پیام تبریک نمایندگان مسیحیان ارمنی مجلس به رییس جمهور منتخب

پیام تبریک نمایندگان مسیحیان ارمنی مجلس به رییس جمهور منتخب

 .

http://www.alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/3063-پیام-تبریک-نمایندگان-ارمنی-مجلس-به-رییس-جمهور-منتخب

.

جناب آقای دکتر روحانی،

ریاست محترم جمهور اسلامی ایران،

با سلام و عرض تهنیت پیشاپیش به مناسبت حلول ماه مبارک رمضان،

اینجانبان انتخاب مجدد حضرت عالی به عنوان رئیس جمهور اسلامی توسط ملت شریف و بزرگوار ایران را خالصانه تبریک عرض می نماییم.

 

عزم ملت ایران طی حماسه اخیر سیاسی که نوعاً تجدید میثاقی نوین با نظام مقدس جمهوری اسلامی و رهبرمعزز و فرزانه انقلاب بود، نه تنها رای اعتمادی به حضرت عالی، بل نمادی زیبا و بیانی صریح از تایید مردم نسبت به استمرار سیاست های راهبردی در خصوص تعامل منطقی و مقتدرانه با جامعه جهانی و صیانت از استقلال، آزادی، اصول و ارزش های بنیادی انقلاب و عزت کشور عزیزمان ایران است.

همچون همیشه از خداوند منان توفیق و سربلندی حضرت عالی در انجام وظایف خطیرتان به عنوان رئیس جمهور کشور را آرزومندیم.

 

.

کارن خانلری

نمایندۀ مسیحیان ارمنی شمال کشور

در مجلس دهم شورای اسلامی

ژرژیک آبرامیان

نمایندۀ مسیحیان ارمنی جنوب کشور

در مجلس دهم شورای اسلامی

 

 

 

دکتر حسن روحانی رییس جمهور منتخب مردم ایران شد

 

دکتر حسن روحانی رییس جمهور منتخب مردم ایران شد

 .

http://www.alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/3062-دکتر-حسن-روحانی-رییس-جمهور-منتخب-مردم-ایران-شد

.

 وزیر کشور دقایقی قبل در نشست خبری و در حضور خبرنگاران داخلی و خارجی حاضر در ستاد انتخابات کشور نتایج 99.7% آرای شمارش شده را اعلام کردند و به این ترتیب دکتر حسن روحانی با کسب 57% آرا برای دومین بار به عنوان رییس جمهور منتخب مردم ایران انتخاب شد.

نتایج اعلام شده از سوی وزیر کشور به شرح زیر است:

 

 

کل آرای ماخوذه شمرده شده --------- 41220131

آرای صحیح ------------------------- 40029730

حسن روحانی ----------------------- 23549616

ابراهیم رییسی ---------------------- 15786449

مصطفی میرسلیم ------------------- 478215

مصطفی هاشمی‌طبا ----------------- 215450

آرای باطله ------------------------- 1190401

 

عبدالرضا رحمانی فضلی در سخنان خود در این نشست خبری گفت: به خاطر داشتن نعمت جمهوی اسلامی ایران و مردم سالاری حاکم بر آن خدا را شاکر هستیم که مردم عزیز در چارچوب قوانین جمهوری اسلامی ایران توفیق مشارکت در تعیین سرنوشت خودشان را پیدا کردند و در انتخاب های انجام شده تا کنون همواره با خلق حماسه ها و حضور پرشکوهشان صفحات زرینی را در تاریخ انقلاب اسلامی به یادگار گذاشتند.

وزیر کشور افزود: امروز نیز یکی از صفحات پرافتخار تاریخ مردم سالاری ایران رقم خورد و حماسه مردم ثبت شد.

رحمانی فضلی ادامه داد: ما انتخابات را با امنیت کامل و با شور و نشاط و ذوق مضاعفی که مردم داشتند، برگزار کردیم. دیروز در پای صندوق های رای به همه جهانیان نشان دادیم و یکبار دیگر اثبات کردیم که ما مدافع و حامی انقلاب اسلامی، متحد و منسجم و مصمم هستیم انقلاب اسلامی را در جهت اهداف آن که تقویت دین خدا و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و خدمت به مردم شریف ایران است ادامه دهیم.

وی از تمامی دست اندرکاران انتخابات در حوزه اجرا، نظارت، انتظامات و امنیت، تبلیغات، حوزه قضایی، مجلس شورای اسلامی، شورای نگهبان، سپاه و بسیج تشکر کرد.

وزیر کشور تاکید کرد: توانستیم به کمک همه نیروها، پیروزی مردم ایران را به گوش جهانیان برسانیم.

رحمانی فضلی ادامه داد: امیدوارم خداوند به همه ما توفیق بدهد که بتوانیم در برابر این اراده و حضور پرشکوه مردم، مطالبات، خواست آنها به اهدافی که مردم خوب ما دارند در حوزه اجرایی دوش به دوش یکدیگر و با پایان رقابت و شروع رفاقت ها همه هم وغم خود را برای حل مسایل مردم قرار دهیم.

وی افزود: لازم است به صورت ویژه از رهبر معظم انقلاب که در تمام مراحل انتخابات و ماه ها قبل از انتخابات همواره بر افزایش مشارکت، سلامت، قانونی بودن و امنیت انتخابات تاکید داشتند و تمام این مراحل ما را مورد لطف و حمایت خود قرار دادند، تشکر کنم.

وزیر کشور اظهار داشت: امیدوارم به لطف خداوند، توفیق لطف خود را مرهون درگاهش قرار دهد.

رحمانی فضلی همچنین در پاسخ به سوالی درباره اعلام نتایج انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا گفت: آرا در حال شمارش است و نتایج آن از طریف استانداری ها و فرمانداری ها اعلام می شود

 

 

 

بزرگداشت خیام در ارمنستان برگزار شد

بزرگداشت خیام در ارمنستان برگزار شد

 ,

http://www.alikonline.ir/fa/news/culture-and-art/item/3046-بزرگداشت-خیام-در-ارمنستان-برگزار-شد

.

 در آستانه ۲۸اردیبهشت و روز بزرگداشت شاعر بزرگ ایران‌زمین، خیام نیشابوری، طی مراسمی یاد و نام این حکیم بزرگ در ارمنستان گرامی داشته شد.

به گزارش تارنمای رایزنی فرهنگی کشورمان در ارمنستان، در این مراسم که با همکاری رایزنی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان و دانشگاه بین‌المللی اسلاوونی و با حضور مجید مشکی رایزن فرهنگی کشورمان، معاونان، استادان و دانشجویان این دانشگاه برگزار شد، ابتدا یکی از دانشجویان در سخنانی به زبان فارسی به معرفی و بیان زندگی‌نامه حکیم نیشابور پرداخت و سپس گروه‌های مختلف دانشجویان به خواندن شعرهای خیام پرداختند. در بخش دیگر این برنامه نیز شعرهای خیام و سایر شاعران ایرانی به زبان‌های فارسی، ارمنی، روسی، انگلیسی و آلمانی توسط دانشجویان این دانشگاه خوانده شد .

پایان‌بخش این برنامه سخنرانی معاون ریاست دانشگاه ، سخنان رایزن فرهنگی کشورمان و پرفسور آساطوریان رییس دانشکده شرق‌شناسی این دانشگاه بود.

سرکیسیان معاون ریاست دانشگاه ضمن بیان همکاری‌های گذشته این دانشگاه با سفارت جمهوری اسلامی ایران و رایزنی فرهنگی از عزم مسوولان دانشگاه برای جهش این روابط خبر داد و ابراز امیدواری کرد این همکاری‌ها در آینده نزدیک توسعه پیدا کند.

همچنین مشکی رایزن فرهنگی کشورمان ضمن ابراز خرسندی از اجرای  برنامه‌ها و خواندن شعرهای شاعران ایرانی توسط دانشجویان به زبان فارسی، دانشگاه اسلاوونی را یکی از دانشگاه‌های موفق در سطح منطقه قفقاز ارزیابی کرد و از آمادگی نمایندگی فرهنگی کشورمان برای توسعه فعالیت‌های فرهنگی، علمی و آموزشی با این دانشگاه خبر داد.

او در ادامه سخنان خود با ابراز امیدواری از راه‌اندازی هر چه سریعتر دانشکده شرق‌شناسی و کرسی ایران‌شناسی توسط این دانشگاه، اظهار کرد: بدون شک با راه‌اندازی کرسی ایران‌شناسی سهم دانشگاه اسلاوونی ازفعالیت های فرهنگی رایزنی بیش از پیش خواهد شد و با شروع به کار این کرسی دانشجویان فارسی آموز و ایران شناس این دانشگاه سهم بیشتری از دوره های علمی ـ آموزشی ایران را به خود اختصاص خواهند داد.

در بخش پایانی نیز پرفسور آساطوریان از اجرای خوب برنامه توسط دانشجویان ابراز خرسندی و اظهار امیدواری کرد که فعالیت‌ها و همکاری های دانشگاه اسلاوونی و رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران روز به روز گسترش یابد

 

 

 

تجلیل از مقام فردوسی در ارمنستان

تجلیل از مقام فردوسی در ارمنستان

.

http://www.alikonline.ir/fa/news/culture-and-art/item/3041-تجلیل-از-مقام-فردوسی-در-ارمنستان

.

دیروز و همزمان با بزرگداشت فردوسی، به همت رایزن فرهنگی ایران و با همکاری کرسی ایران‌شناسی دانشگاه دولتی ایروان از مقام این حماسه‌سرای نامی ایران در دانشگاه دولتی ایروان تجلیل شد.

به گزارش ایسنا به نقل از روابط عمومی رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان، وارطان وسکانیان، رییس کرسی ایران‌شناسی، برگزاری نشست علمی برای تجلیل از مقام فردوسی را کاری موثر و مهم توصیف و جایگاه شاهنامه را در میان دیوان شعرای ایرانی، جایگاهی ویژه و برجسته ارزیابی کرد.

رایزن فرهنگی ایران نیز شاهنامه را برآمده از فرهنگ عمیق ایرانی ـ اسلامی توصیف کرد و گفت: فردوسی خالق اثری جاودانه است که علم، حکمت، فرهنگ و در یک کلام زندگی سعادتمندانه را به بشر آموزش می‌دهد.

مجید مشکی ضمن خواندن ابیاتی از شاهنامه، اظهار کرد: شاهنامه اگرچه روایت جنگ، صلح، پیروزی و شکست است، اما تمام ابیات آن روش زندگی متعالی را به انسان می‌آموزد.

او در بخش دیگری از سخنان خود، بیان کرد: تصویرسازی قوی شاهنامه موجب ماندگاری و زنده بودن آن تا زمان ما و تا ابد شده است.

شاهروز شهدین، خانم نوروزی، گارنیک گئورگیان، آهارون وارطانیان، نونیک داربینیان، هاسمیک گیراگوسیان، لوسینه تر هوانیسیان، آستقیک گقامیان و زاروهی خاچاطوریان از دیگر سخنرانان این محفل بودند که با تجلیل از خادمان زبان فارسی و شاهنامه‌خوانی دانشجویان رشته ایران‌شناسی همراه بود. همچنین در این مراسم، مقالاتی مرتبط با این موضوع ارائه شد.

۲۵اردیبهشت‌ماه در تقویم ایران به‌عنوان روز بزرگداشت فرودسی و پاسداشت زبان فارسی نامگذاری شده است

 

 

 

 

دین دارای ظرفیت صلح و آرامش‌بخشی به جامعه است

دین دارای ظرفیت صلح و آرامش‌بخشی به جامعه است

 .

http://www.alikonline.ir/fa/news/social/item/3040-دین-دارای-ظرفیت-صلح-و-آرامش‌بخشی-به-جامعه-است

.

آکادمی ملی علوم جمهوری ارمنستان نشست علمی، پژوهشی با حضور اساتید و اندیشمندانی از ایران و ارمنستان را برگزار کرد.

به گزارش ایسنا، آکادمی ملی علوم جمهوری ارمنستان روز دوشنبه (۲۵اردیبهشت ماه) میزبان نشستی علمی- پژوهشی بود که با حضور اساتید و اندیشمندانی از ایران و ارمنستان در محل انستیتو شرق‌شناسی این آکادمی برپا شد.

در ابتدای این مراسم پروفسور روبن سافراستیان، ریاست انستیتو شرق شناسی آکادمی ملی علوم - طی سخنانی با خوشامدگویی به اساتید و محققان ایرانی، نشست‌های علمی را راه‌گشای تعاملات و بسترساز همکاری‌های همه جانبه ارزیابی کرد.

همچنین در این نشست مجید مشکی، رایزن فرهنگی ایران در ارمنستان، یکی از اهداف رایزنی فرهنگی کشورمان را توسعه همکاری‌های علمی، آموزشی و پژوهشی در قالب گفتگوهای فرهنگی اعلام کرد و برپایی این نشست را نیز در همین راستا توصیف کرد.

پس از معارفه اولیه، اسرائیلیان - محقق و ایران شناسان انستیتو شرق‌شناسی- با اشاره به برگزاری بازی‌های کشورهای اسلامی، نگرش حوزه علمیه و علمای دینی را درباره اقدامات آذربایجان جویا و با اشاره به بازسازی مسجد شوسی توسط ایران و ارمنستان و واکنش منفی آذربایجان به این اقدام، نگرش حوزه‌های علمی و دانشمندان ایرانی به این موضوع را جویا شد.

در پاسخ به این سوال، شیرخانی با اشاره به سابقه تشکیل سازمان کنفرانس اسلامی، برگزاری این بازی‌ها را در چارچوب فعالیت‌های این سازمان ارزیابی کرد و حضور ایران را در این بازی‌ها فارغ از تایید یا رد سیاست‌های منطقه‌ای آذربایجان دانست.

سید باقری در ادامه با اشاره به نظر دین اسلام درباره زندگی همه انسان‌ها در سایه صلح، به سیاست‌های جمهوری اسلامی ایران در منطقه و عرصه بین‌الملل اشاره و حضور ایران در همه عرصه‌های بین‌المللی را برای تحقق صلح، امنیت و آرامش ارزیابی کرد.

وی در ادامه دین را دارای ظرفیت آرامش‌بخشی و برپایی صلح در جامعه ارزیابی و ادیان اسلام و مسیحیت را در این عرصه دارای نقش برجسته دانست.

شیرخانی با اشاره به سخنان سافراستیان و سیدباقری در رابطه با نقش دین در دنیای جدید، به تئوری‌های دین ستیزی و دین‌زدایی از گذشته تا حال و نیز تئوری ایجاد صلح و آرامش و فضیلت در زندگی بشری با بکارگیری دین اشاره کرد و نقش دین را موضوعی قابل بررسی در این عرصه برشمرد.

سافراستیان نیز با تایید این نقش در جهان امروز گفت: به اعتقاد من وقت آن رسیده که با توجه به تجربه‌های قبلی بشر در ایجاد آرامش در زندگی اجتماعی و شکست تمامی آن‌ها، لازم است برای آرامش و ارتقاء زندگی بشر، مولفه‌های زندگی دینی را برای ساماندهی وضع بشر مورد بازنگری و ترویج قرار دهیم.

ملکی نیز با بیان این که دین ضمن نفی خشونت در عرصه بین‌الملل خشونت در عرصه‌های داخلی و زندگی اجتماعی در درون یک سرزمین را نیز نفی می‌کند، به اهداف دین از تشکیل حکومت اشاره کرد و آزادی همراه با امنیت و آرامش را هدف ایجاد حکومت در جامعه دانست.

نازلی ناواساردیان، از دیگر سخنرانان با اشاره به همکاری‌های جدید ایران و روسیه در عرصه بین‌الملل بویژه پس از توافق برجام و در موضوع سوریه و نیز با عنایت به تعاملات خوب ارمنستان با هر دو کشور، آینده روابط ایران و روسیه را برای ارمنستان مهم توصیف کرد و نظر اساتید را در این خصوص جویا شد.

در پاسخ به این سوال شیرخانی با اشاره به روابط تاریخی ایران و شوروی و روابط سرد دو کشور پس از انقلاب اسلامی به دلیل حضور شوروی در افغانستان و کمک به عراق در جنگ تحمیلی به اتفاقات ۲۵ساله منطقه اشاره کرد و نقشه آمریکا برای تجزیه ایران و روسیه را برای حضار تشریح کرد و گفت: با توجه به تهدیدهای امنیتی برای هر دو کشور به نظر می‌رسد که هر دو کشور تصمیم گرفتند تا زمان رفع این تهدیدات در کنار یکدیگر سیاست‌های منطقه‌ای خود را به پیش ببرند و می‌بینیم که تا حدود زیادی نیز در این کار موفق بودند و نمونه آن اجلاس‌های متعدد با حضور ایران و روسیه در قزاقستان و در مورد سوریه است.

این نشست علمی با سخنان و سوالات گوهر اسکندریان از پژوهشگران آکادمی ملی ادامه یافت. وی با بیان نقش ویژه دین پس از انقلاب اسلامی در زندگی بشر و برداشت‌های نادرست از اسلام در جهان معاصر و ترویج این برداشت نادرست از اسلام در جهان و عدم تفکیک آن توسط عموم مردم، اظهار کرد: به نظر می‌رسد که ضروری است اسلام درست و صحیح به همه مردم شناسانده و با این اقدام از اسلام هراسی و اسلام ستیزی جلوگیری شود.

وی با این مقدمه این سوال را طرح کرد که آیا بهتر نیست اسلام به عنوان دین از حوزه سیاسی جدا شوند؟ دومین سوال مطرح شده از سوی خانم اسکندریان، در خصوص مناقشه قره باغ بود و با اشاره به سخنان سخنگوی وزارت امور خارجه ایران درباره حل این مناقشه از طریق گفتگو ادامه داد: برای ما مهم است که بدانیم آیا ایران برای این کار برنامه‌ای دارد یا خیر؟

شیرخانی در این‌باره گفت: برداشت عمومی مسلمانان خلاف داعش و تفکرات سلفی و مانند آن است، چه اینکه شیخ احمد طیب رئیس الازهر مصر همین نکته را در اجلاس گروزنی بیان کرد و داعش را از دایره اسلام خارج دانست.

وی افزود: درباره مناقشه قره‌باغ نیز ما هر دو کشور را به صلح و آرامش و حل مسئله از طریق گفتگو دعوت کرده و می‌کنیم و برای این هم هزینه پرداخت کردیم، چه اینکه برادران مسلمان ما در آذربایجان ما را متهم به حمایت و دفاع از ارمنستان می‌کنند، ولی ما می‌گوییم که دو کشور همسایه باید کنار هم بنشینند و مسائل خود را با گتفگو حل کنند و صلح هم بهتر است.

در ادامه این گفتگوی علمی آقای نامدار با ارائه پرسشی از سافراستیان سوال کرد که نقش دین در جایگاه سیاسی و نظام سیاسی ارمنستان چیست؟ سافراستیان در پاسخ به این پرسش اظهار کرد: دین جایگاه ویژه‌ای در ارمنستان دارد و این موضوع دلایل تاریخی دارد و آن هم اینکه ارمنستان اولین کشوری است که مسیحیت را دین رسمی اعلام کرد و همین امر باعث شده دین عامل هویت بخشی و اتحاد ارامنه باشد. اگر چه نظام سیاسی، دینی نیست ولی مردم خودشان را بسیار دین‌دار می‌دانند و بر اساس فهرست منتشره ارمنستان یکی از ۱۰کشور اول در حفظ ارزش‌های دینی هستند در حالی که دین و سیاست و حکومت از هم جدا هستند.

در پایان این نشست مشکی، رایزن فرهنگی کشورمان، با تشکر مجدد از همه اساتیدی که در این بحث شرکت کردند، این جلسات را سرآغاز فعالیت‌های علمی و فرهنگی بیشتر بین مراکز پژوهشی و دانشگاهی دو کشور ارزیابی کرد و آمادگی رایزنی فرهنگی را برای امضاء توافق نامه همکاری بین طرفین اعلام کرد.

در این جلسه سید کاظم سید باقری، استاد حوزه و دانشگاه و ریاست انجمن مطالعات سیاسی حوزه علمیه قم، علی شیرخانی استاد حوزه و دانشگاه و دانشیار دانشگاه آزاد قم، روح‌الله شریعتی، استاد حوزه و دانشگاه، حسن نامدار، استاد دانشگاه مفید و عضو هیأت علمی این دانشگاه، علی ملکی، استاد دانشگاه باقر العلوم قم، محمود فلاح، استاد حوزه و دانشگاه و محقق پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، منصور سهروردی استاد حوزه و دانشگاه و دبیر انجمن مطالعات سیاسی حوزه حضور داشتند

 

 

 

رئیس هیات نمایندگان کلیسای ارامنه شیراز: نباید تمام مشکلات را به گردن نظام و دولت بیندازیم

رئیس هیات نمایندگان کلیسای ارامنه شیراز: نباید تمام مشکلات را به گردن نظام و دولت بیندازیم

 .

http://www.alikonline.ir/fa/news/armenians-of-south-of-iran/item/3036-رئیس-هیات-نمایندگان-کلیسای-ارامنه-شیراز-نباید-تمام-مشکلات-را-به-گردن-نظام-و-دولت-بیندازیم

.

رئیس هیات نمایندگان کلیسای ارامنه شیراز گفت: ما نباید تمام مشکلات را به گردن نظام و دولت بیندازیم و چشممان را بر کوتاهی های خود ببندیم چرا که بسیاری از این مشکلات به دلیل عدم مشارکت کامل ما در عرصه های تصمیم گیری به وجود آمده است.

هرموند هارطونیان، دیروز در گفت و گو با ایرنا در شیراز افزود: با توجه به حجم مشکلاتی که این کشور با آن مواجه است بدون تردید مدت چهارسال زمان کافی برای حل تمام آنها نخواهد بود.

هارطونیان گفت: مردم باید خودشان حرکت رو به جلو را آغاز کنند هرچند که در نهایت سیاست ها و هدف گیری ها بر عهده دولت منتخب است.

وی ادامه داد: دشمنی ها و کینه توزی بین جناح های موجود در نهایت به نفع نظام و کشور نخواهد بود.

رئیس هیات نمایندگان کلیسای ارامنه شیراز در مورد جایگاه اقلیت های دینی در کشور بیان داشت: با جرات می توان گفت که دولت روحانی بیشترین تعامل را در بین دولت های گذشته با پیروان اقلیت های دینی داشته است.

هارطونیان ادامه داد: هرچند پس از استقرار جمهوری اسلامی تعامل خوبی بین دولت های پیشین با پیروان اقلیت های دینی وجود داشت اما در دولت یازدهم این هم افزایی به بهترین شکل ممکن وجود داشته است.

وی گفت: امیدوار هستیم در انتخابات پیش رو هر دولتی که با رای مردم مسئولیت را به دست می گیرد نسبت به ارتقای این هم افزایی توجه بیشتری از خود نشان دهد.

هارطونیان افزود: ارامنه کشور، مردمان نجیب و خدمتگزاری هستند که چنانچه دولت شرایط مشارکت بیشتری را برای آنان فراهم آورد و زمینه خدمت برایشان مهیا شود، خدمت بیشتری به این مملکت خواهند کرد.

 

وی، خواستار حضور و مشارکت حداکثری مردم در انتخابات شد و گفت: به هر میزان که این انتخابات را پرشور تر برگزار کنیم بدون شک به میهن خویش کمک بیشتری کرده ایم.

هارطونیان در بخش دیگری از مطالب خود در مورد کلیسای حضرت مریم مقدس شیراز اظهار داشت: همانگونه که بارها هم اعلام کرده ام این مکان نیاز به توجه بیشتری دارد هرچند که در طول چندسال گذشته اقدام هایی برای حفظ آن انجام شده است.

دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری 29 اردیبهشت برگزار می شود

 

 

شوق زبان فارسی در دوین پایتخت کهن ارمنستان

شوق زبان فارسی در دوین پایتخت کهن ارمنستان

 .

http://www.alikonline.ir/fa/news/culture-and-art/item/3032-شوق-زبان-فارسی-در-دوین-پایتخت-کهن-ارمنستان

.

روستای «دوین» نزدیک شهر «آرتاشات» در استان آرارات ارمنستان در منطقه ای که زمان حکومت ایرانیان (650–428) و اعراب (884–650) پایتخت این کشور بوده است با ساکنانی یادگار از مهاجران ایرانی به مرکزی برای یادگیری زبان فارسی تبدیل شده است.

به گزارش ایرنا، روستای دوین که بین سال های 1800 تا 1835 ساخته شده است، اکنون با بیش از سه هزار نفر جمعیت یک مرکز ویژه زبان آموزی فارسی دارد تا این زبان و فرهنگ پارسی که وجود آن به سده ها پیش باز می کردد، همچنان پایدار بماند.

با توجه به اهمیت فعالیت این مدرسه برای گسترش زبان فارسی، سیدکاظم سجادی سفیر ایران در ارمنستان و شماری از کارکنان سفارت و نهادهای ایرانی با حضور در دوین از مرکز آموزش زبان فارسی روستا بازدید و با دانش آموزان دیدار کردند که در این مراسم تنی چند از اعضای انجمن حافظ ارمنستان، وارتان وارتانیان نماینده پیشین ارامنه تهران در چند دوره مجلس شورای اسلامی و بخشدار منطقه حضور داشتند.

ژرژ ابراهیمی مسئول این مرکز که در یک سال گذشته 30 نفر در آن زبان فارسی فراگرفتند، در سخنان خود گفت: شمار زیادی از ساکنان روستای دوین را بازماندگان مهاجران ایرانی تشکیل می دهند که از گذشته های دور به روستا مهاجرت کرده اند و علاقه وافری دارند فرزندان آنها زبان فارسی فرا گیرند.

وی در ادامه، ضمن ارزشمند خواندن حمایت های سفیر ایران از شکل گیری مرکز آموزش زبان فارسی در این روستا و تجهیز با منابع علمی و آموزشی در کنار تشکیل و توسعه انجمن حافظ در ایروان، سفر دانش آموختگان فارسی به ایران را بسیار مهم خواند و افزود: برگزاری این برنامه ها، آثار منفی تبلیغات رسانه های غربی در مورد ایران را از بین برده و دانش آموختگان ارمنی، برداشت های خوب و هدفمندی را از سطح بالای علمی، تجارب ایرانیان در زمینه علم آموزی، پیشرفت های فناوری و میهمان نوازی ایران به ارمغان می آورند.

سجادی سفیر ایران نیز با اشاره به ارتقای شرایط آموزش زبان فارسی در این روستا نسبت به شرایط چند سال پیش، گفت: اقدام های صورت گرفته بسیار کار آمد بوده و باید با شتاب بیشتری ادامه یابد.

وی ابراز امیدواری کرد که زبان آموزان در سال های آینده در مناصب و پست های اجرایی و مدیریتی ارمنستان مشاغل سرنوشت سازی را برعهده گرفته و برای ارتقا و توسعه روابط دو کشور تصمیم های تاثیرگذاری بگیرند.

سجادی در ادامه یادگیری زبان فارسی و فراگیری اطلاعات صحیح در مورد ایران و اینکه جمهوری اسلامی دوست مردم ارمنستان است را وظیفه این دانش آموختگان دانست.

وی همچنین بر محبوبیت ارامنه نزد ایرانیان و نقش آفرینی آنها در عرصه های گوناگون سیاسی، اقتصادی و فرهنگی تاکید کرد و وارتان وارتانیان نماینده چندین دوره ارامنه در مجلس شورای اسلامی را یکی از فعالان جامعه ارمنی ها در ایران معرفی کرد.

وارتانیان نیز در سخنان خود ضمن ابراز خرسندی از حضور در جمع دانش آموزان و دانش آموختگان زبان فارسی از نقش ایران در پاسداشت میراث فرهنگی ارامنه بویژه حفاظت از ابنیه تاریخی و کلیساها تجلیل کرد و این کار را مصداق بارز نوعدوستی، اهمیت دادن به انسانیت، عمل به آموزه های الهی، انسانی و همچنین فرهنگ و ادب کهن ایران از جمله سروده سعدی بر سر در سازمان ملل خواند که انسان ها را به دوستی فراخوانده است.

نماینده پیشین ارامنه در مجلس همچنین اظهار کرد: هر چند رود ارس ملت های ایران و ارمنستان را از یکدیگر جدا کرده است، اما مردم و مسئولان دو کشور همواره یار و همکار روزهای سخت بوده اند.

 

وارتانیان در پایان سخنان خود نیز از کمک های جمهوری اسلامی ایران به مردم ارمنستان در سال های آغاز استقلال این کشور پس از فروپاشی سال 1991 شوروی قدردانی کرد.

در بخشی از این مراسم هم دانش آموزان و دانش آموختگان مرکز و انجمن حافظ، برنامه های مختلفی را از جمله تئاتر، سرودخوانی، دکلمه و نمایش های فارسی و ارمنی اجرا کردند.

سجادی سفیر ایران نیز باقدردانی از زحمات و تلاش‌های مسولان دوین در گسترش زبان فارسی، در چارچوب همکاری ها با هدف گسترش این فعالیت ها برای کمک به منظور تامین بخشی از هزینه های سفر دانش آموختگان این مرکز به ایران اعلام آمادگی کرد.

در پایان مراسم نیز حدود 100 نفر حاضر در مراسم پای سفره ایرانی نشستند

 

 

 

 

دلایل رشد احساسات ضد روسی در جمهوری ارمنستان

دلایل رشد احساسات ضد روسی در جمهوری ارمنستان

ولی کوزه‌گر کالجی

 

 .

http://www.alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/3033-دلایل-رشد-احساسات-ضد-روسی-در-جمهوری-ارمنستان

.

حضور نیروهای نظامی روسی در پایگاه نیروی هوایی ایروان و پایگاه زمینی گیومری، در نزدیکی مرزهای ترکیه، نماد این روابط راهبردی میان ایروان و مسکو طی 25 سال گذشته به شمار می‌رود.

ناسیونالیسم ارمنی با وجود پیشینه‌ای طولانی از اختلافات با روس‌ها در دوره معاصر در مقابل ناسیونالیسم روسی قد علم نکرد و برخلاف سایر پویش‌های ناسیونالیستی و قومی در فضای آسیای مرکزی و قفقاز نظیر ناسیونالیسم گرجی که در تقابل با ناسیونالیسم روسی شکل گرفت، نوک پیکان ناسیونالیسم ارمنی متوجه ترکیه و نیز جمهوری آذربایجان بود که ریشه در اختلافات تاریخی ارامنه با ترک‌ها در موضوع قتل‌عام ارامنه در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم و نیز آذری‌ها بر سر مناقشه قره‌باغ داشت. انزوا و محاصره ژئوپولیتیکی و اقتصادی جمهوری ارمنستان از دو سمت شرقی (جمهوری آذربایجان) و غربی (ترکیه) به موازات عدم توازن جمعیتی، نظامی و اقتصادی در مقابل جمهوری آذربایجان موجب شد، ارمنستان عملاً به یک رابطه راهبردی و نزدیک با فدراسیون روسیه روی آورد تا بتواند توازن قوای موردنظر خود را در مقابل جمهوری آذربایجان و نیز ترکیه شکل دهد. حضور نیروهای نظامی روسی در پایگاه نیروی هوایی ایروان و پایگاه زمینی گیومری، در نزدیکی مرزهای ترکیه، نماد این روابط راهبردی میان ایروان و مسکو طی 25 سال گذشته به شمار می‌رود. باوجوداین، برخلاف روابط نزدیک در سطوح رسمی و دولتی، طی سال‌های اخیر در بطن جامعه ارمنستان شاهد رشد شایان توجه احساسات ضد روسی هستیم که پدیده اجتماعی و سیاسی قابل تأملی به شمار می‌رود. درواقع، وقوع چند تحول و رویداد در سال‌های اخیر به روشنی نشان داد که تا چه میزان جامعه ارمنستان در سطح افکار عمومی و نخبگان از ظرفیت تقابل با روس‌ها برخوردار است. برخی از مهم‌ترین تحولات و رویدادهای تأثیرگذار در روابط ارامنه و روس‌ها طی سه سال گذشته را می‌توان موارد زیر دانست:

1- دولت ارمنستان در راستای سیاست تکمیل متقابل(*1) در عرصۀ سیاست خارجی که روابط متعادلی با روسیه و جهان غرب را مطرح می‌سازد، تمایلی به پیوستن به اتحادیۀ اقتصادی اوراسیا در سال 2014 میلادی نداشت و به‌همین‌دلیل، همراه با قرقیزستان در جمع سه کشور بنیانگذار اتحادیه، یعنی روسیه، قزاقستان و بلاروس قرار نگرفت. در این مقطع، ارمنستان درحال رایزنی دربارۀ مقدمات توافقنامۀ تجارت آزاد با اتحادیۀ اروپا بود؛ اما وقوع بحران اوکراین، فشار و تهدید روسیه ازجمله افزایش ناگهانی 67 درصدی بهای گاز صادراتی روسیه به ارمنستان (از 189 دلار به 270 دلار برای هز هزار متر مکعب) و نیاز شدید ارمنستان برای حفظ روابط راهبردی با روسیه موجب شد ارمنستان روند مذاکرات توافقنامۀ تجارت آزاد با اتحادیۀ اروپا را متوقف کند و در انتهای سال 2014 میلادی به اتحادیۀ اقتصادی اوراسیا بپیوندد که این امر انتقادات شدیدی را در داخل ارمنستان نسبت به نوع رویکرد روسیه و استفاده ابزاری از اهرم انرژی به‌دنبال داشت.

