ارامنهء بیت املقدس - بخش اول

ارامنهء بیت املقدس

ترجمه از گارگین فتائی

بخش اول

 

ارامنهء بیت المقدس ، یکی از چهار قوم ساکن در شهر قدیمی بیت المقدس هستند محلهء ارمنیها کوچک ترین محله و تعدادشان نیز کمترین تعداد از این چهار قوم در بیت المقدس است .

در سال 2001 حدود 2500 ارمنی در بیت المقدس ساکن بوده اند که اکثر آنها در و اطراف حوزهء اسقف نشین دیر یعقوب مقدس St. James Monastery ساکنند که این محله ، محلهء ارمنیها را تشکیل می دهد .

 

تاریخ

تاسیس جامعهء ارمنی بیت المقدس ( از 95 پیش از میلاد تا 640 بعد از میلاد)

ارامنه به مدت بیش از چهار هزار سال در قسمتهای از ترکیهء مدرن ، ایران و کوههای قفقاز سکونت داشته اند . اولین اشارهء معروف که به ارامنه به عمل آمده جائی نزدیک بیت المقدس است که در سال 95 پیش از میلاد تحت حکومت تیگران دوم پادشاه ارمنستان به آن جا رسیدند . ارتش ارمنی در چندین شهر در یهودیه سفر کرد و این در زمانی بود که یهودیان برای تجارت با ارمنستان به آن سرزمین دور دست اقامت گزیده و برخی از ارامنه نیز برای آشنایی با سرزمین های اطراف بیت المقدس به آنجا مسافرت می نمودند . متعاقب تخریب بیت المقدس در سال 70 بعد از میلاد ، رومیها به جای تجار ، صنعتگران ، سپاهیان و فرمانداران دولتی ارمنی به بیت المقدس وارد شدند و این درست مقارن با زمانی بود که تادئوس و بارتولمیوس Thaddeus and Bartholomew که هر دو از حواریون مسیح بودند برای موعظه به ارامنه و جامعهء کوچک یهودی آنجا وارد ارمنستان شدند . متعاقباً مسیحیت در سطح وسیعی در میان خانوادهء سلطنتی ارمنستان گسترش یافت . در 301 میلادی ارامنه تحت پادشاهی تیرداد سوم ،  دولتی مسیحی تشکیل دادند که اولین کشور مسیحی از لحاظ تاریخی است . در طی این دوره اعتقاد بر این است که زوار ارمنی همواره راهشان را به سمت اماکن زیارتی مسیحی در بیت المقدس هموار می کردند همچنین تاریخ مردمی ارمنی می گوید که ارامنه بالا خانه ای بر فراز کوه صهیون ساختند که از آن به عنوان کلیسا استفاده شد  بنابراین محلهء ارامنه در نزدیک کوه صهیون شد و کلیسای جامع یعقوب مقدس بعداً در آن محله ساخته شد .

از زمان اعلامیه میلان The Edict of Milan در 313 میلادی مسیحیت یک دین قابل قبول در امپراطوری رم شد . از این زمان به بعد برای ارامنه مسیحی اقامت و ساختن خانه در بیت المقدس آسان تر شد . امپراطریس هلنا Empress Helena  از 326 میلادی به سرزمین مقدس آمده و شروع به کاویدن اماکن مقدسه از جمله جلجتا ، تولد عیسی در بیت اللحم و محل تولد مریم را نمود  . در این زمان کلیسای قبر مقدس Church of the Holy Sepulchre ساخته شد . بین قرون چهارم و پنجم ارامنه هفده دیر در سراسر بیت المقدس ساختند با وجود این برخی از آنها در بیت المقدس ممکن است مورد مناظره باشند . از قرن ششم اسقف های ارمنی در بیت المقدس در اطراف مونت سیون Mount Zion ساکن شدند زیرا جامعهء مهمی از ارامنه در بیت المقدس وجود داشت و اینکه این جامعه  به طور دائمی در محلی خاص اقامت گزیده بود .

اختراع الفبای ارمنی در 405 میلادی  قطعاً به جامعهء ارمنی اجازه داد گزارشات خود را به زبان مادری ثبت کند . این الفبا باعث تولید بیش از چهار هزار دست نوشت قدیمی شد که از سوی ارامنه در کلیسای توروس مقدس St. Toros Church نزدیک کلیسای یعقوب مقدس نگهداری می شوند . در قرن نوزدهم هنگامی که زمین دیر روسی در کوه الیوز Mount of Olives شکسته شد شش کف موزائیک با نگاشته های ارمنی آشکار شدند که گواهی به حضور ارامنه در آنجا و در آن دوره می دهند .

یکی از دلائل اصلی وجود یک محله ارمنی در این شهر مذهب و ملیت ارامنه است . ارامنه علیرغم اکثریت مسیحیان فلسطین ، عرب نیستند بلکه از لحاظ ملیتی و دینی ارمنی هستند . دلیل ملیتشان احتیاج به قبول این گفته ندارد که آنها گروهی یک دست باقی مانده اند و در طی سالها به ازدواج درون گروهی پرداخته و فرهنگ بکر خود را نگه داشته اند .

دلیل توسعهء کلیسای مجزای ارمنی اندکی پیچیده تر است . در زمانی که ارامنه به مسیحیت گرویدند تنها یک کلیسا وجود داشت . ولیکن در 431 میلادی سومین شورای کلیسایی در افسوس کلیساهای نسطوریان ( امروزه آشوریان و کلدانیان ) را از باقی مسیحیان جدا نمود . سپس در 451 میلادی چهارمین شورای کلیسایی مسیحیت را مجداً این دفعه بین مونوفیزیست ها و دیو فیزیست ها Monophysites and Dyophysites جدا نمود . به موجب این جدایی کلیسای ارمنی به کلیساهای سوری ، قبطی و تیوپی در جنبش مونوفیزیست پیوست و کلیسای بیزانسی ارتودکس ( ارتودکس یونانی ، ارتودکس روسی وغیره ) دیوفیزیست شده بود . این جدایی در 1054 برای کلیسای کاتولیک لاتین و ارتودکس شرقی اتفاق افتاد . با نهضت اصلاح مذهبی در قرن شانزدهم شکاف در کلیسای کاتولیک لاتین نیز ایجاد شد .

ژوستینین  Justinian  امپراطور بیزانسی ( 565 – 527) کلیساهای مونوفیزیست را آزار می داد و ارامنه خود را صحبت کننده از سوی کلیساهای اتیوپی ، سوری و قبطی قراردادند و پاتریارک نشین ارمنی در بیت المقدس حالت رهبری به خود گرفت . بنا براین از 451 میلادی کلیسای ارمنی از دیگر کلیساهای مسیحی جدا شد . این حقیقت وجود دارد که انشعابات و کشمکش های عمده ای بین مسیحیان در دوران عثمانی و صلیبی به وقوع پیوست .

 

فتح مسلمان ( 1099 – 638)

فتح بیت المقدس از سوی مسلمان در 614 میلادی مورد استقبال ارامنه قرار گرفت زیرا آنها این فتح را راهی برای بازگرداندن اموال ضبط شده و آزادی ممنوعیت ورود به شهر از سوی امپراطور ژوستینین می دانستند . ارامنه در این زمان تابع پیمان عمر Pact of Omar شده بودند .آنها مالیات ثابتی به عنوان جزیه می پرداختند و اجازه ساختن هیچ ساختمان مسیحی جدیدی را نداشتند .

ارامنه تحت حکومت سلسله های مسلمان بین 638 تا 1099 یعنی تا هنگام شروع جنگ های صلیبی  در این شهر زندگی کردند . اومایادها Umayyads که در دمشق مستقر شده بودند جای خود را به ابوسعید Abbasids ( 1258 – 750) دادند که در بغداد مستقر بودند سپس نوبت به سلطنت فاطمیها Fatimids در 969 میلادی می رسد و سرانجام ترکان سلجوقی این شهر را در 1071 میلادی غارت نمودند .

 

جنگهای صلیبی ( 1118 – 109) و( 1244 – 1229)

در سال 1009 حاکم فاطمی الحکیم بی عمر الله Al-Hakim bi-Amr Allah  کلیسای قبر مقدس را ویران کرد  و این اقدام به روشن شدن جرقه جنگهای صلیبی کمک نمود . پاپ اوربان دوم Pope Urban II مسیحیان سراسر اروپا را به اتحاد با هم و بیرون راندن سلجوقها که مسیحیانی را که سعی در زندگی و زیارت شهر را داشتند به ستوه آورده بودند از سرزمین مقدس فراخواند . فراخوان پاپ ، مسیحیان را جذب کرده و صلیبیون را از بالکان گرفته تا امپراطوری رم به شدت مسلح نمود و حتی پادشاه ارمنی کیلیکیه را مصمم به راهی شدن به سوی بیت المقدس نمود . گر چه صلیبیون کاتولیک هم مذهبیهیشان را حذف نکرده بودند ولی فرمانی ارائه دادند که به موجب آن بیت المقدس یک سرزمین لاتین خواهد بود . در این زمان ارامنه مقدار زیادی  زمین در منطقه ارمنی نشین به دست آوردند و در 1165 ساختمان کلیسای جامع یعقوب مقدس را که تبدیل به مهمترین ساختمان شهر شد تمام کردند که تا امروز نیز باقی مانده است . این در زمانی بود که ساختمان جدید کلیسای قبر مقدس ساخته شد .

محله ارمنی نشین ، خود در اطراف کلیسای یعقوب مقدس تمرکز یافت و در اطراف آن که یک محله مسیحی مقدسی شده بود به خانه سازی پرداختند . امروزه تنها بخش جنوبی این ناحیه  که به طور فعال از سوی ارامنه اسکان یافته است به عنوان محله ارمنی نشین توصیف می شود . در طی این زمان ، محله  توسط کلیساهای غیرارمنی  پر شد که شامل کلیسای تومای مقدس در بخش جنوبی ، کلیسای یونانی در بخش شمالی در منتها علیه کناره شمالی خیبابان داوید و کلیسای مرقس مقدس که امروزه هم مرز با محله یهودی نشین است می شد . به عنوان یک وصیت نامه برای استواری جامعهء ارمنی ای تنها کلیسای باقی مانده در دستان مالکین تا به امروز مجموعهء کلیسای جامع یعقوب مقدس است . اکثر کلیساهای دوره صلیبیون اکنون تبدیل به مسجد ، خانه یا تبدیل به مجموعه های دیگر مسیحی شده اند . در این زمان ارامنه برای مدت کوتاهی کلیسای ملی خود را در بیت لللهم به دست آوردند

این را باید ذکر کرد که ارامنه خود ثابت نمودند که به خاطر عدم خصومت در جنگها بر علیه نیروهای مسلمان بیشتر مورد استقبال بودند . صلیبیون ، کاتولیک بودند و همچنین مسلمان با نیروی ارتودکس بیزانسی  و وارث آنها یعنی روسها نیز می جنگیدند به این معنی که مسلمانان نسبت به منافع کاتولیک ها و ارتودکسها در بیت المقدس بدبین بودند ولیکن ارامنه  دارای خودمختاری بودند  . میلیونها ارمنی در شرق آسیای صغیر زندگی می کردند که هیچ مبارزه سیاسی نظامی علیه ممالیک مسلمان یا عثمانیها به عمل نیاوردند .

 

دوران ممالیک (1517 – 1260)

ورود ارتش ممالیک در 1260 که جایگزین دوران کوتاه حکومت ایوبید مسلمان Muslim Ayyubid ( 1260 – 1244) شد تاثیر کمی بر ارمنیان داشت ولی تاثیر عمیقی بر جوامع مسیحی گذاشت زیرا آنها را دارای روحیهء جنگ جویی صلیبی در نظر می گرفتند  . سارکیس ، پاتریارک ارمنیان ( 1313 – 1281) با حاکم ممالیک ملاقات کرده و متعقباً به جامعهء خود بازگشت به امید برقراری دوره ای از صلح بعد از آشوب صلیبیون . در آن زمان ارامنه دارای جامعهء مهمی در مصر بودند و این زمانی بود که پاتریارک ارمنی گاه به گاه به قاهره مسافرت نموده و با حکام ممالیک و نمایندگانشان ملاقات می نمود . نتیجهء این ملاقات ها این شد که ارامنه در سال 1340 موفق به کشیدن دیوار دور محلهء خود شدند .  این علامت مهمی بود که حکام ممالیک این محله را تهدیدی علیه خود حساب نمی کردند  و این دیوار عمودی هم روشی برای تامین  و جلوگیری از بازگشت صلیبیون بود . حکومت ممالیک همچنین اعلامیهء زیر را در قسمت غربی ورودی محله حک نمود

دستور رئیسمان سلطان جغمق Jaqmaq که پیمان بست مالیاتهایی که اخیراً از سوی حکام محلی وضع شده و برای پرداختا از سوی ارمنیان محله در نظر گرفته شده لغو شده و این لغو در 854 هجری قمری ( مطابق با 1451 میلادی ) در کتاب افتخارات Honored Books ثبت شود . هر شخصی که دوباره مالیات را بر این محله وضع یا تجدید کند دوزخی  و فرزند شیطان بوده و نفرین الله بر او خواهد بود .

محله ارمنیان در این زمان توسعهء کم ولی پایدار و مستحکم خود را حفظ نمود .

در سال 1380 گریگور چهارم پاتریارک ارامنه یک اطاق نهارخوری را در عرض کلیسای جامع یعقوب مقدس برای کشیشان ساخت . در حدود سال 1415 باغستان زیتون نزدیک باغ جتسیمانی خریده شد اما دست یابی بر آن امکان پذیر نشد زیرا در 1439 ارامنه از جلجتا انتقال داده شدند اما پاتریارک ماردیروس Mardiros ( 1450 – 1412)  ناحیهء روبروی آن را خریده و نام آن را جلجتای دوم گذاشت . این منطقه تا به امروز جزء اموال پاتریارک ارمنی باقی مانده است . در همان دوران در 1311 اولین پاتریارک ارمنی منصوب شد  . این پاتریارک سایر پاتریارک ها  را در ارمنستان به همراه دو پاتریارک عالی ( یکی در لبنان ، سوریه و قبرس و دیگری در بیت المقفدس )  به همراه عالی ترین سمت ها در کلیسا تقویت نمود .

 

دوران عثمانیها ( 1917 – 1517)

بیت المقدس تحت حکومت عثمانی تبدیل به شهری بین المللی شده بود که از لحاظ مذهبی تا حدی خوب عمل می کرد اما حکومت عثمانی به نوعی ورای اختلافات مذهبی بین کلیساهای مسیحی رقیب و مذاهب رقیب عمل می کرد .

مهم ترین چهرهء شهر در این زمان افزایش جمعیت محلهء ارمنی نشین و کوشش برای کنترل این شهر مقدس است . جزیه یا گزارشات ملیاتی عثمانی در سال 1562 و 1690 دقیق ترین گزارشات هستند زیرا آنها به طور بالفعل جمعیت این سالها را  دقیق تر منعکس می کنند تا اینکه از روشهای گزارش مالیاتی سابق استفاده می کردند .  بیشتر امور بر اساس این گزارشات صورت می گرفت زیرا اینها در اصل تنها افراد بالغ غیرمسلمان را که راهب یا روحانی تمام وقت نبودند در بر می گرفت . بین سالهای  1562 تا 1563 تنها 189 ارمنی شمارش شده اند که در سال 1690 به 640 نفر رسیده اند یعنی رشدی 239 درصدی داشته اند . برخی این جهش جمعیتی را حمل بر روند توسعهء شهرسازی از سوی ارامنه و بویژه سایر مسیحیان می دانند . بنابر این مسیحیان در سال 1690 بیست و دو و نه دهم درصد جمعیت بیت المقدس را در برگرفته و دومین جامعهء بزرگ مسیحی  شهر را تشکیل می دادند .

در این زمان کلیه ارامنه در حرفه ها و صنایع و تعداد کمتری نیز در تجارت و خدمات به کار گماشته شدند . این را نیز باید خاطرنشان ساخت که ارامنه ای که منحصراً مشغول به فعالیت های مذهبی بودند از این گزارشات  به دلیل ماهیت کاملاً روحانی کارشان مستثنی می شدند . وقتی شخصی نرخهای بافعل مالیاتی ارامنه را بررسی می کند در می یابد که بیشترین تعداد آنها در طبقهء متوسط قرار می گیرند این وضعیت مالی به شدت از طریق بخشش های مالی ارامنه حمایت می شد . این امر قطعاً دلیل دیگری بر توانایی این جامعه در توسعه و کنترل محلهء خود بوده است در ضمن سایر جوامع مسیحی در این زمان در نواحی تاریخی اطراف کلیسای قبر مقدس زندگی می کردند .

خارج از محله ارمنی نشین در قسمت مسکونی در همسایگی کلیسای جامع یعقوب مقدس ، ارامنه برای کنترل کلیسای قبر مقدس رقابت می کردند . ارامنه به عنوان دومین سهامدار بزرگ کلیسا در این شهر توصیف شده اند و ارتودکسهای یونانی بزرگ ترین سهامدار هستند .  ارامنه چاپل  Parting of the Raiment چاپل سنت هلنا چاپل یوحنای قدیس و چاپل Three Marys و نیز طبقه دوم بالای ورودی آن را در کنترل خود داشتند . این کلیسا خود بعداً بین ارامنه ، ارتودکس یونانی و فرانسیسکنهای کاتولیک تقسیم شد .

به دنبال صلح کرلویتس Peace of Karlowitz در 1699 امپراطوری عثمانی به مرد ضعیف اروپا تبدیل شد و مسالهء شهرهای مقدس از یک مسالهء داخلی عثمانی به دیپلماسی خارجی  آن تبدیل شد . این امر عدم تفوق و برتری عمده ای را به اثبات می رساند زیرا ارمنستان غربی از سوی عثمانیها و سپس در سال 1828 بخش شرقی آن از سوی امپراطوری روسیه اشغال شد . اکثر کلیساهای دیگر دارای ملت های حامی بودند نظیر فرانسویها که حامی کلیساهای کاتولیک بودند و روسها که حامی کلیسای ارتودکس بودند در حالی که ارامنه خود را در میان ملل بزرگ مسیحی تنها دیدند . متعاقب آن ضعیف شدن کلیساهای قبطی مصری و کلیساهای اتیوپی که در شهر بودند نیز قسمتی از این رشته حوادث بود که کلیساهای مونوفیزیست را از حمایت و پشتیبانی دولتهای قدرتمند محروم می ساخت .

علیرغم این مشکلات ارامنه به طور حساس و سرسختانه  بر محلهء خود پافشاری نمودند . رفتار مسیحیان در بیت المقدس همیشه هم خوب و مودبانه نبوده است . برای نمونه شکایتهایی مبتنی بر بازرسیهایی از سوی مقامات رسمی عثمانی به عمل می آمد که به شهرهای مقدس و بویژه کلیسای قبر مقدس آمده و می گفتند که شما بر تعداد دیرها و کلیساها افزوده اید  . در این اماکن یا در جوار آنها مساجدی هستند . بنابراین باید به ما مقدار زیادی پول بپردازید در غیر این صورت ما بازرسیها را انجام داده و علیه شما گزارش تهیه خواهیم کرد

اینها تهدیدات بیهوده ای برای کلیساها و کنیسه هایی که تصرف شده و قسمتی از آنها متلاشی شده یا به آنها خسارت وارد شده بود نبود و مردم شکایت می کردند که غیرمسلمان ، مکانهای جدید می سازند . برای مسلمانان پیدا کردن مکانهای مقدس نزدیک ساختمانهای غیرمسلمانان و ساختن مساجد حتی الامکان نزدیک آنها رویه ای عمومی شده بود . بعداً مسلمان به راحتی مدعی می شدند که کلیسا به طور غیرمجاز کنار مسجد است . با این وجود گر چه کلیساهای ارمنی ممکن بود متحمل این وضعیت بشوند ولی محلهء ارمنی نشین به همان نحو از حاشیه پردازی نسبت به غیرمسلمانان مصون ماند زیرا آنها همگی در محله ارمنی نشین واقع شده بود طوری که امکان این ادعا که در آنجا نیاز به ساخت مسجد است به طور ناگهانی وجود نداشت .

در این زمان کشمکشهای درون کلیسای ارمنی ،  پاتریارک نشین ارمنی را سیاسی کرده بود . کافی است این را گفت که پاتریارک نشین ارمنی به خاطر نزدیکی به اماکن مقدس و جدایی از اجتماع اصلی ارمنی ، نقش مهمی را در جدایی که بر رهبران ارمنی قسطنطنیه و اجمیادزین اثر گذاشت داشته است . بویژه اسقف یقیازار Eghiazar  پاتریارک نشین بیت المقدس را جدی گرفته و در سال 1644 خود را جاثلیق ( رهبر) کلیسای ارمنی اعلام کرد به تدریج از میزان این نوع از کشمکشها در درون کلیسای ارمنی هنگامی که آنها کشمکشهای مشابهی را با کلیسای ارتودکس یونانی و اماکن مقدسه داشتند کاسته شد

 

ارامنهء بیت املقدس - بخش دوم

ارامنهء بیت املقدس

ترجمه از گارگین فتائی

بخش دوم

 

کشمکش بر سر اماکن مقدسه

کشمکشها بر سر اماکن مقدسه خود بر ساختمان این اماکن اثر گذاشت زیرا کلیه این کلیسا ها در خصوص تقسیم هزینه های بازسازی و اصلاح مورد بحث بودند . با این حال ارامنه و ارتودکسهای یونانی در دادگاههای عثمانی بر علیه هم جنگی را بر سر کنترل آئین های پرستشی و مالکیت بر کلیسای قبر مقدس و کلیسای تولد مسیح در طی قرن هفدهم آغاز نمودند . نتیجهء عمده این شد که کلیسای ارمنی هر گونه شانسی را برای به دست آوردن قدرت سابقش بر ساختمانهای اتیوپیایی در قبر مقدس شامل دیر ابراهیم مقدس St. Abraham Monastery  چاپل دریژن the Chapel of Derision و چاپل زندان مسیح Chapel of Christ’s Prison را از دست داد . مصالحات امروزی بر سر هزینه های بازسازی به اواسط قرن هفدهم هنگامی که دادگاههای عثمانی تغریباً سعی در دسته بندی تعارضات بین کلیسای ارتودکس یونانی و ارامنه و کاتولیک های فرانسیسکن کردند برمی گردد .

