انواع عشق

انواع عشق

۱- Eros

عشق زمینی

عشقی از غرایز شهوانی انسانی) از رایج ترین انواع عشق در روانشناسی است

اروس در حقیقت جنبه جنسی و از انواع عشق آتشین مزاج و شهوانی انسان است و بیشتر مانند عشق مدرن امروزه می باشد.

این عشق در همه ما ایجاد می شود.

در دنیای مدرن اروس با فشار های زندگی در آمیخته شده است.

دقیقا همان چیزی که شوپنهاور پیش بینی می کند. اروس یک فرایند تلاش برای بقا و تولید است.

۲- Philia

عشق افلاطونی

دوستی یکی دیگر از انواع عشق در روانشناسی

مشخصه فیلیا، دوستی یا حسن نیت است.

ارسطو معتقد است که یک فرد می تواند به ۳ دلیل حسن نیت داشته باشد:

به دلیل این که او فردی پر منفعت است

به این دلیل که او فردی خوش مشرب است.

واقعا انسان خوبی است و یا به این دلیل که او فردی عاقل و پرهیزکار است

دوستی بر پایه خوبی بنا می شود که نه تنها باید دارای منافع دو طرفه باشد، بلکه باید دارای جنبه های همدلی، اطمینان و صداقت نیز باشد.

حتما بخوانید

برای افلاطون بهترین دوستی، دوستی است که دوستدارانش با یکدیگر در تعامل باشند.

در حقیقت دوستی می تواند اروس را از شکل یک میل و شهوت، به یک تحرک فلسفی تبدیل کند.

دوستان واقعی برای داشتن یک زندگی حقیقی با هم تلاش می کنند

۳- عشق به فرزند (Storge) از عمیق ترین انواع عشق در روانشناسی است

Storge یا (store – gae) دقیقا از انواع عشق ها به فرزند است که عشقی ریشه دار است. اگر می پرسید چند نوع عشق داریم این یکی از زیباترین آنهاست.

این نوع عشق نوعی از فیلیا می باشد که به رابطه بین پدر و مادر با فرزندان شان اطلاق می شود.

تفاوتی که این عشق با فیلیا (یا دوستی) دارد در گرایش های آن ها می باشد – بخصوص در فرزندان جوان تر که می تواند این ارتباط یک طرفه و یا غیر متقاون باشد.

در حقیقت Storge همان انس و وابستگی است که پدر و مادر از بدو تولد فرزندان شان نسبت به آن ها دارند که از جهت شخصی بودن و کیفیت آن با اروس و فیلیا متفاوت است

افراد معمولا در مراحل اولیه رابطه احساسی شان، توقع یک علاقه ی بی قید و شرط مانند Storge را دارند.

۴- Agape (عشق الهی) کامل ترین انواع عشق در روانشناسی ست

که خود شامل موارد زیر می‌شود

عشق به دیگران. همنوع

عشق عرفانی

عشق به طبیعت و حیوانات

Agape از انواع عشق عمومی – مانند عشق به یک بیگانه، عشق به طبیعت عشق به خداوند است.

Agape بر خلاف عشق به فرزند، اصلا هیچ ارتباطی با وابستگی یا باروری ندارد.

متفکرین مسیحی انواع عشق الهی را نیکوکاری نیز می نامند و از نظر تصور مدرن می تواند نوع دوستی نیز تلقی شود – که به معنی فکر نکردن به خود و تلاش برای رفاه حال دیگران است.

بررسی های اخیر نشان می دهند که نوع دوستی فواید بسیار زیادی دارد.

اما می توانند بسیار طولانی مدت ادامه داشته باشند.

عشق عرفانی که به معنی وصال هست نیز از زمره عشق های الهی است

https://www.wikiravan.com/blog/%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B9-%D8%B9%D8%B4%D9%82-%DA%A9%D8%AF%D8%A7%D9%85%D9%86%D8%AF/

نقد بیطرفانه ، متاعی کمیاب  در نقد های فیلم  ایرانی

نقد بیطرفانه ، متاعی کمیاب در نقد های فیلم ایرانی

گارگبن فتائی

اگر میخواهید از دیدن یک فیلم ایرانی خوب تاکید می‌کنم « خوب » لذت ببرید بهتر است نقد آن فیلم را نخوانید زیرا اکثریت قریب به اتفاق نقدهای ایرانی مخربند و شما را از دیدن یا ادامه دیدن فیلم دلسرد می کنند. نقد اصول خاص خودش را دارد نقد های فارسی نقد نیستند و اصل را بر این میگذارند که هیچ فیلم ایرانی حتی آنهایی که برنده چندین جشنواره بین المللی هم شدند به هیچ عنوان نمیتوانند یک فیلم خوب باشند

سه نوع طرز فکر باعث چنین برداشتی شده است

١: نقد تلویزیونی : در این نوع نقد که از سوی کانال های صدا و سیما پخش می‌شود انگار از همان ابتدا معلوم است که منتقدین از قبل دست چین شده و بیل و کلنگ برداشته و آماده داغون کردن ساختار آن فیلم از طریق بی انگیزه و دلسرد کردن مخاطب هسنتد.

مهمترین استدلال اینها هم دو چیز است یکی اینکه این فیلم میخواهد سیاه نمایی کند و خوراک تبلیغاتی دست غرب و مخالفین نظام بدهد تا از طریق اعطای جوایز گوناگون به آن فیلم وجهه حکومت را خدشه دار کند دوم اینکه موضوع این فیلم ها فرسنگ ها از واقعیت های جامعه به دور است.

در مورد ایراد اول باید گفت که در سینمای ایران انواع گوناگون فیلم چه از طریق تلویزیون و چه سینمای خانگی و دست اندرکاران هنر سینما ساخته می‌شوند که جنبه های گوناگونی از زندگی را نشان می‌دهند. آنچه که محکوم به سیاه نمایی شده در اصل آن فیلم هایی است که واقعیت‌های تلخ جامعه را نشان می‌دهد منتها در ایران همواره عادت بر این است که واقعیت ها و عیب ها را نبینند. همه عادت دارند از سعدي خوب شنوند ، از وحشی بافقی خوب بشنوند. آنها دوست ندارند بشنوند عرفا و ادبای آنها اشعاری داشته اند که سراسر حاوی الفاظ رکیک است نظیر خبیثات سعدی و هزل های وحشی بافقی و یا صوفیانی که در اصطلاح شاهد باز بوده و درگیر رابطه بین دو مرد بوده اند چنانکه در داستان محمود و ایاز شاهدیم .از سوی دیگر چنین برداشتی باعث سیاسی کردن فیلم و اتهام زنی های بی اساس به کارگردان می شود به گونه ای که خود این استدلال خوراک دست یک عده میدهد که اگر آن فیلم منظور خاصی هم نداشته باشد یک عده از صحنه های گوناگون آن فیلم نمادها و تمثیل هایی درست کرده و هر کدام را نشانه ای از نارضایتی و مخالفت با حکومت نشان دهند و در حالی که خود در یک مکان امن غیر قابل دسترس و پاسخگو به نهادهای داخلی هستند اینگونه برای عوامل فیلم دردسر درست کنند .

در مورد ایراد دوم هم باید گفت اتفاقاً این سینما نیست که موضوعات آن از واقعیت ها به دور است زیرا سینما برای جذب مخاطب ناگزیر لست واقعیت ها را بهتر بیان کند تا مخاطب بتواند با موضوع داستان ارتباط بگیرد و با آن همذات پنداری کند. این سریال ها و فیلم های صدا و سیما هسنتد که چنان از واقعیت ها به دور هستند که وقتی آنها را نگاه می کنید احساس می کنید چنین داستانی در ایران اتفاق نیوفتاده است

الیته متاسفانه هم تلویزیون و هم سینما در برخی از موارد بیش از حد دچار افراط شده و یکی بیش از حد سیاه نمایی و دیگری بیش ازحد سفید نمایی می‌کند .

2: نقد مقایسه های : دیدگاه دوم در مورد منتقدینی است که مدام فیلم های ایرانی را میخواهند با سینمای جهان بویژه سینمای غرب مقایسه کنند و جون آن را برابر با سینمای غرب نمی یابند با اکراه در صدد کوبیدن همه جانبه آن فیلم بر می آیند.استدلال دیگر آنها نیز این است که این فیلم ها پایان معینی ندارند و فیلمساز به بهانه پایان باز زحمت تکمیل فیلم را به خودش نداده و آن را به عهده مخاطب گذاشته است .

در مورد استدلال اول باید گفت که قرار نیست سینمای هیچ کشور دنباله روی سینمای کشور دیگری باشد. استدلال خیلی ها در قبل انقلاب در مورد فیلم فارسی و هندی این بود که از آنجایی که این فیلم ها تقلید از فیلم های روز جهان هستند و خودشان چیزی برای ارائه ندارند لذا فاقد ارزش هستند . علت برنده شدن فیلم های خوب ایرانی در سطح بین المللی هم این بوده که این فیلم ها تقلیدی از جایی نبوده اند و تنها در صدد بیان مسائل و مشکلات جامعه ایران بوده اند .

در مورد استدلال دوم باید گفت که اگر واقعاً هدف و قصد کارگردان پایان باز بوده باشد این ایراد به وی وارد است اما کیست که نداند در هنر و صنعت سینمای ایران چه قبل و چه بعد از انقلاب به ندرت یک فیلم خوب میتوانید پیدا کنید که از تیغ ممیزی و سانسور نگذشته باشد به گونه ای که حتی کارگردان خود اذعان می‌کند یه خاطر همین ممیزی ها و توصیه ها یا ناگزیر شده بالکل پایان فیلم را عوض کند که این خود ضربه مهلکی به اصل فیلم زده و یا فیلم با یک پایان مبهم و ناقص تمام می‌شود .

3: نقد روشنفکر ماآبانه : عده ای آدم روشن فکر نما هستند که گمان می کنند اگر کل یک فیلم را بکوبند ژست روشن فکری به خود گرفته و تبدیل به یک منتقد روشنفکر طراز اول می‌شوند. تبعاً ابن افراد با این ژست های پوچ و توخالی بسیاری از اوقات سخنان بی سر و تهی نیز به زبان می رانند به عنوان مثال پرداختن به یک موضوع غیر تکراری که کارگردان توانسته باشد آن را به خوبی پردازش کند یک امتیاز ویژه و خوب برای یک فیلم به حساب می‌آید اما چنین منتقدی موضوع غیر تکراری را نشانه ضعف سناریوی فیلم در پیش برد داستان می داند .به همین اندازه غیر منطقی!

وقتی ما از نقد فیلم سخن می گوییم یعنی فیلم توسط کارشناسی نقد و بررسی شده و نکات مثبت و منفی فیلم به دقت و بدون جهت گیری خاص جناحی و سیاسی یا عقیدتی بیان شود در غیر این صورت اسم این نقد را نمی‌توان گذاشت نقد مستقل .

اینکه یک فیلمی یک تنه با تحقیر و تمسخر کوبیده شود ابن نقد نیست. شما به چه حقی به خودتان اجازه می‌دهید تحت عنوان نقد فیلم کارگردان و بازیگران و سایر دست اندرکاران آن فیلم را تحقیر و تمسخر کنید؟

تا زمانی که جان دارم qani vur janim  از آهنگ های مشهور سایات نُوا

تا زمانی که جان دارم qani vur janim از آهنگ های مشهور سایات نُوا

توضیحات و آوانویسی به انگلیسی و ترجمه به فارسی از گارگین فتائی

هاروتیون سایاتیان (به ارمنی: Հարություն Սայադյան) با نام ادبی سایات نُوا یا سایات‌نووا (تلفظ ارمنی نام شکل اصلی لقب او یعنی صیاد نوا به ارمنی: Սայաթ-Նովա) زاده ۱۴ ژوئن ۱۷۱۲ یا ۱۷۲۲ میلادی در تفلیس - درگذشته ۱۷۹۵ میلادی هاقپات)، یا «شاه نغمه‌ها» لقب هاروتیون سایاتیان، بزرگ‌ترین موسیقیدان ارمنی‌تبار سده هجدهم میلادی است. فیلمی از وی به نام "رنگ انار" نیز ساخته شده

اشعاری که وی ساخته حالت گوسان ها و عاشق های قفقاز را دارد و بسیار آهنگین و با نظم و قافیه است .

در آن زمان قفقاز همچنان در قلمرو ایران بود و شهر تفلیس در در گرجستان مرکز اصلی فرهنگی و ادبی قفقاز محسوب میشد که محل تلاقی چندین زبان و فرهنگ گرجی و ارمنی و آذری و فارسی بود .

سایات نوا از این موقعیت برای خلق زیباترین اشعار ارمنی بهره جست به این ترتیب که در مواقع ضروری و هر وقت که طنین یا مضمون مصرعی زیابیی خاصی را طلب می کرد از واژه های زبان های رایج در تفلیس هم در اشعار خود استفاده می کرد . وی علاوه بر ارمنی اشعاری به زبان ترکی و گرجی هم دارد . بر اساس همین شرایط است که وی را تنها نمیتوان متعلق به ارامنه دانست بلکه وی متغلق به کل منطقه قفقاز جنوبی با ویژگی های خاص منحصر به فرد خود است

در این قطعه نیز سایات نوا از چندین واژه فارسی و ترکی و گرجی استفاده کرده که به ترتیب اینها هستند

البته برخی از این واژه ها در خود زبان ارمنی بوده و در اصل از واژه های مشترکی است که خود ریشه در یک گروه بزرگ زبانی نظیر هند و اروپایی دارند .

Ջան

Jan

جان

Եար

Yar

یار

Ղուրբան

Ghurban

قربان

منظور قرزبانت گردم یا فدات شوم هست

Ղադէդ

Ghaded

قد تو

قد و بالای تو را بنازم

Ջէյրան

Jeyran

جیران

սէ՛յր

seyr

سیر و سیاحت

Բաղչէն

Baghchen

باغچه

Նազով

Nazov

با ناز

Սազով

Sazov

با ساز

Իլթիմազով

Iltimazov

با التماس

Դաստա

Dasta

دسته

Փըստա

Psta

پسته

Հէյրանի

Hayrani

حیرانی و سرگردانی

Գօլըն

Goln

گل

Բըլբուլըն

Blbuln

بلبل

Սէյրանի

Seyrani

سیر و سیاحت

Նամով

Namov

با نام

Լալէքըն

Lalekn

لاله ها

Ռանգով

Rangov

با رنگ

رنگارنگ

Սուսան-սընբուլով

Susan-smbolov

سوسن و سنبل

ղարիբ բըլբուլով

gharib blbulov

بلبلان غریب

բաղըն

baghn

باغ

Լէյլու դիդարին

Lylu didarin

دیدار لیلی

چهره لیلی

Ուշքըս

Ushks

هوش

Մուհաջարին

Muhajarin

مهاجار

همان نرده و حصار

Սաջարին

Sajarin

بستر

Ատլաս

Atlas

اطلس

پارچه اطلس

զար

zar

زر و زیور

խաս

khas

خاص و ویژه

Թաս

Tas

تاس

منظور تاس و استکان شراب است

Թաք

Tak

تک و تنها

نکته عجیب در مورد بازخوانی آهنگ های وی این است که به ندرت خواننده ای پیدا میشود که تمام ابیات یک آهنگ وی را بازخوانی کند و معمو.لاً بازخوانی انتخابی از اشعار یک آهنگ صورت می گیرد

متن اصلی به زبان ارمنی

Քանի վուր ջան իմ, եա~ր, քի ղուրբան իմ. աբա ի՞նչ անիմ.

Արտասունք անիմ, շատ հոգուց հանիմ, եա~ր, ղադէդ տանիմ:

Ասիր` ջէյրան իմ. թուղ քի սէ՛յր անիմ, եա~ր, մըտիկ անիմ:

Մո՛ւտ բաղչէն նազով, քիզ գովիմ սազով, եա~ր, իլթիմազով:

Մազիրըդ` դաստա, պըռօշըդ` փըստա. հէյրանի վախտ է.

Ե՛կ նընգնինք չօլըն, վուր հասնինք գօլըն. ջէյրանի վախտ է:

Բըլբուլըն` վարդին, վարդըն` բաղաթին. սէյրանի վախտ է:

Մո՛ւտ բաղչէն նազով, քիզ գովիմ սազով, եա~ր, իլթիմազով:

Շուռ գանք համդամով, յիրգնային նամով թուփըն թացվիլ է.

Խաղ կանչինք հանգով, լալէքըն` ռանգով, վարդըն բացվիլ է:

Սուսան-սընբուլով, ղարիբ բըլբուլով բաղըն լըցվիլ է:

Մո՛ւտ բաղչէն նազով, քիզ գովիմ սազով, եա~ր, իլթիմազով:

Պատուական շինած, նըման նըմանած Լէյլու դիդարին.

Եա~ր, ուշքըս գընաց, մազիրըդ մընաց վրայ մուհաջարին:

Բաղըն` զարդարած, բըլբուլըն` քընած վարդի սաջարին:

Մո՛ւտ բաղչէն նազով, քիզ գովիմ սազով, եա~ր, իլթիմազով:

Հագիլ իս ատլաս, թուրլու զար ու խաս. սալբու դալ րօվուն.