2- «کشتار 2015 گیومری»(*2)، یکی دیگری از حوادث تأثیرگذار بر افکار عمومی جامعه ارمنستان بود. در این حادثه، خانواده آودیسیان، صبح روز دوازدهم ژانویه 2015 در شهر گیومری مرکز استان شیراک در شمال‌غربی ارمنستان درحالی که در خواب بودند بر اثر شلیک گلوله یک سرباز روسی به نام والری پرمیاکوف، (از سربازان پایگاه 102 روسیه در گیومری)(*3) کشته شدند. تنها عضو بازمانده این کشتار، نوزاد شش ماهه‌ای به نام «سیریوژا آویدیسیان» بود که در این حادثه زخمی شد؛ اما یک هفته بعد در نوزدهم ژانویه، این نوزاد نیز درگذشت. سرباز روس مهاجم در روز سیزدهم ژانویه هنگامی که قصد عبور از مرز ارمنستان و فرار به ترکیه را داشت در روستای مرزی بایاندور دستگیر و به فرماندهی پایگاه 102 روسیه تحویل شد و مقام‌های روس اعلام کردند که این فرد به روسیه منتقل و مطابق قوانین این کشور محاکمه خواهد شد. «کشتار 2015 گیومری» به‌شدت احساسات ضد روسی را در ارمنستان برانگیخت و چندین هزار نفر با اجتماع در برابر «ساختمان کنسول گری روسیه» در شهر گیومری ارمنستان اعتراض خود را به قتل اعضای یک خانواده ارمنی اعلام کردند. معترضان خواستار تحویل سرباز قاتل روس به نهادهای قضایی ارمنستان برای محاکمه و مجازات مطابق قوانین این کشور بودند. همچنین حدود دو هزار نفر از مردم شهر گیومری در ارمنستان، پایگاه نظامی ارتش روسیه در این شهر را به محاصره خود درآوردند. اعتراضات مشابهی نیز در ایروان و سایر شهرهای ارمنستان علیه روسیه برگزار شد. هم زمانی این رویداد با عضویت اجباری ارمنستان در اتحادیه اقتصادی اوراسیا و آغاز سال نو مسیحی و نیز عدم محاکمه سرباز روسی در دادگاه‌های ارمنستان موجب شد فضای منفی شدیدی در افکار عمومی و بسیاری از نخبگان ارمنستان علیه روسیه کل گیرد.

3-  طی سال‌های اخیر یک چرخش آشکار و متفاوت در سیاست تسلیحاتی روسیه درقبال جمهوری آذربایجان صورت گرفت و در چهارچوب قراردادهای مختلف دفاعی و نظامی، سلاح‌ها و تجهیزات پیشرفته روسی در اختیار باکو قرار گرفت. این سیاست جدید تسلیحاتی مورد اعتراض و نگرانی مقامات ارمنستان قرار گرفت و ادوارد نعلبندیان، وزیر خارجه ارمنستان، در مصاحبه با روزنامه اسلونیایی «دنه ونیک»، اظهار داشت: «از کشورهای دوست و همکار خود نمی‌خواهیم تا به نفع ارمنستان اقدامی بر علیه کشورهای دیگر انجام دهند. انتظار ما درخصوص مناقشه قره‌باغ حمایت از یکی از طرفین مناقشه بر علیه دیگری نیست بلکه ما خواهان حمایت و پشتیبانی از مواضع اعلام شده ازسوی روسای گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا هستیم. روسیه نیز یکی از روسای این گروه است». در چنین فضایی، در مجلس ملی ارمنستان، رسانه‌ها و محافل اجتماعی این کشور نیز بحث‌هایی درخصوص نقش منفی روسیه در وقایع پس از نسل‌کشی ارامنه در سال 1915 و کمک‌های ارائه شده ازسوی روسیه به دشمنان آن روز ارمنستان آغاز شد.(*4) نقطه اوج این اعتراضات که به راهپیمایی‌های اعتراضی گسترده‌ای در مقابل نمایندگی روسیه در ارمنستان و بسیاری از نقاط جهان انجامید، وقوع جنگ چهار روزه در آوریل 2016 میلادی بود. از دیدگاه ارامنه، روسیه به‌دلیل فروش گسترده تسلیحات به جمهوری آذربایجان، نقش اصلی را در تقویت و تحریک این کشور به آغاز جنگ مجدد در قره‌باغ داشته است.

4- انتشار اخبار مختلف و پراکنده‌ای که از طرح صلح مرحله‌ای و جدید روس‌ها درقبال منطقه قره‌باغ منتشر می‌شود نیز، موجب نگرانی شدید ارامنه شده است. این طرح صلح درواقع ترکیبی از اصول مادرید مصوب گروه مینسک سازمان امنیت و همکاری اروپا در سال 2007 میلادی و طرح صلح غازان روسیه در سال 2011 میلادی است. به موجب این طرح پیشنهادی که دو سالی است روس‌ها درحال پیگیری و رایزنی آن هستند، هفت منطقه پیرامون قره‌باغ طی سه مرحله به حاکمیت جمهوری آذربایجان بازخواهد گشت، ارامنه ساکن در این مناطق به بخش اصلی قره باغ منتقل خواهند شد، آورگان و مهاجرین جنگی آذری از شهرهای مختلف جمهوری آذربایجان به هفت شهر پیرامون قره باغ بازخواهند گشت، نیروهای حافظ صلح روسی به‌عنوان حائل و برای تأمین امنیت بخش اصلی  قره باغ (ارمنی نشین) و  هفت شهر پیرامونی آن (آذری نشین) مستقر خواهند شد، به منظور پرهیز از احساس شکست یا پیروزی برای هر کدام از طرفین مناقشه، بخش اصلی قره باغ تحت حاکمیت هیچ‌یک از دو طرف ارمنی و آذری قرار نخواهد گرفت و با برگزاری یک رفراندوم درمورد تعیین وضعیت حقوقی و سیاسی این منطقه، در رابطه با وضعیت خودمختاری آن تحت حاکمیت فدراسیون روسیه تصمیم‌گیری خواهد شد که در واقع تکرار الگوی کریمه در قفقاز جنوبی است و درصورت تحقق، بخش اصلی قره‌باغ به‌صورت منطقه برونگان مشابه منطقه کالینینگراد تحت حاکمیت دولت روسیه قرار خواهد گرفت.

مجموع این تحولات و مواردی که اشاره شد به موازات رویکردهای انتقادی احزاب لیبرال ارمنی، مانند حزب لیبرال دموکراتیک ارمنستان (آرمناکان ـ رامگاوار)(*5)، حزب کشور قانونمند (اوریانتس یرگیر)(*6)، حزب میراث(*7)، حزب ارمنستان مترقی (شکوفا)(*8) و حزب لیبرال ارمنستان(*9) که رابطه روسیه و ارمنستان را نوعی رابطه حامی ـ پیرو و حتی استعماری می‌دانند(10*) و در انتخابات پارلمانی اخیر در ارمنستان (دوم آوریل 2017) نیز به‌صورت آشکاری مطرح شد، به روشنی گویای آن است که با وجود روابط نزدیک و راهبردی ارمنستان و روسیه، احساسات ضد روسی در ارمنستان طی سال‌های اخیر به‌شدت افزایش یافته است که این امر درصورت تداوم می‌تواند تبدیل به چالشی جدی برای دولت سرژ سارگسیان شود که عمیقاً به حفظ روابط راهبردی و نزدیک با دولت روسیه معتقد و وابسته است.

 

 

.

پی‌نوشت‌ها *

 1. Complementary policy

2. Gyumri massacre 2015

3. روسیه بر اساس توافقنامه سال 1995 با ارمنستان، پایگاهی نظامی با 3000 نیروی نظامی در گیومری مستقر کرده است.

4. نائیرا هایرومیان، «اعتراض مجدد ارمنستان به فروش تسلیحات به جمهوری آذربایجان از سوی روسیه»، دیدبان ارمنستان، 26 اسفند 1393

5. Democratic Liberal Party (Armenakan-Ramgavar)

6. Rule of Law Country (Country of Law)

7. Heritage Party

8. Prosperous Armenia Party (PAP)

9. Liberal Party of Armenia

10. ولی کوزه‌گر کالجی، جریان‌های سیاسی جمهوری ارمنستان (مبانی فکری، دیدگاه‌ها و رویکردها). تهران: انتشارات آشیان، چاپ اول، 1393، ص 256 

 

 

 

 

 

 

      

 

 

 

 

#ارمنستان

 #روسیه

 #ولی کوزه گر کالجی

 

اسقف اعظم سیبوه سرکیسیان: ایران همیشه پناهگاه ارمنی ها بوده است

اسقف اعظم سیبوه سرکیسیان: ایران همیشه پناهگاه ارمنی ها بوده است

 .

http://www.alikonline.ir/fa/news/armenians-of-north-of-iran/item/3029-اسقف-اعظم-سیبوه-سرکیسیان-ایران-همیشه-پناهگاه-ارمنی-ها-بوده-است

.

اسقف اعظم سیبوه سرکیسیان خلیفه ارامنه تهران و شمال ایران در سفر به ارمنستان و دیدار با سید کاظم سجادی سفیر جمهوری اسلامی در ایروان، گفت: قرن ها است که جامعه ارامنه با صلح و صفا و آرامش کنار دیگر هموطنان خود در ایران پناهگاه امن ارمنی ها زندگی کرده اند.

به گزارش ایرنا، اسقف اعظم ارامنه در این دیدار که دیروز برگزار شد، اظهار کرد: ارمنستان موطن تاریخی و ایران زادگاه خود و پدران ما است که سال ها با آرامش و صلح و صفا زیسته ایم و من امروز به سفارت کشور خودم آمدم.

وی تاکید کرد: ارامنه در هر جای دنیا اعم از اروپا، آمریکا و آسیا که زندگی کنند، همواره به ایران عشق می ورزند و به دقت مسائل مختلف کشور ما را پیگیری می کنند، زیرا ایران همواره ملجاء و پناهگاه ارمنی ها در روزهای سخت بوده است.

 

سجادی نیز با ارزشمند خواندن فراهم شدن فرصت برگزاری این دیدار، گفت: از زمان آغاز مسئولیت به عنوان سفیر جمهوری اسلامی ایران در ارمنستان، گسترش روابط دو کشور در حوزه های مختلف هدف گذاری شده تا ایرانیان و ارمنستانی ها از دستاوردهای افزایش مناسبات بهره مند شوند.

سفیر ایران همچنین با اشاره به چندین دیدار خود با روحانیون کلیساهای ایران از جمله در آذربایجان، اصفهان و همچنین ایروان و چند شهر دیگر ارمنستان گفت: تداوم ارتباط با روحانیون کلیساهای دو کشور به گونه ای بوده که جاثلیق گارگین دوم رهبر مذهبی ارامنه جهان شخصا با حضور در سفارت، دفتر یادبود سی و هشتمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را امضا کردند.

 

سجادی در پایان سخنان خود نیز با اعلام اینکه ایرانیان همواره صلح طلب و عاشق دوستی و محبت بوده اند، تاکید کرد: سرزمین ایران از گذشته های دور ملجاء و پناهگاه اقوام، طوایف گوناگون و پیروان مذاهب مختلف بوده است که همواره آنها را درون خود پرورش داده و پیروان مذاهب اعم از مسلمانان، مسیحیان و کلیمی ها قرن هاست که کنار هم زندگی کرده و آداب و سنن مخصوص مذهبی خود را با آزادی ادا می کنند.

در این دیدار که وارتان وارتانیان نماینده ارامنه تهران و شمال ایران در ادوار مختلف مجلس و آرمن موتافیان کنسول افتخاری استونی در تهران نیز حضور داشتند، در باره تعامل بیشتر بین دین های بزرگ اسلام و مسیحیت و همچنین لزوم همکاری با هدف شکست تلاش های کشورهای غربی که برای دور کردن جوانان از مساجد و کلیساها صورت می گیرد در قالب برنامه ریزی روحانیون اسلامی و مسیحی در چارچوب گسترش ارزش های الهی و انسانی در جوامع این ادیان گفت وگو شد

 

 

 

 

 

 

یک رنگ جدید به مداد رنگی اضافه شد

یک رنگ جدید به مداد رنگی اضافه شد

 .

http://www.alikonline.ir/fa/news/social/item/3024-یک-رنگ-جدید-به-مداد-رنگی-اضافه-شد

.

با کشف یک رنگ جدید توسط دانشمندان، بچه‌ها به زودی قادر خواهند بود آسمان را در نقاشی‌های خود با رنگدانه جدید رنگ‌آمیزی کنند.

به گزارش ایسنا، «جی پلاس» نوشت: این خبری است که برند محصولات هنری کرایولا اعلام کرد و افزود که این رنگدانه را در محصولات مداد شمعی خود به کار خواهد برد.

در سال 2009 پژوهشگران دانشگاه اورگان به طور اتفاقی در حالی که سرگرم پختن مواد شیمیایی در فر آزمایشگاه بودند، این رنگدانه جدید را کشف کردند.

رنگ آبی روشن اما اولین رنگدانه جدیدی بود که شمیدان فرانسوی به نام «لویس یاکوب ترنارد» در سال 1802 کشف کرد.

اما حالا بچه‌ها قادر خواهند بود که رنگ جدیدی را تا پایان سال میلادی جاری به کار ببرند. همچنین با اعلام کرایولا، این رنگ جدید از این پس جایگزین رنگ زردی به نام «قاصدک» می‌شود که تاکنون برای به دست آوردن ترکیب انواع رنگ آبی از آن استفاده می‌شد.

مس سابرامنیوم پروفسور علم مواد در دانشگاه اورگان، رنگدانه (قاصدک) را به طور کاملا اتفاقی کشف کرده بود. او در حال کار روی پروژه جدیدی برای تولید مواد جدید که در الکترونیک می‌توانست به کار برده شود، موفق شده بود این رنگ را کشف کند.

زمانی که او اکسید ایتریم، اکسید ایندیوم و کمی اکسید منگنز را گرم می‌کرد و مخلوط را از کوره بیرون می‌کشید، این رنگدانه خوشرنگ را کشف کرد که به دلیل خوشرنگی و سرزندگی این رنگدانه، نام آن را «Yinmn»  نهاد که نشان‌دهنده عناصر تشکیل‌دهنده آن است.

پروفسور سابرامنیوم گفته که برای او افتخار است این رنگدانه قرار است به مداد شمعی با رنگ جدید تبدیل شود. او همچنین افزود که این کشف کاملا تصادفی بوده و اتقاقی خوشایند. خیلی از موفقیت‌های غیره منتظره در علم زمانی اتفاق می‌افتد که دانشمند به دنبالش نیست؛ همینطور کشف بیشتر رنگدانه‌ها دقیقا به شکل تصادفی بوده‌اند.

رنگ آبی فضای باز، آزادی، شهود، تخیل، الهام‌بخشی و حساسیت را تداعی می‌کند.

به دلیل عناصر شیمیایی سازنده که در ترکیب این رنگ به کار برده شده، طول موج‌های رنگ‌های قرمز و سبز به طور کامل جذب شده و این رنگ را تبدیل به رنگی باطراوت و سرزنده کرده است. ترکیب‌ها بسیار پایدار هستند، بنابراین این رنگدانه کمرنگ نخواهد شد و همچنین بی‌خطر و غیرسمی است.

در استفاده‌ای دیگر از آن، شرکت‌ها می‌توانند برای بهره‌وری از انرژی از این رنگ در ساختمان‌ها نیز استفاده کنند. از آنجا که این رنگ امواج ماوراء بنفش خورشید را دور می‌کند، بالقوه ساختمان‌ها خنک‌تر نگه داشته می‌شود.

هچنین برند کرایولا از بچه‌ها دعوت می‌کند که برای نامگذاری رنگ جدید این برند را کمک کنند، مسابقه‌ای که تا دوم ماه ژوئن (12 خرداد) برگزار خواهد شد و اسم جدید در سپتامبر اعلام خواهد شد

 

 

 

مصاحبه سایت «پرس سیویل» با آرا شاوردیان کاندیدای پنجمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر تهران

مصاحبه سایت «پرس سیویل» با آرا شاوردیان کاندیدای پنجمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر تهران

 .

http://www.alikonline.ir/fa/news/social/item/3027-مصاحبه-با-آرا-شاوردیان-کاندیدای-پنجمین-دوره-انتخابات-شورای-اسلامی-شهر-تهران

.

 آرا شاوردیان، کارشناس مدیریت بازرگانی، کارشناس ارشد رشته مردم شناسی که در زمینه فعالیت های فرهنگی و اجتماعی فعالیت داشته و آخرین فعالیت وی نیز در دو دوره شورا یاری (دوره دوم وسوم) حدودا به مدت 8 سال در محله مجیدیه منطقه 8 ناحیه 3 بوده است.

 

آرا شاوردیان

محقق، جامعه شناس و کار آفرین

کاندیدای پنجمین دوره انتخابات شورای اسلامی شهر تهران، کد انتخاباتی: 6125

1- با سلام جناب آقای شاوردیان ضمن خوش آمدگویی خدمت شما و با تشکر از اینکه وقتتان را در اختیار ما قرار دادید برای آشنایی بیشتر مخاطبان لطفا خودتان را معرفی کنید.

به نام خدا. آرا شاوردیان هستم متولد تهران، کارشناس مدیریت بازرگانی، کارشناس ارشد رشته مردم شناسی که در زمینه فعالیت های فرهنگی و اجتماعی فعالیت دارم. آخرین فعالیت من، در دو دوره شورا یاری (دوره دوم وسوم) حدودا به مدت 8 سال در محله مجیدیه منطقه 8 ناحیه 3 مشغول بوده و به شهروندان گرامی خدماتی ارائه می دادم. در حال حاضر مدیر یک مجموعه صنعتی که در زمینه خودرو مشغول به کار می باشم و به جرات می توان گفت این مجموعه در سطح خاورمیانه یکی از مراکزی است که حرف اول را می زند. این مجموعه، یک مجموعه تخصصی، علمی و تحقیقاتی است که در کنار بحث اشتغال زایی و کار آفرینی است که در زمینه صنعت خودرو باعث شده از وابستگی و واردات قطعات خودرو جلوگیری کنیم و در اهداف اقتصاد مقاومتی گام موثری بوده است.

2- تا اینجا که متوجه شدم فعالیت شما در صنعت خودرو بوده و همچین تحقیق و همکاری در حوزه شهری و اجتماعی با شورایارها، هدف شما از ورودبه شورای شهر در این دروه چیست؟

ساختارفضای شهری مبتنی بر فرآیندهای تغییر و رفتارهای انسانی است یعنی شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی جامعه با هم آن را شکل می دهند. عرض کنم اگر کیفیت فضاهای شهری که نتیجه تعامل میان همان فرهنگ ایرانی و اسلامی و ویژگی های محیط طبیعی باشد، می توانیم از نظر ریخت شناسی فضایی کمک بزرگی در شکل گیری فضای شهری انجام بدهیم. در اینجا ما پی می بریم که باید ارزش و اهمیت فرهنگ رادر اینجا در نظر بگیریم .

من با توجه به تجربه و فعالیتی که در شورایاری ها داشتم و علاقه ای که در زمینه های اجتماعی داشتم به نظرم رسید با توجه به این که یک سری مشکلات و آسیبهای اجتماعی که در کلان شهر تهران هست مثل افراد بی سرپرست، بد سرپرست و موضوع تکدی گری باعث شده که الان هویت شهر تهران یک هویت ایرانی نداشته باشد. یکی از شعارهای من این است که تهران شهری با هویت ایرانی باید باشد یعنی از نظر فرهنگ معماری، از نظر فرهنگ شهرنشینی و از نظر کلی فرهنگی آن هویت ایرانی و اسلامی را حتی نداریم و این یک ضعف است و فکر می کنم بتونم به عنوان یک فرد کوچک از این جامعه بزرگ در این خصوص یک قدمی بردارم و به خاطر همین تصمیم گرفتم که پا به عرصه انتخابات شورای شهر بگذارم.

 3- جناب آقای شاوردیان لطفا فضای شهری کنونی تهران را از نظر فرهنگی و اجتماعی از دید خودتان توصیف کنید؟

 

خدمتتان عرض کنم قبل از اینکه وارد بحث فرهنگی و اجتماعی شوم با دید کلی نظری که دارم این است که فضای شهر تهران یک فضای خاکستری رنگ و دوست داشتم که فضای شهر تهران یک فضای روشنی که دربرگرفته از رنگ های شاد باشد. ولی شما اطراف خودتان را که نگاه می کنید فضای خاکستری از خودروها گرفته تا آلودگی هوا و از معابر ونماهای ساختمان پی می بریم که در یک فضای خاکستری هستیم . در کنار این فضای نمای شهری، به نظرم یکی از نیازهای شهر فضای سبز است. با وجود این که پیرامون فضای سبز در این سالهای اخیر خیلی تلاش شده، به نظر من کم و برای محلات و مناطق باید فضاهای بیشتری اختصاص داده شود و در کنارش فضاهای ورزشی شامل زمین های بازی باید گسترش یابد تا کودکان و سالمندان ما بتوانند از این فضاها استفاده کنند و از چهارچوب خانه ها بتوانند بیرون بیایند و ازفضای مناسب استفاده کنند .

از نظر فرهنگی اجتماعی می توانم بگویم که فرهنگ شهری معنای شیوه زندگی و در برگیرنده مجموعه ای از هنجارها، ارزش ها، باورها و نگرش های ماست یعنی نوع زندگی ما در شهر به معنای تبعیت فرد شهر نشین از قواعد اصولی مثل احترام به حقوق دیگاران وقوانین شهری و رعایت امور فرهنگی دیگر است. در رعایت حقوق فرهنگی دیگران ما باید به منابع فرهنگی مان توجه کنیم، به خرده فرهنگ هایمان ، به بناها ،آثار تاریخی مان، به آداب و رسوم مان، به منابع طبیعی مان . که این ها دربرگیرنده یک فرهنگ شهری و اجتماعی است که فکر می کنم کمتر به آن توجه شده اگر به این موضوع بیتشر توجه شود ما می توانیم شهری با آ رامش زیاد وزیباتر داشته باشیم. در ضمن ما از آلودگی های صوتی و بصری که داریم رضایت خاطرنداریم . درست است که در این اواخر می بینیم در معابر آلودگی های بصری کمتر شده ولی در این زمبنه و همچنین در زمینه آلودگی ها ی صوتی بیشتر باید کار کرد. این ها باعث می شود آرامش افراد جامعه ما و در کل آرامش فرهنگی و اجتماعی کم رنگ تر شود.

در زمینه های اجتماعی، بحران های اجتماعی قابل کنترل است. البته بحران اجتماعی علاوه بر این که بودجه و یکسری سخت افزاها یی می خواهد در کنارش یک مدیریت دانایی در کنار آموزش می خواهد .

 

5- به نظر شما نقش ارگان های مثل شهرداری، نظام مهندسی و سایر ارگان ها به چه صورت است؟

می توانم به این اشاره کنم که از نظر مهندسی و خدمات مهندسی که قرار است به شهروندان ارائه گردد، همکاری و در واقع تعامل بین این سه حوزه ساخت و ساز یعنی وزارت راه و شهرسازی ، شهرداری و نظام مهندسی منجر به این می شود که ما پیشرفت داشته باشیم و از بروکراسی و سردرگمی فعلی مردم جلوگیری کند.

در این زمینه چند مورد به ذهنم می رسد، یکی تکلف و پیچیدگی های قوانین و عدم تعامل بین این سه حوزه وجوددارد که منجر به کاهش رشد سرمایه گذاری در مسکن شده و اگر قوانین اصلاح شود و تعامل بین این سه حوره برقرار شود ما می توانیم حقوق متخصصین مثل مهندسین و عوامل دیگر مثل کارگزاران را تامین کنیم که خودش باعث ایجاد شغل و کارآفرینی می شود. متاسفانه هم اکنون تعامل بین این سه حوزه کم تر است .

مورد دیگر این که در زمینه مدیریت بحران Crisis Management شهر ما نواقصی وجود دارد. در بحث مدیریت بحران نکته مهم این است که باید دید که ما باید پیشگیری یا پیش بینی کنیم. در واقع برخی از بحران ها را نمی توانیم پیش بینی کنیم ولی می توانیم از طریق آموزش ، مطالعات و برنامه ریزی پیشگیری کنیم .

به این صورت که اگر بحرانی شامل عوامل طبیعی و غیر طبیعی، شهری،اجتماعی و فرهنگی پیش آمد ما می توانیم ان بحران ها را در اسرع وقت کنترل کنیم و خسارات وارده را به حداقل رساند. بنابراین اگر برنامه ریزی و مدیریت صحیح داشته باشیم ، خسارات ما کمتر می شود و اگر مدیریت و برنامه ریزی ناصحیح داشته باشیم شاید خسارتی که آن مدیریت بحران ایجاد کرده به مراتب بیشتر باشد.

6- چگونه می توان مشارکت مردم بخوصص قشر جوان و زنان جامعه را در عرصه شهری به کار گرفت؟

در بحث شهر نشینی این شهر متعلق به همه اقشار چه زنان چه جوانان و... هرکسی که دراین شهر زندگی می کند باید سهمی در اداره این شهر در حد توانایی خودش داشته باشد . در بحث مدیریت می توانیم جوان گرایی را ادامه بدهیم و از افراد جوان متخصص دعوت به کار کنیم و من معتقدم که در جامعه ما افراد جوان و متخصص زیاد و دانایی هستند که می شود در زمینه مدیریت شهری از آنان کمک بگیریم.

 

حضور زنان در عرصه های اجتماعی و فرهنگی خیلی مهم است .حتی اگر خانم هایی شاغل نیستند، در فعالیت های اجتماعی مشارکت داشته باشند منجر به این می شود که در زمینه تربیت فرزندان خود در زمینه فرهنگی و اجتماعی بتوانند فرزندان مناسبی برای آینده آماده کنند که این خیلی مهم است. اگر خانم ها در این حوزه هم آموزش ببینند هم مطالعات کافی داشته باشند تا اگر امکانش باشد در حوزه مدیریت شهری وارد شوند.

 7- جناب آقای شاوردیان برنامه شما در مشارکت متخصصان و مهندسان درشورای شهردر جهت ارتقا کیفیت شهر تهران در این دوره چیست؟

شورای شهر تهران متشکل از 21 عضو است و این که اعضایی که وارد شورای شهر می شوند به طبع از یک قشر خاصی نبوده و از گروههای چه سیاسی اجتماعی چه مهندسی و ...مختلفی هستند. متاسفانه نمی توانیم چینشی بر اساس آنچه جامعه نیاز دارد بر اساس افراد منتخب داشته باشیم. به نظر من یکی از وظایف اعضای شواری شهر این است که در کنار کمیسیون هایی که در شورای شهر هست مثل بودجه، محیط زیست، فرهنگی اجتماعی، مدیریت شهری، کارگروههایی زیر نظر این کمیسیون ها تشکیل شود و از افراد متخصص در حوزه های اجتماعی و شهری دعوت شود و از نظرات آن متخصصان بهره بگیرند و در تصمیات خودشان که در زمینه مدیریت شهری باشد با کمک شهرداری بتوانند اجرا کنند.

به طور مثال در فرهنگ آپارتمان نشینی که در شهر ما رواج و هنوز این فرهنگ ایجاد نشده و در این زمینه شهروندان ما حتی آموزش های را ندیدند یا خانه هایی که ساخته می شود از نظر فضای بیرونی و داخلی باید منطبق با فرهنگ ایرانی ما باشد که نیست.

من احساس می کنم از نظر فرهنگی اجتماعی، روانشناسی و جامعه شناسی در زمنیه طراحی فضای شهری و اپارتمان نشینی و... کوتاهی شده است. امیدوارم در آینده کسانی که در وزارت راه و شهرسازی، شهرداری ونظام مهندسی وسایر ارگان های مربوطه فعالیت می کنند، ازمشاوره ها و نظرات متخصصان در حوزه جامعه شنای، روان شناسی، فرهنگی و اجتماعی بهره بگیرند که بتوانند، فضاههای مناسب بر اساس فرهنگ ایرانی خودمان فراهم آورند.

 

 ضمن تشکر از شما و آرزوی موفقیت برای شما بخصوص در انتخابات شورای شهر تهران دوره پنجم، در خاتمه سخن پایانی تان برای مخاطبان چیست؟

تشکر می کنم بابت زحمات و وقی که گذاشتید و بجاست در این جا تشکر کنم از دوستان و عزیزانی که تا الان در کنار من بودند و از نظرات و دیدگاهشون بخصوص چند هفته اخیر بهره گرفتم . سخن آخر من اینه که عظمت ملت ها در عزم آن ها در رویارویی با بحران ها و سختی ها نمایان می شود. زادگاه و شهر هرکسی گران بها ترین تقدس اوست و در عین حال نهاد و ضامن جاودانگی آن، وظیفه بنیادی شهروندان تهرانی را در این می بینم.

به امید این که بتوانیم از نظر متخصصان در حوزه مدیرت شهری درحمایت حقوق شهروندان استفاده کنیم .

 

 

آمادگی موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برای انعکاس ایثارگری‌های ارامنه

 

آمادگی موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برای انعکاس ایثارگری‌های ارامنه

 .

http://www.alikonline.ir/fa/news/armenians-of-north-of-iran/item/3018-آمادگی-موزه-انقلاب-اسلامی-و-دفاع-مقدس-برای-انعکاس-ایثارگری‌های-ارامنه

.

در جلسه مشترک موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و شورای خلیفه گری ارامنه تهران بر همکاری بیشتر در خصوص انعکاس ایثارگری‌ها و فداکاری جامعه ارامنه در دوران دفاع مقدس تاکید شد.

به گزارش ایسنا، در این جلسه سردار جواد خضرایی مشاور شهردار تهران و مدیر عامل موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ضمن ابراز خرسندی از تشکیل جلسه مشترک با شورای خلیفه‌گری ارامنه تهران، اظهار کرد: موزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس با هدف انعکاس رشادت‌ها و ایثارگری‌ها و انتقال ارزش‌ها و معارف دوران دفاع مقدس به نسل‌های کنونی و بعدی ایجاد شده است و از آنجایی که ادیان توحیدی در دفاع از وطن در دوران 8 سال دفاع مقدس حضور داشته‌اند،این امکان وجود دارد که آثار مربوط به حضور ایثارگرانه آنان بویژه شهدای ارامنه در معرض دید بازدید کنندگان قرار گیرد.

وی افزود : در موزه حدود 70 اثر مربوط به شهدای ارامنه و 2 نمایشگر حاوی اطلاعات شهدای ارامنه وجود دارد که البته آثار با همکاری شورای خلیفه‌گری جمع آوری شده است.

خضرایی گفت: با توجه به این که حضور ارامنه ایران در دفاع از کشور پر رنگ بوده است ؛ این امکان وجود دارد تا هر آنچه مربوط به انعکاس ایثارگری آنان باشد در موزه به معرض نمایش گذاشته شود.

مشاور شهردار تهران خاطرنشان کرد: همکاری فی مابین می‌تواند در زمینه‌های متعدد از جمله چاپ کتاب خاطرات، مراسم تجلیل از خانواده‌ها شهدا، ساخت انیمیشن برای توفیق حضور رزمندگان ارامنه، برگزاری کارگاه‌های هنری و برگزاری جلسات احصاء تاریخ شفاهی و هر گونه اقدامی باشد که بتواند حضور آنان را در دفاع مقدس به جامعه منتقل کند.

در این جلسه مقرر شد در اسرع وقت و با حضور نمایندگانی از دو مجموعه نسبت به تعیین مصادیق همکاری و جدول زمانبندی اجرا اقدام شود

 

 

 

 

استعفا از بزرگسالی

استعفا از بزرگسالی

سانتیا سالگا

.

بدینوسیله من رسما از بزرگسالی استعفا می دهم.

و مسئولیتهای یک کودک هشت ساله را قبول می کنم.

می خواهم به یک ساندویچ فروشی بروم

 و فکر کنم که انجا یک رستوران پنج ستاره است.

می خواهم فکر کنم شکلات از پول بهتر است.

چون می توانم ان را بخورم!

می خواهم زیر یک درخت بلوط بزرگ بنشینم

 و با دوستانم بستنی بخورم.

می خواهم درون یک چاله اب بازی کنم

 و بادبادک خود را در هوا پرواز دهم.

می خواهم به گذشته بر گردم،

 وقتی همه چیز ساده بود،

 وقتی داشتم رنگها را ،

 جدول ضرب را و شعرهای کودکانه را یاد می گرفتم.

وقتی نمی دانستم که چه چیزهایی نمی دانم و هیچ اهمیتی هم نمی دادم.

می خواهم فکر کنم که دنیا چقدر زیباست

 و همه راستگو و خوب هستند.

می خواهم ایمان داشته باشم که هر چیزی ممکن است

 و می خواهم که از پیچید گیهای دنیا بی خبر باشم.

می خواهم دوباره به همان زندگی ساده خود بر گردم،

 نمی خواهم زندگی من پر شود از کوهی از مدارک اداری،

 خبرهای ناراحت کننده ،صورتحساب،جریمه و...

می خواهم به نیروی لبخند ایمان داشته باشم،

 به یک کلمه محبت امیز،

 به عدالت،

 به صلح،

 به فرشتگان،

 به باران،

 وبه.....

این دسته چک من،کلید ماشین،

 کارت اعتباری و بقیه مدارک،...

مال شما....

من رسما از بزرگسالی استعفا می دهم.

 

 

 

 

بررسی «انتظارات و خواسته های جامعه ارامنه ایران از رئیس جمهور آینده» در نشست مشورتی

بررسی «انتظارات و خواسته های جامعه ارامنه ایران از رئیس جمهور آینده» در نشست مشورتی

 . http://www.alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/3020-بررسی-«انتظارات-و-خواسته-های-جامعه-ارامنه-ایران-از-رئیس-جمهور-آینده»-در-نشست-مشورتی

.

در آستانه برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و  چگونگی حضور ارامنه در این دوره از انتخابات، بنا به دعوت دکتر کارن خانلری نماینده ارامنه تهران و شمال کشور در مجلس شورای اسلامی، بعد از ظهر دیروز نشستی مشورتی با حضور فعالان سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مدیران نشریات ارامنه در سالن اجتماعات شورای خلیفه گری ارامنه تهران برگزار گردید.

هدف از برگزاری این نشست بررسی مفاد پیش نویس «انتظارات و خواسته های جامعه ارامنه ایران از رئیس جمهور آینده» بود.