از زمان تضعیف امپراطوری عثمانی مسائلی که ارامنه بیت المقدس با آن  مواجه بودند بدون تغییر باقی ماند . یکی از امور مربوطه آمد و رفت زوار به بیت المقدس بود . همان واقفی که امروزه متولی اماکن مقدس مسلمین است متصدی اخذ مالیات از مسیحیان در طی دوران عثمانی بود . از آن جائی که ساختمانهای مسیحی حق توسعه نداشتند و نیز به علت بدرفتاری ماموران مالیاتی فکه با زوار از تعداد آنها کاسته شد . با کاهش زوار عثمانی و واقف مقدار زیادی پول از دست دادند متعاقباً مسیحیان توضیح دادند که در صورت اجازه توسعه و بازسازی این اماکن ،  زوار ممکن است تشویق به بازگشت شوند .

بنابراین در قرن هفدهم ارامنه بعد از دفاعیات زیاد اجازه توسعهء دیر یعقوب مقدس را یافتند . در این زمان پاتریارک ارامنه هوانس هفتم Hovhannes VII قسمت وسیعی از زمین جنوبی کلیسای جامع یعقوب مقدس را که شم طاق Cham Tagh نام داشت خرید . مساله دیگر این بود که در ناحیه مسکونی ارمنی نشین ، زمین های خریداری شده از سوی آنها فرسوده شده بود بنابراین آنها نیز بازسازی شدند . این به خاطر این رسم اسلامی بود که به مسلمین اجازه بازخرید ملک فروخته شده تا سه نسل را می داد . بنابراین ارامنه پی بردند که اموال خریداری شده در قرن هفتم ، در قرن هشتم از سوی اولاد فروشندگان بازخرید شده است . این رسم پیش دستی در خرید املاک منسوخ گشت تا از ادعای نسلهای بعدی بر آن اموال خودداری کند . در 1752 هاگوپ نالیان  Hagop Nalian  شروع به اصلاح کل محله نمود و در 1828 اصلاحات بیشتری صورت گرفت . بعد از یک زمین لرزه در 1858 ساختمان علوم دینی در منتهای جنوبی دیر یعقوب مقدس  بازسازی شد .

تغییرات دیگر در محله در این دوره دیوارهای بنای باشکوه سلیمان را دربر می گرفت . که در 1527 تمام شد این دیوارها همراه با دیوارهای داخلی ساخته شده از سوی ارامنه به عنوان زمینه محله تعیین شدند . دوران عثمانیها آن چه را که وضع موجود خوانده می شود برای بیت المقدس بوجود آورد . این بدین معنا است که برخی از اوضاع اماکن مقدسه  حفظ شده و این اوضاع دائمی یا حد اقل به عنوان یک روش حفظ شدند . شهر به چهار محله تقسیم شده بود کوه معبد Temple Mount  یک مکان اسلامی مقدس شده بود و کلیسای قبر مقدس به همراه سایر اماکن مسیحی تعلقشان به دنیای مسیحیت در نظر گرفته شدند . علیرغم مباحثات بر سر کنترل این اماکن ، وضع موجود از قرن هفدهم تا کنون باقی مانده است گر چه ادعا می شود که به وضع موجود در آشوب فتنه جویانه سال 1929 تجاوز شده است ولی تغییری حاصل نشده است و محله عمدتاً هماذی باقی مانده که در دیوارهای سلیمان بود .

در آغاز سال 1831 حدود 9000 نفر از سوی محمدعلی و ارتش مصریش مستقر شدند و از تعداد جامعه ارمنی در شهر به خاطر فغر و غفلت عثمانیها کم شد . منابع متعددی حکایت از ماهیت منحصر به فرد محله ارمنی در این زمان دارد با زبان و قومیت و فرهنگ مجزا ی خود که هویت و وحدت خود را در برابر اعراب و عثمانیها حفظ کرده بود .

ارامنه منطقهء جدیدی را با امید زیاد به دست گرفتند . دیاسپورای ارمنی در سراسر اروپا و آمریکا گسترده است و این به آنها امکان توانگری دوباره را می دهد .  وضعیت آنها به عنوان صنعتگران و تجار و پراکندگی آنها به آنها اجازه می دهد که در تجارت و مشاغل بین الملل به برتری دست یابند  . مرد نفتی گالوست گالوستیان Calouste Gulbenkian به خاطر معمالاتش در محله ارامنه به " آقای پنج درصد " معروف است . امروزه او یکی از بزرگ ترین مجموعه های دست نوشته های تاریخی ارمنی را که در برگیرندهء رونوشت های بی حدی از فرمانهای عثمانی است که به محله ارامنه حق محافظت و حقوق بر اساس حقوق مسلمین را اعطا می نمود در دست دارد . در 1833 ارامنه اولین دستگاه چاپ را دایر نموده و یک مدرسهء علوم دینی افتتاح کردند .  در 1866 ارامنه اولین استادیوی عکاسی و نخستین روزنامهء خود را دایر نمودند . در 1908 جامعهء ارمنی دو ساختمان بزرگ در کنارهء جنوب غربی بخش قدیمی شهر در عرض خیابان جافا Jaffa Street ساختند . اما یک شوهر جوان به پاتریارک شکایت نمود مبنی بر اینکه برای وی غیر ممکن است که خارج از منطقه قدیمی رفته و بچه هایش را به دستان ترکها و یا سایر مردم بگذارد . در 1805 ارامنه بیت المقدس 840 نفر بودند که دو و هفت دهم درصد مسیحیان شهر را شامل می شدند .

با وقوع جنگ جهانی اول ارامنه خود را از منابع حمایت قدرتهای غربی محروم دیدند  . در 1915 به این بهانه که ارامنه هم پیمان روسها بودند ترکان جوان دستور اخراج کلیهء آنها را از ارمنستان واقع در شمال شرقی ترکیه را دادند و این امر بهانه ای برای قتل عام ارامنه شد . در ضمن شورویها نیز به سمت جمهوری دموکراتیک تازه تاسیس ارمنستان پیشروی نموده و این منطقه را به جمهوری شوروی سوسیالیستی ملحق نمودند . ارامنه ممکن بود در جنبشهای کمونیستی نفوذ داشته باشند که از میان آنها می توان به آناستاس میکویان Anastas Mikoyan نام برد ولی این نمونه های ضد دینی هیچ کمکی را به ارامنهء مذهبی بیت المقدس ارائه نمی داد .. بنابراین پاتریارک نشین بیت المقدس ، تنها و یک کلیسای بدون وطن درنظر گرفته می شد . سپس یک روز در پایان عید هنوکا  در دسامبر 1917 پرچم متحد خارج از شهر قدیمی به احتزاز درآمده و ترکها از این منظقه تحت نفوذ بریتانیا فرار کرده و ژنرال آلنبی General Allenby  وارد شهر شد . برای اولین بار پس از تغریباً هشتصد سال یک قدرت مسیحی به شهر بازگشت . متاسفانه برای ارامنه این وضعیت نهایی نبود و آنها هشتاد سال دیگر صبر کردند تا یک ارمنستان مستقل در کلیسای ارمنی این شهر بتواند نقشی را ایفا کند .

 

دوران حاکمیت انگلیسیها ( 1948 – 1917)

مقامات بریتانیایی با سالها تجارب استعماری و علیرغم اعلامیه بالفور که احتیاج برای ایجاد سرزمین یهود را اعلام می کرد توانستند وضع موجود را حفظ کنند . بریتانیا به وضع موجود به عنوان راهنمایی و حفاظت از چهار قسمت قدیمی شهر از 1852 نگاه می کرد به همان نحو نیز اجازه یک برنامه بزرگ ساختمان سازی خارج از دیوارهای شهر را داد .

در 1920 محلهء ارمنی نشین پشت بامهای سه گوش به سبک اروپایی بر خلاف نمونهء گنبدی مورد پذیرش در بخش مسلمان نشین شهر داشت . در 1922 جمعیت ارامنه به 2480 نفر رسید که هشت درصد جمعیت مسیحیان شهر را تشکیل می دادند . این را نیز باید توجه داشت که هیچ کدام از ارامنه در حمایت از محوطهء دیوارکشیدهء ارمنی احساس راحتی نمی کرد . با وجود این حوادث یعدی باعث انتقال سریع آنها به خارج شهر شد و تیرگی جنگ جهانی دوم به این وضع اضافه شده و محله ارمنی نشین را کمی تغییر داد . ویرانی ایجاد شده ناشی از قتل عام ارامنه باعث از دست رفتن پشتیبانی پاتریارک نشین ارمنی شهر شد که از سوی جامعهء ثروتمند دیاسپورای ارمنی حمایت می شد . در طی این زمان محله بازسازی شد اما جوامع گوناگون مسیحی نتوانستند بر سر بازسازی کلیسای قبر مقدس با هم به توافق برسند .

 

جنگ اعراب و اسرائیل 1948

در 1948 بریتانیا شروع به ترک فلسطین نموده و سازمان ملل با تقسیم فلسطین موافقت نموده و اسرائیل استقلال خود را اعلام نمود . بر اساس قطعنامهء سازمان ملل ، بیت المقدس یک شهر بین المللی محسوب می شد اما هجوم سپاه اردنی این طرح را غیرممکن ساخت . مورخین بعدی نظیر رشید خلیدی بر ماهیت فدرالی فلسطینیها تاکید کردند که از سوی مسیحیانی چون جورج حبش به عنوان مدل عربی ارائه شد . با این وجود این طرح برای ارامنه که نه عرب و نه یهودی بودند اثری نداشت آنها ارمنی و بی طرف بودند . آنها یک نیروی نظامی کوچک برای حمایت از محلهء خود تشکیل داده و دروازه ها را بستند .

در دوم آگوست 1948 ارامنه به کنت برنادت Count Bernadotte در جهت کمک و حمایت از مذاکرات  برای اماکن مقدسه شکایت نمودند اما نتیجه ای نداشت . کنت بعدها در گروه کوچک تری از نظامیان یهودی که نمی خواستند اکثر زمینها را به عربها واگذار کنند مشارکت نمود . در این مدت محله ارمنی نشین چندین بار صحنهء تاخت و تاز شد . در مورد تعداد ارامنه ای که در بیت المقدس و سرزمین مقدس در سال 1948 باقی ماندند اتفاق نظر وجود ندارد . یک منبع جمعیت کلی را که هرگز فراتر از 10000 نفر نرفت  و یک رقم هشت هزار نفری در طول مدت حاکمیت انگلیسیها را برای ارامنه  ذکر می کند . این را باید خاطرنشان کرد که از سال 1870 تا کنون بین 14000 تا 22000 نفر در بیت المقدس زندگی می کنند که حضور کم ارامنه نیز اقلیت مهمی در میان این جمعیت تشکیل می دهد

 

حکومت بیت المقدس ( 1967 – 1948)

در 1962 ارامنه با کاتولیکها و ارتودکسها بر سر شروع به بازسازی کلیسای قبر مقدس توافق کردند که بازسازی آن تا امروز ادامه دارد . ارامنه از اسرائیل جدا افتاده بودند و پاتریارک شروع به اجاره دادن ساختمانها به شهرداری بیت المقدس و توسعه دهندگان آنها نمود .

 

از 1967 تا کنتون

جنگ شش روزه در 1967 از سوی برخی در جامعهء ارمنی به عنوان معجزه یاد می شد زیرا دو بمب منفجر نشده بعداً در یک دیر ارمنی کشف شدند با وجود این اعتقاد بر این است که آمار آنها به شدت پائین آمده و قبل از 1967 بیش از 2000 هزار ارمنی در اردن و اسرائیل زندگی می کردند . امروزه تعدا آنها به 15000 نفر کاهش یافته اما در دههء اخیر از این تعداد هم کمتر شده اند. فروپاشی اتحاد شوروی درها را برای یک ارمنستان مستقل باز نمود . امروزه بیش از 3000 ارمنی در بیت المقدس زندگی می کنند . محله ارمنی نشین منزلگاه پانصد نفر از آنهاست و برخی از آنها موقتاً در شهر سکونت داشته و به تحصیل در مدارس دینی و یا تصدی وظایف گوناگون در کلیساها مشغولند . پاتریارک نشین مالک کل محله و نیز سایر اموال ارامنه در بیت المقدس غربی و سایر نقاط شهر است . مالیات این محله به کمک جوامع موفق ارمنی در آمریکا دریافت می شود . در 1975 یک مدرسه علوم دینی داخل محله تکمیل شسد .

در 1987 نائومی شفرد Naomi Shepherd گزارش داد که روحانیت ارتودکس سوری و ارمنی حاضر و جاری است اما شرائط گفنگو فراهم نیست . در این زمان او همچنین گزارش داد که تنها 14000مسیحی در شهر بیت المقدس زندگی می کنند .

پاتریارک نشین ارمنی هنوز مالک اموال باارزشی در غرب بیت المقدس و در ناحیه غربی دیوارهای قسمت قدیمی شهر می باشد که بسیاری از آنها اجاره داده شدند و متعاقباً اسقف اعظم شاهه عجمیان Shahe Ajamian اموال غرب دیوارهای شهر قدیمی را برای خیابان بندی بهتر به دولت فروخت .

 

منابع

1 en.wikipedia.org/wiki/Armenian_Quarter

2 Jerusalem Post, March 30, 2001 - A Cloistered Community

3 Jerusalem Post, Sept 9, 1993 - Armenian Patriarchate Plans New Construction

 

بیخود شده‌ام لیکن بیخودتر از این خواهم  

بیخود شده‌ام لیکن بیخودتر از این خواهم 

دیوان شمس مولوی

 

بیخود شده‌ام لیکن بیخودتر از این خواهم 

  با چشم تو می گویم من مست چنین خواهم 

من تاج نمی‌خواهم من تخت نمی‌خواهم

در خدمتت افتاده بر روی زمین خواهم 

آن یار نکوی من بگرفت گلوی من  

  گفتا که چه می خواهی گفتم که همین خواهم 

با باد صبا خواهم تا دم بزنم لیکن  

چون من دم خود دارم همراز مهین خواهم 

در حلقه میقاتم ایمن شده ز آفاتم

مومم ز پی ختمت زان نقش نگین خواهم 

ماهی دگر است ای جان اندر دل مه پنهان

زین علم یقینستم آن عین یقین خواهم 

 

 

 

مزمور 112  Սաղմոս 112

مزمور 112  Սաղմոս 112

 

مزامیر  - باب 112

1 هللویاه! خوشابحال کسی که از خداوند می ترسد و در وصایای او بسیار رغبت دارد.

2 ذریتش در زمین زورآور خواهند بود. طبقه راستان مبارک خواهند شد.    

3 توانگری و دولت در خانه او خواهد بود و عدالتش تا به ابد پایداراست.

4 نور برای راستان در تاریکی طلوع می کند. او کریم و رحیم و عادل است.

5 فرخنده است شخصی که رئوف و قرض دهنده باشد. او کارهای خود را به انصاف استوار می دارد.

6 زیرا که تا به ابد جنبش نخواهد خورد. مرد عادل تا به ابد مذکورخواهد بود.

7 از خبر بد نخواهد ترسید. دل او پایدار است و بر خداوند توکل دارد.

8 دل او استوار است و نخواهد ترسید تا آرزوی خویش را بر دشمنان خود ببیند.

9 بذل نموده، به فقرا بخشیده است؛ عدالتش تا به ابد پایداراست. شاخ او با عزت افراشته خواهد شد. 

10 شریر این را دیده، عضبناک خواهد شد. دندانهای خود را فشرده، گداخته خواهد گشت آرزوی شریران زایل خواهد گردید.

 

 

Սաղմոս 112

1 Երանի այն մարդուն, որ վախենում է Տիրոջից,եւ խիստ կամեցող է նրա պատուիրանների։

2Նրա սերունդը հզօր կը լինի երկրի վրայ, եւ ուղղամիտների ազգը կ՚օրհնուի։

3Փառք եւ հարստութիւն կը լինի նրա տան մէջ, նրա արդարութիւնը կը մնայ յաւիտեանս յաւիտենից։ 4Արդարների համար լոյս ծագեց խաւարում.ողորմած, գթասիրտ եւ արդար է Տէրը։

5Բարի մարդը ողորմած է եւ փոխ է տալիս, խօսքն իր կատարում արդարութեամբ,

 6որպէսզի յաւէտ նա չսասանուի, յաւիտեան մնայ յիշատակն արդարի։

 7Չար լուրից նա չի վախենայ, նրա սիրտը պատրաստ է յոյս դնելու Աստծու վրայ։

 8Հաստատուն է սիրտը նրա եւ չի սոսկայ, մինչեւ իր թշնամիների վերջը չտեսնի։

 9Բաժանեց նա ու տուեց աղքատներին. նրա արդարութիւնը կը մնայ յաւիտեանս յաւիտենից, եւ նրա եղջիւրը բարձր կը լինի փառքով։

 10Մեղաւորը, տեսնելով, կը բարկանայ, կը կրճտեցնի ատամներն իր ու հալումաշ կը լինի, եւ մեղաւորների ցանկութիւնը կը կորչի։

 

 

Psalm 112

112:1Praise ye the LORD. Blessed is the man that feareth the LORD, that delighteth greatly in his commandments.

112:2His seed shall be mighty upon earth: the generation of the upright shall be blessed.

112:3Wealth and riches shall be in his house: and his righteousness endureth for ever.

112:4Unto the upright there ariseth light in the darkness: he is gracious, and full of compassion, and righteous.

112:5A good man sheweth favour, and lendeth: he will guide his affairs with discretion.

112:6Surely he shall not be moved for ever: the righteous shall be in everlasting remembrance.

112:7He shall not be afraid of evil tidings: his heart is fixed, trusting in the LORD.

112:8His heart is established, he shall not be afraid, until he see his desire upon his enemies.

112:9He hath dispersed, he hath given to the poor; his righteousness endureth for ever; his horn shall be exalted with honour.

112:10The wicked shall see it, and be grieved; he shall gnash with his teeth, and melt away: the desire of the wicked shall perish.

 

تولد امام اول شیعیان را به تمامی شیعیان ایران و جهان تبریک می گویم

مزمور 103 Սաղմոս 103

مزمور 103 Սաղմոս 103

 

مزامیر  - باب 103

1 ای جان من خداوند را متبارک بخوان! و هرچه در درون من است نام قدوس او را متبارک خواند.

2 ای جان من خداوند را متبارک بخوان و جمیع احسان های او را فراموش مکن!

3 که تمام گناهانت را می آمرزد و همه مرض های تو را شفا می بخشد؛

4 که حیات تو را از هاویه فدیه می دهد و تاج رحمت و رأفت را بر سر تو می نهد؛

5 که جان تو را به چیزهای نیکو سیر میکند تا جوانی تو مثل عقاب تازه شود.

6 خداوند عدالت را به جا می آورد و انصاف را برای جمیع مظلومان.

7 طریق های خویش را به موسی تعلیم داد و عمل های خود را به بنی اسرائیل.

8 خداوند رحمان و کریم است؛ دیر غضب و بسیار رحیم.

9 تا به ابد محاکمه نخواهد نمود و خشم را همیشه نگاه نخواهد داشت.

10 با ما موافق گناهان عمل ننموده، و به ما به حسب خطایای ما جزا نداده است.

11 زیرا آنقدر که آسمان از زمین بلندتر است، به همان قدر رحمت او بر ترسندگانش عظیم است.

12 به اندازه ای که مشرق از مغرب دور است، به همان اندازه گناهان ما را از ما دورکرده است.

13 چنانکه پدر بر فرزندان خود رئوف است، همچنان خداوند بر ترسندگان خود رأفت می نماید.

14 زیرا جبلت ما را می داند و یاد می دارد که ما خاک هستیم.

15 و اما انسان، ایام او مثل گیاه است، مثل گل صحرا همچنان می شکفد.

16 زیرا که باد بر آن می وزد و نابود می گردد و مکانش دیگر آن را نمی شناسد.

17 لیکن رحمت خداوند بر ترسندگانش از ازل تا ابدالآباد است و عدالت او بر فرزندان فرزندان.

18 بر آنانی که عهد او را حفظ می کنند و فرایض او را یاد می دارند تا آنها را به جا آورند.       

19 خداوند تخت خود را بر آسمانها استوار نموده، و سلطنت او بر همه مسلط است.

20 خداوند را متبارک خوانید، ای فرشتگان او که در قوت زورآورید و کلام او را به جا می آورید و آواز کلام او را گوش می گیرید!

21 ای جمیع لشکرهای او خداوند را متبارک خوانید! و ای خادمان او که اراده او را بجا می آورید!

22 ای همه کارهای خداوند او را متبارک خوانید! در همه مکان های سلطنت او. ای جان من خداوند را متبارک بخوان!