Ձեռիդ ունիս թաս, լըցնիս ու ինձ տաս. ղուրբան իմ քօվուն:

Թաք դու բաղչէն գաս անիս մասնէմաս քու Սայաթ-Նովուն:

Մո՛ւտ բաղչէն նազով, քիզ գովիմ սազով, եա~ր, իլթիմազով:

آوا نویسی آهنگ به انگلیسی

Qani vur janim , yar ki ghurbanim, apa inch anim

Artasunk anim , shat hokuts habim, yar ghaded tanim

Asir jeyran im , tugh ki Seyran im , yar mdik anim

Mut bahgchen nazov kiz govim sazov yar iltimazov

Mazird dasta,prosht psta, heyrani vakht e

Yek enknink chole vor hasnink gole , jeyrani vakht e

Blbukn vartin , varte baghatin, seyrani vakht e

Mut bahgchen nazov kiz govim sazov yar iltimazov

Shut gank hangamov , hirknayin namov , tupen tatsvil e

Khagh ganchink hangiv, laleke rangov,varte batsvil e

Susan sombolov, gharib blbulov baghn ltsvil e

Mut bahgchen nazov kiz govim sazov yar iltimazov

Padvakan shinats , nman nmanats, leylu didarin

Yar ushks gnats,mazerd mnats,vra muhajarin

Baghn zartarvats , blbuln knats, varti sajarin

Mut bahgchen nazov kiz govim sazov yar iltimazov

Hakil is atlas, turl u zar u khas,salbu dal rovut

Dzerid unis tas,lstnis u indz das,ghurban im kovun

Tak du baghchen gas anis masnemas , ku sayat novun

Mut bahgchen nazov ,kiz govim sazov , yar iltimazov

ترجمه به فارسی

تا زمانی که جان دارم ، ای یار قربانت میگردم ، غیر از این چه کنم

در چشمانم اشک جاریست ، داغ بر دلم گذاشتم، ای یار قد و بالای تو رو بنازم

ای جیران من بگذار تو را سیر و سیاحت کنم و نزدیکت بیایم

با ناز به باغ بیا تا تو را با التماس ستایش کنم

موهایت دسته ، لب هایت پسته ، زمان حیرانیست

بیا در چاله ها بیوفتیم تا به گل ها و مراتع برسیم ، وقت شکار جیران است

بلبل روی شکوفه ، شکوفه در باغ ، الان وقت گشت و گذار است

با ناز به باغ بیا تا تو را با التماس ستایش کنم

بیا با هم حرف بزینم ، بوته با باران بهشتی سیراب شده است.

آواز با وزن و قافیه بخوانیم با لاله های رنگارنگ ، شکوفه ها باز شده اند

باغ با سوسن و سنبل و بلبلان غریب پر شده است

با ناز به باغ بیا تا تو را با التماس ستایش کنم

با سفارش اما درست مثل چهره لیلی ساخته شده

ای یار عقل و هوشم را گرفتی موهایت روی حصار ماند

باغ اراسته شده و بلبل بر بستر گل سرخ خوابیده است

با ناز به باغ بیا تا تو را با التماس ستایش کنم

پیراهن اطلس پوشدیه با زیورآلات خاص و نقشین

در دستت تاس ( لیوان شراب ) داری که آن را پر کنی و به من بدهی من قربانت گردم

وقتی تک و تنها به باغ می آیی قبل مرا هزار تکه می کنی

با ناز به باغ بیا تا تو را با التماس ستایش کنم

لینک یکی از بازخوانی های خوب این آهنگ در یوتیوب

https://youtu.be/6emIqR-y4CM

http://www.sayat-nova.am/h6.html

‎دوازده  مرد خشمگین ،  یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای جهان  

‎دوازده مرد خشمگین ، یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای جهان

‎جمع آوری و الحاقات از گارگبن فتائی

‎یکی از بهترین فیلم های تاریخ سینمای جهان فیلمی هست به نام دوازده مرد خشمگین twelve angry men که داستان در مورد یک نوجوان هجده ساله ای است که متهم به قتل شده و دوازده مرد به عنوان هیات منصفه در یک اتاق باید تصمیم بگیرند که این نوجوان گناهکار هست یا بیگناه. این فیلم یکی از شاهکارهای هنر سینما هست و همواره یکی از صد فیلم برتر سینمای جهان بوده. است

‎در 12 مرد خشمگین، همه اعضای هیئت منصفه مرد هستند زیرا فیلمنامه در سال 1954 نوشته شده بود و نیویورک تا سال 1968 به زنان اجازه حضور در هیئت منصفه فدرال را نمی‌داد . دلایل مختلفی وجود دارد که باعث جذابیت این فیلم شده که‌ مهمترین آنها کارگردانی سیدنی لومت و خود داستان و سناریو ه بازیگری درجه یک بازیگران فیلم هست طوری که با وجود اینکه تمام فیلم تنها در یک اتاق می گذرد و همه اعضا هم مرد هسنتد بیننده را تا آخر فیلم می کشاند. در فیلم ابتدا یازده نفر اعضا هیات منصفه معتقد هستند که آن نوجوان مجرم است و از روی قصد پدرش را کشته. تنها یک نفر یعنی عضو شماره هشت با بازی محشر هنری فوندا مخالف بود البته معتقد نبود که آن نوجوان بیگناه است اما مبگغت در اینکه وی گناهکار و مجرم باشد تردید دارد و نباید به همین راحتی در مورد کسی که متهم به اعدام هست حکم داد زیرا تصمیم اعضا ممکن است سر بی‌گناهی را بالای دار ببرد. بخشی از دیالوگ داستان در همین زمینه

‎ سومین عضو هیات منصفه : تو داری در مورد ثانیه حرف می زنی هیچ کس نمی تونه انقدر دقیق باشه

‎ هشتمین عضو هیات منصفه: خوب به نظر من شهادتی که می تونه یک نفر رو به صندلی الکتریکی بسپاره باید به همین اندازه دقیق باشه.

‎در تمام طول فیلم هنری فوندا به تدریج موفق می‌شود نظر بقیه یازده نفر را از گناهکار دانستن نوجوان به بیگناه تغییر دهد و همین تلاش ها و حرف های وی برای متقاعد کردن بقیه بر جذابیت فیلم می افزاید. در همین گفتگوها مسائل گوناگونی از امکان بی دقتی در شهادت و انگیزه کافی نداشتن وکیل تسخیری در دفاع از متهم گرفته تا انگیزه های فردی نظیر اختلاف یکی از اعضا با پسرش که باعث ترک خانوده توسط پسر شد و موقیعت های طبقات اجتماعی و سن و جنسیت افراد مطرح می‌شود.

‎داستان این فیلم نیز که به همین نام و اثر رجینالد رز است خود از دروس مورد مطالعه رشته ای اش ال English as a second langusge(ESL) یعنی رشته انگلیسی به عنوان زبان دوم در آمریکا است . فیلم های ایرانی را به راحتی می‌توان در یوتیوب یا اینترنت دید اما چنین امکانی برای دیدن نسخه کامل دوبله شده فیلم های خارجی چون دارای حقوق قوی کپی رایت هسنتد وجود ندارد معذالک این فیلم هم اکنون در دستگاه هایی مانند جی ال ویز موجود است و چون تمام اعضا مرد هسنتد دلیلی برای سانسور فیلم وجود نداشته بنابراین فیلم نسخه کامل دوبله شده بدون سانسور آن الان در برخی از پلتفرم ها موجود است.

‎۱۲ مرد خشمگین (به انگلیسی: 12 Angry Men) فیلمی درام حقوقی محصول سال ۱۹۵۷ آمریکاست که بر اساس داستانی تلویزیونی به همین نام نوشته رجینالد رز Reginald Rose و به کارگردانی سیدنی لومت Sidney Lumet ساخته شده‌است. داستان دربارهٔ هیئت منصفه دادگاهی متشکل از دوازده نفر است که بایستی دربارهٔ گناهکار بودن یا بی‌گناهی جوانی به اتهام قتل تصمیم‌گیری کنند. فیلم به دلیل اینکه تنها از یک لوکیشن در بیشتر طول فیلم و دوازده بازیگر اصلی استفاده کرده‌است مورد توجه می‌باشد. همچنین شخصیت مثبت این فیلم (تصمیم‌گیرنده شماره ۸) در لیست پنجاه قهرمان برتر تاریخ سینما در بنیاد فیلم آمریکا (AFI)، در رتبه ۲۸ قرار دارد.

‎بازیگران در ۱۲ مرد خشمگین نامی ندارند و از ابتدا تا به انتها آن‌ها را براساس شماره ایی که دارند صدا می‌کنند. در این بین تنها هنری فوندا و جوزف سویینی هستند که در انتهای فیلم تماشاگران را آگاه می‌کنند که نامشان به ترتیب دیویس و مک کاردل است.

‎نوجوانی هجده ساله از اهالی آمریکا لاتین متهم به قتل پدرش گردیده‌است. شواهد نشان می‌دهد او با ضربات متعدد چاقو پدر خود را به قتل رسانده‌است، گرچه نوجوان که به نظر ضعیف و افسرده حال می‌رسد این اتهام را قبول ندارد با این حال وجود چاقویی در محل وقوع حادثه که به ظاهر متعلق به نوجوان مذکور است و او ادعا می‌کند آن را مدتی قبل گم کرده و خبری هم از محل آن نداشته‌است، به عنوان مدرک جرم، دلیلی برای مجرم شناختن او از سوی دادگاه شده‌است.[۱۰] حال دوازده مرد از طبقات مختلف اجتماعی به عنوان اعضای هیئت منصفه دادگاه، مأمور تصمیم‌گیری نهایی دربارهٔ این پرونده شده‌اند.

اگر آن‌ها فرد متهم به قتل را محکوم نمایند، وی باید روی صندلی الکتریکی اعدام شود. در فرایند رأی‌گیری یازده نفر از اعضای هیئت منصفه رأی به محکومیت و در نهایت اعدام نوجوان می‌دهند اما در این بین یک نفر از آنان یعنی تصمیم‌گیرندهٔ شماره ۸ رأِی بر بی گناهی متهم می‌دهد و پیشنهاد صحبت در این باره را می‌دهد. با پیشروی ماجرا در اتاقی که اعضای هیئت منصفه آن در فضای عصبی مشغول بحث و بررسی پرونده هستند قصه فیلم شکوفا می‌شود و به صورت مطالعه‌ای استادانه دربارهٔ شخصیت‌های پیچیده‌ای در می‌آید که به عنوان عضو هیئت منصفه می‌خواهند رأی نهایی را صادر کنند. پس زمینه اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی هریک از این اعضا، باعث واکنش‌های مختلف آنان در زمان حال می‌شود. در چنین موقعیت و اوضاع و احوالی است که شماره ۸ تلاش می‌کند بقیه همکارانش را متقاعد کند که رأی آن‌ها اهمیتی حیاتی دارد و نباید به راحتی دربارهٔ آینده و زندگی دیگران تصمیم بگیرند و سرانجام پس از یک ساعت و نیم بحث پرونده کاملاً روشن می‌شود.

‎۱۲ مرد خشمگین» در سال ۲۰۰۸ از طرف بنیاد فیلم آمریکا به عنوان دومین فیلم دادگاهی تاریخ سینما برگزیده شد

‎هیچ‌یک از بازیگران عضو هیئت منصفهٔ دادگاه در حال حاضر در قید حیات نیستند.

‎جوایز

‎برنده جایزه بهترین فیلم خارجی از جشنواره بفتا

‎برنده جایزه خرس طلایی جشنواره بین‌المللی فیلم برلین

‎نامزد جایزه اسکار بهترین کارگردانی برای سیدنی لومت

‎نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم‌نامه اقتباسی برای رجینالد رز

‎نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم

‎نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین فیلم درام

‎نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش اول مرد برای هنری فوندا

‎نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین کارگردانی برای سیدنی لومت

‎نامزد جایزه گلدن گلوب بهترین بازیگر نقش مکمل مرد برای لی جی. کاب

‎۱۲ مرد خشمگین، در واقع جدا از یک درام هیجان‌انگیز بودن، نشانگر ۱۲ قشر مختلف جامعه و دید هر یک به یک ماجرای واحد است؛ که می‌توان گفت تا حد زیادی این امر را مدیون سیدنی لومت، کارگردان فیلم است.

‎به یک نمونه از اصل داستان که نشان دهنده نگاه نويسنده به تعلق اعضا هیات منصفه به طبقه یا قشر خاصی از اجتماع هست و سیدنی لومت هم آن را به گونه ای در فیلم بیان کرده توجه کنید

‎عضو شماره 10 فردی هست بسیار متعصب که به هیچ کس احترام نمیزاره و به همه از زاویه پایین نگاه می کنه

‎ اون میگه اون پسره ( متهم) یه پسر بی عار و کثیف عامی بیسواده که حتی بلد نیست انگلیسی حرف بزنه

‎اینها معمولا حرف های افراد متعصب و طبقه مرفه جامعه در مورد افراد متوسط و فقیر هست

‎ عضو شماره ده میگه

‎ اون حتی بلد نیست انگلیسی رو درست حرف بزنه در حالی که باید در مورد « او» که سوم شخص مفرد هست کلمه doesn't رو به کار ببره خودش اشتباهاً کلمهء don't رو به کار می بره و میگه

‌‏ He don’t even speak good English

‎ نویسنده در اینجا می خواد بگه این جور آدمها همیشه عیب دیگران رو می بینند اما عیب خودشون رو نمی بینند

‎ عضو شماره 11 که یک مهاجر هست و خارجی میگه

‌‏ He doesn't even speak good English

‎یعنی جمله عضو شماره 10 رو تصحیح می کنه

‎ یک خارجی و مهاجر داره حرف یک آدم متعصب و دماغ بالا رو تصحیح می کنه

‎همچنین، این که هیچ‌کدام از ۱۲ عضو هیئت منصفه (در این مقاله آمده "تصمیم‌گیرنده") در طول داستان نامی ندارند؛ گویی کارگردان خواسته بیننده تصمیم‌گیرنده‌ها را از شخصیت آن‌ها بشناسد نه نام آن‌ها.

مشخصات اعضاء هیات منصفه به قرار زیر هستند

FOREMAN:

رئیس و سخن گوی هیات منصفه

JUROR

عضو هیات منصفه

عضو شماره یک که سخن گو و رییس هیات منصفه هم هست

او یک فرد کوچک کم اهمیت است که تحت فشار مقامی است که دارد و کاملاً خود را رسمی نشان می دهد او زیاد درخشان نیست اما سرسخت است

عضو شماره 2

او شخص آرام و مرددی است که ارایه هر دیدگاهی از سوی خود را مشکل می داند او به راحتی تحت تایر قرار گرفته و معمولاً دیدگاه آخرین شخصی که با او حرف زده است را می پذیرد .

عضو شماره 3

او شخصی بسیار قوی و موثر و بی نهایت متعصب است به نحوی که می تواند در او اثرات دیگر آزاری را مشاهده کرد همچنین او فردی خشک و نابردبار نسبت به عقاید دیگران در مورد خودش است و به تحمیل آرزوها و دیدگاههای خود به دیگران خو گرفته است

عضو شماره 4

به نظر می رسد که او فرد رفاه و موقعیت هست و سخنگوی مجربی که خود را در هر زمانی خوب نشان می دهد به نظر می رسد که نسبت به بقیه اعضاء هیات منصفه کمی احساس کوچکی می کند تنها نگرانی وی اقدامات دراین پرونده است و او تحت تاثیر و هراسان از رفتار دیگران است

عضو شماره 5

او شخص ساده دلی است یک جوان بسیار ترسو که تعهدات خود در این پرونده را بسیار جدی می گیرد اما وقتی بزرگترها اجازه صحبت دارند او در صحبت کردن احساس دشواری می کند

عضو شماره 6

او یک شخص صادق اما کند ذهنی است که تصمیمات خود رابه آهستگی و با دقت می گیرد او شخصی است که ارایه دیدگاه مثبت را مشکل می یابد اما او دیدگاه های ارایه شده بوسبله دیگران که بیشترین اعتراض نسبت به او را ارایه می دهند گوش کرده و هضم و قبول می کند

عضو شماره 7

او یک شخص پر سر وصدا و درخشان و از آن نوع فروشنده های خوشامدگویی است که کارهای مهم تری از نشست بر روی صندلی هیات منصفه دارداو در تعدیل کردن و به همان اندازه در شکل دادن به کارهایی که در برابر آنها چیزی نمی داند سریع است او یک گردن کلفت و البته بزدل است

عضو شماره 8

او آرام ، متفکر ، جنتلمن وکسی که همه جوانب هر مساله را دیده و مداوماً در جستجوی حقیقت است او فردی است که آمیتخته با حس همدردی است با همه اینها او شخصی است که می خواهد عدالت اجرا شود و برای دیدن آن خواهد جنگید

عضو شماره 9

او پیرمرد ملایمی است که مدت طولانی است بر زندگی فایق آمده و حالا صرفاً منتظر مرگ است او برای آنچه که هست خودش تشخیص میدهد و افسوس روزهایی را می خورد که امکان شجاع بودن و پرحرارت بودن بدون مخفی کردن خودش پشت سالهای متمادی را می خورد .

عضو شماره 10

او شخصی تندخو و عصبانی است شخصی که تقریباً در همه دیدگاهها ضدیت می کند او همچنین شخص کوته فکر متعصبی است که هیچ ارزشی برای زندگی هیچ انسانی قایل نیست ابنجا مردی هست که هیچ کجا نبوده و هیچ کجا نخواهد بود و می داند که در درون خو.دش فرو می رود.

عضو شماره 11

او پناهنده ای از اروپاست او با لهجه صحبت کرده و خجالتی ، متواضع و تقریباً به درد بخور برای مردم اطراف خود می باشد او صادقانه در جستجوی عدالت است زیرا او از بی عداتلی به نحو بسیار زیادی رنج می برد .

عضو شماره 12

او شخصی مرتب و جذاب و تاجر است و به موجودات انسانی از جنبه درصد و نمودار نگاه می کند و هیچ درک واقعی از مردم ندارد او یک دماغ بالای سطحی است اما سعی می کند عضو خوبی باشد

طرز پوشش

اعضائ هیات منصفه هر روز لباس های کار مناسب با تابستان را می پوشند عضو شماره 5 کت و شلوار دست دوز گران قیمت می پوشد و لباس های عضو شماره 7 خیره کننده هستند شماره 12 زیرکانه اما با ذاعقه خوب لباس می پوشد

‎راجر ایبرت ۱۲ مرد خشمگین را عضوی از مجموعهٔ «فیلم‌های فوق‌العاده» سایت خود کرد. ای.اچ. ویلر از روزنامهٔ نیویورک تایمز نوشت: «درامی با خط داستانی محکم و جذاب؛ که به نمایی عمیق از پشت درهای بستهٔ اتاق هیئت منصفه دست یافته‌است.» او همچنین در مورد دوازده شخصیت اصلی داستان نوشت: «درام این ۱۲ شخصیت، به اندازهٔ کافی برانگیزنده است که می‌تواند هر تماشاگری را افسون ‎کند.»