قرار است مفاد این بسته پیشنهادی به ستادهای انتخاباتی 6 نامزد انتخابات ریاست جمهوری ارسال گردد.

«انتظارات و خواسته های جامعه ارامنه ایران از رئیس جمهور آینده» به شرح زیر می باشد:

انتظارات و خواسته های جامعه ارامنه ایران از رئیس جمهور آینده

جامعه ارامنه ایران به عنوان بزرگترین جامعه اقلیت دینی در کشور، در تاریخ پرفراز و نشیب ایران عزیز همواره در کنار برادران مسلمان، زرتشتی، کلیمی و آشوری خود از مرزهای این خطه پرگوهر دفاع کرده و در راه پیشرفت کشور از هیچ مجاهدتی فروگذار نکرده است.

با مشارکت همه جانبه در تمامی عرصه ها و با ادای دِین شهروندی خود، ارمنیان ایران براساس مفاد قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و با دلگرمی از منویات مقام معظم رهبری که فرمودند: «این نکته را بخاطر بسپارید که جمهوری اسلامی ایران طرفدار ملتهای مظلوم است، با ظالمان مخالفت و مبارزه می کند و در مقابل زورگویی و زیاده خواهی با همه وجود می ایستد»، در خصوص رشد و تعالی عمومی کشور و جامعه ارامنه  انتظارات و خواسته هایی همچون دوره های پیشین به شرح زیر از رئیس جمهور آینده دارد:

 

 در سطح ملی و بین المللی:

1- در زمینه اقتصادی و اجتماعی، در تقابل با سیاست های تحریم و تهدید، با اجرای مبانی سیاست های کلان اقتصاد مقاومتی، در راه بهبود زیربنای صنعت کشور، افزایش تولید و اشتغال و اصلاح روابط اجتماعی موجود گام های موثر بردارد.

2- در زمینه سیاست خارجی، با حفظ اصول استقلال، جمهوریت و تمامیت ارضی کشور، ضمن تعامل با جامعه جهانی، در مقابل سیاست های زورگویانه، تقرقه افکنانه و تجزیه طلبانه ایستادگی کرده و جایگاه و منزلت کشورمان در عرصه مناسبات منطقه ای و بین المللی را تثبیت نماید.

 

3- در زمینه علم و فناوری، مشکلات موجود در آموزش و پرورش و آموزش عالی را به مرور رفع و اهمیت بیشتری برای تحقیقات و فناوری قایل گردد.

4- در زمینه مشارکت زنان در توسعه و پیشرفت راهبردی کشور، جامعه ارمنیان ایران از رئیس جمهور آینده می خواهد تا با توجه به رشد بی سابقه سطح آموزش عالی و تکمیلی بانوان، در راه اصلاح سیاست های استخدامی و بکارگیری موثر از ظرفیت های تخصصی آنان در عرصه های گوناگون گام بردارد.

 

 

 

در سطح جامعه ارمنی:

1- واقعه نسل کشی ارمنیان بدست حکومت عثمانی در سال 1294 ش. (1915 م.)، که در اثر آن یک و نیم میلیون قربانی بیگناه بکام مرگ فرو رفتند، یکی از بزرگترین جنایات سازمان یافته علیه بشر و دردناکترین زخم تاریخی ارامنه جهان است. جامعه ارمنیان ایران از رئیس جمهور آینده می خواهد تا در خصوص شناسایی رسمی و محکومیت این نسل کشی و جنایات نظیر آن، اقدامات مقتضی را معمول دارد.

2- ردیف قوانین بودجه سالهای اخیر در خصوص کمک به جوامع اقلیت های دینی و میزان تخصیص آن، برای حفظ، نگهداری و شکوفایی این جوامع ناکافی می باشد. در این مورد از رئیس جمهور آینده انتظار می رود تا با حمایت های مادی و معنوی از نهادهای دینی، آموزشی، فرهنگی و ورزشی جوامع اقلیت دینی، به این جوامع یاری نماید.

3- اشتغال اقلیت های دینی در دستگاه های دولتی در دهه های اخیر تقلیل چشمگیر یافته است. جامعه ارمنیان ایران از رئیس جمهور آینده می خواهد تا با اتخاذ تدابیری نسبت به رفع این کاستی اهتمام ورزد.

4- تسهیل شرایط در احراز پست معاونت یا مشاورت وزارتخانه ها توسط اقلیت دینی از جمله اقدامات موثری است که می تواند تبعات مثبت داخلی و خارجی داشته باشد. جامعه ارمنیان ایران با انواع قابلیت های تخصصی، آمادگی خود را برای تحقق این امر اعلام می دارد.

 

 5- جامعه ارمنیان ایران همچنین از رئیس جمهور آینده می خواهد تا برای کاهش ناهنجاری ها و رفع معضلات ناشی از اجرای ماده 881 مکرر قانون مدنی در باب مسائل ارث، مساعدت های حقوقی و اجرایی به عمل آورد.

.

 شوراهای خلیفه گری ارامنه تهران، اصفهان و آذربایجان

نمایندگان فعلی و ادوار ارامنه شمال و جنوب ایران در مجلس شورای اسلامی

 جمعیت ادبی و هیئت سردبیری روزنامه ارمنی زبان «آلیک»، موسسه تحقیق , ترجمه «هور»،

 

نشریات «آراکس»، «پیمان» و «هویس»،

انجمن های فرهنگی، ورزشی و اجتماعی «آرارات»، «سیپان»، «رافی»، «مهندسان و معماران»، «نویسندگان»، «معلمان»،

«ملی و فرهنگی»، «نائیری»، «سردارآباد»، «چهارمحال»، «فریدن»، «پزشکان»، «دانشگاهیان تهران»، «دانشگاهیان تبریز»، «دانشجویان»،

«خیریه بانوان»، انجمن های فرهنگی، ورزشی و اجتماعی ارامنه در تهران، اصفهان، تبریز، ارومیه، شاهین شهر،

 اراک، رشت، انزلی، شیراز، اهواز، گرگان، سلماس، ساری، مشهد، قزوین، آبادان، گردآباد، زرنه و قرُق

 

1396/2/23

 

 

ترکیه ساخت دیوار در مرزهای خود با ایران را آغاز کرد

 

ترکیه ساخت دیوار در مرزهای خود با ایران را آغاز کرد

 .

http://www.alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/3017-ترکیه-ساخت-دیوار-در-مرزهای-خود-با-ایران-را-آغاز-کرد

.

رئیس اداره تاسیسات مسکونی وابسته به نخست وزیری ترکیه (TOKİ) از شروع عملیات ساخت دیوار 144 کیلومتری در مرز این کشور با ایران خبر داد و گفت: مرحله اول ساخت این دیوار شهریور ماه امسال بهره برداری می شود.

به گزارش ایرنا، ارگون توران دیروز در مصاحبه با خبرنگار خبرگزاری آناتولی اعلام کرد: دیوار حائل در مرز ترکیه و ایران در استان های ایغدیر و آغری و به طول 144 کیلومتر احداث می شود و در طول این دیوار نیز راهی برای دسترسی احداث خواهد شد.

وی بیان کرد: پروژه احداث دیوار در مرز ترکیه با ایران در پنج مرحله انجام خواهد شد که مناقصه آن انجام شده و هم اکنون عملیات ساخت کارگاه های فنی و تملک و تحویل اراضی در حال انجام است.

به گفته وی، در طول این دیوار حایل، 15 درب تردد با شیشه های ضد گلوله ساخته می شود و برای ساخت این درب ها از مطمئن ترین مواد و تجهیزات استفاده خواهد شد.

وی بیان کرد: این دیوارها 2 متر عرض، سه متر ارتفاع و هفت تن وزن دارند و ارتفاع دیوارها با سیم خاردار نصب شده بر روی آن به چهار متر می رسد.

وی اضافه کرد: این دیوارها قابلیت حمل و انتقال دارند و برای ساخت این دیوارها از بتن‌ با سطح مقاومت بالا به شکل بلوک استفاده می شود.

وی با اشاره به احداث دیوار حایل در جنوب ترکیه و در مرزهای سوریه گفت: در این منطقه 511 کیلومتر دیوار شامل 97.27 کیلومتر دیوار در استان هاتای، 67.41 کیلومتر در استان کیلیس، 38.10 کیلومتر در استان غازی آنتپ، 194.84 کیلومتر در استان شانلی‌اورفا، 66.81 کیلومتر در استان ماردین و 47.34 کیلومتر دیوار در استان شیرناک در حال احداث است.

وی اضافه کرد: تاکنون 290 کیلومتر از این دیوارها در مرزهای استانهای جنوبی به پایان رسیده است.

به گزارش ایرنا، روزنامه حریت ترکیه در سرمقاله روز دوشنبه هفته گذشته به قلم عبدالقادر سلوی از چهره های سرشناس این روزنامه اعلام کرد که دولت ترکیه برای کنترل مرزهای خود با ایران در صدد احداث دیوار در سرحدات دو کشور است.

به نوشته سلوی، تصمیم به احداث دیوار در مرز با ایران به منظور جلوگیری از تحرکات عناصر پ.ک.ک به داخل ترکیه گرفته شده و به همان دلایلی که دولت ترکیه مجبور به احداث دیوار مرزی در مرز با سوریه شد، برای جلوگیری از تحرکات تروریستی گروه پ.ک.ک نیز به فکر احداث دیوار در مرز با ایران است.

این ستون نویس ترکیه ای با ادعای اینکه بیش از یکهزار نیروی پ.ک.ک در اردوگاه هایی در مرز با ایران فعالیت کرده و به داخل خاک ترکیه نفوذ می کنند، نوشت: 'در این اردوگاه ها بین 800 تا یکهزار نیروی پ.ک.ک حضور دارند که وارد خاک ترکیه شده و اقدامات تروریستی انجام می دهند و وقتی ارتش ترکیه علیه آنها وارد عملیات می شود، به داخل کمپ های خود در آن سوی مرز و در داخل خاک ایران عقب نشینی می کنند.'

ترکیه با سوریه حدود 910 کیلومتر و با عراق در حدود 600 کیلومتر مرز مشترک دارد.

ایران و ترکیه 550 کیلومتر مرز مشترک با هم دارند و استان آذربایجان غربی از ایران با استان های آغری، ایغدیر، وان و حکاری از ترکیه مرز مشترک دارد.

بخش اعظمی از مرزهای ایران و ترکیه را مناطق کوهستانی صعب العبور تشکیل می دهد و شرایط جغرافیایی دو طرف مرز اجازه تردد در مرز را به خصوص در ماه های سرد سال محدود می کند.

استان های آغری و ایغدیر که دولت آنکارا قصد دارد در آنها دیوار مرزی بین ایران و ترکیه احداث کند، در شمالی ترین قسمت مرز مشترک دو کشور قرار دارد

 

 

 

جدایی جنسیتها دقیقاً  برای سالهای سخت

جدایی جنسیتها دقیقاً  برای سالهای سخت

جیسون لاپوینت Jason Lapointe

ترجمه گارگین فتائی

.

سالهای مدارس راهنمایی ( در آمریکا سالهای ششم و هفتم و هشتم ) سالهای دشوار شناخته می شود .  اینها سالهایی هستند  که در آنها   میزان متفاوتی از رشد فیزیکی ، احساسی و شناحتی  در  بیش از سال های دیگر احساس من شوند . دخترها  و پسرها در هر  حیطه ای رشد می کنند . آموزگاران در این مورد بحث می کنند که آیا  جدایی دخترها و پسرها درکلاس های تک جنسیتی ممکن است موجب توسعه علمی و آکادمیک دانش آموزان شود یا خیر. کلاسهای تک جنسیتی   تا چند سال پیش در مدارس عمومی خلاف قانون بودند اما حالا آنها  متداولتر شده اند ( 1) . گرچه برخی از والدین ، آموزگاران و گروه های آزادی مدنی به مخالفت با کلاس های تک جنسیتی ادامه می دهند اما برخی دلایل وجود دارد که جدایی دخترها و پسرها در مدرسه راهنمایی نتایج مثبتی به بار می آورد.

اول از همه گفتن اینکه آیا مدارس تک جنسیتی منجر به نمرات بالا  در امتحانات می شود مشکل است .اما ممکن است این تفاوت  در حیطه های مهم تری باشد . با وجود اینکه برخی از تحقیقات نشان می دهد که هیچ پیشرفتی  در نمرات بالا صورت نگرفته معذالک تحقیقات دیگر نتایج متضاد را نشان می دهد ( 2) مهم تر اینکه تعدادی از روان شناسان معتقدند که نمرات امتحان معیار خوبی برای موفقیت نیستند . آنها بر این باورند که مسائیل اعتماد به نفس و خود باوری مهم تر هستند برای مثال در کلاس های تک جنسیتی ازافزایش اعتماد   و پیشرفت گرایش های دخترها  به سمت ریاضیات  و علوم گزارش داده می شود . استاد دانشگاه نیویورگ کارول گیلیگان Carol Gilligan معتقد است که دخترها اگر جدا  از پسرها در مدرسه راهنمایی آموزش ببینند احتمالاً  متفکرین خلاق تر و  ریسک پذیرتر همانند بزرگسالان هستند ( 3) پسرها هم وقتی ناگزیر نیستند با دخترها رقابت کنند اعتماد به دست می آورند . پسرها وقتی با دخترها رقابت  کنند می توانند احساس حقارت کنند تا اصطلاحاً بهتر از آنها بیاندیشند این احساس می تواند سبب شود که آنها عصبانی و  ستیزه جو شوند برعکس بدون هیچ دختری در کلاس ، آنها راحت تر بوده و در یاد گیری  بازتر هستند ( 3).

علاوه  بر این منافع ، بررسی این امر هم ضروری است که  چگونه آموزش تک جنسیتی بر مشاغل دانش آموزان در آینده تاثیر خواهد گذاشت . مخالفین این رویه متذکر می شوند که وقتی دانش آموزان جذب محیط کار می شوند ناگیرند در کنار جنس مخالف کار کنند . آنها از این نگرانند که حضور مدارس تمام پسرانه یا تمام دخترانه مانع از امکان و شانس یاد گیری انجام چنین امری از سوی کودکان شود ( 4) ولی این استدلال این حقیقت را که بچه ها به طور مداوم با اعضاء جنس مخالف در خارج از مدرسه در تعامل و تماس هستند را نادیده می گیرد  . این تعامل می تواند از بازی و بحث با خواهر و برادر تا اجازه مذاکره و کارهای مختلف و امتیازات با والدین جنس مخالفشان را در بر گیرد . بچه ها مهارت هایی را که در محیط کاری آینده خود نیاز خواهند داشت به صورت روزانه یاد گرفته و تمرین می کنند .

سرانجام مخالفان آموزش تک جنسیتی می گویند که این امر تبعیض آمیز است ولیکن تحقیقات از نتایج متضادی حمایت می کند مبنی بر اینکه  این تبعیض در کلاس های مختلط گسترده است.  چندین مطالعه نشان داده است که پسرها بر بحث ها چیره شده و توجه بیشتری نسبت به دخترها جلب  می دهند . این مطالعات دلالت بر این امر هم دارد که معلم  ها غالباً از پسرها بیشتر درس می پرسند تا دخترها حتی وقتی دخترها دستشان را بالا می برند ( 4) و آشکارا این تبعیض آمیز است .

به خاطر همه این دلایل ، استدلال ها بر علیه مدارس تک جنسیتی معتبر نیستند برعکس افراد زیادی می گویند که مدارس تک جنسیتی محیط آموزشی بهتری فراهم می آورند د. ر این گونه مدارس پسرها و دخترها توجه کمتری به هم کرده و توجه بیشتری به کارهای مدرسه خود می کنند ( 5) دخترها هراس کمتری از  ارائه اشتباه و پرسیدن سوال در ریاضی و علوم دارند و پسرها شرم کمتری در سهیم شدن عقایدشان در زبان و ادبیات . علاوه بر این بچه مدرسه ای ها تماس با جنس مخالف را از دست نمی دهند در حقیقت آنها در خارج از مدرسه فرصت های زیادی برای تماس با همدیگر دارند و در نهایت اینکه تبعیض در کلاس های مختلط هم رخ می دهد پس  تبعیض   یک استدلال معتبر نیست بنابراین به نظر من سیاست اجازه تاسیس  کلاس های تک جنسیتی در مدارس عمومی باید ادامه یافته و تشویق شود

 

.

منابع

1. Bonner, Z., Hollingsworth, C. 1990. A history of education in America. 2nd ed. New York, NY. Penguin Classics. p262-307.

2. Blum, A. (1995) Effect of co-ed teaching on student test scores. Journal of Educational Pedagogy 12, 112-118.

3. Cross, B. (2001) Impact of separating boys and girls in middle school on self-esteem and self-confidence. Journal of Feeling Good 33, 189-202.

4. North, S. Southwest, E., Compass, N., Magellin, F. 1994. Confidence, esteem, and gender empowerment in the classroom. Toronto, ON. Pearson. p400-575.

5. Economist [internet] The Economist Newspaper Limited. c2015. [November 13, 2015] Available from: http://www.economist.com/blogs/democracyinamerica/2015/10/taking-civil-liberties

 

چرا در آینده  خودرو های برقی خواهند آمد  

چرا در آینده  خودرو های برقی خواهند آمد  

گارگین فتائی

.

دنیا به نحو اساسی در حال تغییر است و آنچه که به نظر علمی تخیلی می آمد  قطعاً در حال تبدیل شدن به واقعیت جاری است در حقیقت این تغییر در همه جنبه های زندگی انسانی توسعه می یابد اما یکی از شگفت آورترین این رخنه ها اخیراً در علوم انرژی حاصل شده است . تا دو دهه قبل  سوخت فسیلی قابل بحث  و موثر دیگری غیر  گازوئیل و نفت   وجود نداشت اما خوشبختانه این نتیجه حاصل شد که  برای آنها جانشین موثرتر ، بهتر و تمیزتری وجود دارد یعنی الکتریسیته.  گرچه خودروهای  برقی چندان شایع نیستند اما افراد بیشتر و بیشتری در حال تبدیل وسایل نقلی بنزینی به خودروهای برقی هستند  بنابراین این انتخاب به طور موثری مناسب است .

هزینه نگهداری خودروهای برقی به طور قابل توجهی پائین تر از خودروهایی است که سوختشان بنزین  است . قیمت های سوخت معمولاً بستگی به وضعیت نظامی و سیاسی  در ممالک تولید کننده نفت دارد . حتی  اگر ما یک سال رانندگی با ماشین  بنزینی  که هزینه اش حدود دو هزار وصد دلار برای پانزده هزار مایل در هر سال  در مقایسه با خرج  یک گالون   از بنزین  هر بیست و پنج مایل سفر است را  در نظر نگیریم ، رانندگی با یک خودروی برقی تنها چهارصد و هفتاد و پنج دلار در سال هزینه دارد . همراه با این هزینه های سوخت ، ماشین های بنزینی  نیاز به معاینات فنی منظم ، تعمیرات انتقالی و غیره دارند . ظاهراً به طور قطع برای آنهایی که می خواهند پول پس انداز کنند  خودروهای برقی گزینه بسیار ارزان تری هستند  .

ایمنی دلیل دیگری برای مطلوبیت خودروهای برقی است.   وقتی که  ماشین های برقی تسلا مدل اس  به ظوهر رسید     چندین حادثه  وجود داشت این امر کارخانجات موتورهای تسلا را به تحقیق در مورد وضعیت ماشین هایی که در کل آتش می گیرند ترغیب نمود . به طور شگفت انگیزی این نتیجه حاصل شد که حدود صد و پنجاه هزار آتش سوزی ماشین هر سال تنها در ایالات متحده رخ می دهد  مدیریت موتورهای تسلا اعلام  می کند " تا  زمانی که  مدل اس سال قبل به تولید رسید تنها بیش از یک چهارم میلیون آتش سوزیهای ماشین بنزینی  در ایالات متحده وجود داشته که منجر به چهارصد مرگ و تقریباً هزار و دویست آسیب های جدی بدنی شده است  هم اکنون اساساً بیش از نوزده هزار وسیله نفلیه موتوری مدل اس در جاده هستند که در Q3 shareholder letter  به طور  متوسط یک آتش سوزی برای هر شش هزار و سیصد و سی و سه اتومبیل گزارش شده است در مقایسه با میزان آن برای وسایل نقلیه بنزینی که هزار و سیسصد و پنجاه اتش سوزی است " . بر اساس آمار حوادث ناشی از وسایل نقلیه ، ماشین های برقی امن تر تلقی می شوند .

خودروهای برقی از لحاظ پوشش انرژی هم موثرتر تلقی می گردند به طور متوسط ماشین های برقی حدود شصت درصد نیروی انرژی برقی  را برای به حرکت در آوردن چرخها به کار می گیرند  در مقایسه با هفده تا بیست و یک درصد انرژی ذخیره شده در  بنزینی که برای به حرکت در آوردن چرخها به انرژی تبدیل می شود . این نه تنها از لحاظ کارآیی بلکه از لحاظ حمایت محیطی به علت موثرتر بودن استفاده از انرزی  به معنای منابع کمتری که از طبیعت می گیرد نیز مهم است علاوه بر این خودروهای برقی هیچ گونه گاز گلخانه ای تولید نمی کنند  . نیروی گیاهان  که الکتریسیته تولید می کنند ممکن است هوا را آلوده سازند اما تنها آنهایی که در سوخت های فسیلی  کار می کنند وگر نه ، گیاهان انرژی هسته ای ، گیاهان انرژی بادی ، آبی و خورشیدی هیچ گونه الودگی تولید  نمی کنند بنابراین افراد  بیشتری رانندگی با خوردروهای برقی را به خاطر خسارت کمتری که به محیط خواهند زد انتخاب می کنند .

چنانکه می توان ملاحظه نمود خودروهای برقی از برخی جهات مرجح تر از وسایل نقلیه بنزینی مورد بحث و نزاع هستند  هزینه سوخت و نگهداری از یک ماشین  برقی در مقفایسه با ماشین های بنزینی بسیار پائین تر است این ماشین ها از لحاظ استعداد  آتش سوزی امن تر هستند  -  بر طبق آمار آتش سوزی بسیار  بیشتری در ماشین های بنزینی اتفاق می افتد تا ماشین های برفی و در نهایت اینکه خودروهای برقی بیشتر با محیط به این معننی که نه تنها مردم بلکه همه منافع سیاره مان از آنهاست برخورد دوستانه می کنند بنابراین تغییر وسایل نقلیه شان  به خودروهای برقی حتی الامکان عاقلانه تر است

 

 

.

منابع

مقاله " همه وسایل نقلیه " از وب سایت اقتصاد سوخت

 “All-Electric Vehicles.” Fuel Economy. N.p., n.d. Web. 19 July 2016

مقاله " خودروهای برقی امن تر از هخودروهای بنزینی هستند" نوشته دیوید هارون از وب سایت The Long Tail Pipe

Herron, David. “Electric Cars Are Safer than Gasoline Cars.” The Long Tail Pipe. N.p., n.d. Web. 19 July 2016.

 

مقاله " چرا هم اکنون وسایل نقلیه برقی ایده خوبی هستند؟  ان آر جی اویگو

“Why Electric Vehicles Are a Good Idea Now.” NRG EVgo. N.p., n.d. Web. 19 July 2016.

اهلی یا غیر اهلی - ) ایا باید خشم را کنترل کرد یا آن را بروز داد)

 

اهلی یا غیر اهلی

) ایا باید خشم را کنترل کرد یا آن را بروز داد)

ترجمه گارگین فتائی

.

 خشم مقدس یا " سنت انجر Saint Anger  " نام آلبوم متالیکا که در سال 2003 بیرون داد و اگر بیرون از مفهوم موزیک هوی  متال مورد استفاد  می بود بیشتر بیانی بحث انگیز  می داشت . در واقع وقتی خشم - احساس آن ، بیان آن یا حتی صبحت در باره آن –  می آید  ،   مردم مایل هستند که آن را به عنوان  امری وحشتناک ، غیر قابل قبول و آشکارا نکوهیده تلقی کنند  . خشم می تواند به سرعت تبدیل به انتقام شود و وقتی شخصی شدیداً خشمگین است می تواند مرتکب هر عمل دهشتناکی بشود  . در این رابطه به نظرمی رسد صفت « مقدس » می تواند در مورد تعداد محدودتری از اوضاع به کار رود .

صدها هزار نفر از والدین ( اگر نگوئیم میلیونها نفر )  در سراسر جهان به بچه هایشان فرونشاندن یا چشم پوشی از خشم را یاد می دهند . چه با عمد و چه غیر عمد آنها به بچه هایشان نشان می دهند که احساس خشم اشتباه است و اینکه بهتر است همیشه آرام و معتدل به نظربرسند  و حتی اگر توفانی از خشم از درون سینه شخصی می جوشد این شخص نباید تحت هیچ اوضاع و احوالی احساسات واقعی خود را بروز دهد . اما آیا رام کردن این توفان امکان پذیر است؟ در طول این خشم  یا به عبارت دقیق تر توانایی ، احساس ، بیان و استفاده آن به طور سازنده نقش بی نهایت مهمی در بهداشت روانی شخص ایفا  می کند . خشم می تواند و باید در دفاع شخصی از خشونت و جرم فیزیکی و روانی مورد استفاده قرار گیرد  .همچنین خشم برای تحمل موانع ، رسیدن به هدفها و پرورش و شکوفایی استعدادهای خود به کار می رود  .خشم  می تواند به شخص آنچه را که در شرایط زندگیشا اشتباه است نشان دهد و به او قدرت  تنظیم آن را بدهد . خشم وظایف زیادی ایفا می کند بنابراین درک اینکه چرا احساس خشم مهم است امری حیاتی است .

اول از همه خشم می تواند به طور موثر برای ایجاد  و دفاع از حدود و فضای شخصی ، احساس عدالت ، اعتقادات و غیره به کار رود . وقتی شخصی به هر طریقی آسایش شما را به هم می ریزد یکی از  اولین احساساتی که شما به طور عادی تجربه می کنید – هم عرض با اصرار در سرو سامان دادن به  یک وضعیت ناخوشایند ، دوری کردن متجاوز  یا هر چیز دیگری برای دفاع از خودتان - خشم است .   خشم  باعث می شود شما از خودتان این سوال را بپرسید " چه رخ داده ؟ آیا حدود ،  آزادی و اعتقاداتم مورد تعدی قرار گرفته است و برای سر و سامان دادن به آن باید چه کنم؟  " به عبارت دیگر خشم به خود شما و به  امنیت و نیازهای شما  بر میگردد و یک چیز بزرگ در مورد خشم این است که خشم تنها حلال مشکلات نیست بلکه یک سوخت پر نیرو هم هست.  وقتی شخصی عصبانی هست ،  هر مانعی را از راهش بدون فکر بر می دارد  . نگاه داشتن خشم تحت کنترل و ابراز آن به طرق قابل قبول اجتماعی اگر زندگی مورد تهدید قرار نگیرد   مهم است اما کلاً خشم آمادگی رو به رو شدن با تهدید و داشتن قدرت به انجام چنین امری را نشان می دهد بنابراین وقتی که با احتیاط مورد استفاده قرار گیرد بهترین اسلحه در مواقع اضطراری خواهد بود .

خشم می تواند در جهت پوشاندن برخی احساسات دیگر چنانچه  آنها تناسب کمتری داشته باشند  خدمت کند . هر شخصی قانون کلاسیک « یا فرار یا مبارزه » را در پاسخ به خطر  می داند.  این به این معنی نیست که شما نسبت به یک تهدید یا احساس  ترس  می کنید و یا حالت تهاجمی  دارید بلکه غالباً به معنی هر دوی آنهاست یعنی حالت ترسیده و حالت تهاجمی داشتن است . برخی اوقات بیان ترس غغر قابل قبول است برای مثال در میان مردمی با فرهنگ سنتی تر جایی  که تقدیر زیادی از مردانگی و رشادت   می شود بنابراین پوشاندن ترس با خشم با اقدام تهاجمی یک گزینه مناسب برای مردان باقی می ماند حتی در ممالک غربی که تساوی بیشتر بین زن و مرد حاکم است . و این یک استراتژی موثر است نه فقط از لحاظ حفظ برخورد با مشکلات بلکه از لحاظ  تحمل موانع .

خشم یک احساس بی نهایت قدرتمند است چنانکه قبلاً مثل یک توفان مقایسه شد و اگر خطری نیست فرونشاندن یا چشم پوشی از آن پیشنهاد نمی شود . شخصی که خشم خود را پوشانده و پنهان کرده است نمی تواند از آن خلاص شود – خشم در داخل وی خواهد ماند و سرانجام منجر به خشونت ناخواسته یا سنگین به عنوان پاسخ به وضعیتی می شود که ملزم به آن نیست . شخصی که  خشم خود را فرونشاند  این خشم می تواند خود همچنان در تعدادی از رفتارهای ناهنجار نظیر سوء استفاده بدنی و تبهکاری بروز کند .

بنابراین  یادگیری چگونگی کنترل خشم ، بیان آن به صورت غیر خشونت آمیز و به طریقه غیرمجرمانه ، جهت دادن دئوباره آن به سمت مسیرهای سازنده و استفاده از آن به عنوان سوخت برای اقداماتی که نیازمند به مقاوت و مقدار زیاد تلاش هست  دارای اهمیت است . خشم اعلام می کند که حریم  و حدود داخلی و شخصی شما  مورد تعدی قرار گرفته و شما را بر اساس آن تحریک به انجام عملی می کند . خشم می تواند به شما موقتاً  در کنار آمدن با احساساتی که در یک وضعیت معین تناسب یا اثر کمتری دارند کمک کند و به هر حال اگر شما آن را ابراز نکیند دیر یا زود خودش را  در شکللی از غضب ، رفتار ناهنجار یا از طرق زیانبار دیگر آشکار خواهد کرد  بنابراین از خشم خودتان چشم پوشی نکیند با آن روبه رو شده و آن را بپذیرید و یاد  بگیرید چگونه با آن کنار بیائید

 

.

منابع

1: سه دلیل که چرا خشم دوست شماست  از وبسایت لایفهک

 “Three Reasons Why Anger is your Friend.” Lifehack. N.p., n.d. Web. 21 Nov. 2016.

2: اهمیت عصبانی بودن از وبسایت اخبار سیاست خارجی  

“The Importance of Being Angry.” Foreign Policy News. N.p., 14 Jan. 2015. Web. 21 Nov. 2016. . - See more at: https://academichelp.net/samples/academics/essays/persuasive/how-to-deal-with-anger.html#sthash.vArm1wRw.dpuf

 

موضوع ارزشیابی مدارک دانشجویان ایرانی در ارمنستان بررسی می شود

موضوع ارزشیابی مدارک دانشجویان ایرانی در ارمنستان بررسی می شود

 .

http://www.alikonline.ir/fa/news/social/item/3007-موضوع-ارزشیابی-مدارک-دانشجویان-ایرانی-در-ارمنستان-بررسی-می-شود

.

 سفیر جمهوری اسلامی در ایروان از دستور کار بررسی موضوع ارزشیابی مدارک تحصیلی دانشجویان ایرانی در ارمنستان با اعزام یک هیات از ایران خبر داد.

به گزارش ایرنا، یکی از موضوع های اصلی نشست روز پنجشنبه سیدکاظم سجادی سفیر ایران در دانشگاه دولتی پزشکی مختیار هراتسی ایروان و ملاقات با پرفسور آرمن مرادیان رئیس این دانشگاه، بررسی مشکلات دانشجویان ایرانی در ارمنستان با حضور آنان بود.

سجادی در این دیدار، تلاش های مرادیان در زمان تصدی مسئولیت وزارت بهداشت ارمنستان برای تقویت همکاری ها با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی ایران را ارزشمند خواند و خواستار تقویت بیشتر مناسبات علمی و دانشگاهی بین موسسات دو کشور شد.

سفیر جمهوری اسلامی همچنین حضور 400 دانشجوی ایرانی در دانشگاه های ارمنستان را نشانه اهمیت قائل شدن ایرانیان به ویژه دانشجویان برای علم آموزی برشمرد و خواستار حل برخی مشکلات آنان در دانشگاه «مخیتار هراتسی» شد.

مرادیان نیز در این نشست با قدردانی از همکاری سفیر ایران برای سفر چندی پیش خود به تهران و دیدار با سیدحسن قاضی زاده هاشمی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی گفت که در جریان بازدید از مراکز علمی و تحقیقاتی پزشکی جمهوری اسلامی، مجموعه فعالیت ها و پیشرفت ها در بخش های مختلف از جمله داروسازی و چشم پزشکی شگفت آور بود و به همین دلیل زمینه های همکاری های دو کشور را همسو با منافع مردم و و دانشجویان ارزیابی می کنم.

مرادیان همچنین گفت به منظور ارزشیابی مدارک دانشجویان ایرانی توسط مسئولین وزارت علوم و بهداشت، مدارک مرتبط با این امر به مراجع ذیربط ارسال شده است که امیدوارم در اسرع وقت این مشکل حل شود.

وی در پایان نیز به برنامه های دانشگاه «مخیتار هراتسی» برای قرار گرفتن در جمع هزار دانشگاه برتر جهان اشاره کرد.

سجادی در ادامه این بازدید با حضور در جمع دانشجویان ایرانی و تاکید بر لزوم توجه به تلاش هر چه بیشتر برای گذراندن دوران آموزشی با بهترین سطح درسی، همراه رئیس دانشگاه پزشکی «مخیتار هراتسی» مشکلات مطرح شده را بررسی کرد.

سفیر ایران همچنین در این جلسه از تلاش های سفارت برای حل مشکل ارزیابی مدارک دانشجویان خبر داد و اعلام کرد که طی دو هفته آینده یک هیات از تهران برای بررسی این موضوع به ارمنستان سفر می کند.