 

Սաղմոս 103

1 Օրհնի՛ր Տիրոջը, ո՛վ իմ անձ, եւ իմ բոլոր ոսկորները թող օրհնեն սուրբ անունը նրա։

 2Օրհնի՛ր Տիրոջը, ո՛վ իմ անձ,եւ մի՛ մոռացիր բոլոր պարգեւները նրա,

 3ով քաւութիւն է տալիս քո մեղքերին, բժշկում ախտերը քո բոլոր։

 4Նա, որ քո կեանքը փրկում է ապականութիւնից, քեզ պսակում է ողորմութեամբ ու գթութեամբ,

 5որ բարութեամբ յագեցնում է ցանկութիւնը քո, եւ քո երիտասարդութիւնը նորոգւում է արծուի պէս։ 6Ողորմութիւն ու արդարութիւն է շնորհում Տէրը բոլոր զրկեալներին։

7Տէրն իր ուղիները ցոյց տուեց Մովսէսին,եւ իր կամքը՝ Իսրայէլի որդիներին։

8Գթասիրտ, ողորմած է Տէրը, համբերատար ու ողորմաշատ։

9Տէրն իսպառ չի բարկանումեւ յաւիտեան ոխ չի պահում։

 10Մեր մեղքերի համեմատ չվարուեց մեզ հետ, ոչ էլ մեր անօրէնութեան համեմատ հատուցեց մեզ։ 11Այլ որքան բարձր է երկինքը երկրից, այնքան զօրեղ է

Տիրոջ ողորմութիւնն իրենից երկիւղ կրողների վրայ։

 12Որքան հեռու է արեւելքն արեւմուտքից, այնքան հեռացրեց նա մեր անօրէնութիւնները մեզնից։

 13Ինչպէս որ մի հայր գթում է իր որդիներին, այնպէս Տէրը պիտի գթայ իրենից երկիւղ կրողներին։

 14Նա գիտէ կազմուածքը մեր եւ յիշում է, որ հող ենք մենք։

15Մարդու օրերը խոտի պէս են. նա ծաղկում է ինչպէս վայրի ծաղիկ։

16Երբ փչի քամին, նա կ՚անհետանայ,եւ նրա տեղն իսկ չի երեւայ։

 17Բայց Տիրոջ ողորմութիւնը յաւիտեանս յաւիտենից իրենից երկիւղ կրողների վրայ է, եւ նրա արդարութիւնը՝ որդոց որդի նրանց հանդէպ,

18որոնք պահում են ուխտը նրա, յիշում նրա պատուիրաններն ու կատարում դրանք։

19Տէրն երկնքում հաստատեց իր աթոռը, նրա թագաւորութիւնը տիրում է բոլորին։

 20Օրհնեցէ՛ք Տիրոջը, նրա բոլո՛ր հրեշտակներ, որ հզօր էք ուժով, կատարում էք խօսքը նրա, լսում ձայնը նրա պատգամների։

 21Օրհնեցէ՛ք Տիրոջը, նրա բոլո՛ր զօրքեր, սպասաւորնե՛ր եւ նրա կամքը կատարողնե՛ր։

 22Օրհնեցէ՛ք Տիրոջը, նրա բոլոր գործերը, ամենուրեք է տէրութիւնը նրա։Հոգի՛դ իմ, օրհնի՛ր Տիրոջը։

 

 

 

Psalm 103

A Psalm of David.

103:1Bless the LORD, O my soul: and all that is within me, bless his holy name.

103:2Bless the LORD, O my soul, and forget not all his benefits:

103:3Who forgiveth all thine iniquities; who healeth all thy diseases;

103:4Who redeemeth thy life from destruction; who crowneth thee with lovingkindness and tender mercies;

103:5Who satisfieth thy mouth with good things; so that thy youth is renewed like the eagle’s.

103:6The LORD executeth righteousness and judgment for all that are oppressed.

103:7He made known his ways unto Moses, his acts unto the children of Israel.

103:8The LORD is merciful and gracious, slow to anger, and plenteous in mercy.

103:9He will not always chide: neither will he keep his anger for ever.

103:10He hath not dealt with us after our sins; nor rewarded us according to our iniquities.

103:11For as the heaven is high above the earth, so great is his mercy toward them that fear him.

103:12As far as the east is from the west, so far hath he removed our transgressions from us.

103:13Like as a father pitieth his children, so the LORD pitieth them that fear him.

103:14For he knoweth our frame; he remembereth that we are dust.

103:15As for man, his days are as grass: as a flower of the field, so he flourisheth.

103:16For the wind passeth over it, and it is gone; and the place thereof shall know it no more.

103:17But the mercy of the LORD is from everlasting to everlasting upon them that fear him, and his righteousness unto children’s children;

103:18To such as keep his covenant, and to those that remember his commandments to do them.

103:19The LORD hath prepared his throne in the heavens; and his kingdom ruleth over all.

103:20Bless the LORD, ye his angels, that excel in strength, that do his commandments, hearkening unto the voice of his word.

103:21Bless ye the LORD, all ye his hosts; ye ministers of his, that do his pleasure.

103:22Bless the LORD, all his works in all places of his dominion: bless the LORD, O my soul.

 

هنـر، مذهـب و ادبیـات شفاهـی ارمنیان باستـان

هنـر، مذهـب و ادبیـات شفاهـی ارمنیان باستـان

نویسنده: رافائل ایشخانیان

مترجم: ژیلبرت مشکنبریانس

 فصلنامه فرهنگی پیمان - شماره 45 - سال دوازدهم - پائیز 1387

 

بر اساس تحقیقات باستان‏شناختی صورت گرفته در کوهستان‏های ارمنستان مشخص شده که این منطقه از زمان‏های بسیار دور محل زندگی انسان‏ها بوده است. ساکنان این منطقه از دیرباز به ساخت وسایلی از سنگ، استخوان و بعدها از فلزات مختلف همچون مس، برنز و آهن پرداخته‏اند. همچنین، ساخت زیورآلاتی از طلا، نقره و سنگ‏های گران‏قیمت نیز در بین آنان متداول بوده است.

از هزارۀ سوم قبل از میلاد، زمانی که اقوام ارمنی نقش اصلی را در کوهستان‏های ارمنستان عهده‏دار ‏شدند، تقریباً هم‏زمان، در تمامی مناطق ارمنستان کبیر،[1] شاهد رشد و نمو فرهنگ و هنر ساکنان این مناطق هستیم.

ساکنان ارمنستان کبیر با کشاورزی، دامداری و صنعت‏های مختلف آشنایی داشتند و پرداختن به این صنایع یکی از راه‏های کسب درآمد آنان بود. از میان این صنعت‏ها خصوصاً سفالگری رواج بسیار داشت. در تمام دوران‏های تاریخی، شاهد تهیۀ وسایل گوناگونی از خاک رس برای مصارف خانگی و نگه‏داری آب و غلات و ساخت مجسمه‏های زینتی کوچک به دست سفالگران ارمنی هستیم. کاوش‏ها و یافته‏ها در مناطق مختلف ارمنستان حاکی از آن است که ارمنیان از زمان‏های بسیار دور با سنگ‏تراشی، کار با فلزات، آهنگری و صنعت‏های مرتبط با آن آشنایی داشته‏اند.

از زمانی که بشر شروع به زیبا‏سازی و تزیین وسایل روزمرۀ زندگی خود کرد در واقع می‏توان گفت که هنر نیز هم‏ زمان با آن متولد شد. توجه به تزیین و زیبا‏سازی وسایل روزمرۀ زندگی در نزد سفالگران ارمنی نیز متداول بوده است. آنها با رنگ‏آمیزی و ایجاد نقش و نگارهای مختلف بر روی اشیائی از قبیل کوزه‏های بزرگ و کوچک، که برای کاربردهای مختلف آماده شده بودند، به زیبا ‏سازی ظاهری وسایل تولیدی خود می‏پرداختند.

یکی از انواع نقاشی‏ها و نگارگری‏های باستانی نقاشی‏های دیواری به جای مانده بر روی کوه‏هاست. در منطقۀ ارمنستان کبیر، نقوش سنگی بسیاری یافت شده‏اند که بر روی آنها تصاویری از قوچ‏ها، بزکوهی، انسان‏ها و همچنین، قهرمانان اسطوره‏ای به تصویر کشیده شده است. این نقاشی‏ها در واقع کهن‏ترین نمونه‏های نوشتاری ـ تصویری‏ای هستند که در عین حال به منزلۀ نمونه‏های زیبای هنری آن دوران نیز به حساب می‏آیند. نقاشی بر روی تخته سنگ‏ها و کوه‏ها تا قرون وسطا نیز در بین ارمنیان متداول بوده است. این هنر حتی پس از گرایش ارمنیان به مسیحیت حفظ شده و حیات خود را به صورت نقاشی‏هایی بر روی دیوار‏های صیقل داده شدۀ کلیساها ادامه داده است.

مجسمه‏سازی با گِل، سنگ، چوب و فلزات نیز در بین ارمنیان رواج داشته. در منطقۀ ارمنستان کبیر، مجسمه‏هایی یافت شده است که به شکل انسان‏ها، خدایان و حیواناتی از قبیل اسب، بز، سگ و شیر ساخته شده‏اند.

از دیگر انواع هنرها، هنر معماری است. در هزارۀ سوم پیش از میلاد، خانه‏هایی در منطقۀ دشت آرارات ساخته شده که نمونه‏هایی از آنها در منطقۀ شِنگاویت[2] (حومۀ ایروان) یافت شده است. در کاوش‏هایی نیز دیوار‏های قلعه‏ای را یافته‏اند که در آن خانه‏هایی به صورت نامنظم ساخته شده و همچنین خانه‏هایی به صورت مدور با دیوارهایی مدور. این بنا‏ها نمونه‏های بسیار کهنی از معماری ارمنیان هستند.

فرهنگ و تمدن ارمنیان خصوصاً در دوران پادشاهی سلسلۀ آراراتِ وان[3] به شکوفایی خود رسید. شاید، ثبات حکومتی ارمنیان باعث شکوفایی هرچه تمام‏تر فرهنگ و تمدن در آن دوران شده است. در آثار مربوط به این دوره، نمونه‏های بسیاری از کنده‏کاری‏ها و نقاشی‏های دیواری، وسایل سفالی با نقش و نگارهای زیبا، که در منازل مورد استفاده قرار می‏گرفته، زیور آلات و همچنین، مجسمه‏های حیوانات و پرندگان اسطوره‏ای جلب توجه می‏کند. در این مجموعه، مجسمه‏های عقاب شیر (مجسمه‏‏ای با سر عقاب و بدن شیر)، انسان عقاب (مجسمه‏ای با سر انسان و بدن عقاب) همچنین، انسان شیر (مجسمه‏ای با سر انسانی و بدن شیر) دیده می‏شود.

در هنر دوران پادشاهی سلسلۀ آرارات، اصولاً شیر در بین حیوانات جایگاهی خاص داشته که یکی از نشان‏های خدای بزرگ ارمنیان، هایک،[4] نیز بوده است. از این‏ رو، غالباً در نقاشی‏های دیواری قصرها، از نقوش شیر استفاده شده است. در این نقاشی‏ها، نقوشی از گاو نر و حیوانات دیگر نیز دیده می‏شود. رنگ غالب در این نقاشی‏ها آبی و قرمز بوده. البته، در آنها از رنگ‏های دیگری نیز استفاده شده است. در این نقاشی‏ها، تصاویری از زندگی روزمره مانند به چرا بردن گوسفندان به وسیلۀ چوپانان و گله‏های گاو و آهو نیز مشاهده می‏شود. خصوصاً، تصاویر رنگی سربازان آن دوران با لباس‏هایشان نیز به تصویرکشیده شده است.

در نقاشی‏های آن دوران و اصولاً، در هنر نقاشی ارمنیان، تصویر درخت ‏‏زندگی[5] بسیار دیده می‏شود. این درخت اصولاً با سه شاخه و گاهی، با شاخه‏های بسیار یا یک برگ به تصویر کشیده شده و همواره تصاویر موبد‏هایی که تنۀ سه شاخه‏ای درخت را در دست گرفته‏اند و یا در کنار درخت ایستاده‏اند، در نقاشی‏های این دوران دیده می‏شود. این آثار نمونۀ بارزی از تقدس درخت در بین ارمنیان باستان است. موسی خورنی[6] نیز در کتاب تاریخ ارمنستان به این موضوع اشاره کرده که ارمنیان با استفاده از درخت به پیش‏بینی وقایع و پیش‏گویی اقدام می‏کردند.

 از دیگر نمونه‏های زیبای هنری آن زمان حکاکی بر روی برنز است. از آن دوران، کلاه‏خود‏هایی برنزی مزین به نقش و نگارها و همچنین، سپرهایی که نقوشی از نبردها، ارابه‏های جنگی، شیرها و گوزن‏ها بر روی آنها حکاکی شده، یافت شده. در معبد آردینی، که یکی از مهم‏ترین معابد آن دوران به شمار می‏آمد، لوازم و مجسمه‏های بسیار با شکوهی از پادشاهان آن دوران قرار داده بودند؛ مجسمه‏هایی از برنز و همچنین، کنده‏کاری‏های زیبایی از حیوانات بر روی دیوارهای آن.

در تاریخ آمده است که سارگون، پادشاه آشور، به کشور هایک لشکرکشی کرد و در آن زمان، معبد آردینی را، که یکی از مهم‏ترین معابد ارمنیان بود، ویران ساخت. سارگون پس از برگشتن به کشورش دستور داد تا صحنه‏هایی از نبرد و تقسیم غنائم معبد آردینی را بر دیوار‏های قصرش به تصویر کشند. ما نیز از روی این تصاویر در مورد معماری ارمنیان در دوران باستان اطلاعاتی کسب می‏کنیم. این واقعه در 714 ـ 713 ق‏م به تصویر کشیده شده است. از این‏رو، می‏توان نتیجه گرفت که تاریخ ساخت معبد به خیلی قبل‏تر از تاریخ نقاشی باز می‏گردد.

از موارد خاص معماری معبد آردینی سنتوری[7] آن است که بر روی شش ستون قرار گرفته. در انتهای سنتوری و در واقع در قلۀ آن، برگی نیز از درخت زندگی تعبیه شده. این برگ نشانۀ یکی از خدایان آن دوران، هایک، است. بناهایی با این شیوه بعدها در ساختار معماری معبد‏های یونانی نیز مشاهده می‏شود. از معابد دیگری که به دست ارمنیان در قرن اول میلادی با این شیوه ساخته شده معبد گارنی[8] است. تصاویر به جای مانده از معبد آردینی نمایانگر معماری پیشرفتۀ ارمنیان در دوران پادشاهی سلسلۀ آرارات است.

از دیگر نمونه‏های با ارزش معماری پادشاهی سلسلۀ آرارات می‏توان از قلعۀ وان، قلعۀ اربونی ـ ایروان و تِیشیباینی نام برد. این بنا‏ها تا کنون نیز پا برجا هستند.

قلعه‏ها و قصرهای بسیاری نیز از آن دوران در اقصا نقاط ارمنستان برجای مانده است. قلعه‏ای که بر روی تپۀ سرخ بر گرفته از نام یکی از خدایان به نام تِشیب بنا شده بنایی بوده که بیش 150 اتاق داشته و ورودی آن مزین به دو برج بزرگ و زیبا بوده و دور آن دو ردیف دیوار وجود داشته است. استادکاران معمار ارمنی از کاهگل آجرهایی تهیه می‏کردند که از آنها برای ساخت خانه‏ها و باروهای اطراف برج‏ ها استفاده می‏شده است.

در زمان پادشاهی سلسلۀ آرارات، خدای اصلی و بزرگ ارمنیان هایک بود و پس از هایک، به ترتیب دیگر خدایان مهم، تِشیب (خدای جنگ و توفان)[9] و شیوین (خدای آفتاب)،[10] بودند. به غیر از این سه، پنجاه خدای دیگر نیز وجود داشتند. از بین آنها می‏توان به اسامی باگباردون[11] ـ همسر هایک ـ ، آرنین،[12] آردواراسین،[13] آرازان،[14] اِلیبورمین[15] و... اشاره کرد.

پس از پادشاهان سلسلۀ آرارات، سلسلۀ یرواندونی[16] به قدرت رسید. در این دوران، سرزمین ارمنستان کبیر گاه مستقل و گاه تحت سلطۀ حکومت مادها یا پارتیان قرار می‏گرفت. در نتیجۀ این امر رشد فرهنگی ارمنیان کمتر و تأثیرات تمدن ایرانی در بین آنان بیشتر نمایان شد. بی‏شک، تمدن و فرهنگ ارمنی دستاوردهایی را که از گذشته به دست آورده بود

حفظ می‏کرد، به خصوص، در زمینۀ معماری و نقش و نگارهایی که بر روی بناها به دست استادان ارمنی نقش می‏بست اما در هر صورت، شرایط جدید به وجود آمده نیز تأثیرات خود را بر جای می‏گذاشت.

از دوران پادشاهان یرواندونی مجسمه‏ها، سکه‏هایی که تصاویر پادشاهان بر روی آنها نقش بسته، خصوصاً، جام‏هایی از نقره با نقش‏ها و طرح‏هایی بسیار زیبا بر روی آنها یافت شده است.

در دوران سلطۀ ایرانیان، مذهب باستانی ارمنیان نیز تحت تأثیر فرهنگ ایرانیان قرار گرفت و تغییر کرد. در دوران اولیۀ سلطۀ ایرانیان، هنوز مذهب باستانی ارمنیان و پرستش هایک، تِشیب و دیگر خدایان حفظ شده بود لیکن به تدریج بر اثر تغییرات به وجود آمده رفته رفته این خدایان به فراموشی سپرده شدند و نام هایک فقط به منزلۀ ستاره‏ای در منظومه‏ای به این نام سالیان متوالی حفظ شد. سپس، در بین ارمنیان خدایان دیگری پدیدار شدند؛ خدایان و خدای بانوانی همچون آناهید، آستقیک، واهاگن و تیر. این خدایان در عین حالی که تداعی کنندۀ خدایان باستان ارمنیان بودند بی تأثیر از خدایان ایرانیان و یونانیان نیز نبودند.

یکی دیگر از انواع هنر ارمنیان ادبیات شفاهی است. از زمان‏های بسیار دور بین ارمنیان تعریف حکایت‏ها و داستان‏ها در مورد قهرمانان اسطوره‏ای و همچنین خواندن سرود بسیار متداول بوده؛ برای مثال، داستـان سـاسنـا دزرِر (سـاسونتسی داویـت) نمونه‏ای از ادبیات شفاهی ارمنیان است که تاریخ به وجود آمدن آن به دوران پادشاهی روشای دوم در 681 ق‏م باز می‏گردد. در این حکایت، دو تن از فرزندان پادشاه آشور، در نینوا، پدر خود را می‏کشند و به ارمنستان فرار می‏کنند. بر اساس آنچه از گذشتگان نقل می‏شود آنها در جنوب ارمنستان کبیر، در ساسون، سکنا می‏گزینند و از این زمان نقل این حکایت در بین ارمنیان مرسوم می‏شود. داستان فرار این دو، ساناسار و آدراملیک، در واقع اولین روایت از اسطورۀ بزرگ ارمنیان، ساسونتسی داویت، است که در ویرایش جدیدتر داستان ساناسار و آدراملیک به ساناسار و باغداسار تغییر یافته و پادشاه آشور نیز تبدیل به خلیفۀ بغداد شده است لیکن مکان داستان همان‏جا؛ یعنی، بین‏النهرین باقی مانده زیرا که بغداد از نینوا خیلی هم دور نیست. اگر در ویرایش قدیمی حکایت ساناسار و آدراملیک پادشاه ستمگری را که به نینوا حکومت می‏کرد کشته بودند، در ویرایش جدیدتر ساناسار و باغداسار خلیفۀ ستمگر بغداد را می‏کشند و از آنجا می‏گریزند.

در زمان سلسلۀ پادشاهان یرواندونی، حدود سدۀ پنجم تا ششم پیش از میلاد، شعر و سرودی بسیار قدیمی در مورد تولد واهاگن، یکی از خدایان منظومۀ خدایان ارمنیان، رایج بوده. در این شعر، تولد واهاگن (خدای جنگ ارمنیان) به تصویر کشیده شده است. این شعر و تصنیف از طریق کتاب تاریخ ارمنستان نوشتۀ موسی خورنی حفظ و به نسل‏های بعد منتقل شده است. از آنجایی‏که در شعر تولد واهاگن تصاویر و تمثیل‏های بسیاری از قرون گذشته وجود دارد احتمال داده می‏شود که این تصنیف بسیار قدیمی بوده و تاریخ به وجود آمدنش می‏تواند حتی به دوران پیش از پادشاهان یرواندونی باز گردد. احتمالاً، این تصنیف در مورد تولد یکی از خدایان پادشاهی سلسلۀ آرارات یا یکی از خدایان باستانی ارمنیان بوده است و گوسان‏های[17] آن دوران شعر را به واهاگن، که یکی از خدایان پادشاهی سلسلۀ یرواندونی بوده، نسبت داده‏اند.

در میان ارمنیان باستان، حکایت‏ها و داستان‏هایی نیز برای سران قبایل و پادشاهان نقل می‏شده. این داستان‏ها مدت‏های مدیدی، در بین آنها سینه به سینه گشته است. از طریق این داستان‏ها و حکایت‏ها در مورد اعمال خدای بزرگ ارمنیان، هایک ـ هالد، که رئیس اصلی قبیلۀ ارمنیان بوده و پادشاهان دیگری همچون آرام، آرا گِغِسیک و دیگران اطلاعاتی به‏دست آمده است.

 

 

پی‏نوشت‏ها:

1- در زبان ارمنی به ارمنستان کبیر مِتز هایک می‏گویند به معنی هایک کبیر.      

2- Shengavit                 

3- در منابع ارمنی، این سلسلۀ پادشاهی سلسلۀ آراراتی نامیده می‏شود که در حدود قرن ششم پیش از میلاد حکومت می‏کردند.

4- قهرمان اسطوره‏ای ارمنیان که ایشان بر اساس نام وی خود را های و کشورشان را هایاستان می‏نامند. هایک همچنین مهم‏ترین خدای ارمنیان در دوران باستان بوده است.

5- در اعتقادات ارمنیان باستان، گِناتس زار یا درخت زندگی درختی است که خداوند آن را از بهشت به زمین فرستاده است. این درخت، که موجب جاودانگی خدایان و انسان‏های عادل بود، به صورت نمادی از خداوند مورد پرستش قرار می‏گرفت.      

6- تاریخ‏نویس قرن پنجم پس از میلاد و پدر تاریخ ارمنستان.     