.

منابع

دوازده مرد خشمگین – نمایشنامه ای از رجینالد رز- ترجمه داریوش مودبیان – نشر قاب با همکاری اداره کل پژوهش معاونت سینما – 1383

فیلمنامه دوازده مرد خشمگین ترجمه به فارسی - تىیه شده تيسط پسر سمیرمی از نسخه اینترنتی Adamakechobi.ir

‌‏https://m.imdb.com/title/tt0050083/trivia/

‌‏https://www.funtrivia.com/en/Movies/Twelve-Angry-Men-10760.html

https://webcitation.org/6OfM3G4YI?url=http://www.afi.com/100years/handv.aspx

‌‏https://en.m.wikipedia.org/wiki/12_Angry_Men_(1957_film)

‌‏https://archive.org/details/variety213-1958-12?view=theater#page/n263/mode/1up

‌‏https://www.umass.edu/legal/Hilbink/250/12Angry.pdf

سکولاریسم بی خدایی ( آآتئیسم ) نیست

سکولاریسم بی خدایی ( آآتئیسم ) نیست

ژاک برلینربلو Jacques Berlinerblau,

مدیر تمدن یهود، دانشگاه جورج تاون

ترجمه گارگین فتائی

سکولاریسم بدفهم ترین و درهم ریخته ترین ایسم در فرهنگ سیاسی آمریکاست. مفسران راست و چپ به طور معمول آن را با استالینیسم، نازیسم، و سوسیالیسم، در میان دیگر ایسم های مخوف، یکی می دانند.

در ایالات متحده، اخیراً، معادله نادرست دیگری ظاهر شده است. یعنی ارتباط بی اساس سکولاریسم با بی خدایی . مدافعان حقوق مذهبی حداقل از دهه 1970 به این طرف این تصور غلط را به نحو موثری ترویج داده اند .

اخیراً سیاستمدارانی مانند نیوت گینگریچ Newt Gingrich با خوشحالی این سردرگمی را تقویت کرده اند. رئیس پیشین مجلس در طول رقابت‌های پرشور و فراموش‌نشدنی ریاست‌جمهوری خود در سال 2012، نگران بود که نوه‌هایش آماده زندگی در «کشوری بی خدا سکولار، بالقوه تحت سلطه اسلام‌گرایان رادیکال و بدون درک معنای زمانی آمریکایی بودن» باشند . "

این ادعا که سکولاریسم و بی خدایی یکسان هستند، تقابل های فرهنگی را به وجود می آورد. تعداد بی خدایان در این کشور بسیار کم است. متأسفانه بسیاری از آمریکایی ها تعصبات غیرمنطقی نسبت به آنها دارند. با محو کردن عمدی تمایز بین بی خدایی و سکولاریسم، راست گرایان مذهبی موفق می شود هر دو را خفه کند.

اما نه تنها دشمنان بلکه دوستان سکولاریسم نیز گاهی مرتکب این اشتباه می شوند. امروزه اکثر گروه های بی خدای عمده ، خود را «سکولار» توصیف می کنند. خیلی ها سکولاریست های خوبی هستند. اما برخی دیگر، همانطور که خواهیم دید، تابع مفروضاتی هستند که به طرز چشمگیری در تضاد با جهان بینی سکولار است .

بیایید با چند تعریف کوتاه شروع کنیم. آتئیسم، به زبان ساده، اصطلاحی است که طیف گسترده ای از مکاتب فکری را در بر می گیرد که در مورد عدم وجود خدا تأمل می کنند و/یا ادعا می کنند. در میان محققان، بحث جالبی در مورد اینکه دقیقاً چه زمانی خداناباوری بوجود آمد، وجود دارد. یک نظریه قانع‌کننده (به نویسندگانی مانند آلن کورس Alan Kors و مایکل باکلی Michael Buckley مراجعه کنید) این است که بی‌باوری به خدا به‌عنوان یک جهان‌بینی منسجم در درون گمانه‌زنی‌های الهیاتی مسیحی در مدرنیته اولیه ایجاد شد.

از سوی دیگر سکولاریسم ربطی به متافیزیک ندارد. نمی پرسد که آیا قلمرو الهی وجود دارد یا خیر. آن ندانم گراست زیرا اگر بخواهید، در مورد مسئله وجود خدا، از آن سوالی بپرسید این سوال بسیار بالاتر از حد خودش است . .

آنچه سکولاریسم به آن توجه دارد، روابط بین کلیسا و دولت است. این یک دکترین انعطاف پذیر است که می تواند بسیاری از مواضع سیاسی را در بر گیرد. جدایی طلبی شدید یکی از این مواضع است، اما محدود به همین یک مورد نیست . سکولاریسم در ذلت خود عمیقاً به هرگونه درهم تنیدگی بین حکومت و دین مشکوک است.

سکولاریسم به دلایل مختلف باید از بی خدایی جدا شود. اول و مهمتر از همه، این دو ایسم به سادگی مترادف نیستند. یکی در درجه اول به سیاست می پردازد، دیگری به فلسفه (ضد متافیزیک) . آنها دغدغه‌ها، لنگرگاه‌های فکری و تاریخ‌های متفاوتی دارند (البته، جالب است که ممکن است هر دو از تحقیقات الهیات مسیحی نشأت گرفته باشند).

دوم، برای اینکه سکولاریسم دوباره خود را احیاء کند، نیاز به بازپس گیری پایگاه سنتی خود از افراد مذهبی دارد. همانطور که در forthcoming book اشاره کردم، بینش سکولار توسط متفکران دینی، مانند مارتین لوتر، جان لاک، توماس جفرسون و جیمز مدیسون متولد شد .

در طول تاریخ آمریکا، این گروه هایی مانند باپتیست ها، یهودیان، کاتولیک های مترقی و همچنین تعداد بی شماری از اقلیت های مذهبی کوچکتر بوده اند که از ایده های سیاسی سکولار دفاع کرده اند. اما معتقدان مذهبی امروز، حتی معتقدان مذهبی میانه‌رو، اگر فکر کنند که سکولاریسم صرفاً بازوی حمایت از بی‌خدایی است، به سکولاریسم پایبند نخواهند شد.

در نهایت، ما باید سکولاریسم را از بی خدایی جدا کنیم ، زیرا برخی از خداناباوران، اخیراً یک چرخش تاسف بار ضد سکولار را در پیش گرفته اند. درست است، سکولاریسم طرفدار آزادی مذهبی و آزادی از دین است اما این کشور «کلیسا» را جزء مشروع سیاست آمریکا می داند و به نقل از کریستوفر هیچنز Christopher Hitchens دین را به عنوان "سم " یا امید به "پایان ایمان" نمی بیند. همانطور که قبلاً اشاره شد، سکولاریسم در این مبارزه سهمی ندارد.

البته اکثر خداناباوران نسبت به یک عیب مدارا می کنند و میخواهند که مذهبی ها اقدام متقابل بکنند و اکثراً نیز انجام میکنند . با این حال، تا زمانی که برخی از سلبریتی های بی ایمان به حمایت از ضد خداباوری رادیکال تحت عنوان " سکولاریسم" ادامه دهند، آینده سکولاریسم در خطر است.

https://www.huffpost.com/entry/secularism-is-not-atheism_b_1699588

پاسخ به یک توئیت سراسر  توهین آمیز نسبت به ارامنه ایران

پاسخ به یک توئیت سراسر توهین آمیز نسبت به ارامنه ایران

گارگین فتائی

تمامی جملات این توئیت توهین آشکار به ارامنه است و قصد دارد چندین اتهام را به انها بزند که به بررسی تک تک جملات آن می پردازیم .

١: ایران بهشت ارامنه است .

پاسخ : خوب پس یه این سوال پاسخ بده که چرا ارامنه به طور گسترده از ایران مهاجرت کرده اند و همچنان دارند مهاجرت گسترده می کنند؟

٢: ارامنه بی حجاب هستند

پاسخ: ارامنه در اماکن و انجمن ها و باشگاه های مربوط به خودشان که اکثر اعضا آنها هم خودشان هسنتد در رعایت حجاب آزادند. در مکان های عمومی تابع قانون کشوری هستند و نمی‌توانند بی حجاب باشند. در داخل کلیساها پوشش ها نباید زیاد باز باشد و در حیاط کلیسا هم به عنوان محیط عمومی حجاب دارند .

3: ارامنه آزادانه شراب می‌خورند و می سازند

پاسخ: ارامنه به عنوان یک اقلیت دینی مسیحی طبق خود قانون شرع و کشور مجاز به نوشیدن مشروبات هسنتد اما به شرط و شروط.

اول اینکه نباید در ملا عام و مکان های عمومی باشد یعنی در منزل یا مهمانی های خودشون باشد.

دوم اینکه نباید وسیله کسب و کارشان باشد یعنی باید در حد مصرف خودشان باشد و در حدی نباشد که شبهه کسب و کار با مشروب ایجاد کند .

۴: ارامنه به زبان خودشان تحصیل می‌کنند و مدارس خودشان را دارند

پاسخ.

الف: ارامنه مسیحی هسنتد اما وضعیت دینی آنها منحصر به فرد است .آنها مثل مسیحیان دیگر از هر زبانی برای تعالیم دینی استفاده نمی‌کنند و در واقع کلیسای ارمنی یک کلیسای منحصر به فرد ملی و دینی است که در تعالیمش صرفا از زبان ارمنی استفاده می‌کند.

ب: در ایران و بین خود زبان شناسان ایرانی در اینکه تعدادی از زبان ها واقعاً زبان باشند و نه گویش خاصی از یک زبان مثل آذری و لری و کردی و گیلکی و غیره اختلافات اساسی هست علاوه بر اینکه اینها همگی از خط مشترک یعنی عربی فارسی شده استفاده می کنند و در بهترین حالت اگر آنها را زبان حساب کنیم باز از زبان های ایرانی هستند. اما در مورد زبان ارمنی واقعاً یک زبان جداگانه است چون هم خط جداگانه ای دارد و هم بر اساس تحقیقات زیان شناس معروف آلمانی هاینریش هوبشمان یک زبان مستقل هست یعنی با وجود اینکه از فارسی تاثیر زیادی پذیرفته و یک زمانی یکی از زبان‌های مورد تکلم در محدوده جغرافیایی ایران بوده اما در اصل یک شاخه مستقل از زبان های هتد و اروپایی است .

ج: فقط هم ارامنه نیستند که میتوانند مدارس و معلم ها و آموزش زبان خودشان را داشته باشند بلکه سایر اقلیت های دینی یعنی آشوری ها ، یهودی ها و زرتشتی ها ( خط و زبان اوستایی و دین دبیره) هم چنین حقی دارند . حال اگر شما مغرض نیستید چرا فقط تاکیدتان بر روی ارامنه است ؟

د: معلم های زبان ارمنی هم استخدام رسمی آموزش و پرورش نیستند و از آنها حقوق نمی گیرند بلکه خود ارامنه و موسسات آنها هسنتد که حقوق این معلم ها رو می پردازند .

ه: تعلیم یک دین غیر از اسلام در ایران به زبان فارسی مشکلاتی ایجاد می کند و باعث شبهه تبلیغ یک دین غیر اسلامی به مسلمانان فارسی زبان یا مسملنانی که فارسی زبان نیستند اما به زبان فارسی به عنوان زبان رسمی آشنا هستند میشود زیرا قبلاً کلیساهایی بودند که به زبان فارسی تعلیم میدادند و این باعث حضور غیر مسیحیان و جذب آنها در این کلیساها شده و بالتبع به آنها اتهام تبلیغ مسیحیت به مسلمانان وارد شد .

5: ارامنه رهبر مخصوص به خودشان را دارن.

پاسخ

ارامنه به عنوان اقلیت دینی شناخته شده در قانون اساسی مثل سایر اقلیت های شناخته شده یعنی یهودی ها و زرتشتی ها و آشوری ها در انجام مراسم دینی خودشان و داشتن موسسات و انجمن های مربوط به خودشان آزاد هستند و بر همین اساس هم چون مسلمان نیستند همانند سایر اقلیت های دینی ایران دارای مرجع مخصوص به خودشان هستند اما این مرجعیت و رهبری تنها در محدوده امور دینی ارامنه است و این مراجع هیچ گاه از قوانین ایران تخطی نکرده و تابع کل سیستم قوانین ایران هستند .

۵: در ماه محرم از قاتلان مسلمانان شیعه حمایت می کنند و ناقوس کلیساها را به صدا در می آورند

پاسخ : منظور این پانترک از قاتلان مسلمان شیعه مردم بی دفاع و بیچاره قره باغ هستند که خود وحوش باکو و ترکیه در جنگ دوم فره باغ آنها را مثله کرده و سرهایشان را می بریدند و به ازای هر ارمنی که کشته می شد جشن می گرفتند و علت به صدا در آوردن ناقوس کلیساها این است که همین وحوش پانترک باکویی و ترکیه ای ( که این مظلوم نماها این توییت را در حمایت از آنها نوشته اند ) هفت ماه هست که تنها راه ارتباطی بین ارمنستان و فره باغ را بسته و صد و بیست هزار ارمنی داخل قره باغ را محاصره کرده و آنها را از آب و برق و گاز و سوخت محروم کرده اند .

7: ارامنه از یک کشوز خارجی حمایت می‌کنند

پاسخ. منظورش حمایت ارامنه از قره باغ و ارمنستان هست. ارمنستان از زمانی که مستقل شده هیچ نوع دردسری برای ایران نداشته و آرام ترین و بی حاشیه ترین مرز را با ایران داشته بر خلاف مرز سایر کشورهای مسلمان که علیرغم اینکه همگی مسلمان هستند اما چالش های اساسی با ایران دارند از پاکستان و افغانستان گرفته تا عراق و همین باکو که از زمان استقلال تا الان دارد از تجزیه طلب های پانترک داخلی ایران حمایت های مادی و معنوی میکند .

اگر ارامنه از ارمنستانی که هیچ ادعای ارضی با ایران ندارد حمایت می کنند شما به شدت دارید از دو دشمن خونی ایران یعنی علیوف و اردوغان حمایت میکنید که چشم طمع به نصف ایران را دارند و هر روز دارند به بهانه ظلم به تورک های ایران علیه اقوام داخلی ایران نفرت پراکنی می کنند !

8: بر طبق توضیحاتی که دادم ارامنه مثل سایر اقلیت های دینی دارای آزادی های مشروطی در ایران هستند و باید از ایران از ابن بابت واقعاً بویژه در مساله حفظ آن دسته از اماکن عبادتی ارامنه که به علت مهاجرت و یا بلااستفاده بودن احتمال نابودی یا خرابی آنها میرود از سوی میراث فرهنگی قدردان بود و قدردان بود که ارامنه تا همین حد هم آزادی هایی دازند و دو نماینده ویژه خودشان در مجلس هم دارند اما اینها به راحتی به دست نیامده و حاصل پافشاری ها و تعامل و همزیستی ها ی مسالمت آمیز در سالیان متمادی هسنتد.

شما این آزادی محدود ارامنه را می بینی اما این را نمی بینی که ارامنه هم مثل سایر اقلیت های دینی چون مسلمان و شیعه نیستند بر اساس قاعده نقی سبیل از تصدی بسیاری از مشاغل حکومتی و نظامی و قضایی و دولتی محرومند و در واقع آنها فاقد قدرت هسنتد .

البته با تلاش های نمایندگان و حقوقدانان ارمنی و شوراهای خلیفه گری ارامنه و سایر اقلیت های دینی تا حدی این تبعیض ها در برخی زمینه ها نظیر دیه و ارث حل شده و امید هست در سایر موارد هم این تبعیض ها برداشته شوند .

اما همین پانترک هایی مثل شما تنها به واسطه مسلمان وشیعه بودن توانسته اند تا بالاترین رده های حکومتی و نظامی وسیاسی کشور نفوذ کنند و همین مساله سر آخر بلای جان ایران و منجر به تجزیه آن خواهد شد.

متفاوت که باشی

متفاوت که باشی

گارگبن فتائی

. متفاوت که باشی

سهمت از زندگی کمنر است

متفاوت که باشی

برابر نیستی

و دیگر به حساب نمی‌آیی

متفاوت که باشی

دل داری

هوس داری

خواهش ها داری

اما حقی نداری

دل می بندی

و پاسخی نمیگیری ‌

متفاوت که باشی

لبها بسته

دلی شکسته

گلوی پر از بغض

و چشم هایی پر از اشک داری

متفاوت که باشی.

تا آخر عمرت درد داری

دردی که تا ژرفای روحت پیش می‌رود

متفاوت که باشی

تنهایی می‌شود یار همیشگی

و تو در تنهایی خودت غرق میشوی

متفاوت که باشی

دلسرد از عشقی بی حاصل

در سکوتی مطلق

در کنج اتاقت

با تنهایی، این یار همیشگی همکلام میشوی

تنها کلیسای باقی مانده از ارامنه مشهد

تنها کلیسای باقی مانده از ارامنه مشهد

کلیسای مسروپ مقدس مشهد (ده دی)

کلیسای مسروپ مقدس از جاهای دیدنی مشهد برای ارامنه ساکن این شهر است که در کنار جاذبه های مختلف ‏و زیارتگاه امام رضا (ع) مورد توجه بسیاری از گردشگران داخلی و خارجی است. با اینکه با شنیدن نام مشهد ‏خیلی کم پیش می آید که بناهای تاریخی مثل کلیسا به ذهن ما خطور کنند؛ اما وجود این کلیسا در میدان ده ‏دی باعث شده تا باور کنیم تنوع فرهنگی، دینی و جاذبه های تاریخی در مشهد بسیار بالاتر از حد تصور ماست.