بر اساس آمارهای انتشار یافته، بیش از 440 دانشجوی ایرانی در دانشگاههای ارمنستان در حال تحصیل هستند که بیش از 160 نفر در رشته های پزشکی و دندانپزشکی دانشگاه دولتی «مخیتار هراتسی» درس می خوانند

 

 

موزه‌های تبریز را بهتر بشناسیم

موزه‌های تبریز را بهتر بشناسیم

 تاج‌های پادشاهی را در موزه‌ی ارامنه تبریز ببینید

 .

http://www.alikonline.ir/fa/news/social/item/3002-موزه‌های-تبریز-را-بهتر-بشناسیم-تاج‌های-پادشاهی-را-در-موزه‌ی-ارامنه-تبریز-ببینید

.

 

  شهر تبریز است و جان قربان جانان می‌کند، سرمه چشم از غبار کفش میهمان می‌کند. اینجا تبریز است  شهر حماسه‌ها، زیبایی‌ها و زادگاه اسطوره‌ها که مناطق زیبا و دیدنی، موزه‌ها و خانه‌های تاریخی، زیارتگاه‌ها و کوه‌های سر به فلک کشیده را در دل خود جای داده است.در این گزارش نگاهی داریم به 10 موزه‌ی نام‌دار تبریز که در ایام متنوع سال میزبان گردشگرانی از نقاط مختلف کشور و خارج از ایران هستند.

موزه سنجش، محل نگهداری تنه‌ی درخت 5 میلیون ساله

موزه سنجش تبریز در خیابان امام خمینی، کوچه مقصودیه پشت ساختمان شهرداری و در بن بست سلماسی واقع شده و دارای بنایی قاجاری می‌باشد که در سال 1381 تاسیس شده است.

در موزه سنجش انواع ابزارآلات مربوط به سنجش مانند ساعت‌های قدیمی و هنری، ترازوهای زرگری، سنگ وزنه‌ها، وسایل مربوط به علم نجوم، ابزارهای سنجش مربوط به علم هواشناسی، قطب نماها و وسایل مربوط به سده‌های گذشته در معرض دید بازدیدکنندگان قرار گرفته است. از دیگر جاذبه‌های این موزه تاریخی وجود تنه درخت 5 میلیون ساله می‌باشد که علاقه‌مندان زیادی را به خود جذب می‌کند.

 

موزه آذربایجان، دومین موزه باستان شناسی ایران

موزه آذربایجان یکی از مهم ترین موزه‌های ایران است که در شهر تبریز، در خیابان امام و در جوار مسجد کبود واقع شده است. این موزه به عنوان دومین موزه تاریخی ایران شناخته می‌شود و در سال 1341 مورد بهره برداری قرار گرفته که باداشتن 3 سالن نمایش یکی از بزرگترین موزه‌های کشور محسوب می‌شود.

آنچه در دل این موزه جای گرفته است سفال‌های مربوط به اسماعیل آباد می‌باشد از نطر تاریخی مهم ترین آثار این موزه به شمار می‌آید. از دیگر آثار موجود در این موزه می‌توان به مجسمه الهه زن، اجساد مرد وزن مربوط به دو هزار سال پیش و سنگ بسم الله، اثر محمد علی قوچانی اشاره کرد.

ظروف سفالی مربوط به دوره ایلخانان و قفل رمزی مربوط به سده ششم هجری، سکه‌ها، مهرهای تاریخی ایران و مجسمه‌ها از آثار نگهداری شده در این موزه می‌باشند. چیزی که به این موزه رنگ و لعاب بخشیده، بخش سنگ نگاره‌های تاریخی است که جدبدترین بخش موزه آذربایجان می‌باشد. در این بخش مجموعه‌ای ازپیکرهای انسانی، سنگ‌گورها، سنگ‌های کتیبه‌دار، قوچ‌های سنگی و مجسمه‌های سنگی به نمایش گذاشته شده است.

 

در موزه عصر آهن اجساد 4 ساله را از نزدیک ببینید

موزه عصرآهن در شمال مسجدکبود تبریز واقع شده که شامل گورستان و آثار سفالی مربوط به عصر آهن است. این موزه یکی از بی‌نظیرترین موزه‌هاست که مردگانی با قدمت 4 هزار سال همراه با لوازم‌شان را در خود جای داده است.

قدمت تاریخی این آثار به هزاره اول قبل از میلاد یعنی عصر آهن برمی‌گردد که شامل 38 گور به صورت جنینی کشف شده در سال 1367 می‌باشد.

 

در موزه‌ی قاجار با یک تیر دو نشان بزنید

خانه گروسی یا موزه قاجار یکی دیگر از موزه‌های شهر تبریز است. این موزه در محل خانه امیر نظام گروسی و در محله ششگلان ،جنب بیمارستان کودکان پشت مدرسه شیخ عطار قرار گرفته و در سال 1385 پس از مرمت و بازسازی به طور رسمی راه اندازی شده است. مساحت این عمارت 3000 متر مربع می‌باشد که در 2 طبقه و بازیر بنای 1500 متر مربع ساخته شده است.

وجود 16 ستون با سرستون‌های زیبا، پنجره‌های مشبک ارسی با شیشه‌های رنگی، گچ بری‌ها، آیینه کاری‌ها و وجود حوضخانه وسیع از زیبایی‌های بی‌نظیر این موزه تلقی می‌شود.

موزه قاجار از دو تالار اصلی تشکیل شده که این تالارها در برگیرنده تالارهای سکه، چینی، بافته، آبگینه، فلزات، موسیقی و خاتم، تالار سنگ، اسلحه، رجال و فرامین، معماری و شهرسازی، قفل و فانوس می‌باشد.

خانه مشروطه، روایت‌‌گر رشادت‌های سران مشروطه

یکی دیگر از خانه‌های تاریخی معروف شهر تبریز خانه مشروطه است. خانه مشروطه تبریز در یکی از محله‌های قدیمی شهر تبریز به نام راسته کوچه، روبروی مسجد جامع و در غرب بازار تبریز در خیابان شهید مطهری واقع شده است.

این بنا با 1300 متر مربع در دو طبقه ساخته شده و با ایجاد نغییراتی در سال 1375 تاسیس گردیده است. از مهم‌ترین آثاری که در این موزه نگهداری می‌شود می‌توان به سلاح کمری ستارخان، فرش مشروطه، وسایل شخصی سران مشروطه و دیگر مدارک مرتبط با انقلاب مشروطه اشاره کرد.

در این موزه تندیس‌هایی از شخصیت‌ها و مجاهدین صدر مشروطیت همچون ستارخان، باقرخان، میرزامهدی کوزه کنانی، حسن خان باغبان، علی مسیو، شهید ثقه الاسلام، جهانگیرخان صوراسرافیل، و ... به نمایش گذاشته شده است.

 

موزهقرآن و کتابت، نمایشگاهی از آثار اساتید

این موزه در محل مسجد صاحب الامر واقع شده است. در موزه قرآن و کتابت تبریز نسخ نفیسی از قرآن مربوط به دوره‌های گوناگون نگهداری می‌شود که یکی از آن‌ها دست خط امام رضا(ع) می‌باشد که بر روی تکه‌ای از پوست نوشته شده است. از دیگر آثار موجود در موزه قرآن و کتابت شهر تبریز، می‌توان به آثار ملاعبدالباقی تبریزی استاد خط ثلث، میرزا محمد شفیع تبریزی، میرزا طاهر خوشنویس از اساتید خط نسخ و آثاری از محمدحسین تبریزی، علیرضا عباسی اشاره کرد.

از آثار برجسته موجود در این موزه می‌توان لباس قسم منقوش به کل آیات قرآن، کوچک ترین قرآن خطی مطلا، جام شفابخش و کتیبه سنگی میخی را نام برد.

 

خانه‌ی شهریار آذربایجان و رخت‌خوابی که جلبِ توجه می‌کند

موزه استاد شهریار یکی از موزه‌های شهر تبریز است که در محله مقصودیه، خیابان ارتش جنوبی، کوچه مقصودیه قرار دارد. قدمت این خانه به دوره پهلوی دوم باز می‌گردد که در سال 1367 بعد از درگذشت استاد شهریار زیر نظر شهرداری تبریز تاسیس شده است.

آنچه در خانه استاد شهریار نگهداری می‌شود 500 قطعه از آثار و وسایل شخصی شامل کتاب، دست خط و انواع یادبودهاست و گذشته از این چیزی که توجه بازدیدکنندگان را بیشتر جلب می‌کند وجود رختخواب و بستر استراحت استاد شهریار است.

درهای این خانه بی‌آلایش اما سرشار از یادها و خاطره‌های ماندگار است که به روی گردشگران ،مسافران داخلی و خارجی باز می‌باشد.

 

خانه‌ای از هنرِ دست سفالگران

موزه سفال یا خانه سفال تبریز که بنایی قاجاری است در خیابان شمس تبریزی، خیابان شهید نوروزی کوچه صرافلار واقع شده است. این بنا جزو خانه‌های تاریخی شهر تبریز می‌باشد که تاریخ بنای آن به دوره قاجاریه و پهلوی بر می‌گردد.

این بنا شامل یک زیرزمین و یک طبقه فوقانی می‌باشد که با معماری زیبا و اصیل ایرانی، زیبایی شگفت انگیزی به خود گرفته است این بنای تاریخی از سال 1374 به عنوان نمایشگاه و خانه سفال تبریز در معرض بازدیدکنندگان قرار دارد.

 

تاج‌های پادشاهی را در موزه‌ی ارامنه ببینید

موزه ارامنه تبریز تحت نظارت خلیفه‌گری ارامنه آذربایجان اداره می‌شود. این موزه یکی از موزه‌های محوری تبریز است که در میدان نماز و در محل کلیسای مریم مقدس مستقر شده است. در این موزه انواع کتاب‌های چاپی و خطی تاریخی به زبان‌های ارمنی، فارسی و عربی نگهداری می‌گردد.

هم چنین کتاب‌های مهم و تاریخی نظیر ذخیره خوارزم‌ شاهی، حماسه نظامی، معراج النبوه و ترجمه کتاب مقدس به زبان ارمنی در این موزه مورد حفاظت قرار گرفته‌اند. این موزه شامل سکه‌ها، نگین‌ها، کتب، دستورات، میز و صندلی مربوط به سال 1728 میلادی، مجسمه‌ها وزیور آلات، تاج‌های پادشاهی است.

 

موزه‌ای برای فوتبال‌دوستان آذربایجان

موزه فوتبال تبریز نخستین موزه ایران و خاورمیانه و دومین موزه آسیا بعد از ژاپن است که به همت ایوب نیکنام لاله بعد از ۲۵سال تحقیق درزمینه‌ی تاریخ فوتبال تبریز، فاز نخست از پنج فاز پیش بینی شده چهارم دی‌ماه سال ۹۳با حضور مسئولان شهری افتتاح شد.

در این مجموعه آثار ورزش فوتبال تبریز در چهار بخش مختلف مجسمه، اسناد، تصاویر و لوازم ورزش فوتبال در معرض نمایش قرارگرفته که در بخش مجسمه تنها تندیس زنده‌یاد حسین صدقیانی تبریزی ملقب به پدر فوتبال ایران نصب شده و در بخش اسناد نیز قسمتی از اسناد تاریخ فوتبال تبریز از سال یک هزار و 300 تاکنون در معرض نمایش قرار داده‌ شده است

خروج ایران از فهرست کشورهای پرریسک اعتباری-تجاری

خروج ایران از فهرست کشورهای پرریسک اعتباری-تجاری

.

http://www.alikonline.ir/fa/news/political/اقتصادی/item/2994-خروج-ایران-از-فهرست-کشورهای-پرریسک-اعتباری-تجاری

.

«آلیک»-به گزارش خبرنگار اقتصادی ایرنا، سازمان ها و نهادهای بین المللی بر پایه شاخص های مختلف به بررسی اقتصاد کشورهای گوناگون و رده بندی آنها می پردازند.

.

این نهادها برای ارزیابی های خود به آمارها و اطلاعات ارایه شده از این کشورها مراجعه می کنند و نشانه های اقتصادی بروز یافته در عرصه بین المللی را نیز کنار یکدیگر می گذارند تا به یک جمع بندی مستند برسند.

بررسی آمارها و جدول های ارایه شده در شبکه پیام رسان وزارت اموراقتصادی و دارایی نشان می دهد ایران در سال 2013 میلادی (1392) تا 2016 میلادی (1395) در 11 شاخص از 13 شاخص مورد بررسی نهادهای بین المللی بهبود یافته است

 

*خروج ایران از فهرست کشورهای پرریسک اعتباری-تجاری

در سال 2016 میلادی رتبه ریسک اعتباری-تجاری ایران ارتقا پیدا کرد و کشور بعد از مدتها از گروه کشورهای بسیار پرریسک خارج شد.

 

نمره ریسک تجاری-اعتباری کشورها که توسط سازمان همکاری های اقتصادی و توسعه (اُ.یی.سی.دی- OECD) به شکل دوره ای تعیین می شود

 

از جهات مختلف برای اقتصاد هر کشوری اهمیت دارد.

مهمترین ثمره این امر افزایش ورود سرمایه های خارجی است. فایده دیگر بهبود رتبه ریسک تجاری و اعتباری در تامین مالی اقتصاد است. یعنی ارتقای رتبه کشورها و کاهش ریسک اعتباری کمک می کند که دولت با هزینه کمتری تامین مالی اقتصاد را انجام دهد، زیرا با نرخ سود کمتری می تواند تسهیلات بگیرد. حتی بنگاه ها و بانک های کشور نیز می توانند به منابع ارزان تری دسترسی داشته باشند.

 

به گزارش ایرنا، در مجموع ریسک تجاری-اعتباری هفت رتبه دارد که ایران توانست در سال 1395 یک رتبه جایگاه خود را نسبت به سال 1392 بهبود دهد

 

 *جهش 35 پله ای جایگاه جهانی ایران در شاخص نوآوری

بررسی گزارش شاخص جهانی نوآوری نشاندهنده آن است که ایران در سال 1395 با ارتقای 35 پله ای نسبت به سال 1392، به جایگاه هفتاد و هشتم صعود کرد و بین کشورهای آسیای مرکزی و جنوبی پس از هند و قزاقستان در رتبه سوم قرار گرفت.

 

*بهبود 32 پله ای جایگاه جهانی سهولت کسب وکار ایران

 

سهولت کسب وکار از مهمترین عوامل برای رشد اقتصادی است، بدین معنا که به واسطه فضای کسب وکار مناسب، می توان به سرمایه گذاری امیدوار بود و رونق فعالیت های اقتصادی نیز بیشتر می شود.

از همین رو، در ایران نیز از چند سال پیش بهبود فضای کسب وکار مورد توجه قرار گرفت و حتی در دولت قبل لایحه بهبود فضای کسب وکار به مجلس برده شد؛ هرچند پس از تصویب و تبدیل شدن به قانون، روی کاغذ باقی ماند.

رتبه فضای کسب وکار ایران از 152 در سال 2013 میلادی (1392) روند بهبود را آغاز کرد و در سال 2016 میلادی (1395) به 120 ارتقا یافت.

بهبود جایگاه در حالی به دست آمد که در این مدت 15 کشور به شمار کشورهای رتبه بندی شده اضافه شد

 

 

 

*جهش 18 پله ای جایگاه ایران در شاخص آزادی اقتصادی

بنیاد هریتیج طبق روال هر سال رتبه بندی جدیدی را از آزادی اقتصادهای جهان منتشر کرده است. بر این اساس، در گزارش 2017، ایران توانست از میان 180 کشور در رتبه یکصد و پنجاه و پنجم قرار گیرد. در سال 2016 ایران رتبه یکصد و هفتاد و یکم را کسب کرده بود.

بنابراین امسال شاهد ارتقای 16 پله ای ایران در شاخص آزادی اقتصادی هستیم.

بدین ترتیب ایران پس از صعود 17 پله ای امارات، دومین کشور دارای بالاترین بهبود میان کشورهای منطقه خلیج فارس محسوب می شود. بر این اساس، نمره ایران در سال 2015 میلادی 43.5 از 100 بود که امسال افزایشی قابل توجه یافت و به 50.5 رسید.

سال 2015 میلادی نیز نسبت به سال پیش از آن نمره ایران، 1.7 واحد بهبود یافت اما رتبه ایران در همان رتبه یکصد و هفتاد و یکم ثابت ماند.

 

*بهبود 16 پله ای جایگاه جهانی عملکرد لجستیکی ایران

بر اساس آخرین گزارش بانک جهانی، جایگاه جمهوری اسلامی ایران در شاخص عملکرد لجستیکی با بهبود 16 پله ای از رتبه یکصد و دوازدهم در سال 2012 میلادی (1391) به رتبه نود و ششم در سال 2016 میلادی (1395) ارتقا یافت.

 

اتصال الکترونیکی بارنامه، درگاه خروج هوشمند، راه اندازی بزرگ ترین بانک اطلاعات تجارت خارجی، دریافت گواهی بازرسی از طریق سامانه جامع امور گمرکی، آغاز تبادل الکترونیکی اطلاعات میان سازمان بنادر و کشتیرانی با گمرک، آغاز به کار سامانه رصد کالاهای ترانزیتی، راه اندازی سامانه پیشخوان خدمات الکترونیکی، نظارت الکترونیکی در گمرک و کیف پول الکترونیکی، 9 قابلیت ویژه سامانه جامع الکترونیک گمرک است که نیاز به مراجعه حضوری را کاهش می دهد.

 

*کاهش فلاکت اقتصادی و بهبود جایگاه جهانی ایران

تورم و بیکاری پدیده های مذموم اقتصادی به شمار می روند که اولی قدرت خرید افراد دارای درآمد ثابت را کاهش داده و دومی نشاندهنده استفاده غیربهینه از منابع اقتصادی به ویژه سرمایه های انسانی است که علاوه بر تاثیر منفی بر ابعاد کلان اقتصاد و جامعه، در سطح خرد نیز نتایج بدی به همراه دارد.

 

افرادی که قادر به یافتن شغلی نمی شوند قادر به تامین هزینه های زندگی خود نیز نخواهند بود.

تلاش دولت ها در سیاست گذاری اقتصادی، تثبیت اقتصاد و کاهش نرخ تورم و بیکاری است و موفقیت دولت ها از منظر اقتصادی با توجه به این شاخص ها سنجیده می شود. بنابراین یکی از شاخص هایی که می تواند موفقیت دولت ها در غلبه بر این دو پدیده را نشان دهد، شاخص فلاکت است.

شاخص فلاکت یک شاخص اقتصادی برای نشان دادن وخامت اوضاع اقتصادی یک کشور است. در یکی از تعاریف، این شاخص به طور ساده مجموع نرخ بیکاری و تورم در یک اقتصاد است. اعتقاد بر این است که ارتباط مستقیمی بین نرخ رشد جرم و جنایت در یک جامعه و شاخص فلاکت وجود دارد.

این شاخص یک شاخص معکوس است؛ یعنی هر چقدر رتبه کمتر یا امتیاز بیشتر باشد به معنی وضعیت نابسامان تری است.

روند کاهشی شاخص فلاکت و بهبود جایگاه جهانی ایران در این شاخص از سال 2014 میلادی (1393) آغاز شد.

در سال 2016 میلادی (1395) ایران بهترین جایگاه جهانی شاخص فلاکت را از سال 2005 میلادی (1394) به دست آورد

 

 *بهبود 15 پله ای جایگاه ایران در شاخص جهانی کارآفرینی و توسعه

 

یکی از شاخص های مهم در حوزه کسب وکار، شاخص کارآفرینی است. این شاخص از امید و مهارت کارآفرینان از یک سو و آماده بودن محیط برای کسب وکار و کارآفرینی از دیگر سو نشان دارد. بنابراین بهبود وضعیت در این گزارش یک نشانه مثبت و جدی از بهبود شرایط است.

ایران در سال 2013 میلادی (1392) در جایگاه نود و نهم کارآفرینی قرار داشت که براساس آخرین آمارها در سال 2016 میلادی به جایگاه هشتاد و پنجم ارتقا پیدا کرده است.

*جهش 108 امتیازی و بهبود 28 پله ای جایگاه جهانی ایران در شاخص کیفیت زندگی

در سه دهه گذشته، کیفیت زندگی به عنوان جانشینی برای رفاه مادی به اصلی ترین هدف اجتماعی کشورهای مختلف تبدیل شده است و یکی از چارچوب های نظری مورد قبول در بررسی شرایط زندگی جوامع مختلف به شمار می رود.

 

کیفیت زندگی از اساسی ترین موضوعات علوم اجتماعی است که در آن مولفه های مادی رشد اقتصادی و تولید در کنار مولفه های غیرمادی همچون کیفیت کار، سطح باسوادی و سطح فرهنگی، استاندارد پزشکی و بهداشت، کیفیت فراغت و تفریح، شرایط محیط زیست، جو سیاسی و حتی آزادی و اتحاد ملی مورد بررسی قرار می گیرد.

در زمینه محاسبه این شاخص مطالعات متعددی در نقاط مختلف دنیا صورت پذیرفته است که هر کدام بر جنبه ای خاص از این مفهوم تاکید کرده است.

یکی از جدیدترین مطالعات انجام شده در این زمینه، متعلق به پایگاه اطلاعاتی نامبئو (Numbeo) است که یکی از بزرگ ترین پایگاه های داده ای جهان به شمار می رود و اطلاعات کاملی را درباره متغیرهای رفاهی جمع آوری کرده است.

 

بر اساس این گزارش شاخص های کیفیت زندگی شامل شاخص های قدرت خرید مردم، ایمنی، مراقبت های بهداشتی، قیمت مصرف کننده، نسبت قیمت دارایی به درآمد، زمان ترافیک شهری، آلودگی و آب وهوا است.

بر اساس گزارش این پایگاه بزرگ اطلاعاتی، ایران با ارتقای امتیاز 108.25 واحدی از جایگاه شصت و ششم به پنجاه و دوم رسیده است.

امتیاز ایران در این شاخص تا میانه سال 2012 میلادی (میانه 1391) منفی 35.23 بود که اکنون به مثبت 97.17 تبدیل شده است

 

*بهبود پنج پله ای جایگاه جهانی شفافیت و مقابله با فساد ایران

 

سازمان بین المللی شفافیت در گزارشی جدید رتبه کشورهای جهان در فسادزدایی را در سال 2016 میلادی منتشر کرد.

در این رتبه بندی، 176 کشور از لحاظ فساد مورد سنجش قرار گرفتند.

بر پایه این رتبه بندی، در حالی که شفافیت کشورهای عربی منطقه خلیج فارس به شدت تنزل یافته، نمره ایران نسبت به سال پیش 2 واحد بهبود یافته بود.

در این گزارش، ایران توانست با کسب نمره 29 از 100 میان 176کشور در جایگاه یکصد و سی و یکم قرار گیرد.

در گزارش 2016 همچون سال های گذشته به هر کشور نمره ای در شاخص ادراک فساد اختصاص داده شد که بین صفر (بدترین نمره به معنای بیشترین میزان فساد) و 100 (بهترین نمره به معنای شفاف ترین کشور) قرار می گرفت.

 

بر اساس این گزارش، ایران با کسب نمره 29 از 100 میان 176 کشور در جایگاه یکصد و سی و یکم قرار گرفت. در سال 2015 ایران میان 168 کشور در جایگاه یکصد و سی ام قرار داشت و نمره 27 از 100 را به دست آورده بود.

 

* بهبود 10 پله ای جایگاه ایران در شاخص حقوق مالکیت بین الملل

حقوق مالکیت در استقرار یک فضای مساعد برای شفافیت و امنیت اقتصادی در یک کشور اساسی است. بنابراین، کشورهای توسعه یافته جهان اهمیت حقوق مالکیت را دریافته اند و حمایت خود از آن را تضمین کرده اند.

 

مطالعات بین المللی نشان می دهد همبستگی مثبت و قوی بین وضعیت حقوق مالکیت در یک کشور و عملکرد اقتصادی آن کشور وجود دارد.

در سال 2016 میلادی (1395) جایگاه ایران در شاخص حقوق مالکیت بین الملل به 101 رسید که بهترین جایگاه در دوره مورد بررسی بود.

نمره ایران در شاخص حقوق مالکیت بین الملل در سال 2016 میلادی 4.2 شد که هنوز 0.1 واحد از نمره سال 2013 میلادی (1392) کمتر است

 

 * ارتقای 10 پله جایگاه ایران در شاخص جهانی شادی

 

بر اساس آخرین گزارش منتشر شده توسط سازمان ملل متحد، ایران در شاخص جهانی شادی از جایگاه یکصد و دهم به جایگاه یکصد و پنجم ارتقا پیدا کرده است.

در این گزارش با معیارهای زیستی، مذهبی، دینی و فلسفی تلاش شده است تعاریف متناسبی از شادی ارائه شود و علت آن را پیدا کنند. طبق این شاخص، شادی هفت عنصر مختلف دارد؛ افرادی که در شادترین کشورها زندگی می کنند به زندگی طولانی تری امید دارند، از آنها حمایت اجتماعی بیشتری می شود، آزادی بیشتری برای انتخاب در زندگی خود دارند، فساد کمتری را در جامعه حس می کنند، سخاوتمندترند و سرانه تولید ناخالص ملی بیشتری دارند.

نمره و جایگاه ایران در شاخص جهانی شادی از سال 2013 میلادی (1392) به طور متوالی بهبود یافته است

 

 

 

*نزول 6 پله ای جایگاه جهانی ایران در شاخص دولت الکترونیک

این شاخص وضعیت توسعه دولت الکترونیکی را در اعضای سازمان ملل متحد بیان می کند.

همراه با یک ارزیابی از الگوهای توسعه در یک کشور، شاخص دسترسی به ویژگی هایی مانند زیرساخت و سطوح آموزشی را در برمی گیرد که شیوه استفاده از فناوری اطلاعات برای ارتقای دسترسی و مشارکت مردم در سطح کشورها را نشان می دهد.

اگرچه در سال 2016 میلادی (1395) نمره ایران در شاخص دولت الکترونیک نسبت به سال 2014 میلادی (1393) معادل 3.13 درصد بهبود یافت اما هنوز از نمره سال 2012 میلادی (1391) کمتر است.

این نشان می دهد ایران در سال 2016 میلادی در این شاخص پیشرفت کرد اما عملکرد بهتر سایر کشورها کشور را در جایگاه به نسبت بدتری قرار داد.

 

*کاهش هشت پله ای جایگاه جهانی رقابت پذیری ایران

هرساله مجمع جهانی اقتصاد گزارشی درباره توان رقابت پذیری کشورهای جهان منتشر می کند و در آن جایگاه کشورها برحسب این شاخص، به طور مقایسه ای مشخص می شود.

 

این شاخص که از سال 2011 میلادی برای ایران منتشر شده، شامل 12 مولفه است که در سه زیرشاخص طبقه بندی می شوند. این شاخص به دلیل آنکه چند بعدی و چندعاملی است اهمیت زیادی دارد و مورد توجه سرمایه گذاران و تحلیلگران اقتصاد بین الملل است. به همین جهت بهبود در آن به معنای فرستادن یک نشانه مثبت به بازیگران اقتصاد و سیاست بین الملل به شمار می رود.

جایگاه و نمره ایران در شاخص جهانی رقابت پذیری در سال 2016 میلادی (1395) بهبود یافت و بهترین عملکرد سه سال گذشته بود اما هنوز به قله سال 2012 میلادی (1391) برنگشته است

 

 * کلام پایانی

در این گزارش 13 شاخص اقتصادی و معتبر بین المللی بررسی شدند تا افزون بر آگاهی از تحولات نهادی و رفاهی اقتصادی ایران، تغییر جایگاه و نمره کشور از نگاه ناظران بین المللی بین سالهای 2013 میلادی (1392) تا 2016 میلادی (1395) مشخص شود.

نتایج نشان می دهد در 11 شاخص جایگاه بین المللی ایران بهبود یافته است.

فقط در 2 شاخص از 13 شاخص مورد بررسی یعنی دولت الکترونیک و رقابت پذیری جایگاه جهانی ایران به ترتیب 6 و 8 پله تنزل کرده که به ترتیب با کاهش 4.66 و 3.08 درصدی در نمره کشور همراه بوده است.

بیشترین افزایش جایگاه معادل 35 پله در شاخص نوآوری جهانی بود که به افزایش 11.72 درصدی امتیاز کشور در این شاخص منجر شد.

در همین پیوند، جایگاه جهانی ایران در شاخص سهولت کسب وکار نیز 32 پله ارتقا یافت که فاصله کشور را از مرز این شاخص 2.64 درصد کاهش داده است.

 

همچنین کشور از گروه کشورهای با ریسک بالا خارج شد و درجه ریسک اعتباری-تجاری آن از 7 به 6 کاهش یافت که باعث می شود رتبه ریسک

کشور از 82 به 54 بهبود یابد.

جایگاه بین المللی کشور نیز در شاخص های آزادی اقتصادی، عملکرد لجستیکی، فلاکت اقتصادی و ادراک فساد به ترتیب 18، 16، 15 و 13 پله بهبود یافت و نمره ایران در این شاخص ها به ترتیب معادل 25.31، 4.42، 58.73 و 16 درصد بیشتر شد.

مجموعه این بهبود رتبه ها و امتیازات نشان می دهد شرایط مساعدتری نسبت به گذشته برای سرمایه گذاری و رشد اقتصادی ایران فراهم شده است.

 

در شاخص های کارآفرینی و حقوق مالکیت اگرچه جایگاه جهانی ایران بهتر شده، اما امتیاز آن کاهش یافته است که بازسازی آن را ضروری می کند.

جایگاه ایران در 2 شاخص کیفیت زندگی و شادی به ترتیب 14 و 10 پله بهبود یافت. اکنون در شاخص کیفیت زندگی نمره منفی ایران به مثبت تغییر کرده و در شاخص شادی نمره ایران 36.6 درصد بیشتر شده است.

انتظار می رود مسوولان کشور با توجه به نگاه نهادهای بین المللی با شاخص های اقتصادی، به تثبیت و بهبود همه جانبه و متوازن آنها و عوامل موثر بر هر کدام دست زنند.

 

 

 

ضرورت ترجمه آثار ادبیات کلاسیک و معاصر ارمنی به فارسی

 

ضرورت ترجمه آثار ادبیات کلاسیک و معاصر ارمنی به فارسی

 .

http://www.alikonline.ir/fa/news/culture-and-art/item/2989-ضرورت-ترجمه-آثار-ادبیات-کلاسیک-و-معاصر-ارمنی-به-فارسی

.

کارو وارطانیان که برای چهارمین بار به عنوان مسئول غرفه ارمنستان در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران حضور داشت در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) با بیان اینکه ارمنستان در کلیه نمایشگاه‌های فرهنگی و به‌ویژه نمایشگاه‌هایی که به کتاب اختصاص دارند حضور دارد از مساعدت وزارت فرهنگ ارمنستان برای ترجمه آثار ارمنی به زبان‌های دیگر خبر داد.

وی در ادامه ایرانیان را اهل مطالعه و کتابخوانی دانست و وضعیت کتابخوانی ایران را با سال‌های دهه 1980 ارمنستان، دوره‌ای که نسخه‌های کتاب‌ها در این کشور نایاب می‌شدند، مقایسه کرد.

این مقام فرهنگی با بیان اینکه بیشتر بازدیدکنندگان غرفه ارمنستان از ارامنه ایران هستند به اشتیاق سایر بازدیدکنندگان برای آشنایی با کشور ارمنستان و نیز علاقه آن‌ها برای آشنایی با ادبیات و هنر ارمنی اشاره کرد و گفت: متاسفانه در این زمینه با کمبود منابع فارسی مواجه هستیم و فکر می‌کنم ترجمه آثار ادبیات کلاسیک و معاصر ارمنی به فارسی می‌تواند این کمبود را جبران کند.

 

وی از عرضه حدود صد عنوان کتاب در این غرفه خبر داد و در این باره افزود: کتاب‌هایی که در غرفه ارمنستان به نمایش درآمده‌اند چاپ سه یا چهار سال اخیر بوده و از سوی ناشران بخش دولتی به چاپ رسیده‌اند.

سیاُمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران با شعار «یک کتاب بیشتر بخوانیم» و با ریاست سیدعباس صالحی از 13 تا 23 اردیبهشت در مجموعه نمایشگاهی شهر آفتاب میزبان علاقه‌مندان به کتاب و کتابخوانی خواهد بود

 

 

 

تکنولوژی رستوران

تکنولوژی رستوران

ترجمه گارگین فتائی

.

معمولاً کسی در باره  تکنولوژی  بالا در یک رستوران فکر نمی کند  اما حتی در این نظام کوچک،  تکنولوژی  در حال ایجاد تغییرات عمده در نحوه  کار آن است  . مشتریها از اینترنت  برای ارائه رزروها و  میزبانها از نرم افزار برای طراحی و ترتیب دادن صندلی ها و محل های نشستن استفاده می کنند . سروکنندگان غذا با به کار گیری تبلت های دستی ، دستورات و سفارشاتی  به آشپزخانه ارسال می کنند . به علت کاربرد بسیار زیاد تکنولوژی ، تنظیم فعالیت  رستوران هم اکنون از آنچه قبلاً بوده آسان تر است . در برخی از رستورانها ، کارفرمایان و رستوران دارها از نرم افزار هوشمند برای پی گیری سفارشات و سرو غذا استفاده می کنند . یک نرم افزار الگوها را جستجو می کند.  کارفرمایان می توانند از این الگوها برای پی گیری سرقت مستخدمین و چک کردن سوددهی استفاده کنند . هم اکنون مالک رستوران  می داند چه کسی بیشتر غذاها را فروخته ،  چه کسی بیشتر انعام ها را جمع کرده  و  چه کسی در مورد سفارشات کمترین اشتباه را می کند.  کارفرمایان استدلال می کنند که این برنامه به مستخدمین انگیزه می دهد چرا که  که می داند فروش هایشان مورد پی گیری است آنها نیز به احتمال بیشتر پیشنهاد می کنند که مهمانها  خوراکیهای اشتها آور و دسرها سفارش دهند . این اطلاعات برای ارزیابی مدیران نیز باارزش است . اگر نرم افزار نشان بدهد که یک مدیر به گونه خاصی کار موثری در اداره رستوران انجام می دهد آن مدیر می تواند شایسته ارتقای مقام باشد .