7- pedimentبه نمای مثلث شکل ساختمان سنتوری گفته می‏شود.   

8- معبد گارنی در جمهوری ارمنستان کنونی در اواسط قرن بیستم بازسازی شد و تا کنون پا برجاست.      

9-Teshib          

10- Bagbardoon

11- Shivin

12- Arnin

13- Ardooarasin

14- Arazan

15- Eliboormin

16- سلسله پادشاهی یرواندونی در حدود قرن پنجم پیش از میلاد حکومت می‏کردند.

17- نوازندگان و خوانندگان دوره‏گرد.

 

 

 

 

مشکلات فرا روی گفت وگوی بین ادیان و راهکارهای عبور

مشکلات فرا روی گفت وگوی بین ادیان و راهکارهای عبور

نویسنده: گئورگ وارطان

  فصلنامه فرهنگی پیمان - شماره 35 - سال نهم - بهار 1385

 

 

 16اسفند 1384/ کرواسی - زاگرب

اگر چه ممکن است ادیان از حیث بنیان های کلامی، جهان بینی و شاید نگاه به غایت انسان متمایز باشند در این نوشتار ما از گفت وگوی بین ادیان ابراهیمی سخن می گوییم و گفت وگوی بین دیگر ادیان یا به عبارتی گفت وگوی بین ادیان به مفهوم عام را به مجالی دیگر وا می گذاریم.

دین مجموعه ای نظام مند از اعتقادات و باورها در مورد هستی انسان و جهان با اعتقاد محوری به وجود ازلی و ابدی و آفرینندهٔ خداوند است. خداوندی عالم و عادل که بذل و نزول لطف و خالقینش همواره ساری و جاری است و باب ارتباط با مخلوقات هوشمندش را از طریق نیایش همواره باز گذارده است.

در خلال تاریخ، مشاهده می کنیم که ادیان از بدو نزول دارای آیین ها، شرعیات و تکالیفی بوده اند. بخشی از این تکالیف در چارچوب همان مجموعهٔ نظام مندی قرار می گیرند که تعریف کردیم و بخش دیگر در گذر زمان در نتیجهٔ تجربیات مختلف انسان ها و ادراکات متفاوتشان از بشر و جهان و تحت تأثیر سنت های موجود در فرهنگ ها و آیین ها و کارکردهای سیاسی و اجتماعی شکل گرفته اند و به این مجموعه اضافه شده اند.

در عصر حاضر هر زمان، صحبت از گفت وگوی بین ادیان شده بحث اصلی یافتن آن مبانی و اساس و عصارهٔ مشترک ادیان بوده است یعنی شناخت آن اصول و اعتقادات مشترک یا بازیافت و شفاف سازی مجموعهٔ اصول بنیادین و آغازین ادیان. به بیان دیگر هدف آن است تا با کنار زدن نقش های آیین ها و فرهنگ های گوناگون از چهرهٔ ادیان مختلف در آن آیینهٔ زلال مشترکات را بجوییم و پیروان دیگر ادیان را همراه و همسایهٔ خود بدانیم. در عین حال همهٔ ما به خوبی واقفیم که تا چه حد حیات فرهنگی و هویت ما وابسته به فرهنگ ها، آیین ها و باورهای اجتماعی مان است. همهٔ ما خوب می دانیم که تا چه حد انباشته از تجربه های شخصی، قومی یا ملی خود هستیم و همچنین می دانیم که زدودن تمامی اینها فرایندی است بس مشکل و چه بسا جد و جهدی می طلبد وافر و در مواردی فرا انسانی. با این وجود همین که رهبران دینی و سیاسی، سیاستمداران و متفکران به این راز نهفته، یعنی لزوم دستیابی به مشترکات، پی برده و پای در راه رسیدن به آن نهاده اند خود گامی بسیار بزرگ محسوب می شود. این احساس نیاز به دو دلیل شکل گرفته است یکی در اثر پدیدار شدن مشکلات جهان شمول و فراگیر و دوم روند پایان ناپذیر مناقشه ها و مخاصمه ها بین اقوام و ملت ها که غالباً شکل بین ادیانی به خود می گیرد و البته، در بیشتر موارد هم در اثر سوئ استفادهٔ قدرت ها، قدرت طلبان و سیاستمداران بدان دامن زده می شود.

 

با در نظر گرفتن این مقدمه می توانیم چهار گونه از مانع را در راه گفت وگوی بین ادیان برشماریم:

 

1- موانع عقیدتی - کلامی و معرفت شناختی

2- موانع فرهنگی

3- موانع تاریخی

4- موانع سیاسی

 

البته، این تقسیم بندی دقیق نیست و چه بسیار مواردی که در آن دو یا سه یا حتی هر چهار عامل بر هم تأثیر می گذارند و هم پوشانی دارند. در واقع، شاید نتوان تداخل موانع فرهنگی را از موانع گروه اول تفکیک کرد. همچنین بسیاری از موانع سیاسی ریشه در تاریخ دارند که با عنوان موانع تاریخی خاطر نشان شده است.

از لحاظ عقیدتی اساس تفاوت احتمالاً در این نکته است که هر دینی حصول به رستگاری را تنها از طریق باور به اعتقادات و ادای اوامر و نواهی خود ممکن می داند یا به بیان دیگر به جای مطلق انگاشتن حقیقت راه های رسیدن به حقیقت را مطلق می انگارد.

پرداختن به هر یک از عوامل فوق نیاز به توجه خاص دارد اما از آنجا که تمامی این عوامل در تعامل با یکدیگرند و چنانچه اثراتی منفی بر روند هم زیستی انسان ها و ادیان بگذارند در قالب مواضع و موانع سیاسی جلوه گر می شوند ما در اینجا بیشتر به این عامل می پردازیم و تلاش می کنیم تا راه کارهایی در این مورد بیابیم.

مسایل سیاسی هم از اختلافات دینی بهره می گیرند و هم از آنها تأثیر می پذیرند، هم گفت وگو را مخدوش می کنند و هم اگر آن را مناسب تشخیص دهند و مثبت ارزیابی کنند تشویق و زمینه سازی می کنند.

ما بر این باوریم که اگر انسان هایی خداپرست هستیم و بر نقش پراهمیت دین در زندگی اخلاقی و اجتماعی انسان ها واقف و به آن علاقه مندیم باید مشوق گفت وگوی بین ادیان باشیم تا هم امکان شناخت مشترکات را فراهم سازیم و هم تأثیر دیدگاه های متفاوت دینی در مناقشات سیاسی را تضعیف کنیم. تأکید من بر این است که اگر چه نقش سیاستمداران بسیار مؤثر و در مواردی تعیین کننده است ولی به دلایل زیر دست رهبران دینی بازتر است:

1- مردم و مؤمنان به ادیان به رهبران دینی اعتماد بیشتری دارند.

2- در واقع، این رهبران دینی هستند که اگر به ریشهٔ معنوی مشترک ادیان دست یابند و آن را تبیین و تفسیر کنند می توانند مؤمنان را به درک و احترام متقابل به دیگر ادیان ترغیب کنند.

3- رهبران دینی با درک و قبول نقش اجتماعی و مسئولیت پذیری سیاسی می توانند امکان فعالیت جمعی را در مردم ایجاد و با بسیج آنها رفتارهای سیاسی مردم را در جهت بهتر و سازنده تر هدایت کنند.

4- رهبران دینی با رابطهٔ مداوم با یکدیگر و ملت خود هم می توانند هیجانات جمعی را تحت نظارت درآورند و تلطیف کنند و هم جلوی استفاده ابزاری از مردم را در جهت مطامع ناپسند سیاسی بگیرند.

بدین ترتیب در بحث از موانع سیاسی در واقع از نقش سیاسی رهبران دینی در نظارت بر کارکرد و عملکرد سیاست و همچنین از تعدیل و تخفیف تعصب دینی در سیاست سخن می گوییم. این نقش رهبران دینی هم در دنیای سکولار و هم در کشورهایی که دین نقش سیاسی برجسته تری دارد قابل اعمال است.

از طرفی عرصهٔ اعمال سیاسی هم می تواند گفت وگوی بین ادیان را مقدورتر و روان تر سازد. صلح و صلح طلبی که در ذات ادیان وجود دارد باید برجسته و نقش اخلاق باید دوباره تعریف شود.

بدون شک بازنگری در مبانی و الگوهای نظریه های سیاسی و روابط بین الملل می تواند راه گشا باشد. این عرصه، هم به رهبران دینی هم به رهبران سیاسی و هم به دانشمندان سیاسی تعلق دارد و باید نیروهای ذهنی را در این راه بسیج کرد. اما از سویی دیگر سیاستمداران پای بر زمین سخت سیاست و قدرت طلبی دارند و در کنار در نظر گرفتن موارد فوق در حوزهٔ سیاست و عدالت مسئول اند و لزوماً باید در آن حوزه عمل کنند. باید بتوانیم منافع ملی کشورها را در یک نظام برنده - برنده تعریف و البته نهادهای موجود را در راستای فراهم آوردن اعتماد متقابل بین افراد، ملل و کشورها تقویت کنیم یا نهادهای جدیدی بیافرینیم.

برای آنکه گفت وگوی بین ادیان بتواند تأثیرات حوزهٔ سیاست را تعدیل کند رهبران دینی باید بتوانند دغدغه های مشترک سیاسی - تاریخی پیروان ادیان دیگر را درک کنند و به هنگام نیاز موضع گیری عدالت مدار را بر موضعگیری مصلحت اندیشانه ترجیح دهند. پذیرفتن این نقش از سوی رهبران دینی می تواند به تعریف مجدد منافع ملی یاری رساند و به سیاستمداران در پی ریزی یک ساختار برنده - برنده کمک کند. این کار سترگ، عمیق و زمان بر است اما از آن گریزی نیست زیرا اگر هدف گفت وگوی ادیان آفریدن جهانی بهتر برای بندگان خداست از پای نهادن و سیر در این عرصه نباید باکی داشت.

اگر بناست دین در تلطیف کارکرد قهرآمیز سیاست مؤثر باشد رهبران دینی باید در روند گفت وگوی بین ادیان، روحیهٔ کار جمعی ادیان مختلف را ریشه یابی و حل مشکلات تاریخی - سیاسی را تقویت کنند و در دستور کار قرار دهند. علاوه بر این آنها می توانند خواهان پاسخگویی بیشتر دولت ها در قبال ملت ها باشند و از آنان بخواهند تا خدمات رسانی بهتری داشته باشند و از فرافکنی ناکارآمدی های داخلی خود به عوامل اختلاف بخش بین ملت ها، از قبیل تفاوت های دینی، امتناع ورزند.

 

در نهایت باید تأکید کنیم که در کنار بر طرف سازی موانع سیاسی ادیان باید تلاش کنند خود به مانعی سیاسی تبدیل نشوند. نمونهٔ بارز گفته های فوق را می توان در واقعیت های روزمرهٔ زندگی مسالمت آمیز همراه با درک و احترام متقابل ادیان در جمهوری اسلامی ایران شاهد بود.

در جمهوری اسلامی ایران حیات دیرپایِ ادیان و اقلیت های دینی از تعامل این ادیان و پیروان آنها در گسترهٔ تاریخ ایران نشأت گرفته است و تداوم می یابد. در فراز و نشیب وقایع تلخ و شیرین تاریخ آنچه خود را برجسته می سازد همانا استمرار زندگی مؤمنان به ادیان و نقش آفرینی آنان در زندگی اجتماعی ایران است.

تبلور این استمرار وجود میراث فرهنگی اقلیت های دینی در قالب آژار تاریخی، معماری، موسیقی، حجاری و سایر هنرها و البته، اندیشمندان آنهاست. میراژی که دولت خود را متعهد و مصر در حفظ آن می داند. بی شک، بدون زمینه ای از ایمان و ایمنی نه استمرار ممکن بود نه آفرینندگی.

ما معتقدیم که جمهوری اسلامی ایران خود را ملزم و متعهد به رعایت حقوق انسانی می داند و بنیان های این اعتقاد بر پایه هایی اساسی مبتنی است که عبارت اند از:

1- اشتراکات دینی و احترام دین اسلام به پیروان ادیان الهی که برجسته ترین نمود و نماد آن در قرآن کریم جلوه گر است.

2- اشتراکات فرهنگی و زیست مشترک و همدلانهٔ آحاد مردم جامعه اعم از مسلمان، مسیحی، یهودی و زرتشتی.

3- سلوک، گفتار و کردار بنیان گذار انقلاب و حکومت جمهوری اسلامی.

4- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.

ابتنا بر این اصول نه تنها نظام جمهوری اسلامی را متعهد به رعایت حقوق انسان ها می کند بلکه حاکمان را ملزم به محقق ساختن اصول مصرح در قانون اساسی و عرف جامعه می سازد.

بر این اساس ما، نمایندگان اقلیت های دینی در مجلس شورای اسلامی، و همهٔ شهروندان جوامع اقلیت های دینی خود را محق دانسته و می دانیم تا همواره در راستای تحقق حقوق خود با مسئولان نظام در تعامل باشیم و کاستی ها را جبران کنیم. این تعامل و تشریک مساعی همیشه از سوی مسئولان نظام با گشاده رویی پذیرفته شده و روال اجرای قوانین و احقاق حقوق سازنده و مثبت بوده است.

 قابل ذکراست که اگر جمیع موارد پیش گفته و ده ها مورد دیگر در نظر گرفته شوند تعارضی با مادهٔ 27 ((میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی))، که ایران نیز آن را امضا و تصویب کرده و به شرح زیر است، مشاهده نمی شود:

((در کشورهایی که اقلیت های نژادی، مذهبی یا زبانی وجود دارند اشخاص متعلق به اقلیت های مزبور را نمی توان از این حق محروم نمود که مجتمعاً با سایر افراد گروه خودشان از فرهنگ خاص خود متمتع شوند و به دین خود متدین بوده و بر طبق آن عمل کنند یا به زبان خود تکلم کنند)).

 

این واقعیتی مشخص است که استقرار بسیاری از امور مطلوب و نهادهای مقبول و همچنین اصلاح قوانین فرایندی مستلزم درک فرهنگی متقابل و تعدیل و تلطیف ادراکات و نیازمند فضایی اعتمادآمیز است. از نظر ما این نکته که دولت و حکومت و نظام اسلامی با احترام و با مراعات حقوق اقلیت های دینی رفتار می کنند و در روندی سازنده برای برطرف سازی مشکلات و مسایل قرار داریم امری مغتنم و شایان تحسین است.

کل این فرآیند مانع از این نیست که زندگی اجتماعی، فرهنگی و مذهبی اقلیت ها در جوّی سرشار از دوستی و آرامش با هم وطنان مسلمان خود ادامه داشته باشد.

نکتهٔ مهم دیگر این است که دیگر کشورها، به خصوص جهان غرب، نباید رویکردی دوگانه و ابزاری نسبت به حقوق بشر و دینداری داشته باشند. ما که در حیاتی تنگاتنگ با ایران اسلامی و نظام سیاسی آن بوده ایم و هستیم، ما که همچون هر انسان دیگری به میهن خود علاقه مندیم و تقدسی خاص برای آن قائل ایم، و در دیروز و امروز و فردای آن خود را سهیم می دانیم تأکید داریم که احترام به حقوق انسان ها و ادیان الهی باید فراگیر و فارغ از تبعیض باشد و لذا انتظار داریم همچنان که به حقوق خود اصرار می ورزیم شاهد مراعات حقوق دیگران از جمله مسلمانان در اقصی نقاط جهان باشیم. بدون احترام متقابل و درک دلمشغولی های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، دینی و معنوی یکدیگر، و بدون قبول حق تفاوت های بشری حصول به صلح و هم زیستی بالنده امکان پذیر نیست.

استفادهٔ سیاسی از حقوق بشر، مردم سالاری، عدالت خواهی و ادیان الهی حاصلی جز مشوش کردن فضای تفاهم و ایجاد وقفه در روند بهبود امور نخواهد داشت.

فرهنگ هم زیستی ادیان در ایران، جلوه ای از تنوع زیستی اجتماعات انسانی و ادیان ابراهیمی و القا کنندهٔ صلح و دوستی است. فراموش نکنیم جملات حکیمانه ای که بر سردر ساختمان سازمان ملل نقش بسته و یگانگی منشائ و مبداء آدمیان را تذکر می دهد سخن شاعری ایرانی و برخاسته از عمق تجربهٔ بی همتای تاریخ این سرزمین کهن.

 

بنی آدم اعضای یکدگرند                       که در آفرینش ز یک گوهرند

چو عضوی به درد آورد روزگار              دگر عضوها را نماند قرار

                                      

      

پی نوشت

1- نمایندهٔ مسیحیان ارمنی در مجلس شورای اسلامی جمهوری اسلامی ایران.

 

 

 

 

 

مسیحیت در شعر فارسی

 

مسیحیت در شعر فارسی[1]

نویسنده: دکتر قمر آریان[2]

فصلنامه فرهنگی پیمان - شماره 39 - سال دهم - بهار 1386

 

 

دوستان عزیز، خانم ها و آقایان سلام. بسیار متأسفم که علی رغم علاقهٔ قلبی نتوانستم در جمع شما حضور پیدا کنم. بیماری اخیر توان اندکی را که داشتم از من گرفته است و واقعاً امکان فعالیت برایم محدود شده است. امیدوارم در آیندهٔ نزدیک بتوانم در اجتماعات شما شرکت کنم.

من و همسرم، زنده یاد دکتر زرین کوب، همواره با ارامنه دوستی و آشنایی داشته و هنوز هم من دوستان بسیار مهربانی در میان شما دارم. من هم نژادکشی ارمنیان را محکوم می کنم و امیدوارم روزی به این مسئله در مجامع جهانی رسیدگی شود.

در ادبیات ایران، عیسی تقریباً همواره با چهره ای که در قرآن کریم از وی تصویر می شود آشکار می گردد. جزییات تازه ای هم که بر این تصویر روشنی می افکند از تفسیرها مأخوذ است و البته، تا حدی از اناجیل ـ رسمی یا اپو کریفا ـ اخذ شده است اما چهرهٔ مسیحیت گاهی با آنچه در قرآن در باب نصارای عرب آمده است تفاوت پیدا می کند. این از آن روست که نصارای ایران در شهرها و روستاهای این سرزمین سابقهٔ دیگر و آداب و رسوم دیگری را ورای آنچه نزد نصارای حجاز معمول بوده است داشته اند. با این حال ترسا در ادبیات فارسی همچنان گاه چهرهٔ زاهد متنسک را دارد گاه مظهر شرک و انکار نسبت به توحید اسلام تلقی می شود. مواردی هم هست که رمزی از عشق و زیبایی و مستی و خوشباشی است، وجودش با باده و ساده و با بی قیدی نسبت به حدود شریعت همراه است. اعتقادش در اسناد الوهیت به مسیح و در تلقی از او به عنوان فرزند خدا نمونه ای از ضلالت و جهالت محسوب است. لباس او از طیلسان تا زنار و مسکن او از دیر و صومعه تا کوی ترسایان حس تحقیر و حس نفرت را بر می انگیزد و ارتباط او با روم، که تقریباً همیشه در عهد اسلام و قبل از اسلام دشمن ایران است، همچنین با یونان، که به جهت وجود فلاسفه اش نوعی سرزمین شرک و شک و کفر محسوبست، تصویر آن را غالباً تیره می دارد. با این وجود در نزد صوفیه ترسایی گاه رمز تجرید و تجرد محسوب است و حیات ترسایان مانند نمونهٔ زهد و عزلت و سعی در تزکیه نفس به عنوان سرمشق یا به عنوان نمونه ای که مسلمانان باید در راه خدا از آنها باز پس نمانند وسیلهٔ اعزاز و تشویق یا تحذیر و تقریع واقع می شود. در سراسر ادبیات، این صورت های گونه گون جلوه دارد و تنوع قابل ملاحضه ای به تصویر عیسی و عیسویت در ادبیات ایران می بخشد.

 

بسیاری از لغات و عبارات خاص مربوط به آیین مسیح در نظم و نثر فارسی آمده است و در اقوال و کلمات صوفیه و عرفا، همان طورکه اشاره شد، بر سبیل تمثیل و مجاز از آنها مکرر استفاده شده است.

تعبیرات و ترکیباتی مانند دیر راهب، بت ترسا، زنار زلف، اعجاز مسیحا، نفس عیسوی، مکرر در شعر و نثر فارسی آمده است. لیکن تداول و انتشار این لغات در شعر و ادب فارسی همه جا و همیشه به سبب آن نیست که گویندگان و نویسندگان فارسی معرفت صریح و واضح و قاطعی از این معانی و مفاهیم داشته اند بلکه تا اندازه ای این تداول انتشار سببش همان طور که گفتیم رواج و شهرت و تداول قصص قرآن و تفاسیر و روایات و اخبار اسلامی مربوط به عیسی است.

البته، بعضی از این گویندگان و عرفا در عقاید متکلمین و ملل و نحل تتبع داشته اند و بسا که با متون اناجیل و کتب نصاری مربوط بوده اند و احیاناً هم به دیر و کلیسا آمد و شد داشته اند لیکن غالب آنها از آیین مسیح اطلاع درست و قاطعی نداشته اند و از الفاظ و معانی خاص مربوط به آیین مسیح نیز آنچه دانسته اند از قبیل مسموعات مبهم و درهم و غیر موژق بوده است. نه با کلیسا و راهبان و آباء نصاری آشنایی داشته اند و نه از متون اناجیل و کتب و اسفار قوم مطلع بوده اند. بسا که مطران و کشیش نصاری را نیز با موبدان و مغان و برهمنان اشتباه می کرده اند و زنار مسیحی را از کستی گبران تفاوت نمی نهاده اند. کسانی مانند ناصرخسرو، خاقانی، نظامی که بیش و کم اطلاعات صحیح تر و جامع تری از طریق مراوده و معاشرت و یا از راه مطالعه و مباحثه از عقاید و مناسک مربوط به آیین مسیح داشته اند، در بین گویندگان و نویسندگان بسیار نیستند.