برای بازدید از کلیسای مسروپ مقدس مشهد باید به دروازه ارگ و سپس خیابان جانبازان بروید و وارد فرعی ۳۴ ‏شوید. به محض ورود به خیابان جانبازان می توانید گنبد مخروطی شکل بسیار زیبای آن را مشاهده کنید که از ‏پشت ساختمان های اطراف خودنمایی می کند. با توجه به اینکه این کلیسا در نزدیکی میدان ده دی قرار گرفته ‏به نام کلیسای ده دی هم می شناسند.‏ آدرس کلیسای مسروپ مقدس مشهد: خراسان، مشهد، جانبازان، کلیسای مسروپ مقدس

کلیسای ده دی مشهد یا همان کلیسای مسروپ در سال ۱۹۴۱ میلادی برای ارامنه ساخته شد که مربوط به ‏اواخر دوران سلطنت پهلوی اول است. این کلیسا تا دهه ۵۰ فعالیت بالایی داشت و تمامی مراسمات مسیحیان در ‏آن اجرا می شد. اما پس از آن که ارامنه از مشهد رفتند، فعالیت آن هم بسیار کاهش پیدا کرد. هم اکنون ‏کلیسای مسروپ با مدیریت شورای خلیفه گری تهران – شمال اداره می گردد. این کلیسای تاریخی در سال ‌‏۱۳۸۴ توسط همین شورا به ثبت در آثار ملی رسید.‏

تاریخچه کلیسای میدان ده دی مشهد به قبل از دوران ساخت آن باز می گردد. در دوران صفویه، بسیاری از ‏ارامنه به دلایل مختلف و از ترس جان خود (ناشی از جنگ بین عثمانی ها و صفویان) توسط شاه عباس اول در ‏اصفهان، منطقه جلفا پناه داده شدند و در آنجا کلیساهای مختلفی ساختند. در زمان نادرشاه، از منطقه جلفا به ‏خراسان آورده شدند تا در مقابل حمله ازبکان مقاومت کنند. با این حال این کار به اجبار صورت گرفت و در زمان ‏پادشاهان بعدی نیز مورد رفتارهای مناسبی قرار نگرفتند.‏

ارامنه ایران در آن دوران فقط در حرفه های محدود (زرگری، جواهرسازی و بازرگانی) می توانستند فعالیت کنند. ‏روابط ارمنیان را هم با مسلمانان بسیار محدود کرده بودند. اما در دوران پهلوی اول روابط به گرمی گرایش پیدا ‏کرد و حتی مجوز ساخت کلیسا در مشهد گرفتند. کلیسای مسروپ مقدس مشهد که در سال ۱۳۲۰ شمسی، ‌‏۱۹۴۱ میلادی ساخته شده همان کلیسای دوران پهلوی اول است. نام مسروپ مقدس از نام مسروپ ماشتوش ‏گرفته اند که حروف زیبای زبان ارمنی را ابداع کرده است. اگر دقت کرده باشید کلیسای مسروپ مقدس در ‏اراک، رشت و اهواز هم وجود دارد.‏

بد نیست بدانید که در سال ۱۳۹۶ طبق گفته روابط عمومی اداره کل میراث فرهنگی خراسان رضوی، با کمک ‏ارامنه مشهد، ۱۲۰ میلیون تومان برای مرمت و بازسازی اختصاص داده اند. قسمت هایی از کلیسا که مورد ‏بازسازی قرار گرفتند شامل بام و محوطه داخلی، نمای مشرف به میدان ده دی، ساخت کف و افزایش استحکام ‏بنای کلیساست.‏

کلیسای مسروپ مقدس در شهر مشهد بر روی زیر بنایی به مساحت ۳۰۰ متر مربع احداث گردیده است. صدور سند شهرداری برای این مکان در سال ۱۳۳۰ بوده است. پلان کلیسا بازیلیکا ستون‌دار به‌شکل مستطیل در جهت شرق به غرب است که محراب آن در قسمت شرقی قرار دارد. بر روی دیوارهای شمالی و جنوبی نورگیرهایی دارد. بنای کلیسا دارای زیرزمینی است با دریچه‌های متعدد به سمت خارج که به منظور جلوگیری از نفوذ رطوبت به داخل ساختمان بنا شده‌است و به همین علت نیز کف کلیسا از سطح محوطه اطراف آن مرتفع تر می‌باشد و جهت ورود به داخل کلیسا پلکان‌هایی در جلوی ورودی غربی تعبیه شده‌است. برج ناقوس‌خانه بالای این پله‌ها قرار دارد. سقف کلیسا به جز در قسمت محراب که بالای آن گنبد با نورگیرهای متعددی تعبیه شده‌است با شیروانی پوشانده شده‌است. در اطراف کلیسا ساختمان‌های اداری و مدرسه ارمنی‌های مشهد قرار دارد.

بعد از اتمام ساخت کلیسا، بخش هایی مثل مدرسه آرین، ساختمان اداری و کتابخانه هم به آن اضافه کردند. معماری و شکل ‏کلی کلیسا شبیه به ذوزنقه است که با دو گنبد مخروطی با صلیب آهنی در رأس آنها خودنمایی می کند.‏ گنبدهای کلیسای مسروپ آجری است و ناقوس زیر گنبد اصلی، در زمان جشن های ۲۵۰۰ ‏شاهنشاهی به آن اضافه گردید. ناقوس را در منطقه جلفای اصفهان ساخته اند. امروزه فقط ‏یک درب ورودی کلیسای مسروپ مقدس مشهد کار می کند.

کتیبه ای که در بالای درب مشاهده می کنید، بیان ‏کننده متولیان ساخت و تاریخ احداث آن است. البته در زمان ساخت ۳ درب ورودی برای آن در نظر گرفته بودند ‏که متأسفانه ۲ درب آن کاملا مسدود گردید.‏

این کلیسا در مشهد کمتر شناخته شده و حتی مردم محلی هم اطلاعات زیادی در مورد آن ندارند. مهمترین ویژگی متمایز کننده این کلیسا، طاق ستون دار مستطیل شکلی است که برای نمای خارجی درب ‏ورودی در نظر گرفته اند. محراب کلیسا را در ضلع شرقی ساخته اند. ‏ روشنایی کلیسا به کمک نورگیرهای ضلع شمالی و جنوبی کلیسا فراهم می گردد. ساختمان اصلی هم بالاتر از ‏سطح زمین قرار گرفته و برای بخش های زیر زمینی چندین پنجره ساخته اند تا رطوبت کلی فضا کاهش پیدا ‏کند. همانطور که گفتیم کلیسای مسروپ مشهد دو گنبد مخروطی شکل دارد. گنبد بزرگتر مربوط به تالار اصلی ‏است ضمن اینکه ویژگی دیگر آن کاشی سفید با نقوش سبز در دورتادورآن است. گنبد کوچکتر هم روی درب ‏ورودی اصلی قرار دارد. البته گنبد سومی هم به شکل شیروانی بزرگ و آهنی وجود دارد که کمتر کسی در مورد ‏آن صحبت می کند.‏

کتابخانه کلیسای مسروپ مقدس مشهد در ضلع جنوبی و مدرسه آرین ارامنه هم در ضلع شمالی قرار دارد. در ‏ابتدا این مدرسه ۸ کلاس و تالار اجتماعات داشت. اما در سالیان بعد مخصوصا از دهه ۵۰ شمسی به بعد، به دلیل ‏اینکه بسیاری از ارامنه از ایران مهاجرت کردند، بی استفاده ماند. حتی اکنون که ۴ خانوار در مشهد زندگی می ‏کنند از آن استفاده ای نمی شود بجز مراسمات بسیار ویژه مذهبی که نیاز به مدرسه ندارند. به همین دلیل ‏شورای خلیفه گری ارامنه آن را فروخته است.‏

پلان کلیسای مسروپ مقدس مشهد دو طبقه است که هر دو معماری مشابه دارند. محراب کلیسا در ضلع شرقی ‏است که برای مناسبات مذهبی مورد استفاده قرار می گیرد و فقط کشیش ها حق ورود دارند. در سالن اصلی، ‏خطابه ای با ارتفاع بلند قرار دارد که برای برخی مناسبت ها از آن استفاده می کنند.‏ به هنگام ورود به ساختمان کلیسای مسروپ مقدس مشهد درب چوبی قهوه ای رنگ بزرگی خواهید دید که روی ‏آن صلیب های سفید رنگ قرار گرفته اند. این همان درب ورودی تالار اصلی است. لوسترهای بزرگ و بسیار زیبا، ‏کاشی های کرم رنگ ستون ها با تابلوهای ارزشمند به همراه فرش قرمز و نیمکت های چوبی از ویژگی های مهم ‏این فضاست.‏

این کلیسا در مشهد مشابه با سایر کلیساهای کشور محل نگهداری اشیای قدیمی و گرانبهای مختلف است. اولین ‏اثر گرانبها در این کلیسا که به موزه تهران منتقل کرده اند، تابلو سوزن دوزی شده از لحظه به ‏آغوش گرفتن حضرت عیسی مسیح توسط حضرت مریم است. ظروف نقره ارزشمند باستانی هم در این مکان ‏نگهداری می کرده اند.‏

صلیب فلزی مخصوص برای مراسم تقدس که طبق رسوم و آیین بر روی میز نان و شراب قرار می دهند، از دیگر ‏اشیای کلیسای مسروپ مقدس است که در شهر کاشان ساخته شده است. نقاشی های اهدایی بسیار ‏نفیس کلیسا هم با قدمت ۳۰ تا ۷۰ سال هستند.‏ کتابخانه کلیسا در مشهد محل نگهداری انجیل به زبان فارسی و ارمنی و ۴۰۰۰ جلد کتاب بوده است. کتاب های ‏کلیسا که به زبان روس و ارمنی هستند را، در سال ۱۳۴۰ شمسی ارامنه سبزوار و قوچان به این کلیسا اهدا کرده اند. از دیگر اشیای ‏گرانبهایی که در این موزه نگهداری می کنند می توان به کتاب سنگی ۱۷۰ ساله اشاره کرد.‏

همانطور که گفتیم از دهه ۵۰ شمسی به بعد کلیسای مسروپ مقدس مشهد تقریبا متروکه است و فعالیت بسیار ‏کمی در آن وجود دارد. به همین دلیل امکان بازدید از این کلیسا در مشهد وجود ندارد اما در صورت امکان، کاملا ‏رایگان است.‏

‏https://www.eghamat24.com/blog/21473/saint-mesrop-church-mashhad

هفت ضربه روحی به آلبینوها ( زال ها ) در طول زندگی خودشون

هفت ضربه روحی به آلبینوها ( زال ها ) در طول زندگی خودشون

گارگین فتائی

.

خیلی دردناکه با یک ظاهری متفاوت به دنیا بیای بدون اینکه اراده وخواست خودت نقشی تو این مساله داشته باشه و در دنیایی ‌ که تفاوت ظاهری برای خیلی ها مهم باشه زندگی کنی.

اما نکنه دردناک ترش اینه که چون ظاهرت متفاوته دیدگاه عرف جامعه تو رو برابر با خودش نمی دونه در حالی که عیناً تمام امیال و خواسته ها و هوس های انسان های دیگر رو هم داری .

نمونه بارز این وضع ما آلبینو ها یا زال ها هستیم. ما با ظاهری متفاوت به دنیا می آییم اما از همون زمان تولد با انواع تبعیض ها رو به رو میشیم و این ضربه های روحی در دوران مختلف زندگی به ما وارد می کنه که تا آخر عمرمون مجبوریم اونها رو تحمل کنیم .

ضربه اول

از بدو تولد همه ناراحت هسنتد که چرا بچشون یا فامیلشون این طوری متولد شده و مادرها و پدرها و اقوام هر روز مانم و عزا می‌گبرند. فراموش نکنیم که ما افتخار می‌کنیم که از نسل زال که جد رستم بوده هستیم اما خود زال رو وقتی متولد شد جدش سام نریمان چون مانند کودکان دیگر نبود اونو توی کوه و بیابون رها کرد تا طعمه جانوران درنده بشه و این خود حیوانات بودند که ازش مراقبت کردند. یعنی اینکه از به دنیا اومدن خودت پشیمون میشی

ضربه دوم

بعد توبت بچگی کردنمون میرسه که به علت کم بینایی مادرزادی و حساسیت در برابر نور شدید آفتاب نمیتونیم از پس هر بازی ای بر بیایم در نتیجه هم بازی های دوران کودکی مان ما رو بازی نمیدن و این دومین انزوا و سرخوردگی هست .

ضربه سوم

بعد میرسه به زمان مدرسه رفتن ما که به خاطر مشکل کم بینایی مدام سر دیدن تخته و ورقه های امتحانی و کتاب های درسی که با حروف ریز چاپ شدند و دستخط بدی که ناشی از کم بینایی هست مشکل داریم.. این خودش باعث تحقیر و تمسخر مداوم تو مدرسه میشه و حتی به طور علنی بهت میگن بهتره تو نیای مدرسه عادی چون برات فایده نداره و یا بهتره بری مدارس استثنایی یعنی همون مدارسی‌ که بازدهی بسیار کمی دارند و مدرک اونها هیچ ارزشی نداره توی کنکور هم پذیرفته نمیشه. اگه بری تو مدارس استثنایی تو رو همراه با توان خواهان ذهنی توی یک کلاس می نشونن و ابن ضربه سوم بود .

ضربه چهارم

ضربه چهارم زمانی هست که میخوای دانشگاه بری با اون سوالات سنگین کنکور و سوالات امتحانی بسیار ریزی که به زحمت می تونی ببینی. وقتی قبول میشی اونجا دیگه هم محلی و دوست و رقیقی نیست بهت کمک کنه و استادان هم مثل معلم ها دلسوز نیستند . همه از نقاط گوناگون با طرز تفکرها و فرهنگ های گوناگون اومدن و دیگه بچه محل نیستن که خوب تو رو بشناسن و این مقدمه برخوردهای تحقیر آمیز دیگه هست . نتیجه اینکه همیشه نمره کم میاری در حالی که چند برابر بقیه درس خوندی و تنها علت اون بد خطی خودت بوده که اون هم به خاطر کم بینایی هست .

ضربه پنجم

بعد از هزار مکافات مدرک دانشگاهی میگیری حالا نویت کار پیدا کردنت میرسه. هر جا میری برای آزمون استخدامی مشکل بینایی داری. از بهزیستی نامه میبری تا از سهمیه سه درصدی استفده کنی اما همین که نامه بهزیستی رو می بینند راحت تر تو رو پس می‌زنند چون در اصل کم بینایی خودت رو براشون اثبات کردی. جاهای خصوصی هم وضع همینه. میگن افرادی با چشمان تیز الان کاری گیرشون نمیاد ما روزی صد تا متقاضی کار رو دکشون میکنیم حالا بیاییم به تو کم بینا کار بدیم؟ و این ضربه پنجم بود.

ضربه ششم

بعد از اینکه به هزار زحمت تونستی کار پیدا میکنی موقع رفتن به سر کار تو خود محل کار تا برگشتن مدام از طرف مردم و همکاران تحقیر و تمسخر میشی فقط به خاطر ظاهر سفید و کم بینایی ات . همکاران که ممکنه به خاطر رقابت با تو بیشتر ازت کینه داشته باشند و مردم هم که دلشون از یک جای دیگه پره عقده هاشون رو سر نو خالی می کنند .

ضربه هفتم

اما ضربه کاری و نهایی ضربه هفتم هست و اون زمانیه که تو عاشق میشی. عاشق یکی که مثل تو آلبینو با زال نیست اما اون این کار رو توهین به خودش میدونه که چرا یکی مثل من زال به خودش جرات داده و بهش ابراز عشق و علاقه کرده میگه من چقدر بدبختم که این اومده عاشق من شده.. این بدترین حقارت در طول زندگی ماست چدن مثل بقیه عاشق میشیم و مثل بقیه دل و هوس داریم اما مثل بقیه حق نداریم ابرلز عشق کنیم چون با بقیه برابر نیستیم. همش هم به خاطر طرز دیدگاه نادرست مردمه.

شما دوستان مجازی جندین ساله که با من دوست هستید و منو می شناسید. آیا من مونگول و عقب مونده هستم؟ آیا من بی سواد و کند ذهن هستم؟ آیا من عجیب و غریب هستم؟ آیا من مثل افراد دیگه نیستم؟ . ما فقط کم بینا هستیم که اون هم طوری نیست که چیزی نبینیم . ما خیلی چیزها رو میبینیم مثل بقیه افراد فقط چیزهای ریز رو از دور نمیتونیم ببینیم . کل اونو می بینیم اما جزئیاتش رو نمی بینیم . مثلاً سوار تاکسی یا ماشین میشیم همه چیر رو می بینیم اگر ماشینی از رو به رو بیاد هم می بینیم اما اگر روی اون ماشین چیزی نوشته شده باشه که با حروف بزرگ نباشه میتونیم ببینیم که چیزی نوشته شده اما نمیتونیم تشخیص بدیم چی نوشته . کم بینایی ما این طوریه . وضع پوستی هم ما هر روز میریم از خونه بیرون تنها مدت زیادی زیر نور شدید خورشید مثل جنوب ایران نمیتئونیم باشیم نه هر نوری و در هر مکانی .

این همه زیباترین دختران دنبا بودند که با یک مرد سیاه پوست که شبها دیده نمیشه ازدواج کردند آیا اونا باید می گفتند من چقدر بدبختم که این بهم ابراز علاقه کرده؟ . آیا من که این طوری متولد شدم پیرمرد نود ساله ام؟

هر چقدر هم ناراحت بشیم و بخواهیم با یکی درد دل کنیم با مشکل مواجهیم . مدام بهمون میگن بهشون حق بده این برخوردها رو داشته باشند تا حالا کسی مثل تو رو ندیدن . تا حالا کسی مثل منو ندیدن باید چکار کنن؟ برینن رو سرمون ؟ کسی مثل منو ندیدن این رفتارهای حارج از شعور و نزاکت اونها رو توجیه می کنه؟

بین خود جامعه آلبینوها هم نمیشه اینها رو مطرح کرد چون اونها برای اینکه به خودشون روحیه بدند گرفتار تفکرات قانون چذب و مثبت اندیشی شدند و کوچکترین حرفی در مورد واقعیت هایی که خودشون هم باهاشون رو به هستند بگی متهم به بدبینی وایجاد حس ناامیدی در بین بقیه میشی . خودشون با همه اینها مواجه شدند اما اصرار عجیبی دارند که همه این برخورد ها رو انکار کنند بویژه بین ایرانی ها که رک گویی بینشون یک پدیده بسیار نادر هست و فکر می کنند با رک گفتن و ابراز حقیقت به ضرر خودشون دارند اقدام می کنند . شاید هم حق داشته باشند .