 

 

 

 

 

 

 

 

نخستین سفر مقامات کانادا به ایران بعد از ۵سال

نخستین سفر مقامات کانادا به ایران بعد از ۵سال

 .

http://www.alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/2988-نخستین-سفر-مقامات-کانادا-به-ایران-بعد-از-۵-سال

.

به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از سی بی سی، مقامات رسمی دولت کانادا برای نخستین بار از زمان تعطیلی سفارت این کشور در تهران که تاریخ آن به ۵سال پیش باز می گردد؛ قرار است این هفته سفری به ایران داشته باشند.

بازدید مقامات وزارت خارجه کانادا از ایران در حالی انجام می گیرد که این کشور خود را برای برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آماده می کند.

به گفته برخی از منابع وابسته به دولت اتاوا، یکی از اهداف این سفر صحبت درباره وضعیت اتباع کانادایی بازداشت شده در ایران عنوان می شود.

جزئیات این سفر رسانه ای نشده حال آنکه از قرار دیروز دوشنبه تماس تلفنی بین وزاری خارجه ۲کشور انجام و به این موضوع پرداخته شده است.

این سفر از سوی دیگر، نشان از تمایل دولت اتاوا برای از سرگیری رابطه با ایران دارد حال آنکه بازگشایی سفارت کانادا که در سال ۲۰۱۲بسته شد، احتمالا به این زودی میسر نخواهد بود.

گفتنی است بازگشایی سفارت کانادا و بهبود رابطه با ایران از جمله شعارهای «جاستین ترودو» نخست وزیر جوان کانادا در کارزار انتخاباتی ۲۰۱۵بود

 

 

 

چین خواستار برکناری فرمانده نیروهای آمریکایی در اقیانوس آرام شد

چین خواستار برکناری فرمانده نیروهای آمریکایی در اقیانوس آرام شد

 .

http://www.alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/2986-چین-خواستار-برکناری-فرمانده-نیروهای-آمریکایی-در-اقیانوس-آرام-شد

.

پکن - ایرنا - چین از آمریکا خواسته است برای کاستن از تنش ها در شبه جزیره کره، «هری هریس» فرمانده نظامیان آمریکایی در اقیانوس آرام را برکنار کند.

به گزارش ایرنا، «چویی تیانکای» سفیر چین در آمریکا این موضوع را به اطلاع دولتمردان آمریکایی رسانده و خواست پکن را برای برکناری این دریادار مطرح کرده است.

چین به شدت از عملکرد این فرمانده آمریکایی در دریای جنوبی و همچنین منطقه شبه جزیره کره و کل آسیا و اقیانوس آرام نگران است.

از دیدگاه چین سیاست ها و دستورهای این فرمانده آمریکایی که در ژاپن به دنیا آمده و در آمریکا زندگی کرده باعث بروز تنش های فراوانی در منطقه شده است.

آنطور که روزنامه ژاپن تایمز روز سه شنبه گزارش کرده، این موضوع را زمانی که «شی جین پینگ» رئیس جمهوری خلق چین برای دیدار با دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به آن کشور رفته بود، به اطلاع مقامات آمریکایی رسانده شده است.

ظاهرا سفیر چین در آمریکا ماموریت داشته است تا این پیام را از سوی مقام های پکن به اطلاع واشنگتن برساند و از آنها بخواهد این مقام ارشد نظامی را برکنار کنند.

از دیدگاه چین از زمانی که او فرماندهی این نیروها را بر عهده گرفته تنش ها بیش از اندازه افزایش یافته و بیشترین فشارها بر کره شمالی وارد شده است.

از سوی دیگر گزارش ها حاکی است که او دستور اعزام ناو هجومی کارل وینسون آمریکا به شبه جزیره کره را در ماه گذشته صادر کرده است.

همچنین در گزارش رسانه ژاپنی آمده است که مقام نظامی ارشد آمریکا در زمینه استقرار سامانه موشکی پیشرفته «تاد» در خاک کره جنوبی نیز دخالت داشته است.

او از جمله کسانی است که موضوع آزادی دریانوردی در دریای جنوبی را مطرح کرد و به دنبال آن بود که ناوها و جنگنده های آمریکایی راهی این منطقه شدند.

رسانه ژاپنی می نویسد: سفیر چین در آمریکا از دولتمردان این کشور یک درخواست دیگر نیز کرده مبنی بر اینکه چین را یک انحصار گر ارزی که ارزش پول ملی خود را کنترل می کند، ‌اعلام نکنند و در عوض چین آماده کمک به آمریکا برای حل مساله هسته ای شبه جزیره کره است.

 

 

تغییر کریدور ترانزیتی ایران و اروپا از مسیر ارمنستان

تغییر کریدور ترانزیتی ایران و اروپا از مسیر ارمنستان

 .

http://www.alikonline.ir/fa/news/political/اقتصادی/item/2987-تغییر-کریدور-ترانزیتی-ایران-و-اروپا-از-مسیر-ارمنستان

.

به گزارش روابط عمومی اتاق تهران، گردهمایی هم‌اندیشی صاحبان شرکت‌های حمل‌ونقل و ترانزیت ایران و ارمنستان، با حضور مسئولان شرکت راه‌آهن قفقاز جنوبی، سفیر ارمنستان در تهران، و فعالان بخش خصوصی ایران در حوزه حمل‌ونقل و ترازیت برگزار شد.

پیش از برپایی این گردهمایی نیز، نشستی میان اعضای هیات ارمنستانی و دبیرکل اتاق تهران برگزار شد و طی آن دو طرف بر توسعه مناسبات حمل‌ونقل ریلی و جاده‌ای میان دو کشور تاکید کردند.

 

توسعه حمل‌و‌نقل ترانزیتی ایران در دولت یازدهم

دبیرکل اتاق تهران در این دیدار، با بیان اینکه تقویت زیرساخت‌های حمل‌ونقل ریلی کشور در دولت یازدهم در دستور کار قرار گرفت، افزود: سال گذشته، نزدیک به 900 کیلومتر به شبکه ریلی کشور افزوده شد و بر اساس برآوردهای صورت گرفته، مقرر شده است تا سال 2025 میلادی، تمامی مراکز استان‌های کشور به شبکه ریلی متصل شوند.

بهمن عشقی با اشاره به اینکه طبق برنامه جامع حمل‌ونقلی کشور، دستیابی به درآمد ارزی معادل 30 میلیارد دلار تا سال 2025 میلادی از محل حمل‌ونقل ریلی کشور، هدفگذاری شده است، گفت: در تحقق این هدفگذاری، مشارکت و همکاری ایران با کشور ارمنستان نقشی تعیین‌کننده دارد.

وی افزود: این در حالی است که اتفاقات سیاسی و جغرافیایی در منطقه آسیای صغیر، اهمیت همکاری حمل‌ونقلی دو کشور ایران و ارمنستان را بیش از گذشته دو چندان می‌کند که در این راستا، بخش خصوصی ایران آماده همکاری‌های سازنده با طرف ارمنی است.

آرتاشس تومانیان، سفیر ارمنستان در تهران نیز در این ملاقات به پروژه اتصال خلیج فارس به دریای سیاه و نقش پر رنگ دو کشور ایران و ارمنستان در تحقق آن، اشاره کرد و گفت: در حال حاضر، راه‌آهن قفقاز از توسعه مناسبی برخوردار است و با توجه به ظرفیت زیرساخت‌های حمل‌ونقلی ایران، همکاری دو کشور در این بخش می‌تواند به روند گسترش مناسبات اقتصادی دو کشور و نقش آنها در اقتصاد منطقه کمک کند.

 

پیوند خلیج‌فارس با دریای سیاه

وی همچنین در همایش برگزار شده و در جمع فعالان اقتصادی دو کشور، گفت: روابط سیاسی دو کشور ایران و ارمنستان در شرایط مناسبی قرار دارد و حال زمان آن فرا رسیده که مناسبات اقتصادی دو کشور نیز بهبود یابد.

تومانیان همچنین گفت: طی سال گذشته، وزارت راه و شهرسازی ایران چهار گزینه برای ارتباط خلیج فارس به دریای سیاه را مطرح کرد که یکی از آنها، برقراری این ارتباط از طریق کشور ارمنستان بود. حال با توجه به ظرفیت‌های حمل‌ونقلی و زیرساختی ارمنستان، این فرصت فراهم است تا دو کشور این پروژه ترانزیتی را به طور مشترک آغاز کنند.

 

«سرگی والکو» مدیرعامل شرکت راه‌آهن قفقاز جنوبی نیز در این همایش، به ارائه توضیحاتی در خصوص ساختار و فعالیت‌های این شرکت که سهامی خاص است، پرداخت و گفت: در طول سال‌های گذشته، زیرساخت‌های حمل‌ونقل ارمنستان نوسازی و ناوگان ترانزیت این کشور ارتقا و توسعه یافته است. به طوری که حجم سرمایه‌گذاری‌های ارمنستان در این بخش نزدیک به 285 میلیارد دلار بوده است.

به گفته والکو، در پی توسعه زیرساخت‌های حمل‌ونقلی و ناوگان این کشور، سرعت حرکت قطارها در خطوط ریلی ارمنستان از 25 کیلومتر در ساعت طی سال 2008 میلادی، به 60 کیلومتر در ساعت در شرایط کنونی رسیده است.

وی همچنین در این همایش به معرفی کریدور ترانزیتی اروپا به ایران و بلعکس، از طریق کشور ارمنستان پرداخت و گفت: توسعه زیرساخت‌های اولیه این مسیر ترانزیتی در حال انجام است و دو مسیر، دویسبورگ آلمان به تهران و نیز برلین به تبریز را پوشش می‌دهد.

والکو با بیان اینکه حمل‌ونقل و ترانزیت کالا از اروپا به ایران از طریق ارمنستان، به صرفه است، افزود: طول مسیر ترانزیتی دویسبورگ آلمان تا تهران نزدیک به 8900 کیلومتر است و هزینه جابه‌جایی کالا از طریق این مسیر نیز 3940 دلار به ازای هر کانتینر 20 فوتی با مدت زمان 21 روز است.

 

مدیرعامل شرکت راه‌آهن قفقاز جنوبی در ادامه خاطرنشان کرد که این کریدور در مقایسه به مسیر ترانزیتی ترکیه، از امنیت و صرفه اقتصادی بهتری برای ایران برخوردار است

در ادامه این گردهمایی، آرمن موتافیان، یکی از فعالان صنعت حمل‌ونقل با بیان اینکه بهره‌گیری از وسایل حمل‌ونقل گوناگون و مسیرهای مختلف برای حمل کالای صادراتی مورد استفاده قرار گرفته است، ادامه داد: یکی از مسیر‌هایی که پس از فروپاشی شوروی برای حمل کالا میان ایران و اروپا در معرض توجه قرار گرفت، مسیر جمهوری ارمنستان است که فعالان اقتصادی می‌توانند با استفاده از کامیون، از مبادی مختلف کالاهای خود را به روسیه و شمال و شرق اروپا حمل کنند.

او افزود: اخیرا با مذاکراتی که با راه‌آهن ارمنستان صورت گرفته است، به صورت آزمایشی دو کانتینر 40 فوتی از هامبورگ آلمان و از طریق راه‌آهن و کشتی به مقصد نهایی ایران حمل شده که مدت زمان آن حدود 15 روز بوده است.

  او ادامه داد: هزینه حمل از این مسیر با کرایه حمل مستقیم به صورت دربست نیز قابل رقابت است و من از بازرگانان و تجار دعوت می‌کنم که برای حمل کالای خود از این مسیر استفاده کنند.

 

استقبال بخش‌خصوصی ایران از کریدور ارمنستان

در ادامه این همایش، غلامحسین امیری رییس فدراسیون حمل‌ونقل کشور نیز طی سخنانی، به تحولات منطقه و سایه بحران بر سر حمل‌ونقل و ترانزیت کشور اشاره کرد و گفت: اتفاقات سیاسی رخ داده در کشور ترکیه طی ماه‌های گذشته، این هشدار را به صنعت حمل‌ونقل ایران می‌دهد که برای ارتباط ترانزیتی با اروپا باید به فکر ایجاد و احیای مسیرهای دیگری باشیم.

وی افزود: در دهه 60 خورشیدی که امکانات حمل‌ونقلی ایران محدود بود، روزانه به طور متوسط 2000 تا 2500 دستگاه کامیون ایران از مرز مشترک سرو با ترکیه، تردد می‌کرد در حالی که این میزان در حال حاضر به حداکثر 500 دستگاه رسیده است.

امیری راه‌حل برون رفت از این وضعیت را، تلاش برای مسیرهای ترانزیتی جایگزین عنوان کرد و گفت: کریدور ترانزیتی ایران و اروپا از طریق مسیر کشور ارمنستان یکی از بهترین خطوط حمل‌ونقلی است که ایران می‌تواند از آن بهره‌مند شود.

 

 

 

 

نقد فیلم سلام بمبئی

نقد فیلم سلام بمبئی

جمع آوری از گارگین فتائی

.

 

 

سلام بمبئی

کارگردان

قربان محمدپور

تهیه‌کننده

جواد نوروزبیگی

پهلاج نیهالانی

 

نویسنده

قربان محمدپور

بازیگران

محمدرضا گلزار

بنیامین بهادری

دیا میرزا

گلشن گروور

بهروز چاهل

شایلی محمودی

موسیقی

دلشادشیخ

 

فیلم‌برداری

حسن پویا

تدوین

سهراب خسروی

توزیع‌کننده

فیلمیران

تاریخ‌های انتشار

 ۱۱آذر ۱۳۹۵ (ایران)

مدت زمان

 ۱۰۴دقیقه

(پخش در ایران)

۱۲۰دقیقه

(پخش در هند)

کشور

ایران

هند

زبان

فارسی، انگلیسی، هندی

فروش گیشه

۱۳٬۶۶۶٬۱۸۰٬۰۰۰تومان

 

سلام بمبئی یک فیلم به کارگردانی و نویسندگی قربان محمدپور و تهیه کنندگی جواد نوروزبیگی محصول سال ۱۳۹۴است.

سلام بمبئی، دومین محصول مشترک سینمای هند و ایران پس از همای سعادت است و آن را در گونه فیلم‌های تجاری و سرگرمی می‌توان تعریف کرد. این فیلم از ۱۱آذر ماه اکران به سرگروهی سینما استقلال اکران شده است.

مبنی بر جدول فروش مکانیزه سینماها در سایت سینماتیکت «سلام بمبئی» پس از ۲روز اکران یک میلیاردی شد و رکورد سریع‌ترین زمان رسیدن به فروش میلیاردی را شکست

 

خلاصه داستان

«سلام بمبئی» ملودرامی عاشقانه است و داستان آشنایی یک دختر هندی و یک پسر ایرانی را روایت می‌کند که هر دو دانشجوی پزشکی هستند و درگیر اتفاقات پیچیده‌ای می‌شوند.

 

حواشی فیلم

بنیامین بهادری و همسرش شایلی محمودی برای اولین بار در کنار یکدیگر در فیلم «سلام بمبئی» به ایفای نقش پرداخته‌اند.

 

نقد فیلم سلام بمبئی    

فروش یک فیلم در سینمای ایران به عوامل مختلفی نظیر وضعیت اکران، تعداد سینماها، زمان اکران، بازیگران فیلم، در پاره‌ای از اوقات نام کارگردان و مهمتر از همه حواشی فیلم وابسته است. سال ۹۵یکی از عجیب‌ترین و امیدوارکننده‌ترین سال‌های سینمای ایران از لحاظ اقتصادی به حساب می‌آید.

سلام بمبئی یک فیلم عشقی است که برخی از مؤلفه‌های این ژانر را در ساختار خود گنجانده است. الگوی عشق پسر فقیر به دختر ثروتمند تاریخچه‌ای طولانی در سینمای هند و همین سینمای خودمان دارد. هوشنگ کاووسی منتقد باسابقه سینمای پیش از انقلاب برای مجموعه‌ای از فیلم‌ها با ساختار و ویژگی‌های مشترک همچون داستان‌پردازی عجولانه، قهرمان‌سازی‌های بی‌منطق، رقص و آواز کاباره‌ای بدون ارتباط با داستان، نبود روابط علی و معلولی، عشق‌های غیر واقعی، حادثه‌پردازی و... که در سینمای ایران تکرار می‌شدند نام فیلمفارسی را انتخاب کرد. این فیلم‌ها عموماً با گرته برداری از سینمای هالیوود و هند ساخته می‌شدند. در روایت داستانی این فیلم‌ها معمولاً استفاده از چرخش‌های داستانی محیرالعقول و سؤتفاهم‌های اغراق‌آمیز و طنز سطحی و ساده‌لوحانه وجود داشت و عنصر تعلیق و اضطرابشان بیشتر به کمدی ناخواسته نزدیک می‌شد. شخصیت‌های این فیلم‌های معمولاً از تیپ‌های آشنای اجتماعی بودند و دم‌دستی تر از آن بودند که به عنوان یک انسان با هویت فردی شناخته شوند. بازیگران در این‌گونه فیلم‌ها حتی اگر فقیر بودند لباس‌های گران می‌پوشیدند و معمولاً در داستان‌های عشقی به خاطر معشوق کتک می‌خوردند. فیلمفارسی در طول سال‌های پس از انقلاب به شکل‌های مختلفی دوباره به جریان سینمای ایران بازگشته و در مواقعی، که کم هم نبوده‌، با استقبال مخاطبان مواجه شده است. در این مطلب به بررسی ویژگی‌های سلام بمبئی و وجه تشابه‌اش به فیلمفارسی و همچنین علت فروش خوب این فیلم خواهیم پرداخت

در چند سال اخیر برخی تهیه‌کنندگان الگوی تازه‌ای برای جذب مخاطب و دور زدن سانسور پیدا کرده‌اند: فیلمسازی در کشوری دیگر. «من سالوادور نیستم» که تا پیش از اکران فروشنده پرفروش‌ترین فیلم بود برای رفع مسئله حجاب و ایجاد جذابیت جنسی به برزیل رفت، کاری که سلام بمبئی در هندوستان و با بازیگران هندی انجام داده است. در حال حاضر وزارت ارشاد اجازه می‌دهد که اینگونه فیلم‌ها بدون مشکل سانسور اکران شوند و مردم هم گذشتن از خط قرمز‌ها را دوست دارند. بی‌شک در کنار این مسئله یکی از مهمترین دلایل فروش بالای سلام بمبئی حضور محمدرضا گلزار در فیلم است. همانطور که حضور رضا عطاران فروش سالوادور را تضمین می‌کرد. در ادامه به بررسی فیلمنامه سلام بمبئی (اگر فیلمنامه منسجمی وجود داشته باشد) پرداخته می‌شود.

ابتدا سراغ شخصیت‌پردازی می‌رویم. در این فیلم شخصیت‌ها به واسطه درونیاتشان تعریف نمی‌شوند بلکه هر آنچه از آن‌ها می‌دانیم به شکل ظاهری و ویژگی‌های ظاهری‌شان محدود شده است. جالب است که موضوع و مضمون اصلی فیلم، عشق، یک پدیده درونی است اما در این فیلم همه چیز در ظاهر و بیرون اتفاق می‌افتد. کریشما، با بازی دیا میرزا، پولدار است چون یک ماشین مدل بالا سوار می‌شود. از ظاهر و لباس‌هایش هم کمی از سطح زندگی‌اش می‌فهمیم. اما در هیچ بخشی از داستان اشاره نمی‌شود که کریشما خسیس است یا ولخرج، مغرور است یا دلرحم، عجول است یا صبور، منطقی است یا احساساتی و... فقط می‌دانیم که او به دنبال عشق حقیقی است، و مگر هزاران فیلم با این ویژگی در سینمای هند و یا هالیوود ساخته نشده است؟ چه نگاه یا نگرش تازه‌ای باعث می‌شود که فیلم ارزش تماشا کردن پیدا کند و از آن مهم‌تر تا این حد با استقبال مواجه شود؟

سراغ شخصیت علی برویم. به واسطه رابطه‌اش با مادر و هم‌خانه‌ای‌اش و همچنین نوع شغلی که انتخاب کرده است چیزهای اندکی از او می‌فهمیم. مثلاً می‌دانیم که روی پای خود ایستاده و مغرور است. مادرش را خیلی دوست دارد. اعتقادات مذهبی دارد اما بین سنت و مدرنیته گیر کرده است. راستی رفتار مادر علی چقدر به واقعیت نزدیک است؟ مادری که به واسطه لحظات کمی که خودش یا صدایش در فیلم حضور دارد متوجه عمق مذهبی بودنش شده‌ایم اما نسبت به حرف علی که می‌خواهد زن هندی بگیرد بیش از حد مشتاق است. تفاوت مهمی بین تعریف ویژگی‌های شخصیتی و شخصیت پردازی وجود دارد. شخصیت پردازی به ویژگی‌های شخصیتی‌ای اطلاق می‌شود که در درام نقش بازی‌ می‌کنند و اثرگذار هستند.

در داستانی که قرار است برای علی رخ دهد (اگر آشنایی با کریشما و ماجراهای بعد از آن را بتوان داستانی دانست) کدام‌یک از این ویژگی‌های عنوان شده بر قصه اثر می‌گذارد؟ هیچ‌یک. اگر علی از خانواده غیر سنتی بود هم می‌توانست عاشق کریشما شود و با نامزد او در بیافتد. انگار مهمترین مسئله همان فقر و عشق غیر منطقی و ناگهانی پسر و دختر است یعنی کلیشه همیشگی این دسته فیلم‌ها. اما این عشق فقط یک نگاه سطحی به مسئله دوست داشتن است چون اساساً شخصیت ویژه‌ای خلق نشده که بتواند دوست داشته باشد و دوست داشتن را نشان دهد. در این میان چاره‌ای برای فیلمساز باقی نمی‌ماند که در سکانس‌های حوصله سر بر رستوران و یا ماشین کریشما یکی در میان و به زبان‌های مختلف به همدیگر بگویند که دوستت دارم تا این عشق آسمانی جلوه بیرونی پیدا کند.

شخصیت علی در طول داستان هیچگاه درگیر مشکلی نمی‌شود که خودش بتواند آن را حل کند و معجزه‌ای رخ ندهد تا داستان را جلو ببرد. او یا پشت در خانه کریشما زار می‌زند یا کتک می‌خورد، همانند کریشما که در نبود علی جز گریه کردن کاری ندارد که بکند تا پس از مدت زیادی زار زدن زیر باران ناگهان یادش بیافتد که می‌تواند شماره معشوق خود را از دانشگاه بگیرد (چرا پیش از این یادش نیافتاد؟ این فراموشی هم پیامد عشق است؟) تا باز هم یک گره دم دستی در ساختار درام، مرگ مادر علی، به واسطه یک تلفن ساده حل بشود. شاید تنها بخشی از داستان که علی مشکل خود را حل می‌کند مواجه‌اش با نامزد کریشما، همان که به واسطه یک اسلحه شخصیت خبیث‌اش به مخاطب معرفی می‌شود، در رستوران محل کار علی است که علی با قدرت کلام خود او را ساکت می‌کند و در برابر نیروی منفی داستان می‌ایستد: «عشق رو نمیشه گدایی کرد چون چیزای با ارزش رو به گدا نمیدن.» دیالوگی که خیلی از مخاطبان را سر ذوق می‌آورد همانطور که مشابه این جمله در شبکه‌های مجازی با لایک‌های فراوان استقبال می‌شود.

 

 واقعیت این است که نه پیچشی در روایت داستان وجود دارد و نه گره‌ای خلق می‌شود که به واسطه هوشمندی شخصیت‌ها یا تلاششان باز شود. فیلم عملاً هیچ داستان دراماتیکی ندارد و تمام توان خود را برای درگیر کردن مخاطب بر روی ظاهر شخصیت‌ها و فضای فیلم و جذابیت‌های جنسی و موضوع خط قرمزی‌اش استوار کرده است. روایت فیلم به‌گونه‌ایست که مهم ترین بخش‌های داستان در نامه و یا مونولوگ‌ها شخصیت‌ها گفته می‌شود. برای مثال نامه‌ای که کریشما در انتهای داستان به علی می‌نویسد مهمترین گره داستان را باز می‌کند و این مبتدیانه‌ترین و دم دستی‌ترین شیوه برای روایت در فیلمنامه است.

 

 

آنچه در «سلام بمبئی» گم است خود ذات سینما یعنی روایت کردن یک داستان توسط تصاویر است. تقریباً تمامی میزانسن‌های فیلم (موقعیت قرارگیری شخصیت‌ها در مقابل دوربین) و همچنین ترکیب‌بندی قاب‌ها کلیشه‌ای و بدون مفهوم است. مفهوم کارگردانی در این فیلم به قرار دادن بازیگران (به هر شکلی که شده و راحت‌تر است) در مقابل دوربین و زدن دکمه فیلمبرداری تقلیل پیدا کرده است. برای مثال محل قرار گیری دوربین و یا شیوه حرکت آن در سکانسی که خانه علی به هم ریخته است و کریشما قرار است به زودی به آن‌جا بیاید (چه دلیلی بدتر از جا ماندن موبایل) هیچ هیجانی در مخاطب ایجاد نمی‌کند. به همین دلیل تدوین‌گر همانند دیگر قسمت‌های فیلم با استفاده از موسیقی سعی می‌کند ریتم و حس و حال فیلم را در بیاورد و هیجانی القا کند. نوع کارگردانی در سکانس‌های خوش‌گذارنی و تفریح هم (بیش از نیمی از فیلم) بنا به الگوی مورد علاقه فیلمساز یعنی فیلمفارسی و فیلم هندی به موزیک ویدئو نزدیک‌تر است تا سینما. هیچکاک جمله معروفی در مورد اهمیت کارگردانی در سینما دارد: «اگر در فیلمی صدا را حذف کنید باز هم باید بتواند حرفش را بزند.» از این منظر سلام بمبئی یک بازنده تمام عیار است (البته اگر زیرنویس فارسی فیلم را هم به حساب نیاوریم) چون تمام روایت داستان‌اش وابسته به مونولوگ است و تمام حس و حالش وابسته به موسیقی.

به مسئله فروش فیلم بازگردیم. هر فیلمی در سینما ناخواسته یا هدفمند اثری بر بینندگانش می‌گذارد. اثر نگاه سطحی سلام بمبئی به مفهوم عشق بی‌شک تأثیر چندان مطلوب بر فضای جامعه و مخاطبان فیلم نخواهد گذاشت. پیرامون نگرش فیلمساز دو نظریه قابل بررسی است. اول آنکه فرض کنیم نگاه کارگردان به عشق و رابطه زن و مرد برخواسته از دل جامعه و شبیه‌سازی از روابط موجود در جامعه است و فرض دوم آنکه این نگاه را حاصل برداشت ناقص سازنده اثر از وضع موجود دانست. ارتباط گسترده مخاطب را اگر صرفاً به پای مؤلفه‌هایی چون بازیگر محبوب و گذر از خط قرمزها نگذاریم می‌توان حدس زد که جامعه در یک معنای عام علاقه نسبی به برداشت‌های سطحی و قابل هضم از مفاهیم پیچیده دارد تا هم نیازهای خود را رفع کند و هم وقتی برای تفکر به پرسش‌های بنیادین تلف نکند. با این حدس تفاوتی نمی‌کند که کدام فرض درست است، برداشتی که مخاطب از اثر می‌کند و راهکاری که مخاطب برای جذب مخاطب و بازگشت سرمایه برگزیده است کاملاً منفعت دو طرف را در بر می‌گیرد. باید پذیرفت که مسئله ریشه‌ای تر از آن است که بتوان امیدوار بود پرفروش‌ترین فیلم سینمای ایران اثری از اصغر فرهادی باقی بماند. تاریخ ثابت کرده است که نگاه سطحی، مقتدرانه در صف اول جذب مخاطب قرار گرفته، می‌گیرد و خواهد گرفت

 

 

خلاصه داستان:

علی ( محمدرضا گلزار ) پسر جوانی است که در هندوستان به همراه دوستش ( بنیامین بهادری ) در رشته پزشکی تحصیل می کند. همکلاسی علی دختر جوانی به نام کاریشما ( دیا میرزا ) است که یکبار بطور اتفاقی ماشینش سر راه خراب شده و علی ماشین او را تعمیر می کند و همین مسئله باعث صمیمیت آنها می شود و...

 

کارگردان

قربان محمدپور : متولد سال 1349 در شهر لاهیجان و فارغ التحصیل کارگردانی سینما از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر است. محمدپور پیش از آنکه فعالیتش را به عنوان کارگردان آغاز نماید، فیلمنامه های کمدی نظیر « خروس جنگی » و « داماد خجالتی » را نوشته بود. آخرین اثر او در مقام کارگردان فیلم « آنچه مردان درباره زنان نمی دانند » بود که محصول سال 1392 می باشد. « سلام بمبئی » چهارمین ساخته قربان محمدپور محسوب می شود.

 

درباره فیلم « سلام بمبئی » :

. « سلام بمبئی » با مقدمه ای آغاز می شود که طی آن پزشک جوان توسط دوست قدیمی اش متوجه موضوعی شده و به هندوستان باز می گردد و سپس کل مدت زمان فیلم در یک فلشبک از دید شخصیت اصلی داستان روایت می شود؛ روایتی که آشفته و پر ایراد است.

مشکل بزرگ فیلم که بیش از هر ضعف دیگر به چشم می آید، فیلمنامه اثر است که فستیوالی از اشتباهات ابتدایی نگارش یک اثر را در خود جای داده. به نظر می رسد فیلمنامه قربان محمدپور مستقیماً با الگوبرداری از آثار فیلمفارسی سالهای دور سینما و البته فیلمهای دهه ی 70 و 80 سینمای هند به رشته نگارش درآمده چراکه اغلب فرمول های فیلمسازی به کار رفته در این اثر، منطق روایی آن سالهای سینما را به همراه دارد.

فیلمساز بهترین راه برای آشنایی دو شخصیت اصلی را مطابق کلیشه های ژانر عاشقانه سینما با خرابی ماشین دختر و از راه رسیدن پسر برای تعمیر آن آغاز می نماید و سپس جرقه های علاقه این دو در ادامه بی آنکه مقدمه و دلیل مشخصی برای آن ذکر شود، با همین تعویض لاستیک شعله ور می گردد. در ادامه ، دخترک بر اثر یک اتفاق ناخوشایند با انبوهی از بیماریهای روحی سر از بیمارستان در می آورد اما چند روز بعد صحیح و سالم، خوشحال و خندان، با عاشق پیشه داستان همراه می شود تا داستان ادامه پیدا کند و دیگر لحظات عجیب و غریب فیلم از راه برسد.

فیلمنامه « سلام بمبئی » بی آنکه کوچکترین منطق روایی در آن به چشم بخورد، سرشار از لحظات خام عاشقانه است که فیلمساز به جای تلاش برای ایجاد موقعیت هایی که باعث باور عشق شخصیت ها شود، آن را با استفاده از تصاویر جذاب هندوستان و موقعیت های عاشقانه ای که اغلب شبیه به متدهای کلیپ های عروسی می باشد پُر کرده تا به این ترتیب تماشاگر مجذوب تصویر گردیده و خیلی به محتوا فکر نکند.اما این روش هم در مدت زمان کمی ضعف های اثر را پنهان می سازد و تداوم بکارگیری آن پس از مدتی طاقت تماشاگر را هم طاق می نماید.

 

ضعف های « سلام بمبئی » هر چه که دقایق فیلم افزایش پیدا می کند، بیشتر به چشم می آید. در اواسط فیلم که دیگر عاشقانه داستان شکل گرفته و می بایست مباحث فرعی مطرح شوند تا عشق آتشین این دو استحکامش را به رخ مخاطب بکشد، فیلم شخصیت های فرعی به شدت عجیب و مضحکی را وارد داستان می نماید که مشخص نیست با چه منطق و به چه دلیل قربان محمدپور حاضر به استفاده از آنان در داستان شده است.

شخصیت منفی اصلی داستان که خواستگار ثروتمند کاریشما می باشد، پرداختی به شدت دم دستی و مضحک دارد و به نظر می رسد حتی سینمای سالهای دور هندوستان نیز به راحتی آن را پس خواهد زد. استفاده از ویژگی های کلاسیک نظیر عینک زدن و موهای به آسمان افراشته و البته نحوه دیالوگ گفتن این شخصیت که مخاطب را به خنده وا می دارد، از جمله اتفاقاتی است که احتمالاً تا سالهای سال نمونه اش را نتوان در یک اثر سینمایی یافت. او ذاتی یکدست سیاه دارد و کوچکترین نشانی از انسانیت در وجود ندارد و تکلیفش هم با خودش مشخص نیست. حضور دو بادیگارد همیشگی در سمت چپ و راست او به انضمام سیگار برگی که گوشه لبش نقش بسته، از او تصویری رویایی از پرداختی کاریکاتوری ارائه داده است!

در کنار این شخصیت منفی اَبَرکلاسیک، شخصیت برادرِ کاریشما نیز در داستان وجود دارد که رفتارها و حماقت هایی که او از خود به نمایش می گذارد را حتی درآثار دانشجویی نیز نمی توان یافت.است. او فرد بالغی است اما کوچکترین نشانی از بلوغ در رفتارش به چشم نمی خورد. در تمام طول داستان حماقت مطلق را ضمیمه رفتارش می نماید و جملاتی بر زبان می آورد که مخاطب بالغ سینما را انگشت به دهان وا می دارد. بده بستان های او با شخصیت منفی داستان نیز در نوع خود جالب و بامزه است.

فیلم همچنین دو شخصیت کاملاً اضافه و زائد با بازی بنیامین بهادری و همسرش شایلی محمودی دارد که مشخص نیست آیا عاملی جز افزایش فروش فیلم، در انتخاب آنان برای حضور در فیلم نقش داشته یا خیر. سکانس های حضور بنیامین بهادری به نظر می رسد که بیشتر به جهت معرفی همسرش ( که تسلط قابل تحسینی به زبان هندی دارد ) شکل گرفته چراکه کوچکترین تاثیری در تکامل خط اصلی داستان نداشته است. یکی از عجیب و غریب ترین لحظات فیلم زمانی است که علی و احمد موسیقی مشهور قدیمی ایرانی را در خیابان بازخوانی می نمایند و به یکباره شایلی محمودی آهنگی هندی را وارد آواز آنان می کند؛ این سکانس سپس به تکه هایی از فیلم « شعله » کات می خورد!