مع ذلک تمام الفاظ و عبارات خاص مربوط به آیین مسیح که بر وجه تمثیل و استشهاد و یا بر سبیل مجاز و استعاره، در شعر و ادب فارسی وارد شده است یکسره از طریق قرآن و اخبار اسلامی و یا از راه تقلید و تکرار اقوال سابقین نبوده است. نه فقط زندگی عیسی به سبب غرابتی که داشته است و مواعظ و تعالیم او به جهت مناسبتی که با آراء صوفیه و عرفا داشته است مورد توجه و اعتنای خاص اهل فضل و ذوق واقع شده است بلکه وجود دیرها و کلیساها در اکثر بلاد قدیمی ایران و اشتمال کتب کلام و ملل و نحل بر پاره ای عقاید آنها و نیز مباحثه ها و معاشرت هایی که در بیشتر اوقات بین مسلمین و پیروان مسیح روی می داده است و نیز سفرهایی که بعضی از مسلمین به بلاد نصاری می کرده اند و روابط تجارتی و صلح و جنگ که بین مسلمین و رومی ها بوده است همهٔ اینها از اسباب و علل عمده و مهمی بوده است که توجه مسلمین را به آراء و عقاید و آداب و مناسک پیروان مسیح معطوف کند و هر چند این توجه در بسیاری موارد سطحی و ظاهری بوده است و کمتر به عمق و غور این عقاید و مناسک فرو می رفته اند اما ناچار در رفتار و گفتار مسلمین بی تأثیر نبوده است. صوفیه، بدون شک، بعضی از مناسک و آداب راهبان مسیحی را اقتباس کرده اند و بدان ها لباس عرفانی پوشیده اند و در عقاید و آداب خویش وارد و داخل کرده اند، مثل عزلت و سیاحت و فقر و ریاضت و تجرد و دریوزگی و امثال اینها، که تمام از تأثیر فقر عیسوی است و محققان صوفیه آنها را از فقر محمدی دور و برکنار می دیده اند و در این باب باید به تفصیل تر سخن راند اما البته این تأثیر و نفوذ اطوار و اقوال نصاری در بین عامه و خاصهٔ مسلمین فقط در رفتار آنها نبوده است در گفتار آنها نیز ناچار تأثیری داشته است و بسا که مسموعات ساده بی تحقیق که از اقوال و احوال نصاری به گوش مسلمین رسیده است در آنها تأثیر قوی نموده و بر سبیل عبرت و موعظه در کلمات و اقوال آنها منعکس شده است.

به هر حال تحقیق در این مطلب که در اقوال و آثار شاعران و عرفای ایران تأثیر آیین مسیح تا چه حد بوده است و نزد کدام یک از مشاهیر شاعران این تأثیر سطحی و ظاهری بوده است و کدام یک نفوذی عمیق تر و صحیح تر از آن آیین پذیرفته اند فواید بسیار دارد و منابع و مبانی قسمتی از معانی و مضامین رایج در ادب فارسی را بیان می کند.

 

 

 

پی نوشت ها:

1- متن سخنرانی دکتر قمر آریان قرائت شده توسط استاد محمد گُلبُن در مراسم یادبود نود و دومین سالگرد نژادکشی ارمنیان. انجمن ارامنهٔ تهران، سه شنبه 28 فروردین1386.

2- دکتر قمر آریان استاد سابق دانشگاه ملی ایران و عضو هیئت علمی دایره المعارف بزرگ اسلامی است. از دکتر آریان تا کنون مقالات بسیاری در مطبوعات ادبی منتشر شده و از کتاب های ایشان نیز می توان به کتاب چهرهٔ مسیح در ادبیات فارسی اشاره کرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

  

 

آئین های کلیسای ارمنی

آئین های کلیسای ارمنی

اسقف اعظم آرداک مانوکیان

ترجمه میشا هایراپتیان

فصل نامه پیمان شماره 20 زمستان 1383

 

کلمه آئین در زبان ارمنی به معنای راز نیز می آید و مفهوم دینی آن عبارت است از دریافت ندیده ها و یا نشان مرئی بریا فهم فضائل نامرئی است  . به زبان ساده تر یعنی مفهوم و محسوس شدن چیزی که از دیدگان ما پوشیده شده است . آئین های کلیسا را رازهای کلیسا نیز گفته اند .

بنابراین منظور از آئین عبارت است از درک پدیده های نامرئی و اسرارآمیز موجود در مراسم و فرائض دینی به یاری باور و ایمان . مثلاً در جریان مراسم غسل تعمید ، مسیحی شدن کودک غسل شونده را به چشم نمی بینیم ولی باور می کنیم و ایمان داریم که کودک با غسل تعمید ، مسیحی می شود .

کلیسا هفت آئین یا راز را می پذیرد که بعضی از آنها مستقیماً از جانب مسیح تائید شده است و برخی دیگر از جانب حواریون و یا پدران روحانی کلیسا . به کمک اعمال آئین ها مواهب الهی در جمع مومنان توزیع می گردد .

برای اجرای مراسم آئین ها سه عنصر لازم است

1: نشان محسوس : آب در مراسم غسل تعمید ، روغن مقدس در مراسم تدهین و نان و شراب در آئین پذیرش تبرک ، نشانها و آثار محسوسی هستند که به چشم رویت می شوند .

2: خادم قانونی : شخص روحانی که کسوت روحانیت را رسماً پذیرفته فقط او مجاز به اجرای مراسم آئینهاست . تعدادی از این آئینها مثل غسل تعمید ، تدهین و تبرک برای مومنان اجباری و تعدادی دیگر مثل ازدواج و دست گذاری ( پذیرفتن کسوت روحانیت ) اختیاریند .

آئین های هفت گانه عبارتند از  1: غسل تعمید 2: تدهین 3: توبه 4: تبرک 5: ازدواج 6: آخرین تدهین 7: دست گذاری ( تفویض مقام روحانیت )

 

1: غسل تعمید

آئین غسل تعمید از جانب عیسی مسیح تائید شده و برای مسیحیان الزامی است . در زمان عیسی مسیح یحیی تعمید دهنده تبلیغ دینی می نمود و آنهایی را که می خواستند تعمید می کرد . عیسی مسیح در سی سالگی قبل از آغز فعالیت های علنی اش به کانر رود ردن آمد و به دست یحیی تعمید دهنده غسل تعمید شد . در این هنگام روح القدس به صورت کبوتری از آسمان بر دوش او فرود آمد و صدای خدا به گوش رسید که گفت « این است فرزند عزیز من » .

آخرین توصیه مسیح به شاگردانش این بود که آنها کتاب مقدس را تبلیغ کنند و همگان را به نام پدر ، پسر و روح القدس تعمید دهند .

کلیسا غسل تعمید را جگونه توجیه می نماید ؟

کلیسا تائید و باور می کند که تعمید شونده در ضمن مراسم غسل تعمید از گناه بدوی یا گناه آدم پاک می شود . آدم و حوا به علت نافرمانی و نقض قانون از بهشت رانده شدند و این گناه و نافرمانی و نقض قانون ، گناه بدوی نامیده شد که به تمامی انسانها منتقل گردید . بوسیلهء غسل تعمید ، انسان از گناه بدوی تطهیر شده و فرزندخواندهء خداوند نامیده می شود به عبارت دیگر تعمید شونده زندگی دوباره می یابد و موهبت روح القدس را پذیرا و مسیحی می گردد و عضو کلیسای مقدس مسیح نامیده می شود .

غسل تعمید چگونه انجام می شود ؟

مراسم غسل تعمید در حوضچهء مخصوصی که برای این منظور در کلیسا ساخته شده است صورت می گیرد . در صورت بیماری و یا داشتن عذر موجه ، اجازهء انجام غسل تعمید در خانه داده می شود .

بر اساس مقررات کلیسای ارمنی ، غسل تعمید اطفال چندماهه و حداکثر یک ساله امری الزامی است . بنا بر مقررات کلیسا اگر فردی که غسل تعمید نشده است فوت کند در موقع تدفین وی مراسم کلیسایی انجام نمی شود .

مادهء اولیه غسل تعمید ، آب است . مسیح بوسیلهء آب غسل تعمید یافت . غسل تعمید با آب ولرم انجام می گیرد و به این ترتیب است که کشیش تعمید دهنده ، طفل را بغل می کند و سه مرتبه در آب غوطه ور می کند و سه بار بر سرش آب می ریزد و او را به نام پدر ، پسر و روحالقدس غسل تعمید می دهد .

در این هنگام دعاها و آوازهای مذهبی می خوانند و قسمتهایی از انجیل را نیز قرائت می کنند . موقع غسل تعمید ، کشیش از طفل بغلش سه بار می پرسد

-         کودک چه می خواهد ؟

-         پدر تعمیدی پاسخ می دهد

-          - ایمان ، امید و عشق

بعد از این سوال ، کشیش نام کودک را می پرسد و او را به همان نام غسل تعمید می دهد . بلافاصله پس از غسل تعمید ، آئین های تدهین و تبرک انجام می شوند.

آئین های غسل تعمید در زندگی یک بار انجام می شوند و به هیچ وجه قابل تکرار نیست زیرا کلیسا فقط یک بار غسل تعمید را قبول دارد . کلیساهایی که از لحاظ مذهبی با یکدیگر متفاوت هستند نمی توانند تعمید مجدد انجام دهند . پس از غسل تعمید ، نام کودک در دفتر موالید کلیسا ثبت می شود و فرد تعمید شده عضو کلیسا می گردد .

 

2: تدهین

معنی لغوی تدهین ، نشان و مهُر است و آن آئین دریافت لطف و محبت الهی است به غسل تعمید به زبان ارمنی گنونک gnunk  ( مهر کردن ، نشان کردن ) گفته می شود زیرا در مراسم غسل تعمید ، فرد ممهور تدهین می گردد .

مادهء اولیه آئین تدهین روغن مقدس ( میورون به معنای روغن شیرین ) است که از روغن زیتون یا روغن برگ بو تهیه می شود . در کار تهیه روغن مقدس بیش از همه از بالزام ( مواد معطر صمغی حاوی ترکیبات اتری و خواص مرهمی ) استفاده می شود و عصارهء گلهای زیادی را هم به کار می برند . روغن مقدس جدید را با روغن مقدس قدیمی مخلوط می سازند و با دست گریگور لوئساوریچ مقدس تبرک می کنند . حق تبرک دادن به روغن مقدس در انحصار جاثلیق است .

پس از انجام غسل تعمید و در حالی که طفل هنوز برهنه است کشیش با روغن مقدس نورانی و با خواندن دعا پیشانی ، چشمها ، گوشها ، بینی ، دهان ، دستها ، قلب ، پشت و پاهای او را تدهین می کند . پس از انجام مراسم تدهین ، کشیش به کودک غسل تعمید شده می گوید

-         آرامش بر تو باد ای نجات یافتهء خداوند ! آرامش بر تو باد ای تبرک یافتهء خداوند !

بر اسا مقررات کلیسای ارمنی ، کشیش تعمید دهنده آئین تدهین را نیز به جا می آورد .

در کلیسای کاتولیک ، آئین عسل تعمید از آئین تدهین جدا شده است و حق انجام آئین تدهین در انحصار اسقف است . مراسم تدهین در نوجوانی انجام می شود .

کلیسای انگلیکان در ضمن مراسم تدهین ، تبرک را انجام می دهد و آئین تبرک را مختص مراسم دست گذاری ( قبول روحانیت ) می داند . اسقفها حق دارند مراسم تدهین را انجام دهند .

پروتستانها مراسم تدهین ندارند .

 

3: توبه

نوبه به معنی متالم شدن ، درد کشیدن و در ماتم و ندامت از گناه و خبط است .

مسیح اغلب در باره توبه سخن گفته و تاکید کرده است که  توبه امری الزامی است . باید توبه کنیم یعنی متوجه معصیت ارتکابی و عواقب گناه و خبط شویم پشیمان شویم و طلب مغفرت کنیم . پدران روحانی کلیسا برای تحول روحی حاصل از پشیمانی و منزه شدن از گناهان ، اهمیتی استثنائی قائل شده و آن را در زمرهء آئین ها قرار داده اند .

توبه به عنوان یک آئین شامل سه بخش است 1: ندامت 2: اعتراف 3: طلب مغفرت . ندامت یعنی درک سنگینی گناه و معصیت و خبط ارتکابی و توجه یافتن به اینکه علیه قوانین بشری ومذهبی بی عدالتی صورت گرفته است . برای اینکه فردی حقیقتاً آئین توبه را انجام دهد باید بی یا و قلبیاً پشیمان شود زیرا بدون پشیمانی واقعی توبه ، فریبی بیش نیست . وقتی که فردی با ایمان و اعتماد به نفس پشیمان می شود در آن موقع او از گناهان ، پاک و روح وی راحت می شود .

بدین ترتیب فرد با احساس پشیمانی برای توبه کردن آماده می شود و با گوش دادن به ندای وجدان و بدون تحمیلی از جانب غیر ، شخصاً متوجه می شود که خود در مورد همنوعان خویش مرتکب بی عدالتی شده است .

وقتی می گوئیم آئین توبه وسیلهء پاک شدن از گناهان است برای خیلیها ممکن است این سوال پیش بیاید که اگر به وسیله توبه انسان از گناهان پاک می شود آیا توبه مشوق ارتکاب گناه نیست ؟  یعنی انسان می تواند با درک و تعمداً گناه انجام دهد ؟ و آن گاه با توبه کردن از گناه خود آزاد شود ؟ ممکن است افرادی با چنین طرز تفکری پیدا شوند ولی این فکر بخشودنی نیست . چنین فکری به خودی خود به صورت سوء استفاده از مسائل روحانی و « داد و ستد » در می آید متعاقب ندامت آئین توبه ، مرحلهء اعتراف پیش می آید . برای منزه شدن از معاصی لازم است مرحلهء اعتراف را انجام دهندذ و با قلبی پاک ، گناهان خویش را بازگو کنند .

در کلیساهای مسیحی ، اعتراف به طرق مختلف انجام می شود . دو نوع اعتراف وجود دارد اعتراف جمعی و اعتراف انفرادی . اعتراف جمعی عبارت است از اعتراف در جمع و اعتراف انفرادی به این صورت است که شخص در انزوا و در حضور یک روحانی شخصاً به گناهان خویش اعتراف می کند .

اکنون در کلیساهای ارمنی اعتراف به صورت جمعی انجام می شود ولی به جای اینکه هر یک از افراد به گناهان خود اعتراف کند یک نفر یا یک فرد روحانی « دعای ندامت » را که حاوی مطالب خاصی در مورد رهایی از گناهان است قرائت می کند و اعتراف کنندگان می گویند « خدایا رحم کن » در کلیسای کاتولیک اعتراف ، انفرادی است . بر اساس قوانین و مقررات کلیسای ارمنی برای توبه مقررات مصوب وجود دارد . توبه کننده باید پرهیز کند ، د عا نماید ، نادم شود ، اعتراف کند و آن گاه تبرک یابد .

 

4: آئین تبرک

آئین تبرک توسط مسیح وضع و تائید شده است . در کتب انجیل آمده است که در جریان شام آخر که بر سر میز عید پاک یهعودیان ( عید پسح) طبق سنت ، نان فطیر و شراب گذاشته بودند . مسیح نخست نان را تبرک می کند و به شاگردانش می دهد و می گوید « بردارید و بخورید این جسم من است » سپس در حالی که جام شراب را تبرک می کند و به آنها می دهد می گوید « بردارید و بنوشید این خون من است » آن گاه به شاگردانش سفارش نمود که برای بزرگ داشت یاد او آنها نیز این عمل را انجام دهند و بدین ترتیب آئین تبرک وضع و تائید می شود که بعداً توسط پدران کلیسا غنی تر و مبدل به عشای ربانی ( باداراک Badarak  )  می شود .

باداراک یعنی قربانی  و هدیه تقدیمی . باداراک نماد قربانی شدن مسیح و جاری شدن خون او بر روی صلیب است . مراد از تبرک عبارت است از ملحق شدن به چیزی و شرکت در امری و در مراسم دعا عشای ربانی ما با تبرک نان و شراب که نماد جسم و خون مسیح است در تقدیس آن مشارکت می کنیم .

در جریان آئین تبرک مقدس ، نان و شراب مورد استفاده قرار می گیرد . در کلیسا نان فطیری به نام نشخارک nshkhark  و شراب پاک و بی آلایش به کار می رود . هنگام انجام دعای عشای ربانی ، نان و شراب مورد تقدیس قرار می گیرد و نماد جسم و خون مسیح نامیده می شود . برای دیدگان و حواس ما نان نان است و شراب شراب لکن در جریان تقدیس و تبرک مبدل به نماد جسم و خون مسیح می گردد .

توسط آئین تبرک نه تنها در دعای عشای ربانی شرکت می کنیم بلکه از گناهان خود هم پاک و مبرا می شویم و به همین دلیل پس از اعتراف و توبه بلافاصله  آئین تبرک  انجام می شود . هر کسی هر موقع که بخواهد می تواند پذیرای تبرک باشد لکن تبرک معمولاً در جریان مراسم دعای عشای ربانی تحقق می یابد و تبرک مومن در عید تولد مسیح و عید پاک الزامی است .

مطابق سنت قدیمی کلیسا در کلیسای ارمنی، تبرک بوسیلهء نان نشخارک و شراب صورت می گیرد در حالی که در کلیسای کاتولیک ، مومنان فقط با نان نشخارک تبرک می شوند .

تقدیس آئین تبرک در دعای مراسم عشای ربانی انجام می شود . برای انجام عشای ربانی حضور و وجود فرد روحانی تقدیس شده ، نان نشخارک ، شراب ، دعا و همچنین آوازهای مذهبی لازم است .

روحانی برگزار کننده مراسم عشای ربانی را باداراکیچ گویند . روحانی برگزار کننده مراسم عشای ربانی از کتاب باداراکامادویتس badarakamaduits بخشهایی را به صادای بلند قرائت می کند و سخان مسیح را در موقع شام آخر بازگو می نماید و سپس خواهش می کند که نان و شراب تبدیل به جسم و خون مسیح شود . در این موقع آوازهای مخصوص عشای ربانی را می خواندد .

در ادوار اولیه ، مراسم عشای ربانی بسیار ساده بود ولی به تدریج غنی تر شد و بوسیلهء جاثلیق نرسس شنورهالی  Nerses Shnorhali  تکامل یافت و به صورت امروزی در آمد .

مراسم عشای ربانی با حضور مردم انجام می شود و مردم نیز باید مراسم مزبور را با احترام و تکریم تعقیب کنند و از گفتگو و حرکت اضافی و ورود و خروج که باعث مختل شدن مراسم عشای ربانی می شود و از ابهت و جلوهء آن می کاهد جداً خودداری کنند .

 

5: ازدواج

ازدواج و زندگی خانوادگی به اندازهء تاریخ بشریت قدمت دارد . زندگی زناشوئی و خانوادگی با طرق و برداشت های گوناگون از روزگاران قدیم وجود داشته و در طی قرون و اعصار با مقرراتی که کلیسا وضع کرده و در دوران اخیر با قوانین مصوب دولتها به صورت کنونی درآمده است .

امر ازدواج آئین به شمار می رود زیرا در کلیسا وصلت زن و مرد به نام خدا تبرک می شود و بدین ترتیب آنها تشکیل یک خانواده را می دهند و بر آنها نام خانوادگی واحد نهاده می شود  .

از گذشته های دور تا به امروز ازدواج ، عهد و پیمان به شمار می رفته و از اهمیت خاصی برخوردار بوده است . ازدواج نخست به عنوان پیمان طبیعی منعقده بین مرد وزن با مدتی دائم و به منظور تشکیل خانواده به وجود آمده است و سپس به عنوان پیمان سیاسی که با موافقت مرد و زن با تنظیم صورت جلسه ای دولتی و یا سیاسی واقع می شود و سوم به عنوان مراسم دینی یا آئین مذهبی که طبق موازین دینی انجام می شود . ازدواج در مورد مسیحیان ، آئینی ثابت و غیرقابل انحلال است . در کتاب انجیل آمده است « آن چه را که خداوند وصل نموده است آدمی نمی تواند از هم بگسلد »

برای قانونی بودن ازدواج لازم است ازدواج کنندگان رشید باشند و متقابلاً تمایل و قصد ازدواج با یکدیگر را داشته باشند . ازدواج به عنف و ازدواج افرادی که به سن قانونی نرسیده اند ممنوع و مستوجب مجازات است . زمانی بود که زوجین بدون آشنایی با یکدیگر و بنا به موافقت و تصمیم اولیای آنان با یکدیگر ازدواج می کردند ولی این پدیده ، مطلوب و قابل تشویق نیستا زیرا افرادی که می خواهند با یکدیگر ازدواج کنند باید موافق و مصمم به این کار باشند .

افراد ازدواج کننده باید بدنی سالم و بی نقص و سن قانونی داشته و متعلق به یک ملت و یک مذهب باشند . سلامت بدن برای ازدواج ، شرط ضروری است زیرا هدف از ازدواج به وجود آمدن فرزند است و برای این کار قانوناً ارائهء گواهی پزشکی در مورد صحت و سلامت الزامی است .

برای ازدواج ، داشتن سن قانونی مهم است . در کشورها و آب و هواهای مختلف سن قانونی ازدواج متفاوت است . اختلاف سنی شوهر و زن بین پنج تا شش سال عادی است . دختری که ازدواج می کند باید حداقل شانزده ساله باشد . داشتن بلوغ فکری ازدواج کنندگان نیز از اهمیت برخوردار است . ازدواج بیماران روانی اکیداً ممنوع است .