نتیجه این برخورد اینه که که ما آخرش باید با یکی مثل خودمون وصلت و ابراز عشق کنیم چون جامعه ما رو به این سمت هل میده اون هم اگه طرف ما رو قبول کنه و اون هم اگه ما بهش حس داشته باشیم. اما جامعه بی رحم به این چیزها توجه نمیکنه براش مهم نیست تو به یک فرد عادی علاقه داری تو منطق جامعه این طوریه که تو چون مثل اونها نیستی حق نداری باهاشون دوست بشی.

به قول خودشون کبوتر به کبوتر باز با باز اما معنی رک و روراستترش اینه که تو برو یا مثل خودت دوست شو و بی خیال ما شو.

روز جهانی عدالت بین الملل

July 17

World Day for International Justice

هفدهم جولای

روز جهانی عدالت بین الملل

روز جهانی عدالت بین‌المللی که به آن روز بین‌المللی عدالت کیفری یا روز بین‌المللی عدالت نیز گفته می‌شود، یک روز بین‌المللی است که در 17 جولای در سراسر جهان به عنوان بخشی از تلاش برای به رسمیت شناختن نظام نوظهور عدالت کیفری بین‌المللی جشن گرفته می‌شود. 17 جولای تاریخ تصویب معاهده ای است که دادگاه کیفری بین المللی را ایجاد کرد. در 1 ژوئن 2010، در کنفرانس بازنگری اساسنامه رم که در کامپالا (اوگاندا) برگزار شد، مجمع کشورهای عضو تصمیم گرفت 17 ژوئیه را به عنوان روز بین المللی عدالت کیفری جشن بگیرد.

همه ساله، مردم در سراسر جهان از این روز برای میزبانی رویدادهایی برای ترویج عدالت کیفری بین المللی، به ویژه حمایت از دادگاه کیفری بین المللی استفاده می کنند.

روز جهانی جمعیت

July 11

World Population Day

یازدهم جولای

روز جهانی جمعیت

روز جهانی جمعیت یک رویداد سالانه است که هر سال در 11 ژوئیه مشاهده می شود و به دنبال افزایش آگاهی در مورد مسائل جهانی جمعیت است. این رویداد توسط شورای مدیریت برنامه توسعه ملل متحد در سال 1989 تأسیس شده است. این روز با الهام از روزی که در آن جمعیت تقریبی جهان به پنج میلیارد نفر رسید تاسیس شد و هدف از آن افزایش آگاهی مردم در مورد موضوعات مختلف جمعیتی از جمله اهمیت برنامه ریزی خانواده ، برابری جنسیتی ، فقر ، بهداشت مادران و حقوق بشر.

این روز توسط دکتر K.C.Zachariah زمانی که وی به عنوان کارشناس آماری در بانک جهانی کار می کرد جمعیت چهان به پنج میلیارد نفر رسید پیشنهاد شد .

به طور تقریبی هر چهارده ماه صد میلیون نفر به جمعیت چهان اضافه میشود .

در ششم فوریه 2016 جمعیت جهان به 7400000000 نفر رسید . در 24 آوریل 2017 در ساعت شانزده و بیست و یک دقیقه جمعیت جهان به هفت میلیارد و پانصد میلیون نفر رسید .

در سال 2019 جمعیت جهن به هفت میلیارد و هفتصد میلیون نفر رسید

در روز جهانی جمعیت ، مدافعان سراسر دنیا از رهبران ، سیاستگذاران ، سازمان دهندگان مردمی ، موسسات و دیگران می خواهند تا به برقراری تولید مثل سالم و حقوق مربوط به آن به عنوان واقعیتی برای همه کمک کنند

نوامبر 2020، صندوق جمعیت ملل متحد به همراه دولت های کنیا و دانمارک، کنفرانسی در سطح بالا در نایروبی تشکیل دادند تا تلاش ها برای دستیابی به این اهداف محقق نشده را تسریع بخشند. در روز جهانی جمعیت، مدافعان از سراسر جهان از رهبران، سیاستگذاران، سازمان‌دهندگان مردمی، موسسات و سایرین می‌خواهند تا به تحقق سلامت باروری و حقوق برای همه کمک کنند.

موضوع روز جهانی جمعیت در 2023

Unleashing the power of gender Equality: Uplifting the voices of women and girls to unlock our world's infinite possibilities

آزادسازی قدرت برابری جنسیتی: بال بردن صدای زنان و دختران برای باز کردن امکانات بی نهایت جهانمان

روز جهانی شکلات

July 07

World Chocolate Day

هفتم جولای

روز جهانی شکلات

روز جهانی شکلات که گاهی اوقات به عنوان روزهای بین المللی شکلات نیز شناخته می شود ، جشن سالانه شکلات است که در 7 ژوئیه یا فقط در روز شکلات در سراسر جهان برگزار می شود.

بزرگداشت روز جهانی شکلات به سال 2009 برمی گردد و برخی هم به 7 جولای را به ویژه به عنوان روز ورود شکلات به اروپا در سال 1550 جشن می گیرد.

سایر جشن های روز شکلات مانند روز ملی شکلات در ایالات متحده در 28 اکتبر وجود دارد.

انجمن ملی شیرینی فروشان ایالات متحده The U.S. National Confectioners Association 13 سپتامبر را به عنوان روز جهانی شکلات مصادف با تاریخ تولد میلتون اس. هرشی (13 سپتامبر 1857) ذکر کرده است.

غنا ، دومین تولید کننده بزرگ کاکائو ، روز شکلات را در 14 فوریه جشن می گیرد. در لتونی ، روز جهانی شکلات در 11 ژوئیه جشن گرفته می شود.l

موضوع روز جهانی شکلات در 2023

Discovering the Sweet Secrets of Chocolate

کشف اسرار شیرین شکلات

روز جهانی بوسه

July 6

International Kissing Day

ششم جولای

روز جهانی بوسه

روز جهانی بوسیدن یا روز جهانی بوسه یک تعطیل غیررسمی است که هر سال در تاریخ 6 ژوئیه برگزار می شود و این سرچشمه در انگلستان دارد که در اوایل دهه 2000 در سراسر جهان پذیرفته شد

بوسه نشان از عاطفه، محبت و خوی گرم انسانی دارد. روز ۶ جولای روز جهانی بوسه است. کاشف این روز جهانی بریتانیا بود و سال ۱۹۹۰ ابتدا به نشان ضدیت با اشراف و اقشار بالای این کشور و رفتار و افکار محافظه کارانه آنها آغاز شد.

ایده روز جهانی بوسه این است که بسیاری از افراد ممکن است لذت های ساده مرتبط با بوسیدن را به خاطر خود بوسه یا به خاطر اینکه بوسه را به عنوان یک عمل صرفاً تشریفات اجتماعی یا مقدمه فعالیت های دیگر در نظر گرفته اند فراموش کرده اند. بوسیدن می تواند یک تجربه لذت بخش باشد. این یک بیان و تجربه صمیمیت است. روز جهانی بوسه به اندازه روز ولنتاین تجاری نمی شود.

ایده اصلی این روز به خاطر آن است که شاید برخی از ما از لذت های کوچک زندگی غافل شده باشیم. لذت های کوچکی که شاید در بوسه نهفته باشد.بوسه به خودی خود مفهوم زیبایی از صمیمیت دارد. بوسه مادر و فرزند، بوسه پدر و فرزند، بوسه دو عاشق، بوسه دو دوست، بوسه دو انسان. بوسه هایی خاطره انگیز و به یادماندنی.

در این روز بسیاری از انسان ها در سراسر جهان بوسه های خود را با عکس و ویدیو ذخیره و به اشتراک می گذارند. امروز شبکه های اجتماعی از بوسه های زیادی بهره مند خواهند شد! شما هم زیبایی های بوسه های خود را با دیگران به اشتراک بگذارید.

روز جهانی بوسه بر خلاف روز ولنتاین یک روز تجاری شده نیست و تنها هدیه ای که رد و بدل میشود بوسه های رایگان است!

روز  جهانی بیماری های مسری از حیوان به اسنان

6 July

World Zoonosis Da

ششم جولای

روز جهانی بیماری های مسری از حیوان به اسنان

روز جهانی حیوانات وحش هر سال در تاریخ 6 ژوئیه برگزار می شود. این روز بزرگداشت 6 ژوئیه 1885 ، هنگامی که لوئیز پاستور با موفقیت اولین واکسن علیه ویروس هاری را انجام داد ، یک بیماری جانورشناسی است. این روز باعث افزایش آگاهی در مورد خطر بیماری های زونا می شود.

زئونوزه Zoonosis ا بیماریهای عفونی (ویروس ، باکتریها و انگلها) هستند که از حیوانات به انسان نیز منتقل می شوند و بالعکس. زئونوزها می توانند از تماس مستقیم با حیوانات یا به طور غیرمستقیم ، ناشی از جانواران یا مواد غذایی منتقل شوند.

بیماری های زئونوتیک بسیار شایع است ، به عنوان مثال آنسفالیت encephalitis ناشی از کنه و بورلیوز. borreliosis اما همچنین بسیاری از بیماریهای عفونی ناشی از مواد غذایی مانند سالمونلا salmonella ، یرسینیا Yersinia ، EHEC ، بوتولیسم botulism یا کامپیلوباکتر campylobacter همگی زونوز هستند.

چهاردهم تیر روز قلم

چهاردهم تیر روز قلم

روز چهاردهم تير ماه به پيشنهاد انجمن قلم ايران و تصويب شوراي فرهنگ عمومي ،به عنوان ( روز قلم ) در تقويم رسمي جمهوري اسلامي ايران به ثبت رسيد.

البته توجه به قلم در سرزمین ما پیشینه‌ای دیرینه دارد. سده‌ها پیش در ایران باستان، تیرگان (سیزدهم تیرماه) یکی از مهم‌ترین جشن‌های ایران باستان بوده که آیین‌های مخصوصی داشته و یکی از آن‌ها پاسداشت قلم بوده است. یکی از دلایلی که برای این جشن ذکر شده، این است که در این روز، هوشنگ، پادشاه پیشدادی ایران، نویسندگان و کاتبان را به رسمیت شناخت و آنان را گرامی داشت، مردم جشن گرفتند و آن جشن به یاد ارجمندی قلم بر جای ماند. دلیل دیگری هم که برای این جشن ثبت شده، این است که به نوشته‌ی ابوریحان بیرونی، سیزدهم تیرماه، روز ستاره‌ی تیر یا عطارد است و چون عطارد، کاتب ستارگان است، می‌توان سیزدهم تیرماه را روز نویسنده نامید.

پس از انقلاب نیز نویسندگان و شاعران سرشناسی چون محمدعلی سپانلو سیزدهم تیرماه را به عنوان روز قلم و نویسنده پیشنهاد دادند، تا این‌که چهاردهم تیرماه از جانب انجمن قلم به عنوان روز قلم نام‌گذاری شد. با این حال این مناسبت هنوز چندان در میان مردم و حتی اصحاب قلم و اندیشه شناخته‌شده نیست.

پاسخ به یک اتهام قوم گرایان

پاسخ به یک اتهام قوم گرایان

گارگین فتائی

یکی از حملاتی که قوم گراها به ارامنه وارد می‌کنند اینه که میگن

چرا آموزش زبان های اقوام دیگه در ایران ممنوعه اما فقط ارامنه می تونند مدارس خودشون رو داشته باشند و زبان خودشون رو آموزش ببینند؟

چیزهای زیادی هست که ممکنه خیلی ها در جریانش نباشند و خود ارامنه هم ترجیح میدن که در موردش چیزی نگند.

من یادمه که از وقتی مدرسه رفتم تا وقتی کلاس سوم راهنمایی بودم یعنی حدود هفت سال روال کار مدارس ارمنی این بود که هفته ای چهارده ساعت درس به زبان ارمنی داشتند شامل ادبیات و زبان و دستور زبان ارمنی و تاریخ و شعر ارمنی و کتاب دینی مسیحی و نظایر آن. برای همین هر روز ما ساعت کلاسمون بیشتر از بقیه بود یعنی بقیه مدارس ساعت یک و نیم بعد از ظهر تعطیل میشدند اما مدارس ما ساعت سه بعد از ظهر تعطیل میشد. و نکته دیگه اینکه تمام مدیران این مدارس از دبستان و مدرسه راهنمایی گرفته تا دبیرستان ارمنی بودند. این روال بعد از انقلاب ۵٧ هم تا چند سال ادامه داشت. حدود یکی دو سال روال کار مثل سابق بود و همه مدارس هم مختلط بودند اما فکر کنم از سال ١٣۶٠ بود که مدارس رو جدا کردند و مدارس ارمنی هم دخترانه و پسرانه شد. تا چند سال برای مدارس پسرانه ارمنی یک مدیر مرد ارمنی و برای مدارس دخترانه ارمنی یک مدیر زن ارمنی تعیین می‌کردند. این وضع حدود چهار پنج سالی ادامه داشت. فکر کنم از سال ١٣۶۴ در اوج جنگ بود که ورق برگشت و ضربه کاری به مدارس ارمنی وارد شد.

اولین ضربه ابن بود که تمامی مدیران ارمنی از مدارس ارمنی برکنار شده و مدیران مسلمان جای اونها رو گرفتند . برای این کارشون هم هیچ توجیه و دلیل قانع کننده ای ارائه ندادند . تعدادی از مشاغل طبق فقه و شرایط حساس سیاسی و یا نظامی تعیین شده که شرط اول برای تصدی اون مشاغل داشتن دین اسلام هست و اقلیت های دینی غیر مسلمان از تصدی به این مشاغل منع شدند . این خودش سرتاپا تبعیض هست چون بین شهروندان یک کشور تبعیض دینی قائل میشه . یک قاعده فقهی هست به نام نفی سبیل که براش به آیه قرانی استناد می کنند و میگن که بر طبق این قاعده خداوند هیچ راهی برای برتری غیر مسلمانان بر مسلمانان قرار نداده و به ظور اخص منظورشون اینه که بر طبق این قاعده غیر مسلمان ها در یک مملکت اسلامی نباید شغلی داشته باشند که ماهیت ریاستی و قدرتی و اجرایی بر مسلمانان داشته باشه نظیر مشاغل رده بالای نظامی ، مشاغل قضایی و مدیریت یک غیر مسلمان بر جایی که اکثر کارکنانش مسلمان هستند اما برکناری مدیرغیر مسلمان یک مدرسه ای که تمام شاگردانش همدین مدیر و آنها هم غیر مسلمان هستند نمیتونه هیچ توجیه فقهی و شرعی داشته باشه .

ضربه کاری دوم این بود که چهارده ساعت درس کلاس ارمنی در هفته تبدیل شد به هفته ای دو ساعت درس در مدارس راهنمایی و چهارساعت درس در مدارس ابتدایی و بیکار شدن خیل عظیمی از معلمان زبان.و ادبیات ارمنی.

ضربه سوم این بود که حتی این دو ساعت درس در مقطع دبیرستان هم تدریس نمیشد یعنی دبیرستان های ارمنی شده بود دبیرستان هایی با شاگردان ارمنی اما بدون هيچ کلاس درسی به زبان ارمنی و بدون هیچ مدیر ارمنی. کلاس دینی هم کلاس مسیحیت نبود . قبلاً کلاس دینی ارامنه شامل آموزش های مسیحی بود که در یک کتاب به زبان ارمنی چاپ و در اختیار شاگردان قرار داده میشد بلکه یک کتاب به نام دین و معارف اسلامی رو برداشته و بخش اسلامی اونو حذف کرده بودند و بخش مشترک رو تبدیل به یک کتاب کرده بودند اسمش رو هم گذاشته بودند کتاب تعلیمات دینی ویژه اقلیت های مذهبی .

من از سوم راهنمایی به بعد به این روال تا دوره دیپلم گذروندم.

با تلاش های مداوم و پیگیر ارامنه بعد از دوره ما و در دوره برادرم یعنی دوره تحصیلی دهه شصتی ها تونستند ساعت درس ارمنی رو به شش ساعت در مدارس ارمنی افزایش بدند و تنها در مدارس معدودی هم مدیر ارمنی گذاشتند.

اما نکته مهمتر دیگه اینه که معلم های ارمنی در مدارس ارمنی استخدام رسمی آموزش و پرورش نیستند و مسوولین آموزش و پرورش اینها رو کارمند رسمی نمیدونند و بهشون حقوق نمیدند و حقوق اینها رو خود جامعه ارامنه و شورای خلیفه گری ارامنه پرداخت میکنه.

وضعیت مدارس ارامنه هم خوب نیست. چند سال پیش شاهد تعطیل شدن یکی از قدیمی ترین و بهترین دبیرستان های ارمنی تهران بودیم که سطح آموزشی اون در کیفیت بالا یا معلمین دارای تعلیمات آمرزش عالی بود یعنی دبیرستان پسرانه کوشش مریم کنار کلیسای مریم مقدس در خیابان میرزا کوچک خان یا نادری سابق تهران رو بهروی دبیرستان زرتشتیان به نام فیروز بهرام . تلاش های فراوان ارامنه نیز نتونست باعث ادامه فعلیت ابن دبیرستان بشه. چند سال بعد دبیرستان دیگر ارامنه یعنی دبیرستان پسرانه آبراهام سوفومونبان هم تعطیل شد. علت تعطیل شدنش این بود که این دبیرستان یک دبیرستان نظری با سه رشته ریاضی و تجربی و انسانی بود و پاسخگویی نیاز دانش آموزان جدید که نیازمند با دبیرستان حرفه ای و فنی بودند نبود بویژه بعد از تعطیل شدن دبیرستان حرفه ای کوشش مربم که اون هم فقط حرفه ای بود تا فنی و توش فقط رشته های حسابداری و بازرگانی تدریس میشد. تغییرات سریع در قوانین مربوط به نهاد آموزش باعث شد که خیلی از مدارس زمان و امکان کافی برای تطبیق خودشون و تغییر کاربری آموزشی یا وضع موجود رو نداشته باشند علاوه بر اینکه مجوز تعدادی از ابن مدارس هم برای رشته های خاصی تعیین شده اند.

