Politics / policy
Politics / policy
کلمه " سیاست Politics " به طور کلی به معنی حکومت است .
The vice-president has a long career in politics.
معاون رئیس جمهور سابقه طولانی در سیاست دارد.
I hate discussing politics with my family because it always turns into an argument.
من از بحث در مورد سیاست با خانواده ام متنفرم زیرا این مسئله همیشه به یک بحث تبدیل می شود.
گاهی اوقات مردم در مورد "سیاست های کاری و اداری office politics " خارج از چارچوب دولت صحبت می کنند - این به معنای ارتباطات و اقداماتی است که افراد درون یک شرکت یا موسسه یا مکان کاری برای کسب قدرت ، ایجاد روابط و دستکاری موقعیت ها به نفع خود انجام می دهند.
یک " سیاست policy " مثل یک خط مشی و قاعده و روال کاری است . کشورها سیاست هایی دارند (سیاست خارجی foreign policy ، سیاست مهاجرت immigration policy ، سیاست کنترل اسلحه gun control policy) اما مدارس و شرکت ها نیز این سیاست را دارند:
Our policy is that customers can return an item and get a refund within 30 days of their purchase.
سیاست ( خط مشی ) ما این است که مشتریان می توانند ظرف 30 روز از خرید خود ، کالایی را پس دهند و و پلوشان را پس بگیرند
My school had strict policies regarding lateness – if you were late more than five times, you got suspended.
مدرسه من سیاست های سختگیرانه ای درباره تأخیر داشت - اگر بیش از پنج بار دیر می رسیدید ، اینکه از تحصیل معلق می شدید .
من گارگین فتائی از ارامنهء ایران هستم .