مزدوجین باید رشید باشند و با یکدیگر خویشاوندی خونی نداشته باشند  . این مورد ، قانون ناف یا قانون احتساب شجره نام دارد . موانع دیگری از لحاظ اخلاقی و تندرستی وجود دارد . بر اساس قانون کلیسای ما افرادی که ازدواج می کنند باید از یکدیگر پنج ناف ( شکم) دور باشند . از لحاظ خوشاوندیهای سببی نیز موانعی وجود دارد . پدر تعمیدی نمی تواند با فرزند تعمیدی خود ازدواج کند .

مسالهء از یک ملت بودن و همکیشی برای آرامش و سعادت خانوادگی مهم است

پس از تکمیل و انطباق شرائط  و قوانین کلیسایی فوق برای ازدواج ، مراسم ازدواج در یکی از روزها به جز ایام پرهیز در کلیسا و توسط شخص روحانی انجام می شود آئین ازدواج در صورت فوت یکی الز زوجین و یا جاری شدن طلاق ، قابل تکرار است .

طلاق در موضوع ازدواج مسالهء مهمی استا . قانوناً ازدواج ، غیرقابل انحلال است ولی شرائط اجتماعی این اجبار را به وجود آورده که با عنایت به برخی از قوانین کلیسایی ، ازدواج به طلاق منجر می شود . تصمیم گیرندهء نهایی دربارهء طلاق ، شخص جاثلیق است و بنا به حکم کتبی نام برده صیغهء طلاق جاری می شود ولی مسائل پس از طلاق از جمله موضوع فرزندان و مجازات و مسائل اقتصادی مربوط در شورای خلیفه گری حل و فصل می شود .

در زبان ارمنی اردواج را بساک bsak   می گویند و آن به معنی حلقه ای است که بر سر نهند زیرا موقع ازدواج بر سر زوجین بساک یا تاج می نهند

 

6: آخرین تدهین

در آئین های هفت گانه از آخرین تدهین بیماران هم یاد می شود . آئین آخرین تدهین بیماران شامل عیادت از بیماران به منظور معالجهء آنها بوسیلهء دعاست . در مشرق زمین و مخصوصاً در میان یهودیان ، تدهین بیماران بوسیلهء روغن سنتی قدیمی بوده است . این سنت از دوران حواریون به مسیحیان انتقال یافت و در کلیسا نیز انجام شد . هاکوپوس ( یعقوب ) رسول چنین سفارش می کند « اگر یکی از شما بیمار شود روحانوین را بطلبد که بیایند و برایش دعا کنند که این دعا او را نجات خواهد دا » کلیسای کاتولیک با در نظر گرفتن این گفتهء حواری و همچنین سایر دستورهایی نظیر آن ، آخرین تدهین بیماران را به آئین مبدل کرده است ولی حواریون مسیح بیماران را به روغن تدهین می کردند و به آنها امیدواری می دادند در حالی که کلیسایکاتولیک ، آخرین تدهین را برای بیماران ناامید و مشرف به موت انجام می دهد .

کلیسای ارمنی با آنکه آخرین تدهین را در زمرهء آئینها قرار داده است ولی اکنون مراسم تدهین بیماران را ندارد و به جای آخرین تدهین ، مراسم عیادت از بیماران را به جا می آ.ورد .

اگر بیماری خواستار عیادت باشد روحانی نزد بیمار مشرف به موت می رود و برای شفای او دعا می خواند و او را تدهین می کند . زمانیدر کلیسای ارمنی نیز تدهین و تبرک بیماران مرسوم بود ولی بعداً به علل منطقی این رسم منسوخ گردید . . انسانها به هیچ وجه نمی دانند که کی ، کجا و چگونه بیمار می شوند و خواهند مرد آیا در خانه در سفر در میدان جنگ ؟ به همین دلیل کلیسای ارمنی این رسم را منسوخ کرد و به جای آن فقط دعای شفابخش بیماران را نگه داشت . مراسم عیادت مشتمل بر دعا و تبرک است . در کلیسای ارمنی اکنون این رسم جاری است که پس از مرگ ، فرد روحانی پیشانی و دست راست او را تدهین می کند ولی این رسم نیست که اجرا می شود بلکه یک آئین مذهبی است .

 

7: آئین دست گذاری ( تفویض مقام روحانیت )

در همهء ادیان ، روحانیون طبقهء خاصی را تشکیل داده اند . خادم مذهبی وظائف خاصی را تقبل می کند مراسم دینی به جا می آورد و مبانی اخلاقی دینی را تبلیغ می کند .

در مسیحیت نیز از آغاز دوران حواریون به وسیلهء آئین دست گذاری ( تفویض روحانیت ) خادمین خاصی را تعیین می کردند . این مراسم بعداً به آئین تبدیل شد زیرا کسی را که به این سمت برمی گزیدند در واقع شخص خاصی می شد . فرد روحانی بوسیلهء آئین دست گذاری به خدمت کلام خدا پذیرفته می شود .

مسیح به عناو پیشوای واقعی روحانیون ، حواریون و شاگردان خود را برگزید و وظیفه تبلیغ کتاب مقدس را برعهدهء آنان نهاد . حواریون و شاگردان مسیح نیز به نوبهء خود ، امور مذهبی خدمت به کلیسا را به عهدهء اسقفها و روحانیون برگزیدهء خود نهادند و به آنها سفارش کردند که روحانیونی را برای امور مذهبی دست گذاری کنند . آنها توصیه کرده اند دقت شود که افرادی که به عنوان کشیش دست گذاری می شوند لیاقت این سمت را داشته باشند .آئین برگزیدن کشیشان از مسیح و حواریونش نسل به نسل منتقل شده و به ما رسیده است و امروزه در کلیهء کلیساها جاری است .

اکنون حق دست گذاری در محدودهء اختیارات اسقف است . مراسم آئین دست گذاری در کلیسا صورت می گیرد . اسقف نخست لیاقت و شایستگی و آمادگی روحی و ذهنی فردی را که دست گذاری می شود بررسی می کند و سپس دعاهای مخصوص را می خواند و دستش را بر سر او قرار می دهد و از خداوند برای او طلب لطف و عنایت می کند . آن گاه فرد مزبور به کسوت کشیشان در می آید و به دست اسقف تدهین و تبرک می گردد و پس از دریافت نام جدید به عنوان کشیش دست گذاری می شود .

شرائط آئین دست گذاری با در نظر گرفتن این موضوع که شخص پس از مراسم دست گذاری ، خود را وقف خدمات مذهبی و الهی و تربیت روحانی و دینی مردم می کند . لازم است که او از شرائط ذیل برخوردار باشد

-         دارای آمادگی فکری و مذهبی بوده و در زمینهء علوم ، تربیت معینی داشته باشد .

-         دارای روحیهء خدمت و فداکاری و مخصوصاً سرشت و خمیرهء مذهبی باشد

کشیش دست گذاری شده وظیفه دارد به مردم و کلیسا خدمت کند و به آنها مطالب روحانی عرضه نماید و مراسم مذهبی را انجام دهد .

در کلیسای ارمنی برای قشر روحانی از لحاظ سمت و درجه ، سلسله مراتبی معین شده است که بوسیلهء آن مقام و درجهء روحانیون تعیین می شود .

 

ارامنهء گرجستان - بخش اول

ارامنهء گرجستان

ترجمه از گارگین فتائی

 

بخش اول

ارامنه گرجستان اقلیت قومی ساکن در گرجستان هستند . آنها  گروه اقلیتی بزرگ در گرجستان با پنج و هفت دهم درصد جمعیت می باشند . جمعیت ارمنی عمدتاً در تفلیس ، پایتخت این کشور و ناحیه سامتسخه جاواختی Samtskhe-Javakheti که مرز جنوبی با ارمنستان را تشکیل می دهد ساکنند . آمار رسمی گرجی ارامنه جاواخک را پنجاه و چهار درصد جمعیت این منطقه اعلام نموده است . در آپخازیا نیز ارامنه دومین گروه بزرگ قومی بعد از گرجیها هستند .

 

تاریخ

در قرون هجدهم و نوزدهم ، تجار ثروتمند ارمنی از قبیل جواهر فروشان مشهور و کارخانه داران نفتی ، سرمایه گذاری کلانی در تجارت گرجستان نموده و به ساخت مراکز فرهنگی و مدارس کمک نمودند . تعداد ارامنه  به طور تصاعدی افزایش یافت به گونه ای که تفلیس پایتخت این کشور برای ارامنه ای که از خارج به گرجستان آمده بودند برای ارامنه شرقی یا آرولاهایر Arevelahayerدر اوائل قرن نوزدهم تبدیل به یک مرکز واقعی شد چنانکه استانبول ترکیه نیز مرکز فرهنگی ارامنه غربی یا  آرومداهایر Arevmedahayer شده بود .

 

معماری

ارامنه آثار معماری با ارزشی در گرجستان از خود باقی گذاشتند و تفلیس دارای آثار ارزشمندی از معماری است که توسط ارامنهء برجسته در قرون گذشته ساخته شده اند . تعدادی عمارات که توسط ارامنهء بانفوذ ساخته شده اند و برخی از بناهای جذاب تاریخی را در بر می گیرند در تفلیس وجود دارند .

مثال بارز ان حضور ارامنه خانهء زیبای ملیک آزاریانتس Melik-Azaryants در تفلیس در خیابان اصلی موسوم به خیابان روستاولی Rustaveli Avenue می باشد .

گنبدهای کلیساهای ارمنی در تمامی قسمتهای شهر قابل رویت هستند ولی ناقوسهایشان چندین سال است که بی صدا مانده اند . در آغاز قرن بیستم 30 کلیسای ارمنی در تفلیس وجود داشت .

کلیسای ارمنی نوراشن که یک بنای معماری از سال 1701 بوده نابود شده است . دیوارهای نوراشن که به معنی ساختمان جدید بود از سوی نقاش هوناتان هوناتانیان Hovnatan Hovnatanian که نقاش ایراکلی دوم Iraklii II پادشاه گرجی بود تزئین شد اما هم اکنون روبه پوسیدگی و تباهی نهاده است .

 

 

جنگ ارمنستان و گرجستان 1918

این جنگ یک جنگ مرزی در 1918 بین حزب دموکراتیک گرجستان و حزب دموکراتیک ارمنستان بر سر قسمتهای از استانهای مورد اختلاف قوری ، جاواخک و بورکالو Borchalo  که از لحاظ تاریخی سرزمینهای دوفرهنگی ارمنی و گرجی محسوب می شدند اما عمدتاً در قرن نوزدهم از سوی ارامنه و آذریها پر شده بودند رخ داد . در پایان جنگ جهانی اول نعدادی از این سرزمین ها از سوی عثمانی اشغال شدند وقتی آنها آن جا را ترک کردند هم ارامنه و هم گرجیها مدعی کنترل آنها شدند . این خصومتها ادامه داشت تا اینکه معاهده آتش بس بریتانیایی امضا شد که به موجب آن قسمت مورد اختلاف بارکلو تحت اداره مشترک ارمنی و گرجی درآمد و این وضعیت تا تاسیس حکومت شوروی در ارمنستان در سال 1920 ادامه یافت .

 

ارامنه در گرجستان شوروی

بعد از تاسیس جمهوری سوسیالیستی گرجستان شوروی و با وجود تاسیس جمهوری سوسیالیستی ارمنستان شوروی ، اکثر ارامنه تصمیم به ماندن و بهره مندی از کامیابیهای معقول زندگی به غیر از آزادیهای مذهبی را نمودند . چنانکه دولت کمونیست فعالانه اکثر کلیساهای ارمنی  و بناهای فرهنگی را را ملی اعلام کرد و و آزادیهای مذهبی جمعیت ارامنه متوقف شدند .

در نتیجه این اقدام دهها کلیسا بسته شدند و تنها دو کلیسا به فعالیت خود ادامه دادند .

 

ارامنه در جمهوری گرجستان

ارامنه از تاسیس جمهوری گرجستان به امید شرائط زندگی بهتر بعد از فروپاشی حکومت شوروی استقبال نمودند . ولی وضعیت اقتصادی و بویژه اجتماعی برای ارامنهء گرجستان مطلوب نبود .

یکی از بزرگ ترین مشکلات عدم امکان ارامنه گرجستان در استفاده از زبان خود در زندگی عمومی می باشد . سیاست های کنونی زبانی دولت بسیار خشن است و متهم به براندازی حقوق سابق اقلیت ها و استفاده از ارامنه و روسها از زبانشان و کلاً محدود کنندهء دسترسی آنها به مشاغل و آموزش و پرورش می باشد . رئیس جمهور وقت ارمنستان روبرت کوچاریان اصرار به یادگیری زبان گرجی از سوی ارامنه گرجستان کرده است زیرا برای ورود در جامعهء گرجی اساسی است .

ارامنه ئر این منطقه از گرجستان باید به فکر یادگیری زبان گرجی باشند به عوض اینکه فکر کنند که چگونه بتوانند زبان ارمنی را جایگزین آن کنند  . بدون دانستن زبان گرجی ، ارامنه در گرجستان مشاغل دولتی مهم و بزرگی نخواهند یافت و نمی توانند کسب و کار موفقیت آمیزی داشته باشند .

تفلیس پایتخت گرجستان تنها سه مدرسه و دو کلیسای فعال ویژهء ارمنیان دارد .

بزرگترین مشکل ارامنه در گرجستان مشکل جذب و ترکیب است . آنها می گویند که بهترین شانس برای موفقیت در گرجستان تغییر پسوند نام خانوادگیشان از یان به " شویلی" " دزه " یا " آنی " است .

 

ارامنه در تفلیس

تاریخ ارامنه و چگونگی پراکندگی آنها در تفلیس بسیار مهم است . بعد از فتح این منطقه توسط روسها ارامنه ای که از آذار و اذیت امپراطوری عثمانی به این منطقه فرار کرده بودند باعث جهش در جمعیت ارمنی این منطقه شدند به گونه ای که جمعیت آنها به چهل درصد کل جمعیت شهر رسید تعدادی از شهرداران و طبقه تجار ارمنی بوده و قسمت عمدهء قدیمی شهر از سوی ارامنه ساخته شد تا همین اواخر در همسایگی هاولابار و ناحیه عرض رودخانه به شدت از ارامنه پر شده بود اما این آمار در دو دههء اخیر تغییر عمده ای کرده است .

 

ستیز در تخریب و تخصیص کلیساهای ارامنه

از میان 29 کلیسای ارمنی در آغاز قرن بیستم تنها دو تا از آنها مشغول به کارند یکی کلیسای گئورگ مقدس در بخش قدیمی ارمنی نشین شهر و دیگری کلیسای اجمیادزین در هاولابار  ( که یک منطقهء گرجی است ) بقیه آنها یا نابود شده و یا تبدیل به کلیساهای گرجی شده اند در شانزده نوامبر 2008 بر اساس مباحثات کشیش گرجی کاوشهای سازمان یافته ای در اطراف کلیسای ارمنی نوراشن صورت گرفت که در طی آن سنگ قبرهای پشتیبان هنر ارمنی  که در حیاط کلیسا دفن شده بودند برداشته شدند .

 

ارامنه در جاواخک

ارامنه در سانتسخه جاواختی

ارامنه اکثریت جمعیت در این منطقه را تشکیل می دهند اتحادیه دموکراتیک متحد ارامنه محلی جاواخک برای جاواخک در محدودهء گرجستان یک استقلال محلی را پیشنهاد کرده است . این امر افزایش احساسات ضد ارمنی در گرجستان را نتیجه داده زیرا برای گرجیها یادبود تقاضای استقلال برای آبخازیا ، اُستیای جنوبی و آجاریا را که گرجستان آنها را مرزهای تاریخی خود در نظر می گیرد تداعی می کند با وجود این گفته می شود که خواست ارامنه جاواخک تفاوت و فاصله زیادی با خواست سایر مناطق دارد

خط لوله نفتی " باکو تفلیس جیحان " و خط لوله گاز طبیعی قفقاز جنوبی که از طریق این منطقه می گذرد با مخالفتهایی از سوی ارامنه محلی مواجه شده است همچنین است خط آهن "  قارص آخلکالاک باکو " که ارمنستان را جدا می کند .

 

ارامنه در آبخازیا

ارامنه در آبخازیا بعد از آبخازها دومین گروه بزرگ جمعیتی قومی را تشکیل می دهند . ارامنه در اواخر قرن نوزدهم و اوائل قرن بیستم در آبخازیا ساکن شدند و هم اکنون در نواحی گاگرا Gagra سوخومی Sukhumi و گولریپش Gulripsh  بزرگ ترین گروه قومی با بیست درصد از جمعیت و به طور کلی 45000 نفر از جمعیت 215000 نفری آبخازیا را تشکیل می دهند .

در طی کشکشهای اخیر ، آنها از تلاش آبخازها برای استقلال از گرجستان حمایت کردند که نتیجهء آن افزایش احساسات ضد ارمنی در درون جامعهء گرجستان شد

 

ارامنه در آجاریا

آجاریا یکی از دو جمهوری خودمختار در درون گرجستان است . پایتخت آن باتومی Batumi است شصت و سه درصد جمعیت را گرجیها شامل گرجیهای ارتودکس و مسلمان تشکیل می دهند و جمعیت ارامنه دو و سه دهم درصد جمعیت این منطقه را شامل می شود .

 

باتومی

بعد از گرجیها که جمعیت آنها در این شهر 104313 نفر است ارامنه با 7517 نفر دومین گروه بزرگ قومی در این شهر را تشکیل می دهند .

 

تاریخ اولیه مذهب

کلیسای ارمنی در گرجستان حدود پانزده قرن حضور داشته چنانکه حضور آن از اوائل قرن پنجم آغاز شده است . اوختانس  Oukhtannes مورخ قرون وسطای ارمنی گزارش داده که در شهر گرجی تسارتاوی Tsurtavi یک اسقف نشین ارمنی تحت صلاحیت پاتریارک ارمنی وجود داشته که از سوی اسقفی موسوم به موسس Movses رهبری می شد .

مورخ دیگر ارمنی ماتئوس آرخا Matheos of Urkha گزارش می دهد که در طی سلطنت شاه داوید گرجی چهارم king David IV به قلمرو اسقف نشین کلیسای ارمنی حالت رسمیت داده شد . بنابراین کلیسای جامع سورپ گئورگ تفلیس مرکز اداری ارامنه شد . بیش از ششصد مکان فرهنگی و مذهبی نظیر کلیساها ،  مدارس علوم دینی و دیرها موجود بوده اند با وجود این بخش وسیعی از این اماکن به خاطر بلایای طبیعی ، تعصب و سایر عوامل از بین رفته اند .

 

وضعیت کنونی

ارامنه عمدتاً در گرجستان تابع کلیسای حواری ارمنی هستند البته تعداد قابل توجهی ارامنه کاتولیک در جاواخک زندگی می کنند

 

کلیساهای متعلق به ارامنه حواری در گرجستان

اکثریت ارامنه ساکن در گرجستان ارامنه ارتودکس تابع کلیسای حواری ارمنی و زیر نظر آستان قدس اجمیادزین در ارمنستان می باشند

مسائل مربوط به ارامنه گرجستان از سوی مقر اسقفی ارمنی در گرجستان حل و فصل می شود که به ارمنی           Virahayots Tem نامیده شده و رئیس آن اسقف وازگن میراخانیان Vazgen Mirzakhanyan است .

امروزه تنها دو کلیسای ارمنی فعال در تفلیس وجود دارد  . چندین کلیسای ارمنی قبلاً تخریب شده یا تبدیل به کلیسای گرجی شده و یا در شرف تبدیل شدن به کلیسای گرجی هستند . کلیسای ارمنی تقاضای مالکیت و اعمال حقوق مجدد بر شش کلیسا را کرده است

پنج کلیسای مهم حواری ارمنی گرجستان عبارتند از

 

کلیسای نوارشن

Norashen Church

کلیسای نشان مقدس

Surb Nshan Church

 

کلیسای مریم مقدس شامخورتسوتس

Shamkhoretsots Surb Asdvadzatsin

 

کلیسای سورپ گئورگ موقنو

Mughno Surb Gevorg

 

کلیسای سورپ میناس

Surb Minas

 

کلیسای دیگری موسوم به سورپ نشان در شهرستان آخلکالاک در جاواخک است که منطقه ای با اکثریت جمعیت ارمنی است . از کلیه این کلیساها که در طی قرون برای ارامنه خدمت نموده اند و هیچ استفاده ای تحت هیچ عنوانی از آنها نمی شود . در طی حکومت شوروی ، دولت کمونیست اکثر معابد مسیحی را ملی اعلام کرد اما با استقرار مجدد حاکمیت گرجستان ، این معابد مجدداً به ارامنه بازگردانده نشدند .

بازسازی این کلیساها مستلزم سرمایه های کلانی است که نه ارامنه گرجستان و نه اجمیاتدزین و نه جامعهء ارمنی تفلیس از عهدهء آن بر نمی آیند .

چندین کلیسای ارمنی در گرجستان که مزین به چهره  های شخصیتی برجسته ارامنه بوده اند هم اکنون به ارتودکسهای گرجی یا سایر فرقه ها تعلق گرفته اند .

 

ارامنه کاتولیک در گرجستان

در گرجستان همچنین یک حوزه ارامنه کاتولیک وجود دارد . ارامنه کاتولیک به طور برجسته در جاواخک و مقدار کمتری هم در سایر نقاط کشور از جمله تفلیس به سر می برند .

کاتولیک های ارمنی تابع حوزهء کاتولیکی ارمنستان ، گرجستان و اروپای شرقی می باشند که بعد از تعطیلی طولانی در دوره اتحاد شوروی در سال 1991 مجدداً بازگشایی شد . اسقف نرسس در نرسسیان Nerses Ter-Nersesian عضو جماعت مخیتاریستهای ونیز برای چندین سال عهده دار ریاست این حوزه بود که به علت کهولت ست جای خود را به اسقف نشان گاراکهیان Nshan Garakeheyan داد .