در تهران پسران ارمنی اگر می‌خواستند بعد از دوره راهنمایی به دبیرستان ارمنی بروند دو تا گزینه داشتند یا به دبیرستان نظری سوفومونبان برند یا به دبیرستان حرفه ای کوشش مربم که با تعطیل شدن هر دوی این دبیرستان ها پسران ارمنی دیگه هیچ دبیرستان ارمنی در تهران وجود نداره که بتونند در اونجا ادامه تحصیل بدند.

زیان ارمنی گر چه واژه های زیادی از فارسی گرفته اما طبق تحقیقات زبان شناس معروف هاینریش هوبشمان شاخه مستقلی از زبان های هند و اروپایی هست که ز زبان فارسی بر آن فراوان گذاشته یعنی مثل آذری و شمالی و کردی یا فارسی هم ریشه نیست تنها از فارسی اثر پذیرفته و اینکه خط جداگانه ای هم داره و مثل این زبان ها با خط عربی فارسی شده نوشته نمیشه

نتیجه

١: ارامنه هم برای اینکه زبانشان در مدارس تدریس بشه تلاش های مداوم کرده و فراز و نشیب های بسیاری را تجربه کردند و فقط خودشان را محدود به حرف زدن و اعتراض و فحش و توهین در فضای مجازی نکردند .

٢: ارامنه خودشان حقوق معلمین زبان ارمنی را پرداخت می کنند .

٣: زبان ارمنی وافعا یک زبان جداگانه از گروه هند و اروپایی است که از زبان فارسی تاثیر پذیرفته اما با آن هم ریشه نیست .

۴: زبان ارمنی مثل سایر اقوام و زیان های ایرانی از خط عربی فارسی شده استفاده نمیکنه و خط منحصر به فرد خودشو داره .

۵: درسته که ارامنه مسیحی هستند اما مسیحیت آنها حالت ویژه داره . اونها معمولاً متون دینی خودشون رو مثل سایر مسیحیان از زبان های دیگه مثل لاتین یا یونانی نمی گیرند و تمامی کتب و موعظه ها و آموزش های دینی در کلیساهای ارمنی کاملاً به زبان ارمن است . : دینی یعنی آنها تمام مراسم خودشون رو تنها به زبان خودشون انجام میدن و کلیسای اونها هم فقط مختص ارامنه است نه ملت ها و اقوام دیگه که این هم ریشه تاریخی داره و اونها همواره ناگزیر بودند در موقعیت تدافعی و دفاعی باشند تا تهاجمی و تبلیغی.

  اختلال طولانی مدت در سایت رسمی روزنامه آلیک

اختلال طولانی مدت در سایت رسمی روزنامه آلیک

سایت روزنامه آلیک از سوم تیر به بعد دیگر قابل دسترسی نیست

نشانی سایت

https://alikonline.ir/

به نظرمیرسد که در سرور های این سایت اختلال ایجاد شده است .

البته این مساله قبلاً هم سابقه داشته اما در طی یکی دو روز حل شده است .

وقتی شما وارد دامنه سایت میشوید یک صفحه سفید خالی ظاهر میشود که در سمت چپ آن تنها کلمه ارور ERROR را به شما نشان میدهد .

آلیک غیر از سایت رسمی در تلگرام دارای کانال و در اینستاگرام هم دارای پیج هست .

نشانی کانال رسمی تلگرام رزونامه آلیک

https://t.me/alikdailysubscribe

نشانی صفح رسمی اینستاگرام روزنامه آلیک

https://instagram.com/alikonline_ir?igshid=Y2I2MzMwZWM3ZA==

من در اینستاگرام در دایرکت به آنها در مورد این مشکل پیام دادم اما پاسخی دریافت نکردم.

از طریق یکی از دوستانم که با آن نشریه در ارتباط هست مطلع شدم که خودشان هم به این موضوع واقف هستند و نمیدانند علت این ختلال از چیست و شب و روز در حال فعالیت هستند تا این اختلال را بتوانند رفع کنند .

روزنامه آلیک دومین روزنامه قدیمی ایران و مهم ترین نشریه ارامنه ایران هست که علاوه بر داخل ایران در خارج از ایران هم اشترک دارد و خیلی ها پی گیر مطالب آن هستند .

در حال حاضر کانال تلگرامی این روزنامه امکان دانلود روزانه روزنامه را می دهد اما خوبی سایت آلیک این بود که صفحه فارسی هم داشت و هر روز مطالبی به زبان فارسی هم می نوشت که تنها دانلود بخش ارمنی آلیک امکان اطلاع از موضوعات این صفحه ها را نمی دهد .

سایت رسمی این روزنامه بویژه برای ارامنه مقیم خارج از ایران و سایر خوانندگان علاقه مند مهم است زیرا تنها وسیله ارتباطی آنها با این روزنامه همین سایت است بویژه انبوه ارامنه و ایرانی ها ی مقیم آمریکا که به علت تحریم های بانکی حتی امکان فرستادن پول اشترک به ایران را هم ندارند . برای افراد کم بینا که مطالعه نشریه کاغذی به علت عدم امکان بزرگ نمایی برایشان دشوار است نیز بسیار مفید است .

نظر شخص من این است که این اختلال میتواند سه علت داشته ابشد

1: یک امکان قوی این است این روزنامه نیز همانند سایر نشریات ارمنی زبان دستخوش حملات هکری پانترک های وطنی و باکویی و ترکیه ای باشد .

2: یک امکان متوسط این است که این سایت نیز ممکن است دستخوش تحریم ها و فشارهای خارجی باشد . معمولاً غرب و آمریکا به این بهانه که ایران در سایت های مهم و حساس آنها اختلال ایجاد می کند دسترسی به سایت های داخلی ایران را از خارج سخت و حتی غیر ممکن می کنند به گونه ای که درست عین کسانی که در ایران هستند و برای دسترسی به اینترنت بین المللی و شبکه های مجازی خارجی نیاز به وی پی ان دارند در خارج از ایران هم برای دسترسی به سایت های رسمی و دولتی در خیلی از موارد نیاز به وی پی ان هست و این اقدام بویژه در مورد سایت های دولتی و سیاسی و هچنین حساب های شخص چندین برابر است .

2: یک امکان ضعیف تر این است که ممکن است این اختلال بویژه با اوج گیری و شدت گرفتن اختلافات جناحی و حزبی بر سر ادامه نخست وزیری پاشینیان و مشکل مردم آرتساخ و همچنین انتخابات شوراهای ارامنه که اخیراً برگزار شد و جنجال بسیار زیادی هم به پا کرد نتیجه تسویه حساب ها و رقابت های حزبی باشد.

البته اینها نظر شخصی من است و به هیچ عنوان مدعی نیستم که حتماً درست است یا خلافش را نمیتوان اثبت کرد .

آلبینیسم و رانندگی

آلبینیسم و رانندگی

نوسیندگان

Dennis K Kelleher، Ed.D.، عضو سابق هیئت مدیره NOAH( سازمان آلبینیسم آمریکا )

Charla McMillan, M.S ، رئیس سابق هیئت مدیره ( سازمان آلبینیسم آمریکا ) NOAH

ویراش شده توسط

Chuck Huss, COMS, متخصص راننده توانبخشی

ترجمه گارگین فتائی

.

بسیاری از افراد مبتلا به آلبینیسم بینایی ضعیفی دارند و می خواهند ماشین سواری کنند. بیشتر تصمیمات رانندگی بر اساس بینش است. این بولتن مروری بر برخی از ویژگی‌های بصری اساسی قابل استفاده در رانندگی ایمن و رانندگی با تلسکوپ‌های بیوپتیک برای کمک به افراد مبتلا به آلبینیسم در تصمیم‌گیری رانندگی ارائه می‌کند. همچنین به روش‌های یادگیری رانندگی و گرفتن گواهینامه برای کسانی که نمی‌توانند در آزمون غربالگری بینایی گواهینامه رانندگی استاندارد قبول شوند، می‌پردازد.

تصمیم برای رانندگی

هر راننده کم بینایی باید احساس مسئولیت قوی داشته باشد و تمایل داشته باشد که داوطلبانه قضاوت خوبی داشته باشد و خود را از رانندگی در موقعیت هایی که می داند ناامن است محدود کند. این یک واقعیت است، صرف نظر از اینکه عادلانه باشد یا نه، که همه رانندگان کم بینایی بر اساس سوابق ایمنی کل گروه قضاوت می شوند. رانندگان مبتلا به آلبینیسم باید به مسئولانه ترین شکل ممکن رانندگی کنند تا همه رانندگان کم بینایی در خطر از دست دادن امتیازات رانندگی خود نباشند.

رانندگی برای همه افراد مبتلا به آلبینیسم و همچنین برای همه افراد در جمعیت عمومی مناسب نیست. برخی از افراد توانایی جسمی یا ذهنی، خلق و خو، میل یا نیازی به رانندگی ندارند. اگر مبتلا به آلبینیسم هستید، تصمیم برای رانندگی یک تصمیم بسیار شخصی است که باید با همکاری شما، چشم پزشک، مربی رانندگی با تجربه در کار با افراد کم بینا و اداره وسایل نقلیه موتوری ایالتی شما گرفته شود.

بسیاری از افراد مبتلا به آلبینیسم با لنزهای اصلاحی استاندارد، حدت بینایی مرکزی بین 70/20 تا 200/20 دارند. الزامات حدت بینایی یا استانداردهای غربالگری مورد استفاده در ایالات متحده برای رانندگی بدون محدودیت از 20/30 تا 20/70 متغیر است و میانگین آن 20/40 است. برخی از ایالت ها با توصیه چشم پزشک و نشان دادن توانایی کار با وسیله نقلیه موتوری، حدت بینایی 20/100 را با لنزهای اصلاحی استاندارد برای گواهینامه رانندگی محدود می پذیرند.

محدودیت های اعمال شده بر گواهینامه ممکن است راننده را به یک منطقه جغرافیایی یا مسیرهای خاص محدود کند و ممکن است رانندگی را به ساعات خاصی از روز محدود کند. مجوز ممکن است به استفاده از یک وسیله نقلیه خاص (یعنی با گیربکس اتوماتیک در مقابل دستی) و استفاده از سایر تجهیزات یا دستگاه های خاص نیاز داشته باشد. آژانس گواهینامه رانندگی ممکن است به آزمایش های مکرر و دقیق تر یا آموزش های ویژه ای نیاز داشته باشد که برای سایر رانندگان مورد نیاز نیست.

برای برآورده کردن نیاز ، ممکن است نوعی دستگاه بزرگ‌نمایی نوری تجویزی مانند عینک بیوپتیک برای افزایش حدت بینایی اصلاح‌شده لازم باشد.

هم انجمن بینایی آمریکا و هم آکادمی چشم پزشکی آمریکا از ارزیابی رانندگی و برنامه های آموزشی برای افراد کم بینایی که مایل به دانستن یا حفظ امتیازات رانندگی خود هستند، توصیه یا حمایت می کنند. مورد دوم شامل تایید "ارزیابی فردی افرادی است که از تلسکوپ های بیوپتیک عینکی برای رانندگی استفاده می کنند."

اکنون اکثر ایالت ها به افراد کم بینا اجازه می دهند که مدارک چشم پزشک را جایگزین تست بینایی استاندارد کنند. اداره وسایل نقلیه موتوری اطلاعات خاصی در مورد عملکردهای بصری زیر ارائه میدهد :

حدت بینایی فاصله اصلاح شده و اصلاح نشده؛

بهبود حدت بینایی فاصله با یک سیستم لنز بیوپتیک تجویزی 2X-4X.

میدان های بصری محیطی؛

ثبات وضعیت چشم؛

عمق و درک رنگ؛

توانایی هماهنگی حرکت دست، گردن و چشم؛

حساسیت کنتراست، بازیابی درخشش و درخشندگی.

کم بینایی و رانندگی

ضعف بینایی مرکزی یا کم بینایی یکی از ویژگی های آلبینیسم است. با این حال، آلبینیسم یک بیماری ژنتیکی است که پایدار است، بنابراین بینایی به مرور زمان بدتر نمی شود. افراد مبتلا به آلبینیسم معمولاً درک رنگ طبیعی و میدان‌های بینایی محیطی تقریباً طبیعی دارند. علاوه بر این، آلبینیسم معمولاً با اسکوتوما (نقاط کور) در میدان بینایی همراه نیست.

حتی راننده با بینایی معمولی هنگام رانندگی جزئیات را به طور مداوم در سطح 20/20 حل نمی کند. راننده از دقت 20/20 فقط به عنوان پاسخی به محرک های با وضوح پایین استفاده می کند. دید محیطی کافی مهمتر از حدت مرکزی است و افرادی که بینایی تونلی دارند حتی در صورت داشتن حدت مرکزی 20/20 قادر به رانندگی ایمن نیستند.

فرد مبتلا به آلبینیسم و همه افراد کم بینا که رانندگی می کنند، باید امنیت رانندگی را که ناشی از تاخیر در خطرات ناشی از تاخیر در تشخصی نقاط کور است، جبران کنند. مطالعات بر روی رانندگان کم بینا، گروهی که شامل افراد مبتلا به آلبینیسم است، نشان داد که این رانندگان 1.9 برابر بیشتر از رانندگان غیرمعلول هستند. اما همین مطالعات نشان داد که میزان تصادف رانندگان کم بینا تنها نصف گروه‌های دیگر رانندگان ناتوان پزشکی مانند افراد دارای ناتوانی‌های ارتوپدی، آسیب‌های شنوایی و اختلالات تشنجی است. همچنین مشخص شد که رانندگان کم بینا نسبت به رانندگان غیرمعلول احضار دادگاهی و اخطاریه های کمتری داشتند.

فرد مبتلا به آلبینیسم، مانند همه رانندگان، باید به خاطر داشته باشد که رانندگی یک امتیاز است و نه یک حق. سوابق DMV ن ( اداره وسایل راهنمایی و رانندگی آمریکا ) نشان می دهد که ویژگی های رانندگانی که بیشتر در معرض تصادف هستند، افرادی هستند که هوس ران ، از نظر عاطفی بی ثبات، بیش از حد پرخاشگر، عصبانی، بی توجه، دیر واکنش، سوء مصرف کنندگان مواد، ریسک پذیر، رانندگان بی تجربه یا جدید، هستند. نوجوانان کمتر از هجده سال یا افراد مسن بیشتر از 75 سال هستند

مهارت های رانندگی

برخی از آژانس های صدور مجوز دولتی از همان استانداردهای عملکردی برای ارزیابی راننده کم بینا استفاده می کنند که برای ارزیابی مهارت های رانندگی در جمعیت عمومی استفاده می کند. اینها به طور کلی شامل کنترل سرعت خودرو، تعویض دنده و ترمز، عمق و درک فضایی، فرمان، استفاده از آینه، پشتیبان گیری و پارکینگ، آگاهی از قوانین جاده، و حسن نیت است.

تعداد فزاینده ای از ایالت ها به آزمایش ویژه و اغلب عمیق تر و طولانی تر در جاده از نامزدهای کم بینایی نیاز دارند که می خواهند امتیازات رانندگی محدود کننده یا غیر محدود کننده ای را ایمن یا حفظ کنند.

رانندگان مبتلا به آلبینیسم همچنین باید یاد بگیرند که به طور موثر کم بینایی خود را جبران کنند و ممکن است از نکات زیر بهره مند شوند:

از نشانه های غیر بصری استفاده کنید.

در حین رانندگی به جلوتر نگاه کنید (هرچه سریعتر رانندگی کنید، باید خط دید مرکزی خود را به سمت بیرون هدایت کنید).

چشمان خود را در حرکت نگه دارید و هوشیار باشید.

آینه ها را مرتب چک کنید.

کل تصویر را ببینید و پیش بینی کنید که راننده دیگر چه خواهد کرد.

مطمئن باشید دیده می شوید و قصد خود را بیان می کنید.

در فواصل مطمئن، سه یا چهار ثانیه عقب تر از خودروی پیشرو با سرعت فعلی حرکت کنید.

مراقب آخرین راه فرار باشید.

مسیرهای کم تقاضا را انتخاب کنید و از قبل بدانید کجا بروید.

قصد خود را (با استفاده از چراغ راهنما) نشان دهید و قبل از تغییر مسیر، ترافیک به پبالای شانه خود نگاه کنید .

قبل از پشتیبان گیری به عقب نگاه کنید.

در صورت لزوم از وسایل کمکی دیگر (کلاه، گیره، لنزهای رنگی، ذره بین و غیره) استفاده کنید.

رانندگان جدید، چه مبتلا به آلبینیسم باشند و چه دارای حدت بینایی کمتر، اغلب مشکلات معمولی را تجربه می کنند. یک مثال رایج مشکلی است که تقریباً همه رانندگان جدید هنگام تلاش برای هدایت وسیله نقلیه مستقیم با سرعت بالا در اولین باری که در بزرگراه رانندگی می کنند، با آن مواجه می شوند.

از آنجایی که راننده جدید تمایل دارد به جای تمرکز بر نقطه ای در دوردست (که به آن نگاه اجمالی به جلو یا هدایت زمانی چشم گفته می شود)، مستقیماً به جلوی وسیله نقلیه نگاه کند، ممکن است تمایل به بیش فرمانی داشته باشد و متعاقباً ممکن است وسیله نقلیه آنها پیچ خورده یا حرکت کند. رفت و برگشت یا داخل و خارج از خط ترافیک قرار گیرد

صبر و تمرین به راننده جدید این امکان را می دهد که بر این تمایلات غلبه کند.

رانندگان مبتلا به آلبینیسم ممکن است با چالش های منحصر به فردی در رانندگی مواجه شوند که سایر رانندگان کم بینا با آن مواجه نیستند. به عنوان مثال، افراد مبتلا به آلبینیسم تحمل بسیار کمی در برابر نور شدید و تابش خیره کننده دارند و دید دوچشمی واقعی ندارند. آنها باید یاد بگیرند که تابش نور خورشید یا چراغ های جلو { نور بالا ) را جبران کنند و همچنین باید توانایی قضاوت در مورد عمق میدان را با استفاده از نشانه های تک چشمی در موقعیت های مختلف رانندگی را افزایش دهند. یادگیری دوچرخه سواری ایمن ممکن است به توسعه درک عمق، جبران شرایط نوری مختلف، قضاوت، زمان واکنش و آشنایی با الگوهای رانندگی کمک کند.

