه همکاری با اتحادیه اروپا و ایجاد مناطق آزاد تجاری عمیق و همهجانبه را متوقف می کند. براساس نظر رایج، این موضع یانکویچ را روسیه دیکته کرده بود.
بلافاصله پس از این نشست بود که تظاهرات موافقین این پیمان درمرکزکیف جان تازهای گرفت و جنبش موسوم به "یورومیدان" در مدت کوتاهی موفق به تغییر رژیم شد. دقیقا همین اتفاقات بود که به اعتقاد بنده، به تغییر ژئوپلتیکی جدی در منطقهی پساشوروی، از جمله تغییر مرزهای کشورهای قفقاز جنوبی انجامید.
تا اواخر ۲۰۱۳ و اوایل سال ۲۰۱۴، دو سیستم تامین امنیت در قفقاز جنوبی فعال بود: یکی همکاری و مصالحه قدرت های ژئوپلتیکی در مسائل منطقهای ما و دیگری توازن قوا میان طرفین درگیر در مناقشات قفقاز جنوبی.
با آغاز سال ۲۰۱۴، نه تنها روسیه و غرب همکاری در این منطقه را متوقف کردند، بلکه به دنبال افزایش تنش در روابط آنها، رقابت در قفقاز جنوبی گستردهتر و این منطقه تبدیل به میدان پیکار ژئوپلتیکی شد.
عامل دوم تامین امنیت منطقه که همان توازن قوا میان طرفین متخاصم یعنی ارمنستان و آذربایجان بود اثر خود را ازدست داد. از تابستان سال ۲۰۱۴، تنشها در مرزهای آذربایجان و آرتساخ و همچنین آذربایجان و ارمنستان به تدریج افزایش یافت و منجر به جنگ آوریل سال ۲۰۱۶ و جنگ ۴۴ روزه سال ۲۰۲۰ شد.
مسلما تمامی این تحولات تحت تاثیر رقابتهای ژئوپلتیک ذکر شده بودند. در این میان، ناتوانی برخی قدرتهای ذینفع در منطقه ما برای کنترل وضعیت آشکار شد. به نظر من این مسئله معضلی برای قدرتهای مورد نظر و شرکای آنها شد. به طور مثال بسیاری از تحلیلگران و حتی دیپلمات های ایرانی به این موضوع تاکید دارند که روسیه نتوانست نقش تضمینکننده امنیت قفقاز جنوبی را به طور کامل اجرا نماید و حالا این ایران است که مجبور به برداشتن قدم هایی شد تا تحولات جدید در منطقهی ما تبدیل به تهدیدی برای جمهوری اسلامی نشود. کمی بعد به این موضوع خواهم پرداخت.
لازم است به حقیقتی اشاره شود که برای قفقازجنوبی جدید است و ارزیابی صحیح آن برای ایجاد نظام امنیتی نوین در این منطقه مهم است.
نخست باید درباره این موضوع صحبت کرد که مرزهای کشور ما در قفقازجنوبی تغییر کردهاند. جمهوری آذربایجان موفق شد بخشهای بزرگی از آرتساخ و همچنین بخشهایی از سرزمین ارمنستان را به تصرف خود در آورد و مرزهای خود با جمهوری اسلامی ایران را گسترش دهد و زمینهای برای فتوحات جدید خود آماده کند. موضوع خصوصا مربوط به سرزمین ارمنستان و بالاخص استان سیونیک میباشد، بدین سان آذربایجان برای اتصال زمینی به جمهوری خودمختار نخجوان و یک قدم پیشروی به سوی به حقیقت پیوستن رویای پانترکیستی خود برنامهریزی میکند. همزمان اتحاد ترکی- آذربایجانی تمایل دارد که ارتباط ایران با ارمنستان، گرجستان و دریای سیاه را قطع کند.
دومین عامل مهم افزایش نفوذ ترکیه در قفقاز جنوبی است. ترکیه صرفا حمایت سیاسی از سیاست تجاوزکارانه آدربایجان علیه آرتساخ نکرد، بلکه با فرستادن نظامیان، تجهیزات نظامی و حتی تروریستهایی از سوریه به آذربایجان کمک کرد و تبدیل به یکی از طرفین درگیری شد. اینکه چگونه آنکارا موفق شد که مانع چند سالهی ورود به قفقاز جنوبی را از پیش روی خود بردارد، می تواند موضوع تحقیق جالب و مهمی باشد. اما بدون چنین تحقیقی هم می توان ثابت کرد که این اتفاق در سایهی سکوت ایران و روسیه و شاید هم در نتیجه توافقاتی با طرف روسی رخ داد. بعد از جنگ ۴۴ روزه، ترکیه حضور نظامی خود در آذربایجان و آرتساخ اشغالی را تقویت کرده و طبق شواهد ، در حال حاضر کنترل ارتش آذربایجان را بر عهده گرفته است.
سومین عامل اینکه، اسرائیل در قفقاز جنوبی، نقش جدیدی را ایفا می کند. رسانهها خبر از عملیات اطلاعاتی اسرائیل در خاک آذربایجان می دهند که با هدف ایجاد تهدیدهای جدید در مرزهای شمال غربی ایران انجام می شود.