. در کلیسای  کاتولیک ارمنی مراسم مذهبی به زبان ارمنی است ولیکن هستند ارالمنه کاتولیکی که مراسم را به زبان لاتین اجرا می کنند با  این وجود ارامنه کاتولیک از سوی واتیکان تابع کلیسای کاتولیک ارمنی در نظر گرفته می شوند .

 

مراسم بیزانسی کاتولیک های گرجی و مراسم ارمنی

در پایان قرن نوزدهم هنگامی که تغریباً همهء کاتولیک های گرجی مراسم را به زبان لاتین اجرا می کردند برخی تمایلات در استفاده از مراسم بیزانسی مورد استفاده در کلیسای ارتودکس گرجی و کلیسای حواری ارمنی از سوی کلیسای کاتولیک ابراز شد . حکومت تزاری روسیه که گرجستان را از آغاز آن قرن تحت نظر خود داشت این مراسم را محدود به کلیسای ارتودکس شرقی کرده بود .

از این رو برخی از این گرجیهای کاتولیک اعم از روحانیون و عوام ، مراسم ارمنی را پذیرفته و به حوزه کاتولیک ارمنی آردوین Artvin که در قفقاز جنوبی روسیه از سال ا905 تاسیس شده بود پیوستند . تنها بعد از اعطای آزادی مذهبی در روسیه در 1905 بود که سرانجام برخی کاتولیک ها در گرجستان ، مراسم بیزانسی را اعمال کردند .

 

آموزش و پرورش

تفلیس دارای سه مدرسهء ویژهء ارامنه است همچنین پنج مدرسه ارمنی  - روسی و ارمنی – گرجی وجود دارد که همهء آنها علاوه بر برنامه آموزشی به تعلیم زبان و ادبیات ارمنی نیز می پردازند اما شکایت عمومی در این است که برنامه درس تاریخ ارمنی گنجانده نشده است . دولت ارمنستان هزاران کتاب درسی را از ارمنستان به مدارس ارمنی گرجستان می فرستد اما این مدارس هنوز دارای کمبود کتاب و امکانات بوده و نیاز به بازسازی و اصلاح فوری دارند .سالانه حدود پنجاه نفر با ملیت ارمنی وارد دانشگاههای گرجستان می شوند .

 

 

 

ارامنهء گرجستان - بخش دوم

ارامنهء گرجستان

ترجمه از گارگین فتائی

 

بخش دوم

 

رسانه های گروهی

تفلیس یک مرکز مهم برای انتشارات زبان ارمنی از قبیل انتشار نشریه هاراچ Haratch از سوی فدراسیون انقلابی ارمنی از 1906 تا 1909 بوده است  که در این نشریه ناشران و نویسندگان مشهور ادبی و سیاسی فعالیت می کردند .

بعد از اعمال ممنوعیت از سوی مقامات روسی ، نام روزنامه به هوریزون Horizon تغییر یافت که وابسته به هیچ حزب سیاسی خاص نبود و تا 1918 انتشار می یافت .

هم اکنون یک روزنامه ارمنی به نام وراستان Vrastan ( این کلمه به ارمنی معدل گرجستان است ) به زبان ارمنی در تفلیس منتشر می شود .

 

سازمانها

تعدادی سازمان و انجمن ارمنی در گرجستان وجود دارد که از میان آنها می توان ایتها را نام برد

 

اتحادیه موکراتیک جاواخک متحد

United Javakhk Democratic Alliance

 

جامعهء ارمنی تفلیس

Armenian Community of Tbilisi

 

مرکز همکاری ارمنستان و گرجستان

Armenian Center of Cooperation of Georgia (ACCG)

 

 

فهرست ارامنه مشهور گرجستان

 

واسیلی اوسیپویج ببوتوف Vasilii Osipovich Bebutov

از شخصیت های سیاسی وا جتماعی

 

 

خوجامیناسیشویلی Khojaminasishvili

از خانوادهء تجار ثروتمند ارمنی در گرجستان که با نشان پرنس از سوی پادشاه گرجی ارکل دوم Erekle II در 1775 مورد تجلیل قرار گرفت و سمت ها و هعناوینش از سوی دولت امپراطروی روسیه  در1857 مورد تائید قرار گرفت .

 

ببوتوف Bebutov

از خانواده برجستهء گرجی با اصلیت ارمنی که نقش مهمی در زندگی اقتصادی و اجتماعی در تفلیس در قرون هفدهم و هجدهم اعمال کرد و سپس در نیروی نظامی  امپراطوری روسیه خدمت نمود .

 

آلکساندر خاتیسیان Alexander Khatisyan

که یک روزنامه نگار و سیاست مدار ارمنی بود او بین سالهای 1910 تا 1917 شهردار تفلیس بود . در طی تاسیس جمهوری دموکراتیک ارمنستان او به عنوان عضو شورای ملی ارمنی تفلیس در شورای ملی ارمنی و بعداً در هیات رئیسهء دائمی انتخابی از سوی کنگره ارمنی ارامنهء شرق خدمت نمود . بعد از اعلام موجودبت جمهوری دموکراتیک ارمنستان او به عنوان وزیر خارجه خدمت نموده و پیمان باتومی را با امپراطوری عثمانی امضا نمود او از 1919 تا 1920 به عنوان نخست وزیر انتخاب شد .

 

هوانس کاچازنونی Hovhannes Katchaznouni

تولد در گرجستان 1868 مرگ در ایروان 1938  او اولین نخست وزیر جمهوری دموکراتیک ارمنستان از 30 می 1918 تا 28 می 1919 بود . او عضو فدراسیون انقلابی ارمنی بود .

 

سایت نوا Sayat Nova

تولد در تفلیس در 14 ژوئن 1712 و وفات در هاقپات  Haghpat  در 22 سپتامبر 1795 که برای ارمامنه به عنوان سلطان آواز مشهور است . نام واقعی او هاروتون سایادیان Harutyun Sayatyan و مادرش سارا از ارامنه گرجستان بود و پدرش کاراپت از حلب یا آدانا بوده است . او در نوشتن شعر ، ساختن آهنگ و نواختن کمانچه مهارت داشت . او در دربار هرادویوس دوم Heraclius II  گرجی آهنگ می نواخت در حالی که به عنوان دیپلمات هم خدمت می نمود . او هنگامی که عاشق دختر پادشاه گرجی شد نفوذ سیاسی خود را در دربار از دست داد و باقی عمرش را به عنوان شاعر دوره گرد سپری نمود . در 1795 از سوی ارتش آغا محمد خان در دیر هاقپات کشته شد . حدود 220 آهنگ به سایات نوا منسوب است گر چه او میتواند  روی هم رفته هزاران آهنگ نوشته باشد . اکثر آهنگهایش ارمنی ، گرجی ، آذری ، ترکی و فارسی هستند  که تعدادی از آنها آهنگ های .وز بودند او همچنین به عربی هم مسلط بود . سایت نوا به عنوان یکی از بزرگ تری عاشوق ها شناخته شده که همیشه در قفقاز زنده انگاشته می شود . در ارمنستان او شاعری با تعداد قابل توجهی شعر شناخته می شود . قبر او در کلیسای جامع گئورگ مقدس تفلیس می باشد .

 

رافی Raffi

 نام اصلی او هاکوب ملیک هاکوبیان Hakob Melik Hakobian یک نویسندهء مشهور ارمنی است که در1835 پایاجوک Payajouk متولد شد که یک روستای ارمنی واقع در شمال ایران بود اما زندگی پربار ادبی خود را در تفلیس سپری نمود یعنی جائی که در همانجا در 1888 وفات یافت . رافی از چهره های مهم ادبیات ارمنی است .

 

گابریل سوندوکیان Gabriel Sundukian

تولد در تفلیس 1825 و وفات در همانجا در 1912 او یک نویسنده و نمایشنامه نویس برجستهء ارمنی بود و موسس درام نوین ارمنی بود . او از یک خانواده ثروتمند ارمنی بود . سوندوکیان هم ارمنی کلاسیک و مدرن و زبانهای فرانسه ، ایتالیایی و روسی را در دانشگاه  سن پترزبورگ فرا گرفت یعنی جائی که او مقاله ای در اصول نظم فارسی نگاشت . سپس او به تفلیس برگشته و خدمات اجتماعی انجام داد . در 1863 کمپانی تئاتر ارمنی تفلیس اولین نمایش او را با نام عطسه در شب خوش اقبال  Sneezing at Night's Good Luck را به صحنه برد . نمایشنامه معروف او یعنی پپو Pepo 1871 در سال 1835 مبدل به اولین فیلم ارمنی شد . فیلم  دیگر بر اساس آثار او خاتابالا 1971 Khatabala است . تئاتر دولتی ارمنستان به افتخار او نام گزاری شده است .

 

هوانس تومانیان Hovhannes Tumanyan

( 1923 – 1869) یکی از معروفترین شعرا و نویسندگان ارمنستان است . او در روستای دزق Dsegh در استان لوری ارمنستان متولد شد اما در تفلیس زندگی کرده و به نویسندگی پرداخت  . او به عنوان جریانی که همه اشعار ارمنی از او الهام گرفته اند شناخته شده است . او غزلها ، افسانه ها و اشعار حماسی آفریده و آثاری از بایرون ، گوته و پوشکین را به ارمنی ترجمه نمود

 

آرام خاچاطوریان Aram Khachaturian

( 1978 – 1913) آهنگساز ارمنی شوروی که آثارش اغلب تحت تاثیر موسیقی فولکلوریک ارمنی است . او در یک خانواده فغیر ارمنی در تفلیس متولد شده و به مسکو مهاجرت نمود

 

سرگئی پاراجانوف Sergei Parajanov

در 1924 در تفلیس متولد شده و هنرپیشه و کارگردان ارمنی شوروی بود که عمدتاً به عنوان یکی از بیست کارگردان بزرگ قرن بیستم در نظر گرفته می شود . او چندین بار به خاطر آثارش دستگیر شد . این وضع تا نیمه دهه هشتاد قرن بیستم ادامه یافت از آن زمان به بعد بود که فضای سیاسی شروع به تغییر کرده و او مجدداً توانست به کارگردانی بپردازد . روش او مستلزم کمک از بازیگر برجسته گرجی داوید آباشیدزه David (Dodo) Abashidze و سایر دوئستانش در آخرین فیلم طولانیش یعنی چراغ سبز green-lighted بود . سلامت او بر اثر چهار سال اقامت در اردوگاه کار و شش ماه در زندان تفلیس به طور جدی به خطر افتاد . او در سال 1990 بر اثر سرطان ریه در گذشت و آثارش پس از بیست سال ممنوعیت سر انجام اجازه حضور در جشنواره های خارجی را پیدا نمودند .

 

میکائل تارورودیف Mikael Tariverdiev

( 1996 – 1931) او در تفلیس متولد شده و آهنگساز برجسته شوروی با تبار ارمنی بود . او ریاست گروه آهنگسازان اتحادیه سینماتوگرافهای شوروی را از بدو تاسیس آن بر عهده داشت .

 

سباستین شائومیان Sebastian Shaumyan

(2007 – 1916) او تئوریسین شوروی زبانشناسی بود . او علاوه بر ارمنی ، گرجی و روسی زبانهای آلمانی و انگلیسی را نیز فرا گرفت . او مدرک زبانشناسی خود را در دانشگاه دولتی تفلیس اخذ نمود . او زبانشناسی ساختاری را در 1965 تالیف نموده و بخش زبانشناسی ساختاری را در انستیتوی زبان روسی در مسکو تاسیس نمود . او مبادی دستور زایشی Generative Grammar روسی را در 1958 و مدل کاربردی دستور زایشی و حسابهای دگرگون شدهء روسی را در سال 1963هر دو را با سوبولوا Soboleva بازنوشت نمود .

 

تیگران پتروسیان  Tigran Petrosian

تولد در تفلیس 1929 و مرگ در همانجا در 1984 . او عمدهء دوران طفولیت خود را در گرجستان گذرانید و بازی شترنج را از سن هشت سالگی بعد از ورود به یک مدرسه شترنج محلی در تفلیس به نام پایونیر پالاس Pioneer's Palace فرا گرفت . اولین مربی او آرشیل ابرالیدزه Archil Ebralidze بود . او بین سالهای 1963 تا 1969 قهرمان شترنج جهان بود . لقب وی به علت روش بازیش که تغریباً دفاعی غیر قابل رسوخ داشت که فشار بالایی بر هر کسی وارد می آورد " تیگران آهنین " بود . او برای هشت بار کاندیدای قهرمان جهان شده و مقام قهرمانی را در 1963 در برابر بوتوینیک Botvinnik و در 1966 در برابر اسپاسکی Spassky به دست آورد بنابراین او کاندیدای قهرمان جهانی در سه د ههء پی در پی شده . او چهار بار مقام قهرمانی در اتحاد شوروی را به دست آورد .

 

 

روابط ارمنستان و گرجساتان

ارمنستان و گرجستان دارای تاریخ طولانی روابط فرهنگی و سیاسی بوده اند تعامل این روابط در قرون وسطی وقتی که گفتگوی فرهنگی باروری بر علیه امپراطور همسایه خود به عمل آوردند نمایان گشت . ازدواجهای مکرری بین خانواده های مشهور و سلطنتی ارمنی و گرجی و نیز بین خانواده های چندین نواحی مرزی صورت گرفته است .

روابط ارامنه و گرجیها همیشه ماهیتی واقعی داشته اما آنها حتی این روابط را در سالهای استقلال پس از شوروی رسماً بیان نمودند . دولتهای ارمنستان و گرجستان کلاً با هم دارای روابط مثبتی هستند اما برخی مشکلات در این اواخر هم وجود داشته است . تعداد ارامنه ای که در گرجستان ساکنند بیش از تعداد گرجیهایی است که در ارمنستان زندگی می کنند .

علیرغم و جود تعداد زیادی ارمنی در گرجستان و داشتن پنج نماینده ، مجلس گرجستان هنوز قانونی برای شناسایی قتل عام ارامنه تصویب نکرده است . برخی می گویند که حد اقل یکی از علل عدم شناسایی قتل عام ، حضور تعداد وسیعی از جمعیت آذریها در گرجستان است که یک اقلیت بزرگ در جمهوری گرجستان محسوب می شوند .

 

 

احساسات ضد ارمنی

این امر بیشتر در مشاجره در خصوص بی طرفی عقائد یا اظهار نظر در مورد موضوعی اعمال شده از سوی مقامات است تا اعمال فعالیت های بالفعل

برخی از ارامنه معتقدند که آنها قربانی سیاست انتقال توازن جمعیتی از جاواخک شده اند تا تعدادی از خانواده های گرجی در آنجا اسکان یابند . ارامنه همچنین دارای نماینده کمی در حکومت هستند یعنی دارای 5 کرسی از 235 کرسی پارلمان می باشند . تبعیض و بی اعتمادی متقابل نیز وجود دارد . اعتراضاتی چند نیز وجود داشته که برخی از آنها منجر به برخورد فیزیکی با ماموران قانون شده است .

جمهوری خودمختار آبخازیا نیز دارای جمعیت مهمی از ارامنه است که بیست درصد از جمعیت این جمهوری را تشکیل می دهند ولیکن مقامات غیررسمی آبخازی متهم شده اند که عمداً از تعداد ارامنه محلی آبخازیا کاسته اند .

 

 

 

منابع

1.^ http://www.statistics.ge

2.^ 2002 Georgia census results

3.^ a b c d Georgia’s Armenian and Azeri Minorities, 22 November 2006 (free registration needed to view the full report)

4.^ Armenia: Kocharian urges Armenians in Georgia to learn Georgian. Caucaz Europenews. May 1, 2007.

5.^ Armeniapedia.org - Tbilisi

6.^ a b Ghazinyan, Aris (15 December 2008). "Controversy under Cupola: Attempts to defend Armenian churches in Georgia meet protests in Tbilisi". ArmeniaNow. http://www.armenianow.com/?action=viewArticle&IID=1213&CID=3297&AID=3457&lng=eng. Retrieved 7 July 2009.

7.^ Abkhazia Offers Citizenship to Diaspora. IWPR. CRS No. 314, 10-Nov-05.

8.^ http://archive.hetq.am/eng/politics/0605-georgia.html Investigative Journalists of Armenia at Hedq.am reporting about status of Armenian churches in Georgia

9.^ Reuters AlertNet - Georgia’s Armenian and Azeri Minorities

10.^ 2003 Census statistics (Russian)

11.^ The authorities in Abkhazia intentionally decrease the number of Armenians. Public Radio of Armenia. February 2, 2006.

12: en.wikipedia.org/wiki/Armenians_in_Georgia

 

 

 

دل شوریده

دل شوریده

جمال شهران

 

دل شوریدهء ما را چو خریداری نیست

باید از سینه برون کرد که جز یاری نیست

دل بیمار و شب تار و غم یار و دیار

این همه درد ، مرا هست و پرستاری نیست

خلق ، آرام و فلک ، تیره و گیتی در خواب

ناظر انجم ما دیدهء بیداری نیست

آه از بی کسی و عاشقی ای ماه در آی

که مرا جز رخ تو مونس و غمخواری نیست

زخمی ای مرغ شباهنگ به بی خوابی ما

کاندرین خانه به جز عاشق بیماری نیست

طعنهء بی خبران می کشدم وای به من

بی خبر تا چه کنم واقف اسراری نیست

تو چه دانی که به ما روز جنان می گذرد

 که تو را در همه شب دیدهء خونباری نیست

حال بی تابی بلبل به قفس کی داند

هر که در سینه اش از عشق گلی خاری نیست

همچون این نالهء جانسوز مجوی از نفسی

که چو من در قفسی مرغ گرفتاری نیست

خلوتی دارم و جام می و یاران و کتاب

عاشقان را به از این مونس و  دلداری نیست

 

 

هامو ساهیان

هامو ساهیان

نویسنده: تیگران بوغوسیان

فصلنامه فرهنگی پیمان - شماره 30 - سال هشتم - زمستان 1383

 

 

هامو ساهیان     

هامایاگ گریگوریان متخلص به هامو ساهیان[1] در سال1914م در دهکدهٔ لُر از منطقهٔ سیسیان ارمنستان متولد شد. وی پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی برای ادامهٔ تحصیل به باکو رفت و در آنجا ابتدا دوره های تحصیلی دبیرستان و سپس مدرسهٔ عالی تربیت معلم را به اتمام رساند. بعد از جنگ جهانی دوم برای همیشه به ایروان رفت و تا پایان عمرش در آنجا سکنا گزید و به امور ادبی اشتغال ورزید. اشعار هامو ساهیان در بیش از ده کتاب به چاپ رسیده اند و بیشتر آنها به چند زبان دیگر ترجمه شده اند. ساهیان خود نیز ترجمه هایی از آژار دیگر شاعران و نویسندگان، از جمله آلکساندر پوشکین، سرگئی یِسنین، و فدریکو گارسیا لورکا انجام داده است.

هامو ساهیان در ادبیات معاصر ارمنی به عنوان مداح طبیعت اشتهار دارد. طبیعت برای او روح آفرینندگی است که وی را در شناخت حقایق جهان آفرینش مدد می رساند.

هامو ساهیان در سال1993 م در ایروان رخت از جهان بربست.

 

 

شعر از درد و رنج زاده می شود

فرازهایی از افکار هامو ساهیان در خصوص شعر و شاعری

اگر چیزی شعر (پوئتیکا) نیست، این را بدان معنا نباید انگاشت که شعر در تضاد با آن است. در شعر ناب و واقعی رد و تأیید در یکدیگر عجین شده اند و یکی نمی تواند مفهومی مستقل از دیگری داشته باشد. مسئلهٔ اساسی در مکتب شعر و شاعری نه رد و نه تأیید چیزی، بلکه رنج و درد است که شعر از رنج و درد زاده می شود.

ساهیان، در پاسخ به این سؤال که اصولاً چگونه (در چه حالاتی یا تحت تأثیر چگونه روحیاتی) شعر می سراید، می گوید: ‹‹در حالت هایی کاملا ً متفاوت. بعضی از اشعارم زاییدهٔ حالات و لحظات غیرمنتظره هستند. کم نبوده اند مواردی که شعری را پنج سال بعد از آغاز سرودنش به پایان برده ام. چه بسا در ابتدا یک رباعی (چهار خط) نوشته ام، اما بقیه اش هنوز نیامده، و متولد نشده است. عادت دارم اشعارم را با وسواس زیاد پرورش دهم و این البته به خاطر آن است که چیزهایی را از آن حذف کنم. ولی چه پروراندنی؟ مگر نه این است که شعر را قبل از به روی کاغذ آوردن، در اندیشه ام ثبت کرده ام! و اگر قبل از نگاشتن، کلمه ای یا تصویری کم دارد. چیزی را روی کاغذ نمی آورم. من از کاغذ سفید می هراسم. چه کسی به ما اجازه می دهد پاکی این سفیدی نانوشته را لوث کنیم. از یک چیز دیگر هم می هراسم و آن آسان شدن روند نوشتن است، تا مبادا تصنعی را اجازه داده باشم، تا مبادا دروغ در آن راه پیدا کند».

از ساهیان می پرسند: ‹‹شما چه تصور و برداشتی از خوانندگانتان دارید؟›› او می گوید: ‹‹آنها مرا خواهند فهمید. من این گونه تصور می کنم. مرا کاری با خوانندهٔ ارزان و بدپسند نیست و هیچ گاه نخواسته ام آن طور بنویسم که باب طبع قشر خاصی از خوانندگان باشم. چیزی که در وجود من است، غیر آن نیست که از همنوعانم به وجودم رسوخ کرده باشد، و حالا آنها را به خودشان برمی گردانم».

و در پاسخ به این سؤال که به جز شعر، در چه جای دیگری هست، ساهیان می گوید: ‹‹من فقط و فقط در پیکرهٔ شعر وجود دارم. من می دانم که چیزی برتر از شعر نیز وجود دارد، ولی وجود من در آن چیز به کرامت شعر مفهوم پیدا می کند».