محبوب ترین وسیله کمک بینایی کم که برای رانندگی توسط افراد مبتلا به آلبینیسم استفاده می شود، عینک بیوپتیک است. بیوپتیک از یک تلسکوپ مینیاتوری گالیله یا کپلاری تشکیل شده است که در قسمت بالایی یا بالای یک عدسی حامل قرار گرفته است. لنز حامل، که دارای اصلاح استاندارد انکساری فردی است، به طور معمول در قاب نصب می شود. این ترتیب به کاربر اجازه می دهد تا از طریق لنزهای حامل برای اهداف عمومی رانندگی (تقریباً 90 درصد از کل زمان رانندگی) نگاه کند. و به سرعت (1-1.5 ثانیه در هر تثبیت) و به طور متناوب از طریق واحد(های) تلسکوپی فقط برای اهداف لکه بینی، 5-10٪ دیگر از کل زمان رانندگی. دومی به کاربر اجازه می دهد تا جزئیات، رنگ یا فعالیت های دور را همانطور که پویایی وضعیت رانندگی ایجاب می کند، تشخیص دهد. رایج ترین بزرگنمایی های تلسکوپی که برای رانندگی تجویز می شوند، 2.2X، 3.0X و 4.0X هستند. عینک بیوپتیک یک سیستم عدسی است که نیاز به زمان و آموزش دارد تا فرد در استفاده از آن مهارت پیدا کند. در زیر یک رشته آموزش موثر بیوپتیک است که توسط بسیاری از افراد استفاده شده است.

در حالی که همچنان رانندگی می کنید به سرعت اشیاء ثابت را پیدا کنید.

در حالی که همچنان رانندگی می کنید به سرعت اجسام متحرک را پیدا کنید.

هنگام حرکت (ترجیحاً به عنوان مسافر در ماشین) لوازم التحریر یا اجسام متحرک را به سرعت پیدا کنید.

برای ارزیابی سریع محیط، مهارت های درک بصری دقیق را توسعه دهید.

جنجال بر سر بیوپیک

انتقاد از استفاده از بیوپتیک برای رانندگی نگرانی های متعددی را ایجاد می کند

میدان بینایی کوچک از طریق تلسکوپ بیوپتیک.

اسکوتوم حلقه ای که باعث ایجاد یک نقطه کور خطرناک می شود.

لرزش و تاری سرعت.

اختلاف منظر تلسکوپی (تغییر دید) و درک عمق.

تنظیم بحرانی قاب بیوپتیک و زاویه لنز.

طرفداران استفاده از تلسکوپ بیوپتیک پاسخ می دهند:

میدان بینایی از طریق انواع مختلف عینک های بیوپیتک از 6 تا 17 درجه بزرگتر از ناحیه فووئال 5 درجه (دید دقیق) برای یک فرد با بینای طبیعی با دید 20/20 است.

اسکوتومای حلقوی یا مستطیلی شکل (ناحیه کور) در اطراف تلسکوپ زمانی که کاربر بیوپیتک سر خود را حرکت می دهد و در یک وسیله نقلیه در فضا حرکت می کند خطری ایجاد نمی کند زیرا هیچ جسمی را نمی توان برای مدت زمان قابل توجهی در اسکوتوما در این شرایط گم کرد.

هر کس، صرف نظر از دیدی که دارد، به دلیل تاری سرعت در هنگام افزایش سرعت ، بدتر شدن تصویر بصری را تجربه می کند و این پدیده با استفاده از بیوپتیک ارتباطی ندارد.

داشتن دید دوچشمی برای درک عمق ضروری نیست. رانندگانی که فقط یک چشم بینایی دارند (اما کم بینایی ندارند) عمق را به صورت تک چشمی درک می کنند و با خیال راحت رانندگی می کنند.

یک بیوپتیک متمرکز بر فاصله می‌تواند تصویر منعکس‌شده را برای کاربر بزرگ‌نمایی کند، به‌گونه‌ای که گویی کاربر به شیء دوردست نگاه می‌کند.

تنظیمات لنز و فریم بسیار مهم است. بیشتر سیستم‌های لنز بیوپیتک نسخه‌ای دارای پدهای بینی قابل تنظیم و لولاهای فنری برای تناسب راحت هستند. پیگیری با پزشک توزیع کننده اطمینان می دهد که سیستم دوم به درستی قرار گرفته است.

نتیجه

اگر به دلیل آلبینیسم بینایی ضعیفی دارید و انگیزه بالایی برای رانندگی دارید، می‌توانید این کار را انجام دهید تا زمانی که متخصص چشم شما تأیید کند که شرایط بصری وضعیت شما را برآورده می‌کند شما زمان و تلاش خود را برای یادگیری نحوه انجام رانندگی ایمن به کار ببرید .

آموزش راننده

انجمن متخصصان توانبخشی رانندگان The Association of Driver Rehabilitation Specialists (انجمن آموزش دهندگان رانندگان برای معلولان سابق (ADED) اطلاعاتی را در مورد برنامه های توانبخشی راننده، از جمله آموزش راننده با دید کم با تلسکوپ های عینکی ارائه می دهد.

نشانی وبسایت

www.aded.net

https://www.albinism.org/information-bulletin-albinism-and-driving/#:~:text=If%20you%20have%20low%20vision,how%20to%20do%20it%20safely.

روز کرمانشاه

روز کرمانشاه

به پیشنهاد معاونان گردشگری کرمانشاه و با تأیید مجلس شورای اسلامی، ۵ مرداد ماه به عنوان روز ملی «کرمانشاه گهوارهٔ تمدن» نام‌گذاری شده که هم‌زمان با عملیات مرصاد است.

علاوه بر این بنا بر مصوبهٔ کمیسیون فرهنگی شورای اسلامی شهر کرمانشاه، روز ۶ تیر هرسال به نام «روز فرهنگ کرمانشاه» و «جشن نیلوفر» نام‌گذاری شده‌است.

نیلوفر آبی مقدس، نماد شهر کرمانشاه

نماد شهر کرمانشاه گل نیلوفر و رنگ این گل نیز رنگ نمادین شهر کرمانشاه است. این گل در سرآب نیلوفر در نزدیکی شهر کرمانشاه می‌روید و به عنوان نمادی از آیین مهر در نقوش طاق بستان نیز مورد استفاده قرار گرفته‌است.

همچنین به دلیل خواهرخواندگی شهر رسبورگ در ایالت اورگن آمریکا با شهر کرمانشاه در دهه ۱۳۵۰، خیابانی به نام خیابان کرمانشاه در رسبورگ نامگذاری شده‌است.

جشن نیلوفر

جشن نیلوفر

جشن نیلوفر (به پارسی: جشن نیلوپر) جشنی باستانی در ایران است که در روز (ششم) تیرماه برگزار می‌شود. گل نیلوفر، نماد ایزدبانو آناهیتا نیز هست.است برگزاری این جشن در این زمان احتمالاً برپایه شکوفا شدن گل‌های نیلوفر در آغاز تابستان بوده است. این جشن امروزه در فراهان و محلات و خمین و مارلیک تهران با عنوان جشن اول تووستونی (اول تابستانی) همچنان برگزار می‌شود.

سالمرگ حاجی میرزا نصرالله ملک‌المتکلمین

سالمرگ

حاجی میرزا نصرالله ملک‌المتکلمین (۱۲۳۹ – ۱۲۸۷) از خطبای مشهور دوره مشروطیت و در شمار یکی از اصلی‌ترین واعظان مشروطه خواه شناخته شده‌است. او یکی از مدیران انجمن باغ میکده و از بنیان‌گذاران مدارس جدید بود که پس از توپ بستن مجلس دستگیر شد و در باغ‌شاه در مقابل محمدعلی‌شاه به قتل رسید.

آرامگاه او در تهران در خیابان مخصوص جنب بیمارستان لقمان کوچهٔ شهید ابراهیمی انتهای کوچه در آبی رنگ سمت چپ قرار گرفته‌است. در حیاط خانه‌ای که گفته می‌شود پس از اعدام وی و صور اسرافیل، آن‌ها را شبانه و پنهانی به آنجا آورده‌اند و دفن کرده‌اند. این مقبره‌ها در حیاط یک ملک قدیمی - که مالک آن در دسترس نیست - قرار گرفته و در حال تخریب است. بیمارستان لقمان نیز قصد گسترش فضای بیمارستان را دارد و احتمالاً این مقبره‌ها در طرح بیمارستان قرار می‌گیرد

پیش از انقلاب ۱۳۵۷ تندیسی از او در میدان حسن‌آباد تهران برپا بود که به علتی نامشخص به انبار پارک شهر انتقال یافت. پس از چندی که آهنگ برپایی دوباره آن برخاست، روشن شد که تندیس ناپدید شده‌است.

زادروز صمد بهرنگی

زادروز

صمد بهرنگی (زادهٔ ۲ تیر ۱۳۱۸ در تبریز – درگذشتهٔ ۹ شهریور ۱۳۴۷ در ارسباران) آموزگار، منتقد اجتماعی، داستان‌نویس، مترجم،و پژوهش‌گر فولکلور آذربایجانی بود. کتاب ماهی سیاه کوچولوی بهرنگی مدت‌ها نقش بیانهٔ غیررسمی سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران را بازی می‌کرد.بااین وصف،صمد افکار چپ داشت،اما عضو هیچ دسته وگروه نبود و به گفته برادرش (اسد) او یک پای مسجد در مجالس ختم و عزا بود.

صمد نویسندگی را با طنزنویسی آغاز کرد. در دانشسرا همراه دو تن از دوستانش روزنامهٔ فکاهی دیواریی به نام «خنده» می‌نوشت که بسیار هوادار داشت. از سال ۱۳۳۶ مقاله‌ها و قطعات فکاهی و طنز آمیز او در توفیق منتشر می‌شدند[نیازمند منبع] و این کار ۳، ۴ سالی دوام داشت. یک مقاله نیز در ماهنامهٔ کشکیات منتشر کرد و می‌خواست با آن ماهنامه، همکاری کند که مجله تعطیل شد. مطالب طنز صمد در مهد آزادی و مهد آزادی آدینه نیز چاپ شد که منتخب آنها در مجموعه مقاله‌های او آمده‌است.[نیازمند منبع] بهرنگی در ۱۳۳۹ نخستین داستان منتشر شده خود به نام عادت را نوشت؛ که با تلخون در ۱۳۴۰، بی‌نام در ۱۳۴۲، و داستان‌های دیگر ادامه یافت. او ترجمه‌هایی نیز از انگلیسی و زبان ترکی استانبولی به زبان فارسی و از فارسی به زبان ترکی آذربایجانی (از جمله ترجمهٔ شعرهایی از مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، و نیما یوشیج) انجام داد. پژوهش‌هایی نیز در جمع‌آوری فولکلور آذربایجان و نیز دربارهٔ علوم پرورشی از او منتشر شده‌است. وی در کتاب کندوکاو در امور پرورشی ایران واژه‌های گرفته شده از زبان عربی را بخش بزرگی از اشتراک زبان‌های رایج ایرانی از جمله ترکی آذری با فارسی دانسته‌است؛ و به همین دلیل خواستار عدم حذف آنان با بهانه‌های باستان‌گرایی و تأکید بیشتر بر این لغات در هنگام آموزش فارسی به کودکان آذربایجانی شده بود

عمر مؤثر آثار و افکار صمد بسی فراتر از عمر کوتاه اوست. قصه‌های صمد به جز کتاب ماهی سیاه کوچولو که توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شده بیشتر توسط انتشارات شمس در تبریز چاپ می شد و اغلب شش ریال قیمت داشت و استدلال صمد این بود که من برای پا برهنه ها قصه می نویسم. بنابراین، نوشته پیمان وهابزاده باور کردنی جلوه می‌کند که «کتاب ماهی سیاه کوچولو بیش از هر مورد دیگر در عضوگیری برای سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران نقش داشت».کتاب ماهی سیاه کوچولو به نوعی بیانیه جنبش مسلحانه چریک‌های فدایی خلق ایران تبدیل شد. آنان تعهد و خشم انقلابی این کتاب را می‌ستودند و آن را اثری نمادین در ستایش مبارزه قهرآمیز دانستند و مرگ صمد را به مرگ ماهی سیاه در گلوی مرغ ماهی‌خوار تشبیه کردند. ملالی جویا، عضو پیشین لویه جرگه افغانستان، در این زمینه به تجربه خودش اشاره کرده‌است.

بهرنگی در نوزده سالگی نخستین داستان منتشرشده‌اش به نام عادت (۱۳۳۹) را نوشت. یک سال بعد داستان تلخون را که برگرفته از داستان‌های آذربایجان بود، با نام مستعاردرسال۱۳۴۲درهفته نامه کتاب ،انتشارات روزنامه کیهان منتشر کرد. بعدها از بهرنگی مقالاتی در روزنامه مهد آزادی، نشریه توفیق و غیره با امضاهای گوناگون مانند «داریوش نواب‌مرغی»، «چنگیز مرآتی»، «بابک»، «افشین پرویزی»، «ص. آدام» و «آدی با تمیش» به چاپ رسیدند.

در سال ۱۳۷۷ برای نخستین‌بار پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، مجموعه قصه‌های صمد بهرنگی با تصحیح عزیزالله علیزاده توسط نشر فردوس در ۴۳۸ صفحه منتشر شد.

زادروز یرزا جهانگیرخان صور اسرافیل

زادروز

میرزا جهانگیرخان معروف به جهانگیرخان شیرازی یا جهانگیرخان صور اسرافیل۱۲۹۲ قمری شیراز- درگذشت۲ تیر ۱۲۸۷۲۳ جمادی‌الاول ۱۳۲۶ تهران،

روزنامه‌نگار دوره مشروطیت ایران بود که پس از توپ بستن مجلس دستگیر شد و در باغ‌شاه در مقابل محمدعلی‌شاه قاجار به قتل رسید.

دهخدا شعر معروف «یاد آر ز شمع مرده یاد آر» خود را به یاد او سرود. در آخرین شمارهٔ دورهٔ دوم صور اسرافیل (۱۵ صفر ۱۳۲۷ - دوشنبه ۱۷ اسفند ۱۲۸۷ خورشیدی) از دهخدا شعری در رثاء و بیاد رفیق و همسنگر قدیمی اش به چاپ رسید. دهخدا می‌گوید:

شبی مرحوم میرزا جهانگیر خان را به خواب دیدم. در جامهٔ سپید (که عادتاً در تهران دربرداشت) و به من گفت: «چرا نگفتی او جوان افتاد؟». من از این عبارت چنین فهمیدم که می‌گوید: «چرا مرگ مرا در جایی نگفته یا ننوشته‌ای؟» و بلافاصله در خواب این جمله به خاطر من آمد: یاد آر ز شمع مرده یاد آر! در این حال بیدار شدم و تا نزدیک صبح سه قطعه از مسمط ذیل را ساختم و فردا گفته‌های شب را تصحیح کرده و دو قطعه دیگر به آن افزودم

آرامگاه او در تهران در خیابان مخصوص جنب بیمارستان لقمان کوچهٔ شهید ابراهیمی انتهای کوچه در آبی رنگ سمت چپ قرار گرفته‌است. در حیاط خانه‌ای که گفته می‌شود پس از اعدام وی و ملک‌المتکلمین، آن‌ها را شبانه و پنهانی به آنجا آورده و دفن کرده‌اند. این مقبره‌ها در حیاط یک ملک قدیمی - که مالک آن در دسترس نیست - قرار گرفته و در حال تخریب است. بیمارستان لقمان نیز قصد گسترش فضای بیمارستان را دارد و احتمالاً این مقبره‌ها در طرح بیمارستان قرار می‌گیرد

مورا: برجام بهترین برنامه ممکن است

مورا: برجام بهترین برنامه ممکن است

مذاکره‌کننده ارشد اتحادیه اروپا در مذاکرات وین در صفحه توییترش برجام را «بهترین برنامه ممکن» برای رسیدگی به «نگرانی‌ها» درباره برنامه هسته‌ای ایران تلقی کرد.

به گزارش ایسنا، انریکه مورا، معاون مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و مذاکره‌کننده ارشد اتحادیه اروپا در مذاکرات وین در صفحه توییترش نوشت: برای اتحادیه اروپا، برجام (توافق هسته‌ای) اگر تنها برنامه موجود نباشد، بهترین برنامه ممکن برای پرداختن به نگرانی‌های قانونی جامعه جهانی درباره برنامه هسته‌ای ایران در زمینه منع اشاعه تسلیحات هسته‌ای است.

این اظهارات مورا در پی دیدار اخیر او در دوحه با معاون وزیر امور خارجه ایران و مذاکره‌کننده‌ ارشد ایران در مذاکرات وین مطرح می‌شود.

مورا درباره این مذاکرات گفت: درباره گستره‌ای از مسائل دشوار دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی ازجمله مسیر پیش روی برجام تبادل نظرات خوبی درخصوص خلیج (فارس)، راهبرد اتحادیه اروپا، نماینده جدید اتحادیه اروپا در خلیج (فارس)، ایران و همچنان توافق میان ایران و عربستان داشتیم.

باقری نیز گفت‌وگوها با مورا را «جلسه ای جدی و سازنده» تلقی کرد که در آن در مورد طیفی از موضوعات از جمله مذاکرات رفع تحریم ها به بحث و تبادل نظر شد.

علی باقری در روزهای گذشته هم در امارات با همتایان خود از سه کشور اروپایی فرانسه، آلمان و انگلیس دیدار و گفت‌وگو کرده بود.

مذاکرات بر سر احیای توافق هسته‌ای از ابتدای سال ۲۰۲۲ در وین میان ایران، شرکای اصلی توافق و آمریکا آغاز شد. ایران و آمریکا مذاکرات مستقیمی نداشتند و از طریق هیات‌های مذاکره‌کننده دیگر در جریان مواضع یک‌دیگر قرار می‌گرفتند.

این مذاکرات طی چند ماه گذشته، به دلیل برخی مسائل حل‌نشده با وقفه روبه‌رو شده است.