در کمال تعجب، تدوین « سلام بمبئی » نیز اشکلات پایه ای عجیب و غریبی دارد که امروز کمتر می توان آن را در یک اثر حرفه ای مشاهده نمود. بُرش هایی که فیلم به اتفاقات مختلف فیلم می زند اغلب ناهماهنگ و بی موقع هستند و در بدترین مورد آن، هنگامی که علی در حال سخنرانی مهم برای پدرِ کاریشما است و در لحظات اوج این سخنرانی قرار دارد، تصویر به شکل عجیب و آماتورگونه ای سیاه می شود و سپس سکانس دیگری از راه می رسد که کاملاً بی ربط به سکانس قبلی می باشد. چنانچه این مشکل از بابت اصلاحیه های احتمالی به وقوع نپیوسته باشد، می بایست گفت که تدوین فیلم کاملاً ناامید کننده است.

در بخش بازیگری، بازی قابل توجهی در فیلم به چشم نمی خورد. محمدرضا گلزار که پس از مدتها غیبت حالا با دو فیلم در سینما حاضر شده، در نقش علی همان گلزار همیشگی است و بخصوص در یک سوم پایانی اثر که نیازمند مشاهده احساسات عمیق در چهره او هستیم، وی کماکان بدترین تصویر را به مخاطب مخابره می نماید. بازیگر زن هندی نسبت به گلزار وضعیت به مراتب بهتری دارد اما او هم جز تکرار صدباره واژه « عاشقت هستم » بازی قابل توجهی از خود به نمایش نگذاشته است. بنیامین بهادری و همسرش شایلی محمودی نیز در چند نوبت مینی عاشقانه ای را در داستان رقم می زنند که حداقل کمیک است و تکلیفش با خودش مشخص.

« سلام بمبئی » ادامه روندی است که سینمای ایران با « من سالوادور هستم » رقم زده است یعنی استفاده از واژه " فیلم بین المللی " و همچنین بکارگیری چهره های مشهور برای ساخت فیلمی که کوچکترین قواعد فیلمسازی و محتوا در آن رعایت نشده است. اثر جدید قربان محمدپور نه یک اثر عاشقانه است و نه می تواند یک کمدی لذت بخش باشد. فیلم شباهتی کامل به آثار بی کیفیتی دارد که این روزها سر از شبکه نمایش خانگی در می آورند با این تفاوت که یک گلزار و هندوستان و دیا میرزا دارد که احتمالاً می بایست نفرات بسیاری را روانه سینما نماید. « سلام بمبئی » را باید نامه عاشقانه قربان محمدپور به سینمای فیلمفارسی و فیلم هندی دهه ی 70 و 80 عنوان کرد که حتی به آن آثار نیز پهلو می زند.

 

منتقد: دانیال حسینی-امتیاز 4 از 10

سلام بمبئی در سینمای ایران یک نمونهٔ ویژه است. همکاری با سینمای هند و تولید مشترک، همچنین استفاده از بازیگرانی چون محمدرضا گلزار و بنیامین بهادری کافی بود تا این فیلم را در مرکز توجه قرار دهد. با این اطلاعاتی که در پیش‌زمینهٔ ساخت فیلم وجود داشت و البته کارنامهٔ فیلم‌سازی محمد قربان پور، مشخص بود که فیلم با هدف فروش ساخته شده و البته این بار تمهیداتی اندیشیده شده تا مخاطبین بیشتری توجهشان به اثر جلب شود. واقعیت این است که در همه جای دنیا آثاری وجود دارند که با این هدف ساخته می‌شوند و گاهی در زمینهٔ مورد نظر خود موفق عمل می‌کنند، گاهی شکست می‌خورند. در هر صورت در مواجهه با فیلمی مانند سلام بمبئی که حتی قبل از نمایش به شکل‌های گوناگون هدف و انتظارات خود را نمایان کرده است ضروری نیست حرف‌هایی زده شود که خود سازندگان به خوبی آن‌ها را می‌دانند. حتی مخاطبان چنین فیلمی با انتظارات مشخصی به سینما می‌روند و نوعی توافق ناگفته در این رابطه شکل گرفته است. بنابراین سلام بمبئی قرار است در تمام ابعادش یک فیلم تجاری باشد که البته سینمای تجاری فرمول‌های خاص خود را دارد. این که فیلم چه فرمول‌هایی را به کار گرفته و چقدر در عملی کردنشان موفق بوده در ادامه ذکر خواهد شد.

Salam Mumbai (2016)ویژگی‌ای که مسئول بیشتر سر و صداهای فیلم بوده و در نام فیلم هم دیده می‌شود حضور در کشور هند است. خروج از ایران قبل از این فیلم هم بارها در سینمای ما دیده شده که به دلایل و انگیزه‌های مختلف به کار گرفته می‌شود. گاهی برای ساختن فیلم‌های فاخر که به بهانه‌هایی چون داستان‌های بین‌المللی یا نگاه اخلاقی جهان‌شمول دوربین به خارج از کشور برده می‌شود اما در اصل فقط راهی برای خرج کردن بودجه‌های کلانی است که در اختیارشان قرار گرفته و نمی‌دانند باید با آن چه کنند، گاهی هم برای مصارف تجاری که نمونهٔ متأخر آن به نام من سالوادور نیستم ابتدای سال به نمایش در آمد. در این حالت خروج از کشور امکانات بیشتری برای ایجاد جذابیت در اختیار فیلم‌ساز می‌گذارد از جمله دور زدن حجاب که پررنگ‌ترین و معمولاً مورد توجه ترین وجههٔ ماجراست. اما در صورت استفادهٔ مناسب از این امکان ویژگی‌های بصری کشورِ دوم و میزان حضور شخصیت‌ها و فرهنگ و حال و هوای آن در فیلم می‌تواند سودمند باشد و جذابیت‌های جدی تری را ایجاد کند. در این زمینه باید سلام بمبئی را موفق بدانیم چراکه حضور در هندوستان ضرورت داستانی فیلم است و بیشتر شخصیت‌های فیلم از مردم آن کشور انتخاب شده‌اند که زبان و فرهنگ متفاوت خود را دارند. نمی‌توان به قطع گفت فیلم نمی‌توانست در کشور دیگری ساخته شود. اما حس و حال عاشقانهٔ جاری در آن و رقص و آوازها رابطه‌ای با مکان برقرار کرده‌اند که در چنین سطحی از سینما کاملن راضی کننده است. چندین ترانه در لحظات عاطفی شاد و غمگین فیلم شنیده می‌شود که تعدادی هندی و تعدادی توسط بنیامین بهادری اجرا شده‌اند، هم‌نشینی ترانه‌ها با لحظات احساسی فیلم از همان فرمول‌هایی است که در سطح تجاری بامعنا عمل می‌کند و کیفیت سرگرم کنندگی را افزایش می دهد. البته این فرمول در اثری با اهداف متفاوت قطعن جور دیگری تعریف می‌شد ولی در چارچوب سلام بمبئی پذیرفتنی است به خصوص که پیوند با سینمای هندوستان هم در آن دیده می‌شود. فیلم از ویژگی‌های بصری هندوستان چندان بهره نمی‌برد، غیر از چند نما کنار ساحل که می‌توانست هر جای دیگری هم باشد و نماهایی از ساختمان دانشکده پزشکی، باقی سکانس‌ها یا داخلی است یا در مکان‌هایی فیلم‌برداری شده‌اند که خصوصیات بصری منحصربه‌فردی در خود ندارند. اما سیستم حمل‌ونقل هندوستان به خوبی در فیلم مطرح می‌شود و شوخی با تاکسی موتوری‌هایی که ریکشا نامیده می‌شوند در فیلم درآمده است.

)برای فیلمی با اهداف تجاری یکی از مهم‌ترین مؤلفه‌ها داستان‌گویی است که در این چارچوب با اولویت قرار دادن جذابیت و سرگرمی تعریف می‌شود. چنین تعریفی به معنای پذیرش احمقانه بودن داستان نیست بلکه یعنی واکاوی انگیزه‌های شخصیتی و تأمل کردن روی حوادث از چنین فیلمی انتظار نمی‌رود. اما نقطه گذاری‌های درست و منطق رویدادها به‌عنوان عناصر تعیین‌کننده ارزش داستان باقی می‌مانند. باید گفت داستان‌گویی سلام بمبئی با تکیه بر حداقل‌ها انجام شده است. هیچ تلاشی برای ایجاد پی‌رنگی تازه و خلاقانه دیده نمی‌شود. برای مثال آشنایی کریشما و علی در دانشگاه و با ردوبدل کردن جزوه‌های درسی آغاز می‌شود و بلافاصله در همان روز ماشین کریشما پنچر می‌شود و حضور یاری‌رسان علی و نگاه‌های عاشقانه‌اش داستان را پیش می‌برند. یا شوخی‌های بین علی و دوستش در رابطه با ارتباط او و دختر همسایه، که یک شوخی کلیشه‌ای برای فیلم‌های روایت شده در داخل کشور است و انتظار می‌رود فیلمی چون سلام بمبئی حداقل کلیشه‌های داخلی را تکرار نکند. برای مثال شوخی با زبان اگرچه کلیشه است ولی حداقل از امکانات حضور در کشور خارجی استفاده می‌کند و سطح بهتری از کمدی را برای فیلم می‌سازد. اکثر لحظات خنده‌دار فیلم هم پیرامون شوخی‌های زبانی شکل می‌گیرد. به طور کل نمی‌توان ارزش چندانی برای عناصر کمدی فیلم قائل شد.

درک نسبی‌ای از داستان‌گویی جذاب در فیلم دیده می‌شود و پایه‌های روایی آن جذابیت‌های اثبات شده‌ای را دارا هستند هرچند به شکل کلیشه‌ای. برای مثال آشنایی علی و کریشما خیلی زود با مانع روبه‌رو می‌شود که این مانع به شکل خودکشی کریشما در فیلم کار شده است. حضور تهدیدگر سورجان که با هر معیاری کلیشه‌ای ترین شخصیت فیلم است و به یک کمدی ناخواسته تبدیل شده، در شکل کلی‌اش حضور اشتباهی نیست و پیشرفت رابطهٔ کریشما و علی را با نوعی نگرانی همراه می‌کند. در نقاط تعیین کنندهٔ فیلم هم حضور او مسیر داستان را عوض می‌کند و تلاش شده با این شگرد از یکنواختی داستان عاشقانه جلوگیری شود. قرینه سازی جدا افتادن‌های دو شخصیت عاشق قصه از دیگر فرمول‌های موفق فیلم است هرچند منطق اجرایی ضعیفی دارند. یکی از مشکلاتی که در روایت خودنمایی می‌کند نگاه فیلم‌ساز به عناصر تعلیق ساز است. در فیلم‌های داخلی بارها شاهد این بوده‌ایم که شخصیت‌ها در مواجهه با خبر حامله بودن غافلگیر می‌شوند. گویی هیچ‌کس انتظار باردار شدن ندارد و به شکل کاملاً تصادفی ذرات معلق در هوا باعث شکل‌گیری نطفه شده‌اند! با این حال وقتی از فیلم‌های اجتماعی رئالیستی خودمان صحبت می‌کنیم می‌توان این بی خبری را در راستای ناآگاهی جنسی طبقهٔ پایین جامعه تحلیل کرد. اما در مواجهه با فیلمی که روایت‌گر عشق دو دانشجوی رشتهٔ پزشکی در خارج از کشور است استفاده از چنین شگردی جای تعجب دارد. گذشته از این، شکل رابطهٔ علی و کریشما و میزان پیشرفت آن به شکل واضح مشخص نیست برای مثال علی در ابتدای فیلم جوانی معتقد به اصول اخلاقی معرفی می‌شود و تا آخرین لحظهٔ دیدارش با کریشما، آن‌ها هنوز در خانه‌های جدا زندگی می‌کنند. نقطه گذاری رسمی‌ای هم در شکل رابطه‌شان وجود نداشته. در نتیجه معرفی کردن دختر او و کریشما در پایان فیلم بیشتر از آنکه برای علی غافلگیر کننده باشد برای مخاطب غافلگیر کننده است آن هم به دلایلی متفاوت.

 

پایان‌بندی فیلم متأسفانه جز نکات منفی آن تعریف می‌شود. کشتن شخصیت‌های داستانی برای خلق بار دراماتیک مضاعف همیشه یکی از دم دست‌ترین راه‌های ممکن است. خلق درام از اتفاقات ناگهانی و گل‌درشت نسبت به جزییات زندگی کار بسیار راحت‌تری است و در درصد بالایی از آثار، این اتفاق ناگهانی جایگاهی بسیار بی‌ربط به درام کلی فیلم دارد. نکته قابل توجه هم‌زمانی اکران این فیلم با دو اثر مدعی سینمای ماست به نام‌های "نیمه‌شب اتفاق افتاد" و "نفس" که اتفاقاً هر دو در پایان به چنین شگردی روی می‌آورند. مرگ شخصیت اصلی در نفس بهترین انتخاب نبوده بااین‌حال تناسب حداقلی‌ای را می‌توان در آن یافت. ولی در مورد فیلم دیگر هم این انتخاب بسیار بی‌ربط و دم‌دستی انجام شده است. به طور کل وقتی این آثار مدعی بیان رئالیستی و اجتماعی دست به دامن چنین شگردی می‌شوند به فیلمی که هدفی جز سرگرم کردن مخاطب در سر ندارد نمی‌توان خرده گرفت. سلام بمبئی در میان آثار تجاری ما، اتفاق ناگواری نیست و با کمی اغماض می‌توان ارزیابی مثبتی از آن داشت اما سینمای ایران هنوز راه زیادی تا رسیدن به فرمول‌های صحیح سرگرمی در پیش دارد و سلام بمبئی در سالی که شاهد رونق دوبارهٔ سینما بودیم می‌تواند یک نقطه شروع باشد.

 

سلام بمبئی: لکه ننگی در تاریخ فیلم فارسی

ساناز رمضانی

 

 

بگذارید یک‌راست بروم سر اصل مطلب. «سلام بمبئی» بدترین فیلمی است که از ابتدای سال تاکنون دیده‌ام. البته این بی‌لطفی در حق فیلم‌های دیگری است که شاید خیلی دوستشان نداشته‌ام یا به‌کل زیر سؤال بردمشان. چرا که آن فیلم‌ها هرچقدر هم ضعیف در نهایت یک تلاش ناموفق، یک تئوری غلط از آب درآمده بودند. «سلام بمبئی» یک توهین سینمایی است؛ توهین به ذات سینما. این‌همه تبلیغ و تیزر، شمارش معکوس برای آغاز اکران، افتتاحیه با بلیت سیصد هزارتومانی، برای چنین فیلمی، نه‌تنها توهین به شعور و سلیقه مخاطب است که یک توهین به ذات سینما نیز هست چرا که سلام بمبئی اساساً در حوزه سینما جای نمی‌گیرد.

«سلام بمبئی» بیشتر یک فیلم تبلیغاتی خوش و آب و رنگ است که در حلقه‌ای از تکرار و کلیشه اسیرشده است. مثل نوار کاست‌های قدیمی که در دستگاه جمع می‌شدند و روی یک‌تکه از آهنگ می‌ماندند. «سلام بمبئی» هم به همان میزان هم اعصاب‌خردکن است. اصلاً چگونه می‌توان چیزی را که فیلم نیست، سینما نیست را با تئوری‌های مرسوم سینمایی تحلیل کرد. اصلاً «سلام بمبئی» چه چیزی برای تحلیل دارد؟ اقتباسی از نازل‌ترین و زردترین رمان‌های عاشقانه که کلی خرج ‌برداشته و کلی سروصدا کرده را چرا باید تحلیل کرد؟ گفتم اقتباس، حرفم را پس می‌گیرم، در اقتباس جوهره‌ای هنری وجود دارد. «سلام بمبئی» هیچ‌چیز ندارد. مشابهش در سینمای هند زیاد است، البته با استانداردهای بالاتر و ویژگی‌های سینمایی بهتر. «سلام بمبئی» از فیلم فارسی‌های ایرانی هم نازل‌تر است. اگر می‌شد یک فیلم فارسی را در زمان تولیدش، ظرف زمانش بررسی کرد و از آن گذشت «سلام بمبئی» هیچ جایی در سینمای امروز ایران ندارد.

«سلام بمبئی»فقط یک اتلاف هزینه و وقت است؛ چه درزمینهٔ ساخت و تولید و چه درزمینهٔ پخش و ارتباط با مخاطب. چرا باید ده هزار تومان پول بلیت داد و ۹۰دقیقه در سالن سینما نشست تا این حجم از بیهوده‌کاری و سمبل‌کاری را تماشا کرد؟ بهتر نیست یک فیلم هندی خوش‌ساخت را با کمترین هزینه تهیه کرد و در خانه دید؟

فیلم که شروع می‌شود بازی بد گلزار خنده‌دار به نظر می‌رسد، اما ماجرا که جلوتر می‌رود و چند سکانس بعدی را می‌بینیم می‌فهمیم کارگردان سعی کرده از بنیامین بهادری بازی بگیرد و وقتی به‌وضوح ناامید شده به نماهای اورشولدر و دیالوگ‌های کوتاه بسنده کرده است. با ورود داستان به هند و به صحنه آمدن بازیگران هندی که دائماً در حال تپق زدن هستند بازی گلزار و بهادری قابل‌قبول به نظر می‌رسد و آیا این نهایت فاجعه نیست؟ اصلاً این مد جدید از کجا آمده که یک گروه سینمایی کلی خرج کنند و بروند یک کشور خارجی و فیلمی مشترک بسازند که نتیجه‌اش چیزی بسیار ضعیف‌تر از استانداردهای معمول فیلم‌سازی دو کشور است؟ واقعاً نمی‌شد این داستان را در ایران و بین دو شهر تعریف کرد؟ کاربرد دراماتیک هند و بازیگران هند جز بازسازی نوستالژی فیلم هندی چه بوده است؟ دیالوگ‌های مسخره و یک‌جمله‌ای در تمام فیلم جریان دارد که احتمالاً ناشی از عدم تسلط بازیگران به زبان انگلیسی و هندی بوده است؛ یعنی در هر موقعیتی ساده‌ترین جمله برای واکنش به اتفاقات در جریان فیلم انتخاب‌شده است که مسلماً نمی‌تواند بار دراماتیکی لازم را همراه داشته باشد.

چگونه می‌توان در مورد چنین فیلمی به تدوین و فیلم‌برداری اشاره کرد وقتی ساده‌ترین و کلیدی‌ترین اجزا نه‌تنها در خدمت داستان نیستند بلکه مانند عضوی اضافه خودنمایی می‌کنند؟ موسیقی و رقص و آوازی که قرار است حال و هوای فیلم را منتقل کند بیشتر باعث سردرد می‌شود.

شخصیت بدمن فیلم آن‌قدر کلیشه‌ای است که در ضعیف‌ترین فیلم‌های هندی هم دیده نمی‌شود. اصلاً نیمی از شخصیت‌ها اضافه و سرگردان به نظر می‌رسند. فیلم‌نامه نه دراماتیک است نه ساختار درست و درمانی دارد. از همه هم جالب‌تر زیرنویس‌های فیلم است که کاملاً با دیالوگ‌های بازیگران متفاوت است. نقص فیلم‌نامه در این قسمت‌ها بیش از همه به چشم می‌آید و بیننده را سرگردان می‌کند که کارگردان درواقع چه می‌خواسته بگوید. سکانس‌های ابتدایی فیلم که خیلی خنده‌دار است. وقتی دانشجویان رشته پزشکی سر کلاس نشسته‌اند و استاد درباره قلب صحبت می‌کند؛ ساده‌ترین و ابتدایی‌ترین اطلاعات به عنوان دروس تخصصی رشته پزشکی ارائه می‌شود و از بیننده انتظار دارند این فضا را باور کند. شخصیت گلزار که قرار است فردین ماجرا باشد لکه ننگی است بر هرچه شخصیت فردینی که در تاریخ سینمایمان دیده‌ایم. نه بکر است و نه جذاب. صرف انتخاب گلزار و چشم‌نوازی‌اش باید عاشقش شد و این شاید برای دخترهای تینیجر و دبیرستانی جذاب باشد اما نمی‌تواند به‌تنهایی مخاطبان حرفه‌ای‌تر سینما را جذب کند.

چگونه می‌توان در مورد چنین فیلمی به تدوین و فیلم‌برداری اشاره کرد وقتی ساده‌ترین و کلیدی‌ترین اجزا نه‌تنها در خدمت داستان نیستند بلکه مانند عضوی اضافه خودنمایی می‌کنند؟ موسیقی و رقص و آوازی که قرار است حال و هوای فیلم را منتقل کند بیشتر باعث سردرد می‌شود. حداقل فیلم‌های هندی و بالیوودی فقط سروصدا ندارند و سکانس‌های رقص و آوازشان حساب‌شده و دراماتیک هستند. این عین نزول است در کیفیت فیلم‌سازی. جایی که موضوعات فرهنگی و اجتماعی خودمان موضوع کار کارگردان‌های بزرگ می‌شود و کارگردان‌های فیلم اولی هرروز شگفتی می‌آفرینند، چه نیازی به پناه بردن به سینمای هند و شاخصه‌های آن است؟ پاسخ ساده است. عدم توانایی گروه فیلم‌سازی باعث شده با صرف یک هزینه کلان و سروشکل دادن به آنچه قرار است فیلم باشد مخاطبان را گول می‌زنند و آن‌ها را به سالن سینما می‌کشانند. فیلم در هند می‌گذرد و ما تا آخر فیلم هم هیچ نشانه‌ای از فرهنگ و سبک زندگی مردم هند به دست نمی‌آوریم. وقتی انتخاب لوکیشن به عنوان اولین قدم فیلم‌ساز در جهت تولید یک اثر هنری این‌قدر بی‌ذوق و سلیقه هدررفته است دیگر نمی‌توان راجع به بقیه ابعاد سینمایی این اثر صحبتی کرد.

_n«سلام بمبئی»فقط یک اتلاف هزینه و وقت است؛ چه درزمینهٔ ساخت و تولید و چه درزمینهٔ پخش و ارتباط با مخاطب. چرا باید ده هزار تومان پول بلیت داد و ۹۰دقیقه در سالن سینما نشست تا این حجم از بیهوده‌کاری و سمبل‌کاری را تماشا کرد؟ بهتر نیست یک فیلم هندی خوش‌ساخت را با کمترین هزینه تهیه کرد و در خانه دید؟ البته فروش یک‌میلیاردی این فیلم در نخستین روزهای اکرانش چیز دیگری می‌گوید. گرچه باید صبر کرد و دید وقتی تب‌وتاب این‌همه تبلیغ و پوستر و شمارش معکوس بخوابد فروش فیلم چگونه خواهد بود؛ اما اگر این روند ادامه پیدا کند فقط باید تأسف خورد به حال فرهنگ و هنر این کشور و بلایی که بر سر سلیقه مخاطبان آمده است. شاید تنها فایده«سلام بمبئی» این باشد که می‌تواند به عنوان یک مطالعه آسیب‌شناسی مورداستفاده محققان سینمایی قرار بگیرد. وگرنه «سلام بمبئی» جز عصبانی کردن مخاطب هوشیار و جدی سینما خاصیت دیگری ندارد.

 

 فراستی: «سلام بمبئی» مبتذل، توهین آمیز و ضدسینماست/ صلح جو: «سلام بمبئی» پاسداشت عشق و احساس است!

 

 

فراستی

سینماپرس: مسعود فراستی بیان داشت: فیلم مبتذل، توهین آمیز و ضدسینماست. اینکه ما در شرایطی قرار داریم که مردم ما مجبورند به تماشای اینچنین فیلمی بی اصول، ماقبل سینما، کارگردانی، بازیگری و فیلمنامه بروند، باید به فکر فرو رویم. من با شادی مردم و فیلم سرگرم کننده ساده و بی ادا اطوار مخالف نیستم اما «سلام بمبئی» هم به فیلم فارسی بدهکار است و هم به فیلم هندی! این فیلم به بدترین شکل از نیاز عشق، احساس و عاطفه مردم سواستفاده می کند.

به گزارش سینماپرس، برنامه سینمایی «هفت» در بامداد شنبه 9 بهمن ماه با موضوع بررسی تاثیر جشنواره فیلم فجر بر سینمای ایران روی آنتن زنده شبکه سه سیما رفت.

  «هفت» در بخش انتهایی خود باحضور مسعود فراستی و طهماسب صلح جو به نقد فیلم سینمایی «سلام بمبئی» پرداخت. صلح جو در ابتدای این میز نقد گفت: پس از سال ها این اتفاق برای من افتاد که به سینمایی برای دیدن فیلم «سلام بمبئی» رفتم و در سالنی لبالب از آدم نشستم و همه با هم به پرده سینما خیره شدیم و فیلم دیدیم. من به این سینما می گویم. چون بسیاری از فیلم ها را این سالها می بینیم که به تعداد انگشتان دست نمی رسد، این سینما نیست. اما من سینما را مثل تماشای «سلام بمبئی» لبالب از جمعیت می بینیم.

 

  فراستی: «سلام بمبئی» مبتذل، توهین آمیز و ضدسینماست

 در ادامه مسعود فراستی بیان داشت: فیلم مبتذل، توهین آمیز و ضدسینماست. اینکه ما در شرایطی قرار داریم که مردم ما مجبورند به تماشای اینچنین فیلمی بی اصول، ماقبل سینما، کارگردانی، بازیگری و فیلمنامه بروند، باید به فکر فرو رویم. من با شادی مردم و فیلم سرگرم کننده ساده و بی ادا اطوار مخالف نیستم اما «سلام بمبئی» هم به فیلم فارسی بدهکار است و هم به فیلم هندی! این فیلم به بدترین شکل از نیاز عشق، احساس و عاطفه مردم سواستفاده می کند.

 

  صلح جو: «سلام بمبئی» در عین تراژدی بودن، پاسداشت عشق و شادی ست

 صلح جو افزود: من این چنین نمی بینم و به نظرم اینقدر مبتذل نیست. این فیلم برای مردم ساخته شده و عشقی که در جامعه و زندگی دارد ثانویه و ممنوعه می شود، برای من باز می آفریند. نمی فهمم چرا باید از واژه مستهجن و مبتذل برای این فیلم استفاده کرد؟ وقتی فیلمی چنین احساسات پاک انسانی را یادآور می شود، سینماست. این فیلم در عین تراژدی بودن، پاسداشت عشق و شادی ست.

فراستی در پاسخ بیان داشت: من هم از سرگرمی و هم از شادی مردم دفاع می کنم و اگر سینما به این سو برود، روشن است من خشنود می شوم. خیلی ها از عشق حرف می زنند، اینکه چگونه از عشق حرف می زنند، مسئله ماست. می توان عشق را به بهترین شکل ممکن گفت و می توان به مبتذل ترین و بدترین شکل ممکن گفت. فیلم از عشق سواستفاده می کند و من چیزی از پاکی نمی بینیم. من در «سلام بمبئی» هیچ لحظه عاشقانه ای نمی بینم. هیچ حس دوست داشتن عاشقانه نمی دهد. پس صرف حرف زدن از عشق، فیلم عاشقانه خلق نمی کند.

 

  فراستی: عشق «سلام بمبئی» توهین آمیز است

 این منتقد در ادامه بیان داشت: عشق «سلام بمبئی» توهین آمیز است. هیچ استدلای در حرف تو نیست، جز این استدلال قدیمی و نخ نما که فیلم فروخته است. فیلم یک گلزار دارد که محبوبیتش را در دختران می دانیم. آواز و عشق هم که دارد و بدیهی است می فروشد. شما یک متر فروش را می گذارید و می گویید اینقدر فروخته است و می گویی قصه عشق است. این عشق نیست. از این ساده تر هم می شد عاشق شد، اما این عشق نیست.

صلح جو پاسخ داد: هرکسی با نگاه خودش عشق را مطرح می کند. من این فیلم را از زاویه نگاه کارگردان نمی بینم، فیلم را از زاویه نگاه تماشگر می بینیم. عده ای موافق و عده ای مخالف فیلم اند و این طبیعی است. اما وقتی فیلمسازی با هزینه 7-8 میلیارد یک فیلم تولید می کند و علی رغم تبلیغ تلویزیونی آنچنانی و دعوت اهالی رسانه و مردم برای تبلیغ فیلمش، اما کسی فیلمش را نمی بیند، اما این فیلم موفق می شود تماشاگر را جذب کند، یعنی موفقیت. این فیلم با تماشاگرش برای من کامل می شود. من حس مخاطبان را می سنجم. اگر فیلم نمی فروخت، من هم صدا با تو بودم. «سلام بمبئی» فیلمی سرراست و صادقانه است که تماشاگر را با اصل خود آشنا می کند و این ارزشمند است.

 

  صلح جو: مزیت «سلام بمبئی» فیلم فارسی بودن آن است!

این منتقد سینما افزود: فیلم برخوردار از فرهنگ است و یکی از خوبی هایش این است که فیلم فارسی است و این اصلا تحقیر نیست. کاش بفهمیم سینما ارزشش در چیست؟ کسی که اولین رمان را یا قصه را نوشته حتما به این فکر می کرده که من برای کسی می نویسم که حتما سواد دارد تا بتواند کتاب را بخواند. بنابراین درباره مخاطبش سویه دارد. ولی اولین کسی که اولین فیلم را ساخته اصلا به این فکر نکرده که برای افراد فرهیخته فیلم می سازم. یعنی برای تمام مردم فیلم ساخته است. سینما در جای خود در زمان های مختلف با تماشاگران خود است که معنا پیدا می کند، والا بی معنی ست.

فراستی در ادامه پاسخ داد: فیلم فارسی از نظر من تحقیر است. چون مطلقا نه سینماست نه فارسی. من هم قبول دارم که سینما بدون مردم معنا ندارد. هر هنری غیر از سینما، منتظر مردم است اما سینما مردم را به سمت خود می کشاند. این معنی اش توجیه استقبال مردم از یک چیز سطحی آبکی نابلد، کاسب کار و ریاکار نیست و اگر اینجوری پیش برویم باید فیلم فارسی های قبل از انقلاب را روی سر خود جای دهیم.

نهیاتا صلح جو بیان داشت: سینمای ما از زمانی دچار این بحران شد که با همین حرف های نخبه گرایانه از مردم جدا شد.

 

برنامه سینمایی «هفت» با اجرا و سردبیری بهروز افخمی هر هفته جمعه شب ها روی آنتن زنده شبکه سه سیما می رود.

 

 

نقد فیلم سلام بمبئی, Salam Mumbai, فیلم فارسی یا فیلم هندی

باور اینکه چگونه یک فیلم در این درجه از سخیف بودن می تواند به این اندازه مورد استقبال و هجوم حواشی قبل از اکران قرار بگیرد کمی سخت است.

فیلم سلام بمبئی به کارگردانی و فیلمنامه نویسی قربان محمدپور به شدت یک اثر پاپ کورنی است و شاید کمی کمتر از آن و همانند دیگر آثار او همچون فیلم شیر و عسل عقبگردی است به فیلم فارسی های ضعیف قبل از انقلاب که اینبار روایت داستان آن رنگ و رو و حال و هوای سینمای سطحی دهه هفتاد هند را نیز به خود گرفته است.

مشکل اصلی فیلم سلام بمبئی فیلمنامه پر نقص و ضعیف و پر ایراد آن است که در پس روایت آن هیچ منطقی به چشم نمیخورد.

فیلم سعی دارد یک مثلث عشقی میان علی با بازی محمدرضا گلزار و کاریشما با بازی دیا میرزا و یک بدمن بسیار مضحک و پرداخت نشده با بازی گلشن گروور بسازد اما در رسم حتی یک ضلع آن هم ناموفق مانده است.

 

تصور کنید عشق میان علی و کاریشما در ساده ترین و کودکانه ترین نوع روایتی خود یعنی پنچر شدن لاستیک ماشین کاریشما و پیدا شدن سر و کله علی در قالب یک منجی و عاشق شدن این دو به تصویر در می آید!

متاسفانه قربان محمدپور در ساخت شخصیت ها و پرداخت آنها هیچ توجه و ظرافتی به خرج نداده است؛ در جایی از فیلم بظاهر کاریشما خودکشی کرده است و او را روی تخت بیمارستان می بینیم و در سکانس بعدی درعین ناباوری او سوار بر ماشین خود شده و سر راه علی قرار می گیرد و با شیطنت دخترانه او را سوار کرده و خوشحال به دانشگاه میروند!

و یا در تصویر دیگری محمدرضا گلزار و بنیامین بهادری و همسرش شایلی معمولی در حال همنوایی و خواندن یک موسیقی ایرانی و قدم زدن در وسط خیابان میبینیم و به یکباره کات و بدون هیچ منطقی قسمتهایی از فیلم شعله پخش میشود!

فیلم مملو است از صحنه ها، شخصیت ها، موقعیت ها، و دیالوگهای بی ربط و اضافی که نه تنها منطقی در به تصویر کشیدن آنها نمی بینیم بلکه با حذف آنها کوچکترین خدشه ای به کلیت اثر وارد نخواهد شد؛ بطور مثال حضور زائد و بی دلیل و بازی بسیار ضعیف بنیامین بهادری و همسرش شایلی معمولی چیزی جز معرفی این زوج ( که به تازگی ازدواج کرده اند) نمی تواند داشته باشد.

بازی محمدرضا گلزار نیز متاسفانه فاقد هرگونه احساس است گویی او همان گلزار فیلم توفیق اجباری است که دیالوگ های عاشقانه بر زبان جاری کرده است.

 

در پایان باید گفت فیلم سلام بمبئی چیزی جز نشان دادن تصاویر کارت پستالی از سرزمین هزار و یک رنگ هند و تجربه ساخت محصولی مشترک میان دو کشور نداشته است.