چکیده ای از مصاحبهٔ نویسنده و هنرشناس معاصر ارمنی

    هاکوپ موسس با هامو ساهیان

  ماهنامهٔ ادبی ـ هنری ـ اجتماعی گارون، ایروان

 

تقسیم بندی کتاب مقدس

تقسیم بندی کتاب مقدس

گارگین فتائی

 

کتاب مقدس که مورد پذیرش مسیحیان است مشتمل بر دو بخش است یکی عهد عتیق و دیگری عهد جدید ، عهد جدید مربوط به دوران قبل از مسیح و عهد جدید مربوط به دوران مسیح و شاگردان اوست .

عهد عتیق 39 کتاب و عهد جدید 27 کتاب را شامل و کتاب مقدس جمعاً 66 کتاب را شامل می شود .

البته در این تقسیم بندی ، کتب ثانوی و یا اصطلاحاً آپوکریفا به حساب نیامده اند و اگر آنها هم به حساب بیایند  عهد عتیق 48 کتاب می شود .

طولانی ترین بخش کتاب منقدس مزامیر یا زبور داوود نام دارد  که شامل 150 باب بوده و شامل سرودهای روحانی است که اکثر آنها را حضرت داوود ساخته است .

کتاب مقدس کلاً بیش از  1200 باب و 30000 آیه دارد .

کتاب مقدس به بیشتر زبانهای دنیا ترجمه شده است .

اصل عهد عتیق به زبان عبری و اصل عهد جدید به زبان یونانی بوده است .

 

 

 

 

 

نام کتاب                           تعداد ابواب                       تعداد آیات

 

1: پیدایش                        50                                  1531

2: خروج                         40                                  1215

3:لاویان                          27                                  817

4: اعداد                           36                                  1286

5: تثنیه                           34                                  937

6: یوشع                          24                                  659

7: داوران                        21                                  618

8: روت                           4                                    85

9: اول سموئیل                  31                                  793

10: دوم سموئیل               24                                  694

11: اول پادشاهان             22                                  816

12: دوم پادشاهان             25                                  698

13: اول تواریخ                29                                  951

14: دوم تواریخ                36                                  815

15: عزرا                        10                                  223

16: نحمیا                        13                                  406

17: استر                         10                                  67

18: ایوب                        42                                  1047

19: مزامیر                      150                               2472

20: امثال سلیمان              31                                  873

21: جامعه                       12                                  222

22: غزل غزلها                 8                                    117

23: اشعیا                        66                                  1289

24: ارمیا                        52                                  1332

25: مرائی ارمیا               5                                    154

26: حزقیال                      48                                  1285

27: دانیال                        12                                  357

28: هوشع                       14                                  196

29: یوئیل                        3                                    73

30: عاموس                     9                                    149

31: عوبدیا                      1                                    21

32: یونس                       4                                    48

33: میکا                         7                                    105

34: ناحوم                       3                                    47

35: حبقوق                      3                                    56

36: صفنیا                       3                                    53

37: حجی                        2                                    38

38: زکریا                        14                                  211

39: ملاکی                       4                                    55

40: انجیل متی                 28                                  1045

41: انجیل مرقس              16                                  668

42: انجیل لوقا                  24                                  1151

43: انجیل یوحنا               21                                  883

44: اعمال رسولان            28                                  1004

45: رومیان                     16                                  441

46: اول قرنتیان                16                                  436

47: دوم قرنتیان                13                                  257

48: غلاتیان                     6                                    131

49: افسسیان                6                                    155

50: فیلیپیان                     4                                    103

51: کولسیان                    4                                    95

52:ز اول تسالونیکی         5                                    89

53: دوم تسالونیکی           3                                    47

54: اول تیموتائوس           6                                    113

55: دوم تیموتائوس          4                                    83

56: تیطس                       3                                    49

57: فلیمون                      1                                    25

58: عبرانیان                   13                                  303

59: یعقوب                      5                                    109

60: اول پطرس                 5                                    105

61: دوم پطرس                3                                    61

62: اول یوحنا                  5                                    104

63: دوم یوحنا                  1                                    13

64: سوم یوحنا                 1                                    14

65: یهودا                        1                                    25

66: مکاشفه یوحنا            22                                  405

جمع کل                          1219                           30811

صحرای وجود

 

صحرای وجود

ابن یمین

 

زدم از کتم عدم ، خیمه به صحرای وجود

وز جمادی به نباتی سفری کردم و رفت

بعد از اینم کشش طبع به حیوانی بود

چون رسیدم به وی از وی گذری کردم و رفت

با ملائک پس از آن صومعهء قدسی را

گرد برگشتم و نیکو نظری کردم و رفت

بعد از آن در صدف سینهء انسان به صفا

قطره ای هستی خود را گهری کردم و رفت

بعد از آن ره سوی او بردم بی ابن یمین

همه او گشتم و ترک دگری کردم و ذفت

حضور ارامنه در سینمای ایران

 

حضور ارامنه در سینمای ایران

نویسنده: گارینه داویدیان

فصلنامه فرهنگی پیمان - شماره 29 - سال هشتم - پاییز 1383

 

 

موزۀ سینما     

 به مناسبت چهارصدمین سال مهاجرت ارامنه به ایران و صدمین سال فعالیت هنرمندان ارمنی در سینمای ایران، دومین نمایشگاه فصلی موزهٔ سینما با موضوع ‹‹ارامنه و سینمای ایران›› با حضور هنرمندان ارمنی، عصر جمعه 20 تیر 1383 (9 ژوئیه2004) در سالن تازه تأ سیس موزهٔ سینما در تهران افتتاح شد.

به همین مناسبت هفته ای تحت عنوان هفتهٔ ارامنه ٔسینمای ایران نامگذاری شد که هر شب آن به موضوعی اختصاص یافت. در شب افتتاحیه، کامران ملکی، مدیر روابط عمومی خانهٔ سینما، در سخنانی گفت: ‹‹خوشحال هستیم که دومین نمایشگاه فصلی سینمای ایران برای اولین بار در تاریخ کشورمان به ارامنه و سینمای ایران اختصاص دارد».

 

وی با اشاره به این که وقتی تصمیم به چنین کاری گرفته شد، گمان نمی رفت که فعالیت ارامنه در سینمای ایران چنین عمقی داشته باشد، گفت: ‹‹ هر روزی که می گذشت، هر اتفاق جدیدی که می افتاد و هر هدیه ای که از جانب ارامنهٔ محترم در اختیار این نمایشگاه قرار می گرفت، سرفصل جدیدی را در تاریخ سینمای کشورمان باز می کرد و ما واقعاً بر این عقیده هستیم که از این لحظه به بعد، یعنی از شروع نمایشگاه فصلی موزهٔ سینما، باید حضور ارامنه در سینمای ایران مجدداً نوشته شود و تا الان هر چیزی که از حضور ارامنه در سینمای ایران خوانده ایم یا شنیده ایم اصلاً آن چیز واقعی نبوده که در حال حاضر ما با آن روبه رو هستیم».

سپس از عزت الله انتظامی، رئیس هیئت مدیرهٔ موزهٔ سینما، برای ایراد سخنانی دعوت به عمل آمد. وی از ارامنهٔ سینمای ایران یاد کرد و تاریخچهٔ فعالیت هنرمندان ارمنی در سینمای ایران را فهرست وار برشمرد و گفت: ‹‹ ارامنه بهره برداری از این هنر ـ صنعت را به عهده داشتند؛ از جمله نخستین فیلم های مستند سیاحتی را فیلمبرداری کردند: ژرژ اسماعیلوف؛ در سال1288 ش نخستین سالن سینما را (به شیوهٔ امروزی) در شهرستان ها راه اندازی کردند: سینما سولی در تبریز؛ سال1296 ش توسط آلک ساکینیان، نخستین آموزشگاه سینمایی را تأ سیس کردند: مدرسهٔ آرتیستی سینما؛ سال1309 ش توسط آوانس اوهانیانس، نخستین فیلم های داستانی را ساختند: آبی و رابی (1309ش) و حاجی آقا، آکتر سینما (1312ش)، هر دو به کارگردانی اوهانیانس؛ تعدادی از نخستین بناهای ویژهٔ نمایش فیلم را طراحی کردند: سینما دیانا (سپیدهٔ کنونی،1318 ش) و متروپل (رودکی کنونی،1324 ش)، توسط وارطان هوانسیان؛ نخستین طراحان جدی دیوارکوب و پلاکارد بودند: میشا گیراگوسیان و هایک اجاقیان؛ بخشی از نخستین استودیوهای معظم فیلمسازی را بنیان گذاشتند: دیانا فیلم، ساناسار خاچاطوریان در سال1329 ش، البرز فیلم، سیمیک کنستانتین، جانی باغداساریان و واهان ترپانچیان در سال1330 ش و آژیر فیلم ژوزف واعظیان در سال1336 ش؛ بادوام ترین نشریهٔ سینمایی را منتشر کردند: ستارهٔ سینمای پارویر گالستیان،1332 ـ 1357ش؛ پرفروش ترین فیلم ها را ساختند: آثار ساموئل خاچیکیان، از دختری از شیراز (1333ش) تا عقاب ها (1364ش)؛ رونق بخش حرفهٔ دوبله بودند: آلکس آقابابیان، با رواج کار دوبلهٔ فیلم های خارجی درایتالیا؛ پایه های فنی سینمای ایران را مستحکم کردند: گورگن گریگوریانس، روبیک منصوری، روبیک زادوریان...؛ از بنیانگذاران فیلم خانهٔ ملی ایران بودند: زاون هاکوپیان، در سال1337 ش؛ در زمرهٔ فیلمسازان موج نوی زمانهٔ خود بودند: آربی آوانسیان با فیلم چشمه (1351ش)... و پرافتخارترین فیلم تاریخ جشنوارهٔ فجر را عرضه کردند: پردهٔ آخر، واروژ کریم مسیحی، (1369ش)».

 

 

کامران ملکی عزت الله انتظامی دکتر آیدا هوانسیان

سپس دکتر آیدا هوانسیان، رئیس شورای خلیفه گری ارامنه، طی سخنانی گفت: ‹‹برای من موجب خوشبختی و افتخار است که فرصت صحبت در این مجلس، در این مکان و در این جمع را پیدا می کنم؛ در این مکان در موزهٔ سینمای ایران، و در خدمت کسانی که هّم و کوشش و خلاقیت هنری خود را وقف سازندگی و وقف خلق آثار هنری کرده اند، آثار هنری ای که امروز نام ایران را در صحنه های سینما در جهان به شایستگی مطرح می کنند. به عنوان یک ارمنی و به عنوان رئیس شورای خلیفه گری ارامنهٔ تهران بسیار مفتخر و خوشوقتم که درمجلسی حضور دارم که منظور از آن قدردانی از ارمنیانی است که در ایجاد، پیدایش و توسعهٔ سینمای ایران نقشی داشته اند. اما آنان بی تردید در این کار تنها نبوده اند. آنان جزئی از کل بوده اند و آنان با دوستانشان و با همکاران غیرارمنی خود ساختند، آنچه را که ساختند. همان گونه که جامعهٔ ارامنه در ایران جزئی از کل است، یکی از اقوامی است که خانوادهٔ بزرگ ایران را تشکیل می دهد. البته ما در خانه های خود به زبان دیگری صحبت می کنیم، البته برای عبادت به کلیسا می رویم، البته برای اغلب ایرانیان غیرارمنی دو کلمهٔ ارمنی و مسیحی مترادف به نظر می رسند و اغلب به تفاوت های قومی و فرهنگی ما توجه نمی شود یا از آن اطلاعی ندارند. اما صرف نظر از همهٔ این تفاوت ها، همان گونه که گفتم، ارمنیان یکی از اقوام سازنده خانوادهٔ بزرگ ایران هستند. بر خلاف آنچه تصور می رود که زندگی ارمنیان در ایران به چهارصد سال پیش برمی گردد، اما این چنین نیست؛ درخطه های شمال غربی ایران ارمنیان از دیرباز سکونت داشتند. ارمنیان جزیی از این مردم این سرزمین و تاریخ این سرزمین هستند، شاهد آن قره کلیسا، عبادتگاه ها و کلیساهای متعدد دیگری است که امروز در این شرایط توسط مقامات رسمی مملکتی مرمت و نگهداری می شوند و این در شرایطی است که در کشورهای همسایهٔ ما آثار فرهنگی و تاریخی اقوام دیگر نابود می شوند. به همین جهت و با توجه به همین سابقهٔ تاریخی که به نظر می رسد زنان و مردان ارمنی که به سینمای ایران خدمت کرده اند، زنان و مردان ارمنی که در معماری قدیمی و نوین ایران نقش مهمی داشته اند، خانواده های ارمنی که نام آنها در ایجاد صنعت بیمه و بانکداری در ایران مطرح می شود، به هیچ وجه غیرطبیعی و غیرعادی نیست؛ آنان ایرانی بودند و می بایست در زمینه های علمی، فرهنگی و هنری که در آن تخصص داشتند به این سرزمین خدمت می کردند جز این نمی بایست می کردند؛ خدمتی که می بایست به سرزمین خود، به زادگاه خود و کشوری که در فرهنگ آن عجین شده بودند می کردند. به همین دلیل من آنان را جزئی از کل می دانم و اجازه می خواهم که صحبت هایم را با یاد و قدردانی ازکلیهٔ کسانی که اعم از ارمنی یا غیرارمنی در پیدایش، توسعه و پیشرفت سینمای ایران خدمت کرده اند، ولی امروز در میان ما نیستند، به آنان که امروز در میان ما هستند و فعالیت می کنند و نام ایران را به شایستگی در سینمای ایران مطرح می کنند به پایان ببرم».

بعد از سخنان دکتر هوانسیان بخشی از فیلم در حال ساخت موزهٔ سینما با نام ارامنه و سینمای ایران کار کارگردان ارمنی ایرانی، خانم آناهید آباد، به نمایش درآمد.

 

 

 

برنامهٔ هفتهٔ فیلم ارامنه بدین قرار بود:

 

 

 

 20تیرماه

شب ساموئل خاچیکیان

الف. نمایش بخش هایی از فیلم گفت وگوی خاچیکیان با موزهٔ سینما

ـ  خاچیکیان به روایت خاچیکیان

ب. نمایش بخش هایی از فیلم های خاچیکیان

ـ  دختری از شیراز (1333)

ـ  چهارراه حوادث (1334)

ـ  طوفان در شهر ما (1337)

ـ  فریاد نیمه شب (1340)

ـ  یک قدم تا مرگ (1340)

ـ  دلهره (1341)

ـ  ضربت (1343)

ـ  خداحافظ تهران (1345)

ـ  عقاب ها (1364)

ـ  بلوف (1372)

 

 

 

 21تیرماه

شب آوانس اوهانیانس

الف. نمایش کامل دومین فیلم صامت اوهانیانس

در مقام کارگردان، فیلمنامه نویس، تدوینگر و بازیگر

ـ  حاجی آقا، آکتر سینما (1312)

نمایش این فیلم با تک نوازی پیانو توسط دکتر شاهین فرهت، همراه بود.

ب. نمایش بخش هایی از فیلم موزهٔ سینما

دربارهٔ مزار اوهانیانس (1375)

مدت نمایش: 65 دقیقه

سخنران: خسرو دهقان.

 

 

 

 22تیرماه

شب موسیقی فیلم

الف. نمایش بخشی از فیلم ماهی (1368)، با موسیقی آندره آرزومانیان.

ب. نمایش بخش هایی از فیلم های مستند بناهای صفوی (1340)، چهلستون (1348)، ایران سرزمین ادیان (1350)، مسجد شیخ لطف الله (1351)، معماری اسلامی ایران / دورهٔ تیموری و دورهٔ سلجوقی (1353)، اصفهان، شهر نور و زندگی (1354)، فیلم داستانی تنگسیر (1352)، با موسیقی لوریس چکناواریان.

ج. نمایش بخش هایی از فیلم های صبح روز چهارم (1351)، کندو (1354)، ذبیح (1354)، و نازنین (1355)، با موسیقی واروژان.

مدت نمایش: 45 دقیقه

سخنرانان: لوریس چکناواریان و دکتر شاهین فرهت.

 

 

 

 23تیرماه

شب ارامنه و هنرهای ایران

الف. بخش هایی از مجموعه فیلم های معماری ایران:

ـ  کلیساهای ایران (1371)

مدت نمایش: 22 دقیقه

سخنران: آیدین آغداشلو.

 

 

 

 24تیر ماه

شب فیلم های کوتاه

الف. مجموعه ای از فیلم کوتاه داستانی، مستند و انیمیشن.

ـ  دیرهای ارامنه (1355)، ساختهٔ آرتم اوهانجانیان

ـ  آنونس حاجی واشنگتن (1377، علی حاتمی)، ساختهٔ خاچیک

ـ  خاج شویان (1360)، ساختهٔ زاون قوکاسیان، تهیه کننده: وارطان آنتانسیان

ـ  گرفتار (1349) و حوزهٔ استحفاظی (1351)، ساختهٔ آراپیک باغداساریان

ـ  سلندر (1362)، ساختهٔ واروژ کریم مسیحی

مدت نمایش: 70 دقیقه

سخنرانان: روبرت صافاریان و محمد تهامی نژاد

 

 

 

 25تیرماه

شب آربی آوانسیان

الف. نمایش کامل فیلم کوتا مستند لبئوس به نام تادئوس (1346)

ب. نمایش بخش هایی از نخستین فیلم داستانی آوانسیان: چشمه (1351)

مدت نمایش: 35 دقیقه

سخنرانان: زاون قوکاسیان، روبرت صافاریان.

 

 

 

 26تیرماه

شب بازیگران ارمنی

الف. نمایش بخش هایی از فیلم های داستانی سال های 1333 تا 1377 با شرکت بازیگران ارمنی

ـ  دختری از شیراز (1333)، چهارراه حوادث (1334)، طوفان در شهر ما (1337)، و فریاد نیمه شب (1340)، با شرکت آرمان

 

ـ  بن بست (1357)، با شرکت آپیک یوسفیان

ـ  طوفان در شهر ما (1337)، و دلهره (1341)، با شرکت واهان آقامالیان

ـ  بابا کرم (1349)، با شرکت آنوش

ـ  خروس (1352)، با شرکت ایرن زازیانس

ـ  پردهٔ آخر (1370)، و ناصرالدین شاه آکتور سینما (1371)، با شرکت ماهایا پطروسیان

ـ  معرکه (1350)، با شرکت لُرتا و مانوئل ماروتیان

ـ  شهر بزرگ (1341)، کلید (1341) و مردی در طوفان (1351)، با شرکت گریگوری مارک

ـ  بودن یا نبودن (1377)، با شرکت لوریک میناسیان

ـ  کمربند زرین (1349)، با شرکت هایک

ـ  سوداگران مرگ (1341)، با شرکت ویکتوریا

ـ  کلا غ (1357)، و سرزمین آرزوها (1367)، با شرکت آنیک شفرازیان

ـ  آتش و خاکستر(1340)، و عروس دریا (1344)، با شرکت ویگن

مدت نمایش: 55 دقیقه

سخنران: رضا کیانیان.                                                      

 

 

 

پروفسور کارو لوکس

پروفسور کارو لوکس

از ویکی‌پدیا،

 

متولد ۱۳۲۸

اصفهان

مرگ ۱۷ تیر ۱۳۸۹

تهران

ملیت ایرانی

تبار ارمنی

دلیل شهرت پدر رباتیک ایران

 

کارو لوکس یا لوکاس (۱۳۲۸ در اصفهان - ۱۷ تیر ۱۳۸۹ در تهران) یک دانشمند ایرانی با تبار ارمنی است که در سال ۱۳۲۸ خورشیدی در در خانواده‌ای ارمنی در اصفهان زاده شد.[۱] وی مدرک کارشناسی ارشد مهندسی برق را از دانشگاه تهران (۱۹۷۳ میلادی) دریافت کرد و در سال ۱۹۷۶ میلادی مدرک دکترای خود را از گروه مهندسی برق و علوم کامپیوتر دانشگاه برکلی با گرایش مهندسی کنترل دریافت کرد.[۲] او از پژوهشگران به‌نام سیستم‌های هوشمند در ایران بود. او سال‌ها استاد دانشکده فنی دانشگاه تهران و دوره‌ای هم رئیس دپارتمان برق این دانشکده بود و مرکز «کنترل و پردازش هوشمند» را در این دانشگاه بنیان گذاشت. کارو لوکس سابقه تدریس در چند دانشگاه مطرح دنیا از جمله دانشگاه تورنتو و دانشگاه برکلی را نیز دارد.[۳]

زمینهٔ پژوهش‌های او پیش‌بینی سری‌های زمانی، مدل‌های عاطفی و منطق فازی است. او در سال ۱۳۸۵ خورشیدی به عنوان چهره ماندگار شناخته شد. وی همچنین به عنوان پدر علم رباتیک ایران شناخته می‌شود.[۴] کارو لوکس یکسال تمام با بیماری سرطان روده مبارزه کرد و بر بیماری اش غلبه کرد اماعلت اصلی مرگ او زخم ایجاد شده در اثر عدم دقت کافی در انجام کولونوسکوپی روده و تبدیل آن به عفونت بود که باعث شد در غروب ۱۷ تیر ۱۳۸۹ در بیمارستان امام خمینی دیده از جهان فرو بندد. پیکر ایشان در آرامگاه ارامنه تهران به خاک سپرده شد.[۵] همسر وی امیلیا نرسیسیانس است

 

منابع

1.↑ درگذشت پدر علم روباتیک ایران (فارسی). خبرآنلاین. بازدید در تاریخ ۱۸ تیر ۱۳۸۹.

2.↑ Caro Lucas

3.↑ پیکر 'پدر علم روباتیک ایران' تشییع شد (فارسی). وب‌گاه بی بی سی. بازدید در تاریخ تیر ۱۳۸۹.

4.↑ پروفسور کارو لوکس پدر رباتیک ایران

5.↑ MehrNews.com - Iran, world, political, sport, economic news and headlines