مورد مهم بعدی، تمایل قدرتهای مختلف ژئوپليتيکی برای تبدیل قفقاز جنوبی به کمربند ترانزیتی شرق به غرب است. این سیاست می تواند منجر به افزایش ضریب نفوذ ترکیه نه تنها در قفقاز جنوبی بلکه در مناطق مجاور از جمله آسیای مرکزی، دریای کاسپین و خاورمیانه و شرق اروپا شود.
چهارمین مورد، خوی تجاوزگرایانه سیاست های جمهوری آذربایجان است. دولت علیاف که به لطف ترکیه ، اسرائیل و تروریست های منتقل شده از سوریه، در آرتساخ به پیروزی رسید، از حقیقت دور افتاده و سیاست متخاصمی نه تنها در قبال آرتساخ و ارمنستان، بلکه در قبال ایران و روسیه نیز در پیش گرفته است. این سیاست رسمی باکو مورد حمایت ترکیه می باشد و همین امر تنشهای منطقهای را افزایش میدهد. کار به جایی رسیده که هر از چند گاهی ایران و آذربایجان در آستانه جدال در سطح دولتی قرار می گیرند.
و بالاخره عامل پنجم محدود شدن محسوس امکانات روسیه در قفقاز جنوبی می باشد. متاسفانه تحولات سالهای اخیر و خصوصاً تحولات سال ۲۰۲۲ نشان داد که مسکو همزمان قادر به رقابت ژئوپلیتیکی با غرب و تامین منافعاش در چند جبهه نیست. این موضوع بحران امنیتی جدی در قفقاز جنوبی ایجاد کرده است. اوضاع به گونه ای رقم خورده است که جمهوری اسلامی ایران در مهر ماه سال ۱۴۰۰ و شهریور ۱۴۰۱ مجبور شد برای مقابله با تهدید اشغال سیونیک ارمنستان توسط اتحاد ترکی-آذربایجانی دو رزمایش بزرگ در مرز با جمهوری آذربایجان انجام دهد. طبق شواهد می توان ثابت کرد که برای اولین بار در یک قرن اخیر در تاریخ های ذکر شده ایران جای روسیه در قفقاز جنوبی را پر کرد و تهدیدات امنیتی برای کل منطقه را دفع کرد.این واقعیت جدید بسیار حائز اهمیت است.
برای جمع بندی باید گفت که عوامل ذکر شده تاثیر بسزایی در تحولات قفقاز جنوبی گذاشتند. متاسفانه امروز منطقه ما نه تنها تبدیل به زمین رقابتهای ژئوپلیتیکی شده است بلکه ممکن است بدل به صحنهای برای یک جنگ تمام عیار گسترده شود. این موضوع خصوصا دو دولت ارمنی [ارمنستان و آرتساخ] و ایران و روسیه را تهدید می کند. سرچشمه این تهدیدها مشخص هستند: اتحاد ترکی-آذربایجانی، اسرائیل و غرب. انگیزه های آنها هم مشخص است: آنها مایلند تا در نظم نوین جهانی تا حد امکان مواضع خود را مستحکمتر نمایند. البته این حکم نهایی برای ارمنستان، آرتساخ و متحدان ما نیست، برعکس من همیشه معتقد بودهام تمامی تهدیدها حامل فرصت های جدیدی هستند. مسئله فقط در ارزیابی صحیح وضعیت و انجام اقدامات متناسب می باشد. من امیدوارم به خواست پروردگار ما خواهیم توانست راه حل های درست را پیدا کنیم و از این تکانهای ژئوپلیتیکی به نتایج مثبتی برسیم. به امید آن که پروردگار قادر یاری رسان ما باشد.
https://alikonline.ir/fa/news/political/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C/item/26423-%D9%87%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%AA-%D9%85%D9%84%DB%8C%DA%A9-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%8C-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D9%88%D8%B3%D8%B3%D9%87-%D8%AA%D8%AD%D9%82%DB%8C%D9%82%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D9%88%D9%88%D8%B3%DA%A9%D8%A7%D9%86%D8%A7%D9%BE%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D9%85%DB%8C%D9%86%D8%A7%D8%B1-%D9%85%D8%B3%D8%A7%D8%A6%D9%84-%DA%98%D8%A6%D9%88%D9%BE%D9%84%DB%8C%D8%AA%DB%8C%DA%A9%DB%8C-%D9%82%D9%81%D9%82%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%DA%A9%D8%B1%D8%AF%D8%9B-%D8%AD%D9%81%D8%B1%D9%87-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D9%86%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D9%88-%D9%88%D8%B6%D8%B9%DB%8C%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%B2%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%85%D8%A7%D9%84-%D8%BA%D8%B1%D8%A8%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%86%D8%A7%D9%84%D8%B4-%D9%87%D8%A7-%D9%88-%D9%BE%DB%8C%D8%A7%D9%85%D8%AF%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AD%D8%B6%D9%88%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84%D8%8C-%D8%AA%D8%B1%DA%A9%DB%8C%D9%87%D8%8C-%D9%86%D8%A7%D8%AA%D9%88-%D9%88%D8%AF%D8%A7%D8%B9%D8%B4-%D8%AF%D8%B1-%D9%82%D9%81%D9%82%D8%A7%D8%B2