 

 

 

چند نکته درباره فیلم سلام بمبئی / آیا سلام بمبئی رکورد فروشنده را در گیشه خواهد زد؟

  در اینجا سعی خواهد شد به چند نکته در مورد فیلم سلام بمبئی در حالی اشاره  کنیم که شامل نقد آن نشود و به قصه فیلم نیز وفادار بمانیم.

نکته اول : فیلم سلام بمبئی از نظر شکل، فرم ، ساختارو حتی درام کاملا هندی است تا جائی که حس خواهید کرد که قربان محمدزاده بیشتر نویسنده است و کارگردانی فیلم را یک فرد هندی به عهده دارد اما با کمی دقت در کارنامه محمدزاده متوجه می شویم که او اصولا نگاهش به فیلمسازی نگاهی هندی است

نکته دوم: وقتی به "فیلم هندی" اشاره می کنیم منظور فیلم های هندی سی سال پیش است و سینمای هند دهه های دور و حال حاضر بالیوود در زمینه فیلمسازی آثار خوبی  فوق  داشته، دارد و هرسال می توانیم در لابه لای "فیلم هندی" ها کار هائی محکم و قابل توجه نیز پیدا کنیم.

نکته سوم: ازنکات دیگری که در سلام بمبئی می بینید اینکه فضا سازی کشور هند و چند نمائی که از ایران در آن می بینیم تصویری است سوا شده از این دو کشور که شباهت چندانی به بمبئی و یا تهران ندارد و البته بد هم نیست. در حقیقت نقطه ی مقابل سیاه نمائی این بار سفید نمائی در حدی است که لوکیشن اصلی در حقیقت مدینه فاضله است

مجید میرفخرائی طراح صحنه و لباس مطرح سینمای ایران درباره ی تجربه سلام بمبئی به خبرگزاری ایسنا می گوید:" سینمای هند به شدت حرفه‌ای است و ای کاش سینمای ما اگر نمی‌خواهد از هالیوود الگوبرداری کند از بالیوود برای ساخت آثارش الگو بگیرد.

وی افزود: در آنجا آنچنان همه قوانین قوی بود که شما را موظف می‌کند از کادر هندی در ساخت و فیلم سینمایی استفاده کنید به این دلیل به سادگی نمی‌توانید فعالیت کنید و اگر قصد همکاری با آنها را داشته باشید اول باید اجازه کار بگیرید.

میرفخرایی گفت: زمانی که تمام عوامل و در کل صنعت فیلمسازی حرفه‌ای و جدی کار کنند به عنوان صنعتی پولساز به آن نگاه خواهد شد و بهره برداری بسیار مثبتی صورت میگیرد. وی ادامه داد: یکی دیگر از خصوصیات سینمای هند دارا بودن سندیکا و فرم‌های مالی مشخص است که بواسطه آن نمی‌توان به کسی اجحاف و حق او را پایمال کرد.

وی در خصوص کیفیت و نقد فیلم سلام بمبئی گفت: این فیلم به علت داشتن سوپراستار ایرانی و هندی، جذابیت‌های خاص و بهره بردن از تمام خصوصیات یک ملودرام می‌تواند تماشاگران ایرانی و هندی را در سطح گسترده جذب کند و در کل می‌توان گفت تمام ویژگی یک فیلم پرفروش را دارد.

همچنین افزود: امیدوارم با ساختن این فیلم به صورت مشترک با هند شروع خوبی برای کارهای مشترک بعدی باشد اما سینمای ایران در کارهای مشترک به جز موارد استثناء برخورد مناسب و حرفهای ندارد. محمدرضا گلزار, بنیامین بهادری و همسرش و دیا میرزا بازیگر زن هندی از بازیگران اصلی فیلم می باشند.

نکته چهارم:داستان فیلم سلام بمبئی یک ملودرامی عاشقانه است که در دو زمان حال و گذشته با فاصله ی  ده ساله روایت می شود. داستان عشق علی محمدی (محمدرضا گلزار) به یک یک دختر هندی متمول (دیامیرزا)  که هر دو دانشجوی پزشکی هستند و دختر پیش از این نامزد مرد پولداری بوده و همین عشق این دو را دچار مشکلاتی می کند و ...

نکته پنجم: دیامیرزا گرچه در این فیلم جایگزین بزرگترین سوپراستار زن هند (آشواریا رای باچان) می شود اما بهترین بازی در سلام بمبئی به او تعلق دارد که بیننده را کاملا راضی می کند.در این فیلم "پونم" از ستاره ی مطرح دهه هفتاد سینمای هند نیزبازی می کند.

نکته ششم:عمده ی  دیالوگ های فیلم به زبان انگلیسی است . در حقیقت زبان ساده ی انگلیسی که در هند رایج است و بازیگران هندی و ایرانی بنا به شرایط به زبان  مادری صحبت می کنند.

نکته هفتم: آهنگ تیتراژ فیلم سلام بمبئیبه  دو زبان هندی و فارسی خوانده شده  که بنیامین بهادری خواننده آن است.

نکته آخر : با توجه به ذائقه مردم و نگاهی به فروش فیلم ها در چند سال اخیر به نظر می رسد که این فیلم با مخاطب عامی که خواهد داشت پتانسیل این را دارد که حتی رکورد فیلم فروشنده را جا به جا کند.

.

منابع

http://www.zoomg.ir/2016/12/19/156311/hello-mumbai-review/

http://moviemag.ir/cinema/movie-reviews/iran/16123-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%85%D8%A8%D8%A6%DB%8C

http://www.naghdefarsi.com/iran-movie-review/16934-hello-mumbai-salam-mumbai.html

http://blog.namava.ir/salaam-bombay-review/

http://cinemapress.ir/news/82585/%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%85%D8%A8%D8%A6%DB%8C-%D9%85%D8%A8%D8%AA%D8%B0%D9%84-%D8%AA%D9%88%D9%87%DB%8C%D9%86-%D8%A2%D9%85%DB%8C%D8%B2-%D9%88-%D8%B6%D8%AF%D8%B3%DB%8C%D9%86%D9%85%D8%A7%D8%B3%D8%AA-%D8%B5%D9%84%D8%AD-%D8%AC%D9%88-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85

https://www.salamcinama.ir/post/57dacj32rnxw1k0/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D9%85%D8%A8%D8%A6%DB%8C-salam-mumbai-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%DB%8C%D8%A7-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%87%D9%86%D8%AF%DB%8C

تغییر زندگی ارامنه اصفهان در آینه عکس‌های هولتسر

تغییر زندگی ارامنه اصفهان در آینه عکس‌های هولتسر

 اصفهان امروز- ورگینه میرزاخانیان:

.

http://www.alikonline.ir/fa/news/culture-and-art/item/2969-تغییر-زندگی-ارامنه-اصفهان-در-آینه-عکس‌های-هولتسر

.

ارنست هولتسر، مهندس آلمانی است که در دوران ناصرالدین‌شاه قاجار از طرف دولت انگلیس به اصفهان فرستاده و در تلگرافخانه این شهر مشغول به کار شد. او بعد از 12 سال کار در این تلگرافخانه با یک زن ارمنی ازدواج کرد و در اصفهان ماندگار شد. هولتسر در سال 1911 فوت کرد و در قبرستان ارامنه اصفهان به خاک سپرده شد.

او عکس‌های زیادی از اصفهان و ارامنه ساکن در آن گرفت و گنجینه عکس‌ها و یادداشت‌هایش پس از مرگ او به دست دخترش رسید که آنها را با خودش به تهران برد. این گنجینه بعداً توسط نوه هولتسر به آلمان راه پیدا کرد. در سال 1969 این گنجینه، تصادفاً باز شد و خانواده هولتسر، متوجه عکس‌های او شدند. عکس‌هایی که برای اولین بار در سال 1976 در اصفهان به نمایش درآمد.

بخشی از عکس‌های هولتسر، به مناسبت هفته نکوداشت اصفهان در کلیسای وانک نمایش داده شد. این عکس‌ها، مربوط به محله جلفا و منطقه ارمنی‌نشین اصفهان است و خانواده هولتسر، خانواده‌های ارمنی جلفا، عروسی‌ها و جشن‌های نامزدی، بانوان ارمنی، مدارس و دانش‌آموزان ارمنی‌های دوره قاجار، مراسم مذهبی ارامنه، راهبه‌ها، کشیش‌ها و اسقف‌های آن زمان، مکان‌هایی مثل دیر کاتارانیان و منظره‌هایی از جلفا در آن‌ها تصویر شده‌اند. این عکس‌ها جالب است و برای مثال نشان می‌دهد که در آن زمان، آپارتمان وجود نداشته، به‌طوری‌که هولتسر می‌توانسته از پشت‌بام خانه‌اش، کل منظره محله جلفا را در یک عکس به نمایش بگذارد.

از این عکس‌ها می‌توان به طرز زندگی ارامنه جلفا در زمان قاجار هم پی برد. این عکس‌ها نشان می‌دهد که 130 سال پیش، زن‌های ارمنی، لباس‌های سنتی می‌پوشیدند، زن‌های ارمنی روستای فریدن، لباس مخصوص به خودشان را داشتند و زن‌های جلفایی هم همین‌طور. معلمان و دانش‌آموزان آن زمان هم لباس‌های سنتی ویژه خود را داشتند. اکنون سبک پوشش ارامنه نسبت به آن روزها تغییر زیادی کرده، اما ارامنه هنوز مراسم مذهبی، عروسی و جشن‌های خود را به همان سبک‌های پیشین اجرا می‌کنند و شیوه اجرای این‌گونه آیین‌ها، با گذشته، تفاوت اندکی دارد و اصل مراسم فرقی نکرده است.

در گذشته در دیر کاتارانیان جلفا هم، راهبه‌ها حضور داشتند، اما اکنون در بین ارامنه، راهبه نداریم، گرچه این دیر همچنان پابرجا است. ازلحاظ سبک زندگی هم ارامنه تغییر کرده‌اند، برای مثال، در گذشته، کل خانواده از پدربزرگ و مادربزرگ تا نوه‌ها در یک خانه زندگی می‌کردند، ولی امروزه همه آن‌ها جدا از هم زندگی می‌کنند. خانه‌ها هم نسبت به گذشته تغییر زیادی کرده، خانه‌های قدیمی، حیاط‌های بزرگ داشته، ولی اکنون آپارتمان‌نشینی رایج شده است. ازلحاظ نوع تفریح هم در گذشته ارامنه به کلوپ‌هایی مثل کلوپ بیلیارد و تنیس می‌رفتند، کلوپ‌هایی که اکنون هم رایج است. ازنظر آموزشی و پرورشی هم فرهنگ ارامنه، تغییر کرده، برای مثال در گذشته، به دختران ارمنی در مدارس، ملیله‌دوزی و قالی‌بافی یاد می‌دادند، اما امروزه آموزش در مدارس ارامنه به سبک علمی نزدیک‌تر است

 

 

 

انتقاد پاپ فرانسیس از نام‌گذاری مادرهمه بمب‌ها

انتقاد پاپ فرانسیس از نام‌گذاری مادرهمه بمب‌ها

 .

http://www.alikonline.ir/fa/news/political/سیاسی/item/2967-انتقاد-پاپ-فرانسیس-از-نام‌گذاری-مادرهمه-بمب‌ها

.

به گزارش ایسنا، به نقل از خبرگزاری رویترز، پاپ فرانسیس، رهبر کاتولیک‌های جهان به انتقاد از اقدام ارتش آمریکا که بزرگ‌ترین بمب غیرهسته‌ای تولیدی خود را «مادر همه بمب‌ها» نامیده بود، پرداخت.

وی در ادامه خاطرنشان کرد: استفاده از واژه مادر امری است که نباید در نام‌گذاری یک سلاح کشنده صورت گیرد.

ارتش آمریکا چندی پیش بزرگ‌ترین بمب غیرهسته‌ای خود را موسوم به «مادر همه بمب‌ها» در شرق افغانستان آزمایش کرد.

پاپ فرانسیس که در یک جمع دانشجویی به سخنرانی می‌پرداخت، گفت: وقتی این نام را شنیدم، بسیار شرمسار شدم.

رهبر کلیسای کاتولیک جهان اضافه کرد: مادر موجودی است که حیات می‌بخشد و این در حالی است که این بمب مرگ افراد را رقم می‌زند و ما آن را مادر می‌خوانیم. چه اتفاقی در حال وقوع است؟

اظهارات پاپ فرانسیس در حالی مطرح می‌شود که وی قرار در 24 مه با دونالد ترامپ، رئیس‌جمهوری آمریکا دیدار کند؛ دیداری که در آن احتمالا مسائلی درخصوص مهاجرت، اوضاع پناهجویان و تغییرات زیست‌محیطی مطرح خواهد شد

 

 

 

 

 

 

نقد فیلم نیمه‌شب اتفاق افتاد

 نقد فیلم نیمه‌شب اتفاق افتاد

جمع آوری از گارگین فتائی

.

 

کارگردان

تینا پاکروان

تهیه‌کننده

تینا پاکروان

نویسنده

طلا معتضدی

بازیگران

حامد بهداد

رؤیا نونهالی

آتیلا پسیانی

گوهر خیراندیش

ستاره اسکندری

رابعه اسکویی

سینا رازانی

مهراب رضایی

شقایق فراهانی

موسیقی

کارن همایونفر

فیلم‌برداری

فرشاد محمدی

 

تدوین

بهزاد مصلح

توزیع‌کننده

فیلمیران

تاریخ‌های انتشار

 ۲۸مهر ۱۳۹۵

کشور

ایران

زبان

فارسی

 

فروش گیشه

۱٬۵۹۶٬۵۵۸٬۰۰۰تومان

نیمه‌شب اتفاق افتاد فیلمی به کارگردانی و تهیه‌کنندگی تینا پاکروان و نویسندگی طلا معتضدی محصول سال ۱۳۹۴است.

این فیلم برای نمایش در بخش سودای سیمرغ سی و چهارمین دوره جشنواره فیلم فجر پذیرفته شده و در تاریخ ۲۸مهر ۱۳۹۵در سینماهای ایران اکران شده است.

 

نقد و بررسی فیلم سلام بمبئی 

 

 

 

خلاصه داستان:

زیبا ( با بازی رویا نونهالی)، زن میانسالی است که به همراه امیر، پسر نوجوانش زندگی کرده و در یک باغ ویژه مجالس به عنوان آشپز مشغول به کار است. پس از آن که خواننده باغ به دلیل ازدواج از این کناره می‌گیرد، صاحب باغ یعنی پرویز (آتیلا پسیانی) خواننده‌ای جدید به نام حسین (با بازی حامد بهداد) به مجموعه اضافه می‌کند که برادر کوچکتر انسیه (گوهر خیراندیش)، زنی که پرویز از گذشته با او آشنایی دارد، است. حسین که به بیماری غش مبتلا است، با این که صدای خوبی دارد در ابتدا به دلیل خوانندن آهنگ‌های غمگین و نامناسب برای مجالس عروسی با اقبال مواجه نمی‌شود اما با راهنمایی زیبا موفق می‌شود دل پرویز و مشتریان باغ را به دست آورد.

 

با وجود اختلاف سنی میان حسین و زیبا، حسین به مرور به زیبا علاقه‌مند شده و از او درخواست ازدواج می‌کند. با وجود این که زیبا هم به ازدواج با حسین بی‌رغبت نیست، مخالفت اطرافیان و به خصوص پرویز و انسیه که چیزهایی در باره گذشته زیبا می‌دانند، مانع این ازدواج می شود و پیگیری‌‌های حسین هم تغییری در ماجرا ایجاد نمی‌کند تا این که در روزی که حسین به همراه خواهر کوچکترش به خواستگاری رسمی از زیبا آمده، انسیه که از ماجرا مطلع شده خود را به خانه زیبا رسانده و گذشته او را جلوی چشم فرزندش امیر افشا می‌کند و بیننده متوجه می‌شود که زیبا در گذشته همسر مردی جانی بوده که مدتی را هم به دلیل همدستی در جرم‌های همسرش در زندان گذرانده و پس از اعدام او به خاطر بارداری‌اش از زندان آزاد شده و به تهران آمده و پرویز به او پناه داده است.

افشا شدن گذشته زیبا اما خللی در تصمیم حسین ایجاد نکرده و او همچنان بر ابراز علاقه به زیبا پافشاری می‌کند تا جایی که پس از یکی از این ابراز علاقه‌ها در نیمه شب چند روز پس از خواستگاری، حسین با فرزند زیبا درگیر شده و در خلال این درگیری با سقوط از چند پله، کشته می شود.

 زیبا و امیر که ابتدا در صدد کمک به حسین هستند پس از این که زنگ چند خانه را به صدا درمی‌آورند، از شدت ترس از محل حادثه می‌گریزند. روز بعد به زیبا خبر می‌دهند که حسین شب گذشته به علت عود کردن بیماری‌اش از روی پله‌ها سقوط کرده و مرده است و انسیه که به علت فاش کردن راز زیبا، خود را مقصر مرگ برادرش می‌داند و فکر می‌کند آه زیبا او را گرفته، از زیبا عذرخواهی می‌کند. در پایان اما زیبا تصمیم می‌گیرد که وقوع این حادثه را خودش به گردن بگیرد تا عذاب وجدانش آرام شود.

 

کارگردان

تینا پاکروان : متولد سال 1356 در تهران و فارغ التحصیل رشته سینما از دانشگاه UCLA می باشد. پاکروان در سالهای گذشته فعالیت های گوناگونی از منشی صحنه تا برنامه ریز و دستیار کارگردانی انجام داده و با کارگردانان شاخصی از جمله بهرام بیضایی و مسعود کیمیایی همکاری کرده است. اولین ساخته سینمایی وی در سال 1392 با نام « خانوم » با حضور بازیگران مطرح ساخته شد و « نیمه شب اتفاق افتاد » دومین ساخته سینمایی وی محسوب می شود.

 

 

درباره فیلم

« نیمه شب اتفاق افتاد » از آن دسته آثاری است که فرمت ساخت آن به قدمت بیش از دو دهه ی گذشته در سینمای ایران باز می گردد یعنی زمانی که سینما دچار مفهوم « سانتیمانتالیسم » بود و معمولاً فیلمسازان سعی بر استفاده از عناصر این مکتب در آثارشان می نمودند. در فیلم جدید تینا پاکروان نیز کنترلی بر احساس و عواطف شخصیت های داستان وجود ندارد تا مخاطب شاهد کنش و واکنش های اغراق شده فراوانی باشد.

فیلم شروع قانع کننده ای دارد که می توانست روندی جذاب و بدیع را برای مخاطب به ارمغان بیاورد. عشق پسر جوان به زنی که اختلاف سنی بسیاری با او دارد، در تاریخ سینما بارها تکرار شده که نمونه غیرمشابه مشهور آن برای علاقه مندان به سینمای معاصر با « مالنا » جوزپه تورناتوره و در ایران با « شام آخر » فریدون جیرانی به یاد آورده می شود. اما تینا پاکروان و نویسنده اثر یعنی طلا معتضدی به راحتی پتانسیل های داستان را با ضعف های پی در پی در نطفه خفه کرده اند.

 

فیلم هرگز قادر نیست بستر عشق پسر جوان به زن آشپز را مهیا نماید و اصلاً از چرایی وقوع چنین احساسی به تماشاگرش توضیح دهد. شاید اولین نکته ای که به ذهن هر مخاطبی در این شرایط برسد این است که مرد جوان دچار کمبودهای فراوان احساسی است و برای برطرف کردن آن سراغ عشقی نامتعارف رفته اما فیلم حتی در این زمینه نیز پسرک جوان را فاقد کمبود و بسیار موجه جلوه می دهد تا حتی کلیشه ای ترین دلیل ممکن درباره شکل گیری عشق او به زن آشپز از میان برود. در واقع مخاطب فیلم هرگز درک نمی کند که به چه دلیل حسین به سراغ عشقی نامتعارف رفته در حالی که هیچ دلیلی برای وقوع آن نیست.

انتظار می رفت که با وجود یک کارگردان زن به عنوان بازنویس فیلمنامه و کارگردان ( نویسنده اصلی داستان نیز یک خانم است )، حداقل بخش مربوط به شخصیت زن در داستان وضعیت بهتری داشته باشد اما حتی در این بخش نیز نکات ابهام برانگیز فراوانی وجود دارد که کارگردان به جای پاسخ به آنها سراغ رویکردی رفته که اغلب در ساخته های پیش از انقلاب از آن استفاده می شد یعنی سکوت و نگاه نافذ که مشخصاً مخاطب می بایست پاسخ تمام سوالاتش را از چنین رفتار و نگاهی بدست آورد. پرداخت دو شخصیت اصلی داستان در « نیمه شب اتفاق افتاد » چنان بد است که حضور آنان را در کنار یکدیگر می توان یک اشتباه مهلک بی سر و ته نامید.

متاسفانه کمبود داستان کافی میان دو شخصیت اصلی، سبب شده تا در نیمه دوم شاهد ظهور داستانک هایی باشیم که وضعیت " فیلمفارسی " بودن اثر را یک قدم به جلو سوق می دهد. در نیمه دوم با مشخص شدن شوهر سابق زن که باعث می شود ساز و کار اثر به یک ملودرام غلیظ گرایش پیدا کند، داستان بیش از پیش دچار آشفتگی می شود و به سرزمینی از اشتباهات مبدل می شود که حتی ویژگی های پررنگی نظیر موسیقی متن نیز توان کنترل آن را ندارد.

موسیقی متن کارن همایونفر که در آغلب آثاری که او در آن حضور داشته نجات بخش کمبود دیالوگ های ناگفته شخصیت ها بوده، در اینچا نقشی بسیار پررنگ تر از آنچه که نیاز بوده ایفا کرده و متاسفانه تناسبی هم با در موقعیت هایی که نیاز به حضور موسیقی بوده نداشته است. در بدترین بخش فیلم که پایان بندی آن است، تمام اجزای تشکیل دهنده فیلم « نیمه شب اتفاق افتاد » از کارگردان گرفته تا نویسنده، فیلمبردار و موسیقی ساز بدترین خودشان را ارائه کرده اند تا غبار کلمه " فیلمفارسی " بیش از پیش از نام فیلم فاصله بگیرد.

شاید تنها حُسن فیلم را بتوان مشاهده بازی کنترل شده حامد بهداد دانست که اگرچه ابداً انتخاب مناسبی برای ایفای نقشش نبوده اما حداقل در چارچوبی که برای او در نظر داشته اند قرار گرفته است. اما در مقابل رویا نونهالی به دلیل پرداخت بسیار بد شخصیتش در فیلم قابل درک شدن نیست و تماشاگر هم اصلاً از نیمه به بعد کاری به او و آنچه که تعریف می کند ندارد!

« نیمه شب اتفاق افتاد » به سبک و سیاقی ساخته شده که بسیاری از فیلمسازان در زمانه کنونی سعی در جدا کردن خود از آن دارند یعنی ساخت ملودرام با غلظت بالا که فیلمنامه کمترین نقش ممکن را در این آثار ایفا می نماید. « نیمه شب اتفاق افتاد » نه توان این را دارد که در نیمه های شب اتفاق بیفتد و نه در روز روشن؛ آنچه که در این اثر رخ می دهد در زمان و مکان نمی گنجد.

 

 

پایان و آغازِ دوباره

فیلم اول تینا پاکروان را ندیده ام. «نیمه شب اتفاق افتاد» را هم در جشنواره نتوانستم ببینم. نظریات ضد و نقیضی را درباره ی این فیلم شنیده بودم. به شنیده ها اعتماد نکردم و به دور از هر پیشداوری به تازگی فیلم را در اکران عمومی اش به تماشا نشستم.

برای من فیلمِ پاکروان کاملاً به دو قسمت تقسیم می شود: یک بخش قابل قبول و یک بخشِ بسیار بد.

فیلم از نقطه ی آغاز تا سکانس آمدن انسیه (گوهر خیراندیش) به منزل زیبا (رویا نونهالی) قابل قبول است و یک درام عاشقانه ی نسبتاً باورپذیر را به مخاطب معرفی می کند اما از نقطه ای که قتل اتفاق می افتد دیگر فیلم برای شخص نگارنده قابل تحمل نبود! این آسیب جدی منشأیی جز فیلمنامه ندارد؛ فیلمنامه ای که اجزای درام در آن گم شده اند! داستان اصلی فیلم با رمق خوبی پیش می رود و به نظر می رسد نقطه بحران دوم درام ورود انسیه به خانه زیباست. ترجیح می دادم زن دست پسرش را بگیرد و برای همیشه از زندگی حسین (حامد بهداد) بیرون برود و اجازه ی ورود مرد جوان را به حریم شخصی اش ندهد و فیلم در همین نقطه به پایانی تلخ برسد اما پس از طرد شدن حسین از سوی زیبا، با بروز قتل، ناگهان داستانِ دیگری آغاز می شود که خود می توانست دستمایه ساخت فیلمی مجزا قرار گیرد و این اشکالی بزرگ و اساسی است. این شروع دوباره و رسیدن به پایانی دیگر از بزرگترین ضعف های فیلمنامه است. به نظر می رسد جای نقطه ی حل و فصل فیلم، طبق الگوی کلاسیک هالیوود (که فیلم پاکروان نیز پیرو آن است) با نقطه عطف آن عوض شده است؛ جایی که زیبا برای گردن گرفتن قتل می رود تماشاگر همچنان منتظر است اتفاقات پس از آن را هم ببیند اما چراغ های سینما روشن می شوند و فیلم تمام!!! چرا باید چنین پایانی برای چنین فیلمی در نظر گرفته شود؟ اصلاً چنین رویدادی چه جایگاهی در خط سیر اصلی داستان دارد؟ مگر مضمون فیلم "عشق" نیست و مگر شخصیت های اصلی زیبا و حسین نیستند و مگر داستانِ عاشقی آن ها داستان اصلی فیلم نیست؟ پس سر و کله ی مضمون عظیم "قتل"از کجا پیدا می شود و اصلاً چرا پیدا می شود؟ "قتل" عنصری سرگشته در فیلم است که یک باره در جایی نامناسب از فیلمنامه ظاهر می شود و به یک باره درام را متلاشی می کند!

شاید ادعای درستی باشد که مرگ حسین می توانسته کار را به ملودرامِ پر سوز و گداز مد نظر فیلمساز نزدیک کند اما حتی بهره گیری از "مرگ" نیز می توانست به شکل هوشمندانه تری شکل گیرد؛ اتفاقاً دست فیلمنامه نویس برای این تمهید پر بود: حسین از بیماری صرع رنج می برد و مرگ او می توانست به واسطه ی تشنجی ناگهانی و سپس سقوط از پله ها رخ دهد؛ در واقع همان سکانس بدون درگیری امیر با حسین اتفاق بیفتد و حسین درجا نمیرد و در لحظه ی احتضار، زیبا بالای سرش قرار گیرد و صحبت های اندکی با هم بکنند و بعد حسین بمیرد! این پایان قطعاً منطقی تر بود؛ گرچه همچنان کار را در حد ملودرامی اشک آور نگاه می داشت اما دست کم عناصر فیلمنامه تا این حد بهم نمی ریختند.

همان طور که اذعان داشتم، بخش اول فیلم را بیشتر پسندیدم ولی همچنان جرقه ای را که باید برای آغاز این رابطه ی عاشقانه زده می شد دریافت نکردم. قبول دارم عشق ممکن است بدون اتفاق بزرگ یا عجیبی آغاز شود اما این میزان از خنثی بودن و عشق به صرف شنیدن آهنگ ها و ترانه های عاشقانه کمی دور از ذهن است و اگر هم اتفاق بیفتد عشق عمیقی نیست زیرا حسین شناختی از زیبا ندارد و زیبا هم که زنی میانسال و پخته است، به صرف شنیدن چند آهنگ نمی تواند عاشق حسین شود.

 "موسیقی" بخش مهمی از فیلم است اما حجم موسیقی متن کار گاهی زیادی بالا می رود و این به نوبه خود آزاردهنده است. در برخی صحنه ها موسیقی سوار بر تصویر می شود و تأثیر دیالوگ ها را کمرنگ می کند.

ورای شلختگی های ساختاریِ فیلمنامه می توان به تعدد شخصیت های فیلم اشاره کرد که بعضی هایشان کارکردی هم در فیلمنامه ندارند و به شدت منفعل اند. حضور شیرین (شقایق فراهانی) در فیلم واقعا چه تاثیری بر خط روایی داستان دارد؟ حذف او چه لطمه ای به فیلم می زند؟ حامله بودن یا نبودن او چه اهمیتی دارد؟ اصلاً چرا بازیگر جوان تری برای این نقش انتخاب نشده است؟

اگر بخواهم به معدود نکات مثبت فیلم اشاره کنم باید از تلاش فیلمساز زن برای به تصویر کشیدن موقعیت زن در جامعه ی امروزی نام ببرم که به رغم تمامی تحولات و گرایشاتی که به سمت مدرنیسم رخ داده، همچنان جنس دوم محسوب می شود. زیبا حتی برای عشق بی قید و شرط و ظاهراً واقعی اش که در ازای مسائل مادی هم نیست باید از همه بترسد. او اجازه ندارد این مسئله را آشکار کند. برای معاشرت با مردی که دوستش دارد باید از این و آن اجازه بگیرد و تهدید شود که در صورت ادامه ی این رابطه سالمِ عاشقانه که قرار هم هست به ازدواج منتهی شود، کار و شرف و آبرویش را از دست خواهد داد! همکارانش پشت سرش حرف می زنند، صاحبکارش آشفته و عصبانی است، پسرش با او اخم و تخم می کند و مهم تر از همه خواهر بزرگتر حسین با هتاکی و آبروریزی او را تحقیر و حیثیتش را لکه دار می کند. فیلمساز بسیاری از معضلات اجتماعی را در فیلم خود مطرح کرده و به انتقاد از آن ها می پردازد مثلا ً این که مردان حق دارند با زنی که هم سن و سال دخترشان هست ازدواج کنند (مثل پرویز ومنیره) اما زنان این اجازه را ندارند. علی رغم سادگی ظاهری فیلم و چربیدن عنصر "عشق" بر باقی مضامین، رگه های کمرنگی از فمینیسم در آن جریان دارد که خوب هم از آب درآمده و در کمال واقعگرایی موقعیت زنی همچون زیبا را در جامعه ی محل زندگی اش به خوبی نشان می دهد.

دیالوگ های کار بد نیستند، دست کم شعاری نبودنشان جای شکر را باقی می گذارد.

در انتها اشاره ای هم به بازی ها داشته باشم؛ بازی های فیلم یکدست اند و این شاید از برگ برنده های آن باشد. به جز یکی دو مورد همچون شقایق فراهانی که درعین بازی تصنعی، نقشش هم در فیلم اضافیست، حتی فرعی ترین بازیگرها از جمله بازیگر نوجوان فیلم بازی های باورپذیری دارند. رؤیا نونهالی بهترین بازی اش را در این فیلم به نمایش نگذاشته اما می توان این نقش را نقشی متفاوت در کارنامه ی او به حساب آورد و بازی اش هم خوب است و طبق معمول بهره ی درستی از اجزای چهره اش در ارائه ی حس ها می گیرد. بازی ستاره اسکندری روان و جالب است. شاید کمی اغراق آمیز یا فانتزی به نظر برسد و شخصیت منیر را به تیپ نزدیک کند اما با توجه به فرعی بودن نقش و شکل و نوع رابطه آدم های فیلم با یکدیگر و موقعیت اجتماعی-شغلی آنها، این بازی پذیرفتنی است. بازی حامد بهداد کنترل شده تر از سایر فیلمهایش است (گرچه بخش های آواز خواندنش را دوست ندارم). گوهر خیراندیش بازی خوبی دارد که بخش های گریه آور ملودرام را گریه دارتر هم می کند. سینا رازانی و آتیلا پسیانی نیز خوب از عهده ی نقش هایشان برآمده اند. بنابراین می توان فیلم را واجد مجموعه خوبی از بازی ها دانست که تکرار میکنم، شاید میخکوب کننده و در حد و اندازه ی نامزدی جایزه نباشند (به جز بازی گوهر خیراندیش که می توانست نامزد بهترین بازیگر نقش مکمل شود) اما یکدست و همخوان با بافت و جنس اثرند.

«نیمه شب اتفاق افتاد» نمونه ی بسیار تکرار شده ایست. فیلمی با چنین مضمونی می توانست جسورانه تر باشد و از الگوهای کلیشه ای اش فاصله بگیرد و وجوه روانشناسانه و جامعه شناسانه اش قوی تر باشند اما آنچه می بینیم ملودرامی گریه آور از عشق پسری کوچکتر است به زنی بزرگسال تر از او. عیبی هم ندارد که تکراری است زیرا هسته ی مرکزی اصلی بسیاری از فیلم ها تکراری اند، فیلم های متعددی مضامین مشابهی را تکرار کرده اند، اما آنچه مهم است نحوه روایت است، شاخ و برگ دادن درست است، وارد کردن جزییاتی است که کار را از شکل یکنواخت خود خارج کند، تغییراتی در فرم اثر است، شکستن کلیشه های پیشین در تعریف کردن داستانی تکراری است، افزودن داستانک هایی مفید و منطبق با اثر است و ... . شاید فیلمساز حتی اگریکی از المان های نام برده را در آخرین ساخته اش بکار گرفته بود با اثری جذاب تر روبرو بودیم؛ اثری که تنها هنرش درآوردن اشک مخاطب نباشد.