دستگاه دیپلماسی ایران در این مدت با اشاره به این که تبادل پیام‌های دیپلماتیک در این باره ادامه دارد و پنجره دیپلماسی بسته نشده، تاکید کرده است که در صورتی که شرکای توافق اراده سیاسی لازم را نشان دهند،‌ آماده نهایی کردن توافقی «خوب» برای لغو تحریم‌هاست که در راستای منافع ملت ایران باشد.

افزون بر این، مقامات تهران و واشنگتن با وجود تایید مذاکرات اخیر میان دو طرف از طریق کانال‌های دیپلماتیک بر سر موضوعاتی از جمله تبادل زندانیان، موضوع «توافق موقت» را منتفی دانسته‌اند.

https://alikonline.ir/fa/news/political/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C/item/27890-%D9%85%D9%88%D8%B1%D8%A7-%D8%A8%D8%B1%D8%AC%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%87%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A8%D8%B1%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D9%85%DA%A9%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA

در دیدار با سفیر کشورمان در ارمنستان مطرح شد؛ تاکید رهبر دینی ارامنه جهان بر برقراری صلح و آرامش در

در دیدار با سفیر کشورمان در ارمنستان مطرح شد؛ تاکید رهبر دینی ارامنه جهان بر برقراری صلح و آرامش در منطقه

سفیر فوق‌العاده و تام‌الاختیار جمهوری اسلامی ایران در جمهوری ارمنستان، به مناسبت پایان دوره‌ی مأموریت خود در ایروان با جاثلیق گارگین دوم رهبر دینی ارامنه جهان دیدار و گفت‌وگو کرد.

به گزارش ایسنا، عباس ظهوری سفیر کشورمان در ایروان در این دیدار با اشاره به این‌که سرچشمه‌ بسیاری از خشونت‌ها و درگیری‌ها در دنیا دوری از اخلاق و معنویات است، بر رشد نیازهای اخلاقی و معنوی بشر عصر حاضر و اهمیت پاسخگویی مراکز دینی به این نیازها تأکید کرد.

وی همچنین با اشاره به رشد همکاری‌ها و روابط دو کشور ایران و ارمنستان در زمینه‌های گوناگون، بر لزوم شناخت بیشتر نسل‌های جوان دو کشور از یکدیگر و ظرفیت‌های موجود تأکید کرد.

جاثلیق گارگین دوم رهبر دینی ارامنه جهان با دعا از درگاه خداوند برای توقف جنگ در همه‌ نقاط دنیا و به‌ویژه برقراری صلح و آرامش در منطقه، از همکاری‌های نزدیک جمهوری اسلامی ایران و جمهوری ارمنستان ابراز خرسندی و بر لزوم تداوم این همکاری‌ها در آینده و نزدیکی بیشتر دو ملت و دو کشور تأکید کرد.

رهبر کلیسای ارامنه همچنین با ابراز سپاسگزاری از فعالیت‌ها و خدمات سفیر جمهوری اسلامی ایران در ایروان در دوره‌ حضور در جمهوری ارمنستان، از درگاه خداوند برای وی توفیق در فعالیت‌های کاری و شخصی آینده را درخواست کرد.

https://alikonline.ir/fa/news/political/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C/item/27889-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D8%A7-%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%B1-%DA%A9%D8%B4%D9%88%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B1%D9%85%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86-%D9%85%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%D8%B4%D8%AF%D8%9B-%D8%AA%D8%A7%DA%A9%DB%8C%D8%AF-%D8%B1%D9%87%D8%A8%D8%B1-%D8%AF%DB%8C%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%B5%D9%84%D8%AD-%D9%88-%D8%A2%D8%B1%D8%A7%D9%85%D8%B4-%D8%AF%D8%B1-%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82%D9%87

تحریم چهار نهاد ایرانی از سوی اتحادیه اروپا

تحریم چهار نهاد ایرانی از سوی اتحادیه اروپا

اتحادیه اروپا امروز با ادعای نقش داشتن چهار نهاد ایرانی در تولید و عرضه پهپادها به روسیه برای استفاده در جنگ اوکراین، آن‌ها را به فهرست تحریم‌های خود علیه ایران اضافه کرد.

به گزارش ایسنا، خبرگزاری اسپوتنیک نوشت: اتحادیه اروپا در ادامه ادعاها علیه ایران مبنی بر حمایت نظامی ایران از جنگ‌ روسیه علیه اوکراین چهار نهاد ایرانی را به بهانه نقش داشتن در ارائه پهپادهای ایرانی به روسیه در فهرست تحریم‌های خود قرار داد.

خبرگزاری اسپوتنیک در ادامه گزارش داد که شورای اروپا در بیانیه‌ای اعلام کرد که «چهار نهاد ایرانی سازنده پهپادها و عرضه‌کننده آن‌ها به روسیه» را تحریم کرده است.

اتحادیه اروپا پیش‌تر نیز تحریم‌هایی را با مطرح کردن این ادعا، علیه ایران اعمال کرده بود.

ادعای حمایت نظامی ایران از روسیه در جنگ اوکراین از سوی مقامات ایران و روسیه رد شده است.

ایران همکاری‌های دفاعی دو کشور را در چارچوب روابط دو جانبه و فارغ از موضوع جنگ اوکراین تلقی کرده است.

افزون بر این، مقامات ایران تاکید کرده‌اند که در هیچ کجای جهان موافق جنگ نیستند و آماده کمک به اجرایی کردن راهکارهای دیپلماتیک و سیاسی برای حل‌وفصل مناقشاتی از جمله جنگ اوکراین هستند.

روسیه نیز گفته است که در جنگ اوکراین از تجهیزات نظامی ساخت داخل استفاده می‌کند و همکاری‌های دفاعی با ایران را با این جنگ نامرتبط دانسته است.

https://alikonline.ir/fa/news/political/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C/item/27892-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%85-%DA%86%D9%87%D8%A7%D8%B1-%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D8%B3%D9%88%DB%8C-%D8%A7%D8%AA%D8%AD%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7

زادروز عبّاس کیارستمی

زادروز

عبّاس کیارستمی (زاده ۱ تیر ۱۳۱۹ تهران – درگذشته ۱۴ تیر ۱۳۹۵ پاریس) کارگردان، فیلمنامه‌نویس، تدوین‌گر، عکاس، تهیه‌کننده، گرافیست و کارگردان هنری بین‌المللی، همچنین نویسنده و نقاش ایرانی بود.او فیلم‌سازی تأثیرگذار در سینمای جهان به‌شمار می‌آید، و آثار وی با استقبال فراوان ناقدان، داوران، کارگردانان، فستیوال‌ها و بنیادهای فرهنگی و هنری جهان روبه‌رو شده‌است.

کیارستمی از سال ۱۹۷۰ میلادی در کارِ سینما شروع به فعالیت کرد و بیش از ۴۰ فیلم سینمایی، کوتاه و مستند ساخت. از مهم‌ترین کارهایش می‌توان به: سه‌گانه کوکر، کلوزآپ (۱۹۹۰)، طعم گیلاس (۱۹۹۷)، و باد ما را خواهد برد (۱۹۹۹) اشاره کرد. او در دوره پایانی کارش به فیلم‌سازی بیرون از ایران روی آورد که حاصلش فیلم‌هایی مانند کپی برابر اصل (۲۰۱۰) و مثل یک عاشق (۲۰۱۲) بود.

کیارستمی علاوه بر سینما در کارهای دیگر هنری از جمله شعر، عکاسی، چیدمان، موسیقی، طراحی گرافیک، طراحی و نقاشی نیز فعال بود. او را باید در زمرهٔ سینماگران موسوم به موج نوی سینما در ایران و همتای سهراب شهیدثالث و پرویز کیمیاوی به‌شمار آورد. سادگی، استفاده از کودکان به عنوان نقش اول و قهرمان داستان، سبک مستندگونه، بهره‌گیری از فضاهای روستایی، حذف کارگردان، شاعرانگی و نیز مکالمهٔ شخصیت‌ها در سواری برخی از ویژگی‌های فیلم‌های کیارستمی است.

کیارستمی برنده چندین جایزهٔ بزرگ سینمایی است. وی پنج بار نامزد جایزه نخل طلای جشنواره فیلم کن شد و در سال ۱۹۹۷ در پنجاهمین دورهٔ جشنواره فیلم کن برای فیلم طعم گیلاس این جایزه را گرفت. وی در جشنواره‌های متعدد معتبر فیلم جهان به عنوان داور حضور داشته‌است و با ۴ دوره داوری در جشنواره فیلم کن در سال‌های ۱۹۹۳، ۲۰۰۲، ۲۰۰۵ و ۲۰۱۴ در میان هنرمندان ایرانی پیشتاز است. وی همچنین با دریافت ۳۲ دست‌آورد شخصی، پرافتخارترین هنرمند ایران به‌شمار می‌رود. او تنها کسی است که ۲ بار جایزه ویژه هیئت داوران را از جشنواره فیلم فجر دریافت کرده‌است و از این نظر رکورددار است.

عباس کیارستمی در طی گفتگو با جشنواره نوبل و کن اعلام کرد که سبک خود استییسلاوسکی هست و در فیلم البالو در تمرین با بازیگران از این سبک استفاده کرده و بازیگران را در نقش های خود به صورت طبیعی فرو برده است

زادروز ثریا اسفندیاری بختیاری

زادروز

ثریا اسفندیاری بختیاری (۱ تیر ۱۳۱۱ اصفهان – ۳ آبان ۱۳۸۰ پاریس) دومین همسر محمدرضا شاه پهلوی و ملکهٔ ایران بود. وی فرزند خلیل خان اسفندیاری و نوه اسفندیار خان سردار اسعد است. ثریا در میان مردم به «ملکه‌ای با چشمان زمردین» معروف بود.[۵] ثریا اسفندیاری از آغاز دی ماه ۱۳۲۹ تا پایان اسفند ۱۳۳۶ همسر محمدرضا شاه پهلوی بود.

ثریا به زبان‌های آلمانی، فارسی، انگلیسی و فرانسوی مسلط بود و به‌دلیل زیبایی مورد توجه شاه قرار گرفت. به وی پرنسسی با چشمان زمردین نیز گفته شده‌است.

محمدرضا از ثریا خواست تا به سنت موریتز برود و روز ۲۴ بهمن ۱۳۳۶ با تشریفات رسمی تهران را ترک گفت و بعد از آن دیگر هیچ وقت به ایران بازنگشت. در روز ۲۴ اسفند ۱۳۳۶ از وی جدا شد و طلاق او از طریق مجلس شورای ملی اعلام گردید.

در بین اینها کارگردانی ایتالیایی به نام فرانکو ایندووینا که پیش از این نیز به ثریا، پیشنهاد بازی در فیلمی را داده بود و ثریا به دلیل اینکه ممکن بود محمدرضا اجازه ندهد پیشنهادِ وی را رد کرده بود، این بار پیشنهاد فرانکو را می‌پذیرد و در فیلمی بنام سه چهره یک زن ایفای نقش می‌کند. بعدها با رفت‌وآمدهای با فرانکو این دو شریک زندگی می‌شوند؛ و ثریا در ایتالیا همراه فرانکو زندگی جدید را آغاز می‌کند.

اما چند وقت بعد فرانکو برای انجام یک کاری عازم سفر به کشوری دیگر می‌شود و ثریا هم تصمیم می‌گیرد به آلمان برود و به مادر و پدرش سری بزند؛ ولی چند ساعت بعد پسر عموی فرانکو به ثریا تماس می‌گیرد و خبر می‌دهد که هواپیمایی که فرانکو در آن بوده سقوط کرده و او فوت کرده. فرانکو در سن ۳۹ سالگی از دنیا رفت و در جزیرهٔ سیسیل در ایتالیا به خاک سپرده شد

ثریا اسفندیاری در ۳ آبان ۱۳۸۰ در سن ۶۹ سالگی بر اثر سکته مغزی در پاریس درگذشت

در ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۴ (۲۴ تیر ۱۳۹۳) دادگاهی در آلمان حکم داد شش میلیون دلار از اموال باقی‌مانده از ثریا اسفندیاری بختیاری، به سه سازمان خیریه فرانسوی داده شود؛ و دادگاه بر اساس وصیت ثریا حکم داد.

سه «سازمان صلیب سرخ»، گروه «حامیان حیوانات» و یک نهاد «حمایت از افراد ناتوان در فرانسه» به‌طور مساوی بخشی از ثروت اسفندیاری، به مبلغ چهار میلیون و ۵۰۰ هزار یورو (معادل شش میلیون و ۱۰۰ هزار دلار) را به ارث خواهند برد.

وی ۱۰ سال پیش از مرگش وصیت کرده بود بخشی از اموالش شامل جواهرات و اثاثیه محتویات خانه‌اش در پاریس به نفع سه سازمان خیریه حراج شود به شرط آن‌که از بیژن (برادرش)، فرزندی حاصل از ازدواج باقی نمانده باشد.

روز ملی اصناف

روز ملی اصناف

یکی از بزرگترین نهادهاى مدنى در هر کشورى اصناف هستند، این نهادها توسط خود مردم اداره مى شوند و در وضعیت بازار و قیمت گذارى کالاها نقش بسیار موثرى دارند. از این رو اول تیرماه روز اصناف نامگذارى شده و هرساله در این روز مجامع امور صنفى سراسر کشور، مسوولان اتحادیه ها و مدیران وزارت بازرگانى و … گرد هم مى آیند تا در خصوص مشکلات اصناف به تبادل نظر بپردازند.

صنف چیست ؟

صِنف یا رَسته انجمنی است که از سوی گروهی از افراد دارای یک حرفه و پیشه تشکیل می‌شود تا از این راه به بهبود کیفیت و بالابردن سطح کیفی مجموعهٔ واحدها، در کنار تعیین تدابیری برای مقابله با تخلفات، و همچنین انجام وظیفهٔ اطلاع‌رسانی دربارهٔ اتفاقات حوزه‌های مرتبط با حرفه موردنظر، یاری رساند. یکی از ویژگیهای اساسی بازارها، تشکل بازاریان در انجمنهای صنفی، یعنی «اصناف» بوده‌است. این انجمنها اصولاً به صاحبان حرفه‌ها تشکل می‌بخشند و دارای وظایف اجتماعی وسیعی نیز هستند.

واژه صنف را به سه صورت جمع می‌بندند: صنف‌ها، اصناف، صنوف.

توزیع کالاها از جمله اصلی‌ترین مسئولیت‌هایی است که به‌عهدهٔ اصناف می‌باشد. دسترسی به آمار اصناف ایران از طریق سایت دبیرخانه هیات عالی نظارت بر سازمان‌های صنفی امکان‌پذیر است.

روز خدمات عمومی سازمان ملل متحد

‌ June 23

United Nations Public Service Day

بیست و سوم ژوئن

روز خدمات عمومی سازمان ملل متحد

23 ژوئن ، روز خدمات عمومی سازمان ملل متحد است. سازمان ملل متحد به‌منظور آگاهی بخشی بین‌المللی و قدردانی از اقدامات افرادی که برای احیای خدمات عمومی در کشور خود می‌کوشند طی قطعنامه ۲۷۷/۵۷ روز ۲۳ ژوئن را به‌عنوان روز «خدمات عمومی ملل متحد» نام‌گذاری کرده است تا ارزش و فضیلت خدمات عمومی در جامعه را پاس نهد.

از آنجا که خدمات عمومی سهم قابل‌توجهی در توسعه پایدار دارد، به همین جهت شناخت و آگاهی از خادمان بخش عمومی و خدمات اجتماعی لازم و ضروری است و جوانان باید بر عهده گرفتن بخشی از این خدمات را سرلوحه کار خود قرار دهند.

این مناسبت بین‌المللی از سال ۲۰۰۳ میلادی به رسمیت شناخته‌شده و از آن سال تاکنون افراد مختلفی در جهان جایزه روز جهانی خدمات عمومی ملل متحد را دریافت کرده‌اند. درواقع جایزه بین‌المللی برای افراد شایسته در این زمینه به پیشنهاد شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل متحد تعیین‌شده است.

در اعلامیه توسعه هزاره ملل متحد نیز بر نقش حکومت‌داری دموکراتیک و مشارکتی برای تضمین حقوق زنان و مردان تأکید شده است؛ بنابراین دولت باید بکوشد تا زنان و مردان بتوانند خوب زندگی کنند، فرزندان خود را با کرامت پرورش دهند و از هرگونه فقر، گرسنگی، خشونت، سرکوب و بی‌عدالتی در امان باشند.

‌به‌علاوه در این اعلامیه آمده است که حکمرانی خوب در هر کشوری به‌عنوان یک پیش‌نیاز و ضرورت شناخته می‌شود، پیش‌نیازی برای تبدیل توسعه به یک حقیقت برای همگان و همچنین آزادی نسل بشر از نیازمندی.

‌تجربه‌های چندین ساله نشان می‌دهد که بدون حکمرانی مطلوب چه از منظر داخلی و چه از نظر بین‌المللی، و همچنین بدون خدمات عمومی سطح بالا، پاسخگو، حرفه‌ای، کافی و مؤثر زندگی و توسعه پایدار به خطر می‌افتد. دبیر کل سابق سازمان ملل در نطق ۱۹۹۸ خود در مجمع جهانی جوانان اعلام کرد که اهمیت و ضرورت خدمات عمومی در صورتی نمود می‌یابد که جوانان را برای ورود به این عرصه تشویق کنیم.

وی در این زمینه گفت: «در جهان متغیر و پر چالش امروز، بیش از هر زمان دیگری ما به وجود افراد توانمند و متخصصی نیازمندیم که وارد عرصه خدمات عمومی شوند. بیش از هر زمان دیگری ما به کسانی نیاز داریم که خدمات اجتماعی برای نسل انسان را انتخاب کنند.»

بر اساس تصمیم سال ۲۰۰۰ میلادی شورای اقتصادی- اجتماعی سازمان ملل متحد جایزه جهانی خدمات عمومی به نهادهایی تعلق می‌گیرد که توسط خادمان بخش عمومی به‌منظور افزایش نقش، اهمیت و تخصص محوری، تصویر و دیدگاه به خدمات عمومی تأسیس‌شده است.