 

 

 

فیلم نیمه شب اتفاق افتاد, اتفاقی تله فیلم گونه

نویسنده: عرفان امیرسلیمانی

 

فیلم به پایان رسید و اندکی از تماشاگران دست می زنند و باقی مردم از تعجب به آن ها خیره شده اند که دست؟ برای چه؟ با اینکه این یک فیلم اولی نبود اما انگار که بود و این حس به ما دست داد که این کارگردان فیلم اولی بود و در بخش نگاه نو حضور دارد اما می بینیم که در بخش سودای سیمرغ خوش رقصی می کند و کسی هم کار به کارش ندارد که اینجا چه می کند. دومین ساخته ی تینا پاکروان نیمه شب اتفاق افتاد نام گرفت که با بازی حامد بهداد توانست جانی داشته باشد و حداقل در میان فیلم ها آخر نشود و از فیلم مسعود ده نمکی اقلا بالاتر بماند. این عشق های نامتعارف که کارگردان قصد بیان آن را دارد منظور همان عشق های امروزی که نه سن و سال می شناسد و نه قشر طبقاتی که تینا پاکروان روی هردوی این ها دست گذاشت. چرا که حامد بهداد هم از رویا نونهالی کوچکتر است و هم طبقه ی اجتماعی شان با هم متفاوت است که ای کاش فقط شامل یکی از این ها میشد.

حامد بهداد در نقش حسین که برای کار به این تالار آمده و خواننده و در عین حال کارگر تالار هم هست. اما اینطور که به نظر می رسد از قشر فقیر نیستند و دستشان به دهنشان می رسد و خود را تافته ی جدا بافته می دانند همانطور که از رفتارهای گوهر خیراندیش خواهرش پیداست. حال اینکه به عنوان کارگر در تالار چه می کند بماند! آتیلا پسیانی صاحب تالار و در نقش پرویز است که از آن صاحب کارهای بداخلاق و شوهری بی حوصله است که همسرش از او کوچکتر بوده و اصلا حوصله او را ندارد. همسر وی ستاره اسکندری ست که با نام منیر در فیلم ایفای نقش می کند که زنی احساساتی و لطیف و بسیار کنجکاو که می خواهد سر از همه چیز در بیاورد! خب فضول قصه هم که پیدا شد فقط مانده یک مخالف از این طرف و یک مخالف از آن طرف که این دو عاشق و معشوق را به هم برسانند. رویا نونهالی در نقش زیبا در این تالار کار می کند و مشغول آشپزی است که به یکباره درگیر ماجراهایی می شود. او همچنین یک پسر 15 ساله دارد و همسرش هم 14 سال پیش فوت کرده و تنها زنگی می کند. در ابتدا که حسین وارد تالار می شود ناشیانه به زیبا ابراز علاقه می کند و هیچ حیایی در چهره ی زیبا مشاهده نمی کنیم که نشان از خجالت کشیدن او باشد. حسین بدون هیچ پیش زمینه و اتفاقات سریالی ناگهان عاشق زیبا می شود. یعنی ما اصلا سلسله اتفاقاتی که باید اطراف حسین بیافتد که مربوط به اوست را نمی بینیم تا بفهمیم او عاشق شده و به کسی علاقه مند است. اولین ابراز علاقه اش با دادن یک گلدان به زیبا آغاز می شود. اما چطور می شود که زیبا این گل را قبول می کند در حالی هیچ صنمی با حسین ندارد و او تازه واردی بیش نیست. بی آنکه او را پس بزند با کمی سر کج کردن و پرسیدن سوال هایی گل را قبول می کند و به نوعی قند در دلش آب می شود. کسی که 14 سال است تنهایی را برگزیده برای زندگی به این راحتی دم به تله می دهد و به همین راحتی وارد رابطه می شود؟ زیبا یک بیوه است که شب و روز در حال کار کردن برای زندگی خود و پسرش میباشد اما در این بین کی وقت دارد تا به حسین فکر کند و حتی بدون فکر کردن او را به صورت سر بسته بپذرید. با ورود حسین به تالار در همان شب اول که دعوایی صورت گرفت و عروسی بهم خورد کمی بعد حسین و زیبا را تنها می بینیم و در حال جمع کردن وسایل می باشند و اینجا اولین دیوونه بازی حسین را میبنیم که در استخر می پرد و صندلی را بیرون می آورد و به دستان زیبا می دهد تا خودنمایی کرده باشد. عاشقانه ی این دو از آنجایی آغاز می شود که حسین وارد اتاق کار زیبا می شود و برای خودش و زیبا نیمرو درست می کند در حالی غذاهای فراوانی حاضر و آماده در کنارشان قرار داشت که این حرکت نشان دهنده ی خلف عقیده ی آن دو با دیگران است که مثلا آن ها راه دیگری را جدا از بقیه انتخاب کرده اند و همانند بقیه مردم فکر نمی کنند. این یک شروع نه چندان بد بود که با رساندن او به منزل پیشرفت می کند و نشان می دهد که نگران زیبا و رسیدنش به خانه است و یا می خواهد بیشتر در کنار او باشد. با همین محبت کوتاه و ساده زیبا برافروخته می شود و موقع خداحافظی دست و پایش را گم می کند و نمی داند که چه می خواهد بگوید. یک زن بیوه که 14 سال تنهایی کشیده به این راحتی دست و پایش را در مقابل یک جوان گم می کند؟ در این سن خانم ها هر یک برای خود اصول و عقایدی دارند و هرگز روی آن ها پا نمی گذارند و به خط قرمز ها حتی نزدیک هم نمی شوند چه برسد به اینکه رد کنند. عجیب است که هیچ مقاومتی زیبا از خودش نشان نداد و اصلا و ابدا مخالفتی نکرد یکبار هم به حسین نه نگفت. به نظر می رسد فیمنامه ی این فیلم کار چندانی برای نویسنده نداشته و وقت او را اصلا نگرفته چرا که بسیار مبتدی و بی هیچ ترفندی نوشته شده است. اینکه عاشقانه ی زیبا و حسین با خواندن شعرها و آهنگ های قدیمی و جدید و ایجاد حس نوستالژی و مشترک میانشان شروع شد و در تالار عروسی و عزا در حالات مختلف و ریتم های مختلف وجه اشتراکی باهم پیدا می کردند و همان حس نوستالژی برایشان تازگی پیدا می کرد ایده ی جالب و جذابی ست که می توانست خیلی بیشتر از این ها حتی روی داستان کار شود و حرفه ای صورت بگیرد اما فیلمنامه ی ضعیف فیلم در ادامه به ضرر فیلم تمام شد و اکت های دستوری کارگردان مزید بر علت شد تا فیلم خوبی از آب در نیاید. افتادن بهداد از پله ها توسط پسر زیبا فاجعه جبران ناپذیر فیلم بود که باعث سقوط فیلم از بالا به پایین شد و رتبه ی فیلم را در میان دیگر فیلم های جشنواره دستخوش تغییراتی کرد. البته ریتم کند و آرام فیلم که حوصله ی همه را سر برده بود دلیل دیگری برای سقوط فیلم بود. گوهر خیراندیش در نقش انسی و خواهر حسین مخالفت خود را به جد آغاز می کند و از آن سمت پسر زیبا همتای انسی می شود تا مساوات برقرار شود و این تکراری باز در فیلم های ما دیده شود. آخر این همه موضوع چرا سراغ داستان های تکراری چرا تکرار و مکررات اینقدر برای شما جذاب است خانم پاکروان که فیلمت در حد یک تله فیلم بود و بس!

رویا نونهالی مثل اینکه نقشش را به خوبی درک نکرده و ارتباط با نقشش نگرفته و حسی که باید منتقل کند را نمی تواند انتقال دهد اما برعکس حامد بهداد فیگورهای خودش را به عنوان نقش حسین به خوبی و به نحو احسن توانست اجرا کند. متاسفانه به دلیل فیلمنامه ی بد بازی بهداد از نظر بسیاری سوخته و تلاشش از بین رفته و به قولی او را هم در زمره ی تینا پاکروان قرار داده اند درحالی که این بازی بهداد بود که همین قدر هم فیلم را بالا کشید و توانست به جشنواره راه پیدا کند. هنوز هم جای تامل دارد که این فیلم چطور توانسته به جشنواره راه پیدا کند؟ شاید همانطور که اشاره کردم بازی بهداد چشمان داوران را گرفته بود و باعث صعود این فیلم شده.

میزانسن های گل و بلبل نیمه شب خبر از فضای عاشقانه ای خبر می دهد که رویا نونهالی البته در آن سر درگم است و نمی داند که باید چه کند تا اینکه مخالفت ها را می بیند و او هم ساز مخالفت کوک می کند اما باز هم قلبا به حسین علاقه مند است و در بعضی صحنه ها این ابراز علاقه ی ناگهانی را در او می بینیم که قربان صدقه ی او می رود، هوایش را دارد و از او مراقبت می کند تا رو به بهبودی برود. برای مثال زمانی که حسین دچار تشنج می شود زیبا از همه بیشتر نگران حال اوست و استرس در چشمانش آشکار بود. دسته گل هایی که تینا پاکروان به آب داد یکی دوتا نبود اما دوتای آخرش از این قرار بود که وقتی حسین از پله ها پرت می شود نهایت آماتوریستی و بی فکریستی در این صحنه موج می زند. ذره ای خلاقیت در این سکانس به خرج ندادند و به بدترین شکل ممکن از پله ها می افتد و از همه بدتر عکس العمل زیبا بود که در سکوت طولانی و اسلوموشن برگزار شد تا بنشیند و کلی بیاندیشد که چه کند چه نکند. این سکوت طولانی هم همانند سایر سکانس های بی رمق و بی جان فیلم کار دست کارگردان داد و صدای تماشاگران را هم حتی در آورد. در نهایت اوج دسته گل به آب دادن کارگردان و شعار گونه بودن فیلم را در لحظات پایانی می بینیم که زیبا می رود تا خودش را به عنوان قاتل حسین معرفی کند در حالی که کسی شکش نبرده بود و برای خانواده حسین هم جای شکی باقی نبود که او به قتل رسیده باشد و حتی انسی از زیبا طلب بخشش می کرد تا او را بخاطر حرف هایی که زده ببخشد. نیازی به معرفی خودش نبود وقتی همه چیز به نفعشان تمام شده بود و پسرش با اینکه مقصر بود. اما چه کنیم که فیلمسازی این روزهای سینمای ما دست کسانی ست که نگاهی به فیلمنامه برای رضای خدا هم که شده نمی اندازند و فقط قصد ساختن فیلمی با بازیگران ستاره دارند تا سری میان سرها دربیاورند و مطرح شوند.

 

پیام های فیلم

فیلم "نیمه شب اتفاق افتاد" با نمایش یک عشق نامتعارف میان زنی بیوہ و پسری جوان، در پی آن است که از احساسات و تمایلات و تجارب نامتعارف دفاع کند و به آنها مجوز بروز و ظهور دهد. از سویی در ترسیم این عشق نامتعارف، سیمای مادرانه زنی را نشان دهد که می‌کوشد میان خواسته‌های شخصی و عاطفه و جایگاه مادرانه‌اش، تعامل و تعادل برقرار کند. اما اگر از رویکرد هم‌دلانه با کارگردان فیلم فاصله بگیریم در نظر گرفتن دیگر مؤلفه‌ها و نکات فیلم پیام‌های دیگری را منتقل می‌کند که چندان با پیام‌های اصلی و آشکار آن همخوانی ندارند. پایان‌بندی فیلم در ارتباط با کلیت و جزئیات داستان، کلیدی است در فهم این پیام‌ها.

 در این فیلم افزون بر ماجرای اصلی که عشق نامتعارف زیبا و حسین است، با سرگذشت زیبا و رابطهٔ مادری و فرزندی او نیز مواجه هستیم و از این رهگذر نقش فرزند او نیز پررنگ می‌شود که در پایان‌بندی فیلم نقشی پررنگ‌تر می‌یابد. شوهر سابق زیبا مردی خلافکار و قاتل بوده و پسرش نیز در نهایت مرتکب قتل می‌شود. بدین نحو خواسته و ناخواسته سرنوشت پدر در آغاز فیلم به تقدیر پسر در پایان پیوند می‌خورد و همراه با آوار بدبختی‌ها که علی‌رغم تلاش زیبا- زن اصلی فیلم - بر سر او نازل می‌شود، پیامی مبنی بر ناتوانی در برابر تقدیر شوم و به نوعی شر ذاتی (در خصوص پسر) را بیان می‌کند.

 

 *** ارزیابی محتوایی فیلم

 1- القای ناامیدی در فیلم

 

 

 

 گذشته "زیبا"، شخصیت نخست زن داستان، بر آینده او و فرزندش سایه انداخته و تا پایان عمر گریبان‌گیر آنها خواهد بود و حتی معجزه عشق هم نمی‌تواند آنها را از این تلخی محتوم نجات دهد. سرنوشت تلخ شخصیت‌های اصلی که یکی کشته شده و دیگری برای نجات فرزندش قتل را به گردن می‌گیرد و همچنین نوجوانی که مرتکب قتل شده، نمی‌تواند هیچ امیدی نسبت به آینده در مخاطب ایجاد کند.

زیبا وضع بدی دارد و این وضع بد با وجود کمک پرویز همچنان ادامه دارد. حسین هم بیکار است. ناچار می‌شود در باغ بخواند و نگرانی بیکاری دارد. در پایان فیلم، بدبختی و مصائب زیبا که بیشتر می‌شود و حسین هم که می‌میرد؛ هر دو با وجود امیدی که در دلشان به وجود آمده بود در پایان ناکام می‌مانند. مخصوصا حسین که با همه تلاشی که می‌کند ناکام می‌ماند.

"نیمه شب اتفاق افتاد" فیلم تلخ و ناامید کننده‌ای است. قصه فیلم با آزادی رقص و آواز و سرخوشی آغاز شده و با مرگ و تلخی پایان می‌گیرد و مخاطب نیز در این سیر نزولی شادی به غم، همراه با فیلم مایوس و مایوس‌تر می‌شود.

"فرشاد محمدی" درباره فیلم "نیمه شب اتفاق افتاد" گفته است: «خوشبختانه فیلم خوبی از آب درآمده است و بیننده شاهد یک عاشقانه جذاب با روایتی زنانه خواهد بود. این فیلم توانایی و یا به عبارت بهتر شگفتی‌هایی که یک زن می‌تواند داشته باشد به خوبی عنوان کرده و دست آخر یک غافلگیری دلنشین هم برای مخاطب دارد.» حال سوال اینجاست که کجای این فیلم عاشقانهٔ جذاب است و کدام غافلگیری، آن هم دلنشین، برای مخاطب اتفاق می‌افتد؟ کشته شدن حسین به دست امیر و القای شر ذاتی؟ یا دم‌دستی‌ترین شکل پایان‌بندی و گردن گرفتن قتل از سوی زیبا؟

عنوان نخستین فیلم یعنی "زیبا؛ یک زندگی کوتاه"، کاملاً رویکرد نومیدانهٔ حاکم بر فیلم را نشان می‌دهد و حتی در عنوان مجدد فیلم نیز رویکرد سیاه کارگردان مشخص است؛ زیرا عنوان فیلم، به تلخ‌ترین ماجرای فیلم که خط پایانی بر همهٔ کورسوهای شکل گرفته می‌کشد اشاره دارد. نکتهٔ جالب آنجاست که کارگردان فیلم نیز علی‌رغم اشارات گاهگاه خود مبنی بر رویکرد مثبت به زن و مرد و جامعه در فیلم خود، در برخی صحبت‌های دیگر، نگاه سیاه‌انگار خود را در ساخت فیلم لو می‌دهد؛ برای مثال، پایان تلخ فیلم را اینگونه توجیه می‌کند که قصد وی ترسیم "واقعیت" جامعه بوده است نه تصویر عشق در فضایی انتزاعی مجزا از واقعیت. بدین سان نشان می‌دهد که تصویر جامعه و واقعیت آن در نزد وی تصویری تلخ و به ویژه برای زنان است و رویکرد وی نقد سنت‌های اجتماعی است.

 2- ناتوانی از تغییر سرنوشت

از سوی دیگر  پایان‌بندی فیلم در خصوص کشته شدن حسین به واسطهٔ فرزند زیبا چنین القا می‌کند که گویی سرشت بد به طور ارثی و ژنتیک باقی می‌ماند و گریزی از آن نیست؛ چرا که پدر قاتل بوده و پسر هم بدون آن که ارتباطی با وی داشته باشد در نهایت به سرنوشتی مشابه پدرش دچار می‌شود.

در کنار این موضوع اگر شخصیت زیبا را در نظر آوریم که به‌رغم تمام تلاش‌های چندین ساله‌اش برای داشتن یک زندگی سالم و بی‌حاشیه و سامان دادن به آن، ناخواسته در گیرودار چنین حوادث غیرمترقبه و هولناکی گرفتار می‌شود به این نتیجه می‌رسیم که فیلم پاکروان به جای آن که قدرت یک زن را نشان دهد در واقع وادادگی و استیصال وی را در برابر حوادث ناگوار زندگی نشان می‌دهد.

3- زندگی غیرسنتی و بازنمایی فقر و فلاکت

 "نیمه شب اتفاق افتاد" هرچند در ظاهر به ترسیم فضایی متفاوت از فضاهای شهری و مدرن می‌پردازد اما در فضای نسبتاً متفاوت خود نیز از شاخصه‌های سبک زندگی سنتی فاصله می‌گیرد و آنها را دچار انحراف می‌کند.سبک زندگی شخصیت‌ها اغلب در راستای تامین معاش و گذران عمر است و البته در این میان همانند بسیاری از فیلم‌های دیگر سینمای ایران، دین و مذهب جایگاهی در آن ندارد. فیلم همچنین فرزند زیبا را به نوعی مزاحم راه وصال زیبا و حسین نشان می‌دهد و برخلاف آن که قصد دارد بر رابطه مادر-فرزندی تأکید کند در نهایت در این کار نیز ناتوان می‌ماند.

ترسیم فیلم از معماری سنتی تنها در جهت نشان دادن فقر و فلاکت است و سایر مشخصه‌های سنتی را نیز در خدمت نمایش فقر و فلاکت به کار گرفته است. ایده اصلی فیلم نیز بر عدول از هنجارهای سنتی استوار است؛ به عنوان مثال عشق نامتعارف یک جوان به زنی بیوه با فرزندی نوجوان، موارد دیگری چون کسب درآمد از طریق خوانندگی در مجالس عروسی توسط قهرمان فیلم نیز در همین چرخه معارضه با سبک زندگی سنتی و اسلامی قرار می‌گیرد.

 

 4- بازنمایی نامتعارف از حجاب و عفاف

در بخشی از فیلم، شخصیت زیبا، روسری خود را کاملا برمی‌دارد و فیلمساز تنها به مات و فلو کردن تصویر او اکتفا می‌کند که اتفاق جدیدی در سینمای ایران در مقوله حجاب محسوب می‌شود. در طول فیلم حسین و زیبا از هر فرصتی برای تنها شدن و اختلاط با یکدیگر استفاده می‌کنند. رابطهٔ میان فردی در این فیلم میان افراد با کنایه است چه کارگران رستوران چه پرویز و زنش و چه انسیه و اقوامش (شیرین و حسین).

در طول فیلم مشخصا به این موضوع اشاره می‌شود که رابطه‌ای میان پرویز و انسیه وجود داشته که منیر (زن پرویز) از آن نگران است و نمی‌گذارد پرویز و از با یکدیگر تنها بمانند. در ابتدا که حسین وارد تالار می‌شود ناشیانه به زیبا ابراز علاقه می‌کند و هیچ حیایی در چهره زیبا مشاهده نمی‌کنیم که نشان از خجالت کشیدن او باشد. در جای دیگری از فیلم وقتی حسین غش می‌کند تنها زیبا نگران اوست و وقتی همه دور او جمع می‌شوند به نحو احمقانه و بی‌منطقی ناگهان همه به بهانه‌های مختلف پراکنده می‌شوند و زیبا را بالای سر او تنها می‌گذارند؛ حتی پرویز که درخصوص زیبا غیرت و نگرانی دارد، کارگر باغ را با عتاب بیرون می‌فرستند و خودش نیز در نهایت زیبا و حسین را تنها می‌گذارد.

 5- غلبهٔ رویکرد فمنیستی

صرف انتخاب یک زن به عنوان سوژهٔ اصلی فیلم را نمی‌توان نشانه و دال بر رویکرد فمنیستی فیلم دانست. اما این انتخاب در کنار دال‌ها و نشانه‌های دیگر نشان می‌دهد که فیلم خواسته و ناخواسته به سویه‌ها و فمنیستی پرداخته است. در عین حال کارگردان فیلم به چنین موضوعی اعتقاد ندارد: «به هیچ وجه نگاه فمنیستی نداشتم. چون اصلا اعتقادی به این تفکر ندارم. به نظرم فمنیست جنبشی بود که زنان را گرفتار دو وجهی بودن کرد و نتیجه‌اش این شد که ما امروز هم در خانواده به عنوان یک زن می‌جنگیم، در اجتماع، در واقع فقط وظایفمان بیشتر شده و دنبال حقوق‌مان می‌گردیم. در این دو فیلم مردان  قصه‌های من مردان بسیار نازنینی هستند. مردانی ارزشمند، قابل احترام، ایثارگر و جنگنده اما برای زندگی. زنان فیلم‌هایم هم بنا به رسم و سنت سینمایی، زنان تو سری‌خور یا فریب خورده نیستند

 اما بر خلاف این ادعا که وی می‌خواهد قوت شخصیت زن را در جایگاه مادر و معشوق نشان دهد در حقیقت فلاکت وی را از کودکی تا جوانی و میانسالی نشان می‌دهد و این که به رغم مقاومت و تلاش، نهایتاً نوشت او به بدبختی‌های پی‌درپی ختم می‌شود. شخصیت زیبا به علت زن بودن تحت ظلم‌های فراوان بر گرفته و می‌گیرد. او که در گذشته در عین بی‌گناهی به عنوان شریک جرم همسر جنایتکارش به زندان افتاده، نمی‌تواند به عشقش دست پیدا کند و در نهایت مجبور می‌شود قربانی مرد دیگری (فرزندش امیر) قرار گیرد. به نظر می‌رسد که در برابر فمنیسم فیلم تا حدی به وجوه مادرانه می‌پردازد اما باز هم زن را مظلوم نشان می‌دهد به طوری که علی رغم سعی او در حفظ تعادل میان وجوه مادرانه و زنانه باز هم شکست می‌خورد و مظلوم و بدبخت می‌ماند.

همهٔ بدبختی‌ها سر او آوار می‌شود و وضعیتش بدتر از قبل می‌شود: از جوانی بیوه شدن و به تهران آمدن، بی‌پناهی و بی‌سرپناهی، به زندان افتادن شوهرش، در تنهایی و سختی بچه‌اش را بزرگ کردن و آخر سر هم بدنامی عشق و بعدش مشکل پسرش برای مرگ حسین؛ از سویی عنوان نخستین فیلم (زیبا؛ یک زندگی کوتاه) کاملا رویکرد فمنیستی فیلم را نشان می‌دهد و این که علت تعویض عنوان هم هراس از متهم شدن به رویکرد فمنیستی بوده است.

 

 ***ارزیابی فرمی فیلم

فیلمنامهٔ "نیمه شب اتفاق افتاد" پر از حفره و ضعف است. حسین بدون هیچ پیش زمینه و اتفاقات سریالی، ناگهان عاشق زیبا می شود. سلسله اتفاقاتی که باید اطراف حسین بیفتد را نمی‌بینیم تا بفهمیم او عاشق شده و به کسی علاقه مند است. شروع عاشقانه‌ای که به شدت کلیشه‌ای و دم دستی است: حسین وارد آشپزخانه می‌شود و برای زیبا نیمرو تهیه می‌کند، در شرایطی که اطرافشان پر از غذاهای مختلف است تا به نحوی ناشیانه رفتار نامتعارف این دو عاشق و معشوق را نشانی از عشق نامتعارفشان جلوه دهد. شروعی که با رساندن زیبا به منزل ادامه می‌یابد و همین محبت کوتاه و ساده زیبا را برافروخته و علاقه‌مند می‌کند که دست و پایش را گم کند و جایی دیگر از حسین بپرسد: «چرا انقدر هوامو داری»! در این لحظه این سوال پیش می‌آید که آیا یک زن بیوه که 14 سال تنهایی کشیده به این راحتی دست و پایش را در مقابل یک جوان گم می‌کند؟ در این سن خانم‌ها هر یک برای خود اصول و عقایدی دارند و هرگز روی آنها پا نمی‌گذارند و به خط قرمزها حتی نزدیک هم نمی‌شوند؛ چه برسد به این که رد کنند.

زیبا در برابر حسین هیچ مقاومتی از خودش نشان نداد و اصلا مخالفتی نکرد. او یکبار هم به حسین نه نگفت. به نظر می‌رسد فیلمنامه این فیلم کار چندانی برای نویسنده نداشته و وقت او را اصلا نگرفته چرا که بسیار مبتدی و بی هیچ ترفندی نوشته شده است.

حسین به مناسبت‌های مختلف ترانه‌های قدیمی را می‌خواند و بدون گذراندن هیچ تجربه زیستی، پی‌درپی به زیبا ابراز علاقه می‌کند. نوعی کنش و واکنش رفتاری که حتی در سطح سینمای عامه‌پسند قصه‌گو هم قابل قبول نیست. پایان‌بندی فیلم از ضعف‌های اساسی فیلم است و موردی چون سقوط از پله‌ها در سینما بسیار کلیشه‌ای است. این پایان بندی عجیب و غریب، باورناپذیر است و برخلاف تصور خام کارگردان این سقوط نه "غافلگیری دلنشین" برای مخاطب بلکه سقوط پایانی فیلم است که از همان ابتدا سیر قهقرایی‌اش را آغازیده است.

 

 حفره‌های فیلمنامه با حجم وحشتناک موسیقی و بازی دلخراش حامد بهداد سبب شده است که موسیقی در فیلم "نیمه شب اتفاق افتاد" خود را در حد یک تجربهٔ تفننی پایین بیاورد و تعجب مخاطب را از حضور چنین فیلم‌هایی در بخش سودای سیمرغ برانگیزد.

 

*** جمع بندی نکات فیلم

فیلم "نیمه شب اتفاق افتاد" یک درام عاطفی است با سوژه عشقی نامتعارف که از آغاز، پایانش مشخص است. قهرمان داستان مانند کارگردان اثر، یک زن است که مورد ظلم قرار گرفته و خواهد گرفت. فیلم رگه‌های فمنیستی در خود دارد و پایانش از همان شکل‌گیری رابطه میان زیبا و حسین قابل حدس است. محتوای فیلم ابعاد مثبتی مانند عدم قضاوت بر روی انسان‌ها با توجه به گذشته آنها و نیز اهمیت رازداری را هم بیان می کند و همچنین نشان می دهد که "عاقبت گرگ زاده گرگ شود!"

از بعد فنی هم می‌توان گفت که فیلمنامه اثر با وجود آن که قصه بکر و جدیدی برای رو کردن ندارد اما قابل قبول است و پتانسیل همراه کردن مخاطب تا انتهای اثر را دارد. ضمن این که کارگردانی فیلم هم با توجه به این نکته که این فیلم دومین تجربه فیلمسازی کارگردانش است، می‌تواند تا حدی مورد قبول واقع شود. تنها نکته‌ای که درباره این اثر باقی می‌ماند، تلخی بیش از اندازه انتهای آن است که فیلم را همانند نیمه شبی که واقعه انتهایی قصه در آن رخ می‌دهد، تیره و تار می‌کند. همچنین سکانس نهایی فیلم و عمل انتهایی "زیبا" در معرفی خودش به عنوان قاتل حسین، دلیل منطقی ندارد و این سوال را در ذهن مخاطب زنده می‌کند که اگر دلیل این عمل نجات جان فرزند نوجوان است که اصولا گیر افتادنی در کار نبوده و اگر به دلیل روشن شدن حقیقت چنین کاری را صورت می‌دهد، پس از این اعتراف دروغ، باز هم حقیقت امر پوشیده باقی خواهد ماند!

 

نیره رحمانی

نیمه شب اتفاق افتاد تازه ترین ساخته تینا پاکروان نمونه بارز فیلمهایی ست که مهمترین ضربه را از عدم یکدستی خورده است. فیلمی که در یک نوسان دائمی میان لحظات گرم و تاثیر گذار و لحظات  کلیشه ای و گل درشت سرگردان است. در آوردن رابطه عاشقانه میان زنی که حداقل بیست سال از مرد داستان پیرتر است، حتی اگر زنی با زیبایی و چشمان نافذ رویا نونهالی باشد برای قابل قبول شدن نیاز به ظرافت ها  ریزه کاری های زیادی دارد که در این فیلم غایبند. نخست از آن جهت که زن بیشتر از جذابیت و زنانگی یک حس راحتی و سادگی شهرستانی دارد که برای گرفتار کردن دل جوانی مثل حامد بهداد که صدای گرمی هم دارد، حتی به فرض غشی بودن، کفایت نمی کند.

مگر اینکه فیلمساز او را برخاسته از موقعیتی با خلاء های عاطفی نشان می داد که حمایت زیبا (رویا نونهالی) از او می توانست باعث جذب شذت و شکل گیری یک رابطه منتهی به علاقه و یا حتی عشقی تا این اندازه شدید شود. اما با توجه توجهاتی که خواهر های این مرد جوان نسبت به او دارند و البته مقبولیتش نزد دیگران خیلی این مسئله احساس نمی شود.

 

به نظرم انتخاب حامد بهداد برای این نقش چندان مناسب نبوده با وجود همه تلاشی که  برای کنترل انرژی که معمولا در ایفای نقش هایش آزاد می کند. از خود نشان داده و همچنین ارائه یک بازی درونی که می خواهد منطبق با شخصیت این فیلم پر احساس اما با خلق و خویی آرام باشد.

با این حال فیلم به لحاظ بصری جذاب و خوش رنگ و لعاب است، تک صحنه های زیبا و متناسب با حال و هوای فیلم نیز در آن دیده می شود. اما همه با همه اینها رقم خوردن پایانی تا این اندازه ناگهانی و اتفاقی نقطه ضعفی برای فیلمی است که در مجموع تماشای آن سرگرم کننده است. تینا پاک روان  فیلمسازی آشنا با مدیوم و مسلط نشان می دهد که نیاز به فیلمنامه های محکم دارد. همانند بسیاری فیلمسازان ایرانی. هیچ به این دقت کرده اید که تا چه اندازه در فیلمهای ایرانی یک جر و بحث و هل دادن ساده باعث مرگ طرف مقابل می شود. انگار فیلمسازان راهی بهتر از این سراغ ندارند.

 

*****

بحران بی‌پشتوانه

 مهرزاد دانش  

مشکل اصلی نیمه‌شب اتفاق افتاد همان است که در فیلم قبلی سازنده‌اش هم مشهود است: احساساتی شدن خود فیلم‌ساز در قبال اثرش. فیلم بافت کلی داستانی کم‌و‌بیش خوبی دارد و از آن مهم‌تر، تمرکزش بر شخصیت‌هایی است که تا به حال سابقه‌ای در سینمای ایران نداشته‌اند: گروهی که کارشان برگزاری مراسم جشن و یا سوگواری در زمینه‌های برپایی مجلس، پذیرایی، خوانندگی، و... است. همین که مخاطب با شمایلی نوین در این سینما مواجه می‌شود که اغلب‌شان در محیط‌های باز و در لوکیشن‌هایی با افق و پس‌زمینه‌ی گسترده حضور دارند، خوب است. اما ای کاش این امتیاز با سانتیمانتال بازی‌هایی که به‌ویژه در بعد موسیقی متن جریان دارد مخدوش نمی‌شد. این‌که مثلاً در سکانسی زنی آشپز دارد از محل کارش با اتوبوس به خانه برمی‌گردد، چرا باید از آوای همه‌خوانی پرسروصدایی به عنوان موسیقی متن آن فصل استفاده شود؟ چرا صحنه‌ای که شخصیت اصلی مرد با پیشه‌ی خوانندگی در حال اجرای یک آواز است، باید موسیقی‌ای رویش سوار شود که هیچ ربطی به موقعیت آن آواز و خواننده‌اش ندارد؟

 

مشکل دوم فیلم، انحراف از موتیف اصلی درام در میانه‌ی کار است. فیلم درباره‌ی دلدادگی پسری جوان به زنی میان‌سال است و مشکلات پیش رو هم بابت همین اختلاف سنی نامتعارف با عرف جامعه شکل می‌گیرد. اما یک‌دفعه وسط درگیری‌های ناشی از این موقعیت، نکته‌ی دیگری هم به فیلم اضافه می‌شود و آن این‌که شوهر سابق زن، قاتل بوده و حالا احتمال می‌رود که این ویژگی به فرزندش هم به ارث رسیده باشد و... این ایده‌ی دوم، عملاً فیلم را به فازهای دیگری می‌کشاند که نافی انسجام دراماتیک و موقعیتی اثر است. این‌که ناگهان بر بحران اصلی درام، بحران دیگری که فاقد عنصر سببیت است اضافه شود، نوعی روند تحمیلی است و حتی اگر پایان فیلم را هم بر مبنای همان بحران دوم پی‌ریزی کنیم، باز مشکل حل نمی‌شود. ای کاش داستان عشق خواننده‌ی جوان و آشپز میان‌سال، با همان بحران نخست، صیقل پیدا می‌کرد و به فرجام می‌رسید.

 

 

.

منابع

http://moviemag.ir/cinema/movie-reviews/iran/15690-%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%88-%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%86%DB%8C%D9%85%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D8%A7%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%82-%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AF

https://www.salamcinama.ir/post/skx9assh0oai1k0/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%86%DB%8C%D9%85%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D8%A7%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%82-%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%A2%D8%BA%D8%A7%D8%B2%D9%90-%D8%AF%D9%88%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87

https://www.salamcinama.ir/post/3rd989rxwbix1k0/%D9%86%D9%82%D8%AF-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%D9%86%DB%8C%D9%85%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D8%A7%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%82-%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%82%DB%8C-%D8%AA%D9%84%D9%87-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85-%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87

http://www.dana.ir/news/937218.html/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D9%81%DB%8C%D9%84%D9%85--%D9%86%DB%8C%D9%85%D9%87-%D8%B4%D8%A8-%D8%A7%D8%AA%D9%81%D8%A7%D9%82-%D8%A7%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%AF-

http://www.madomeh.com/site/news/news/5213.htm